Learn English Vocabulary Daily #16.4 — British English Podcast

Hello, and welcome to the English Like a Native Podcast.

سلام، و به پادکست انگلیسی Like a Native خوش آمدید.

My name is Anna and you're listening to Week 16, Day 4 of Your English Five a Day,

نام من آنا است و شما در حال گوش دادن به Week 16, Day 4 of Your English Five a Day هستید،

a series that aims to increase your active vocabulary by five pieces every single

مجموعه ای که هدف آن افزایش پنج قطعه واژگان فعال شما در هر

day of the week from Monday to Friday.

روز هفته از دوشنبه تا جمعه است.

Let's start today's list with a noun and it is exodus, exodus.

بیایید لیست امروز را با یک اسم شروع کنیم و آن exodus، exodus است.

This is spelled E X O D U S.

املای آن E X O D U S.

Exodus.

Exodus است.

An exodus describes the movement of a lot of people from a place.

یک خروج، حرکت افراد زیادی را از یک مکان توصیف می کند.

Usually because something terrible has happened.

معمولاً به این دلیل که اتفاق وحشتناکی رخ داده است.

Like there's been a natural disaster or there's a terrible disease or war.

مانند یک فاجعه طبیعی یا یک بیماری یا جنگ وحشتناک وجود دارد.

Sometimes we use this in a more metaphorical sense.

گاهی اوقات ما از این به معنای استعاری تر استفاده می کنیم.

If suddenly a lot of voters move from one party to another, you could say,

اگر ناگهان تعداد زیادی از رای دهندگان از یک حزب به حزب دیگر نقل مکان کنند، می توانید بگویید:

"There was a mass exodus of voters."

"یک مهاجرت دسته جمعی از رای دهندگان صورت گرفت."

Or if you are doing a comedy show, and when it's time for you to get up on

یا اگر در حال اجرای یک نمایش کمدی هستید و زمانی که زمان بلند شدن شما روی

stage, lots of people leave the room.

صحنه می‌رسد، افراد زیادی اتاق را ترک می‌کنند.

You could say,

می توانید بگویید:

"My routine caused a mass exodus."

"روتین من باعث مهاجرت دسته جمعی شد."

Now note I've used the words mass and exodus together twice there.

حالا توجه داشته باشید که من دو بار در آنجا از کلمات mass و exodus با هم استفاده کرده ام.

We do put those together a lot.

ما آن ها را خیلی کنار هم قرار می دهیم.

Mass exodus.

مهاجرت دسته جمعی

That's kind of just emphasising the fact that lots of people,

این فقط به نوعی تأکید بر این واقعیت است که بسیاری از مردم،

they've left en masse.

دسته جمعی را ترک کرده اند.

Lots of people have left.

افراد زیادی ترک کرده اند.

So, here's an example sentence which also uses 'mass exodus',

بنابراین، در اینجا یک جمله مثال است که از «خروج دسته جمعی» نیز استفاده می کند،

The high price of living in the city has caused a mass exodus, everyone seems

قیمت بالای زندگی در شهر باعث مهاجرت دسته جمعی شده است، به نظر می رسد همه در حال

to be moving out into the countryside.

نقل مکان به روستا هستند.

Oh, I wish I could move out into the countryside.

آه، ای کاش می توانستم به روستا بروم.

These days, the cost of living in the city and outside of

این روزها هزینه های زندگی در شهر و خارج از

the city is just astronomical.

شهر فقط نجومی است.

Anyway, let's move on to our next word.

به هر حال بریم سر حرف بعدی.

It's an adjective and it is dynamic, dynamic.

این یک صفت است و پویا، پویا است.

We spell this D Y N A M I C, dy-na-mic.

ما این را D Y N A M I ​​C، dy-na-mic می نویسیم.

Dynamic.

پویا.

Dynamic describes something that's continuously changing or developing.

پویا چیزی را توصیف می کند که به طور مداوم در حال تغییر یا توسعه است.

I would like to think that the ELAN Community and courses are quite dynamic

من می خواهم فکر کنم که انجمن و دوره های ELAN کاملاً پویا هستند

because we often listen to feedback.

زیرا ما اغلب به بازخورد گوش می دهیم.

We're always interacting with our students and learning more about

ما همیشه با دانش آموزان خود در تعامل هستیم و در مورد نیازهای آنها بیشتر می آموزیم

their needs and therefore changing and developing our products and services.

و بنابراین محصولات و خدمات خود را تغییر داده و توسعه می دهیم.

So, we are a dynamic company.

بنابراین، ما یک شرکت پویا هستیم.

Here's an example sentence,

در اینجا یک جمله مثال آمده است،

"Business innovation is a dynamic process and is one of the most

"نوآوری در کسب و کار یک فرآیند پویا است و یکی از

important aspects of our company."

مهمترین جنبه های شرکت ما است."

Next on our list is an adverb and it is notably, notably.

بعدی در لیست ما یک قید است و به طور قابل توجهی، قابل توجه است.

We spell this N O T A B L Y, notably.

ما این را N O T A B L Y می نویسیم، به ویژه.

Notably means especially or most importantly.

قابل توجه به معنای خاص یا مهمتر است.

Like you make a note of this particular thing because it's so important.

مثل اینکه این مورد خاص را یادداشت کنید زیرا بسیار مهم است. در

Here's an example sentence,

اینجا یک جمله مثال است،

"The company is beginning to attract investors, most

"شرکت شروع به جذب سرمایه گذاران، به

notably big Japanese banks."

ویژه بانک های بزرگ ژاپنی کرده است."

Next on our list is an idiom and it is the world is your oyster.

بعدی در لیست ما یک اصطلاح است و جهان صدف شماست.

The world is your oyster.

دنیا صدف شماست.

We spell this, the T H E.

ما این را می نویسیم، T H E.

World, W O R L D, the world.

World، W O R L D، جهان.

Is your, I S; your, Y O U R.

آیا شما، I S; صدف تو، ای یو آر.

Oyster, O Y S T E R.

صدف تو، ای س ت ای آر.

The world is your oyster.

دنیا صدف توست.

Now, the world is your oyster means that you can do whatever

حالا دنیا صدف توست یعنی هر کاری می

you want or go wherever you want.

خواهی بکن یا هر جا که می خواهی برو.

An oyster is often seen as something that holds a special, precious stone

صدف اغلب به عنوان چیزی دیده می شود که سنگی خاص و قیمتی را در خود نگه می دارد،

because oysters often have a pearl inside.

زیرا صدف ها اغلب مرواریدی درون خود دارند.

If you find an oyster in the ocean and you open it up, you'll find a pearl inside.

اگر یک صدف در اقیانوس پیدا کنید و آن را باز کنید، یک مروارید در داخل آن پیدا خواهید کرد.

And so saying that the world is your oyster suggests that if you

و بنابراین گفتن اینکه دنیا صدف شماست نشان می دهد که اگر

open it up something special awaits.

آن را باز کنید چیز خاصی در انتظار شماست.

So, the world is your oyster.

پس دنیا صدف توست. در

Here's an example sentence,

اینجا یک جمله مثال است،

"You're young and healthy and you have no commitments ― the world is your oyster."

"شما جوان و سالم هستید و هیچ تعهدی ندارید - دنیا صدف شماست."

Last but not least on the list is learning curve.

آخرین اما نه کم اهمیت ترین لیست، منحنی یادگیری است.

This is a noun, learning curve.

این یک اسم، منحنی یادگیری است.

We spell this L E A R N I N G, learning.

ما این را املای L E A R N I N G، یادگیری.

Curve, C U R V E.

منحنی، C U R V E.

A learning curve.

یک منحنی یادگیری.

A learning curve is the situation in which someone has to learn a

منحنی یادگیری وضعیتی است که در آن شخص باید

lot in a short space of time, or it talks about the length of time that

در یک زمان کوتاه چیزهای زیادی یاد بگیرد یا در مورد مدت زمانی صحبت می کند که

you have to learn something new.

شما باید چیز جدیدی یاد بگیرید.

So, if I say something was a steep learning curve, then I'm suggesting

بنابراین، اگر بگویم چیزی منحنی یادگیری شیب‌دار بود، پس پیشنهاد می‌کنم

that I had to learn an awful lot in a very short space of time.

که باید در یک زمان بسیار کوتاه چیزهای زیادی یاد می‌گرفتم.

Like learning how to snowboard.

مانند یادگیری اسنوبرد.

Oh, that was a steep learning curve.

اوه، این یک منحنی یادگیری تند بود.

It was a painful one as well.

دردناکی هم بود

I spent an entire week basically falling on my bottom and falling onto

من یک هفته تمام را گذراندم که اساساً به پایین افتادم و روی

my wrists and causing myself to be covered from head to toe in bruises.

مچ دستم افتادم و باعث شدم از سر تا پاهایم کبود شده باشم.

It was a very steep and very painful learning curve.

این یک منحنی یادگیری بسیار شیب دار و بسیار دردناک بود.

Whereas learning to ski, at least getting the basics and being able to ski from

در حالی که یادگیری اسکی، حداقل به دست آوردن اصول اولیه و توانایی اسکی از

the top to the bottom of the mountain, was a relatively easy learning curve,

بالا تا پایین کوه، یک منحنی یادگیری نسبتا آسان بود

a shallow learning curve, I might say.

، شاید بتوانم بگویم یک منحنی یادگیری کم عمق.

So, can you describe a learning curve that you have had to deal with lately?

بنابراین، آیا می توانید یک منحنی یادگیری را که اخیراً با آن دست و پنجه نرم کرده اید، توصیف کنید؟

Steep learning curve is a very common phrase, talking about something that is

منحنی یادگیری شیب دار یک عبارت بسیار رایج است، صحبت کردن در مورد چیزی که

a lot of information to learn in a short space of time, so that's how you'll most

اطلاعات زیادی برای یادگیری در یک زمان کوتاه است، بنابراین

commonly hear this phrase being used.

معمولاً استفاده از این عبارت را می شنوید. در

Here's an example sentence,

اینجا یک جمله مثال آورده شده است،

"It's a steep learning curve when you're thrown into a job

"این یک منحنی یادگیری شیب دار است وقتی که شما را به شغلی پرتاب می کنند

that you've never done before!"

که قبلا هرگز انجام نداده اید!"

Okay, that's our five for today.

خوب، این پنج تای امروز ماست.

Let's do a very quick recap.

بیایید یک جمع بندی خیلی سریع انجام دهیم.

We had the noun exodus, where a lot of people move from a place, usually because

ما اسم exodus را داشتیم که در آن افراد زیادی از یک مکان نقل مکان می‌کنند، معمولاً به این دلیل که

something has pushed them out, like disasters or disease or cost of living.

چیزی آنها را بیرون رانده است، مانند بلایا یا بیماری یا هزینه‌های زندگی.

Then we have the adjective dynamic, something that is

سپس صفت پویا را داریم، چیزی که

constantly changing or developing.

دائماً در حال تغییر یا توسعه است.

We have the adverb notably, something that is especially or most importantly.

ما قید را داریم به طور مشخص، چیزی که به ویژه یا مهمتر است.

Then we had the idiom, the world is your oyster, something that you say

بعد ما این اصطلاح را داشتیم، دنیا صدف توست، چیزی که

to someone who can have whatever they want or go wherever they want to go.

به کسی می گویی که هر چه می خواهد داشته باشد یا هر کجا که می خواهد برود.

And then we finished with the noun learning curve, a situation where you have

و سپس با منحنی یادگیری اسم به پایان رسیدیم ، موقعیتی که در آن باید

to learn a lot in a short space of time.

در مدت زمان کوتاهی چیزهای زیادی یاد بگیرید.

So let's do this for pronunciation practice.

پس بیایید این کار را برای تمرین تلفظ انجام دهیم.

Please repeat after me.

لطفا بعد از من تکرار کنید.

Exodus.

خروج

Exodus.

خروج

Dynamic.

پویا.

Dynamic.

پویا.

Notably.

به ویژه.

Notably.

به ویژه.

The world is your oyster.

دنیا صدف شماست.

The world is your oyster.

دنیا صدف شماست.

Learning curve.

منحنی یادگیری.

Learning curve.

منحنی یادگیری.

Fantastic.

خارق العاده.

What's the adjective that we use to describe something that's

چه صفتی برای توصیف چیزی که

always changing and developing?

همیشه در حال تغییر و توسعه است استفاده می کنیم؟

We'd say it's very...

ما می گوییم بسیار ...

dynamic.

پویا است.

And how about if there's a huge movement of people, they all leave a country in one

و اگر جنبش عظیمی از مردم وجود داشته باشد، همه آنها یک کشور را در یک

big group, we would call that a mass...

گروه بزرگ ترک می کنند، ما آن را یک

exodus, a mass exodus.

مهاجرت جمعی، یک مهاجرت دسته جمعی می نامیم.

Now, if I'm talking to my teenage son, who's just come out of university with

حالا اگر من با پسر نوجوانم صحبت می‌کنم که تازه از دانشگاه با

top marks, and he's got everything going for him, and he can go wherever

نمرات برتر بیرون آمده است و همه چیز برایش پیش می‌آید و می‌تواند هر کجا که

he wants and do whatever he wants, I would say to him, "Do you know what?

می‌خواهد برود و هر کاری می‌خواهد انجام دهد، به او می‌گویم: میدونی چیه؟

The world is your oyster!"

دنیا صدف توست!"

However, when he does get out into the real world and lives on his

با این حال، هنگامی که او وارد دنیای واقعی می شود و به

own, he's going to have to learn a lot in a very short space of time.

تنهایی زندگی می کند، باید در مدت زمان بسیار کوتاهی چیزهای زیادی یاد بگیرد. می

We could say that for him, living alone will be a very steep...

توانیم بگوییم که برای او، زندگی تنها یک منحنی یادگیری بسیار شیب دار خواهد بود

learning curve, a very steep learning curve.

، یک منحنی یادگیری بسیار تند.

And then if I wanted to use an adverb to describe something that is especially or

و سپس اگر بخواهم از یک قید برای توصیف چیزی که به ویژه یا

most importantly, what adverb would I use?

مهمتر است استفاده کنم، از چه قیدی استفاده می کنم؟

Notably.

به ویژه.

Notably.

به ویژه.

So, living alone out in the real world is a steep learning curve.

بنابراین، زندگی به تنهایی در دنیای واقعی یک منحنی یادگیری شیب دار است.

Even though the world's your oyster, my son, there is a steep learning curve

با وجود اینکه دنیا صدف توست، پسرم، منحنی یادگیری شدیدی وجود دارد

that you're going to have to encounter.

که باید با آن روبرو شوی.

Most notably, the cost of living.

مهمتر از همه، هزینه زندگی است.

Okay, so that's our five.

خوب، پس این پنج نفر ما هستند.

Let's bring them all together now in a little story.

بیایید همه آنها را اکنون در یک داستان کوچک گرد هم بیاوریم.

Dear Diary,

دفتر خاطرات عزیز،

Today, I turn 42 and I can't help but feel like I'm stuck in a rut.

امروز، من 42 ساله شدم و نمی توانم جلوی خود را بگیرم اما احساس می کنم در بلاتکلیفی گیر کرده ام.

I never imagined my life would be like this at this age.

هرگز تصور نمی کردم زندگی ام در این سن اینگونه باشد.

It's not the first time I felt like this, but it hits even harder on my birthday.

این اولین بار نیست که چنین احساسی می کنم، اما در روز تولدم شدیدتر می شود.

I used to be so energetic and ambitious, but now I feel like I've lost something,

من قبلاً خیلی پرانرژی و جاه طلب بودم، اما اکنون احساس می کنم چیزی را از دست داده ام،

notably my spark and passion for life, I'm just going through the motions.

به ویژه جرقه و اشتیاقم به زندگی، فقط در حال انجام مراحل هستم.

Wake up, go to work, come home, sleep and repeat.

بیدار شو برو سر کار بیا خونه بخواب و تکرار کن.

It's a never-ending cycle, that I can't seem to break out of.

این یک چرخه بی پایان است که به نظر نمی رسد از آن خارج شوم.

However, I refuse to let this midlife crisis, if that's what

با این حال، من اجازه نمی دهم که این بحران میانسالی، اگر

this is, get the best of me.

این همان چیزی است، بهترین ها را از من بگیرد.

These past few weeks have been a massive learning curve and I know

این چند هفته گذشته منحنی یادگیری گسترده ای بوده است و می دانم که

it's not too late to make a change.

برای ایجاد تغییر خیلی دیر نیست.

I may not be where I want to be right now, but I still have the

شاید در حال حاضر جایی که می خواهم نباشم ، اما هنوز

rest of my life ahead of me.

باقی عمرم را در پیش دارم.

I just need to find the courage to take that first step

من فقط باید جرات پیدا کنم تا اولین قدم را

towards a more fulfilling life.

به سوی یک زندگی رضایت بخش تر بردارم.

So, I've decided to make a new start and explore my love of

بنابراین، تصمیم گرفتم شروعی جدید داشته باشم و عشقم به

archaeology and travelling.

باستان شناسی و سفر را کشف کنم.

There's been a mass exodus from my local area, as there are plans to

مهاجرت دسته جمعی از منطقه محلی من رخ داده است، زیرا برنامه هایی برای

build a new high-speed rail line right through the centre of town,

ایجاد یک خط راه آهن سریع السیر جدید درست از طریق مرکز شهر وجود دارد،

and so most of my friends are now living in the neighbouring villages.

و بنابراین اکثر دوستان من اکنون در روستاهای مجاور زندگی می کنند.

I'm ready to get rid of my mundane routine and embark on a

من آماده ام که از شر زندگی روزمره خلاص شوم و

dynamic journey of self-discovery.

سفری پویا برای خودیابی را آغاز کنم.

When I focus on making a change and look at the possibilities, I

وقتی روی ایجاد تغییر تمرکز می‌کنم و به احتمالات نگاه می‌کنم،

feel like the world is my oyster and I can't wait to experience

احساس می‌کنم دنیا صدف من است و نمی‌توانم صبر کنم تا

all the wonders it has to offer.

تمام شگفتی‌هایی را که ارائه می‌دهد تجربه کنم.

I have to keep reminding myself that it's never too late to start over, and

باید مدام به خودم یادآوری کنم که هیچ وقت برای شروع دوباره دیر نیست و

I'm determined to make the most of it.

مصمم هستم از آن نهایت استفاده را ببرم.

So, here's to a new chapter in my life.

بنابراین، در اینجا به یک فصل جدید در زندگی من است.

Happy Birthday to me!

تولدم مبارک!

Sincerely,

با احترام،

Marissa.

ماریسا.

And that brings us to the end of today's episode.

و این ما را به پایان قسمت امروز می رساند.

Don't forget that if you want to take your learning further, then

فراموش نکنید که اگر می خواهید یادگیری خود را بیشتر کنید،

we do have options available.

ما گزینه هایی در دسترس داریم.

Take a look in the show notes to discover more.

برای کشف بیشتر به یادداشت های نمایش نگاهی بیندازید.

Until next time, take very good care and goodbye.

تا دفعه بعد خیلی خوب مواظب باش و خداحافظ.