Speak English With Me - Intermediate English Speaking Practice

Oh, hello.

Are you ready to practice some English speaking?

اوه، سلام.

آیا برای تمرین زبان انگلیسی آماده هستید؟

Fabulous, because I have an intermediate level conversation all prepared for you.

فوق العاده است، زیرا من یک مکالمه سطح متوسط ​​دارم که همه برای شما آماده شده است.

So I'll go through the whole thing first, then we can take roles.

بنابراین ابتدا کل ماجرا را مرور می‌کنم ، سپس می‌توانیم نقش‌هایی را ایفا کنیم.

I'll play one part, you play the other, and then we can swap.

من یک قسمت را بازی می کنم، شما قسمت دیگر را، و سپس می توانیم با هم عوض کنیم.

Let's start.

بیایید شروع کنیم.

SARAH: Well, that was stressful.

سارا: خب، استرس داشت.

Is Max feeling any better now?

آیا مکس الان بهتر است؟

TOM: Yeah, much better.

تام: آره، خیلی بهتر.

The vet gave him an injection to reduce the swelling and they said he

دامپزشک برای کاهش تورم به او آمپول زد و گفتند

should be back to normal by tomorrow.

تا فردا باید به حالت عادی برگردد.

SARAH: That's a relief.

سارا: این یک آرامش است.

I was really worried when I saw his face all puffed up like that.

وقتی دیدم صورتش اینطور پف کرده بود واقعا نگران شدم.

It must have been terrifying for you.

حتما برای شما ترسناک بوده است.

TOM: It was.

تام: همینطور بود.

At first I thought he'd just yelped because of the sting but then his face

اول فکر کردم به خاطر نیش فقط داد زد اما بعد صورتش

started swelling and he kept scratching.

ورم کرد و مدام خراشید. من

I panicked.

وحشت کردم.

I had no idea dogs could be allergic to bee stings.

نمی‌دانستم سگ‌ها می‌توانند به نیش زنبور آلرژی داشته باشند.

SARAH: Neither did I. But I suppose it makes sense.

سارا: نه من. اما فکر می کنم منطقی است.

Some people react badly to them too.

برخی افراد نیز نسبت به آنها واکنش بدی نشان می دهند.

TOM: Yeah, the vet said it's actually quite common.

تام: آره، دامپزشک گفت که این در واقع بسیار رایج است.

If he ever gets stung again, I need to watch him closely

اگر دوباره گزیده شد، باید او را از نزدیک تماشا کنم

in case it happens again.

تا دوباره این اتفاق بیفتد.

SARAH: Did they give you anything to take home?

سارا: چیزی بهت دادند که ببری خونه؟

TOM: They gave me some antihistamine tablets to give him over the next couple

تام: آنها به من مقداری قرص آنتی هیستامین دادند تا در چند روز آینده به او بدهم

of days, just to be on the safe side.

، فقط برای اینکه در امنیت باشم.

SARAH: That's good.

سارا: خوبه.

Will he need a follow up appointment?

آیا او نیاز به یک قرار ملاقات دارد؟

TOM: No, not unless he gets worse, but the vet said I should always carry

تام: نه، مگر اینکه حالش بدتر شود، اما دامپزشک گفت من باید همیشه

antihistamines with me, just in case.

آنتی هیستامین همراه خود داشته باشم، فقط در صورت امکان.

SARAH: That's probably a good idea.

سارا: این احتمالاً ایده خوبی است.

At least now you know what to do if it happens again.

حداقل اکنون می دانید که اگر دوباره تکرار شود چه باید بکنید.

TOM: Yeah, but I still feel awful.

تام: بله، اما هنوز احساس بدی دارم.

I should have reacted quicker.

باید سریعتر واکنش نشان میدادم

SARAH: Don't be too hard on yourself, Tom.

سارا: خیلی به خودت سخت نگیر، تام.

You got him to the vet as soon as you realised something was wrong.

به محض اینکه متوجه شدید مشکلی وجود دارد او را نزد دامپزشک بردید .

And now he's safe.

و حالا او در امان است.

That's what matters.

این چیزی است که اهمیت دارد.

TOM: I suppose you're right.

تام: فکر می کنم حق با شماست.

Thanks for coming with me, by the way.

متشکرم که با من آمدید، اتفاقا.

I really appreciate it.

من واقعا قدردان آن هستم.

SARAH: Of course.

سارا: البته.

That's what friends are for.

دوستان برای همین هستند.

Now, let's get Max home and give him a nice, quiet evening.

حالا، بیایید مکس را به خانه برسانیم و یک عصر خوب و آرام به او بدهیم.

TOM: Yeah, I think he's had enough excitement for one day.

تام: آره، فکر می کنم او برای یک روز به اندازه کافی هیجان داشته است.

Okay, now it's your turn.

باشه حالا نوبت توست

I will read Sarah, you read Tom.

من سارا را خواهم خواند، تو تام را بخوان.

Well, that was stressful.

خب استرس بود

Is Max feeling better now?

آیا مکس الان بهتر است؟

That's a relief.

این یک تسکین است.

I was really worried when I saw his face all puffed up like that.

وقتی دیدم صورتش اینطور پف کرده بود واقعا نگران شدم.

It must have been terrifying for you.

حتما برای شما ترسناک بوده است.

Neither did I. But I suppose it makes sense.

من هم این کار را نکردم. اما فکر می کنم منطقی باشد.

Some people react badly to them too.

برخی افراد نیز نسبت به آنها واکنش بدی نشان می دهند.

Did they give you anything to take home?

چیزی به شما دادند که به خانه ببرید؟

That's good.

این خوب است.

Well, you need a follow up appointment.

خوب، شما نیاز به یک قرار ملاقات دارید.

That's probably a good idea.

این احتمالا ایده خوبی است.

At least now you know what to do if it happens again.

حداقل اکنون می دانید که اگر دوباره تکرار شود چه باید بکنید.

Don't be too hard on yourself, Tom.

خیلی به خودت سخت نگیر، تام.

You got him to the vets as soon as you realised something was wrong.

شما به محض اینکه متوجه شدید مشکلی وجود دارد او را نزد دامپزشکان بردید .

And now he's safe.

و حالا او در امان است.

That's what matters.

این چیزی است که اهمیت دارد.

Of course.

البته.

That's what friends are for.

دوستان برای همین هستند.

Now, let's get Max home and give him a nice quiet evening.

حالا، بیایید مکس را به خانه برسانیم و یک شب آرام خوب به او بدهیم.

Fabulous!

Alright, let's switch roles.

افسانه!

خوب، بیایید نقش ها را عوض کنیم.

I will play Tom, you play Sarah.

من نقش تام را بازی می کنم، تو نقش سارا را بازی می کنی.

You begin.

شما شروع کنید.

Yeah, much better.

آره خیلی بهتره

The vet gave him an injection to reduce the swelling, and they said he

دامپزشک برای کاهش تورم به او آمپول زد و گفتند

should be back to normal by tomorrow.

تا فردا باید به حالت عادی برگردد.

It was.

بود.

At first I thought he'd just yelped because of the sting, but then his face

اول فکر کردم به خاطر نیش فقط داد زد، اما بعد صورتش

started swelling and he kept scratching.

شروع به ورم کرد و مدام خراشید. من

I panicked.

وحشت کردم.

I had no idea dogs could be allergic to bee stings.

نمی‌دانستم سگ‌ها می‌توانند به نیش زنبور آلرژی داشته باشند.

Yeah, the vet said it's actually quite common.

بله، دامپزشک گفت که این در واقع بسیار رایج است.

If he ever gets stung again, I need to watch him closely

اگر دوباره گزیده شد، باید او را از نزدیک تماشا کنم

in case it happens again.

تا دوباره این اتفاق بیفتد.

Yeah, they gave me some antihistamine tablets to give

بله، آنها به من مقداری قرص آنتی هیستامین دادند تا

to him over the next couple of days, just to be on the safe side.

در چند روز آینده به او بدهم ، فقط برای اینکه در امنیت باشم.

No, not unless he gets worse.

نه، مگر اینکه حالش بدتر شود.

But the vet said I should always carry antihistamines with me, just in case.

اما دامپزشک گفت من باید همیشه آنتی هیستامین همراه خود داشته باشم، فقط در صورت امکان.

Yeah, but I still feel awful.

بله، اما هنوز احساس بدی دارم.

I should have reacted quicker.

باید سریعتر واکنش نشان میدادم

I suppose you're right.

فکر می کنم حق با شماست

Thanks for coming with me by the way.

متشکرم که با من آمدید.

I really appreciate it.

من واقعا قدردان آن هستم.

Yeah, I think he's had enough excitement for one day.

آره، فکر می کنم او برای یک روز به اندازه کافی هیجان داشته است.

Amazing.

شگفت انگیز.

You are a superstar.

شما یک سوپراستار هستید.

I hope you enjoyed that as much as I did.

امیدوارم شما هم مثل من از آن لذت برده باشید.

And let's hope that Max the dog does improve and stays away

و بیایید امیدوار باشیم که سگ مکس در آینده بهبود یابد و

from those bees in the future.

از آن زنبورها دور بماند.

If you enjoyed this, then please can you just take a second to boop that

اگر از این کار لذت بردید، لطفاً می توانید فقط یک ثانیه وقت بگذارید و

like button and leave me a comment.

دکمه لایک را فشار دهید و برای من نظر بگذارید. به

Let me know how you found this video.

من اطلاع دهید که چگونه این ویدیو را پیدا کردید.

If you enjoyed it, I'll make more.

اگر از آن لذت بردید، بیشتر خواهم ساخت.

Fantastic.

فوق العاده.

Take care.

Bye bye.

مراقب باشید.

خداحافظ