Why Change Is So Scary — and How to Unlock Its Potential | Maya Shankar | TED

397,565 views

2023-07-25 ・ TED


New videos

Why Change Is So Scary — and How to Unlock Its Potential | Maya Shankar | TED

397,565 views ・ 2023-07-25

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Mohammad Badsar Reviewer: Pedram Pourasgari
00:04
When I was a kid,
0
4292
1168
وقتی بچه بودم،
00:05
the violin was the center of my life.
1
5502
2586
ویولون محور زندگی من بود.
00:08
I'd run home from the bus stop after school and practice for hours.
2
8797
3920
پس از مدرسه از ایستگاه اتوبوس به سمت خانه می‌دویدم و ساعت‌ها تمرین می‌کردم.
00:13
Every Saturday, my mom and I would wake up at four in the morning
3
13426
3087
هر شنبه، من و مادرم ساعت چهار صبح بیدار می‌شدیم
00:16
to catch a train to New York so I could study at Juliard.
4
16555
3253
تا یک قطار به نیویورک بگیریم تا بتوانم در جولیارد درس بخوانم.
00:20
Here's a throwback to eight-year-old me performing the violin.
5
20475
4213
این یک تصویر از من ۸ ساله در حال نواختن ویولون است.
00:24
Some questionable fashion choices from young Maya here,
6
24729
3170
برخی انتخاب‌های مد بحث‌برانگیز از مایای جوان در اینجا،
00:27
not going to lie.
7
27941
1335
قرار نیست دروغ بگویم.
00:30
But anyway, when I was a teenager, my musical idol, Itzhak Perlman,
8
30277
4713
اما به هر حال، وقتی نوجوان بودم، الگوی موسیقی من، ایزاک پرلمن،
00:35
invited me to be his private student.
9
35031
2628
از من دعوت کرد که دانشجوی اختصاصی وی باشم.
00:37
And my big dream of becoming a concert violinist felt within reach.
10
37701
4129
و رویای بزرگ من برای اینکه یک ویولون‌زن در کنسرت باشم نزدیک می‌نمود.
00:42
But then one morning when I was 15,
11
42831
3128
اما سپس یک صبح وقتی ۱۵ سالم بود،
00:46
I was practicing this tricky technical passage.
12
46001
3003
داشتم این قطعه مشکل را تمرین می‌کردم،
00:49
I struggled to get it right,
13
49296
1376
تلاش می‌کردم درست انجام دهم،
00:50
and I overextended my finger on a single note.
14
50672
3003
و انگشتم را برای یک نت خیلی کش آوردم.
00:53
I heard a popping sound.
15
53717
1793
و صدای پارگی را شنیدم.
00:56
I’d permanently damaged the tendons in my hand,
16
56386
2669
من به تاندون‌های دستم برای همیشه آسیب زده بودم،
00:59
and my dream was over.
17
59097
1502
و رویایم به پایان رسید.
01:01
I share this story
18
61224
1168
من این داستان را گفتم
01:02
because unexpected change happens to all of us.
19
62392
3378
چون تغییرات پیش‌بینی‌نشده برای همه ما رخ می‌دهد.
01:05
An accident or an illness,
20
65770
1919
یک تصادف یا یک بیماری،
01:07
a relationship that suddenly ends.
21
67731
2460
رابطه‌ای که ناگهان تمام می‌شود.
01:10
Today, I'm not a violinist, but I'm a cognitive scientist.
22
70233
3295
اکنون من یک ویولون‌زن نیستم، ولی یک دانشمند علوم شناختی هستم.
01:13
And I'm interested in how we respond to exactly this kind of change.
23
73862
4045
و دقیقاً به نحوه پاسخ ما به چنین تعییراتی علاقه دارم.
01:18
I spent the past two decades studying the science of human behavior.
24
78783
3546
من دو دهه گذشته را در رشته علم رفتار انسانی تحصیل کرده‌ام.
01:22
And today I host a podcast called "A Slight Change of Plans" --
25
82621
4087
و امروز من میزبان پادکستی به نام «تغییری کوچک در برنامه‌ها» هستم --
01:26
(Audience cheers)
26
86750
1376
(هورای حضار)
01:28
glad you guys like it --
27
88168
1585
امیدوارم دوست داشته باشید --
01:29
where I interview people from all over the world
28
89794
2253
آنجا با افراد از نقاط مختلف دنیا مصاحبه می‌کنم
01:32
about their life-altering experiences.
29
92088
2545
در مورد تجربیاتی که زندگی آنها را تغییر داده است.
01:35
I started this podcast because change is scary for a lot of us, am I right?
30
95467
4963
این پادکست را شروع کردم چون تغییر برای بسیاری از ما ترسناک است، درست می‌گویم؟
01:41
For one, it is filled with uncertainty,
31
101222
2753
یک دلیل اینکه پر است از عدم اطمینان،
01:43
and we hate uncertainty.
32
103975
2211
و ما از عدم قطعیت متنفریم.
01:46
Research shows that we're more stressed
33
106853
2544
تحقیقات نشان می‌دهد که وقتی به ما گفته شود
01:49
when we're told we have a 50 percent chance of getting an electric shock
34
109439
3962
به احتمال ۵۰ درصد شوک الکتریکی دریافت می‌کنید بیشتر استرس داریم
01:53
than when we're told we have a 100 percent chance.
35
113401
3754
نسبت به زمانی که بگویند ۱۰۰ درصد دریافت می‌کنید.
01:57
It's wild, right?
36
117656
1167
عجیب است، درست است؟
01:58
I mean, we'd rather be sure that a bad thing is going to happen
37
118823
3629
یعنی ما ترجیح می‌دهیم یک اتفاق بد رخ دهد
02:02
than to have to deal with any uncertainty.
38
122452
2127
تا اینکه با عدم قطعیت مواجه شویم.
02:05
Change is also scary because it involves loss of some kind.
39
125830
3629
تغییر همچنین ترسناک است زیرا حاوی از دست دادن است.
02:09
By definition, we're departing from an old way of being
40
129793
2836
طبق تعریف داریم از یک سبک بودن قدیمی
02:12
and entering a new one.
41
132671
1960
به یک سبک جدید وارد می‌شویم.
02:15
And when we experience a change
42
135382
1668
و هنگامی که تغییری تجربه می‌کنیم
02:17
that we wouldn't have chosen for ourselves,
43
137092
2210
که خودمان انتخاب نکرده‌ایم،
02:19
it's easy to feel that our lives are contracting,
44
139302
3337
به سادگی احساس می‌کنیم زندگی برایمان تنگ شده است،
02:22
that were more limited than before.
45
142681
1835
و نسبت به قبل محدودتر شده‌ایم.
02:25
But when we take this perspective,
46
145767
1877
اما هنگامی که این رویکرد را
02:27
we fail to account for an important fact.
47
147686
2544
داشته باشیم، یک حقیقت مهم را فراموش می‌کنیم.
02:30
That when an unexpected change happens to us,
48
150647
3420
اینکه زمانی که یک تغییر غیرمنتظره برای ما رخ می‌دهد،
02:34
it can also inspire lasting change within us.
49
154067
3962
همچنین می‌تواند انگیزه یک تغییر پایدار را در ما ایجاد کند.
02:38
We become different people on the other side of change.
50
158029
2961
پس از عبور از فرآیند تغییر شخصیت دیگری می‌شویم.
02:41
What we're capable of, what we value and how we define ourselves,
51
161408
4462
ظرفیتی که داریم، ارزشی که قایل هستیم و نحوه تعریف خودمان
02:45
these things can all shift.
52
165870
2002
همه می‌تواند عوض شود.
02:48
And if we can learn to pay close attention to these internal shifts,
53
168707
3878
و اگر بتوانیم بیاموزیم که توجه دقیقی بر این تغییرات درونی معطوف کنیم،
02:52
we may just find that rather than limiting us,
54
172585
3587
ممکن است آنها را بیابیم تا اینکه خود را محدود سازیم،
02:56
change can actually expand us.
55
176214
2419
تغییر در واقع می‌تواند ما را توسعه دهد.
02:59
Alright, today I'm going to share with you three questions you can ask yourself
56
179968
3712
خیلی خوب، امروز می‌خواهم سه سوال مطرح کنم که می‎‌توانید از خودتان بپرسید
03:03
the next time life throws you that dreaded curveball.
57
183722
2961
دفعه بعد که زندگی شما را در این شرایط چالشی قرار می‌دهد.
03:07
In the moment, I know it's so easy to focus on what you've lost.
58
187308
3629
خوب می‌دانم که خیلی ساده است روی چیزی که از دست داده‌اید تمرکز کنید.
03:10
And so I'm really hoping that you can use these questions as tools
59
190937
3712
و خوب امیدوارم که شما بتوانید از این سوالات بعنوان ابزاری استفاده کنید
03:14
to discover all that you might gain.
60
194691
2294
تا چیزهایی که می‌توانید بدست آورید را کشف کنید.
03:17
Alright, let’s start with question number one.
61
197902
2503
خیلی خوب، بیاید با سوال اول شروع کنیم.
03:20
This is inspired by a conversation I had on my podcast
62
200447
2877
این سوال توسط یک گفتگو که در پادکستم داشتم به ذهنم خطور کرد
03:23
with a woman named Christine Ha,
63
203324
2461
گفتگو با زنی به نام کریستین ها،
03:25
and it's about our capabilities.
64
205827
2127
و در مورد ظرفیت‌های ماست.
03:29
Christine was 24 when a rare autoimmune disease left her permanently blind.
65
209205
5130
کریستین به خاطر یک بیماری کمیاب خودایمنی در ۲۴ سالگی بینایی خود را از دست داده بود.
03:35
At the time, she was learning to cook the Vietnamese dishes
66
215086
2795
در آن زمان او در حال آموختن غذاهای ویتنامی بوده
03:37
that she had loved in childhood.
67
217881
1793
که از زمان کودکی عاشق آن بوده است.
03:40
But now cooking even simple meals was tough.
68
220258
3295
اما حالا پختن غذاهای ساده هم مشکل بود.
03:44
She told me that her frustration peaked one day
69
224596
2335
او به من گفت روزی ناامیدی به اوج خود رسید
03:46
when she was making a peanut butter and jelly sandwich.
70
226973
2920
که می‌خواست یک ساندویچ مربا و کره بادام زمینی درست کند.
03:50
She struggled to align the two slices of bread
71
230268
3086
او به سختی می‌توانست دو قطعه نان را کنار هم بگذارد
03:53
and sticky jelly dripped all over her hands and onto the counter.
72
233396
3837
و مربای چسبناک از دستانش می‌چکید و روی میز می‌ریخت.
03:57
She threw the sandwich into the trash,
73
237692
2586
او ساندویچ را دور انداخت
04:00
and she felt really defeated by the limited future
74
240320
2544
و واقعاً احساس شکست کرد و آینده بسیار محدودی
04:02
that she imagined for herself.
75
242864
1752
برای خود متصور بود.
04:06
Since Christine lived alone though,
76
246075
1836
چون کریستین تنها زندگی می‌کرد
04:07
she had no choice but to keep at it.
77
247952
2336
هیچ راهی جز ادامه دادن نداشت.
04:10
She remembers her delight when she successfully cut an orange
78
250997
3629
او خوشحالی خود را زمانی که توانسته بود برای اولین بار یک پرتقال را
04:14
for the first time
79
254626
1501
تکه کند به یاد دارد.
04:16
and when she scrambled an egg without burning it.
80
256169
3045
و زمانی که توانسته بود بدون سوزاندن یک تخم مرغ را نیمرو کند.
04:19
As she spent more hours in the kitchen,
81
259798
2377
هر چه زمان بیشتری را در آشپزخانه سپری می‌کرد،
04:22
she realized that cooking was far more multi-sensory than she had thought.
82
262175
4713
او در می‌یافت که برخلاف تصور پیشین پخت و پز بسیار چندحسی است .
04:27
While she couldn't see if the garlic had browned,
83
267972
2461
در حالی که نمی‌توانست ببیند که سیر سرخ شده است،
04:30
she could rely on the smell and the sizzling sounds in the pan.
84
270433
4588
می‌توانست به بو و صدای جلز و ولز در ماهیتابه اعتماد کند.
04:36
But Christine also realized something bigger.
85
276397
2294
اما کریستین همچنین موضوع بزرگتری را دریافت.
04:39
Something new was emerging within her.
86
279400
2628
اتفاق جدیدی درون وی در حال شکل‌گیری بود.
04:43
At the start of her vision loss she had cooked just to get by.
87
283154
2920
در بدایت از دست دادن بینایی او فقط برای گذران زندگی آشپزی می‌کرد.
04:46
I mean, it was really just a practical thing.
88
286074
2335
یعنی فقط یک موضوع کاربردی بود.
04:48
But now she was thrilled by the challenge of it all.
89
288409
2837
اما حالا دل به دریا زده بود و کل آشپزی را به چالش کشیده بود.
04:51
She tackled harder and harder recipes over the years
90
291871
3629
با گذشت سال‌ها غذاهای سخت‌تر و سخت‌تری را طبخ می‌کرد
04:55
and eventually became the first-ever blind contestant
91
295542
3211
و در نهایت به نفر اول و بلامانع آشپز نابینا
04:58
on the TV show "Master Chef."
92
298753
2169
در برنامه تلویزیونی «سرآشپز برتر» تبدیل شد.
05:01
And guess what?
93
301756
1168
و حدس بزنید!
05:02
She won the entire damn thing.
94
302966
1626
او تمام این برنامه را برنده شد.
05:04
(Laughs)
95
304634
1126
(خنده)
05:06
Christine's a rock star.
96
306636
1543
کریستین یک ستاره راک است.
05:08
She's an amazing, amazing person.
97
308221
2085
او یک شخصیت شگفت‌انگیز است.
05:11
This brings us to the first question that you can ask yourself
98
311140
3003
این ما را به اولین سوالی که باید از خود بپرسیم می‌رساند
05:14
the next time you face something unexpected.
99
314143
2795
دفعه بعد که با چیزی غیرمنتظره مواجه شدید.
05:18
"How might this change change what you're capable of?"
100
318231
4171
«این اتفاق چگونه می‌تواند ظرفیت‌های شما را تغییر دهد؟»
05:24
When we predict how we'll respond to any given change,
101
324153
3629
زمانی که نحوه پاسخ خود به هر تغییری را پیش‌بینی می‌کنیم،
05:27
we tend to imagine what our present-day selves will be like in that new situation.
102
327824
4838
تمایل داریم زندگی فعلی خود را در وضعیت جدید تصور کنیم.
05:33
Research by the psychologist Dan Gilbert shows that we greatly underestimate
103
333454
4004
تحقیقات روان‌شناس دن گیلبرت نشان می‌دهد که ما چقدر زیاد
05:37
how much we'll change in the future,
104
337458
1836
تغییرات آینده را دست کم می‌گیریم،
05:39
even though we fully acknowledge we've changed considerably in the past.
105
339335
4171
حتی اگر کاملاً بدانیم که در گذشته به شدت تغییر کرده‌ایم.
05:43
Our psychology continually tricks us into believing
106
343840
3503
روانشناسی بطور مداوم می‌خواهد ما را قانع کند
05:47
that who we are, right now, in this very moment,
107
347385
3462
که ما که هستیم، همین الآن، در همین لحظه،
05:50
is the person that's here to stay.
108
350847
2252
همین شخصیتی که الآن اینجاست.
05:54
But the person meeting the challenges after an unexpected change
109
354392
3212
اما شخصیتی که با چالش‌های پس از تغییر روبرو می‌شود
05:57
will be different.
110
357604
1668
شخص دیگری خواهد بود.
05:59
You will be different.
111
359272
1668
شما شخص دیگری خواهید بود.
06:01
Today, Christine is a world-renowned chef.
112
361983
2628
امروز، کریستین یک سرآشپز شناخته شده در دنیاست.
06:05
She goes by the nickname The Blind Cook,
113
365111
2377
او نام مستعار آشپز نابینا را دارد
06:07
and she owns three restaurants in Texas.
114
367488
2670
و در تگزاس سه رستوران دارد.
06:11
And importantly,
115
371034
1835
و مهمتر اینکه،
06:12
she's really curious about what else she can achieve without vision.
116
372869
4212
او واقعاً کنجکاو است بداند چه چیز دیگری می‌تواند بدون بینایی بدست آورد.
06:17
These days, you can find her snowboarding and rock climbing
117
377832
3712
این روزها، می‌توانید آخر هفته‌ها او را در حل اسنوبُردسواری
06:21
on the weekends.
118
381586
1335
و صخره‌نوردی ببینید.
06:25
Christine shared with me something
119
385173
1626
کریستین یک چیز به من گفت
06:26
that she could never have imagined thinking before all this.
120
386799
3295
اینکه او هرگز چنین چیزهایی را در گذشته تصور نمی‌کرده است.
06:30
That if given the choice today,
121
390929
1918
اینکه اگر این انتخاب را امروز داشته باشد
06:32
she would choose not to have her vision restored.
122
392847
3128
او بازیابی دوباره بینایی را انتخاب نمی‌کند.
06:37
Though she did tell me she'd like it back for a moment
123
397310
2544
گرچه به من گفت که دوست دارد لحظاتی بینایی خود را
06:39
because she really wants to know what Justin Bieber looks like.
124
399896
3211
باز یابد چون واقعاً دوست دارد بداند جاستین بیبر چه شکلی است.
06:43
(Laughter)
125
403107
1168
(خنده)
06:44
Alright, let's move on to the second question.
126
404651
2419
خوب، برویم سراغ سوال دوم.
06:47
This one is about our values,
127
407111
2127
این یکی در مورد ارزش‌های ماست،
06:49
and it's inspired by a conversation I had
128
409238
2002
و این از طریق مصاحبه‌ای که با یک خبرنگار
06:51
with a science journalist named Florence Williams.
129
411282
2628
حوزه علم به نام فلورنس ویلیامز داشتم به ذهنم خطور کرد.
06:55
One evening about five years ago,
130
415244
1961
یک عصر حدود پنج سال قبل،
06:57
Florence and her husband were hosting a dinner party for their friends.
131
417205
3420
فلورنس و شوهرش میزبان یک مهمانی شام برای دوستانشان بودند.
07:01
As she was preparing the salad, her husband handed her his phone
132
421250
3087
وقتی داشت سالاد آماده می‌کرد، شوهرش تلفن را به او می‌دهد به طوری
07:04
so that she could read an email from a relative.
133
424379
2294
که می‌توانست ایمیلی از یکی از نزدیکان را بخواند.
07:07
But he'd mistakenly pulled up the wrong email.
134
427465
2753
اما او اشتباهی ایمیل دیگری را باز می‌کند.
07:10
What Florence saw instead
135
430760
1835
چیزی که فلورنس در عوض دید
07:12
was a lengthy note from her husband,
136
432595
2169
نوشته‌ای طولانی از شوهرش بود،
07:14
confessing his love to another woman.
137
434764
2878
که اعتراف کرده بود عاشق زن دیگری است.
07:18
I know.
138
438643
1168
می‌دانم.
07:21
Florence’s 25-year marriage came to an end,
139
441646
3462
زندگی مشترک ۲۵ ساله فلورنس به پایان رسیده بود،
07:25
and she told me that she was taken aback
140
445149
2211
و او به من گفت که شوکه شد
07:27
by the physical and emotional intensity of her heartbreak.
141
447360
3253
از شدت دلشکستگی عاطفی و فیزیکی که سراغش آمده بود.
07:31
She said it felt like she'd been plugged into a faulty electrical socket.
142
451239
3587
به من گفت احساس می‌کرد از یک پریز معیوب دچار برق گرفتگی شده است.
07:36
Since Florence is a problem solver by nature,
143
456494
2503
چون فلورنس بطور طبیعی حلال مسئله است،
07:38
she instinctively saw her heartbreak as a problem to solve
144
458997
3712
او بطور غریزی، دل‌شکستگی‌اش را مسئله‌ای می‌دید که باید حل شود
07:42
and develop a year-long, systematic plan to try and fix it.
145
462750
4672
و یک نقشه یک ساله طراحی کرد تا مشکل را حل کند.
07:48
Florence tried a bunch of things.
146
468423
2377
فلورنس چیزهای زیادی امتحان کرد.
07:51
She took solo trips into the wilderness,
147
471217
2544
سفرهای یکنفره به طبیعت،
07:53
she tried a range of experimental therapies,
148
473761
2711
آزمایش‌های درمانی زیادی انجام داد،
07:56
She even went to the Museum of Broken Relationships,
149
476514
3670
او حتی به موزه ارتباطات شکست‌خورده رفت،
08:00
which I promise is the thing.
150
480226
2002
که قول می‌دهم موضوع همین است.
08:02
You name it, she tried it.
151
482937
2252
شما نام ببرید، همه چیز را امتحان کرد.
08:06
But by the end of the year,
152
486399
1460
در پایان سال،
08:07
none of these remedies had healed her broken heart.
153
487859
3211
هیچ یک از این درمان‌ها قلب شکسته‌اش را درمان نکرد.
08:11
And so Florence had no choice
154
491821
1960
و خوب فلورنس هیچ انتخابی نداشت
08:13
but to entertain a new philosophy altogether.
155
493781
2920
جز اینکه با فلسفه جدیدی خود را سرگرم کند.
08:18
Maybe a broken heart was not a problem to solve.
156
498077
3712
شاید قلب شکسته مسئله‌ای نبود که باید حل شود.
08:22
And maybe closure wasn't the answer.
157
502206
2503
اصلاً شاید دور شدن از این حس راه حل نبود.
08:26
Research by the psychologist Dacher Keltner shows
158
506544
2503
تحقیقات روانشناس داکر کلتنر نشان می‌دهد
08:29
that when we reduce our need for what's called cognitive closure,
159
509088
3837
که وقتی ما نیازمان را به فاصله گرفتن شناختی تقلیل می‌دهیم،
08:32
the desire to arrive at clear and definitive answers,
160
512967
3921
شوق رسیدن به راه حل شفاف و قاطع،
08:36
our capacity to feel joy and beauty expands.
161
516888
3712
قابلیت ما برای احساس شادی و زیبایی توسعه می‌یابد.
08:41
Florence told me that when she freed herself from this goal-oriented mindset,
162
521893
4462
فلورنس به من گفت وقتی خود را از این ذهنیت هدفمند رها کرده است
08:46
a mindset, by the way, that she had valued
163
526355
2002
البته ذهنیتی که تا آن زمان برای خود
08:48
for so much of her life up until this point,
164
528357
2962
ارزش‌گذاری کرده بود،
08:51
she began to find unexpected delight in the unknown.
165
531360
3212
او شروع کرده بود به یافتن شادی غیرمنتظره در ندانستن‌ها.
08:55
This leads us to the second question you can ask yourself
166
535615
2711
این ما را به سوال دوم می‌رساند که باید از خود بپرسیم
08:58
the next time you face something unexpected.
167
538326
2294
دفعه بعد که با اتفاقی غیرمنتظره مواجه شدیم.
09:01
How might this change change what you value?
168
541871
3879
این تغییر چگونه ارزش‌گذاری‌های شما را عوض می‌کند؟
09:06
The unexpected implosion of Florence's marriage
169
546876
2961
فروپاشی غیرمنتظره زندگی زناشویی فلورنس
09:09
has permanently shifted the way that she sees her life.
170
549879
3212
تا ابد او را در مسیری قرار داد که زندگی خود را در آن می‌دید.
09:13
From a puzzle in need of solutions
171
553466
2461
از پازلی که نیاز به راه حل دارد
09:15
to a more serendipitous path of discovery.
172
555927
2669
تا مسیر کشفی با اتفاقات ناشناخته.
09:19
Now, when Florence goes hiking,
173
559347
1793
خوب وقتی فلورنس برای پیاده‌روی می‌فت،
09:21
she's just as likely to sit still, feeling the breeze,
174
561140
3796
جایی در مسیر می‌نشست و نفس عمیق می‌کشید،
09:24
as she is to try and make the summit.
175
564977
2086
مثل کسی که می‌خواهد قله را فتح کند.
09:28
She no longer makes five-year plans.
176
568106
2711
او دیگر برنامه پنج ساله طراحی نمی‌کند.
09:32
And she's comfortable not knowing all the answers around her heartbreak.
177
572068
4963
و با موضوع که تمام دلایل دلشکستگی‌اش را نمی‌داند راحت است.
09:38
By the way, I was texting with Florence the other day,
178
578574
2545
خوب من چند روز پیش به فلورنس پیام دادم،
09:41
and she's currently in a very happy relationship.
179
581119
2544
و اکنون در رابطه بسیار خوشایندی به سر می‌برد.
09:44
If her ex-husband is listening to this, I just want him to know
180
584956
3795
اگر همسر سابقش این را می‌شنود فقط می‌خواهم بداند
09:48
she's doing great, buddy.
181
588751
1460
که فلورنس حالش خوش است رفیق.
09:50
(Laughter)
182
590211
2794
(خنده)
09:53
Alright, now on to question number three.
183
593589
2920
خیلی خوب، حالا سوال سوم.
09:56
This one is about how we define ourselves.
184
596509
2377
این یکی در مورد چگونگی تعریف خودمان است.
09:58
It's about our self-identities.
185
598928
2336
در مورد هویت خودمان است.
10:01
And it comes from my personal story of change with the violin.
186
601305
3212
و از داستان شخصی من در مورد تغییر از ویولون الهام گرفته شده است.
10:06
When my injury took the violin away from me,
187
606060
3003
وقتی آن صدمه من را از ویولون دور کرد،
10:09
I found myself grieving not just the loss of the instrument,
188
609105
4046
خودم را در وضعیتی دیدم که نه تنها از فقدان این آلت موسیقی گلایه داشتم
10:13
but also the loss of myself.
189
613151
2210
بلکه نالان از فقدان خودم بودم.
10:16
For so long, the violin had defined me,
190
616445
1961
مدتی طولانی، ویولون مرا تعریف کرده بود،
10:18
that without it, I wasn't sure who I was or who I could be.
191
618447
3546
که بدون آن مطمئن نبودم که که بودم و که می‌توانستم باشم.
10:22
I felt stuck.
192
622034
1127
گیر کرده بودم.
10:24
I'd later learned that this phenomenon is known as identity paralysis.
193
624745
3879
بعدها فهمیدم که به این پدیده بحران هویت می‌گویند.
10:28
It happens to a lot of us when we face the unexpected.
194
628666
2669
بسیاری از ما در حوادث غیرمترقبه به آن دچار می‌شویم.
10:31
Who we think we are and what we're about is suddenly called into question.
195
631961
4254
اینکه چه کسی هستیم و موجودیت ما برای چیست ناگهان بروز می‌کند.
10:38
But I since realized that there was something different,
196
638301
2878
اما تا جایی که خاطرم هست متفاوت بود،
10:41
something more stable that I could have anchored my identity to.
197
641220
3837
چیز پایدارتری که می‌توانستم هویتم را به آن متکی کنم.
10:46
And this brings us to that third and final question.
198
646017
3044
و این ما را به سوال سوم و نهایی می‌رساند.
10:49
How might this change change how you define yourself?
199
649770
4338
این تغییر چگونه تعریف شما از خودتان را عوض می‌کند؟
10:56
When I re-examine my relationship with the violin,
200
656194
2585
وقتی رابطه‌ام با ویولون را دوباره ارزیابی کردم،
10:58
I discovered that what I really missed wasn't the instrument itself,
201
658821
4713
فهمیدم چیزی که از دست داده‌ام خود ویولون نبود، بلکه این واقعیت بود
11:03
but the fact that music had given me a vehicle
202
663576
2210
که موسیقی به من وسیله‌ای داده بود تا بتوانم
11:05
for connecting emotionally with others.
203
665828
2211
بصورت عاطفی با دیگران ارتباط برقرار کنم.
11:08
I remember as a little kid playing for people
204
668915
3044
خاطرم هست بعنوان خردسالی که برای افراد می‌نواختم
11:12
and feeling kind of awestruck
205
672001
1919
و نوعی احساس ترس داشتم
11:13
that we might all feel something new together.
206
673920
2919
که همه ما ممکن است حس جدیدی داشته باشیم.
11:18
What this means for me today
207
678216
1751
امروز معنای این برای من
11:19
is that I no longer anchor my identity to specific pursuits
208
679967
5005
این است که هویت من دیگر به دنبال کردن هدف خاصی معطوف نیست، اهدافی مثل
11:25
like being a violinist or a cognitive scientist
209
685014
2669
تبدیل شدن به یک نوازنده ویولون یا دانشمند علوم شناختی
11:27
or a podcaster.
210
687725
1210
یا یک تهیه‌کننده پادکست.
11:29
Instead, I anchor my identity to what lights me up about those pursuits,
211
689727
5506
در عوض، هویت خود را به چیزی معطوف می‌کنم که در مسیر این اهداف به من تلنگر می‌زند.
11:35
what really energizes me.
212
695233
1876
چیزی که به من انرژی می‌دهد.
11:37
And for me, it's a love of human connection and understanding.
213
697485
3837
و برای من عشق به درک و رابطه انسان‌هاست.
11:42
I now define myself not by what I do,
214
702531
3879
اکنون خود را با چیزی که انجام می‌دهم تعریف نمی‌کنم، بلکه با
11:46
but why I do it.
215
706452
1543
چرایی انجام آن تعریف می‌کنم.
11:50
Look, unexpected change comes for us all, whether we like it or not.
216
710706
5339
ببینید، تغییر ناخواسته سراغ همه ما می‌آید، چه بخواهیم چه نخواهیم.
11:56
And when it does, it can really suck.
217
716045
2669
و وقتی رخ می‌دهد، می‌تواند بسیار افتضاح باشد.
11:59
But I'm hoping that if we can stay open to how we might internally change,
218
719548
6215
اما امیدوارم که اگر بتوانیم فکرمان را درباره چگونگی تغییرات درونی باز نگه داریم،
12:05
how we might expand,
219
725805
2085
چگونه ممکن است توسعه یابیم،
12:07
it can help us weather the storm.
220
727932
2210
می‌تواند به ما کمک کند طوفان را تحمل کنیم.
12:11
Life recently threw me a new slight change of plans.
221
731435
4171
اخیراً زندگی مرا به سمت تغییرات اندکی در برنامه‌ها سوق داده است.
12:17
I've always wanted to be a mom,
222
737191
1585
همیشه می‌خواستم مادر شوم،
12:18
but becoming one has been difficult
223
738818
2043
اما با مشکلاتی روبرو بوده‌ام
12:20
and my husband and I have had to navigate pregnancy losses
224
740861
3712
و من و همسرم باید مشکلات بارداری
12:24
and other heartbreaks over the years.
225
744615
2461
و دیگر سختی‌ها را طی سال‌ها ردیابی کنیم.
12:27
And now I'm not sure what will happen.
226
747618
2169
و الآن مطمئن نیستم چه رخ خواهد داد.
12:31
But I'm using these three questions to help me during this tough time.
227
751372
4212
اما دارم از این سه سوال استفاده می‌کنم تا مرا در این زمان دشوار یاری کند.
12:36
I'm asking myself how this unexpected challenge
228
756711
3420
از خودم می‌پرسم چگونه این چالش غیرمترقبه
12:40
might change what I'm capable of,
229
760131
3170
ممکن است ظرفیتم را تغییر دهد،
12:43
what I value, and how I define myself.
230
763342
3379
چگونه ارزش‌ها و نحوه تعریف خودم را تغییر می‌دهد.
12:49
I'm still figuring things out.
231
769557
1710
همچنان دارم فکر می‌کنم.
12:52
But what I can tell you right now
232
772560
1585
اما چیزی که الآن می‌توانم بگویم
12:54
is that I'm imagining a future me
233
774186
3420
این است که آینده خود را چنان تصور می‌کنم
12:57
who is expanding her definition of what it means to parent.
234
777606
3295
که کسی هستم که دارد تعریف خود را بعنوان والد توسعه می‌دهد.
13:02
Who's perhaps finding what she craved from motherhood in other places.
235
782278
3879
کسی که شاید بدنبال یافتن نوعی اشتیاق برای مادری در جاهای دیگر است.
13:07
At a minimum,
236
787491
1252
حداقل،
13:08
this exploration has allowed me
237
788784
1877
این کنکاش به من اجازه می‌دهد
13:10
to loosen my grip on the identity of Mom just a bit.
238
790661
4421
چارچوبم در مورد هویت مادری کمی منعطف‌تر باشد.
13:15
And I found it freeing.
239
795124
1668
و این حس را آزادی‌بخش یافتم.
13:18
I'm beginning to see change with more possibility.
240
798210
3337
شروع می‌کنم به دیدن تغییر با احتمالات بیشتر.
13:21
And I'm hoping you can, too.
241
801589
1835
و امیدوارم شما هم بتوانید.
13:23
Thank you so much.
242
803758
1293
بسیار متشکرم.
13:25
(Applause)
243
805092
5714
(تشویق)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7