IDIOMS | WEATHER IDIOMS | LEARNING ENGLISH CONVERSATION | RACHEL’S ENGLISH

50,473 views ・ 2019-01-15

Rachel's English


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:00
Hey guys! Today, I’m sitting down with my husband David and we're going to go over some weather idioms.
0
0
5520
سلام بچه ها! امروز، من با شوهرم دیوید می نشینم و می خواهیم چند اصطلاح آب و هوا را بررسی کنیم.
00:05
So today, you can expect to learn some brand new idioms that you've never heard before.
1
5520
4300
بنابراین امروز، می توانید انتظار داشته باشید که برخی از اصطلاحات کاملاً جدید را یاد بگیرید که قبلاً هرگز نشنیده اید.
00:09
2
9820
5980
00:15
David, let's start with the idiom 'out of the blue'.
3
15800
2520
دیوید، بیایید با اصطلاح "خارج از آبی" شروع کنیم.
00:18
Yup.
4
18320
1000
آره.
00:19
Now, a little pronunciation thing here, out- uh, you can hear, I’m taking out of,
5
19320
5820
حالا، یک چیز کوچک تلفظی اینجا، اوه، می‌شنوید ، من آن‌ها را بیرون می‌آورم،
00:25
I’m putting those together into one word, out-uh, out of the blue, with a flap t.
6
25140
5640
آن‌ها را با هم در یک کلمه جمع می‌کنم، خارج از آبی، با یک فلپ t.
00:30
When something happens out of the blue,
7
30780
2820
زمانی که اتفاقی غیرمنتظره رخ می‌دهد،
00:33
that's relating to weather in that it comes from the idea of a clear blue sky, nothing in it, and then out of the blue,
8
33600
7380
این به آب و هوا مربوط می‌شود، زیرا از ایده آسمان آبی روشن می‌آید، هیچ چیزی در آن نیست، و بعد از آن،
00:40
a storm comes in or something like that rather quickly.
9
40980
3200
طوفانی یا چیزی شبیه به آن به سرعت وارد می‌شود.
00:44
So what it means is something unexpected.
10
44180
2580
بنابراین معنای آن چیزی غیرمنتظره است.
00:46
Right, and the thing that I thought of as an example was that
11
46760
3380
درست است، و چیزی که به عنوان مثال در نظر گرفتم این بود که
00:50
a former colleague of mine reached out to me recently.
12
50140
2880
یکی از همکاران سابقم اخیراً با من تماس گرفت.
00:53
I had actually been thinking about her,` she was on my mind, and she reached out out of the clear blue.
13
53020
5720
من در واقع به او فکر می کردم، او در ذهن من بود و از حالت آبی شفاف بیرون آمد.
00:58
It had been more than a year since I had heard from her and she reached out out of the clear blue.
14
58740
4640
بیش از یک سال بود که از او خبری نداشتم و او به طور واضح دستش را دراز کرد.
01:03
'Reach out' what's that mean?
15
63380
1420
"دست دراز کن" یعنی چه؟
01:04
Was she like "ah! I’m reaching out!"
16
64800
2100
آیا او مانند "آه! من دراز می کنم!"
01:06
She sent an email.
17
66900
1200
او یک ایمیل فرستاد.
01:08
She made contact.
18
68100
1000
او تماس گرفت.
01:09
Okay, yeah.
19
69100
720
01:09
To reach out means to initiate contact with someone.
20
69820
3340
باشه، آره
دراز کردن به معنای شروع ارتباط با کسی است.
01:13
So you heard from her out of the blue,
21
73160
1920
بنابراین شما از او شنیده اید،
01:15
>> Yep. >> Mm-hmm.
22
75080
1160
>> بله. >> ام-هوم.
01:16
The calm before the storm.
23
76240
2080
آرامش قبل از طوفان.
01:18
So sometimes when a storm is coming in, there's this sort of eerie quiet before it really hits.
24
78320
7120
بنابراین گاهی اوقات وقتی طوفانی در راه است، قبل از اینکه واقعاً شروع شود، این نوع سکوت وهم‌آور وجود دارد.
01:25
It's actually a really neat moment, I think, when the skies are dark,
25
85440
4440
من فکر می‌کنم در واقع یک لحظه واقعاً تمیز است، وقتی آسمان تاریک است،
01:29
before like hail starts pounding down from the sky or something.
26
89880
4740
قبل از اینکه تگرگ از آسمان شروع به کوبیدن کند یا چیزی شبیه به آن.
01:34
So 'the calm before the storm' means idiomatically,
27
94620
4100
بنابراین "آرامش قبل از طوفان" به معنای اصطلاحی،
01:38
a period of relative calm right before something major and chaotic is happening.
28
98720
6960
دوره ای از آرامش نسبی درست قبل از وقوع یک اتفاق مهم و آشفته است.
01:45
Mm-hmm.
29
105680
800
مممم
01:46
Do you have an example of this?
30
106480
1920
نمونه ای از این را دارید؟
01:48
I think that right now you and I are in a calm before the storm.
31
108400
2880
فکر می کنم در حال حاضر من و شما قبل از طوفان در آرامش هستیم.
01:51
Yeah. We are.
32
111280
1020
آره ما هستیم.
01:52
The second baby is on the way.
33
112300
1920
بچه دوم در راه است.
01:54
It's going to be supposed to be in six weeks, but it could be anytime.
34
114220
3580
قرار است شش هفته دیگر انجام شود، اما ممکن است هر زمانی باشد.
01:57
Yeah.
35
117800
500
آره
01:58
And so our lives feel somewhat calm right now, but we know that a storm is coming.
36
118300
4260
و بنابراین زندگی ما در حال حاضر تا حدودی آرام است، اما می دانیم که طوفانی در راه است.
02:02
Mm-hmm.
37
122560
640
مممم
02:03
It's going to get really crazy.
38
123200
1660
واقعاً دیوانه خواهد شد.
02:04
Another thing I thought about is we got married on a Sunday.
39
124860
3080
چیز دیگری که به آن فکر کردم این بود که ما یک یکشنبه ازدواج کردیم.
02:07
And remember how the venue was closed on Saturday?
40
127940
3580
و به یاد دارید چگونه سالن در روز شنبه بسته شد؟
02:11
So we did all of this work on Friday and then Saturday
41
131520
3480
بنابراین ما همه این کارها را در روز جمعه انجام دادیم و سپس شنبه
02:15
was just this empty calm day before the big event on Sunday and that was sort of the calm before the storm.
42
135000
8920
فقط همین روز آرام خالی قبل از رویداد بزرگ یکشنبه بود و آن نوعی آرامش قبل از طوفان بود.
02:23
The calm before the chaos hosting and having a party of 120 people, feeding them all, and all that.
43
143920
6640
آرامش قبل از هرج و مرج میزبانی و مهمانی 120 نفره، غذا دادن به همه آنها و اینها.
02:30
Right.
44
150560
1340
درست.
02:31
Another great idiom 'head in the clouds'.
45
151900
2520
یک اصطلاح عالی دیگر «سر در ابرها».
02:34
This is somebody who's not focused on what's happening, who's sort of thinking about other things,
46
154420
6280
این کسی است که بر آنچه در حال رخ دادن است متمرکز نیست، به چیزهای دیگر فکر می کند،
02:40
not really paying attention.
47
160700
2020
واقعاً توجهی نمی کند.
02:42
Do you have an example of this?
48
162720
1280
نمونه ای از این را دارید؟
02:44
My example is that again, this is going back to birth but this is our son Stoney’s birth.
49
164000
5300
مثال من این است که دوباره، این تولد دوباره است، اما این تولد پسر ما استونی است.
02:49
I was working in a nine-to-five job and it was really hard to concentrate.
50
169300
4420
من در یک شغل نه تا پنج کار می کردم و واقعاً تمرکز کردن برایم سخت بود.
02:53
I was so excited for Stoney to get here, and then he was ten days late.
51
173720
3820
من خیلی هیجان زده بودم که استونی به اینجا برسد و بعد او ده روز تاخیر داشت.
02:57
And those ten days my head, my head was in the clouds.
52
177540
3180
و آن ده روز سرم، سرم در ابرها بود.
03:00
I was excited, and I was having a really hard time concentrating on anything at work.
53
180720
4240
من هیجان زده بودم و برای تمرکز بر روی هر چیزی در محل کار بسیار سخت بود.
03:04
Mmm-hmm.
54
184960
920
مممممم
03:05
Now you said a nine-to-five.
55
185880
2080
حالا شما گفتید نه به پنج.
03:07
And that means a job that follows what in the us would be a regular work schedule, Monday through Friday,
56
187960
6760
و این به معنای شغلی است که از برنامه کاری منظم در ایالات متحده پیروی می کند، از دوشنبه تا جمعه،
03:14
8:00 or 9:00 in the morning until 5:00 or so in the afternoon.
57
194720
3920
8:00 یا 9:00 صبح تا ساعت 5:00 یا بیشتر بعد از ظهر.
03:18
More and more people don't have regular nine-to-five schedules.
58
198640
3560
بیشتر و بیشتر مردم برنامه منظم نه تا پنج را ندارند.
03:22
They have schedules where they work evenings or weekends or whatever,
59
202200
4900
آن‌ها برنامه‌هایی دارند که در آن شب‌ها یا آخر هفته‌ها یا هر چیز دیگری کار می‌کنند،
03:27
but a nine-to-five is that typical traditional work schedule in the us.
60
207100
5220
اما 9 تا 5 همان برنامه کاری سنتی معمول در ایالات متحده است.
03:32
I thought of one other example for 'head in the clouds', when I was in college, I was singing in a choir.
61
212320
5120
من به یک مثال دیگر برای "سر در ابرها" فکر کردم، زمانی که در دانشگاه بودم، در یک گروه کر می خواندم.
03:37
And I remember the director after concert yelling at this kid because during the concert,
62
217440
6520
و یادم می‌آید که کارگردان بعد از کنسرت سر این بچه فریاد می‌زد، چون در طول کنسرت،
03:43
the kid was like so focused on the architecture of the building we were singing in,
63
223960
4720
بچه خیلی روی معماری ساختمانی که ما در آن آواز می‌خواندیم متمرکز شده بود،
03:48
he was just taking it all in, looking around,
64
228680
2620
او فقط همه چیز را وارد می‌کرد، به اطراف نگاه می‌کرد،
03:51
and the director was you know trying to lead the choir in this cohesive sound, and he totally, this guy in general,
65
231300
7060
و کارگردان بود. سعی می کند گروه کر را با این صدای منسجم رهبری کند، و او به طور کلی، این مرد،
03:58
has his heads his head in the clouds.
66
238360
1760
سرش را در ابرها گذاشته است.
04:00
So this is another perfect example.
67
240120
2120
بنابراین این یک مثال کامل دیگر است.
04:02
He's supposed to be singing in this group of people and he's just sort of "oh, wow! Look at that!"
68
242240
5960
او قرار است در این گروه از مردم آواز بخواند و فقط به نوعی "اوه، وای! نگاه کن!"
04:08
So that's another great example of someone who has their head in the clouds.
69
248200
3680
پس این مثال عالی دیگری از کسی است که سرش در ابرها است.
04:11
In a fog, also called 'in a haze', so when it's foggy or hazy, it's hard to see.
70
251880
5840
در مه، که "در مه" نیز نامیده می شود، بنابراین هنگامی که مه یا مه آلود است، دیدن آن دشوار است.
04:17
And when you're in a fog or in haze, it's sort of hard to think, hard to concentrate.
71
257720
5540
و وقتی در مه یا در مه هستید، فکر کردن به نوعی سخت است، تمرکز کردن سخت است.
04:23
And an example of this, the most in a fog I've ever been in my life was after Stoney was born,
72
263260
6640
و نمونه ای از این، بیشترین مهی که من تا به حال در زندگی ام داشته ام، بعد از تولد استونی بود،
04:29
when I was having very interrupted sleep.
73
269900
2720
زمانی که خواب بسیار قطعی داشتم.
04:32
I was getting up three or four times a night, was having problems falling back asleep,
74
272620
4300
شبی سه چهار بار از خواب بیدار می شدم، دوباره خوابم می برد،
04:36
I definitely had sleep deprivation.
75
276920
2920
قطعاً کم خوابی داشتم.
04:39
And my god, I just remember thinking, my mind doesn't work that well anymore.
76
279840
6360
و خدای من، فقط یادم می آید که فکر می کنم، ذهنم دیگر آنقدر خوب کار نمی کند.
04:46
It was hard to see a task through to the end. I was worried about making mistakes at work,
77
286200
5080
دیدن یک کار تا آخر سخت بود. من نگران این بودم که در محل کار اشتباه کنم،
04:51
at Rachel's English, this kind of thing.
78
291280
1700
در انگلیسی راشل، این جور چیزها.
04:52
I just knew that my brain was not working at its normal sharpness.
79
292980
5320
من فقط می دانستم که مغز من با وضوح طبیعی خود کار نمی کند.
04:58
I was definitely in a fog.
80
298300
2200
من قطعا در مه بودم.
05:00
To break the ice.
81
300500
1220
برای شکستن یخ
05:01
Now ice relates to weather, in the video last week, I talked about black ice,
82
301720
5640
حالا یخ به آب و هوا مربوط می شود، در ویدیوی هفته گذشته، من در مورد یخ سیاه صحبت کردم،
05:07
where ice might cover a street and it's hard to see.
83
307360
3100
جایی که یخ ممکن است یک خیابان را بپوشاند و دیدن آن سخت است.
05:10
Black ice is hard to see, you might slip and fall.
84
310460
1940
دیدن یخ سیاه سخت است، ممکن است لیز بخورید و سقوط کنید.
05:12
So if you break the ice, this is, this means to start conversation with somebody you haven't met before.
85
312400
8500
بنابراین، اگر یخ را بشکنید، این به معنای شروع گفتگو با کسی است که قبلاً ندیده اید.
05:20
It's like that first social interaction with somebody is called breaking the ice.
86
320900
6820
مثل آن است که اولین تعامل اجتماعی با کسی را شکستن یخ می گویند.
05:27
It's the first time you're getting starting to get to know somebody.
87
327720
3020
این اولین باری است که شروع به آشنایی با کسی می کنید.
05:30
And I was thinking about how in a class, or your first year at college, the first week, your orientation,
88
330740
7960
و من داشتم به این فکر می کردم که چگونه در یک کلاس، یا سال اول دانشگاه شما، هفته اول، جهت گیری شما
05:38
might be made up of some icebreakers, there's a noun
89
338700
3520
ممکن است از چند یخ شکن تشکیل شده باشد، اسمی وجود دارد که در آن
05:42
where there exercises where you're interacting with other people in a structured way,
90
342220
5960
تمرین هایی وجود دارد که در آن شما با افراد دیگر به روشی ساختاریافته تعامل دارید. ،
05:48
in order to get to know them a little bit.
91
348180
2540
تا کمی با آنها آشنا شویم.
05:50
Or at a conference maybe in a small meeting.
92
350720
3000
یا در یک کنفرانس شاید در یک جلسه کوچک.
05:53
You might have some icebreakers, little exercises.
93
353720
3660
ممکن است چند یخ شکن داشته باشید، تمرینات کمی داشته باشید.
05:57
Or you could just say, you know, I want to go meet that cute guy at the bar, I’m going to go break the ice,
94
357380
6560
یا فقط می‌توانید بگویید، می‌دانید، می‌خواهم بروم با آن پسر ناز در بار ملاقات کنم، می‌روم یخ را بشکنم،
06:03
I’m going to go say something, and it could be more casual like that too.
95
363940
4780
می‌روم چیزی بگویم، و این می‌تواند عادی‌تر هم باشد.
06:08
Tip of the iceberg, now notice when I say this, I’m reducing the word 'of' I’m just saying tip-uh.
96
368720
7280
نوک کوه یخ، حالا توجه کنید که وقتی این را می‌گویم، دارم کلمه «از» را کم می‌کنم، فقط می‌گویم نوک آه.
06:16
Tip of iceberg.
97
376000
1620
نوک کوه یخ.
06:17
You might not do that, you can just use an "of" reduction, tip of, tip of, tip of.
98
377620
5020
شما ممکن است این کار را انجام ندهید، فقط می توانید از یک کاهش، نوک، نوک، نوک استفاده کنید.
06:22
But I think in a phrase like this, it's pretty common to drop that v sound.
99
382640
3760
اما من فکر می کنم در عبارتی مانند این، بسیار معمول است که صدای v را رها کنیم.
06:26
Tip of the iceberg.
100
386400
1520
نوک کوه یخ.
06:27
This means what you're seeing is just the very beginning of a much bigger problem.
101
387920
8120
این بدان معناست که آنچه می‌بینید آغاز یک مشکل بسیار بزرگ‌تر است.
06:36
I think it's usually negative, right?
102
396040
1720
فکر می کنم معمولا منفی است، درست است؟
06:37
Like a problem, an issue.
103
397760
2700
مثل یک مشکل، یک مسئله.
06:40
Do you have an example of this?
104
400460
2460
نمونه ای از این را دارید؟
06:42
So back in 2008 when the us economy was about to really go down,
105
402920
6920
بنابراین در سال 2008، زمانی که اقتصاد ایالات متحده واقعاً در شرف سقوط بود،
06:49
one of the most famous wall street firms Lehman Brothers went bankrupt,
106
409840
5680
یکی از مشهورترین شرکت‌های وال استریت Lehman Brothers ورشکست شد،
06:55
and it was kind of shocking to a lot of people.
107
415520
4040
و این برای بسیاری از مردم به نوعی تکان دهنده بود.
06:59
And then it turned out that that was just the tip of the iceberg.
108
419560
2880
و بعد معلوم شد که این فقط نوک کوه یخ است.
07:02
A lot more of our financial institutions needed to be bailed out, and it led to a huge recession and a major,
109
422440
10800
بسیاری از مؤسسات مالی ما نیاز به نجات داشتند و این منجر به یک رکود بزرگ و یک
07:13
major downturn in the American economy.
110
433240
3060
رکود بزرگ و بزرگ در اقتصاد آمریکا شد.
07:16
So it was the tip of the iceberg.
111
436300
1440
پس نوک کوه یخ بود.
07:17
Yeah, when that happened, it was just the tip, there was much more to come.
112
437740
3940
بله، وقتی این اتفاق افتاد، این فقط نکته بود، چیزهای بیشتری در راه بود.
07:21
You could also say the financial crisis snowballed from there.
113
441680
4780
همچنین می توان گفت که بحران مالی از آنجا شروع شد.
07:26
That's true.
114
446460
800
درست است.
07:27
Right? It's something that starts and then picks up speed,
115
447260
4380
درست؟ این چیزی است که شروع می شود و سپس سرعت می گیرد،
07:31
gets much bigger, becomes a much bigger problem.
116
451640
2760
بسیار بزرگتر می شود، به یک مشکل بسیار بزرگ تبدیل می شود.
07:34
The idea here is a snowball rolling down a hill of snow.
117
454400
4200
ایده اینجا یک گلوله برفی است که از تپه ای از برف می غلتد.
07:38
As you roll a snowball in the snow, it collects other snow and gets much bigger.
118
458600
5040
همانطور که یک گلوله برفی را در برف می‌غلتانید، برف دیگر را جمع می‌کند و بسیار بزرگ‌تر می‌شود.
07:43
So that's the idea of something snowballing.
119
463640
3380
بنابراین این ایده چیزی است که گلوله برفی دارد.
07:47
Things get added to it, it picks up, it becomes bigger just like tip of the iceberg,
120
467020
4840
چیزهایی به آن اضافه می‌شود، بلند می‌شود، درست مثل نوک کوه یخ بزرگ‌تر می‌شود،
07:51
you know there's more there underneath the surface.
121
471860
3400
می‌دانید که در زیر سطح چیزهای بیشتری وجود دارد.
07:55
So the next one is once in a blue moon,
122
475260
3280
بنابراین ماه بعدی یک بار در یک ماه آبی است،
07:58
and a blue moon is the second full moon that happens within the same calendar month,
123
478540
5440
و ماه آبی دومین ماه کامل است که در همان ماه تقویمی اتفاق می افتد،
08:03
which makes it pretty rare.
124
483980
1660
که آن را بسیار نادر می کند.
08:05
Like how rare are we talking? Do you have any idea?
125
485640
2460
مثلا چقدر نادر صحبت می کنیم؟ نظری داری؟
08:08
I don't know, I have to look it up.
126
488100
1280
نمیدونم باید بگردم
08:09
But it doesn't happen, doesn't happen very often?
127
489380
2420
اما این اتفاق نمی افتد، آیا اغلب اتفاق نمی افتد؟
08:11
>> Right. >> Okay.
128
491800
1020
>> درست است. >> باشه.
08:12
And an example of this that I was thinking about, since I stopped working at my job,
129
492820
5460
و مثالی از این که من به آن فکر می کردم، از زمانی که کارم را متوقف کردم،
08:18
people have asked me, do you miss it?
130
498280
2600
مردم از من می پرسند، آیا دلت برای آن تنگ شده است؟
08:20
Do you miss your work?
131
500880
1900
دلت برای کارت تنگ شده؟
08:22
And I’ll say, every once in a blue moon, I’ll miss it.
132
502780
3500
و من می گویم، هر بار در یک ماه آبی، دلم برای آن تنگ خواهد شد.
08:26
And I’ll talk about missing my colleagues and things like that, but how I really, you know don't miss it very often.
133
506280
5740
و من در مورد دلتنگی همکارانم و چیزهایی از این قبیل صحبت خواهم کرد، اما واقعاً، شما می دانید که خیلی وقت ها آن را از دست ندهید.
08:32
I’m glad that I made the change that I made.
134
512020
1800
خوشحالم که تغییری را که انجام دادم انجام دادم.
08:33
So once in a blue moon, I might miss it but not very often.
135
513820
2780
بنابراین یک بار در یک ماه آبی، ممکن است آن را از دست بدهم، اما نه اغلب.
08:36
Yeah, so that means hardly ever.
136
516600
2700
بله، به این معنی که تقریبا هرگز.
08:39
It happens, but hardly ever.
137
519300
2740
این اتفاق می افتد، اما به ندرت.
08:42
Raining cats and dogs.
138
522040
2000
باران گربه و سگ.
08:44
I read something about where this comes from and one theory is that when it would rain so hard,
139
524040
8000
من چیزی در مورد اینکه این از کجا می‌آید خواندم و یک نظریه این است که وقتی باران شدید می‌بارید،
08:52
small animals like cats and dogs would go up into thatched roofs.
140
532040
4160
حیوانات کوچک مانند گربه‌ها و سگ‌ها به پشت بام‌های کاهگلی می‌رفتند.
08:56
Mmm, interesting.
141
536200
1500
ممم، جالبه
08:57
Or was it that they would leave thatched roofs?
142
537700
2060
یا این بود که سقف های کاهگلی را ترک می کردند؟
08:59
Why would they be in thatched roofs in the beginning?
143
539760
2180
چرا آنها در ابتدا در پشت بام های کاهگلی بودند؟
09:01
Anyway, I heard that it's related to that.
144
541940
2680
به هر حال شنیدم به اون مربوطه.
09:04
Thatched roofs and small animals.
145
544620
2340
سقف های کاهگلی و حیوانات کوچک.
09:06
Which when it's raining really, really hard, that's when we might use the idiom 'it's raining cats and dogs'.
146
546960
6940
زمانی که باران واقعاً خیلی سخت می‌بارد، در آن زمان است که می‌توانیم از اصطلاح «گربه‌ها و سگ‌ها باران می‌بارد» استفاده کنیم. وقتی
09:13
Speaking of rain, there's another idiom 'to rain on your parade'
147
553900
4300
صحبت از باران شد، اصطلاح دیگری وجود دارد که « باران در رژه شما باشد»
09:18
and this means to diminish something that someone's excited about.
148
558200
5900
و این به معنای کم کردن چیزی است که کسی در مورد آن هیجان زده است.
09:24
Someone could be really energized about something, happy about it,
149
564100
3640
ممکن است کسی در مورد چیزی واقعاً انرژی داشته باشد، از آن خوشحال باشد،
09:27
you happen to know some negative information.
150
567740
2660
اتفاقاً اطلاعات منفی را می دانید.
09:30
You might say, 'i don't want to rain on your parade but...'
151
570400
3580
ممکن است بگویید، "نمی‌خواهم در رژه شما باران ببارم، اما..."
09:33
So here's an example, a former intern of mine
152
573980
3680
بنابراین مثالی را می‌آورم، یکی از کارآموزان سابق من
09:37
was now applying for jobs and told me about something that they were excited about.
153
577660
5800
اکنون درخواست کار می‌کرد و در مورد چیزی به من گفت که درباره آن هیجان‌زده بودند.
09:43
This position looked great, and I said I don't want to rain on your parade but that agency,
154
583460
5280
این موقعیت عالی به نظر می‌رسید، و من گفتم نمی‌خواهم در رژه شما باران ببارم، اما آن آژانس،
09:48
the place where that job is, is really they're kind of not doing very well.
155
588740
4440
جایی که آن شغل در آن است، واقعاً آنها به نوعی خوب عمل نمی‌کنند.
09:53
It's a place where there's a lot of turnover and that's actually not a great spot for you.
156
593180
4280
این مکانی است که در آن گردش مالی زیادی وجود دارد و در واقع مکان خوبی برای شما نیست.
09:57
So they have been really excited about it and I had to rain on their parade.
157
597460
3320
بنابراین آنها واقعاً در مورد آن هیجان زده شده اند و من مجبور شدم در رژه آنها باران ببارم.
10:00
Yeah, you had to give him the whole truth.
158
600780
1860
آره، باید تمام حقیقت را به او می دادی.
10:02
Yeah.
159
602640
800
آره
10:03
The phrase 'to steal someone's thunder', this is like when someone has something big to share, big news,
160
603440
7680
عبارت "دزدیدن رعد و برق کسی"، این مانند زمانی است که شخصی چیز بزرگی برای به اشتراک گذاشتن دارد، خبر بزرگ،
10:11
but someone shares something even bigger before you get to do yours,
161
611120
4680
اما شخصی قبل از اینکه شما کار خود را انجام دهید، چیز بزرگتری را به اشتراک می گذارد،
10:15
or they actually tell your story when you wanted to share it.
162
615800
3580
یا در واقع داستان شما را زمانی که می خواهید آن را به اشتراک بگذارید، تعریف می کند.
10:19
Right.
163
619380
740
درست.
10:20
That's when someone steals your thunder.
164
620120
1900
آن وقت است که کسی تندر شما را می دزدد.
10:22
And an example of this is my older sister, when my mom was pregnant with me, my older sister was so excited
165
622020
6620
و نمونه اش خواهر بزرگترم است، زمانی که مادرم از من باردار بود، خواهر بزرگترم آنقدر هیجان زده بود
10:28
that she ran to the neighbor's house and actually stole my mom's thunder.
166
628640
4120
که به خانه همسایه دوید و در واقع رعد و برق مامانم را دزدید.
10:32
She gave the news that my mom was pregnant, and my mom had wanted to be the one to tell her friend that.
167
632760
5160
او خبر باردار بودن مادرم را داد و مامانم می‌خواست کسی باشد که به دوستش بگوید.
10:37
>> That stuff. >> Yeah.
168
637920
2140
>> آن چیزها. >> آره
10:40
Maybe you've heard the phrase 'under the weather'.
169
640060
2500
شاید شما هم عبارت «زیر آب و هوا» را شنیده باشید.
10:42
This just means you're not feeling well, you're kind of sick.
170
642560
2820
این فقط به این معنی است که شما احساس خوبی ندارید، یک جورهایی بیمار هستید.
10:45
Maybe you're not all the way sick, although I think it can mean that,
171
645380
3840
شاید شما کاملاً بیمار نباشید، اگرچه فکر می‌کنم می‌تواند به این معنی باشد،
10:49
but I think we use it often for when we're not totally sick but we don't feel great.
172
649220
4680
اما فکر می‌کنم ما اغلب برای زمانی که کاملاً بیمار نیستیم اما احساس خوبی نداریم از آن استفاده می‌کنیم.
10:53
We're just a little under the weather.
173
653900
1920
ما فقط کمی زیر آب و هوا هستیم.
10:55
And Stoney, our son, just had an example of this where he had been really sick for one day,
174
655820
4740
و استونی، پسر ما، فقط یک نمونه از این را داشت که در آن یک روز واقعاً بیمار بود،
11:00
but then the whole rest of that week he just wasn't himself he was under the weather.
175
660560
4220
اما بعد از آن تمام آن هفته، خودش نبود و زیر آب و هوا بود.
11:04
Yeah.
176
664780
500
آره
11:05
He wasn't acutely sick but he just wasn't feeling well.
177
665280
3200
او به شدت مریض نبود اما حالش خوب نبود.
11:08
Mmm-hmm.
178
668480
1820
مممممم
11:10
The phrase 'to know which way the wind blows', this is talking about future events.
179
670300
5880
عبارت "برای دانستن اینکه باد به کدام سمت می وزد"، در مورد رویدادهای آینده صحبت می کند.
11:16
You either do or do not know which way the wind is going to blow.
180
676180
4540
شما یا می دانید یا نمی دانید که باد از کدام طرف می وزد.
11:20
Do you have an example?
181
680720
1040
آیا تو یک مثال داری؟
11:21
I do, yeah. A former colleague called me recently and wanted to do some networking,
182
681760
5820
دارم، آره یکی از همکاران سابق اخیراً با من تماس گرفت و می‌خواست شبکه‌ای را انجام دهد،
11:27
wanted to know about if I had heard of any
183
687580
2660
می‌خواست بداند آیا در مورد
11:30
positions that were open and I was a little bit surprised
184
690240
2280
موقعیت‌هایی که باز هستند شنیده‌ام یا نه و من کمی تعجب کردم
11:32
because they have a job and, and the last that I had heard they were pretty happy.
185
692520
3960
زیرا آنها شغل دارند و آخرین چیزی که شنیده بودم آنها بودند. خیلی خوشحال.
11:36
But they said actually some people got laid off recently and I kind of know which way the wind is blowing.
186
696480
7160
اما آنها گفتند در واقع برخی از افراد اخیراً بیکار شده اند و من به نوعی می دانم که باد از کدام طرف می وزد. به این
11:43
Meaning that they thought that they might get laid off
187
703640
2020
معنی که آنها فکر می کردند که ممکن است آنها نیز اخراج شوند
11:45
too or that the agency itself was maybe going to collapse.
188
705660
3280
یا اینکه خود آژانس ممکن است سقوط کند.
11:48
And so they were getting ahead of that and doing some networking and trying to find a new position.
189
708940
4280
و بنابراین آنها از این امر جلوتر می‌رفتند و برخی از شبکه‌ها را انجام می‌دادند و سعی می‌کردند موقعیت جدیدی پیدا کنند.
11:53
Mm-hmm.
190
713220
980
مممم
11:54
So she felt like she knew what direction this thing was going to end up in.
191
714200
3520
بنابراین او احساس می‌کرد که می‌دانست این موضوع به چه سمتی می‌رود.
11:57
Right.
192
717720
1180
درست است.
11:58
And finally, the last idiom for today is to 'take the wind out of your sails'.
193
718900
4720
و در نهایت، آخرین اصطلاح برای امروز این است که "باد را از بادبان های خود بیرون بیاورید".
12:03
This is when you have momentum going for something or excitement,
194
723620
3840
این زمانی است که شما شتابی دارید که برای چیزی یا هیجان حرکت می کنید،
12:07
and then something happens that just kills that momentum or that excitement.
195
727460
4680
و سپس اتفاقی می افتد که فقط آن حرکت یا آن هیجان را از بین می برد.
12:12
And for me, recently, I’m training for a half marathon, and I had been doing pretty well.
196
732140
5160
و برای من، اخیراً برای یک نیمه ماراتن تمرین می کنم و خیلی خوب کار می کردم.
12:17
I was running six miles pretty consistently and then I played in a soccer game,
197
737300
5060
من تقریباً به طور مداوم شش مایل می‌دویدم و سپس در یک بازی فوتبال بازی کردم،
12:22
a team that I used to play on needed me to sub in for them, and I got hurt pretty bad,
198
742360
6400
تیمی که قبلاً در آن بازی می‌کردم به من نیاز داشت تا برای آنها جانشین شوم، و من به شدت صدمه دیدم
12:28
and I really lost momentum on my training.
199
748760
2420
و واقعاً در تمریناتم حرکتم را از دست دادم.
12:31
It just, it really took the wind out of my sails.
200
751180
2240
فقط، واقعا باد را از بادبانم بیرون کرد.
12:33
That's too bad and you've had a hard time kind of getting back into it now since then.
201
753420
3720
این خیلی بد است و شما از آن زمان به بعد به نوعی برای بازگشت به آن مشکل داشته اید.
12:37
I have.
202
757140
540
12:37
It's time.
203
757680
1200
من دارم.
وقتشه.
12:38
204
758880
1780
12:40
Okay guys, thanks so much for joining us here while we discuss weather idioms.
205
760660
4620
بسیار خوب بچه ها، از اینکه به ما ملحق شدید در حالی که در مورد اصطلاحات آب و هوا بحث می کنیم، بسیار سپاسگزاریم.
12:45
If you missed the weather vocabulary video from last week, be sure to check it out.
206
765280
4860
اگر ویدیوی واژگان هواشناسی هفته گذشته را از دست دادید، حتما آن را ببینید.
12:50
I’ll link it here and in the description below.
207
770140
3260
من آن را در اینجا و در توضیحات زیر پیوند خواهم داد.
12:53
David, thanks for joining me.
208
773400
2240
دیوید، ممنون که به من پیوستی
12:55
That's it guys and thanks so much for using Rachel's English.
209
775640
4580
بچه ها همین است و از اینکه از انگلیسی راشل استفاده کردید بسیار سپاسگزارم .
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7