How to Give an Informative Presentation: What to say and do

Hey, how are you? Welcome back. In today's lesson, it's a lesson on presenting. I do

هی چطوری؟ خوش برگشتی. در درس امروز، درس ارائه است. من یک

have another lesson on this site, which is presenting where you're really sort of trying

درس دیگر در این سایت دارم که در آن شما واقعاً سعی

to sell an idea. This is a slightly different type of presentation. In this one, we're going

در فروش یک ایده دارید. این یک نوع ارائه کمی متفاوت است . در این یکی، ما

to be looking at being more objective and just presenting information. Now, I've got

به دنبال عینی تر بودن و ارائه اطلاعات هستیم. اکنون، من

a friend who works for one of the top banks in London, and he has found that presenting

دوستی دارم که برای یکی از بانک‌های برتر لندن کار می‌کند، و او متوجه شده است که ارائه

has been very difficult, and it's proving to be an obstacle in his career progression.

بسیار دشوار بوده است و ثابت می‌کند که مانعی در پیشرفت شغلی او است.

So even native speakers can find this difficult. Okay, so at the beginning of a presentation,

بنابراین حتی افراد بومی نیز می توانند این کار را دشوار بدانند. بسیار خوب، بنابراین در ابتدای ارائه،

it's useful to spell out the current situation. Where are we now? Where we at? So, where we're

توضیح وضعیت فعلی مفید است. الان کجا هستیم؟ ما کجا هستیم؟ بنابراین، جایی که ما در آن

at at the moment is, or at the moment we are. Yep. Make people aware. Yep. Whatever the

لحظه هستیم، یا در لحظه ای که هستیم. بله مردم را آگاه کنید. بله پروژه هر چه

project is, where is the starting point? I think it's interesting to consider where we

باشد، نقطه شروع کجاست؟ من فکر می کنم جالب است که در نظر بگیریم که

put the stress in a sentence. Let's look at this sentence, here. "What I can tell you

استرس را در یک جمله قرار می دهیم. بیایید این جمله را در اینجا نگاه کنیم. آنچه می توانم به شما بگویم این

is that such and such a company has increased their investment in our company." "What I

است که فلان شرکت سرمایه گذاری خود را در شرکت ما افزایش داده است. "آنچه می

can tell you is", because we're emphasizing "can", it suggests that this particular information,

توانم به شما بگویم این است"، زیرا ما روی "می توانم" تاکید می کنیم، نشان می دهد که این اطلاعات خاص،

we have permission to hear, but there is other information that there is no permission to

ما اجازه شنیدن داریم، اما اطلاعات دیگری وجود دارد که اجازه

share. So, this person is holding something back. Yep. They've got something, some kind

اشتراک گذاری وجود ندارد. بنابراین، این شخص چیزی را عقب نگه می دارد . بله آنها چیزی دارند،

of secret that they're not sharing. So, if we don't want that to be the meaning, then

نوعی راز که آن را به اشتراک نمی گذارند. بنابراین، اگر نمی‌خواهیم این معنا باشد، در

don't put the emphasis, here. "What I can tell you is that", "What I can tell you is

اینجا تأکید نکنید. "آنچه می توانم به شما بگویم این است"، "آنچه می توانم به شما بگویم

that", okay? So, where you put the emphasis changes the meaning of a sentence.

این است"، خوب؟ بنابراین، جایی که تأکید می کنید، معنای جمله تغییر می کند.

Okay, next phrase. "What I'd like to be able to say is that in the second quarter sales

باشه، عبارت بعدی آنچه می‌خواهم بگویم این است که در سه‌ماهه دوم

targets were met, but the reality is that they were missed by 2%." Okay? So, what was

اهداف فروش برآورده شد، اما واقعیت این است که آن‌ها 2 درصد نادیده گرفته شدند. باشه؟ بنابراین،

the goal that was trying to be met? Was it successful or not? How would we change this

هدفی که برای رسیدن به آن تلاش می شد چه بود؟ موفق بود یا نه؟ اگر مثبت بود چگونه این را تغییر می دادیم

if it was positive? So, instead of "What I'd like to be able to say", we would say "What

؟ بنابراین، به‌جای «آنچه می‌خواهم بتوانم بگویم»، می‌گوییم «آنچه

I can tell you is", or "What I can report back is that the sales targets were 14% and

می‌توانم به شما بگویم این است» یا «آنچه می‌توانم گزارش بدهم این است که اهداف فروش 14 درصد بوده و

we managed to achieve them." Okay? So, "I'd like to be able to", if it's something that

ما موفق شدیم به آن‌ها برسیم. " باشه؟ بنابراین، «من می‌خواهم بتوانم»، اگر چیزی است که به

wasn't achieved, or "can" if it was something that was. Confusing.

دست نیامده است، یا «می‌توانم» اگر چیزی بوده است. گیج کننده.

Okay, moving on. You want to give an indication of what you are going to talk about. All right?

باشه ادامه بده شما می خواهید نشان دهید که در مورد چه چیزی قرار است صحبت کنید. خیلی خوب؟

So, let me just give you a rough idea of... Let me just give you a rough idea of what

بنابراین، اجازه دهید من فقط یک ایده تقریبی از ... اجازه دهید من فقط یک ایده تقریبی از آنچه

I'm going to be talking about today. I'm going to tell you about this, I'm going to tell

امروز قرار است در مورد آن صحبت کنم به شما ارائه دهم. من می خواهم در این مورد به شما بگویم، در

you about this, I'm going to tell you about this. Perhaps it would be a good idea if I

مورد این به شما بگویم، من در مورد این به شما خواهم گفت . شاید ایده خوبی باشد اگر من

gave you an overview of the market in Africa, what is happening in Africa. So, what you're

یک نمای کلی از بازار آفریقا، آنچه در آفریقا اتفاق می افتد، به شما ارائه دهم. بنابراین، کاری که شما

doing is you're using a sentence to introduce what you're going to talk about. Okay? Perhaps

انجام می دهید این است که از یک جمله برای معرفی چیزی که قرار است در مورد آن صحبت کنید استفاده می کنید. باشه؟ شاید

it would be a good idea if... Perhaps. This makes it like a choice, but actually you are

ایده خوبی باشد اگر... شاید. این آن را مانند یک انتخاب می کند، اما در واقع شما در

making the choice. There is no choice. You're just pretending there is.

حال انتخاب هستید. چاره ای نیست. تو فقط وانمود میکنی که هست

Let me just give you a rough idea of... I gave the example of what I'm going to be talking

اجازه دهید من فقط یک ایده تقریبی از آن به شما ارائه دهم... من مثالی از آنچه که قرار است در

about, or let me give you a rough idea of what is happening in the sector of the economy.

مورد آن صحبت کنم را بیان کردم، یا اجازه دهید یک ایده تقریبی از آنچه در بخش اقتصاد اتفاق می افتد به شما ارائه دهم.

I don't know. I'm just going to touch on. That means I'm going to talk about, but in

من نمی دانم. من فقط می خواهم به آن دست بزنم. این بدان معناست که من در مورد آن صحبت خواهم کرد، اما با

a small amount of detail. I'm just going to touch on what is happening in North America,

جزئیات کمی. من فقط می خواهم به آنچه در آمریکای شمالی می گذرد دست بزنم،

but mainly I will be focusing on the situation in Europe. Okay? What are you going to be

اما عمدتاً روی وضعیت اروپا تمرکز خواهم کرد . باشه؟ قرار است در مورد چه چیزی

talking about?

صحبت کنید؟

Now, I have covered this in other videos, but let's have a look at other ways of saying

اکنون، من در ویدیوهای دیگر به این موضوع پرداخته ام، اما بیایید نگاهی به راه های دیگر برای گفتن

"thanks". I know that. I've already thought about that. So, if we have an interruption,

"متشکرم" بیندازیم. من می دانم که. من قبلاً در مورد آن فکر کرده ام. بنابراین، اگر وقفه ای داریم،

"thanks", put their name, if you know their name. Yeah, I was coming to that. You're quite

"متشکرم" نام آنها را قرار دهید، اگر نام آنها را می دانید . آره، داشتم به اون میرسیدم کاملا

right, but I will deal with that a little bit later. That's okay. I was coming to that.

درست می گویید، اما کمی بعد به آن خواهم پرداخت . اشکالی ندارد. داشتم به آن می آمدم.

That means in the plan for the speech, yep, going to talk about sausages here, but the

یعنی در طرح سخنرانی، بله، اینجا در مورد سوسیس صحبت می‌کنیم، اما آن

man is asking for you to talk about sausages here, and it's like, no, I was coming to the

مرد از شما می‌خواهد که در اینجا در مورد سوسیس صحبت کنید، و مثل این است که، نه، من داشتم به

sausage bit, but not yet. Yeah, you're quite right, I need to. So, if someone says, can

سوسیس می‌رفتم، اما هنوز نه. بله، شما کاملا درست می گویید ، من باید. خب اگه یکی بگه میشه

you share with us the statistics for sausage making in Germany? Like, yeah, yeah, you're

آمار سوسیس سازی در آلمان رو با ما درمیون بذاره؟ مثل، بله، بله، شما

quite right, I do need to show you that, and maybe you have the information, maybe you

کاملاً درست می گویید، من باید آن را به شما نشان دهم، و شاید شما اطلاعاتی دارید، شاید هم

don't. If you don't have the information, then yeah, you're quite right, I can share

ندارید. اگر اطلاعات ندارید، بله، کاملا درست می گویید، می توانم

that with you after the meeting. Yeah, not right now.

آن را بعد از جلسه با شما به اشتراک بگذارم. آره فعلا نه

That's a good point. So, this filler just gives you a little bit of sort of thinking

نکته خوبی است. بنابراین، این پرکننده فقط کمی زمان فکر کردن را به شما می دهد

time. I'm not suggesting that you pepper your speech with fillers, but sometimes you may

. من پیشنهاد نمی کنم که سخنرانی خود را با پرکننده ها مخلوط کنید، اما گاهی اوقات ممکن است به

need them just to think on your feet and find an answer.

آنها نیاز داشته باشید تا روی پای خود فکر کنید و پاسخی پیدا کنید.

More difficult questions. Again, these phrases are designed to give you some thinking time.

سوالات سخت تر باز هم، این عبارات طراحی شده اند تا به شما فرصت فکری بدهند.

So, if you can learn them, then you can almost say them automatically, and then you're thinking,

بنابراین، اگر بتوانید آنها را یاد بگیرید، تقریباً می توانید آنها را به طور خودکار بیان کنید، و سپس فکر می کنید،

okay, that's the answer. Well, that's an interesting question. Yeah. So, in that first sentence,

خوب، این پاسخ است. خب این سوال جالبی است. آره بنابراین، در اولین جمله،

I'm not actually answering the question, I'm just going, mm, thinking. What I'd say is,

من در واقع به این سؤال پاسخ نمی دهم، من فقط می روم، میلی متر، فکر می کنم. چیزی که می‌خواهم بگویم این است

and now I'm giving my answer. Sorry, could you repeat that? I don't think everyone heard.

و اکنون پاسخم را می‌دهم. ببخشید میشه تکرارش کنید فکر نمی کنم همه شنیده باشند.

This is a great way of giving yourself some thinking time, because you're not actually

این یک راه عالی برای دادن زمان فکر کردن به خود است، زیرا در واقع در

doing any talking here. You've got someone else doing the talking, so you're totally

اینجا صحبتی انجام نمی دهید. شما شخص دیگری دارید که صحبت می کند، بنابراین شما کاملاً

free to think of the answer. So, so-and-so said a question, and you're pretending that

آزاد هستید که به پاسخ فکر کنید. پس فلانی سوالی گفت و شما وانمود می کنید که

not everyone heard this question, so they repeat it.

همه این سوال را نشنیده اند، پس آن را تکرار می کنند.

So, when we do face an interruption from the audience when you're giving this informative

بنابراین، هنگامی که هنگام ارائه این ارائه آموزنده با وقفه مخاطب مواجه می شویم،

presentation, the main thing you need to do is keep in control of who's talking. You don't

اصلی ترین کاری که باید انجام دهید این است که کنترل کنید چه کسی صحبت می کند. شما نمی

want it to everyone start talking and arguing amongst themselves. So, if they ask a difficult

خواهید که همه شروع به صحبت و مشاجره بین خود کنند. بنابراین، اگر

question straight away, I'm afraid I don't have that information to hand, but I can find

فوراً سؤال دشواری بپرسند، می ترسم آن اطلاعات را در اختیار نداشته باشم، اما می توانم

it out shortly after this and give it to you straight away.

بلافاصله پس از این موضوع آن را پیدا کنم و فوراً به شما بدهم.

And then move on. Go back to what you were talking about. Another way of saying that,

و سپس ادامه دهید. به همان چیزی که در مورد آن صحبت می کردید برگردید. راه دیگری برای گفتن آن، آیا

could I get back to you on that one? It's an interesting question. Back to the agenda.

می توانم در مورد آن با شما تماس بگیرم؟ سوال جالبی است. بازگشت به دستور کار

Yep. Don't let people take you off what you're there to talk about. I can double-check that

بله اجازه ندهید مردم شما را از چیزی که برای صحبت کردن در آنجا هستید دور کنند. اگر دوست دارید می توانم آن را دوباره بررسی کنم

if you like. Again, interesting question. Thanks very much. Yep, say their name. Thanks

. باز هم سوال جالب خیلی ممنون. آره اسمشونو بگو

very much. You know, we should definitely think about that.

خیلی ممنون. می دانید، ما باید حتماً در مورد آن فکر کنیم.

If someone makes you say something that you have already said, then you might want to

اگر کسی شما را مجبور به گفتن چیزی کرد که قبلاً گفته اید، ممکن است بخواهید

say, "Well, as I've already said, Chelsea are the best team in London." Or, "Yes, as

بگویید: "خب، همانطور که قبلاً گفتم، چلسی بهترین تیم لندن است." یا، "بله، همانطور که

I pointed out a little bit earlier, Chelsea are the best team in London." Are we going

قبلاً اشاره کردم، چلسی بهترین تیم لندن است." آیا قرار است

to have some furious comment saying that Chelsea aren't the best team? Okay. Yeah, well, I

نظر خشمگینانه ای داشته باشیم که بگوید چلسی بهترین تیم نیست؟ باشه. بله، خوب،

mean, this is what I was saying at the beginning of my talk. So, you can see here that I'm

منظورم این است که در ابتدای صحبتم همین را گفتم. بنابراین، در اینجا می توانید ببینید که من از

using conversational fillers. Obviously, you wouldn't do them... Do that in formal written

پرکننده های مکالمه استفاده می کنم. بدیهی است که شما آنها را انجام نمی دهید... این کار را به زبان انگلیسی نوشتاری رسمی انجام دهید

English and you don't want to have too much of it, but I'm just writing it down how people

و نمی خواهید مقدار زیادی از آن را داشته باشید، اما من فقط می نویسم که مردم

often actually speak.

اغلب چگونه صحبت می کنند.

If a question is slightly annoying and you want that person to, you know, quieten down

اگر سوالی کمی آزاردهنده است و می‌خواهید آن شخص آرام شود

and you want to be a little firmer, do you mind if we deal with that later? Quite similar

و می‌خواهید کمی محکم‌تر رفتار کنید، آیا مشکلی ندارید که بعداً به آن رسیدگی کنیم؟ کاملا شبیه

to up here. Or, I don't really want to go into too much detail at this stage. Yep. This

به اینجا یا، من واقعاً نمی خواهم در این مرحله به جزئیات زیاد وارد شوم. بله این

phrase here is a little kind of disapproving. Yep. It's saying, "I'm in charge of this.

عبارت در اینجا کمی ناپسند است. بله این می گوید: "من مسئول این هستم.

You've asked me a slightly silly question. Can everyone stop asking silly questions because

شما یک سوال کمی احمقانه از من پرسیده اید. آیا همه می توانند از پرسیدن سوالات احمقانه دست بردارند زیرا

I have something important to say?" So, where are we at? Yeah? That's how we start a presentation.

من چیز مهمی برای گفتن دارم؟" بنابراین، ما در کجا هستیم؟ آره؟ به این ترتیب یک ارائه را شروع می کنیم.

Where are we at? You have just watched a video on how to do... How to give an informative

ما کجا هستیم؟ شما به تازگی ویدیویی در مورد نحوه انجام ... نحوه ارائه یک

presentation. You'll find that on my channel that there are lots of different videos to

ارائه آموزنده را تماشا کرده اید. در کانال من خواهید دید که ویدیوهای مختلف زیادی برای

do with presentation skills, the voice work, the different phrases that you can use. So,

انجام مهارت های ارائه، صداگذاری، عبارات مختلفی وجود دارد که می توانید استفاده کنید. بنابراین،

if you've enjoyed this, do check out the other ones. It would be great if you could subscribe

اگر از این کار لذت بردید، موارد دیگر را بررسی کنید . خیلی خوب می شود اگر بتوانید

to my channel, and you also need to do the... Allow the notifications by ringing on the

در کانال من مشترک شوید، و همچنین باید این کار را انجام دهید... با زدن زنگ، اعلان ها را مجاز کنید

bell. And if you'd like any extra help from me, then honeyourenglish.com is the place

. و اگر از من کمک بیشتری می خواهید ، پس honeyourenglish.com جایی است که باید

to go. Thanks for watching.

بروید. ممنون از ملاحظه تان.