20 Stunningly Beautiful English Idioms - English Vocabulary Lesson

intro music

موسیقی مقدماتی

- Hello, everyone and welcome back to English with Lucy.

- سلام، همه و با لوسی به انگلیسی خوش آمدید.

Today I'm going to talk to you

امروز قصد دارم

about 20 of the most beautiful idioms

در مورد 20 مورد از زیباترین اصطلاحات

in the English language.

زبان انگلیسی با شما صحبت کنم.

I've chosen these idioms because I like their meaning,

من این اصطلاحات را انتخاب کردم زیرا معنی آنها را دوست دارم،

I think they sound nice,

فکر می کنم زیبا به نظر می رسند،

I think they refer to beautiful things.

فکر می کنم به چیزهای زیبا اشاره می کنند.

And let's just face it, some of them are really fun to say.

و اجازه دهید با آن روبرو شویم، گفتن برخی از آنها واقعا سرگرم کننده است.

So this video is perfect for improving your vocabulary.

بنابراین این ویدیو برای بهبود دایره لغات شما عالی است.

But if you want to improve your pronunciation

اما اگر می‌خواهید تلفظ خود را بهبود ببخشید

and you're listening even further,

و حتی بیشتر گوش می‌دهید

then I highly recommend the special method

، روش

of combining reading books with listening

خاص ترکیب خواندن کتاب با گوش دادن

to the audiobook version on Audible.

به نسخه کتاب صوتی در Audible را به شدت توصیه می‌کنم.

It might sound a bit weird, but trust me it works.

ممکن است کمی عجیب به نظر برسد، اما به من اعتماد کنید کار می کند.

Let me explain.

بگذار توضیح بدهم.

Take a book that you have already read in English

کتابی را که قبلاً به زبان انگلیسی خوانده اید

or a book that you would like to read in English.

یا کتابی را که دوست دارید به زبان انگلیسی بخوانید، بردارید.

I've got lots of recommendations down in the description box

من توصیه های زیادی را در جعبه توضیحات آورده

and read this book whilst listening

ام و این کتاب را در حین گوش دادن

to the audiobook version.

به نسخه کتاب صوتی بخوانید.

Reading alone will not help your pronunciation,

خواندن به تنهایی به تلفظ شما کمک نمی کند،

because English isn't a strictly phonetic language.

زیرا انگلیسی یک زبان کاملا آوایی نیست.

How a word is spelt or written might not give you

نحوه نگارش یا املای یک کلمه ممکن است

any indication as to how it's pronounced.

هیچ نشانه ای از نحوه تلفظ آن به شما نشان ندهد.

If you listen to a word, as you read it,

اگر به یک کلمه گوش دهید، در حین خواندن آن،

your brain will start to make connections.

مغز شما شروع به برقراری ارتباط می کند.

And the next time you read that word,

و دفعه بعد که آن کلمه را بخوانید،

you'll know how it's pronounced.

خواهید فهمید که چگونه تلفظ می شود.

And the next time you hear that word,

و دفعه بعد که آن کلمه را بشنوید،

you'll know how it's spelled, how it's written.

خواهید فهمید که چگونه املای آن، چگونه نوشته شده است.

It is such an effective method.

چنین روش مؤثری است.

And the best part is you can get a free audiobook.

و بهترین بخش این است که می توانید یک کتاب صوتی رایگان دریافت کنید.

That's a 30 day free trial on Audible.

این یک دوره آزمایشی رایگان 30 روزه در Audible است.

Just click on the link in the description box and sign up

فقط روی لینک در کادر توضیحات کلیک کنید و ثبت نام کنید

and then you can download one of my recommendations.

و سپس می توانید یکی از توصیه های من را دانلود کنید.

Give it a try.

آن را امتحان کنید.

It really works.

واقعا کار می کند.

Let's get started with our 20 beautiful English idioms.

بیایید با 20 اصطلاح زیبای انگلیسی خود شروع کنیم.

Number one is it takes two to tango.

شماره یک این است که برای تانگو دو نفر لازم است.

It takes two to tango.

برای تانگو دو نفر لازم است.

I love the way that this one sounds.

من عاشق صدای این یکی هستم.

When you say it takes two to tango,

وقتی می گویید برای تانگو دو نفر لازم است، به

it means that both parties or people involved in a situation

این معنی است که هر دو طرف یا افراد درگیر در یک موقعیت

or argument are equally responsible for it.

یا بحث به یک اندازه مسئول آن هستند.

For example, we need to come to a compromise here,

به عنوان مثال، ما باید در اینجا به یک مصالحه برسیم، در

it does take two to tango after all.

نهایت برای تانگو دو نفر لازم است.

Take two to tango, take two tango, it's hard to say.

دو تا تانگو بگیر، دو تا تانگو بگیر ، گفتنش سخته.

Number two is my absolute favourite idiom.

شماره دو اصطلاح مطلق مورد علاقه من است.

I have mentioned this in quite a few videos before,

من قبلاً در چندین ویدیو به این موضوع اشاره کرده ام،

but it's worth a spot here.

اما ارزش آن را دارد که در اینجا قرار بگیرم.

It is, every cloud has a silver lining.

این است که هر ابری یک پوشش نقره ای دارد.

This means that every difficult

این بدان معنی است که هر موقعیت سخت

or sad situation has a comforting or more hopeful aspect,

یا غم انگیزی جنبه آرامش بخش یا امیدوارکننده تری دارد،

even though this may not be immediately apparent.

حتی اگر این امر بلافاصله آشکار نشود.

It comes from the sun shining behind a cloud.

از خورشیدی که پشت ابر می درخشد می آید.

The cloud is obviously a negative thing for some people.

واضح است که ابر برای برخی افراد یک چیز منفی است.

I don't mind clouds 'cause I'm very, very white.

من از ابرها مهم نیستم، زیرا من بسیار بسیار سفید هستم.

But the sun shining behind the cloud creates a silver lining

اما آفتابی که پشت ابر می تابد یک پوشش نقره ای ایجاد می کند

and the sun's gonna come out later

و بعداً خورشید بیرون می

and be hopeful and comforting for you.

آید و برای شما امیدوار و آرامش بخش خواهد بود.

It's a nice way of expressing seeing the positive side

این یک راه خوب برای بیان جنبه مثبت یک

of something or seeing something positive

چیزی یا دیدن چیز مثبتی است

that will come later on as a result of something negative.

که بعداً در نتیجه یک چیز منفی ظاهر می شود.

For example, I was so upset that I failed

به عنوان مثال، من آنقدر ناراحت بودم

that first interview, but now I have my absolute dream job.

که در اولین مصاحبه شکست خوردم، اما اکنون شغل رویایی مطلق خود را دارم.

Every cloud has a silver lining.

هر ابری یک آستر نقره ای دارد.

Number three is to burn the midnight oil.

شماره سه برای سوزاندن روغن نیمه شب است.

To burn the midnight oil.

برای سوزاندن روغن نیمه شب.

This means to work or study late into the night.

این به معنای کار یا مطالعه تا دیروقت شب است.

For example, I've been burning the midnight oil,

به عنوان مثال، من دارم روغن نیمه شب را می سوزانم و

trying to finish a very important course.

سعی می کنم یک دوره بسیار مهم را تمام کنم.

That's a hint if you didn't quite get that.

این یک اشاره است اگر شما کاملا آن را دریافت نکرده اید.

Number four is kind of similar,

عدد چهار به نوعی شبیه است،

but it's got a slightly different meaning.

اما معنای کمی متفاوت دارد.

It's to burn the candle at both ends.

برای سوزاندن شمع در دو انتها است.

To burn the candle at both ends.

برای سوزاندن شمع در دو انتها.

This means to work or to do something

این به معنای کار کردن یا انجام کاری

from very early in the morning to very late at night,

از صبح خیلی زود تا خیلی دیر شب است،

thus getting very little rest.

بنابراین استراحت بسیار کمی داشته باشید.

You're using all of your free time in the morning

شما از تمام وقت آزاد خود در صبح استفاده

that you would usually use to rest,

می کنید که معمولاً برای استراحت استفاده می کنید،

and you're also using all your free time in the evening

و همچنین از تمام وقت آزاد خود در عصر استفاده

that you would also use to rest,

می کنید که همچنین برای استراحت استفاده می کنید،

so you're getting very little rest.

بنابراین استراحت بسیار کمی دارید.

An example, I was worried about Will this summer

به عنوان مثال، من در تابستان امسال نگران ویل بودم

because he was burning the candle at both ends.

زیرا او شمع را از دو طرفش می سوزاند.

He's a farmer, it was harvest.

او یک کشاورز است، درو بود.

He was getting up early and coming back very, very late.

داشت زود بیدار می شد و خیلی دیر برمی گشت.

I was worried.

من نگران بودم.

Number five is a lovely one, it is water under the bridge.

شماره پنج دوست داشتنی است ، آب زیر پل است.

Water under the bridge.

آب زیر پل.

This refers to problems or disagreements that someone

این اشاره به مشکلات یا اختلافاتی است که شخص

or a group of people had a long time ago,

یا گروهی از افراد مدت‌ها پیش داشتند،

but now they don't care about it anymore

اما اکنون دیگر به آن اهمیت نمی‌دهند،

because time has passed and these things can't be changed.

زیرا زمان گذشته است و این چیزها قابل تغییر نیست.

They've moved on.

آنها حرکت کرده اند.

For example, yes, we had our disagreements

به عنوان مثال، بله، ما اختلاف نظر داشتیم،

but that's water under the bridge now.

اما الان آب زیر پل است.

It doesn't matter, we've moved on.

مهم نیست، ما جلو رفتیم.

Number six is to wear your heart on your sleeve.

شماره شش این است که قلب خود را در آستین خود ببندید.

To wear your heart on your sleeve.

تا دلت را به آستین بپوشی.

If you wear your heart on your sleeve,

اگر قلب خود را در آستین خود می پوشانید، به

it means that you openly share emotions

این معنی است که احساسات و عواطف خود را آشکارا به اشتراک می گذارید

and feelings rather than keeping them hidden inside.

نه اینکه آنها را در درون خود پنهان نگه دارید.

For example, I wear my heart on my sleeve.

مثلا قلبم را روی آستین می پوشم.

I'm not afraid to tell someone if I like them.

نمی ترسم به کسی بگویم که دوستش دارم.

Number seven is a funny one.

شماره هفت خنده دار است.

I love this one.

من این یکی را دوست دارم.

It is lovely weather for ducks.

هوا برای اردک ها خوب است.

Lovely weather for ducks.

هوای خوب برای اردک ها

You're probably thinking, "What the hell?"

احتمالاً به این فکر می کنید که "چه جهنمی؟"

Let me explain.

بگذار توضیح بدهم.

It's a humorous phrase for very wet rainy weather

این یک عبارت طنز برای آب و هوای بسیار مرطوب بارانی است

of which we have a lot in the UK and Ireland.

که ما در بریتانیا و ایرلند از آن زیاد داریم.

I might ask someone, "How's the weather looking?"

ممکن است از کسی بپرسم: " آب و هوا چگونه است؟"

And they might reply, "Oh, well,

و آنها ممکن است پاسخ دهند، "اوه، خوب،

"it's gonna be lovely weather for ducks.

"آب و هوای خوبی برای اردک ها خواهد بود.

"The ducks are gonna love all this rain."

"اردک ها عاشق این همه باران خواهند شد."

Number eight is to burn your bridges.

شماره هشت برای سوزاندن پل های شماست.

To burn your bridges.

برای سوزاندن پل های شما

This is the act of unpleasantly

این عمل

and permanently ending a relationship with another person

پایان ناخوشایند و دائمی یک رابطه با شخص دیگر

or an organisation like a company that you worked for.

یا سازمانی مانند شرکتی است که شما برای آن کار می کردید.

It's always a good idea to not burn your bridges.

همیشه ایده خوبی است که پل های خود را نسوزانید.

There have been many times

بارها بوده است

where I have wanted to burn bridges, but I haven't.

که می خواستم پل ها را بسوزانم، اما نشد.

And quite a few of those times actually,

و در واقع چند مورد از آن زمان‌ها

there's been a benefit afterwards

، در

as a result of my not burning my bridges.

نتیجه نسوختن پل‌هایم، فوایدی به همراه داشته است.

For example, I'm so glad I didn't burn my bridges

برای مثال، من خیلی خوشحالم که پل هایم را

with my old boss because she's just offered me

با رئیس قدیمی ام نسوزاندم، زیرا او به تازگی به من

an amazing new job in her new company.

یک کار جدید شگفت انگیز در شرکت جدیدش پیشنهاد داده است.

Number nine, this is lovely, variety is the spice of life.

شماره نه، این دوست داشتنی است، تنوع چاشنی زندگی است.

Variety is the spice of life.

گوناگونی نمک زندگی است.

This is a phrase that says that new

این جمله ای است که می گوید

and exciting experiences make life more interesting.

تجربیات جدید و هیجان انگیز زندگی را جذاب تر می کند.

For example, I never like to visit the same restaurant twice

به عنوان مثال، من هرگز دوست ندارم دو بار از یک رستوران دیدن کنم

because variety is the spice of life.

زیرا تنوع چاشنی زندگی است.

That is not true for me, I find a favourite

این برای من درست نیست ، من یک مورد علاقه پیدا می کنم

and then I go there until it shuts down basically.

و سپس به آنجا می روم تا زمانی که اساساً خاموش شود.

Very upsetting when that happens.

وقتی این اتفاق می افتد بسیار ناراحت کننده است.

Number 10 is to lend an ear.

شماره 10 برای قرض دادن گوش است.

To lend an ear.

برای قرض دادن گوش.

This simply means to listen to somebody with sympathy.

این به سادگی به معنای گوش دادن به کسی با همدردی است.

An example, take my mobile number,

یک مثال، شماره موبایل من را بگیرید،

I'm always here to lend an ear if you need one.

من همیشه اینجا هستم تا در صورت نیاز به آن گوش بدهم.

Number 11 is a change of heart.

شماره 11 تغییر قلب است.

A change of heart.

یک تغییر قلب

This means a move to a different opinion or attitude.

این به معنای حرکت به یک عقیده یا نگرش متفاوت است.

For example, the troll had a change of heart

به عنوان مثال، ترول ها تغییری در دل داشتند

and decided to dedicate their life

و تصمیم گرفتند زندگی خود را وقف

to supporting anti-bullying campaigns.

حمایت از کمپین های ضد قلدری کنند.

That would be a nice thing, wouldn't it?

این چیز خوبی خواهد بود، اینطور نیست؟

Number 12 is to touch someone's heart.

شماره 12 لمس کردن قلب کسی است.

To touch someone's heart.

لمس کردن قلب کسی

This means to make someone feel a particular emotion,

این به معنای وادار کردن کسی به یک احساس خاص

or strong feelings.

یا احساسات قوی است.

For example, the handmade birthday card

به عنوان مثال، کارت تولد دست ساز

from the little girl down the road really touched my heart.

از دختر کوچک پایین جاده واقعا قلب من را تحت تاثیر قرار داد.

It made me feel very touched.

این باعث شد من احساس کنم که بسیار تحت تأثیر قرار گرفتم.

Number 13 is to take one's breath away.

شماره 13 برای بند آوردن نفس است.

To take one's breath away.

نفس کشیدن.

If you say that something has taken your breath away,

اگر می گویید چیزی نفس شما را بند آورده است،

you're emphasising the fact that it's really beautiful,

بر این واقعیت تأکید می کنید که واقعاً زیبا،

or amazing, or breathtaking.

شگفت انگیز یا نفس گیر است.

An example,

به عنوان مثال

the way he played that piano took my breath away.

، نحوه نواختن آن پیانو نفس مرا بند می آورد.

Number 14 is one that I really like.

شماره 14 یکی از مواردی است که من واقعاً آن را دوست دارم.

I love all the weather related idioms.

من عاشق تمام اصطلاحات مربوط به آب و هوا هستم.

It's the calm before the storm.

این آرامش قبل از طوفان است.

The calm before the storm.

آرامش قبل از طوفان.

This is a period of unusual peace,

این دوره ای از صلح،

silence and tranquillity

سکوت و آرامش غیرعادی است

that seems to come before more difficult or chaotic times.

که به نظر می رسد قبل از زمان های سخت تر یا آشفته تر است.

For example, every morning before I open my laptop,

مثلاً هر روز صبح قبل از اینکه لپ‌تاپم را باز کنم،

I sit down at my desk with a coffee

پشت میزم با یک قهوه می‌نشینم

and enjoy the calm before the storm.

و از آرامش قبل از طوفان لذت می‌برم.

Before the busyness of my daily life begins.

قبل از اینکه مشغله های زندگی روزمره من شروع شود.

Number 15 is to spread one's wings.

شماره 15 برای باز کردن بال است.

To spread one's wings.

بال باز کردن.

This means to become more independent

این به معنای مستقل شدن

and confident and to try new things.

و اعتماد به نفس بیشتر و امتحان کردن چیزهای جدید است.

It refers to birds leaving the nest,

اشاره به خروج پرندگان از لانه است،

they fly for the first time and spread their wings.

آنها برای اولین بار پرواز می کنند و بال های خود را باز می کنند.

An example, moving into a new country

به عنوان مثال، مهاجرت به یک کشور جدید

at a young age really gave me the chance to spread my wings.

در سنین جوانی واقعاً به من این فرصت را داد که بال‌هایم را باز کنم.

I became more independent and more confident.

من مستقل تر و اعتماد به نفس تر شدم.

Number 16 is so sweet.

شماره 16 خیلی شیرینه

It is those three little words.

این سه کلمه کوچک است.

Those three little words.

آن سه کلمه کوچک

And yes, those three little words is the idiom,

و بله، این سه کلمه کوچک اصطلاح هستند،

it is the phrase we're looking at.

این عبارتی است که ما به آن نگاه می کنیم.

Saying, those three little words,

گفتن این سه کلمه کوچک

is an indirect way of referring to the words I love you.

، یک راه غیر مستقیم برای اشاره به کلمات دوستت دارم است.

Those three short little words.

آن سه کلمه کوتاه

An example in use,

یک مثال در حال استفاده

I might say to my friend with her new boyfriend,

، ممکن است به دوستم با دوست پسر جدیدش بگویم:

"Has he said those three little words to you yet?"

"آیا او هنوز آن سه کلمه کوچک را به شما گفته است؟"

Implying has he said, "I love you," yet?

آیا او گفته است "دوستت دارم" هنوز؟

It's a nice way of asking the question

این یک روش خوب برای پرسیدن سوال

without being too direct about I love you,

بدون اینکه خیلی مستقیم در مورد دوستت دارم بپرسید،

which can be a big deal.

که می تواند مشکل بزرگی باشد.

Number 17 is actually more of a proverb than an idiom,

شماره 17 در واقع بیشتر یک ضرب المثل است تا یک اصطلاح،

but I thought it'd be nice to include it

اما فکر کردم خوب است که آن را اضافه

'cause I really like it.

کنم، زیرا واقعاً آن را دوست دارم.

It is, what comes around goes around.

این است، آنچه در اطراف می آید به اطراف می چرخد.

You might remember the Justin Timberlake song.

شاید آهنگ جاستین تیمبرلیک را به خاطر داشته باشید.

I'm not gonna sing it 'cause I will get demonetized.

من آن را نمی خوانم، زیرا از پول خارج خواهم شد.

This means that if you treat someone badly

این بدان معناست که اگر با کسی رفتار بدی داشته باشید

or do something negative,

یا کاری منفی انجام دهید

it's likely that the same thing will come back to haunt you

، احتمالاً همان چیزی

that they might treat you badly

که ممکن است با شما بد رفتار کند

or you might just be treated badly in general.

یا به طور کلی با شما بد رفتار شود، دوباره به سراغ شما خواهد آمد.

For example, she picked on me in middle school,

به عنوان مثال، او در مدرسه راهنمایی من را انتخاب کرد

and now her boss bullies her.

و حالا رئیسش او را قلدری می کند.

What goes around comes around.

آنچه در اطراف می چرخد ​​به اطراف می آید.

Number 18 is hook line and sinker.

شماره 18 خط قلاب و سینک است.

Hook, line and sinker.

قلاب، خط و سینک.

I love this one, it's a nautical one,

من این یکی را دوست دارم، این یک دریایی است،

relating to navigation and the sea and sailors and maritime.

مربوط به دریانوردی و دریا و ملوانان و دریانوردی است.

This means believing something completely,

این به معنای باور کامل چیزی است،

something that is usually not true.

چیزی که معمولاً درست نیست.

For example, you got me hook, line and sinker

برای مثال، وقتی به من گفتی که قرار است در «ایکس فاکتور» حضور داشته باشی، من را به قلاب، خط و سینک

when you told me you were going to be on "The X Factor."

گرفتی .

"The X Factor" is a popular talent show,

"The X Factor" یک برنامه استعدادیابی محبوب،

a singing talent show in the UK.

یک برنامه استعدادیابی خوانندگی در بریتانیا است.

I'm sure you have it in your country, perhaps.

من مطمئن هستم که شما آن را در کشور خود دارید، شاید.

Number 19 is to have a soft spot for someone.

شماره 19 این است که یک نقطه نرم برای کسی داشته باشید.

To have a soft spot for someone.

داشتن یک نقطه نرم برای کسی.

This means to have a great deal

این بدان معنی است که

of affection for someone or it can be something.

علاقه زیادی به کسی داشته باشید یا ممکن است چیزی باشد.

For example, I have a huge soft spot for ginger cats.

به عنوان مثال، من یک نقطه نرم بزرگ برای گربه های زنجبیلی دارم.

I have a lot of affection for ginger cats.

من به گربه های زنجبیلی علاقه زیادی دارم.

It's nice because, obviously, I'm speaking about cats.

این خوب است زیرا، بدیهی است که من در مورد گربه ها صحبت می کنم.

It's not strictly romantic.

این کاملاً عاشقانه نیست.

It can be if someone says to their crush or love interest.

این می تواند اگر کسی به علاقه یا علاقه خود بگوید.

"I have a huge soft spot for you,"

"من یک نقطه نرم بزرگ برای شما دارم"،

then yes, it probably means romantic affection.

پس بله، احتمالاً به معنای محبت عاشقانه است.

But it doesn't have to be and I really like that.

اما لزومی ندارد و من واقعاً آن را دوست دارم.

I feel like I'm being extra British today,

احساس می‌کنم امروز یک بریتانیایی فوق‌العاده هستم

like all awkward weird, anyway.

، به هر حال، مثل همه چیزهای عجیب و غریب.

And the last one is to only have eyes for someone.

و آخرین مورد این است که فقط به کسی چشم داشته باشید.

To only have eyes for someone.

اینکه فقط برای کسی چشم داشته باشی

For example, oh no, I didn't say the definition.

به عنوان مثال اوه نه، من تعریف را نگفتم.

This means to only be attracted to

این بدان معناست که فقط به

or interested in one person, which is lovely.

یک شخص جذب یا علاقه مند شوید که دوست داشتنی است.

Monogamy.

تک همسری.

For example, I only have eyes for William.

مثلا من فقط به ویلیام چشم دارم.

He is the only person that I'm interested in

او تنها کسی است که من به او علاقه

and attracted to, obviously, 'cause I'm gonna marry him.

مندم و جذبش می شوم، بدیهی است ، چون قرار است با او ازدواج کنم.

That's it for our 20 beautiful idioms.

این برای 20 اصطلاح زیبای ما است.

I hope you agree with me that they are lovely, fun to say,

امیدوارم با من موافق باشید که آنها دوست داشتنی هستند، گفتن آنها سرگرم کننده است،

they've got beautiful meanings,

معانی زیبایی دارند،

and they're just nice, aren't they?

و فقط خوب هستند، اینطور نیست؟

Please do share any other beautiful idioms or idioms

لطفاً هر اصطلاح یا اصطلاح زیبای دیگری را

that you consider to be really, really nice,

که فکر می کنید واقعاً، واقعاً خوب است،

fun to say, satisfying or really meaningful,

گفتن آن سرگرم کننده، رضایت بخش یا واقعاً معنی دار است،

down below in the comments section.

در زیر در بخش نظرات به اشتراک بگذارید.

Don't forget to check out Audible,

فراموش نکنید که Audible را بررسی کنید،

you can get your free audiobook in 30 day free trial,

می توانید کتاب صوتی رایگان خود را در 30 روز آزمایشی رایگان،

by clicking on the link below and signing up.

با کلیک بر روی لینک زیر و ثبت نام دریافت کنید.

Don't forget to connect with me on all of my social media,

فراموش نکنید که در تمام رسانه های اجتماعی خود با من ارتباط برقرار کنید

I've got my Facebook, my Instagram, my Twitter

، من فیس بوک، اینستاگرام، توییتر

and my personal channel where I talked about lifestyle,

و کانال شخصی خود را دارم که در آن درباره سبک زندگی صحبت کردم،

which is Lucy Bella Earl.

یعنی لوسی بلا ارل.

Again link down below.

دوباره لینک پایین پایین

I will see you soon for another lesson.

به زودی برای یک درس دیگر می بینمت.

(blows kisses)

(بوسه می زند)

Then I highly recommend this (mumbles).

سپس این را به شدت توصیه می کنم (زمزمه می کند).

This is a phrase that says the new and ex...

این جمله ای است که می گوید جدید و سابق...

For example,

مثلاً

I never like to visit the same restaurant, restaurant.

من هرگز دوست ندارم به همان رستوران، رستوران سر بزنم.

I really like the weather related idioms.

من اصطلاحات مربوط به آب و هوا را خیلی دوست دارم.

I do have a whole video on weather related idioms,

من یک ویدیوی کامل در مورد اصطلاحات مربوط به آب و هوا

I believe and if not, then I should make one definitely.

دارم، معتقدم و اگر نه، پس حتما باید یکی بسازم.

Unless I've covered them all in this video.

مگر اینکه من همه آنها را در این ویدیو پوشش داده باشم.

Anyway, that doesn't matter.

به هر حال این مهم نیست.

Number one is number one.

شماره یک شماره یک است.

Number 17.

شماره 17.

It's more of a proverb than an indiom, an indiom.

این بیشتر یک ضرب المثل است تا یک indiom، یک indiom.

("Gold Skies" by Liam Aidan)

("آسمان های طلایی" اثر لیام آیدان)