Better Speaking Podcast 🗨️🗣️ How to organise your speaking

If you find it difficult to speak English,

اگر صحبت کردن به زبان انگلیسی برای شما دشوار است

and would like some help to become more fluent, then

و می خواهید کمکی برای تسلط بیشتر داشته باشید،

Better Speaking is for you.

Better Speaking برای شما مناسب است.

Well, obviously, I've survived in business

خب، بدیهی است که من

by being able to speak English and Greek -

با توانایی صحبت کردن به انگلیسی و یونانی -

which is not very useful outside Greece.

که در خارج از یونان خیلی مفید نیست - در تجارت زنده مانده ام.

So, definitely English must be

بنابراین، قطعاً انگلیسی باید

the business language.

زبان تجاری باشد.

Businessman Stelios Haji-Ioannou has become well known here in Britain

تاجر Stelios Haji-Ioannou در اینجا در بریتانیا

as the founder of a highly successful independent airline. In this interview,

به عنوان بنیانگذار یک شرکت هواپیمایی مستقل بسیار موفق شناخته شده است. او در این مصاحبه

he explains why he chose to start his business in Britain

توضیح می دهد که چرا کار خود را در بریتانیا

and not in his home country, Greece.

و نه در کشور خود یونان انتخاب کرده است.

Well, obviously, I've survived in business

خب، بدیهی است که من

by being able to speak English and Greek -

با توانایی صحبت کردن به انگلیسی و یونانی -

which is not very useful outside Greece.

که در خارج از یونان خیلی مفید نیست - در تجارت زنده مانده ام.

So, definitely English must be the business language.

بنابراین، قطعاً انگلیسی باید زبان تجاری باشد.

I think it would have been impossible to run an airline in the UK

من فکر می کنم که اداره یک شرکت هواپیمایی در بریتانیا

without speaking English.

بدون صحبت کردن به زبان انگلیسی غیرممکن بود.

That would have been serious limitation to your ability to communicate

این یک محدودیت جدی برای توانایی شما در برقراری ارتباط

with customers, and in fact, when people ask me,

با مشتریان بود، و در واقع، وقتی مردم از من می‌پرسند،

Do you, I mean you come from Greece,

منظورم این است که از یونان آمده‌اید،

why didn't you start the airline in Greece

چرا خط هوایی را در یونان راه‌اندازی نکردید

or why didn't you go to France or Germany or everything else?

یا چرا نرفتید. به فرانسه یا آلمان یا هر چیز دیگری؟

And, one of the things I say

و یکی از چیزهایی که من می گویم این

is that Greece is too small

است که یونان بسیار کوچک است و

it's in the wrong end of Europe, and out of the big markets,

در انتهای اشتباه اروپا قرار دارد و خارج از بازارهای بزرگ

the German, French and English.

آلمانی، فرانسوی و انگلیسی است.

The only language I could skip,

تنها زبانی که می توانستم رد شوم،

speak was English, so I had to come to London.

انگلیسی بود، بنابراین مجبور شدم به لندن بیایم.

Stelios needs English to run his business,

استلیوس برای اداره تجارت خود به انگلیسی نیاز دارد

and as we heard there,

و همانطور که در آنجا شنیدیم،

he speaks the language very well.

او به خوبی به این زبان صحبت می کند.

But what's he doing that makes him such a good communicator in English?

اما او چه کاری انجام می دهد که او را به یک ارتباط خوب در زبان انگلیسی تبدیل می کند؟

What's his secret to better speaking?

راز او برای بهتر صحبت کردن چیست؟

BBC Learning English dot com.

BBC Learning English dot com.

And with me again in the studio is

و با من دوباره در استودیو

teacher and teacher trainer, Richard Hallows. Hello Richard.

معلم و مربی معلم، ریچارد هالوز است. سلام ریچارد.

Hello Callum.

سلام کالوم

And before we hear more from Richard, let's listen again to Stelios.

و قبل از اینکه بیشتر از ریچارد بشنویم، بیایید دوباره به استلیوس گوش کنیم.

Well, obviously, I've survived in business

خب، بدیهی است که من

by being able to speak English and Greek -

با توانایی صحبت کردن به انگلیسی و یونانی -

which is not very useful outside Greece.

که در خارج از یونان خیلی مفید نیست - در تجارت زنده مانده ام.

So, definitely English must be the business language.

بنابراین، قطعاً انگلیسی باید زبان تجاری باشد.

I think it would have been impossible to run an airline in the UK

من فکر می کنم که اداره یک شرکت هواپیمایی در بریتانیا

without speaking English.

بدون صحبت کردن به زبان انگلیسی غیرممکن بود.

That would have been serious limitation to the ability to communicate

این یک محدودیت جدی برای توانایی برقراری ارتباط

with customers, and, in fact, when people ask me,

با مشتریان بود، و در واقع، وقتی مردم از من می‌پرسند

do you, I mean you come from Greece

آیا شما، منظورم این است که شما از یونان آمده‌اید

why didn't you start the airline in Greece,

چرا خط هوایی را در یونان راه‌اندازی نکردید

or why didn't you go to France or Germany or everything else?

یا چرا این کار را نکردید. برو فرانسه یا آلمان یا هر چیز دیگه؟

And one of the things I say is that Greece is too small -

و یکی از چیزهایی که من می گویم این است که یونان بسیار کوچک است - این کشور

It's in the wrong end of Europe, and out of the big markets

در انتهای اشتباه اروپا قرار دارد و خارج از بازارهای بزرگ

the German, French and English.

آلمانی، فرانسوی و انگلیسی است.

The only language. I could skip,

تنها زبان می توانستم رد شوم،

speak was English, so I had to come to London.

انگلیسی صحبت کنم، بنابراین مجبور شدم به لندن بیایم.

So, Stelios Haji-Ioannou there

بنابراین، Stelios Haji-Ioannou

obviously, a very successful businessman. Richard, how successful

به وضوح یک تاجر بسیار موفق است. ریچارد، به

do you think he is a speaker of international English?

نظر شما چقدر موفق است که به زبان انگلیسی بین المللی صحبت کند؟

I think he's very successful

من فکر می کنم او بسیار موفق است

and I think one thing - what I find particularly interesting about Stelios

و من فکر می کنم یک چیز - چیزی که به خصوص در مورد Stelios جالب است،

is the way that he organises his speaking.

روشی است که او سخنرانی خود را سازماندهی می کند.

And what do you mean by that?

و منظور شما از آن چیست؟

Well, he makes it very easy for us to follow what he wants to say.

خوب، او کار را برای ما بسیار آسان می کند که آنچه می خواهد بگوید را دنبال کنیم.

He uses words like 'and' and 'but' very well, but, more than that,

او از کلماتی مانند «و» و «اما» خیلی خوب استفاده می‌کند، اما بیشتر از آن،

listen to the way he asks a question to himself and

به روشی که از خودش سؤال می‌پرسد گوش کنید و

then goes on to answer that question:

سپس به آن سؤال پاسخ دهید:

and in fact, when people ask me, do you, I mean you come from Greece

و در واقع، وقتی مردم از من می‌پرسند، آیا شما منظورم این است که شما از یونان آمده اید

why didn't you start the airline in Greece

چرا شرکت هواپیمایی را در یونان راه اندازی نکردید

or why did you go to France or Germany or everything else?

یا چرا به فرانسه یا آلمان یا هر چیز دیگری رفتید؟

And, one of the things I say

و یکی از چیزهایی که من می گویم این

is that Greece is too small

است که یونان بسیار کوچک است و

it's in the wrong end of Europe, and out of the big markets

در انتهای اشتباه اروپا قرار دارد و خارج از بازارهای بزرگ

the German, French and English. The only language

آلمانی، فرانسوی و انگلیسی است. تنها زبانی که می‌توانستم

I could skip, speak was English

بگذرم، انگلیسی بود،

so I had to come to London.

بنابراین مجبور شدم به لندن بیایم.

Now, um, by asking the question

حال، اوم، با پرسیدن این سؤال، ما را که

it prepares us, us being the listener, to listen for the answer.

شنونده هستیم، آماده می‌کند تا برای پاسخ گوش کنیم.

So, why did he come to the UK? Well.

پس چرا او به بریتانیا آمد؟ خوب.

Mmm, I wonder, and, you know, we start thinking: maybe it's this, or

مام، تعجب می‌کنم، و، می‌دانی، ما شروع به فکر کردن می‌کنیم: شاید این باشد، یا

maybe it's that, and then

شاید آن، و سپس

he gives us the answer.

او پاسخ ما را می‌دهد.

So, it's a good way to to get the listener to to follow easily

بنابراین، این یک راه خوب است تا شنونده را وادار کنید تا به راحتی

what you'd want to, them to hear.

آنچه را که می‌خواهید دنبال کند، او بشنود.

So, helping the listener out, you know, in the conversation.

بنابراین، کمک به شنونده، می دانید، در مکالمه.

Yeah. And I think what our listeners can do is they can they actually can steal this

آره و من فکر می‌کنم آنچه شنوندگان ما می‌توانند انجام دهند این است که بتوانند واقعاً این

question or adapt it in different ways.

سؤال را بدزدند یا آن را به روش‌های مختلف تطبیق دهند.

For example?

مثلا؟

Well, they could say 'An interesting question is...'

خوب، آنها می توانند بگویند "یک سوال جالب این است..."

and then, go on to,

و سپس، به

to say that, or 'I think...'

گفتن آن ادامه دهید، یا "فکر می کنم..." "

'Let me tell you about...' is a good expression.

اجازه دهید در مورد... به شما بگویم" تعبیر خوبی است.

So there are ways

بنابراین راه‌هایی

of drawing the listener into the conversation - getting them involved

برای جذب شنونده به مکالمه وجود دارد - او را درگیر می‌کند

and are making them want to listen more.

و باعث می‌شود که بیشتر بخواهد گوش کند.

Yeah. It's a way of marking that there's some important information coming next.

آره این راهی برای علامت گذاری است که اطلاعات مهمی در آینده وجود دارد.

It's a useful idea to,

این ایده مفیدی است که

to make it clear, as clear as possible,

تا حد امکان روشن شود که

what type of information is coming next.

چه نوع اطلاعاتی در راه است.

So, I think, if you're adding extra information,

بنابراین، من فکر می‌کنم، اگر اطلاعات اضافی،

or maybe contrasting information, saying something

یا شاید اطلاعات متضاد اضافه می‌کنید، چیزی

opposite in meaning. Our listeners know

مخالف معنا را بیان می‌کنید. شنوندگان ما می‌دانند که

I think to say 'and' and 'but', but maybe we can make that even clearer.

من فکر می‌کنم «و» و «اما» بگویم، اما شاید بتوانیم آن را حتی واضح‌تر کنیم.

How?

چگونه؟

Well, instead of just saying 'and', maybe 'and another thing is', or 'and on top of that',

خوب، به جای اینکه فقط بگوییم «و»، شاید «و چیز دیگری باشد»، یا «و علاوه بر آن»،

or maybe even just stressing 'and', so, for example,

یا شاید حتی فقط به «و» تاکید کند، بنابراین، برای مثال،

Stelios speaks very fluently and organises it very well.

استلیوس خیلی روان صحبت می‌کند و آن را خیلی خوب سازماندهی می‌کند. .

So, we can stress the 'and' to make it very clear that there's some

بنابراین، می‌توانیم روی «و» تأکید کنیم تا کاملاً روشن شود که

extra information coming.

اطلاعات اضافی در راه است.

And that's very natural.

و این بسیار طبیعی است.

That's very natural indeed. Native speakers do it all the time.

این واقعاً طبیعی است. سخنرانان بومی همیشه این کار را انجام می دهند.

If you're contrasting information,

اگر اطلاعات متضاد دارید،

instead of saying just 'but', maybe 'but in fact', or 'but on the other hand'.

به جای گفتن فقط «اما»، شاید «اما در واقع» یا «اما از طرف دیگر» بگویید.

So, we know it's very clear

بنابراین، ما می دانیم که بسیار واضح است که

there's some contrasting information coming,

اطلاعات متضادی در راه است

and listen for that information.

و به آن اطلاعات گوش دهید.

Little phrases like

عبارات کوچکی مانند

'and another thing is' and 'on top of that' are natural markers to put into,

"و یک چیز دیگر است" و "در بالای آن" نشانگرهای طبیعی هستند که

into sentences. Can you, can you give us some examples of these?

در جملات قرار می گیرند. آیا می توانید چند نمونه از این موارد را برای ما بیان کنید؟

OK. So, learning English is about having enough language, and

خوب. بنابراین، یادگیری زبان انگلیسی به معنای داشتن زبان کافی است، و

on top of that, making our speaking clear through

علاوه بر آن، شفاف سازی صحبت کردن ما از طریق

good organisation.

سازماندهی خوب.

Right, so there's two things going on there

درست است، بنابراین دو چیز در آنجا اتفاق می افتد

and 'on top of that' indicates that there's something more as well

و "در بالای آن" نشان می دهد که چیز دیگری نیز وجود دارد

that needs to be listened out for.

که باید به آن گوش داد.

An example of contrasting information

یک نمونه از اطلاعات متضاد

might be that I came here by bus today and I left my house very early.

ممکن است این باشد که من امروز با اتوبوس به اینجا آمدم و خیلی زود از خانه خارج شدم.

I thought it would take a long time,

فکر می کردم خیلی طول می کشد،

but in fact, it took me 20 minutes.

اما در واقع 20 دقیقه طول کشید.

'In fact' used there to contrast and information.

"در واقع" در آنجا برای تضاد و اطلاعات استفاده می شود.

That's a very natural kind of language.

این یک نوع زبان بسیار طبیعی است.

Stelios, as we said, is a very natural speaker of English.

همانطور که گفتیم استلیوس یک سخنران بسیار طبیعی انگلیسی است.

Let's listen to one more clip from him - and he's got his own piece of advice

بیایید یک کلیپ دیگر از او بشنویم - و او نصیحت خودش را

for learners and speakers of English. Let's listen again.

برای زبان آموزان و انگلیسی زبانان دارد. دوباره گوش کنیم

What I find fascinating is sometimes when you were having, perhaps

چیزی که به نظر من جذاب است گاهی اوقات زمانی است که شما داشتید،

even a casual meeting, even a dinner with a group of people from different

حتی یک جلسه معمولی، حتی یک شام با گروهی از مردم از

countries were, you know, the only common link really is business, and you try

کشورهای مختلف، می دانید، تنها پیوند مشترک واقعاً تجارت است، و شما سعی می کنید

and talk outside the business and there is very little common ground.

خارج از تجارت صحبت کنید و صحبت کنید. زمینه مشترک بسیار کمی وجود دارد.

So, one of the things I've learned is that if you're going to

بنابراین، یکی از چیزهایی که من یاد گرفتم این است که اگر می خواهید

to communicate with people whose mother tongue is not the English,

با افرادی که زبان مادری آنها انگلیسی نیست ارتباط برقرار کنید،

don't try and use too many colloquial expressions,

سعی نکنید از عبارات محاوره ای زیاد استفاده کنید،

don't try and crack too many jokes

سعی نکنید و جوک های زیادی بسازید.

because it might go over the head completely and you may lose them.

زیرا ممکن است به طور کامل از روی سر برود و شما آنها را از دست بدهید.

So, what do you think of that piece of advice there, Richard?

خب، ریچارد، نظرت در مورد آن نصیحت چیست؟

I know that many students,

من می دانم که بسیاری از دانش آموزان

they like to learn idioms and colloquial expressions

دوست دارند اصطلاحات و عبارات محاوره ای را

from a British English or American English,

از انگلیسی انگلیسی یا آمریکایی انگلیسی یاد بگیرند،

but there's a little warning there from Stelios, isn't there?

اما یک هشدار کوچک از طرف Stelios وجود دارد، اینطور نیست؟

Yeah, I mean I think - I think you're right.

بله، یعنی فکر می کنم - فکر می کنم حق با شماست.

Students do like learning idioms and I think it can be fun,

دانش آموزان به یادگیری اصطلاحات علاقه دارند و به نظر من می تواند سرگرم کننده باشد،

but I think you can spend a lot of time learning these idioms,

اما فکر می کنم شما می توانید زمان زیادی را صرف یادگیری این اصطلاحات کنید،

and if you're speaking with non-native speakers,

و اگر با افراد غیر بومی صحبت می کنید،

maybe it's not the best way to spend your time.

شاید بهترین راه برای صرف وقتتان نباشد.

Maybe they're not really going to be understood.

شاید آنها واقعاً درک نمی شوند.

So, if you're speaking to native speakers,

بنابراین، اگر با افراد بومی صحبت می‌کنید،

then, then that's quite a natural thing,

پس این یک چیز کاملاً طبیعی است،

but other non-native speakers of English might,

اما

might not exactly understand what you mean, when you use these idioms and jokes.

ممکن است وقتی از این اصطلاحات و جوک‌ها استفاده می‌کنید، دیگر افراد غیربومی انگلیسی منظور شما را متوجه نشوند.

Yeah. Better to keep it simple, really, simple and clear.

آره بهتر است آن را ساده، واقعاً ساده و واضح نگه دارید.

So, if we go back now to thinking

بنابراین، اگر اکنون به فکر

about helping people who may be wanting to improve their English,

کمک به افرادی باشیم که ممکن است بخواهند زبان انگلیسی خود را بهبود بخشند،

what piece of advice can you give them today?

امروز چه توصیه‌ای می‌توانید به آنها بدهید؟

Well, first of all be aware that you need to organise your speaking,

خوب، قبل از هر چیز آگاه باشید که باید صحبت کردن خود را سازماندهی کنید،

which hopefully people are now, and listen for ways

که امیدواریم اکنون مردم هستند، و به روش هایی گوش دهید

in which people organise their speaking. So, next time you're listening,

که مردم صحبت های خود را سازماندهی می کنند. بنابراین، دفعه بعد که در حال گوش دادن هستید،

don't just listen to the content

فقط به محتوا گوش ندهید،

but listen how it's put together, OK?

بلکه به نحوه چیدمان آن گوش دهید، خوب؟

If you can read an interview or maybe if you've got a course book,

اگر می‌توانید یک مصاحبه بخوانید یا شاید اگر کتاب درسی دارید،

look at the transcript, the listening in the back of the book

به رونوشت، گوش دادن در پشت کتاب نگاه کنید

and pick out ways in which the speaking is organised, OK?

و راه‌هایی را انتخاب کنید که در آن سخنرانی سازماندهی شده است، خوب؟ به

Look at the way people add information,

روشی که افراد اطلاعات را اضافه می کنند،

the way they contrast information,

روشی که اطلاعات را در مقابل هم قرار می دهند،

the way they introduce new ideas,

روشی که ایده های جدید را معرفی می کنند،

or maybe interrupt

یا شاید مزاحم

other people, and so on. The way it's organised, very generally.

دیگران و غیره نگاه کنید. نحوه سازماندهی آن، به طور کلی.

So, there's more than just 'and' and 'but'.

بنابراین، چیزی بیش از «و» و «اما» وجود دارد.

Exactly, yes.

دقیقا، بله.

And what about that last piece of advice

و در مورد آخرین توصیه

about using colloquial expressions, idioms and jokes, and so on?

در مورد استفاده از عبارات محاوره ای، اصطلاحات و جوک ها و غیره چطور؟

Yeah, I think using colloquial expressions, idioms

بله، من فکر می کنم با استفاده از عبارات محاوره ای، اصطلاحات

can be very nice if you're speaking with a native speaker.

می توانند بسیار خوب باشند اگر با یک زبان مادری صحبت می کنید.

If you're speaking with non-natives

اگر با افراد غیر بومی صحبت می کنید،

maybe these things will not be understood,

ممکن است این چیزها درک نشوند، باعث می شود

will make you not very clear.

خیلی واضح نباشید.

So, when you're learning English, maybe focus,

بنابراین، وقتی در حال یادگیری زبان انگلیسی هستید، ممکن است تمرکز کنید،

concentrate your time

زمان خود را

more on learning other things, and focus on speaking as clearly

بیشتر بر یادگیری چیزهای دیگر متمرکز کنید و بر صحبت کردن تا حد

and as simply as possible.

امکان واضح و ساده تمرکز کنید.

For today, Richard Hallows - thank you very much.

برای امروز، ریچارد هالوز - بسیار متشکرم.

Thank you, Callum.

مرسی کالوم

And now, just time to hear

و اکنون، فقط زمان شنیدن

today's Better Speaking tips again.

دوباره نکات بهتر صحبت کردن امروز است.

Listen out for ways that people organise what they're going to say.

به راه هایی گوش فرا دهید که مردم آنچه را که قرار است بگویند سازماندهی کنند.

Listen to how good speakers of English add information.

گوش کنید که سخنرانان خوب انگلیسی چگونه اطلاعاتی را اضافه می کنند.

For example, they might say:

برای مثال، آنها ممکن است بگویند:

'and another thing is',

"و چیز دیگری است"،

or perhaps they might say 'and on top of that',

یا ممکن است بگویند "و علاوه بر آن"،

or they might just stress the word and: Stelios speaks very fluently

یا ممکن است فقط بر کلمه تاکید کنند و: استلیوس بسیار روان صحبت می کند

and organises it very well.

و آن را بسیار خوب سازماندهی می کند.

So, we can stress the

بنابراین، می‌توانیم روی

'and' to make it very clear that there's some extra information coming.

«و» تأکید کنیم تا کاملاً روشن شود که اطلاعات اضافی در راه است.

Listen to how speakers of English contrast information, for example,

برای مثال،

by saying 'but in fact' or by saying 'on the other hand'.

با گفتن «اما در واقع» یا با گفتن «از سوی دیگر»، به نحوه تضاد سخنرانان انگلیسی با اطلاعات گوش دهید.

I came here by bus today and I left my house very early.

امروز با اتوبوس اومدم اینجا و خیلی زود از خونه خارج شدم.

I thought it would take a long time.

فکر می کردم خیلی طول بکشد.

But in fact, it took me twenty minutes.

اما در واقع بیست دقیقه طول کشید. به

Notice the way fluent speakers

نحوه معرفی سخنرانان مسلط به

introduce new ideas or new information, for example,

ایده های جدید یا اطلاعات جدید توجه کنید، به عنوان مثال،

they might say 'an interesting question is' or 'let me tell you about'.

ممکن است بگویند "یک سوال جالب است" یا "اجازه دهید در مورد آن به شما بگویم".

Remember the way that Stelios asked a question,

به یاد داشته باشید که استلیوس یک سوال پرسید

and then went on to answer it himself.

و سپس خودش به آن پاسخ داد.

And in fact, when people ask me,

و در واقع، وقتی مردم از من می پرسند

do you, I mean, you come from Greece.

، منظورم این است که از یونان آمده ای؟

Why did't you start the airline in Greece,

چرا شرکت هواپیمایی را در یونان راه اندازی نکردید

or why did you go to France or Germany or everything else?

یا چرا به فرانسه یا آلمان یا هر چیز دیگری رفتید؟

And one of the things I say

و یکی از چیزهایی که من می گویم

is that, you know, Greece is too small.

این است که، می دانید، یونان بسیار کوچک است.

If you're studying English at school or college,

اگر در مدرسه یا کالج انگلیسی می‌خوانید

and you have a coursebook, there

و کتاب درسی دارید،

may be transcripts of listening material in the book.

ممکن است رونوشت‌هایی از مطالب شنیداری در کتاب وجود داشته باشد.

If there are, read them and highlight the phrases that speakers

اگر وجود دارد، آنها را بخوانید و عباراتی را که سخنرانان

use to add information,

برای افزودن اطلاعات،

contrast information, introduce new ideas and so on.

تضاد اطلاعات، معرفی ایده های جدید و غیره استفاده می کنند، برجسته کنید.

Look at the transcript of the listening in the back of the book

به متن شنیداری در پشت کتاب نگاه کنید

and pick out ways in which the speaking is organised.

و راه‌هایی را انتخاب کنید که در آن سخنرانی سازماندهی شده است.