Improve your English speaking skills with INVERSION! | Advanced English Grammar!

(crowd murmuring)

(جمعه زمزمه می کند)

- Good afternoon, everyone.

- عصر همگی بخیر.

The Prime Minister Joris Bonson will be here shortly.

نخست وزیر جوریس بونسون به زودی اینجا خواهد بود.

Yes?

آره؟

- Happy birthday, Tom.

- تولدت مبارک، تام.

Nigel Peestain here from Daily Post.

نایجل پیستین در اینجا از دیلی پست.

Can we confirm that the Prime Minister did send his balls

آیا می توانیم تأیید کنیم که نخست وزیر توپ های خود را

to a woman who's not his wife?

برای زنی که همسرش نیست فرستاده است؟

- Sir, to clarify, he did not send his balls.

- آقا برای شفاف سازی، توپ هایش را نفرستاد.

He was hacked.

او هک شد.

- And also can we confirm--

- و همچنین می توانیم تأیید کنیم

- Should you have any questions just raise your hand

- - اگر سؤالی دارید، فقط دست خود را بالا ببرید

and he'll call on you.

و او با شما تماس می گیرد.

Oh, here he is now, the Prime Minister Joris Bonson.

اوه، او اکنون اینجاست، نخست وزیر جوریس بونسون.

(cameras shutters clicking)

(کلیک کردن شاترهای دوربین)

- Thank you.

- متشکرم.

I'd like to begin by thanking you all for coming.

می خواهم با تشکر از حضور همه شما شروع کنم.

As you may have heard,

همانطور که ممکن است شنیده باشید،

photos of my private parts were sent

عکس های اندام خصوصی من

by a third party through my Facebook account to a woman.

توسط شخص ثالثی از طریق حساب فیس بوک من برای یک زن ارسال شده است.

I'd like to make one thing absolutely clear

من می خواهم یک چیز را کاملاً روشن

Not once have I ever sent photos, videos,

کنم تا به حال یک بار عکس، فیلم

or any digital media of my balls to anyone.

یا هر رسانه دیجیتالی توپ هایم را برای کسی ارسال نکرده ام.

(cameras shutters clicking)

(کلیک کردن شاترهای دوربین)

Yes?

بله؟

- Nigel Peestain, Daily Post.

- نایجل پیستین، دیلی پست.

Are we to believe that you were hacked?

آیا باور کنیم که شما هک شده اید؟

- Yes, yes indeed.

That's exactly what I'm saying.

- بله، بله واقعا.

دقیقاً همین را می گویم.

I was hacked.

من هک شدم

Yes, in fact no sooner had I found out

بله، در واقع به محض اینکه

that I had been hacked

متوجه شدم هک

than I tore up my little password paper

شده ام، کاغذ رمز

that's next to my laptop

کوچکم را که کنار لپ تاپم بود پاره کردم

and changed my Facebook password.

و رمز عبور فیس بوکم را تغییر دادم.

In fact, I'd like to thank my assistant, Tom,

در واقع، می‌خواهم از دستیارم، تام، تشکر کنم که

for bringing to my attention

توجه من را جلب کرد

that my private photos were being sold to the press.

که عکس‌های خصوصی من به مطبوعات فروخته می‌شوند.

In fact, when he found out he came over and told me,

در واقع، وقتی فهمید که آمد و به من گفت:

"Listen, you've got to stop sending any more."

"گوش کن، باید دیگر ارسال را متوقف کنی."

He stopped it.

او آن را متوقف کرد.

(cameras shutters clicking)

(دوربین ها کلیک می کنند)

Yes, you?

بله، شما؟

- Yes, Dawn Garrity, Zorra News.

- بله، داون گاریتی، زورا نیوز.

What is "Password Paper"?

"کاغذ رمز عبور" چیست؟

- Oh yes, password paper.

- اوه بله، کاغذ رمز.

Yes, I write my password on very, very small,

بله، من رمز عبور خود را روی کاغذ بسیار بسیار کوچک و

very tiny little piece of paper.

بسیار کوچک می نویسم.

It's a numerical code, very cryptic.

این یک کد عددی است، بسیار مرموز.

It's very safe.

بسیار امن است.

- What was it then, your birthday?

- اون موقع تولدت چی بود؟

- (laughs) No, no, no, don't be ridiculous.

- (می خندد) نه، نه، نه، مسخره نباش.

No, it's his birthday.

نه تولدش هست

(cameras shutters clicking)

I do the same thing with the code to my safe at home.

(کلیک کردن شاترهای دوربین)

من همین کار را با کد گاوصندوقم در خانه انجام می دهم.

Not once in my life has that been robbed.

یک بار در زندگی من آن را دزدیده اند.

- And is that code his birthday too?

- و آیا این کد تولد او هم هست؟

- No, come on, let's not be silly here.

- نه بیا اینجا احمق نباشیم.

Let's not be silly dickens.

بیایید دیکنز احمق نباشیم.

No, that one's my birthday.

نه، اون یکی تولد منه

- [Press] Awe!

- [پرس] هیبت!

- Look, more important than any of that right now

- ببین، مهمتر از هر یک از اینها در حال حاضر

is that out there there are photos of my private balls.

این است که عکس هایی از توپ های خصوصی من وجود دارد.

In fact, Tom told me I couldn't trust her.

در واقع، تام به من گفت که نمی توانم به او اعتماد کنم.

(press murmuring)

(صدای زمزمه را فشار دهید)

Next, yes, you.

بعد، بله، شما.

- Prime Minister, why did you take pictures of your balls?

- نخست وزیر، چرا از توپ های خود عکس گرفتید؟

- Oh really, what is it with these silly questions?

- اوه واقعا این سوالای احمقانه چیه؟

Well obviously it's my mother.

خب معلومه که مادر منه

She's probably sick, wasn't she?

او احتمالاً بیمار است، نه؟

- [Tom] It was medical.

- [تام] پزشکی بود.

- She's medicine.

- It was medical.

- او دارو است.

- پزشکی بود.

- It's medical reasons.

- دلایل پزشکی است.

Next, you.

بعد، شما

- Under no circumstances should a prime minister

- نخست وزیر

be uploading pictures of his testicles online.

به هیچ وجه نباید تصاویر بیضه های خود را در اینترنت آپلود کند.

In no way do we the public find this acceptable.

ما مردم به هیچ وجه این را قابل قبول نمی دانیم.

- No, nor should you, sir, nor should you.

- نه، نه آقا، نه شما.

No, in fact not only have I switched all my passwords now

نه، در واقع نه تنها همه رمزهای عبورم را در حال حاضر تغییر داده ام،

but from now on I'll be writing all of my passwords

بلکه از این به بعد همه رمزهای عبورم را

on much smaller, much tinier bits of paper.

روی تکه های کاغذ بسیار کوچکتر و بسیار ریزتر می نویسم.

Now should you have any further questions

اکنون اگر سؤال دیگری

please direct them to my very capable assistant, Tom.

دارید، لطفاً آنها را به دستیار بسیار توانمند من، تام، راهنمایی کنید.

- Actually I quit.

- در واقع من استعفا دادم.

- [Dick] Happy birthday.

- [دیک] تولدت مبارک.

- Thanks. (feet stepping)

- با تشکر. (پا زدن پا)

If you want to speak more formally, dramatically,

اگر می‌خواهید رسمی‌تر، دراماتیک‌تر

or just emphatically (fist smacking)

یا فقط با تأکید (مشت زدن) صحبت

then you need inversion.

کنید، به وارونگی نیاز دارید.

(R&B music)

(موسیقی R&B)

And today I'm going to show you

و امروز قصد دارم

some fun and actually useful ways

چند روش جالب و در واقع مفید را

that you will use inversion in your everyday English.

به شما نشان دهم که از وارونگی در زبان انگلیسی روزمره خود استفاده خواهید کرد.

Inversion is actually super easy.

وارونگی در واقع فوق العاده آسان است.

It just means putting an auxiliary

این فقط به معنای قرار دادن یک

or a modal verb before the subject.

فعل کمکی یا مدال قبل از فاعل است.

And actually if you have ever asked a question

و در واقع اگر تا به حال سوالی پرسیده

you already know how to do that.

اید، از قبل می دانید که چگونه آن را انجام دهید.

Okay, let's try this example.

خوب، بیایید این مثال را امتحان کنیم.

Would you go to a dangerous place alone?

آیا به تنهایی به یک مکان خطرناک می روید؟

My answer is never.

پاسخ من هرگز این نیست.

If I want to be dramatic or formal or emphatic

اگر بخواهم با پاسخ خود نمایشی یا رسمی یا تاکیدی

with my answer I can use inversion.

داشته باشم می توانم از وارونگی استفاده کنم.

We'll keep this question form, that's good,

ما این فرم سوال را حفظ می کنیم، این خوب است،

but that adverb, we'll put that at the beginning

اما آن قید، آن را در ابتدا

so it reads like this.

قرار می دهیم تا اینطور خوانده شود.

Never would I, this is my answer.

هرگز نمی خواهم، این پاسخ من است.

Never would I go to a dangerous area alone.

هرگز به تنهایی به یک منطقه خطرناک نمی روم.

Now it's not a question.

حالا سوالی نیست

Now it's a statement.

حالا یک بیانیه است.

I'm being dramatic, formal, or emphatic.

من دراماتیک، رسمی یا تاکیدی هستم.

This is inversion.

این وارونگی است.

Now you know how it works.

اکنون می دانید که چگونه کار می کند.

Congratulations, I'll see you in the next class.

تبریک می گویم، شما را در کلاس بعدی می بینم.

(R&B music)

(موسیقی R&B)

Oh, sorry, did you want more examples?

اوه، ببخشید، آیا نمونه های بیشتری می خواهید؟

Yeah, I can do that.

بله، من می توانم این کار را انجام دهم.

I can do that, sure.

من می توانم این کار را انجام دهم، مطمئنا

Okay, this next one, let's do it together.

باشه، این بعدی، بیا با هم انجامش بدیم.

Work with me here.

اینجا با من کار کن

Let's imagine you meet someone

بیایید تصور کنیم با کسی ملاقات می کنید

and you want to emphasize wow.

و می خواهید تأکید کنید وای.

I don't often meet really fun people

من اغلب با افراد واقعاً سرگرم کننده ملاقات نمی کنم،

but you're cool, you're cool.

اما شما باحال هستید، شما باحال هستید.

You can emphasize this using inversion.

می توانید با استفاده از وارونگی بر این موضوع تأکید کنید.

Remember we'll take that adverb, put it at the front.

به یاد داشته باشید که ما آن قید را می گیریم ، آن را در جلو قرار می دهیم.

That auxiliary verb or modal verb,

آن فعل کمکی یا فعل معین

that comes before the subject.

که قبل از فاعل می آید.

So that has been moved, right?

پس آن جابجا شده است، درست است؟

So you can say wow, you are so cool.

بنابراین می توان گفت وای، تو خیلی باحالی.

I mean no often do I meet really fun people.

منظورم این است که من اغلب با افراد واقعاً سرگرم کننده ملاقات نمی کنم.

You see, it just sounds more emphatic this way.

می بینید، به این صورت تاکید بیشتری به نظر می رسد.

Also notice that the adverbs we used,

همچنین توجه داشته باشید که قیدهایی که ما استفاده کردیم،

never, not often, these are negative adverbial phrases

هرگز، نه اغلب، اینها عبارات

and frequency adverbs.

قید منفی و قیدهای فراوانی هستند.

So we don't use the positive adverbs.

بنابراین ما از قیدهای مثبت استفاده نمی کنیم.

For example this, if I want to say

به عنوان مثال، اگر

but yeah, often do I meet really fun people,

بخواهم بگویم بله، اغلب با افراد واقعاً سرگرم کننده ملاقات می کنم،

that doesn't sound good.

به نظر خوب نمی رسد.

No positive adverbs here.

اینجا هیچ قید مثبتی وجود ندارد.

If this is confusing, don't worry.

اگر این گیج کننده است، نگران نباشید.

I have so many examples.

من مثال های زیادی دارم

You are going to be so bored

خیلی خسته

but you'll understand inversion perfectly, don't worry.

خواهید شد اما وارونگی را کاملاً درک خواهید کرد ، نگران نباشید.

So another example.

بنابراین یک مثال دیگر.

Again, you want to be dramatic or emphatic.

باز هم، شما می خواهید دراماتیک یا تاکیدی باشید.

(jazz music)

(موسیقی جاز)

Okay, a boyfriend and girlfriend,

خوب، دوست پسر و دوست دختر

the guy feels insecure or whatever

، پسر احساس ناامنی می کند یا هر چیز دیگری

and he asks have you ever cheated on me?

و می پرسد آیا تا به حال به من خیانت کرده ای؟

And she wants to emphasize that no, never, not once.

و او می خواهد تأکید کند که نه، هرگز، نه یک بار.

That's our negative adverb, right?

این قید منفی ماست، درست است؟

Next again, it keeps that question form

بعد دوباره، آن فرم سوال را نگه می‌دارد،

but it's not a question, it's a statement now.

اما یک سوال نیست، اکنون یک بیانیه است.

Can we use ever here?

آیا می توانیم همیشه از اینجا استفاده کنیم؟

Yeah, that adds to the drama.

بله، این به درام اضافه می کند.

It adds to the emphasis.

بر تاکید می افزاید.

Not once have I ever cheated on you.

یک بار هم به تو خیانت نکردم

You see how emphatic that sounds?

می بینید که چقدر تاکیدی به نظر می رسد؟

That sounds so much more emphatic

این خیلی بیشتر

than just have you ever cheated on me?

از اینکه به من خیانت کردی به نظر می رسد؟

No.

نه.

So I mean if you're writing

بنابراین منظورم این است که اگر در حال نوشتن

a soap opera inversion's brilliant.

یک سریال وارونگی هستید بسیار عالی است.

(jazz music)

(موسیقی جاز)

In a casual, normal conversation,

در یک مکالمه معمولی و معمولی،

oh Maria, (blows raspberry) I hardly ever speak to Maria,

اوه ماریا، (تمشک می‌دمد) من به ندرت با ماریا صحبت می‌کنم،

that sounds casual.

که غیر عادی به نظر می‌رسد.

But if you want to emphasize this,

اما اگر می خواهید بر این موضوع تأکید کنید،

if you want to be dramatic you can use inversion.

اگر می خواهید دراماتیک باشید می توانید از وارونگی استفاده کنید.

Quick test, you know what?

تست سریع، می دانید چیست؟

Pause the video.

ویدیو را مکث کنید.

Write your answer.

پاسخ خود را بنویسید

Then play the video when you're ready.

سپس وقتی آماده شدید ویدیو را پخش کنید.

(jazz music)

(موسیقی جاز)

Okay, let's do this together.

باشه، بیایید این کار را با هم انجام دهیم.

We're putting the adverb at the beginning

ما قید را در ابتدا قرار می دهیم

and then which auxiliary verb?

و سپس کدام فعل کمکی را؟

Remember, this is present simple, so do.

به یاد داشته باشید، این کار ساده است، پس انجام دهید.

Subject, it's the same.

موضوع، همین طور است.

Hardly ever do I speak to Maria.

من به سختی با ماریا صحبت می کنم.

(sighs) It's always Maria.

(آه می کشد) همیشه ماریا است.

Question for you.

سوال برای شما

Which one word means hardly ever?

کدام یک از کلمات به سختی هرگز معنی می دهد؟

Rarely. Pronunciation, I know it's difficult.

به ندرت. تلفظ، می دانم سخت است.

Say it with me, rarely, rarely.

با من بگو، به ندرت، به ندرت.

British English, rarely.

انگلیسی بریتانیایی، به ندرت.

American English, rarely.

انگلیسی آمریکایی، به ندرت.

(jazz music)

(موسیقی جاز)

An example using rarely could be...

نمونه ای که به ندرت استفاده می شود می تواند ...

What do we change?

چه چیزی را تغییر می دهیم؟

What else changes?

چه چیز دیگری تغییر می کند؟

Again, you're sounding more emphatic.

باز هم تاکید بیشتری دارید.

Rarely do I go to the gym.

به ندرت به باشگاه می روم.

I feel like you understand how the form works now.

من احساس می کنم که شما درک می کنید که چگونه فرم کار می کند.

Now you need to learn some fixed expressions

اکنون باید برخی از عبارات ثابت را یاد بگیرید

that we often use with inversion.

که اغلب با وارونگی استفاده می کنیم.

For example, (claps) you want to say

به عنوان مثال، (کف زدن) شما می خواهید بگویید

absolutely no way to a situation.

مطلقا راهی برای یک موقعیت وجود ندارد.

We have an expression for this, under no circumstances.

ما تحت هیچ شرایطی بیانی برای این داریم.

Under no circumstances just means

تحت هیچ شرایطی فقط به

there is no situation, there's no condition

این معنی نیست که هیچ موقعیتی وجود ندارد، هیچ شرطی وجود ندارد

that this is acceptable or possible, absolutely not, no way.

که این مورد قابل قبول یا ممکن باشد، مطلقاً نه، هیچ راهی وجود ندارد.

Okay, so you go to a job interview

خوب، پس شما به مصاحبه شغلی بروید

and they say okay, for this job

و آنها بگویند باشه، برای این کار

we need you to work for free.

ما نیاز داریم که شما مجانی کار کنید.

So would you work for free?

پس آیا شما رایگان کار می کنید؟

You want to say (blows raspberry) no way, hell no, no way.

میخوای بگی (تمشک میزنه) به هیچ وجه، جهنم نه، هیچ راهی.

Now under no circumstances, that's a more formal way

اکنون تحت هیچ شرایطی، این یک راه رسمی تر

to say hell no.

برای نه گفتن نیست.

How do we use inversion with this?

چگونه از وارونگی با این استفاده کنیم؟

Under no circumstances would I work for free.

تحت هیچ شرایطی مجانی کار نمی کنم.

A less formal version of under no circumstances

یک نسخه کمتر رسمی از تحت

is no way in hell.

هیچ شرایطی راهی در جهنم نیست.

Example.

مثال.

(jazz music)

(موسیقی جاز)

You see a haunted building full of ghosts.

ساختمان جن زده پر از ارواح را می بینید.

(jazz music)

(موسیقی جاز)

You friend asks you (laughs) would you go inside?

دوست شما از شما می پرسد (می خندد) داخل می شوید؟

You want to say never, that will never happen.

شما می خواهید بگویید هرگز، این هرگز اتفاق نخواهد افتاد.

Absolutely no way.

به هیچ وجه.

Use that expression.

از آن عبارت استفاده کنید

(jazz music)

(موسیقی جاز) به

No way in hell would I go inside.

هیچ وجه در جهنم نمی توانم به داخل بروم.

You're emphasizing absolutely not,

شما تاکید می کنید که مطلقاً خیر،

that would never happen.

این هرگز اتفاق نمی افتد.

Similar to that is the expression in no way.

به هیچ وجه این بیان مشابه آن نیست.

This also means it's impossible.

این نیز به این معنی است که غیرممکن است.

It's not going to happen.

این اتفاق نخواهد افتاد.

This one, it's not formal.

این یکی، رسمی نیست.

It's not informal.

غیر رسمی نیست

It's quite neutral.

کاملا خنثی است.

(jazz music)

(موسیقی جاز)

One time I was in a restaurant and they served live octopus.

یک بار در یک رستوران بودم و اختاپوس زنده سرو کردند.

And I thought

و من فکر کردم

(jazz music)

(موسیقی جاز)

could I eat a live octopus?

آیا می توانم یک اختاپوس زنده بخورم؟

No way, absolutely not, no.

به هیچ وجه، مطلقاً نه، نه.

So we'll use in no way.

بنابراین ما به هیچ وجه استفاده نمی کنیم.

(jazz music)

(موسیقی جاز)

It's not a question, it's a statement.

این یک سوال نیست، یک بیانیه است.

In no way could I eat a live octopus, no.

به هیچ وجه نمی توانستم یک اختاپوس زنده بخورم، نه.

I know in some places you do it

من می دانم که شما در برخی جاها این کار را انجام می دهید،

but I want to know from you in the comments.

اما می خواهم از شما در نظرات بدانم.

Could you eat a live octopus?

آیا می توانید یک اختاپوس زنده بخورید؟

We have quite a few expressions

ما عبارات زیادی

that we use with inversion.

داریم که با وارونگی استفاده می کنیم.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

(jazz music)

(موسیقی جاز)

Okay, this boyfriend and girlfriend are arguing

باشه، این دوست پسر و دوست دختر با هم دعوا می کنند

and he wants to say you never do anything for me.

و می خواهد بگوید تو هرگز برای من کاری نکن.

And she wants to say oh really?

و او می خواهد بگوید اوه واقعا؟

(jazz music)

(موسیقی جاز)

Well two things.

خوب دو چیز.

I paid for your bicep implants

من هزینه کاشت دوسر بازوی شما را پرداخت

and I bought you those jeans, so.

کردم و آن شلوار جین را برای شما خریدم، بنابراین.

She can make this sound more formal

او می تواند این صدا را

and more emphatic by adding

با اضافه کردن

(jazz music)

(موسیقی جاز)

not only first thing but also another thing.

نه تنها اولین چیز بلکه چیز دیگری نیز رسمی تر و تاکید بیشتری کند.

Again this is inversion

باز هم این وارونگی است،

so we need to swap some things around.

بنابراین باید برخی چیزها را عوض کنیم.

This sentence we will invert.

این جمله را معکوس خواهیم کرد.

Remember it's that question form again so not only.

به یاد داشته باشید که دوباره آن فرم سوال است بنابراین نه تنها.

We're dealing with past tense now.

اکنون با زمان گذشته سروکار داریم.

Now we're getting a bit more difficult.

حالا کمی سخت تر می شویم.

Past simple, hmm, what's the question?

گذشته ساده، هوم، سوال چیست؟

Did.

انجام داد.

Not only did I pay.

نه تنها پرداخت کردم.

Not only did I pay for your bicep implants

من نه تنها هزینه کاشت دوسر بازوی شما را پرداخت کردم

but also I bought you those jeans.

بلکه آن شلوار جین را نیز برای شما خریدم.

Okay, so you notice this one, this one doesn't change.

خوب، پس متوجه این یکی می شوید، این یکی تغییر نمی کند.

Only that one changes.

فقط اون یکی عوض میشه

Oh really, not only did I pay for your bicep implants

اوه واقعا، من نه تنها هزینه کاشت عضله دوسر شما را پرداخت

but I also bought those jeans.

کردم، بلکه آن شلوار جین را هم خریدم.

So when you want to say that you did multiple things

بنابراین وقتی می خواهید بگویید که چندین کار را

in a dramatic, emphatic,

به صورت نمایشی، تاکیدی

or formal way, inversion, inversion.

یا رسمی انجام داده اید، وارونگی، وارونگی.

Okay, quick test for you.

خوب، تست سریع برای شما.

You want to eat pizza (sighs)

شما می خواهید پیتزا بخورید (آه می کشد)

but you need to convince yourself that you deserve it.

اما باید خود را متقاعد کنید که لیاقت آن را دارید.

I mean you always deserve it.

منظورم این است که شما همیشه لیاقتش را دارید.

You always deserve pizza but

شما همیشه لیاقت پیتزا را دارید اما

(jazz music)

(موسیقی جاز)

(blowing air) should I have pizza today?

(هوای دمیدن) آیا امروز باید پیتزا بخورم؟

Have I been healthy this week?

آیا این هفته سالم بودم؟

So you make a list.

بنابراین شما یک لیست تهیه کنید.

What have you done that's healthy?

چیکار کردی که سالم باشه؟

(jazz music)

(موسیقی جاز)

I've been to the gym and I ate a salad today.

من به باشگاه رفته ام و امروز سالاد خوردم.

That's pretty healthy.

این کاملا سالم است.

Multiple things using inversion

چندین چیز با استفاده از وارونگی

use not only but also.

نه تنها بلکه همچنین استفاده می کنند.

Pause the video.

ویدیو را مکث کنید.

Write your answer or say it out loud when you know it.

پاسخ خود را بنویسید یا وقتی متوجه شدید آن را با صدای بلند بگویید.

Then press play when you're ready.

سپس وقتی آماده شدید، پخش را فشار دهید.

(jazz music)

(موسیقی جاز)

Of course I deserve a pizza.

البته من لیاقت یک پیتزا را دارم.

Not only have I been to the gym but I also ate a salad.

نه تنها به باشگاه رفته ام بلکه سالاد هم خوردم.

I'm super healthy.

من فوق العاده سالم هستم

Okay, another very common way of using inversion

بسیار خوب، یکی دیگر از روش های بسیار رایج استفاده از وارونگی

is to say this happened then immediately this happened.

این است که بگوییم این اتفاق افتاد و بلافاصله این اتفاق افتاد.

For example, you saw an accident

مثلاً تصادفی دیدید

and immediately you called for an ambulance.

و بلافاصله با آمبولانس تماس گرفتید.

You say this expression.

شما این عبارت را بگویید.

No sooner blah blah blah than blah blah blah.

زودتر بله بلا بله بله بلا بله.

So in this case I saw an accident,

بنابراین در این مورد تصادفی دیدم،

then immediately I called an ambulance.

سپس بلافاصله با آمبولانس تماس گرفتم.

Two actions in the past.

دو عمل در گذشته

This one happened first so we change this to past perfect.

این مورد ابتدا اتفاق افتاد، بنابراین ما آن را به گذشته کامل تغییر می دهیم.

No sooner had I seen the accident

به محض اینکه تصادف

than I called an ambulance.

را دیدم با آمبولانس تماس گرفتم.

So just remember the form.

بنابراین فقط فرم را به خاطر بسپارید.

No sooner blah blah blah than blah blah blah.

زودتر بله بلا بله بله بلا بله.

(blows raspberry) No sooner had I seen the accident

(تمشک باد می کند) به محض اینکه تصادف

then I called an ambulance.

را دیدم، با آمبولانس تماس گرفتم.

You're walking in the street.

داری تو خیابون راه میری

You see a pretty lady.

یه خانم خوشگل میبینی

Hi, everything is great.

سلام همه چی عالیه

But then you look down.

اما بعد به پایین نگاه می کنی.

Uh oh, before I looked down I didn't realize

اوه اوه، قبل از اینکه به پایین نگاه کنم، متوجه

that I wasn't wearing pants.

نشدم که شلوار نپوشیده ام.

(jazz music)

(موسیقی جاز)

Only when I looked down did I realize

فقط وقتی به پایین نگاه کردم متوجه

I wasn't wearing any pants, brilliant.

شدم که هیچ شلواری نمی پوشم، عالی.

Only when I looked down, that stays normal.

فقط وقتی به پایین نگاه کردم ، عادی می ماند.

The next part, that is when we change the verb

قسمت بعدی یعنی زمانی که فعل

and the subject.

و فاعل را تغییر می دهیم.

Next, you want to say wow,

بعدش میخوای بگی وای

I had no idea that this was going to happen

من اصلا نمیدونستم قراره این اتفاق بیفته

or I had no idea that this was happening at that moment.

یا اصلا فکر نمیکردم اون لحظه این اتفاق بیفته.

We have an expression for that

ما یک بیان برای آن داریم

and it's this, little did I know.

و آن این است، من کمی می دانستم.

(jazz music)

(موسیقی جاز)

Your friend tells you a crazy story about her day.

دوست شما یک داستان دیوانه کننده در مورد روز خود برای شما تعریف می کند.

She was twerking in her office

او در دفتر کارش می چرخید

but she didn't know

اما نمی دانست

her boss was watching the whole time.

که رئیسش تمام مدت آن را تماشا می کند.

(jazz music)

(موسیقی جاز)

So we want to say that this and this were happening

پس می خواهیم بگوییم که این و این در یک زمان اتفاق می افتاد

at the same time.

.

Which word do we use for that?

از کدام کلمه برای آن استفاده می کنیم؟

We use while.

ما از while استفاده می کنیم.

My boss was watching while I was twerking

رئیس من داشت نگاه می کرد در حالی که من در حال چرخش

but, but I had no idea.

بودم، اما من هیچ نظری نداشتم.

So remember that sentence we use.

پس جمله ای که استفاده می کنیم را به خاطر بسپارید.

I thought I was alone in the office.

فکر می کردم در دفتر تنها هستم.

Little did I know my boss was watching while I was twerking.

نمی‌دانستم که رئیسم در حال تماشای من در حال چرخش است.

Try your own examples using inversion in the comments.

نمونه های خود را با استفاده از وارونگی در نظرات امتحان کنید.

It's something that you need to add to your speaking skills.

این چیزی است که باید به مهارت های گفتاری خود اضافه کنید.

So practice, practice, practice,

پس تمرین کنید، تمرین کنید، تمرین

and I'll see you in the next class.

کنید تا در کلاس بعدی شما را ببینم.

(R&B music)

(موسیقی R&B)