Anu Puusa: The case for co-ops, the invisible giant of the economy | TED

Transcriber:

Translator: Pedram Pourasgari Reviewer: Masoud Motamedifar

I'm so happy and proud to be here.

بسیار خوشحال و مفتخرم که اینجا هستم.

When I told my husband about this wonderful opportunity,

وقتی به همسرم درباره این فرصت فوق‌العاده گفتم،

he said, "TED Talk? Wow, I get to do that a lot around here.

او گفت «سخرانی TED؟ واو، من این کار را بسیار انجام می‌دهم،

It's finally someone else's turn."

بالاخره نوبت شخص دیگری است.»

So, yes, I happen to be married to a wonderful man named Ted,

بله، من از قضا با یک مرد فوق‌العاده به نام تد ازدواج کرده‌ام،

which is pretty rare in Finland, where I'm from.

که نام بسیار کمیابی در فنلاند است، که من اهل آنجا هستم.

It's not a typical Finnish name at all, trust me.

باور کنید، اصلاً نام متداولی در فنلاند نیست.

Myself, I'm a business professor, and I love teaching.

خودم، یک استاد کسب‌وکار و عاشق درس دادن هستم.

But you know what?

اما می‌دانید؟

My students are fed up,

دانشجویانم خسته شده‌اند،

they're really fed up with the way business is screwing up the environment

خسته‌اند از این که کسب‌وکارها محیط‌زیست را نابود کرده

and making wealth inequality worse,

و وضعیت نابرابری ثروت را بدتر می‌کنند،

and putting money and profits above all else.

و پول و سود را مهم‌تر از هر چیزی می‌دانند.

And what really makes them mad

و چیزی که واقعاً آن‌ها را عصبانی می‌کند

is when I tell them about the cooperative movement.

زمانی است که من با آن‌ها درباره جنبش تعاونی صحبت می‌کنم.

They're angry,

آن‌ها خشمگین هستند،

because once they understand how cooperatives work,

چون وقتی درک می‌کنند که تعاونی‌ها چگونه کار می‌کنند،

they feel like a secret solution has been kept hidden.

حس می‌کنند که یک راهکار محرمانه، مخفی نگاه داشته شده است.

Before I tell you more about why cooperatives are so great,

قبل از این که بیشتر برایتان بگویم که چرا تعاونی‌ها اینقدر عالی هستند،

I want to explain what they are.

می‌خواهم توضیح دهم که چه چیزی هستند.

A cooperative is an organization that is owned by its members,

یک تعاونی، سازمانی است که مالکیتش متعلق به اعضایش است،

who are also its customer and decision maker.

افرادی که مشتریان و تصمیم‌گیرندگان آن نیز هستند.

And unlike most businesses,

و بر خلاف بیشتر کسب‌وکارها،

where certain owners can buy more power and influence,

که مالکان مشخص می‌توانند قدرت و اثرگذاری بیشتری بخرند،

in a cooperative, every member has one vote,

در یک تعاونی، هر عضو یک رأی دارد،

which was a revolutionary idea back when the model was first introduced.

که یک ایده‌ی انقلابی بود، وقتی که این مدل برای اولین بار معرفی شد.

A regular man, not to mention a woman,

یک مرد معمولی، از زنان بگذریم،

with no significant means or a prestigious position in a society,

بدون جایگاه خاص یا معتبری در جامعه،

as an owner, an equal partner in business?

به عنوان یک مالک، یک شریک برابر در کسب‌وکار؟

Unheard of.

بی‌سابقه بود.

Perhaps it's still a bit revolutionary.

شاید همچنان کمی انقلابی باشد.

Cooperatives exist in a sweet spot

تعاونی‌ها در جایی بین

between the for-profit and nonprofit worlds.

جهان‌های انتفاعی و غیرانتفاعی قرار می‌گیرند.

Their uniqueness is based on the idea of duality.

منحصربه‌فرد بودن آن‌ها به خاطر ایده دوگانگی است.

They have two distinct but complementary roles.

آن‌ها دو نقش متمایز اما مکمل دارند.

On one hand, they act like any other business

از یک سو، شبیه به هر کسب‌وکار دیگری هستند

and try to make money.

و برای پول در آوردن تلاش می‌کنند.

But on the other hand, cooperatives are and do so much more.

اما از سوی دیگر، تعاونی‌ها ماهیت و عملکرد گسترده‌تری دارند.

They are people-centered enterprises run by and for their members,

آن‌ها بنگاه‌های مردم‌محوری هستند که توسط و برای اعضایشان اداره می‌شوند،

and they try to achieve economical, but also social and cultural goals

و سعی می‌کنند علاوه بر اهداف اقتصادی، به اهداف اجتماعی و فرهنگی نیز دست یابند

to benefit those members who are just regular people,

تا به اعضای خود نفع برسانند، که فقط مردم عادی هستند

like you and me.

مثل من و شما.

And what has happened for almost 200 years

و آنچه در طول تقریباً ۲۰۰ سال رخ داد

is that cooperatives have proven to make decisions

این بود که ثابت شد تصمیم‌گیریِ تعاونی‌ها

with a view across generations, instead of quarter-to-quarter,

با نگاه به نسل‌های مختلف صورت می‌گیرد نه برای بازه‌های سه‌ماهه،

to benefit more people

تا به مردم بیشتری نفع برسانند

and to anchor wealth in communities

و ثروت را در جوامعی حفظ کنند

that might not otherwise attract investment,

که در غیر این صورت، شاید سرمایه جذب نکنند،

while still being competitive and innovative.

در حالی که همچنان رقابت‌پذیر و نوآور هستند.

Sounds pretty good, right?

خیلی خوب به نظر می‌رسد، درست است؟

I guess that's why, at the end of a class the other day,

شاید به همین دلیل که در پایان یکی از کلاس‌هایم

a student, all red and jazzed up, basically shouted at me.

یک دانشجوی برافروخته و هیجان‌زده اساساً بر سرم فریاد زد که

"I've always been a straight A student,

«من همیشه شاگرد اول بوده‌ام،

done all the work, read all the books,

هر کاری کرده‌ام، هر کتابی خوانده‌ام،

and now you're telling me that all my life,

و حالا به من می‌گویی که در تمام زندگی‌ام

I've missed hearing about a movement with this magnitude?"

درباره‌ی جنبشی به این عظمت چیزی نشنیده‌ام؟»

I get this a lot.

این را زیاد می‌شنوم.

The organized cooperative movement started in 1844,

جنبش تعاونی به صورت سازمان‌یافته در ۱۸۴۴ آغاز شد،

with the [Rochdale Equitable Pioneers’ Society].

با [انجمن پیشگامان منصف راچدیل].

This was a group of weavers and artisans

این گروهی از بافندگان و صنعتگران بود

who, out of desperation, opened a store together,

که از سر ناچاری، مغازه‌ای با همدیگر باز کردند،

to sell things that they could neither get nor afford alone.

تا چیزهایی بفروشند که به تنهایی قادر به گرفتن و خریدن آن‌ها نبودند.

The cooperative movement spread from there

جنبش تعاونی از آن‌جا گسترش یافت

and became a global phenomenon.

و به یک پدیده‌ی جهانی تبدیل شد.

Many of the modern-day credit unions and farm credit systems

بسیاری از اتحادیه‌های اعتباری و نظام‌های اعتبار کشاورزی امروزی

you see in North America

که در آمریکای شمالی می‌بینید

are descendants of the famous cooperative Raiffeisen system in Germany.

بازماندگان نظام تعاونی مشهورِ «رایف‌آیزن» در آلمان هستند.

And here in Finland, a man named Hannes Gebhard

و این‌جا در فنلاند، مردی به نام هانس گبهارد

is considered to be the father of the Finnish cooperative movement.

به عنوان پدر جنبش تعاونی فنلاند شناخته می‌شود.

In the 19th century, he introduced cooperatives

در قرن نوزدهم، او تعاونی‌ها را معرفی کرد

to help people tackle debt, poverty and unemployment.

تا به مردم برای مقابله با بدهی، فقر و بیکاری کمک کند.

It turns out this is the foundation

مشخص شد که این پایه و اساس

of a country known for its democratic values,

کشوری است که با ارزش‌های دموکراتیک،

high-quality education

آموزش باکیفیت

and the happiness of its citizens.

و خوشحالی شهروندانش شناخته می‌شود.

And this line of impact of the cooperative movement

و این سیر اثرگذاری جنیش تعاونی را

can be found in other places in the world too.

می‌توان در سایر نقاط جهان نیز یافت.

I'm proud to say that in relative terms,

مفتخرم بگویم که به صورت نسبی،

Finland is one of the most cooperative countries in the world.

فنلاند یکی از تعاونی‌ترین کشورهای جهان است.

We have about 5.5 million people

ما حدود ۵.۵ میلیون جمعیت داریم

who have over seven million memberships

که بیش از هفت میلیون عضویت

in cooperatives that run everything from groceries to banks.

در تعاونی‌هایی دارند که هر چیزی از سوپر مارکت تا بانک‌ها را اداره می‌کنند.

Each time I shop at our grocery cooperative,

هر زمان که از فروشگاه تعاونی‌مان خرید می‌کنم،

when I fill in my gas tank,

وقتی بنزین می‌زنم،

eat at our jointly owned restaurants, stay at a hotel

در رستوران با مالکیت مشترک‌مان غذا می‌خورم، در هتل می‌مانم

or buy clothes or hardware stuff,

یا لباس یا سخت‌افزار می‌خرم،

I get bonuses that can be up to five percent.

پاداش‌هایی می‌گیرم که می‌توانند تا پنج درصد هم باشند.

And when I pay with our cooperative's bank card,

و وقتی با کارت بانکی تعاونی‌مان پرداخت می‌کنم،

I get an additional half percent off.

نیم درصد تخفیف بیشتر می‌گیرم.

And I know that when the cooperative is doing well,

و می‌دانم که وقتی تعاونی خوب کار می‌کند،

it's not funding a single person's luxury vacation in the Bahamas.

هزینه‌ی تعطیلات لوکس یک نفر در باهاما را تأمین نمی‌کند.

Every year, a governance body comprised of elected representatives

هر ساله، یک نهاد دولتی متشکل از نمایندگان منتخب

decides how any operating surplus will be used.

تصمیم می‌گیرند که چه مقدار مازاد عملیاتی استفاده شود.

Some of the money will go back to the members.

قسمتی از این پول به اعضا بازگردانده می‌شود.

For example, this year, our consumer cooperative,

برای مثال، امسال تعاونی مصرف‌کننده ما،

Pohjois-Karjalan Osuuskauppa,

تعاونی کارلیای شمالی،

or PKO, as we call it --

یا PKO --

is part of the S Group,

که بخشی از گروه S،

which is the biggest cooperative group in Finland --

بزرگترین گروه تعاونی در فنلاند است --

they had a surplus of two percent on members' purchases,

آن‌ها مازاد دو درصدی از خریدهای اعضا

and 12 percent return on money invested.

و ۱۲ درصد بازگشت پول سرمایه‌گذاری‌شده داشتند.

When you add up the savings and the return,

با جمع‌کردن پول صرفه‌جویی شده و بازگشت سرمایه،

my family received more than 2,000 euros back,

خانواده من بیش از ۲ هزار یورو را پس گرفت،

which is more than we spend on groceries in one month.

که بیش از مقداری است که در یک ماه برای مواد غذایی خرج می‌کنیم.

Not to mention that our groceries are about seven percent cheaper

ناگفته نماند که قیمت‌های فروشگاه ما حدود هفت درصد ارزان‌تر

than its main competitor.

از رقیب اصلی‌اش است.

I'm a member-owner in three cooperatives,

من در سه تعاونی، عضو مالک هستم،

and my husband has four memberships:

و همسرم چهار عضویت دارد:

a consumer, a bank, an insurance and a water cooperative.

یک مصرف‌کننده، یک بانک، یک بیمه و یک تعاونی آب.

We have two beautiful girls who are 10 and 12 years old,

ما دو دختر زیبا داریم که ۱۰ و ۱۲ ساله هستند،

and they are also member-owners of the S Group.

و آن‌ها هم عضو مالک گروه S هستند.

Their memberships cost us one hundred euros each.

عضویت هر یک از آن‌ها برای ما صد یورو هزینه دارد.

We want to pass on the legacy

ما می‌خواهیم این میراث را به آن‌ها منتقل کنیم

and teach them about the benefits of cooperatives early on.

و در ابتدا به آن‌ها درباره‌ی مزایای تعاونی‌ها بیاموزیم.

And of course,

و البته،

they are very happy about the yearly interest

آن‌ها از بهره‌ی سالانه

on cooperative capital.

از سرمایه‌ی تعاونی بسیار خوشحال هستند.

But it's not just about us getting money back.

اما این فقط در مورد پس گرفتن پول توسط ما نیست.

It's about the greater good for our community.

درباره‌ی منافع بزرگتر برای جامعه‌ی ما است.

I'm not only talking about taxes and employment,

من فقط در مورد مالیات و اشتغال صحبت نمی‌کنم،

even though our consumer cooperative is the biggest employer in the area.

هرچند تعاونی مصرف ما بزرگترین کارفرما در منطقه است.

I'm talking about support for young people, sports, arts,

درباره‌ی حمایت از جوانان، ورزش‌ها، هنرها،

university and cultural events.

دانشگاه و رویدادهای فرهنگی صحبت می‌کنم.

For example,

به عنوان مثال،

as a member of the board of PKO,

به عنوان عضو هیئت مدیره PKO

a few years ago, we agreed to build a sports hall for Lieksa,

چند سال قبل توافق کردیم که یک سالن ورزشی برای لیکسا بسازیم،

which is a nearby city here, in the eastern part of Finland,

که یک شهر نزدیک به اینجاست، در شرق فنلاند،

belonging to our cooperative's operational area.

و بخشی از ناحیه‌ی عملیاتی تعاونی ما است.

After we built it,

پس از آن که آن را ساختیم،

the city signed a very long-term rental agreement with us,

آن شهر یک قرارداد اجاره‌ی بلندمدت با ما بست،

so financially, the investment made sense.

پس از نظر مالی، آن سرمایه‌گذاری منطقی بود.

And of course, it was a major gesture to the local people,

و البته، یک حرکت قابل توجه برای مردم محلی بود،

who now have proper facilities to do all kinds of sports.

که اکنون امکانات مناسب برای تمام انواع ورزش‌ها را دارند.

In another case,

در مورد دیگری،

we ended up rejecting the investment proposal

ما در نهایت یک طرح پیشنهادی سرمایه‌گذاری را رد کردیم

regarding building a senior house downtown.

در زمینه‌ی ساخت یک خانه‌ی سالمندان در مرکز شهر.

The idea was a very good one, but we declined,

ایده‌اش خیلی خوب بود، اما آن را رد کردیم،

because it was a big housing complex

چون یک مجموعه‌ی مسکونی بزرگ

requiring a lot of capital with a low expected investment return

و نیازمند سرمایه‌ی زیاد با بازگشت سرمایه‌ی موردانتظار پایین بود

that would only serve a small part of the membership,

که تنها به بخش کوچکی از اعضا نفع می‌رساند،

less than one percent of our over 100,000 members,

کمتر از یک درصد از بیش از ۱۰۰ هزار عضو ما،

and therefore, we decided against it.

و بنابراین، ما تصمیم به مخالفت با آن گرفتیم.

In a cooperative, if we only emphasize profitability,

در یک تعاونی، اگر فقط بر سودآوری تأکید کنیم،

the interests of the membership may quickly become secondary.

منافع اعضا می‌تواند به سرعت به اولویت دوم تبدیل شود.

On the other hand,

از سوی دیگر،

a situation where too much consideration

وضعیتی که توجه بیش از حد

is given to the members' differing and changing interests

به منافع متفاوت و متغیر اعضا نشان داده شود،

may jeopardize business performance.

می‌تواند عملکرد کسب‌وکار را به خطر بیاندازد.

So therefore, finding a balance is important.

بنابراین، یافتن یک تعادل مهم است.

One role should not have priority over the other.

یک نقش نباید نسبت به دیگری اولویت داشته باشد.

Metaphorically speaking,

به صورت نمادین،

cooperatives, by nature, have been given two solid feet,

تعاونی‌ها ماهیتاً دو پای استوار دارند،

and as you know, it's much easier to stand on two feet than on one foot.

و همانطور که می‌دانید ایستادن بر روی دو پا بسیار ساده‌تر از ایستادن بر روی یک پا است.

Ensuring that is the board's most important task.

اطمینان از این موضوع، وظیفه‌ی مهم هیئت مدیره است.

It is a very cool system.

یک سیستم بسیار جالب است.

That balance means that cooperatives can help us

این تعادل یعنی تعاونی‌ها می‌توانند به ما کمک کنند

meet ambitious environmental goals.

که به اهداف زیست‌محیطی بلندپروازانه برسیم.

In Finland, for example,

به عنوان مثال در فنلاند،

S Group aims at carbon negativity by the year 2025.

گروه S تولید کربن منفی تا سال ۲۰۲۵ را هدف‌گذاری کرده است.

REScoop.eu, a network of 1,900 energy cooperatives

REScoop.eu شبکه‌ای با ۱,۹۰۰ تعاونی انرژی

with way over one million members,

با تعداد عضو بسیار بیشتر از یک میلیون نفر،

is promoting community energy,

انرژی جامعه را ترویج می‌کند،

which is key to a decarbonized economy

که کلید یک اقتصاد بدون کربن

and a crucial step in tackling climate change.

و یک گام مهم در مقابله با تغییرات آب‌وهوایی است.

This is about more than windmills and solar panels.

این فراتر از آسیاب‌های بادی و پنل‌های خورشیدی بیشتر است.

Community energy can help overcome the urban and rural divide

انرژی جامعه می‌تواند به غلبه بر شکاف شهری و روستایی

and close the gap between north and south,

و از بین بردن خلاء میان شمال و جنوب،

between rich and poor,

میان غنی و فقیر کمک کند،

because it empowers local people.

چون مردم محلی را توانمند می‌کند.

Community energy leads to energy democracy,

انرژی جامعه به دموکراسی جامعه منجر می‌شود،

holding the promise of an economy and a society

و اقتصاد و جامعه‌ای را نوید می‌دهد

based on cooperation rather than competition

که مبتنی بر همکاری و نه رقابت

within the boundaries of planet Earth.

در مرزهای سیاره‌ی زمین است.

What is so wonderful about the cooperative system worldwide

موضوع فوق‌العاده درباره‌ی سیستم تعاونی در سراسر جهان

is that while cooperatives may sell different products or services,

این است که در حالی که شاید تعاونی‌ها، محصولات یا خدمات متفاوتی بفروشند،

the goal is still the same for all of them,

هدف تمام آن‌ها مشترک است،

to create sustainable businesses that benefit the people

ایجاد کسب‌وکارهای پایدارتر که به مردم

and the communities they serve, lasting for generations.

و جوامعی که به آن‌ها خدمت می‌کنند، سود برسانند، و برای نسل‌ها باقی بمانند.

This is also a significant global phenomenon,

این یک پدیده‌ی قابل توجه جهانی نیز است،

an invisible giant of the economy,

یک غول نامرئی در اقتصاد،

resonating so well with the values of regular people,

که ارزش‌های مردم عادی را به خوبی بازتاب می‌دهد،

a form of business that recognizes

شکلی از کسب‌وکار که به رسمیت می‌شناسد

that we people have other motivations and interests

که ما مردم انگیزه‌ها و منافع متفاوتی داریم

than purely and only economical ones.

نسبت به انگیزه‌ها و منافع صرفاً اقتصادی.

Today, there are more than three million cooperatives around the world,

امروزه، بیش از سه میلیون تعاونی در سراسر جهان وجود دارد،

with over a billion members,

با بیش از یک میلیارد عضو،

employing 280 million people,

که ۲۸۰ میلیون نفر را استخدام کرده‌اند،

which is 20 percent more than multinational companies.

که ۲۰ درصد بیشتر از شرکت‌های چندملیتی است.

Cooperatives sell more than two trillion dollars' worth

ارزش فروش تعاونی‌ها بیش از دو هزار میلیارد دلار

of goods and services.

کالاها و خدمات است.

That number is larger than the GDP of Canada.

این رقم بزرگتر از تولید ناخالص داخلی کانادا است.

Doing good business and doing good at the same time

انجام کسب‌وکار خوب و انجام کار خوب به صورت همزمان

really makes an excellent match,

واقعاً یک ترکیب عالی ایجاد می‌کند،

and this really works, because it's all about participation.

و این واقعاً کار می‌کند، چون فقط درباره‌ی همکاری است.

And while having lots of people involved in any project

و اگرچه مشارکت تعداد افراد زیاد در هر پروژه‌ای

can often make things a little bit more complicated,

می‌تواند مسائل را اندکی پیچیده‌تر کند،

we can also often get better and fairer outcomes.

ما در عین حال می‌توانیم به نتایج بهتر و عادلانه‌تری برسیم.

We can create better businesses, if we truly include the people they serve.

می‌توان کسب‌وکارهای بهتری ساخت، اگر براستی افرادی که به آنها خدمت می‌کنند، دربرگیرند.

When we Finns travel abroad,

وقتی ما فنلاندی‌ها به خارج سفر می‌کنیم،

we tend to brag about our sauna, sisu, fresh air,

تمایل داریم در مورد سونا، سی‌سو، هوای تازه،

clean waters and endless forests.

آب‌های تمیز و جنگل‌های بی‌انتهای خود صحبت کنیم.

And of course, that the real Santa Claus comes from Finland.

و البته، این که بابا نوئل واقعی از فنلاند می‌آید.

But what we really should be bragging about is our cooperatives.

اما چیزی که واقعاً باید به خاطرش به خودمان ببالیم، تعاونی‌هایمان است.

Because unlike capitalism, the cooperative movement is not broken.

چرا که بر خلاف سرمایه‌داری، جنبش تعاونی معیوب نیست.

It just needs better marketing.

تنها به بازاریابی بهتر نیاز دارد.

Thank you.

سپاسگزارم.