STORYTIME - My 4 embarrassing waitressing mistakes!

hello everyone and welcome back to

سلام به همه و خوش آمدید به

english with Lucy I've got a really fun

انگلیسی با لوسی من امروز یک درس بسیار سرگرم کننده

lesson for you today it is a story time

برای شما

now ages ago ages ago i made two

storytime videos about funny things that

happened to me whilst I was teaching and I

دارم.

always get loads and loads of comments

بارها و بارها از نظرات

from you saying please do another story

شما می گویند لطفاً یک داستان دیگر انجام دهید

time and I couldn't really think of

و من واقعاً نمی توانستم

anything really funny to tell you until

چیزی واقعاً خنده دار به شما بگویم تا زمانی

I went out for dinner with a friend and

که با یکی از دوستانم برای شام بیرون رفتم و

I was telling them about my first job

داشتم در مورد اولین کارم به آنها می گفتم

and I realized that I have a lot of

و متوجه شدم که من

funny stories to tell you so today I'm

داستان های خنده دار زیادی برای گفتن دارم، بنابراین امروز می

going to be telling you about my

خواهم در مورد

first-ever job today I'm going to be

اولین شغلم امروز به

telling you about my first-ever job that

شما بگویم درباره اولین شغلم که

I started when I was 14/15 and the four

در 14/15 سالگی شروع کردم و چهار

stupid, embarrassing & funny mistakes

اشتباه احمقانه، شرم آور و خنده دار

that I made whilst doing that job now

که در حین انجام آن کار مرتکب شدم،

the ultimate goal of this lesson is

اکنون هدف نهایی این درس این است

hopefully to make you laugh but it's

که شما را بخندانم، اما

also going to be to help you improve

همچنین به شما کمک می کند تا

your listening and your pronunciation so

گوش دادن و تلفظ خود را بهبود بخشید، بنابراین

I have lovingly written subtitles for

من با عشق زیرنویس هایی برای آن نوشته ام.

you but I want you to try listening to

شما اما من از شما می خواهم سعی کنید به این گوش دهید

this once with no subtitles and once

یک بار بدون زیرنویس و یک بار

again with subtitles because then you

دیگر با زیرنویس، زیرا سپس می

can see how much you manage to pick up

توانید ببینید چقدر موفق به برداشتن شده اید

and the second time you watch it you can

و بار دوم که آن را تماشا می کنید می

look at the words and associate the

توانید به کلمات نگاه کنید و

spelling with my pronunciation remember

املا را با تلفظ من مرتبط کنید به یاد

if you really want to take your

داشته باشید که آیا واقعاً می خواهید گوش دادن خود را انجام دهید.

listening to the next level

به سطح بعدی

don't forget to sign up for your free

فراموش نکنید که برای

trial at audible.com you can get a free

نسخه آزمایشی رایگان خود در audible.com ثبت نام کنید، می توانید یک

audiobook listening is the one thing

گوش دادن به کتاب صوتی رایگان دریافت کنید، تنها چیزی است

that you can practice whilst multitasking

که می توانید در حین انجام چند کار تمرین کنید،

so you can listen to an audiobook and

بنابراین می توانید به یک کتاب صوتی

practice your listening whilst doing

گوش دهید و در حین انجام کاری، گوش دادن خود را تمرین کنید. چیزهای

something else like driving to work

دیگر مانند رانندگی به محل کار،

cooking or whatever you fancy right

آشپزی یا هر چیز دیگری که درست می‌خواهید،

let's get started with the embarrassing

بیایید همین الان با داستان‌های شرم‌آور شروع کنیم،

stories right now I've said it many

من بارها آن را گفته‌ام

times before i come from a tiny tiny

قبل از اینکه از یک روستای کوچک

village

in the county of bedfordshire and there

در شهرستان بدفوردشایر آمده‌ام و

weren't II mean my village it doesn't have a

روستای من آن را نداشت.

bank or an ATM it doesn't have a shop

بانک یا دستگاه خودپرداز ندارد، مغازه

it doesn't have anything apart from a

ندارد، چیزی غیر از

pub and an outdoor swimming pool and

میخانه و استخر روباز ندارد و

when I was about 14 15 I was desperate

وقتی حدود 14 15 ساله بودم، ناامید

to get a job I was desperate i didn't

بودم که شغلی پیدا کنم، ناامید بودم.

even have anything to spend the money on

حتی هیچی هم ندارم برای خرج کردن پول

I just wanted something to do and i

من فقط می‌خواستم کاری انجام دهم و

wanted to have some work experience for

می‌خواستم در جوانی تجربه کاری برای

me when I was younger the idea of having

خودم داشته باشم، ایده داشتن

a job and working sounded really cool

یک شغل و کار بسیار جالب

and grown up so that's what I wanted to

و بزرگ به نظر می‌رسید، بنابراین این همان کاری بود که می‌خواستم

do and the pub in the village had some

انجام دهم و میخانه در دهکده چند

new management and I thought the

مدیریت جدید داشت و من فکر می کردم که

management was really really nice so I

مدیریت واقعاً خوب است، بنابراین

went over there for a meal with my parents

برای صرف غذا با پدر و مادرم به آنجا

and I just asked are you looking

رفتم و فقط پرسیدم آیا به

for any staff and the manager replied

دنبال کارمندی هستید و مدیر پاسخ داد

that they were and the manager offered

که آنها هستند و مدیر به

me a chance to come in next weekend to do a

من پیشنهاد داد. شانس آمدن آخر هفته آینده برای انجام یک

test shift and then potentially work for

شیفت آزمایشی و سپس به طور بالقوه برای

them so I did that and i started working

آنها کار کردن، بنابراین من این کار را انجام دادم و شروع به کار

for them and i was so happy and I was so

برای آنها کردم و خیلی خوشحال بودم و خیلی

eager to please

مشتاق

I wanted to do the job perfectly however

بودم که راضی کنم، می خواستم کار را به خوبی انجام دهم، اما همیشه این کار را انجام

i have always been a little bit i think

داده ام. من فکر می کنم

the word the correct word is ditsy ditsy

کلمه صحیح کلمه ditsy ditsy است

the definition of ditsy is a bit

. تعریف ditsy کمی

or a bit scatterbrained doesn't really

یا کمی پراکنده است واقعاً

think things through properly or

به چیزها به درستی یا منطقی فکر نمی کند

logically and definitely when I was

و قطعاً وقتی

younger I was very ditsy I have my

جوانتر بودم بسیار بد بودم

moments now but I'm a lot better and

اکنون لحظات خود را دارم اما من خیلی بهترم و

obviously this was my first job so i

بدیهی است که این اولین کار من بود،

made some mistakes i actually made four

بنابراین چند اشتباه مرتکب شدم، در واقع چهار

funny mistakes among many other non

اشتباه خنده دار در میان بسیاری از اشتباهات غیر

funny mistakes but don't worry I didn't

خنده دار دیگر مرتکب شدم، اما نگران نباشید

get fired

من اخراج نشدم،

this was over a period of four years over

این در یک دوره چهار ساله بیش از

three years i worked for them for 3 years

سه سال بود که برای آنها کار کردم. به مدت 3 سال

every Saturday lunchtime and the first

هر شنبه ناهار و اولین

mistake that I made was to do with the

اشتباهی که من مرتکب شدم این بود که با

soup of the day so the pub owners well

سوپ روز کار کردم، بنابراین صاحب میخانه

the female manager and the male he was

مدیر زن و مرد

also the manager but he was head chef and

نیز مدیر بود، اما او سرآشپز بود و

he used to write out the menu board on a

عادت داشت سوپ روز را بنویسد. تابلوی منو روی یک

big chalkboard and he used to write in

تخته گچی بزرگ و او عادت داشت با خط

scrawling beautiful beautiful writing

خطی نوشته زیبا و

very elaborate writing all of the

بسیار استادانه تمام موارد

specials and

ویژه را بنویسد و

you'd have to show the guest the specials

شما باید تابلوی ویژه را به مهمان نشان دهید

board and read it out to them now the

و آن را برای آنها بخوانید.

soup of the day was a savoy cabbage soup

سوپ کلم

a savoy cabbage soup

یک سوپ کلم ساویه،

however i read it as a sandy cabbage soup

اما من آن را به عنوان سوپ کلم شنی

I went around telling all of the guests

خواندم، رفتم و به همه مهمانان

hello yes our soup of the day is a sandy

سلام کردم، بله سوپ روز ما یک

cabbage soup and I remember them

سوپ کلم شنی است و یادم می‌آید

all saying sandy cabbage

همه آنها می‌گفتند کلم شنی

how can it be sandy cabbage and I was

چطور می‌شود کلم شنی باشد و به نظرم

like look our chef is very experimental

سرآشپز ما همچین چیزی است آزمایشی است،

but I assure you it will be delicious

اما من به شما اطمینان می دهم که خوشمزه خواهد بود،

well nobody ordered the sandy cabbage

هیچ کس سوپ کلم شنی را سفارش نداد

soup and at the end of the day the chef said to

و در پایان روز سرآشپز به

me Lucy no one's ordered the soup I've

من گفت لوسی هیچ کس سوپ را سفارش نداده است،

got like a whole pan of soup here

من مثل یک تابه سوپ کامل دارم اینجا

what happened and I was like well it was a bit of a

چه اتفاقی افتاد و من خیلی خوب بود

strange name i personally wouldn't order

اسم عجیبی بود که من شخصاً آن را

that and he was like what savboy cabbage soup

سفارش نمی‌دادم و او مانند سوپ کلم ساده‌ای بود که

I just thought oh my god and in the end

من فقط فکر کردم خدای من و در آخر

I did admit to him and say I'm so sorry

به او اعتراف کردم و گفتم خیلی متاسفم

i got it wrong i thought it was sandy

که گرفتم اشتباه است من فکر کردم کلم شنی است

cabbage I was imagining this soup with

من داشتم این سوپ را تصور می کردم که در آن

like gritty bits of sand in it i don't

تکه های شن و ماسه در آن وجود دارد، نمی

know but no one ordered it and I was in

دانم اما کسی آن را سفارش نداد و

a little bit of trouble but luckily they

من کمی به مشکل خوردم، اما خوشبختانه آنها

were very nice to me because I was still

با من بسیار مهربان بودند زیرا من هنوز

quite new so that was the fourth most

کاملاً جدید بود، بنابراین چهارمین

embarrassing moment that wasn't too bad

لحظه شرم آور بود که خیلی هم بد نبود

the third most embarrassing moment was

. سومین لحظه شرم آورترین لحظه

the welsh rarebit now a Welsh rarebit is

نادر ولش بود. اکنون یک غذای نادر ولزی

a quite traditional it's a traditional

یک غذای کاملا سنتی است، یک

dish it's basically cheese on toast

غذای سنتی است، در واقع پنیر روی نان تست است و

welsh rarebit now that day we didn't

حالا آن روز ما

have the specials board so the manager

هیئت مدیره ویژه نداشت، بنابراین مدیر

said to me Lucy today we've got Welsh

امروز به من گفت لوسی ما کمیاب ولزی داریم

rarebit and so I thought she was just

و بنابراین فکر کردم که او فقط

pronouncing it a little bit posh so I

آن را کمی شیک تلفظ می کند، بنابراین

went and told everyone

رفتم و به همه گفتم

yes today only £5.95 we have Welsh rabbit

بله امروز فقط 5.95 پوند ما خرگوش ولزی داریم

and so loads of people started ordering

و بنابراین تعداد زیادی از مردم شروع به سفارش

rabbit for £5.95 so I was like yes it is an

خرگوش با قیمت 5.95 پوند کردند، بنابراین من مثل بله بودم این یک

amazing deal and they were like yes give me the

معامله شگفت انگیز است و آنها مثل این بودند که بله خرگوش را به من بدهید

rabbit yep we'll all have it..welsh rabbit

بله همه ما آن را خواهیم داشت. خرگوش

seven Welsh rabbits please so i went back in and I was like

ولش هفت خرگوش ولزی لطفاً بنابراین من برگشتم و من مانند

guy's amazing deal everyone wants

معامله شگفت انگیز پسر بودم که همه خرگوش ولشی را می خواهند

the welsh rabbit and they were like

و آنها مانند آنها بودند

what I said everybody wants the Welsh

چیزی که گفتم همه خرگوش ولزی را می خواهند

rabbit and they said to me Lucy it's not

و به من گفتند لوسی

rabbit it's rarebit so i had

خرگوش نیست، کمیاب است، بنابراین من مجبور

to go out and tell everyone

شدم بیرون بروم و به همه

guys I made a mistake it's not rabbit it's

بچه ها بگویم اشتباه کردم خرگوش نیست،

actually cheese on toast

در واقع پنیر روی نان تست است

that just shows that even native English

که نشان می دهد حتی انگلیسی

speakers struggle with the British

زبانان بومی نیز در حال مبارزه هستند. با

english pronunciation Rare bit

تلفظ انگلیسی انگلیسی Rare bit

rabbit i mean the same almost

rabbit منظورم همینه تقریباً

ok the second most embarrassing moment

خوب دومین لحظه شرم آور

was oh god this was really really embarrassing

بود خدایا این واقعاً واقعاً خجالت آور

there was a really quite old woman she must

بود یک زن واقعاً کاملاً پیر بود که او

have been 80 with what I guess was her

باید 80 ساله باشد و فکر می کنم

daughter who was about 60 and they were

دخترش حدود 60 ساله بود. آ و آنها در

having a lovely quiet meal and when it

حال خوردن یک غذای آرام و دوست داشتنی بودند و

got to the end of the meal the old lady

وقتی به پایان غذا رسید، خانم مسن

went to the toilet and so the younger of

به توالت رفت و بنابراین کوچکتر از

the two signalled to me and says obviously

این دو نفر به من علامت داد و به وضوح

saying can I have the bill she wanted to

گفت که می توانم صورتحساب را داشته باشم که می خواهد

pay it quickly while the mother was in

سریع آن را بپردازد. در حالی که مادر

the toilet I guess as a surprise and I said

در توالت بود، برای تعجب گفتم که

I went back and I brought her a glass of

برگشتم و برایش یک لیوان

milk yes

شیر آوردم بله

this woman had said can I have the bill

این زن گفته بود می‌توانم صورتحساب

and I had read from her lips

را داشته باشم و از لب‌هایش خوانده

can I have a milk can I have the bill

بودم آیا می‌توانم شیر بخورم؟ صورتحساب را داشته باشید،

can I have a milk it looked the same

می توانم شیر بخورم، به همین شکل بود،

so i made it really really special for

بنابراین من آن را واقعاً برای

her in a little tube glass filled with milk

او در یک لیوان لوله کوچک پر از شیر درست

I put a straw in and I thought how lovely this

کردم، یک نی گذاشتم و فکر کردم که این

woman obviously wants to look after her

زن واضح است که چقدر دوست داشتنی است که می خواهد از

mum's bones make sure she's got lots of

استخوان های مادرش مراقبت کند. مطمئناً کلسیم زیادی دارد،

calcium so I put it on the table and

بنابراین من آن را روی میز گذاشتم و

they were both say there and I watched them just

هر دو گفتند آنجا بودند و من آنها را تماشا کردم که فقط

sit and look at it for ages like did you

نشسته اند و برای چندین سال به آن نگاه می کنم، مثلاً آیا شما

order this and in the end they called me

این را سفارش دادید و در پایان آنها با من تماس

over and said sorry and we ordered the bill

گرفتند و گفتند متاسفم و ما سفارش دادیم. قبض

and you gave us milk

و تو به ما شیر دادی

oh my god it's so embarrassing yes

خدای من خیلی خجالت آور است بله

so in the end I i was I

پس در نهایت من

couldn't apologise enough I was like oh my god I'm

بودم به اندازه کافی معذرت خواهی نکنم مثل اینکه خدای من

so sorry I read I lip read the milk

خیلی متاسفم که خوندم لب خوندم شیر رو

you know I totally misunderstood I'm

میدونی کاملا اشتباه متوجه شدم

really really sorry and I remember them just

واقعا متاسفم و یادم میاد که

looking at me like

مثل

poor girl she is so stupid And

دختر بیچاره به من نگاه میکردن که خیلی احمق است و

the final most embarrassing waitressing

آخرین لحظه شرم آورترین پیشخدمت

moment was the time the time that we ran

زمانی بود

out of ice cream i remember it was a

که بستنی ما تمام شد، به یاد دارم که

very stressful day there were loads of

روز بسیار پر استرسی بود، بسیاری از

guess the restaurant was absolutely full

حدس می زدند که رستوران کاملاً پر بود،

so it was quite high tension the chef

بنابراین تنش بسیار بالا بود سرآشپز

with a little bit stressed and there was

با کمی استرس و استرس و

a huge table there were about seven

یک میز بزرگ بود، حدود هفت

children there seven children seven

کودک، هفت کودک، هفت

adults there were a lot of people on this

بزرگسال، افراد زیادی روی این

one table and the children all had the

یک میز بودند و همه

children's menu which came with a free

بچه ها منوی بچه ها را داشتند که در آخر با یک قاشق بستنی رایگان همراه بود

scoop of ice cream at the end and you

و

could have strawberry chocolate or

می توانید توت فرنگی بخورید. شکلات یا

vanilla and so at the end of their meal

وانیلی و بنابراین در پایان غذای آنها

I said right guys you get free ice cream

من گفتم بچه ها درست است شما بستنی رایگان دریافت می کنید

which flavour would you like and they were like oooh vanilla

که چه طعمی را دوست دارید و آنها مانند

chocolate strawberry so i took their orders

توت فرنگی شکلاتی وانیلی بودند بنابراین من سفارش آنها را

I went to the to the chef and I said

گرفتم و به سرآشپز رفتم و گفتم

right we need two vanillas three chocolates

درست است. نیاز به دو v anillas سه تا شکلات

and two strawberries and he said didn't you

و دو تا توت فرنگی گفت

hear

we don't have any ice cream left why did

مگه نشنیدی ما بستنی نداریم چرا تعارفش

you offer it and I said oh my god what

کردی و من گفتم خدایا

are we going to give them then and he

چی بهشون بدیم بعد

said he was getting really annoyed with

گفت واقعا داره اذیت میشه با

me at this point he said eff all which

من در این مرحله او گفت eff همه

means absolutely nothing I heard waffles

یعنی مطلقاً چیزی نیست من وافل شنیده ام

so I said oh really

بنابراین گفتم اوه واقعاً

ok then walked out and told this table

خوب است سپس بیرون رفتم و به این

of 14 people said right guys

میز 14 نفره گفتم که درست است بچه ها

no ice cream but the chef has just

بستنی نداریم اما سرآشپز به تازگی

informed me that we have waffles and

به من اطلاع داده است که ما وافل داریم و

other children were like yeah waffles waffles they

بچه‌های دیگر مثل وافل وافل آره

were so excited and the parents also

بودند، خیلی هیجان‌زده بودند و والدین هم

wanted waffles so in the end and I went back to

وافل می‌خواستند، بنابراین در پایان و من

the chef

به سرآشپز

I was like great we've saved the day we want

برگشتم، خیلی خوب بودم که روزی را که چهارده وافل می‌خواهیم ذخیره کرده‌ایم،

fourteen waffles please

لطفاً

and he just looked at me and was like waffles

و او فقط به من نگاه کرد. مثل وافل بود

what are you talking about I said eff all and

در مورد چی صحبت میکنی من گفتم eff all و

I was like and I just thought oh my god

من اینطور بودم و فقط فکر کردم خدای

i have messed it up again twice twice

من دوباره دو بار بهم ریختم

how and in the end we

چطور و در نهایت

had to find them yet another dessert

مجبور شدیم آنها را یک گزینه دسر دیگر پیدا کنیم

option and needless to say the chef

و نیازی به گفتن نیست سرآشپز

wasn't that happy with me however we

آنقدر از من راضی نبود، با این حال

made up in the end and now my brother

ما در تی او به پایان رسید و اکنون برادرم

works there and I think he does a much

آنجا کار می کند و من فکر می کنم او کار بسیار

better job so yeah those are my four most

بهتری انجام می دهد، بنابراین بله، این چهار

embarrassing moments was working as a

لحظه شرم آورترین لحظه من بود که به عنوان

waitress and i would love to know if you

پیشخدمت کار می کردم و دوست دارم بدانم آیا

have ever had an embarrassing moment at

تا به حال یک لحظه شرم آور در محل

work and the kind of thing that's so

کار داشته اید یا خیر. از چیزهایی که

awful in the moment but then afterwards

در حال حاضر خیلی وحشتناک هستند، اما بعد از

it's another anecdote you can just talk

آن این یک حکایت دیگر است که می توانید فقط در

about it so i would love to hear that

مورد آن صحبت کنید، بنابراین من دوست دارم بشنوم که

don't forget to put it in the comments

فراموش نکنید

if you liked this story time and you

اگر این داستان را دوست داشتید و می

want to see some more of my story time I

خواهید چیزهای بیشتری ببینید، آن را در نظرات قرار دهید. از زمان داستان من

have a story time in spanish so if you

، من یک زمان داستانی به زبان اسپانیایی دارم، بنابراین اگر

click up here you can find out why I was

اینجا را کلیک کنید، می توانید دریابید که چرا من می

saying they're actually sir for two

گویم آنها در واقع آقا هستند برای دو

years and what I was trying to say and

سال و آنچه می خواستم بگویم و

also the night opportunity to him meet

همچنین فرصت شبانه برای ملاقات با او

speaking in another language because all

در صحبت کردن یک زبان دیگر چون تمام

day I go on at you about improving your

روز در مورد بهبود

second language

زبان دوم شما

why not hear me speak in mind and then I

صحبت می کنم چرا در ذهنم صحبت هایم را نمی شنوید و سپس

also have some more in english i get i

به زبان انگلیسی دیگر هم صحبت می کنم،

tell you about the time that a very

متوجه شدم در مورد زمانی که یک

lovely student asked me if I wanted

دانش آموز بسیار دوست داشتنی از من پرسید آیا

penis you can click up there as well and

آلت تناسلی می خواهم شما می توانید در آنجا نیز کلیک کنید و

it also another one about the time that

آن را نیز روی دیگری کلیک کنید در مورد زمانی که

a lovely student made a terrible mistake

یک دانش آموز دوست داشتنی اشتباه وحشتناکی مرتکب

was talking about his mother in a

شد، در حال صحبت در مورد مادرش در

conversation class so those are three

کلاس مکالمه بود، بنابراین این سه

story times that I have as well don't

زمان داستانی است که من هم دارم

forget to sign up for the free trial at

فراموش نکنید که برای آزمایشی رایگان در

audible.com the link is in the

audible.com ثبت نام کنید، پیوند این است. در

description box and don't forget to

کادر توضیحات و فراموش نکنید

connect with me on all my social media I

که در تمام رسانه های اجتماعی من با من در ارتباط

have my facebook and instagram and i

باشید، من فیس بوک و اینستاگرام خود را دارم

will see you soon for another lesson

و به زودی شما را برای یک درس دیگر می بینم