English Addict Ep 345 -🔴LIVE stream / Wed 26th FEBRUARY 2025 / Join the LIVE lesson & Learn English

It is nice to be back with you once again.

خوشحالم که یک بار دیگر با شما برگشتم.

So lovely to have your company today.

خیلی دوست داشتنی است که امروز شرکت شما را داشته باشم.

We have bright weather, sunlight,

ما آب و هوای روشن، نور خورشید،

blue skies, and lots of other nice things happening as well.

آسمان آبی، و بسیاری از اتفاقات خوب دیگر نیز داریم.

Everything around is looking rather nice.

همه چیز در اطراف نسبتاً زیبا به نظر می رسد.

We have eight Celsius today here in England.

امروز اینجا در انگلیس هشت درجه سانتیگراد داریم.

For those wondering what the temperature is.

برای کسانی که می‌پرسند دما چقدر است.

We are back together again.

ما دوباره با هم برگشتیم.

English Addict is with you once more coming to you live from the birthplace of the English language.

انگلیسی معتاد یک بار دیگر با شما است و از زادگاه زبان انگلیسی به شما می آید.

We all know where it is. You do. I do.

همه می دانیم کجاست. شما انجام می دهید. من انجام می دهم.

We all do.

همه ما انجام می دهیم.

Of course it is.

البته که هست.

England. And.

انگلستان و.

There is a lot going on around here today.

امروز در این اطراف اتفاقات زیادی می افتد.

I don't know why. There are lots of strange sounds.

نمی دانم چرا. صداهای عجیب و غریب زیاد است.

Lots of

تعداد زیادی

powerful aircraft flying over the house all morning.

هواپیمای قدرتمند تمام صبح بر فراز خانه پرواز می کنند.

Lots of fighter jets have been flying over the house.

تعداد زیادی هواپیمای جنگنده بر فراز خانه در حال پرواز بودند.

So if you hear some strange sounds, if they sound, or if the sounds appear to be thunder, I can assure you it is not.

بنابراین اگر صداهای عجیب و غریبی می شنوید، اگر به صدا در می آیند، یا اگر صداها به نظر رعد و برق هستند، می توانم به شما اطمینان دهم که چنین نیست.

Aeroplanes are flying by.

هواپیماها در حال پرواز هستند.

And of course, my new little friend as well.

و البته، دوست کوچک جدیدم نیز.

My lovely little pheasant at the moment.

قرقاول کوچولوی دوست داشتنی من در حال حاضر.

He's actually outside my studio window. You might hear him

او در واقع بیرون از پنجره استودیو من است. ممکن است صدای

screeching now and again.

جیغ او را بشنوید.

Anyway, my name is Mr. Duncan.

به هر حال اسم من آقای دانکن است.

I talk about the English language.

من در مورد زبان انگلیسی صحبت می کنم.

You might say that I am an English addict.

شاید بگویید من یک معتاد انگلیسی هستم.

I love English very much.

من انگلیسی را خیلی دوست دارم.

You may have noticed over the past 18 years I like to talk a lot about the English language.

شاید در 18 سال گذشته متوجه شده باشید که من دوست دارم در مورد زبان انگلیسی زیاد صحبت کنم.

So that is me.

پس من هستم.

That is what I do.

این کاری است که من انجام می دهم.

And I hope you are having a good Wednesday.

و امیدوارم چهارشنبه خوبی داشته باشید.

This is the final.

این فینال است.

The last English addict.

آخرین معتاد انگلیسی

In February.

در ماه فوریه.

So the next time I'm with you live, it will be March.

بنابراین دفعه بعد که با شما زنده هستم، ماه مارس خواهد بود.

Oh my goodness, I don't know why.

وای خدای من نمیدونم چرا

2025 seems to be flying by.

به نظر می رسد سال 2025 در حال پرواز است.

It is going by very fast and I don't know why I really don't.

خیلی سریع می گذرد و نمی دانم چرا واقعا این کار را نمی کنم.

So we have sunshine today. Everything looking rather nice.

بنابراین ما امروز آفتاب داریم. همه چیز نسبتاً زیبا به نظر می رسد.

If you were watching on Sunday, you will remember that we were talking about something that happened to Mr.

اگر یکشنبه تماشا می‌کردید، یادتان می‌آید که ما در مورد اتفاقی که برای آقای استیو افتاد صحبت می‌کردیم

Steve.

.

Something rather unpleasant.

چیزی نسبتاً ناخوشایند

He had a near-death experience when a large tree fell and almost, almost

او یک تجربه نزدیک به مرگ داشت که یک درخت بزرگ سقوط کرد و تقریباً

squashed Mr.

آقای استیو را له کرد

Steve flat.

.

And I thought yesterday I thought I would go and have a look at the tree

و من فکر کردم دیروز فکر کردم که بروم و درختی را

that fell just to see for myself how bad it was.

که افتاد نگاه کنم تا خودم ببینم چقدر بد است.

And I have to say I was rather surprised at what I found.

و باید بگویم که از چیزی که پیدا کردم شگفت زده شدم.

Take a look at this.

به این نگاه کنید.

So this is the tree that fell.

پس این همان درختی است که افتاد.

Huge tree.

درخت بزرگ

A very large tree that fell.

درخت بسیار بزرگی که افتاد.

And this is the tree that fell just as Mr.

و این همان درختی است که درست زمانی که آقای

Steve was passing by.

استیو از آنجا رد می شد سقوط کرد.

And as you can see,

و همانطور که می بینید،

had Steve been walking a few seconds earlier.

استیو چند ثانیه قبل راه می رفت.

He would have been squashed flat.

او باید صاف له شده باشد.

And there I am, having a close look.

و من اینجا هستم و دارم از نزدیک نگاه می کنم.

And you can see just how large that tree is.

و شما می توانید ببینید که آن درخت چقدر بزرگ است.

So imagine that crashing down upon your head.

بنابراین تصور کنید که بر سر شما سقوط کند.

I don't think it would end very well.

من فکر نمی کنم پایان آن خیلی خوب باشد.

We will see a little bit more of this on Sunday when Mr.

در روز یکشنبه زمانی که آقای

Steve is actually with us in the studio. So just to show

استیو در استودیو با ما باشد، کمی بیشتر از این را خواهیم دید. بنابراین فقط برای اینکه نشان دهم

how severe it could have been.

چقدر می تواند شدید باشد.

Something severe, something bad, something serious that happens, we can describe it as severe.

یک چیز شدید، یک چیز بد، یک اتفاق جدی که اتفاق می افتد، می توانیم آن را به عنوان شدید توصیف کنیم.

So I would say that Mr.

بنابراین می توانم بگویم که آقای

Steve escaped a very horrible

استیو از یک پایان بسیار وحشتناک فرار کرد

ending. That's all I can say.

. این تمام چیزی است که می توانم بگویم.

It was very windy.

خیلی باد می آمد.

We've had some incredibly windy weather over the past few months, just before Christmas last year and then after Christmas.

ما در چند ماه گذشته، درست قبل از کریسمس سال گذشته و سپس بعد از کریسمس، هوای بسیار بادی داشته ایم.

And then just as the new year started, we we've had lots of wind.

و با شروع سال جدید، باد زیادی داشتیم. از زمانی که به اینجا نقل مکان کردم،

I've never seen so many trees destroyed in this area ever since moving here.

هرگز ندیده بودم که این همه درخت در این منطقه نابود شود .

So lots of trees unfortunately, have been destroyed by the severe weather.

بنابراین بسیاری از درختان متأسفانه در اثر هوای سخت از بین رفته اند.

We've been having over the past few weeks.

ما در چند هفته گذشته داشته ایم.

And as you can see, or as you did say, a few moments ago, that particular tree

و همانطور که می بینید، یا همان طور که گفتید، چند لحظه پیش، آن درخت خاص

is the one that fell the other day when Mr.

همان درختی است که روز دیگر زمانی که آقای

Steve was having his walk.

استیو در حال پیاده روی بود، افتاد.

So that is what was responsible for Mr.

بنابراین این چیزی است که مسئول

Steve's rather unfortunate experience on Sunday.

تجربه نسبتاً ناگوار آقای استیو در روز یکشنبه بود.

Anyway, he is okay.

به هر حال او خوب است.

He will be with us on Sunday. And of course it will be March.

او یکشنبه با ما خواهد بود. و البته مارس خواهد بود. آیا می توانم

Can I just be honest with you?

فقط با شما صادق باشم؟

This month has gone by very quickly.

این ماه خیلی زود گذشت.

I don't know why. I know what you're going to say, Mr. Duncan.

نمی دانم چرا. من می دانم که شما چه خواهید گفت، آقای دانکن.

February is a short month, but it seems really, really short, to be honest with you.

فوریه ماه کوتاهی است، اما به نظر می رسد واقعاً بسیار کوتاه است.

Can I say hello to the live chat?

آیا می توانم به چت زنده سلام کنم؟

I wonder who was first here today.

من تعجب می کنم که امروز اولین بار چه کسی اینجا بود.

Oh. Very interesting.

اوه خیلی جالبه

The champion is back at the top, everyone.

قهرمان دوباره به اوج بازگشته است، همه.

Vytas.

ویتاس.

Congratulations, Vytas

تبریک می‌گویم، Vytas

You are first on today's live chat.

شما اولین نفر در چت زنده امروز هستید.

And then we have Beatriz second place.

و سپس ما Beatriz رتبه دوم.

And then we have. Who else is here?

و بعد داریم. کی دیگه اینجاست؟

Oh, of course, by the way, thank you very much for your lovely email and also the link to the video that you sent earlier.

اوه، البته، به هر حال، از ایمیل دوست داشتنی شما و همچنین لینک ویدیویی که قبلا ارسال کردید، بسیار سپاسگزارم.

Of course, I am saying hello right now to Luis Mendes

البته من همین الان به لوئیس مندس که

is here today.

امروز اینجاست سلام می کنم.

Hello Luis, thank you very much for the lovely video link that you sent me with some beautiful floral images of Amsterdam.

سلام لوئیس، خیلی ممنون از لینک ویدیوی دوست داشتنی که با چند تصویر گل زیبا از آمستردام برای من فرستادی.

I've never been to Amsterdam during the height

من هرگز به آمستردام نرفته‌ام در دوران اوج

of the floral displays, when all the flowers come out.

نمایش گل‌ها، زمانی که همه گل‌ها بیرون می‌آیند.

I've never been.

من هرگز نبودم.

During that period I have been to Amsterdam, but I've never seen for myself the beautiful flowers.

در آن دوره من به آمستردام بوده ام، اما هرگز برای خودم گل های زیبا را ندیده ام.

It is a place that is rather nice to go to certain times of the year.

این مکانی است که برای رفتن به زمان های خاصی از سال نسبتاً خوب است.

You can see all the flowers, all the tulips.

شما می توانید همه گل ها، همه لاله ها را ببینید.

Very famous for its tulips.

به خاطر لاله هایش بسیار معروف است.

Amsterdam is very famous for it.

آمستردام به خاطر آن بسیار معروف است.

Hello to.

سلام به.

Oh, hello to Palmira.

اوه، سلام به پالمیرا.

Hello to wrestle, attack, wrestle.

سلام به کشتی، حمله، کشتی.

I remember growing up.

یادمه بزرگ شدم

My grandparents used to be crazy about wrestling.

پدربزرگ و مادربزرگ من قبلاً دیوانه کشتی بودند.

They used to show it on television during a Saturday afternoon.

آنها آن را در یک بعد از ظهر شنبه در تلویزیون نشان می دادند.

And my grandparents absolutely loved watching the wrestling.

و پدربزرگ و مادربزرگ من کاملاً عاشق تماشای کشتی بودند.

So this was British wrestling.

پس این کشتی بریتانیا بود.

Not like the American wrestling, which is very much

نه مانند کشتی آمریکایی، که

a rather theatrical thing.

یک چیز نسبتاً نمایشی است.

A lot of people say that wrestling is fake.

بسیاری از مردم می گویند که کشتی ساختگی است.

I'm not saying anything because I don't want to offend all of those wrestling fans

من چیزی نمی گویم زیرا نمی خواهم به همه آن طرفداران کشتی

out there, but my grandparents used to love watching the wrestling.

در آنجا توهین کنم، اما پدربزرگ و مادربزرگ من قبلاً عاشق تماشای کشتی بودند.

Basically

اساساً

a couple of rather overweight men in their underpants wrestling each other on television,

چند مرد نسبتاً اضافه وزن با شلوار زیرشان در تلویزیون با هم کشتی می گیرند

and people would become quite involved.

و مردم کاملاً درگیر می شوند.

They would have their favourite wrestler and they would always be one bad guy.

آنها کشتی گیر مورد علاقه خود را خواهند داشت و همیشه یک مرد بد خواهند بود.

And every time the bad guy steps in to the wrestling ring, everyone would go crazy.

و هر بار که مرد بد وارد رینگ کشتی می شد، همه دیوانه می شدند.

They would show just how much they hated that particular wrestler.

آنها نشان می دادند که چقدر از آن کشتی گیر خاص متنفر هستند.

So hello to India.

پس سلام به هند.

Hello India.

سلام هند.

Wrestle attack is watching in India.

حمله کشتی در هند در حال تماشا است.

Also we have a Giovani.

همچنین یک جیوانی داریم.

Hello everyone!

سلام به همه!

How are things?

اوضاع چطوره؟

Hi Mr.

سلام آقای

Duncan, I followed your last stream on Sunday and I heard the story about Mr.

دانکن، من آخرین استریم شما را در روز یکشنبه دنبال کردم و داستان آقای

Steve Giovani.

استیو جیوانی را شنیدم.

You were ill on Sunday.

روز یکشنبه مریض بودی

I hope you are feeling much better now.

امیدوارم الان حالتون خیلی بهتر باشه

New wind Ken is here as well.

کن باد جدید هم اینجاست.

Watching in Vietnam.

تماشا در ویتنام

I know I have a lot of people watching in Vietnam.

می دانم که افراد زیادی در ویتنام تماشا می کنند.

Many, many people

افراد بسیار زیادی

wrestle attack.

کشتی حمله می کنند.

So yes, I love watching the wrestling.

پس بله، من عاشق تماشای کشتی هستم.

Since 2010, I've been watching it.

از سال 2010، من آن را تماشا کردم.

I don't watch it.

من آن را تماشا نمی کنم.

I know in the United States wrestling

من می‌دانم که در ایالات متحده در حال کشتی گرفتن

two men normally holding and trying to throw each other to the ground.

دو مرد هستند که معمولاً یکدیگر را نگه می‌دارند و سعی می‌کنند یکدیگر را به زمین بیندازند.

Quite often they will they will become

اغلب آنها در

intertwined with each other as they try to get the other person on the ground.

تلاش برای به دست آوردن طرف مقابل با یکدیگر در هم تنیده می شوند.

I think the idea with wrestling, I think you are supposed to pin

فکر می‌کنم ایده کشتی‌گیری، من فکر می‌کنم قرار است

pin the other person down on the ground for more than 10s.

فرد مقابل را بیش از 10 ثانیه روی زمین سنجاق کنید.

I think I'm right there.

فکر می کنم همین جا هستم.

I'm sure Wrestle Attack will tell me if I'm wrong.

مطمئنم که رسل اتک به من خواهد گفت که آیا اشتباه می کنم.

Hello also too.

همچنین سلام.

Oh hello, Turkey.

اوه سلام ترکیه

Hi, Turkey.

سلام ترکیه

It's nice to see you here.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Or should I say turkey?

یا باید بگویم بوقلمون؟

Hey, we have Black Eagle watching today.

هی، ما امروز عقاب سیاه را تماشا می کنیم.

I don't know what's happening to my voice, by the way. My voice

اتفاقاً نمی دانم چه بلایی سر صدایم می آید. صدای من

is behaving very strangely today.

امروز خیلی عجیب رفتار می کند. امروز

We have an interesting story

یک داستان جالب داریم

today.

.

The story of stories.

داستان داستان ها.

Do you like stories?

آیا داستان ها را دوست دارید؟

Do you like reading stories?

آیا داستان خواندن را دوست دارید؟

Some people enjoy reading certain types of story.

برخی از افراد از خواندن انواع خاصی از داستان لذت می برند.

I suppose we could also say

فکر می کنم می توانیم بگوییم

reading books.

کتاب خواندن هم.

So a book can have a story.

بنابراین یک کتاب می تواند داستان داشته باشد.

It can have information.

می تواند اطلاعات داشته باشد.

It can give you some knowledge, some information that you need, perhaps for your job.

این می تواند دانش، اطلاعاتی را که به آن نیاز دارید، شاید برای شغلتان به شما بدهد.

I know perhaps, perhaps in the past, more people used books.

می دانم شاید، شاید در گذشته، افراد بیشتری از کتاب استفاده می کردند.

I know nowadays because we have the internet.

من امروز می دانم زیرا ما اینترنت داریم.

And now, of course, artificial intelligence people are now going to the internet more and more for their information.

و اکنون، البته، افراد هوش مصنوعی اکنون بیشتر و بیشتر برای اطلاعات خود به اینترنت مراجعه می کنند.

However,

با این حال،

there are many good reasons why having a book

دلایل خوبی وجود دارد که چرا داشتن یک کتاب

is a good idea.

ایده خوبی است.

I suppose because when you think about it, you can't rewrite a book.

فکر می کنم چون وقتی به آن فکر می کنید، نمی توانید کتابی را بازنویسی کنید.

So if you have an information book, something giving you information, that book cannot be changed.

بنابراین اگر کتاب اطلاعاتی دارید، چیزی که به شما اطلاعات می دهد، آن کتاب قابل تغییر نیست.

So when you read the book, it will give you certain information in a particular way.

بنابراین وقتی کتاب را می خوانید، اطلاعات خاصی را به شیوه ای خاص به شما می دهد.

However, if you go on the internet, you might find there are many, many

با این حال، اگر به اینترنت بروید، ممکن است

versions of that particular information.

نسخه های بسیار زیادی از آن اطلاعات خاص وجود داشته باشد.

Some of it might be correct, some of it might be incorrect,

برخی از آن ممکن است درست باشد، برخی از آن ممکن است نادرست،

false,

نادرست،

fake.

جعلی باشد.

So one of the reasons why I do I always feel reassured when I look at a book and of course, I suppose you might say, but Mr.

بنابراین یکی از دلایلی که من این کار را می‌کنم، همیشه وقتی به یک کتاب نگاه می‌کنم احساس اطمینان می‌کنم و البته، فکر می‌کنم ممکن است بگویید، اما آقای

Duncan, things do change.

دانکن، همه چیز تغییر می‌کند.

So maybe if you buy a book with lots of information in the actual book itself, you might find over time that information will change.

بنابراین شاید اگر کتابی بخرید که اطلاعات زیادی در خود کتاب واقعی دارد، ممکن است در طول زمان متوجه شوید که این اطلاعات تغییر می کند.

Maybe it will be updated.

شاید آپدیت بشه

Maybe you have a scientific book with lots of information in the actual book, but perhaps some of those things have changed over time.

شاید شما یک کتاب علمی با اطلاعات زیادی در کتاب واقعی داشته باشید، اما شاید برخی از این موارد در طول زمان تغییر کرده باشند.

So yes, there is a good reason for not having old books to read.

بنابراین بله، دلیل خوبی برای نداشتن کتاب های قدیمی برای خواندن وجود دارد.

And there is also a good reason for maybe looking for information on the internet.

و همچنین دلیل خوبی برای جستجوی اطلاعات در اینترنت وجود دارد.

I suppose it depends where you go, where you go for your information, where do you get

من فکر می کنم بستگی به این دارد که کجا می روید، کجا برای اطلاعات خود می روید،

your information from?

اطلاعات خود را از کجا می گیرید؟

So we are talking about stories.

بنابراین ما در مورد داستان صحبت می کنیم.

We are talking about books, and we will be looking

ما در مورد کتاب صحبت می کنیم و

at the different types of stories as well.

انواع مختلف داستان را نیز بررسی خواهیم کرد. بله

Yes. Mr. Duncan, do you know don't say it too loud.

آقای دانکن، آیا می دانید آن را زیاد بلند نگویید.

It is hard to believe, but I have got that horrible, vile virus.

باورش سخت است، اما من به آن ویروس وحشتناک و شرور مبتلا شده ام.

The horrible, disgusting one.

وحشتناک، نفرت انگیز.

I wonder which one you mean.

تعجب می کنم که منظور شما کدام است.

Because at the moment there are lots of horrible viruses going around the world.

زیرا در حال حاضر تعداد زیادی ویروس وحشتناک در سراسر جهان وجود دارد.

Anyway, Giovanni, I hope you are feeling better.

به هر حال جیووانی، امیدوارم حالتون بهتر بشه.

I'm just wondering now which virus it is.

من فقط دارم فکر می کنم این کدام ویروس است.

Is it the dreaded corona virus?

آیا این ویروس مخوف کرونا است؟

Perhaps?

شاید؟

If you do have that, I hope you are feeling well very, very soon.

اگر آن را دارید، امیدوارم خیلی زود احساس خوبی داشته باشید.

Get well soon, please.

زود خوب شو لطفا

I don't like to think of my lovely YouTube viewers being unwell.

من دوست ندارم به وضعیت ناخوشایند بینندگان دوست داشتنی یوتیوب فکر کنم.

I have to say.

باید بگویم.

Can I also say hello to Claudia?

آیا می توانم به کلودیا هم سلام کنم؟

Claudia is not feeling very well as well.

کلودیا هم خیلی خوب نیست.

Can you believe it?

باورت میشه؟

What is happening to you all? Can everyone please stop becoming ill?

چه اتفاقی برای همه شما می افتد؟ آیا همه می توانند لطفاً مریض شدن را متوقف کنند؟

So Claudia at the moment is on holiday.

بنابراین کلودیا در حال حاضر در تعطیلات است.

But sadly she's. She's fallen ill.

اما متأسفانه او است. او مریض شده است

Unfortunately.

متاسفانه

So please, Claudia, get well soon as well.

پس لطفا، کلودیا، شما هم زود خوب شوید.

Apparently Giovanni says.

ظاهرا جیووانی می گوید.

Oh no, Mr. Duncan, it is the winter bug.

اوه نه، آقای دانکن، این حشره زمستانی است.

The one that you mentioned the other day. Oh, no, a virus.

همونی که دیروز بهش اشاره کردی اوه، نه، یک ویروس.

Yes, we have it here in the UK.

بله، ما آن را اینجا در بریتانیا داریم.

A lot of people at the moment are falling sick.

بسیاری از مردم در حال حاضر بیمار می شوند.

They are becoming ill because of norovirus.

آنها به دلیل نورویروس بیمار می شوند.

It is a horrible type of virus.

این یک نوع ویروس وحشتناک است.

And if you get it, well, let's just say you will be spending a lot of time on the toilet.

و اگر آن را دریافت کردید، خوب، بیایید بگوییم که زمان زیادی را در توالت صرف خواهید کرد.

That's all I can say.

این تمام چیزی است که می توانم بگویم.

So I hope you get well soon.

پس امیدوارم زود خوب بشی

Giovanni, please, please get well soon.

جیووانی لطفا زود خوب شو

Who else is here today?

چه کسی دیگر امروز اینجاست؟

Christina. Hello, Christina.

کریستینا سلام کریستینا

I will be mentioning you a little bit later on.

من کمی بعداً به شما اشاره خواهم کرد.

I will be talking about you later on.

بعداً در مورد شما صحبت خواهم کرد.

Oh, what is that all about, Mr. Duncan, I wonder?

اوه، این در مورد چیست، آقای دانکن، تعجب می کنم؟

I did mention the pheasant at the start of today's live stream.

من در شروع پخش زنده امروز به قرقاول اشاره کردم.

Because I have a new friend.

چون یه دوست جدید دارم

Yes, it is an animal,

بله، حیوان است،

but it is a lovely animal.

اما حیوان دوست داشتنی است.

It is a very elegant animal.

این حیوان بسیار شیک است.

A rather friendly animal.

یک حیوان نسبتا دوستانه

If you haven't seen it, I will show it to you right now. You.

اگه ندیدی همین الان بهت نشون میدم. شما

And there it was, my newest friend.

و اینجا بود، جدیدترین دوست من.

In fact, he's outside in the garden right now, wandering around.

در واقع، او در حال حاضر بیرون در باغ است و در حال پرسه زدن است.

My lovely little pheasant this morning.

قرقاول کوچولوی دوست داشتنی من امروز صبح.

By the way, I was up very early.

اتفاقا من خیلی زود بیدار بودم.

Not because I wanted to get up early, but because the pheasant was actually calling outside the house.

نه به این دلیل که می خواستم زود بیدار شوم، بلکه به این دلیل که قرقاول در واقع بیرون از خانه صدا می زد.

So I got out of bed.

پس از تخت بلند شدم.

I went downstairs and the pheasant was in the garden and it came over the fence.

رفتم پایین و قرقاول تو باغ بود و از حصار اومد. از

It jumped down

the wall that is in my

دیواری که در

garden and came running over because it knew that it was breakfast time.

باغ من است به پایین پرید و به سرعت آمد، زیرا می دانست که وقت صبحانه است.

So I threw some food out for the pheasant.

بنابراین مقداری غذا برای قرقاول بیرون انداختم.

And this now has become a regular thing.

و این اکنون به یک امر عادی تبدیل شده است.

It's happening every day.

هر روز در حال وقوع است.

So yesterday I actually fed the pheasant three times in the morning, in the afternoon, and then later on in the afternoon it came back again.

بنابراین دیروز من در واقع سه بار در صبح، بعد از ظهر به قرقاول غذا دادم و بعد از ظهر دوباره دوباره برگشت.

So I have a feeling that I may have started a new routine with this particular pheasant.

بنابراین من این احساس را دارم که ممکن است یک روال جدید را با این قرقاول خاص شروع کرده باشم.

It is a beautiful bird.

پرنده زیبایی است.

It is not a peacock, but I can understand why some people might confuse that particular bird with a peacock,

این یک طاووس نیست، اما می توانم بفهمم که چرا برخی ممکن است آن پرنده خاص را با طاووس اشتباه بگیرند،

because the feathers on the male are normally very long and.

زیرا پرهای نر معمولاً بسیار بلند و بلند هستند.

But of course a peacock is much larger and the the tail opens out

اما مسلماً یک طاووس بسیار بزرگتر است و دم آن

into a beautiful display of all sorts of patterns and colours.

به نمایش زیبایی از انواع الگوها و رنگ ها باز می شود.

But yes, pheasants, there are many around here.

اما بله قرقاول ها در این اطراف زیاد هستند.

But this particular pheasant has become very friendly, which is unusual because normally they are not friendly.

اما این قرقاول خاص بسیار دوستانه شده است که غیرعادی است زیرا معمولاً آنها دوستانه نیستند.

They are shy birds

آنها

for very good reasons.

به دلایل بسیار خوبی پرندگان خجالتی هستند.

By the way, if you want to give me a like.

در ضمن اگه میخوای بهم لایک کن

And if you want to subscribe to my YouTube channel because on my YouTube channel there are lots of video lessons,

و اگر می خواهید در کانال یوتیوب من مشترک شوید زیرا در کانال یوتیوب من درس های ویدیویی زیادی وجود دارد،

there are also lots of live streams that have been recorded.

همچنین جریان های زنده زیادی ضبط شده است.

So if you miss my live streams, don't worry, you can watch them again, including this one as well.

بنابراین اگر پخش زنده من را از دست دادید، نگران نباشید، می توانید دوباره آنها را تماشا کنید، از جمله این یکی نیز.

So if you want to give my live stream a lovely like and if you want to subscribe as well,

بنابراین اگر می‌خواهید پخش زنده من را لایک کنید و همچنین می‌خواهید مشترک شوید،

then you will never miss anything that I do ever again.

دیگر هرگز کاری را که من انجام می‌دهم از دست نخواهید داد.

Thank you very much. I do appreciate it, I really do.

خیلی ممنون. من از آن قدردانی می کنم، واقعاً انجام می دهم.

And of course you can catch me twice a week Sunday and Wednesday 2 p.m.

و البته می توانید هفته ای دو بار یکشنبه و چهارشنبه ساعت 2 بعدازظهر مرا بگیرید. به

UK time.

وقت انگلستان

Thank you very much for joining me.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

I will be talking about an interesting subject today.

امروز در مورد یک موضوع جالب صحبت خواهم کرد.

Stories, books,

داستان ها، کتاب ها،

different types of things that can be read.

انواع مختلف چیزهایی که می توان خواند.

You read a book, you might read a certain type of book.

شما یک کتاب بخوانید، ممکن است نوع خاصی از کتاب را بخوانید.

Perhaps you will refer to some sort of book with information.

شاید شما به نوعی کتاب با اطلاعات مراجعه کنید.

The science book, the history book.

کتاب علم، کتاب تاریخ.

Maybe you are learning a new skill.

شاید در حال یادگیری یک مهارت جدید هستید.

Perhaps there is a book that can help you learn that new skill.

شاید کتابی وجود داشته باشد که بتواند به شما در یادگیری آن مهارت جدید کمک کند.

And of course, I suppose we should also mention text books as well.

و البته فکر می کنم باید به کتاب های درسی هم اشاره کنیم.

If you are learning a new subject, quite often you will have a text book.

اگر در حال یادگیری موضوع جدیدی هستید، اغلب اوقات یک کتاب درسی خواهید داشت.

There are many great text books around for you to study from and also refer to as well.

کتاب های درسی بسیار خوبی در اطراف شما وجود دارد که می توانید از آنها مطالعه کنید و همچنین به آنها مراجعه کنید.

Very nice.

خیلی خوبه

In fact, can I say hello to who else is here?

در واقع، می توانم به چه کسی دیگر اینجا سلام کنم؟

I don't want to miss anyone out.

من نمی خواهم کسی را از دست بدهم.

If I forget anyone, I always become very upset.

اگر کسی را فراموش کنم همیشه خیلی ناراحت می شوم.

Can I say hello to fan? Fan turn.

آیا می توانم به طرفداران سلام کنم؟ چرخش فن

Who says thank you for your dedication?

چه کسی می گوید متشکرم از فداکاری شما؟

You are welcome. Thank you very much.

شما خوش آمدید. خیلی ممنون.

This year it is my 19th year

امسال نوزدهمین سالی است که

doing this on YouTube.

این کار را در یوتیوب انجام می دهم.

Why? I hear you ask why, Mr.

چرا؟ من می شنوم که می پرسید چرا آقای

Duncan, do you do it because I like it. Because I love doing it.

دانکن، این کار را انجام می دهید زیرا من آن را دوست دارم. چون من عاشق انجام آن هستم.

And I hope I can continue doing it for a very long time to come.

و امیدوارم بتوانم این کار را برای مدت طولانی ادامه دهم.

So today we are looking at stories.

بنابراین امروز ما به داستان ها نگاه می کنیم.

Stories you might read in a book.

داستان هایی که ممکن است در یک کتاب بخوانید.

Maybe you will hear a story being told.

شاید داستانی را بشنوید که گفته می شود.

Maybe a person will tell you an interesting story about something that happened to them.

شاید شخصی درباره اتفاقی که برای او افتاده است داستان جالبی برای شما تعریف کند.

For example, on Sunday, Mr.

به عنوان مثال، روز یکشنبه، آقای

Steve was telling us all about his moment of drama

استیو همه چیز را در مورد لحظه درام خود تعریف می کرد

when something terrible happened.

که اتفاق وحشتناکی رخ داد.

So there are many ways of expressing story.

بنابراین راه های زیادی برای بیان داستان وجود دارد. تا

We will be looking at that in a couple of moments from now.

چند لحظه دیگر به بررسی آن خواهیم پرداخت. من

I'm a big boy now.

الان پسر بزرگی هستم.

English addict is with you today.

معتاد انگلیسی امروز با شماست.

I hope you are having a good one.

امیدوارم حالتون خوب باشه من

It is myself, Mr. Duncan.

خودم آقای دانکن هستم.

I am still with you.

من هنوز با شما هستم.

And we have a subject to talk about today.

و امروز موضوعی برای صحبت داریم.

Have you ever heard of the phrase well, read a person who is well read.

آیا تا به حال این عبارت را شنیده اید، کسی که خوب خوانده شود را بخوانید. ما

We often describe that person as someone knowledgeable.

اغلب آن شخص را فردی آگاه توصیف می کنیم.

May be a person who has read lots and lots of books, maybe information books,

ممکن است فردی باشد که کتاب های زیادی خوانده باشد، شاید کتاب های اطلاعاتی،

maybe encyclopaedias, maybe they are a person who likes to absorb lots of information.

شاید دایره المعارف ها، شاید فردی باشد که دوست دارد اطلاعات زیادی را جذب کند.

We might often describe that person as well.

ما اغلب ممکن است آن شخص را نیز توصیف کنیم.

Read.

بخوانید. در

Talking of which, we are looking at the subject of stories today.

مورد آن، ما امروز به موضوع داستان نگاه می کنیم.

A good story.

یک داستان خوب

We are looking at stories. We are looking at types of stories.

ما به داستان ها نگاه می کنیم. ما به انواع داستان ها نگاه می کنیم.

And of course I will be showing you some of the books that I like to read and refer to.

و البته تعدادی از کتابهایی را که دوست دارم بخوانم و به آنها مراجعه کنم را به شما نشان خواهم داد.

So I will be showing you some books from my own collection a little bit later on as well.

بنابراین من چند کتاب از مجموعه خودم را نیز کمی بعد به شما نشان خواهم داد.

Can I say hello to silver?

آیا می توانم به نقره سلام کنم؟

Hello, silver.

سلام نقره ای

Don't worry, you haven't missed today's live stream.

نگران نباشید، پخش زنده امروز را از دست نداده اید.

It is still going on so do not panic. Do not worry.

هنوز ادامه دارد پس نترسید. نگران نباشید.

We are looking at good stories.

ما به دنبال داستان های خوب هستیم.

Of course, a good story isn't necessarily a happy story.

البته یک داستان خوب لزوماً یک داستان شاد نیست.

There are lots of different types of stories that exist.

انواع مختلفی از داستان ها وجود دارد.

Some of them don't have to be happy stories. They might be unhappy stories.

بعضی از آنها لازم نیست داستان های شادی داشته باشند. آنها ممکن است داستان های ناخوشایندی باشند.

They might be sad stories.

آنها ممکن است داستان های غم انگیزی باشند.

So a good story we often refer to as an a story that is entertaining or interesting.

بنابراین ما اغلب از یک داستان خوب به عنوان داستانی سرگرم کننده یا جالب یاد می کنیم.

Perhaps a story is a recounted moment or an imagined situation, either written or told.

شاید یک داستان یک لحظه بازگو شده یا یک موقعیت خیالی باشد، نوشته شده یا گفته شده.

A record of an event might be recalled as a story.

سابقه یک رویداد ممکن است به عنوان یک داستان یادآوری شود.

So the word story does cover quite a lot of ways of expressing a certain thing,

بنابراین کلمه داستان راه های زیادی برای بیان یک چیز خاص،

a certain situation, to recount something.

یک موقعیت خاص، برای بازگویی چیزی را پوشش می دهد.

If you recount something, it means you think back, you recall something.

اگر چیزی را بازگو کنید، به این معنی است که به گذشته فکر می کنید، چیزی را به یاد می آورید.

So a story can be written and it can be spoken as well,

بنابراین می توان داستانی نوشت و همچنین می توان آن را گفت،

maybe an experience you had recently or many years ago.

شاید تجربه ای که اخیراً یا سال ها پیش داشته اید.

You might recount that story.

شما ممکن است آن داستان را بازگو کنید.

You might talk about a certain moment of time from your past and then you will tell that as a story.

شما ممکن است در مورد یک لحظه خاص از گذشته خود صحبت کنید و سپس آن را به عنوان یک داستان بگویید.

So quite often, something that is a moment of time,

بنابراین اغلب، چیزی که یک لحظه از زمان است،

something that has occurred, or maybe even an experience that you've had in the past

چیزی که رخ داده است، یا شاید حتی تجربه‌ای که در گذشته داشته‌اید را

can be described as a story or a record of an event,

می‌توان به عنوان یک داستان یا گزارش یک رویداد توصیف کرد،

might be recalled as a story to recall, to recount

ممکن است به عنوان داستانی برای یادآوری، برای بازگویی

an experience from your past.

تجربه‌ای از گذشته‌تان یادآوری شود.

A story is written or is told.

داستانی نوشته یا گفته می شود.

You can write down a story.

می توانید یک داستان بنویسید.

You can tell a story.

شما می توانید یک داستان بگویید.

Quite often you can do both.

اغلب شما می توانید هر دو را انجام دهید.

So maybe something that has been written can also be read.

پس شاید مطلبی که نوشته شده را هم بتوان خواند. می

You can read out the story.

توانید داستان را بخوانید.

You write a story. You tell a story.

شما یک داستان بنویسید. شما یک داستان بگویید.

You recount a story.

شما یک داستان را تعریف می کنید.

A certain experience will be recounted in the form of a story.

یک تجربه خاص در قالب یک داستان بازگو می شود.

So we are often talking about a certain thing, a certain moment of time.

بنابراین ما اغلب در مورد یک چیز خاص، یک لحظه خاص از زمان صحبت می کنیم.

And quite often we will try to express that story in an interesting, clear, vivid way.

و اغلب سعی می کنیم آن داستان را به شیوه ای جالب، روشن و واضح بیان کنیم.

In fact, we often talk about people who are very good at telling stories.

در واقع، ما اغلب در مورد افرادی صحبت می کنیم که در داستان گویی بسیار خوب هستند.

Some people are very good, naturally good at telling stories, whilst other people are not.

بعضی از مردم خیلی خوب هستند، طبیعتاً در داستان گویی خوب هستند، در حالی که دیگران اینطور نیستند.

So you can write a story, tell a story, or recount a story from the past.

بنابراین می توانید داستانی بنویسید، داستانی بگویید یا داستانی از گذشته بازگو کنید.

There are different types of story.

داستان انواع مختلفی دارد.

You can have the novel, a novel,

شما می توانید رمان داشته باشید، رمان، می

you can have a tale,

توانید یک داستان داشته باشید، می

you can have a saga.

توانید یک حماسه داشته باشید.

You can also express a story through an allegory.

شما همچنین می توانید یک داستان را از طریق تمثیل بیان کنید.

These all have certain themes or a particular writing style.

همه اینها مضامین خاصی یا سبک نوشتاری خاصی دارند.

They all have a certain theme, a certain construction, the way they are put together,

همه آنها یک موضوع خاص، یک ساختار خاص، نحوه چیدمان آنها،

the way they are written, and of course the things they contain as well.

نحوه نگارش آنها و البته چیزهایی که در آنها وجود دارد نیز دارند. به

That is the reason why stories are always so different from each other, because of the way in which they are written.

همین دلیل است که داستان ها به دلیل نحوه نگارش آنها همیشه بسیار متفاوت از یکدیگر هستند .

When we look at a novel, a novel is a created story

وقتی به یک رمان نگاه می کنیم، رمان داستانی خلق شده است که

featuring complex situations and is often lengthy.

موقعیت های پیچیده را نشان می دهد و اغلب طولانی است.

It is a long story, so quite often a novel is a long story

این یک داستان طولانی است، بنابراین اغلب یک رمان یک داستان طولانی است که

containing lots of different situations taking place, normally also featuring lots of different characters.

شامل موقعیت های مختلف زیادی است که معمولاً شخصیت های مختلف زیادی را نیز در بر می گیرد.

A long fictitious story involving many situations and characters

یک داستان ساختگی طولانی که شامل موقعیت‌ها و شخصیت‌های زیادی می‌شود،

is often described as a novel, a long story

اغلب به عنوان یک رمان توصیف می‌شود، داستانی طولانی که

featuring many, many characters.

شخصیت‌های بسیاری را در خود دارد.

Famous novels include well, I'm sure you know some of these.

رمان های معروف به خوبی شامل می شوند، من مطمئن هستم که شما برخی از آنها را می شناسید.

Don Quixote going way back to the 17th century that was written To Kill a mockingbird,

دن کیشوت به قرن هفدهم برمی گردد که برای کشتن مرغ مقلد نوشته شد،

a very famous story also made into a wonderful movie as well.

داستان بسیار معروفی که به یک فیلم فوق العاده نیز تبدیل شد.

Jane. Oh.

جین اوه

Especially for the ladies.

مخصوصا برای خانم ها

I know.

I don't want to say that, but I suppose I will.

من می دانم.

من نمی خواهم این را بگویم، اما فکر می کنم خواهم گفت.

In fact, I have

در واقع، من

Jane Eyre romantic stories Jane Eyre is the classic love story.

داستان های عاشقانه جین ایر دارم جین ایر داستان عاشقانه کلاسیک است.

And then, of course, in schools,

و البته در مدارس

quite often

معمولاً در

certain stories or novels are talked about, they are read and then they are discussed.

مورد داستان ها یا رمان های خاصی صحبت می شود، آنها خوانده می شوند و سپس مورد بحث قرار می گیرند.

And I suppose a very good example of that would be the great Gatsby,

و گمان می‌کنم که یک مثال بسیار خوب از آن گتسبی بزرگ باشد،

if Scott Fitzgerald's famous story about, I suppose

اگر داستان معروف اسکات فیتزجرالد در مورد آن باشد، فکر می‌کنم

it is set in a certain period of time where lots of things were happening, lots of things were changing,

در یک دوره زمانی مشخص اتفاق می‌افتد که در آن چیزهای زیادی در حال رخ دادن بودند، چیزهای زیادی در حال تغییر بودند،

and it is a story that is often taught in American schools.

و این داستانی است که اغلب در مدارس آمریکا تدریس می‌شود.

It was, of course, turned into a very long movie.

البته به یک فیلم بسیار طولانی تبدیل شد. به

Which is why it is classed as a novel, because it is one of those long stories, The Great Gatsby.

همین دلیل است که به عنوان یک رمان طبقه بندی می شود، زیرا یکی از آن داستان های بلند، گتسبی بزرگ است.

Have you ever read it?

آیا تا به حال آن را خوانده اید؟

Then we have a tale.

سپس ما یک داستان داریم.

Tale?

قصه؟

A tale is a fantasy story with imagined events

داستان یک داستان فانتزی با وقایع تصوری است که

normally involving strange creatures and fantastic events.

معمولاً شامل موجودات عجیب و غریب و رویدادهای خارق العاده می شود.

Normally things that are slightly odd, strange, bizarre,

معمولاً چیزهایی که کمی عجیب و غریب، عجیب و غریب، عجیب و غریب هستند،

maybe a certain situation involving

ممکن است یک موقعیت خاص شامل

a person who may or may not be in danger.

شخصی باشد که ممکن است در خطر باشد یا نباشد.

So I'm sure we can think of many tales.

بنابراین من مطمئن هستم که می توانیم به داستان های زیادی فکر کنیم.

A fairy tale, a story often told to children.

یک افسانه، داستانی که اغلب برای کودکان گفته می شود.

So a fairy tale is a type of story aimed at young people

بنابراین یک افسانه نوعی داستان است که اغلب جوانان را هدف قرار می دهد،

quite often, fairy tales will have some sort of message contained within them.

افسانه ها نوعی پیام در درون خود دارند.

Trust.

اعتماد کنید.

Being brave or heroic.

شجاع یا قهرمان بودن

Fairy tales.

افسانه های پریان.

The beautiful princess

شاهزاده خانم زیبا

and other things like that.

و چیزهای دیگر از این قبیل.

The tale

داستانی که

we often talk of tales of old fictional stories from the past that are not true.

ما اغلب از داستان های داستانی قدیمی از گذشته صحبت می کنیم که واقعیت ندارند.

Something fictional is untrue.

یک چیز تخیلی نادرست است.

It has been said or written, but it is not based on anything that actually happened.

گفته یا نوشته شده است، اما بر اساس چیزی نیست که واقعاً اتفاق افتاده است.

It is fictional fiction is created, made up.

این داستان تخیلی ساخته شده است، ساخته شده است.

A tale can also be a fantasy story.

یک داستان همچنین می تواند یک داستان فانتزی باشد.

I'm sure you can think of many fantasy stories that have been written, especially if you are a big fan

مطمئنم می توانید به داستان های فانتزی زیادی که نوشته شده اند فکر کنید، به خصوص اگر از طرفداران پر و پا قرص

of certain types of story.

انواع خاصی از داستان باشید.

Snow white is a very good example of a tale, maybe even a fairy tale.

سفید برفی نمونه بسیار خوبی از یک داستان است، شاید حتی یک افسانه.

Jack in the Beanstalk is another one.

جک در لوبیا یکی دیگر از آنهاست.

I remember reading that it school

یادم می‌آید که

in my early days at primary school,

در دوران ابتدایی‌ام در مدرسه خواندم،

we would often read

اغلب

stories with some sort of dramatic plot

داستان‌هایی با نوعی طرح دراماتیک

Jack and the Beanstalk.

جک و لوبیا می‌خواندیم.

And then, of course, I suppose you could describe Robin Hood and his Merry Men.

و سپس، البته، گمان می‌کنم می‌توانید رابین هود و مردان شاد او را توصیف کنید.

There are people who believe that Robin Hood was a real person.

افرادی هستند که معتقدند رابین هود یک شخص واقعی بوده است.

He is what we call a legend.

او همان چیزی است که ما آن را افسانه می نامیم.

The legend of Robin Hood.

افسانه رابین هود.

Then we have a fable.

سپس ما یک افسانه داریم.

Now, I didn't mention this earlier, but I'm going to mention it. Fable.

حالا من قبلاً به این موضوع اشاره نکردم، اما قصد دارم به آن اشاره کنم. افسانه.

When we talk about fables, we are talking about a short story with a moral message contained within it,

وقتی از افسانه صحبت می کنیم، در مورد داستان کوتاهی صحبت می کنیم که پیامی اخلاقی در آن وجود دارد،

a story used to teach a life lesson or to give moral guidance can be described as a fable.

داستانی که برای آموزش یک درس زندگی یا راهنمایی اخلاقی استفاده می شود را می توان به عنوان یک افسانه توصیف کرد.

Quite often fairy tales told to children are also fables as well.

اغلب افسانه هایی که برای کودکان گفته می شود نیز افسانه هستند.

Moving on.

در حال حرکت

Then we have a saga.

سپس ما یک حماسه داریم.

Sagas.

حماسه ها.

A saga

حماسه

is a long story, normally involving one hero or many characters over a long period of time.

یک داستان طولانی است که معمولاً یک قهرمان یا شخصیت های زیادی را در یک دوره زمانی طولانی درگیر می کند.

So when you think of a saga, it is a story that stretches over a long period of time,

بنابراین وقتی به یک حماسه فکر می‌کنید، داستانی است که در یک دوره زمانی طولانی،

often with different generations of the same family.

اغلب با نسل‌های مختلف یک خانواده ادامه دارد.

So you might have a long story involving

بنابراین ممکن است شما یک داستان طولانی داشته باشید که شامل

lots of characters, but also maybe those characters are all related in some way,

شخصیت های زیادی می شود، اما همچنین ممکن است آن شخصیت ها به نوعی به هم مرتبط باشند

and the story is all about their lives.

و داستان تماماً در مورد زندگی آنها باشد.

Sagas

حماسه ها

include Lord of the rings.

شامل ارباب حلقه ها می شود.

Lord of the rings is a saga.

ارباب حلقه ها یک حماسه است.

It is a long story.

داستان طولانی است.

And of course you do have a central character the hero and his journey.

و البته شما یک شخصیت اصلی قهرمان و سفر او دارید.

Quite often a saga will involve that type of character.

اغلب یک حماسه شامل آن نوع شخصیت می شود.

Then we have roots.

سپس ما ریشه داریم.

A very famous story concerning slavery.

داستان بسیار معروف در مورد برده داری.

Then we have Norse saga, The Hero's Journey.

سپس ما حماسه نورس، سفر قهرمان را داریم.

These are the classic sagas.

اینها حماسه های کلاسیک هستند.

In fact, you might say that that is where the word was originally used.

در واقع، ممکن است بگویید که در ابتدا از این کلمه استفاده شده است.

When we are talking about Norse heroic stories

وقتی از داستان های قهرمانی نورس

from the distant past,

از گذشته های دور صحبت می کنیم،

then we have an allegory.

آن وقت یک تمثیل داریم.

Allegory is a story created to represent a type of teaching, or to convey a moral lesson.

تمثیل داستانی است که برای نشان دادن نوعی آموزه یا برای انتقال یک درس اخلاقی خلق شده است.

When we talk about morals, we are talking about the right way to do something, the correct way to do something,

وقتی در مورد اخلاق صحبت می کنیم، در مورد روش درست انجام کاری صحبت می کنیم، روش صحیح انجام کاری،

something that has morals, a moral story,

چیزی که دارای اخلاق است، داستانی اخلاقی،

a story that is giving advice or maybe teaching a lesson,

داستانی که در حال پند دادن یا شاید تدریس یک درس است،

a life lesson, even

یک درس زندگی، حتی

biblical stories.

داستان های کتاب مقدس.

We often think of stories that are written in religious text as quite often taking on some sort of message.

ما اغلب به داستان‌هایی فکر می‌کنیم که در متن مذهبی نوشته شده‌اند، غالباً نوعی پیام را دریافت می‌کنند.

They are trying to give meaning.

سعی می کنند معنا بدهند.

They are often based as an allegory.

آنها اغلب به عنوان یک تمثیل است.

Moral lessons, and of course the word I mentioned earlier, a fable as well.

درس های اخلاقی و البته کلمه ای که قبلاً گفتم، یک افسانه نیز.

Fable.

افسانه.

As a saga.

به عنوان یک حماسه.

Yes, you are right.

بله حق با شماست.

Star Wars is a saga.

جنگ ستارگان یک حماسه است.

It is a long running story

این یک داستان طولانی است

which takes takes place over a long period of time.

که در یک دوره زمانی طولانی اتفاق می افتد.

So yes, you are right.

پس بله حق با شماست.

Well done Christine.

آفرین کریستین

You are right with that one.

حق با اون یکی هستی

A story might be short and

یک داستان ممکن است کوتاه

or cut

یا کوتاه باشد

to allow the reader to absorb its meaning faster.

تا به خواننده اجازه دهد معنای آن را سریعتر جذب کند.

So quite often if they read a story that is long,

بنابراین اغلب اگر داستانی طولانی بخوانند،

a story that has a lot going on in the actual story itself,

داستانی که در خود داستان واقعی اتفاقات زیادی می افتد،

it might be a little bit long and boring.

ممکن است کمی طولانی و خسته کننده باشد.

So it is not unusual for certain stories to be short and

بنابراین، کوتاه بودن برخی داستان‌ها غیرعادی نیست و

we often describe those stories as being abridged.

ما اغلب آن داستان‌ها را خلاصه شده توصیف می‌کنیم.

If you abridge something, you shorten that thing.

اگر چیزی را خلاصه کنید، آن چیز را کوتاه می کنید.

You make it easier to understand.

شما درک آن را آسان تر می کنید.

A long story might be abridged.

یک داستان طولانی ممکن است خلاصه شود.

The version of that story is short.

نسخه آن داستان کوتاه است.

It is much shorter

بسیار کوتاهتر

than it was originally.

از آنچه در ابتدا بود است.

I think I will show you some of the things that I like, looking at most of the books

فکر می‌کنم برخی از چیزهایی را که دوست دارم به شما نشان خواهم داد، با نگاهی به بیشتر کتاب‌هایی

that I have nowadays, and many of the books that I look at on a daily basis tend to be information

که امروزه دارم، و بسیاری از کتاب‌هایی که روزانه به آنها نگاه می‌کنم بیشتر

based.

مبتنی بر اطلاعات هستند.

So information books, books, encyclopaedias, maybe information about a certain topic or subject.

بنابراین کتاب های اطلاعاتی، کتاب ها، دایره المعارف ها، شاید اطلاعاتی در مورد یک موضوع یا موضوع خاص.

So I will give you an idea of the sorts of things that I have when I'm looking at books or when I'm referring

بنابراین من به شما ایده ای از انواع چیزهایی خواهم داد که وقتی به کتاب ها نگاه می کنم یا وقتی

to books.

به کتاب ها اشاره می کنم دارم.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

Here's one.

اینجا یکی است.

I often look at this particular book.

من اغلب به این کتاب خاص نگاه می کنم.

This is one that is very interesting all about the night sky,

این موردی است که در مورد آسمان شب بسیار جالب است

and it gives you lots of information about the stars,

و اطلاعات زیادی در مورد ستارگان،

the galaxies around us, and of course all the planets that surround us as well.

کهکشان های اطراف ما و البته تمام سیاراتی که ما را احاطه کرده اند به شما می دهد.

They all go around and around.

همه آنها دور و بر می گردند.

And I don't know if you were out last night, did anyone see

و من نمی دانم که آیا شما دیشب بیرون بودید، آیا کسی

the planets in the sky last night in the early evening?

دیشب در اوایل عصر سیارات را در آسمان دیده است؟

If you go outside, you can actually see some of the planets very close to each other in the sky.

اگر به بیرون بروید، در واقع می توانید برخی از سیارات را بسیار نزدیک به یکدیگر در آسمان ببینید.

I think at the moment there are around seven of them, seven planets all visible,

من فکر می کنم در حال حاضر حدود هفت سیاره وجود دارد، هفت سیاره که همه قابل مشاهده هستند،

although I think for maybe three of them you have to have a telescope, which at the moment I don't have.

اگرچه فکر می کنم شاید برای سه تای آنها باید تلسکوپ داشته باشید، که در حال حاضر من ندارم.

So this is a very interesting book if you want to refer to maybe where certain stars are situated

بنابراین اگر می‌خواهید به جایی که ستاره‌های خاصی

at certain times.

در زمان‌های مشخصی قرار دارند، مراجعه کنید، این کتاب بسیار جالبی است.

So there is something very interesting.

بنابراین یک چیز بسیار جالب وجود دارد.

It gives you the positions of the stars at certain times or certain points of the year.

موقعیت ستارگان را در زمان های خاص یا نقاط خاصی از سال به شما می دهد.

So you can go outside into the garden, you can look up and you know exactly what you are looking at and where abouts those things are.

بنابراین می توانید به بیرون به باغ بروید، می توانید به بالا نگاه کنید و دقیقاً می دانید به چه چیزی نگاه می کنید و آن چیزها کجا هستند.

This is a pretty interesting subject and one

این یک موضوع بسیار جالب است و

that never fails to blow my mind.

هرگز ذهن من را متحیر نمی کند.

If I was honest with you.

اگر با شما صادق بودم

Here's another one.

اینم یکی دیگه

I'm sure you know what this particular book is all about. You.

من مطمئن هستم که می دانید این کتاب خاص در مورد چیست. شما

Oh, Mr.

اوه، آقای

Duncan, yes, we know you like birds very much, I do, I love birds, and this is one of my favourite books that I often refer to

دانکن، بله، ما می دانیم که شما پرندگان را بسیار دوست دارید، من دوست دارم، من پرندگان را دوست دارم، و این یکی از کتاب های مورد علاقه من است که اغلب به آن مراجعه می کنم

because it has lots of information about

زیرا اطلاعات زیادی در مورد

birds, British birds.

پرندگان، پرندگان بریتانیایی دارد.

So these are all the birds that you will see.

پس اینها همه پرندگانی هستند که خواهید دید.

You will find around Britain.

در اطراف بریتانیا خواهید یافت.

And all of my favourite birds are in here.

و همه پرندگان مورد علاقه من اینجا هستند.

I wonder if the pheasant is in here.

من نمی دانم که آیا قرقاول اینجاست؟

I haven't planned this so I'm going to see if I can find the pheasant.

من این را برنامه ریزی نکرده ام، بنابراین می روم ببینم آیا می توانم قرقاول را پیدا کنم.

I bet I can, there.

شرط می بندم می توانم، آنجا.

Let's see. Let's go to the back.

بیایید ببینیم. بریم پشت.

So if you are trying to find something in a book, quite often you will look at the back of the book in the

بنابراین اگر می‌خواهید چیزی در یک کتاب پیدا کنید، اغلب به پشت کتاب در

index.

فهرست نگاه می‌کنید.

So I will look at the index and I will try to find pheasant.

بنابراین من به شاخص نگاه خواهم کرد و سعی خواهم کرد قرقاول را پیدا کنم.

Oh, page 55.

آه، صفحه 55.

Apparently page 55 is the pheasant.

ظاهراً صفحه 55 قرقاول است.

Let's have a look, shall we?

بیایید نگاهی بیندازیم، نه؟

Oh yes. Look at that.

اوه بله. به آن نگاه کنید.

There it is.

آنجاست.

Lovely pheasant.

قرقاول دوست داشتنی.

The pheasant.

قرقاول.

There is the male and the one at the back, that is the female.

نر است و آن که در پشت است، آن ماده است.

So the female pheasant and the male pheasant are very different from each other.

بنابراین قرقاول ماده و قرقاول نر با یکدیگر تفاوت زیادی دارند.

They look very different in appearance.

از نظر ظاهری بسیار متفاوت به نظر می رسند.

And yes, you do find them quite often in this area.

و بله، شما اغلب آنها را در این منطقه پیدا می کنید.

So around this area there are lots and lots of pheasants.

بنابراین در اطراف این منطقه تعداد زیادی قرقاول وجود دارد.

A good book. I love this book very much.

یک کتاب خوب من این کتاب را خیلی دوست دارم.

It is always a book that I love reading, even though I know some of the information in here, I still love reading it.

همیشه کتابی است که من عاشق خواندن آن هستم، حتی با وجود اینکه برخی از اطلاعات اینجا را می دانم، هنوز هم عاشق خواندن آن هستم.

I love the pictures and I love all the information.

من عاشق تصاویر هستم و همه اطلاعات را دوست دارم.

And of course many of the birds in this book. I've never seen

و البته بسیاری از پرندگان این کتاب. من هرگز

in real life.

در زندگی واقعی ندیده ام.

So it does give you a chance to find out about the birds that you might not see normally.

بنابراین به شما فرصتی می دهد تا در مورد پرندگانی که ممکن است به طور معمول آنها را نبینید، اطلاعات کسب کنید.

As you know, I love travelling and can I say a big thank you to Christina

همانطور که می دانید، من عاشق سفر هستم و می توانم از کریستینا تشکر کنم

who sent this lovely book all about the place in which she lives.

که این کتاب دوست داشتنی را درباره مکانی که در آن زندگی می کند ارسال کرد.

Isn't that great? Genoa in Italy?

این عالی نیست؟ جنوا در ایتالیا؟

And I have to say, once again, a very interesting book with lots of information

و یک بار دیگر باید بگویم کتابی بسیار جالب با اطلاعات زیاد

and beautiful colour photographs as well.

و همچنین عکس های رنگی زیبا.

As you know, I love travelling and that book is one that I have looked at many, many times.

همانطور که می دانید، من عاشق سفر هستم و آن کتابی است که بارها و بارها به آن نگاه کرده ام.

One of the problems with some books is if you look at them too often, they start to fall to pieces.

یکی از مشکلات برخی کتاب ها این است که اگر زیاد به آنها نگاه کنید، شروع به تکه تکه شدن می کنند.

I do have some books that I've read so many times.

من چند کتاب دارم که بارها خوانده ام.

All of the pages have started to fall out, which isn't very good when you think about it.

همه صفحات شروع به ریزش کرده اند، که وقتی به آن فکر می کنید خیلی خوب نیست.

I don't know why, but this morning

نمی‌دانم چرا، اما امروز صبح به

I accidentally picked up this this morning, so I was collecting some books.

طور تصادفی امروز صبح این را برداشتم، بنابراین داشتم چند کتاب جمع می‌کردم.

But I also picked up this by accident.

اما من هم به طور اتفاقی این را برداشتم.

So this is not a book.

پس این یک کتاب نیست.

This is actually a DVD of Mind Your Language, which is a TV show all about a teacher

این در واقع یک DVD از Mind Your Language است که یک برنامه تلویزیونی است که همه چیز درباره معلمی است

who is teaching a group of foreign students, teaching them how to speak English.

که به گروهی از دانشجویان خارجی آموزش می دهد و به آنها نحوه صحبت کردن به زبان انگلیسی را آموزش می دهد.

It is a very funny TV show, but it is not a book.

این یک برنامه تلویزیونی بسیار خنده دار است، اما یک کتاب نیست.

I don't know why I picked this up.

نمیدونم چرا اینو انتخاب کردم

Anyway,

به هر حال،

it gives me a chance to actually show it to you, which is always good.

این به من این فرصت را می دهد که واقعاً آن را به شما نشان دهم، که همیشه خوب است.

Continuing what we were talking about, some stories in the past are now being censored.

در ادامه آنچه در مورد آن صحبت می کردیم، برخی از داستان های گذشته اکنون سانسور می شوند.

This has become quite a hot topic in the past.

این موضوع در گذشته به یک موضوع داغ تبدیل شده است.

Some stories written in the past are now being censored or edited

برخی از داستان‌هایی که در گذشته نوشته شده‌اند اکنون سانسور یا ویرایش می‌شوند

so as not to offend certain groups of people in the present.

تا گروه‌های خاصی از مردم در حال حاضر توهین نشوند. در

Now, so there are certain stories, certain books, and they are addressing

حال حاضر، بنابراین داستان های خاصی وجود دارد، کتاب های خاصی، و آنها به

particular topics.

موضوعات خاصی می پردازند.

Some of those topics might be sensitive issues.

برخی از آن موضوعات ممکن است مسائل حساسی باشند.

They might have things occurring in those books or in those stories that might upset certain people.

آنها ممکن است چیزهایی در آن کتاب ها یا در آن داستان ها داشته باشند که ممکن است افراد خاصی را ناراحت کند.

And of course, there might be stories that have been made up.

و البته، ممکن است داستان هایی ساخته شده باشند.

They are fiction

آنها تخیلی هستند

that may or may not be true.

که ممکن است درست باشند یا نباشند.

Something that has been made up, something that has been created.

چیزی که ساخته شده، چیزی که خلق شده است.

So some stories now, or maybe what is happening at the moment

بنابراین برخی از داستان‌ها در حال حاضر، یا شاید آنچه در حال حاضر

here in the UK, many stories are actually now having warnings put

اینجا در بریتانیا اتفاق می‌افتد، در واقع بسیاری از داستان‌ها هشدارهایی

on the front of the book.

در جلوی کتاب دارند.

So before you read the book, there is a warning telling you

بنابراین قبل از خواندن کتاب، هشداری وجود دارد که به شما می گوید

that certain things in this book

برخی از چیزهای این کتاب

may be upsetting or they might offend you.

ممکن است ناراحت کننده باشند یا ممکن است شما را آزار دهند.

And I'm not sure how I feel about that, because a book that was written

و من مطمئن نیستم که در مورد آن چه احساسی دارم، زیرا کتابی که

maybe 50 years ago or 100 years ago, or even 150 years ago,

شاید 50 سال پیش یا 100 سال پیش، یا حتی 150 سال پیش نوشته شده باشد،

the things happening in that book, of course, will not relate to the present day,

چیزهایی که در آن کتاب اتفاق می‌افتد، البته به امروز مربوط نمی‌شود،

but they are still interesting to read, even though many of the things in the in the book have now passed by.

اما هنوز خواندن آنها جالب است، حتی اگر بسیاری از چیزهای موجود در کتاب اکنون گذشته است.

Maybe things we don't think anymore, or things we don't believe in, or maybe attitudes from the past.

شاید چیزهایی که دیگر به آنها فکر نمی کنیم، یا چیزهایی که به آنها اعتقاد نداریم، یا شاید نگرش هایی از گذشته.

However, I think it is still worthwhile.

با این حال، من فکر می کنم هنوز هم ارزشمند است.

It is still valuable to keep those things as they were, because it gives you a reference to the past.

همچنان ارزشمند است که آن چیزها را همانطور که بودند نگه دارید، زیرا به شما اشاره ای به گذشته می دهد.

It gives you a very clear understanding of what people thought and how they how they behaved in the past.

این به شما درک بسیار واضحی از آنچه مردم فکر می‌کردند و نحوه رفتارشان در گذشته به شما می‌دهد.

So I do think

بنابراین فکر می‌کنم

that censoring stories, editing famous books,

سانسور داستان‌ها، ویرایش کتاب‌های معروف

or in some cases just warning people about them

یا در برخی موارد فقط هشدار دادن به مردم در مورد آنها

might might not be a good idea.

ممکن است ایده خوبی نباشد.

Many school students will read certain stories as part of their English literature class curriculum.

بسیاری از دانش آموزان مدرسه داستان های خاصی را به عنوان بخشی از برنامه درسی کلاس ادبیات انگلیسی خود می خوانند.

It is true.

درست است.

I remember when I was at school, when I was at school, we did read a couple of well-known stories.

یادم می آید زمانی که در مدرسه بودم، زمانی که در مدرسه بودم، چند داستان معروف خواندیم.

We read Lord of the flies at school.

ما در مدرسه ارباب مگس ها را می خوانیم.

We did that as part of one of our English literature exam, so we had to read the book.

ما این کار را به عنوان بخشی از یکی از امتحانات ادبیات انگلیسی خود انجام دادیم، بنابراین مجبور شدیم کتاب را بخوانیم.

Then we had to write an essay about the book itself and what we learnt from the book.

سپس باید در مورد خود کتاب و آنچه از کتاب یاد گرفتیم انشا بنویسیم.

So a very good example of a story that also is an allegory.

بنابراین یک مثال بسیار خوب از یک داستان که همچنین یک تمثیل است. به هر حال، ارباب مگس ها،

It is giving a sort of message,

این یک نوع پیام است،

not a very nice story, by the way,

داستان خیلی خوبی نیست

Lord of the flies.

.

Of course,

البته،

there are many authors, many people who wrote or write books

نویسندگان بسیاری وجود دارند، بسیاری از افرادی که کتاب نوشته یا می نویسند

who are often referred to in teaching.

که اغلب در تدریس به آنها اشاره می شود.

For example, Dickens, Charles Dickens is often referenced

به عنوان مثال، دیکنز، چارلز دیکنز اغلب

or referred to when talking about literature, stories.

هنگام صحبت در مورد ادبیات، داستان ها به آنها ارجاع یا اشاره می شود.

He was, of course, a great storyteller.

او البته داستان سرای بزرگی بود.

And then, of course, we have the Bronte sisters with all of their,

و سپس، البته، ما خواهران برونته را با تمام

I would say, their romantic stories finding the right man, losing your love,

داستان‌های عاشقانه‌شان، می‌توانم بگویم، داریم که مرد مناسب را پیدا می‌کنند، عشقت را از دست می‌دهند،

finding yourself wandering alone.

خودت را در تنهایی سرگردان می‌بینند.

Then of course, we have Mark Twain quite often.

البته، ما اغلب مارک تواین را داریم.

He is studied in the USA, in American schools.

او در ایالات متحده آمریکا، در مدارس آمریکایی تحصیل می کند.

Quite often they will talk a lot about Mark Twain, of course, his famous characters, Tom Sawyer and Huckleberry Finn.

اغلب آنها درباره مارک تواین صحبت می کنند، البته شخصیت های معروف او، تام سایر و هاکلبری فین.

Now we actually read that story.

اکنون ما در واقع آن داستان را می خوانیم.

We read Huckleberry Finn at school for one of our literature exams.

ما در مدرسه برای یکی از امتحانات ادبیاتمان هاکلبری فین را خواندیم.

A very interesting story, one of those stories that may or may not be a little bit out of date,

یک داستان بسیار جالب، یکی از آن داستان هایی که ممکن است کمی قدیمی باشد یا نباشد،

because some of the language in that story is not.

زیرا برخی از زبان های آن داستان اینطور نیست.

Well, it's not politically correct nowadays.

خب، این روزها از نظر سیاسی درست نیست.

Let's just say Samuel Clemens, by the way, was his real name one of those wonderful trivia questions that a lot of people ask

بیایید فقط بگوییم ساموئل کلمنس، به هر حال، آیا نام واقعی او یکی از آن سوالات بی اهمیت فوق العاده ای بود که بسیاری از مردم از

him? Was Samuel Clemens better known as.

او می پرسند؟ ساموئل کلمنس بیشتر به این نام معروف بود.

And now you can say Mark Twain, that's who.

و حالا می توانید بگویید مارک تواین، این همان کسی است.

Do you like to read?

آیا دوست داری بخوانی؟

I have to say, I do like reading, although

باید بگویم، من عاشق مطالعه هستم، اگرچه

and I'm being honest, although a lot of the reading that I do nowadays is online,

و صادقانه می گویم، اگرچه بسیاری از مطالعه هایی که این روزها انجام می دهم به صورت آنلاین است،

I do often read things on the internet, stories,

اغلب مطالبی را در اینترنت می خوانم، داستان ها،

maybe biographies about a famous person, maybe some historical information.

شاید زندگی نامه های یک فرد مشهور، شاید برخی اطلاعات تاریخی.

Quite often I will read it online.

اغلب من آن را به صورت آنلاین می خوانم.

One of my pieces of advice that I would give a piece of advice for you.

یکی از توصیه های من که یک نصیحت به شما می کنم.

Now, if you are looking for information about something on the internet, I always suggest that you look in more than one place.

حالا اگر به دنبال اطلاعاتی در مورد چیزی در اینترنت هستید، من همیشه پیشنهاد می کنم که در بیش از یک مکان جستجو کنید.

So maybe you can go to one website or one place that has the information, and then maybe look somewhere else for the same information.

بنابراین شاید بتوانید به یک وب‌سایت یا مکانی که دارای اطلاعات است بروید و سپس به دنبال همان اطلاعات در جای دیگری بگردید.

And then if there is a difference,

و سپس اگر تفاوتی وجود دارد،

at least it gives you a chance to make up your own mind.

حداقل به شما این فرصت را می دهد که تصمیم خود را بگیرید.

It might confuse you,

ممکن است شما را گیج کند،

but I think it is a very good way of making sure that the thing

اما فکر می‌کنم این روش بسیار خوبی است برای اطمینان از اینکه چیزی که

you are learning, or the thing you are reading has some

یاد می‌گیرید یا چیزی که می‌خوانید دارای

facts contained within it.

حقایقی است.

So there are many different types of story you can have.

بنابراین انواع مختلفی از داستان وجود دارد که می توانید داشته باشید.

Fiction. Fiction is made up.

داستانی. داستان ساخته شده است.

It is created, it doesn't really exist.

ایجاد شده است، واقعا وجود ندارد.

Fiction.

داستانی.

Then we have factual.

سپس ما واقعی است.

Factual relates to things that are real or true.

واقعیت به چیزهایی که واقعی یا واقعی هستند مربوط می شود.

Maybe something that is documenting a press event.

شاید چیزی که یک رویداد مطبوعاتی را مستند می کند.

Something happened in the past, it is factual.

اتفاقی در گذشته افتاده است، واقعیت دارد.

And then of course we have biography.

و البته ما بیوگرافی داریم.

When we talk about biographies, we are talking about the story of a person's life.

وقتی از زندگی نامه صحبت می کنیم، در مورد داستان زندگی یک فرد صحبت می کنیم.

I am very interested in biographies.

من به بیوگرافی علاقه زیادی دارم.

I do like reading about other people's lives, especially people who have a certain amount of success in their lives.

من دوست دارم در مورد زندگی دیگران بخوانم، به خصوص افرادی که میزان مشخصی از موفقیت در زندگی خود دارند.

It is always interesting to find out what happened in their past.

همیشه جالب است که بفهمیم در گذشته آنها چه اتفاقی افتاده است.

How did they go from that point to that point?

چگونه از آن نقطه به آن نقطه رفتند؟

How did they go from perhaps having a very difficult childhood

چگونه آنها از دوران کودکی شاید بسیار سخت

to having success?

به موفقیت رسیدند؟

That journey is quite often an interesting one, and that is what normally

آن سفر اغلب یک سفر جالب است، و این همان چیزی است که معمولاً

a biography will explain a person's life story.

یک بیوگرافی داستان زندگی یک فرد را توضیح می دهد.

Then of course, we have history.

پس از آن، البته، ما تاریخ داریم.

A lot of people like looking at history, recent history.

بسیاری از مردم دوست دارند به تاریخ، تاریخ اخیر نگاه کنند.

War is always a very popular topic.

جنگ همیشه یک موضوع بسیار محبوب است.

I've noticed.

من متوجه شده ام.

If you ever put the television on and you start flicking around the channels on your TV, you will find there are many,

اگر زمانی تلویزیون را روشن کنید و شروع به ورق زدن کانال‌های تلویزیون خود کنید، خواهید دید که

many documentaries about the war, first World War and Second World War

مستندهای بسیار زیادی در مورد جنگ، جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم

and all the people involved in those particular points of time.

و همه افرادی که در آن زمان‌های خاص درگیر هستند وجود دارد.

Then of course we have science.

البته ما علم داریم.

Oh yes, I like science very much.

اوه بله، من علم را خیلی دوست دارم.

When I was a kid, I used to always read science books.

وقتی بچه بودم همیشه کتاب های علمی می خواندم.

I always had a science book in front of me, quite often biology.

همیشه یک کتاب علمی پیش رویم بود، اغلب زیست شناسی.

I was fascinated by biology, biology,

من مجذوب زیست‌شناسی، زیست‌شناسی،

how all of this works,

نحوه کارکرد همه این‌ها

and all of the parts that go together to make it work.

و همه بخش‌هایی بودم که در کنار هم قرار می‌گیرند تا کار کنند.

So. So there are many different types of story, many different types of book.

بنابراین. بنابراین انواع مختلف داستان، انواع مختلف کتاب وجود دارد.

I suppose when you think about it,

فکر می‌کنم وقتی به آن فکر می‌کنید،

the most basic, of course, factual and fiction, things that are not true, things that have been created

ابتدایی‌ترین، البته واقعی و تخیلی، چیزهایی که درست نیستند، چیزهایی که خلق شده‌اند

and things that are true or they are based in reality.

و چیزهایی که واقعیت دارند یا بر اساس واقعیت هستند، باشد.

I will be going in a moment.

یه لحظه دیگه میرم

I've just realised I did not realise that it's 3:07 o'clock, nearly.

من تازه متوجه شدم که متوجه نشدم که ساعت 3:07 است، تقریباً.

Goodness me, today's lesson has gone by very quickly.

خداروشکر، درس امروز خیلی زود گذشت.

I hope you have enjoyed today's live stream.

امیدوارم از پخش زنده امروز لذت برده باشید.

Whatever you are doing this afternoon, perhaps you will be reading a book.

هر کاری که امروز بعدازظهر انجام می دهید، شاید در حال خواندن کتاب باشید.

Maybe you are reading a book right now.

شاید الان در حال خواندن کتاب هستید.

Maybe there is something you are studying in a book to help you learn.

شاید چیزی باشد که شما در حال مطالعه در کتابی هستید که به شما در یادگیری کمک کند.

Thank you very much for your company.

از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.

Guess what?

حدس بزنید چی؟

We are back on Sunday from 2 p.m.

یکشنبه از ساعت 14 برگشتیم. به

UK time. Mr. Steve of course will be here.

وقت انگلستان البته آقای استیو اینجا خواهد بود.

No doubt he will be talking all about his rather unpleasant experience last week

بدون شک او در مورد تجربه نسبتاً ناخوشایند خود در هفته گذشته صحبت خواهد کرد

and of course, I hope you will be here as well on Sunday because we will all be together.

و البته، امیدوارم که شما نیز یکشنبه اینجا باشید زیرا همه ما با هم خواهیم بود.

The English addicts will all be joining together again, so I hope you can join me on Sunday.

همه معتادان انگلیسی دوباره به هم خواهند پیوست، بنابراین امیدوارم که شما هم بتوانید یکشنبه به من بپیوندید.

This is Mr.

Duncan in the birthplace of the English language saying thank you for watching.

این آقای

دانکن در زادگاه انگلیسی زبان است که می گوید از تماشای شما متشکرم.

See you later. Take care of yourselves.

بعدا میبینمت مواظب خودت باش

And of course, until the next time we meet here. Whatever you are doing.

و البته تا دفعه بعد که اینجا همدیگر را ببینیم. هر کاری که داری انجام میدی

Have fun. Enjoy yourself.

خوش بگذره از خودت لذت ببر

Perhaps you are going to sit down and read a book.

شاید قرار است بنشینید و کتاب بخوانید. از

Enjoy it.

آن لذت ببرید.

Whatever it is you are doing.

هر کاری که هست داری میکنی

And of course, you know what's coming next.

و البته، شما می دانید که در آینده چه خواهد شد.

Yes you do.

بله شما انجام می دهید.

See you on Sunday.

یکشنبه می بینمت تا تا

Ta ta for now.

فعلا