Olympics: Tokyo too hot for athletes?: BBC News Review

Hello. Welcome to News Review from BBC Learning English. I'm Tom.

سلام. به بررسی اخبار از BBC Learning English خوش آمدید. من تام هستم.

Joining me this morning is Catherine. Hi Catherine.

کاترین امروز صبح به من ملحق شد. سلام کاترین.

Hello Tom. Hello everybody. Yes, there is a new report which is asking

سلام تام. سلام به همه. بله، گزارش جدیدی وجود دارد که می پرسد

if the health of Olympic athletes is at risk because of climate change.

آیا سلامت ورزشکاران المپیک به دلیل تغییرات آب و هوایی در خطر است یا خیر.

And don't forget – if you want to test yourself on today's language,

و فراموش نکنید – اگر می خواهید خود را روی زبان امروزی آزمایش کنید،

we have a quiz at the website bbclearningenglish.com.

ما یک مسابقه در وب سایت bbclearningenglish.com داریم.

Now, let's hear more about this story from a BBC News report:

اکنون، بیایید بیشتر درباره این داستان از یک گزارش بی بی سی نیوز بشنویم:

Yes, there's a new report out about the effects of climate change

بله، گزارش جدیدی در مورد تأثیرات تغییرات آب و هوایی

on the health of Olympic athletes.

بر سلامت ورزشکاران المپیک منتشر شده است.

Now, it turns out that the temperature has risen in Tokyo

اکنون، مشخص شده است که دمای هوا در توکیو

three times as much as it has in other places around the world.

سه برابر بیشتر از سایر نقاط جهان افزایش یافته است.

This causes extreme heat,

این امر باعث گرمای شدید می شود

which the report says will put the health of Olympic athletes at risk.

که در گزارش می گوید سلامت ورزشکاران المپیکی را به خطر می اندازد.

OK. And we've got three words and expressions that

خوب. و ما سه کلمه و عبارت

our audience can use to talk about this story today, right?

داریم که مخاطبان ما می توانند برای صحبت در مورد این داستان امروز استفاده کنند، درست است؟

Right! We have: 'mean', 'tame' and 'adversely'.

درست! داریم: «میانگین»، «رام» و «مضرات».

'Mean', 'tame', 'adversely'.

"متوسط"، "رام"، "مطلوب".

Catherine, let's have a look at your first piece of language please.

کاترین، لطفاً به اولین قطعه زبان شما نگاهی بیندازیم.

Yes, we're in the United States. We are looking at part of the

بله، ما در ایالات متحده هستیم. ما به بخشی از

story and it goes like this – from Newswise:

داستان نگاه می کنیم و به این صورت پیش می رود - از Newswise:

'Mean' – average. What can you tell us about 'mean', Catherine?

"متوسط" - متوسط. چه چیزی می توانید در مورد "بد" به ما بگویید، کاترین؟

OK. I'm actually not going to tell you, Tom,

خوب. من در واقع قصد ندارم به شما بگویم، تام،

because I don't like you very much...

زیرا من شما را خیلی

What do you 'mean'?? That's a bit 'mean'!

دوست ندارم... منظورت چیست؟ این یک مقدار "بد" است!

  Mean, mean, mean, mean, mean!

مثقال، مذموم، مذموم، مذموم

OK. So, there's clearly a lot of 'meanings' of this word 'mean'.

خوب. بنابراین، به وضوح "معانی" زیادی از این کلمه "متوسط" وجود دارد.

This word 'mean' represents many things.

این کلمه "میانگین" نشان دهنده چیزهای زیادی است.

What does it represent here, Catherine?

اینجا چه چیزی را نشان می دهد، کاترین؟

OK. Today we're looking at 'mean' in a mathematical sense.

خوب. امروز ما به معنی "متوسط" به معنای ریاضی نگاه می کنیم.

'Mean' is a mathematical term and it means average.

میانگین یک اصطلاح ریاضی است و به معنای میانگین است.

Average. OK. And here it's an adjective, right?

میانگین. خوب. و اینجا یک صفت است، درست است؟

Because we're talking about the 'mean annual temperature'

زیرا ما در مورد 'میانگین دمای سالانه'

or the 'average annual temperatures'.

یا 'میانگین دمای سالانه' صحبت می کنیم.

Yes, it's an adjective, spelt: M-E-A-N.

بله، این یک صفت است، املای: M-E-A-N.

And we can also use it as a noun. You can talk about 'the mean',

و همچنین می توانیم از آن به عنوان اسم استفاده کنیم. می توانید در مورد «میانگین» صحبت کنید

which means the average. So, what's all this average about?

که به معنای میانگین است. بنابراین، این همه میانگین در مورد چیست؟

Well, let's give you a demonstration with Rob and his biscuit consumption.

خب، بیایید با راب و مصرف بیسکویتش به شما نمایش دهیم.

I was measuring his biscuit consumption. I did an observation

داشتم مصرف بیسکویتش را اندازه می گرفتم . من یک مطالعه مشاهداتی روی

study of him and I discovered that on Monday he ate five biscuits,

او انجام دادم و متوجه شدم که او دوشنبه پنج بیسکویت،

on Tuesday he ate four biscuits and on Wednesday he ate three biscuits.

سه شنبه چهار بیسکویت و چهارشنبه سه بیسکویت خورد.

So, that's twelve biscuits total, right?

بنابراین، این در کل دوازده بیسکویت است، درست است؟

Yes, but I divided that by the number of days that I was doing my study on,

بله، اما من آن را بر تعداد روزهایی که مطالعه خود را انجام می‌دادم تقسیم کردم،

and that makes an average, or a 'mean', of four biscuits:

و این میانگین یا «متوسط» چهار بیسکویت است:

his daily consumption was a 'mean' four biscuits.

مصرف روزانه او چهار بیسکویت «متوسط» بود.

So, the 'mean' value is four, or the average value is four.

بنابراین، مقدار "میانگین" چهار یا مقدار متوسط ​​چهار است.

Or we could just say, 'The mean is four.' Cool, OK.

یا فقط می توانیم بگوییم، "میانگین چهار است." باحال، باشه

I mean, this is all good, this mathematical talk,

منظورم این است که همه اینها خوب است، این بحث ریاضی،

but why is it important that people know this?

اما چرا مهم است که مردم این را بدانند؟

Well, it's important if you're studying mathematics or if you're,

خوب، مهم است که اگر در حال مطالعه ریاضی هستید یا اگر

you know, working in that field, the word 'mean' is used frequently.

در آن زمینه کار می کنید ، کلمه "متوسط" اغلب استفاده می شود.

Average is your everyday English term.

میانگین عبارت انگلیسی روزمره شماست.

It's good to know both of them because you will see both

دانستن هر دوی آنها خوب است زیرا هر دو اصطلاح را خواهید دید

terminologies, and also if you're doing an exam such as IELTS,

و همچنین اگر در امتحانی مانند آیلتس هستید،

it's good to show off your English and ensure that you know these words.

خوب است انگلیسی خود را نشان دهید و مطمئن شوید که این کلمات را می دانید.

You can show off that you know all the 'meanings' of the word 'mean',

شما می توانید نشان دهید که تمام "معنای" کلمه "متوسط"

if you know what I 'mean'. OK. Let's...

را می دانید، اگر بدانید منظور من چیست. خوب. بیا...

Thank you very much, Catherine. Let's move onto our summary slide please:

خیلی ممنون کاترین. لطفاً به اسلاید خلاصه خود برویم:

So, we've seen that 'mean' can have many meanings,

بنابراین، ما دیدیم که «متوسط» می‌تواند معانی زیادی داشته باشد،

but sometimes people can have many meanings as well.

اما گاهی اوقات افراد نیز می‌توانند معانی زیادی داشته باشند.

Phil, my colleague, did a show about this, right Catherine?

فیل، همکار من، یک برنامه در این مورد انجام داد، درست است کاترین؟

He did, because it turns out that people don't always 'mean' what

او این کار را کرد، زیرا معلوم شد که مردم همیشه «منظورشان» آن چیزی نیست که

you think they 'mean', so he did a show called What They Really Mean.

شما فکر می‌کنید «منظورشان» است، بنابراین نمایشی به نام «معنای آنها واقعاً چیست» را اجرا کرد.

And you can find out what they really mean by clicking the link.

و می توانید با کلیک کردن روی پیوند متوجه منظور واقعی آنها شوید.

OK. Wonderful. Right, great! Catherine,

خوب. فوق العاده است. درست است، عالی! کاترین، لطفا امروز

let's have a look at your second piece of language today please.

به دومین زبان شما نگاهی بیندازیم.

Yes, we're in the Daily Mail here in the UK now – the headline:

بله، ما اکنون در دیلی میل اینجا در بریتانیا هستیم - تیتر:

It's actually quite a long headline;

در واقع یک تیتر طولانی است.

I've just given you the first half there.

من فقط نیمه اول را در آنجا به شما دادم.

Fantastic. OK. So, 'tame' – control something that was once wild.

خارق العاده. خوب. بنابراین، "رام" - کنترل چیزی که زمانی وحشی بود.

What can you tell us about this word, Catherine?

در مورد این کلمه چه می توانید به ما بگویید، کاترین؟

OK. So, it's a verb: 'to tame' – T-A-M-E.

خوب. بنابراین، این یک فعل است: "رام کردن" - T-A-M-E.

And we often use this when we mean to control or domesticate a wild animal.

و ما اغلب از آن برای کنترل یا اهلی کردن یک حیوان وحشی استفاده می کنیم.

...OK. Can you... so, 'tame' is to make something that was wild,

...خوب. آیا می توانی... پس «رام کردن» یعنی ساختن چیزی که وحشی، به

sort of, controllable; can you give us an example of this?

نوعی قابل کنترل بود. می توانید یک مثال در این مورد برای ما بیاورید؟

Well, I can actually. Funnily enough,

خوب، من در واقع می توانم. جالب

there was a bird who used to live in the garden,

اینجاست که پرنده ای بود که قبلاً در باغ زندگی می کرد،

but it started coming into the house and it became, kind of,

اما شروع به ورود به خانه کرد و به نوعی

more and more used to humans, and in the end this bird lived in the house.

بیشتر به انسان عادت کرد و در نهایت این پرنده در خانه زندگی کرد.

It was a wild bird – a blackbird.

این یک پرنده وحشی بود - یک مرغ سیاه.

It ate with the family, it slept in the house, it was actually, you know,

با خانواده غذا می خورد، در خانه می خوابید، در واقع، می دانید،

living with us and lost its fear of humans. So, it was pretty 'tame'.

با ما زندگی می کرد و ترس خود را از انسان ها از دست داد . بنابراین، بسیار "رام" بود.

A 'tame' bird.

یک پرنده "رام"

So, an animal can 'be tame'; or to make an animal 'tame',

بنابراین، یک حیوان می تواند «رام شود». یا برای رام کردن یک حیوان،

we need 'to tame' it. Are there any other ways that we can use this word?

باید آن را رام کنیم. آیا راه های دیگری وجود دارد که بتوانیم از این کلمه استفاده کنیم؟

Well, it's not just for animals; it's for anything that's,

خوب، این فقط برای حیوانات نیست. این برای هر چیزی است که

kind of, hard to control and then you get it under control. So,

کنترل آن به نوعی سخت است و سپس آن را تحت کنترل می گیرید. بنابراین

a lot of us have had problems with our lockdown hair, haven't we Tom?

، بسیاری از ما با موهای بسته شده خود مشکل داشتیم، مگر نه تام؟

I don't know what you mean, Catherine...!

نمی دونم منظورت چیه کاترین...!

Getting wilder and wilder. And we've had...

وحشی تر و وحشی تر شدن. و ما داشته ایم...

you know, we have to 'tame' our wild and crazy hair.

می دانید، ما باید موهای وحشی و دیوانه خود را "رام کنیم".

That's one way: you often talk about 'taming' hair.

این یک راه است: شما اغلب در مورد "رام کردن" مو صحبت می کنید.

You can 'tame' a toddler or a child, you know. We don't actually –

می دانید که می توانید یک کودک نوپا یا یک کودک را رام کنید. ما در واقع – به

kind of, you know – do anything; it's more a case of socialising.

نوعی، می دانید – کاری انجام نمی دهیم. این بیشتر مصداق اجتماعی شدن است.

So, we can use it in anything that's a little bit out of control:

بنابراین، ما می‌توانیم از آن در هر چیزی که کمی خارج از کنترل است استفاده کنیم:

you can use the word 'to tame' to bring something under control.

می‌توانید از کلمه «رام کردن» برای تحت کنترل درآوردن چیزی استفاده کنید.

So, something that's not wild is 'tame', and you can also use this

بنابراین، چیزی که وحشی نیست، "رام" است، و شما همچنین می توانید از آن

in a negative way, can't you? Like if something's not very exciting.

به صورت منفی استفاده کنید، اینطور نیست؟ مثل اگر چیزی خیلی هیجان انگیز نیست.

Yeah, you can. You know, if you go to the

بله، شما می توانید. می دانید، اگر به

cinema and you're expecting a really exciting action film,

سینما می روید و منتظر یک فیلم اکشن واقعاً هیجان انگیز هستید،

and it's actually not that exciting – the effects aren't that good,

و در واقع آنقدرها هم هیجان انگیز نیست - جلوه ها آنقدرها خوب نیستند

the action's a bit underwhelming, a bit boring –

، اکشن کمی ضعیف است ، کمی خسته کننده است -

you can say: 'Well, that was a bit tame.'

می توانید بگویید: خوب، این کمی رام بود.

A bit 'tame', right? OK. Great.

کمی "رام"، درست است؟ خوب. عالی.

So, hopefully you guys aren't finding this episode of

بنابراین، امیدوارم که شما بچه ها این قسمت از

News Review a bit 'tame'... No, it's wild!

بررسی اخبار را کمی "رام" نمی بینید... نه، این وحشی است!

And to make sure of that, let's move on to our next slide:

و برای اطمینان از آن، بیایید به اسلاید بعدی خود برویم:

OK. We were just talking about animals that live with humans.

خوب. ما فقط در مورد حیواناتی صحبت می کردیم که با انسان ها زندگی می کنند.

We have an episode of Lingohack,

ما یک قسمت از Lingohack داریم

which addresses some problems to do with this, right Catherine?

که به برخی مشکلات مربوط به این موضوع می پردازد، درست است کاترین؟

Yes, it's all about the trade in baby elephants between zoos,

بله، همه چیز در مورد تجارت بچه فیل بین باغ وحش ها است،

and to find out more about that story just click the link.

و برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد آن داستان، فقط روی لینک کلیک کنید.

Great. OK. Let's have a look at that next article please.

عالی. خوب. لطفاً به مقاله بعدی نگاهی بیندازیم.

Yes, we're in the United States now, with CNN.

بله، ما اکنون در ایالات متحده هستیم، با CNN.

We have a snippet from an article and it goes like this:

ما یک قطعه از یک مقاله داریم که به این صورت است:

'Adversely' – negatively.

"مضرات" - منفی.

Catherine, what can you tell us about 'adversely'?

کاترین، چه چیزی می توانید در مورد "مضرات" به ما بگویید؟

OK. Well, we spell it: A-D-V-E-R-S-E-L-Y.

خوب. خوب، ما آن را املا می کنیم: A-D-V-E-R-S-E-L-Y.

It's an adverb and it means the same as negatively.

این یک قید است و به معنای منفی است.

If something's 'adversely' affected or 'adversely' impacted,

اگر چیزی تحت تأثیر نامطلوب یا تأثیر نامطلوب قرار گرفته باشد،

it's negatively impacted or affected.

تأثیر منفی یا تأثیر منفی گذاشته است.

So, the athletes... So, what this sentence is saying is that the

بنابراین، ورزشکاران... بنابراین، آنچه این جمله می گوید این است که

athletes in Tokyo could be negatively affected by the heat, right?

ورزشکاران توکیو می توانند تحت تأثیر گرما قرار بگیرند، درست است؟

Yes... exactly. Bad things will happen as a result of the heat.

بله دقیقا. در اثر گرما اتفاقات بدی خواهد افتاد.

So, they could experience 'adverse' effects, right?

بنابراین، آنها می توانند اثرات نامطلوب را تجربه کنند، درست است؟

That's right, yes: 'adverse' effects.

درست است، بله : اثرات نامطلوب.

Yes, and we also – that's the adjective form: A-D-V-E-R-S-E.

بله، و ما نیز - این شکل صفت است: A-D-V-E-R-S-E.

We have a noun form: 'adversity',

ما یک شکل اسمی داریم: «مصیبت»

which is... it means negativity.

که ... به معنای منفی است.

Negativity, yes.

منفی، بله.

So, I suppose if the athletes in the Olympics are met with 'adversity',

بنابراین، تصور می‌کنم اگر ورزشکاران در المپیک با «مشکلات» مواجه شوند،

it means – kind of – negativity or negative conditions.

به معنای منفی یا شرایط منفی است.

Definitely, yes. And that's a very nice little fixed phrase:

قطعا، بله. و این یک عبارت بسیار خوب و کمی ثابت است:

'to be met with adversity' means to experience negative conditions.

"مقابله با ناملایمات" به معنای تجربه شرایط منفی است.

And we do have one other noun form,

و ما یک شکل اسم دیگر داریم،

right, which can be used to describe a person.

right، که می تواند برای توصیف یک شخص استفاده شود.

Yes, 'adversary': somebody who is your opponent,

بله، "رقیب": کسی که حریف شماست،

either in a competition or just generally something who you...

یا در یک مسابقه یا فقط به طور کلی چیزی که شما...

somebody who you're always, kind of, up against – competing with.

کسی که همیشه، به نوعی ، با او رقابت می کنید.

Adversary – your opponent.

حریف - حریف شما.

So, one of my British sporting heroes, Tyson Fury, the boxer –

بنابراین، یکی از قهرمانان ورزشی بریتانیایی من ، تایسون فیوری، بوکسور -

he would go in the ring to compete against his adversary – his opponent.

او به رینگ می رفت تا با حریف خود - حریفش رقابت کند.

Yes... Good example. Great. OK.

بله... مثال خوبی است. عالی. خوب.

Now, before we 'adversely' affect this broadcast,

اکنون، قبل از اینکه بر این پخش تأثیر منفی

let's take a look at our summary slide please:

بگذاریم، بیایید نگاهی به اسلاید خلاصه خود بیاندازیم:

Wonderful. Catherine, can you recap today's vocabulary for us please?

فوق العاده است. کاترین، لطفاً واژگان امروز را برای ما خلاصه کنید؟

Of course. We had: 'mean' – average.

البته. ما داشتیم: «متوسط» – متوسط.

'Tame' – control something which was once wild.

"رام" - کنترل چیزی که زمانی وحشی بود.

And 'adversely', which means negatively.

و "مضرات" که به معنای منفی است.

OK. Don't forget – if you want to test yourself on today's vocabulary,

خوب. فراموش نکنید – اگر می خواهید خود را روی دایره لغات امروزی محک بزنید،

we have a quiz at the website, which is bbclearningenglish.com,

ما یک مسابقه در وب سایت داریم که bbclearningenglish.com است،

and I'm sure you know that we are all over social

و مطمئن هستم که می دانید که ما در شبکه

media as well, so do get in touch. That's it from us today.

های اجتماعی نیز حضور داریم، پس وارد شوید. دست زدن به. همین امروز از ماست.

Thanks for joining us and goodbye.

ممنون که به ما پیوستید و خداحافظ.

Goodbye!

خداحافظ!