'I HAVE A CONFESSION TO MAKE' - What does 'confess' mean? - Speak English with Mr Duncan

There are many difficult things that a person must do in their life.

کارهای سخت زیادی وجود دارد که یک فرد باید در زندگی خود انجام دهد.

Some of these actions are difficult because of what might happen after the unpleasant thing has been done.

برخی از این اقدامات به دلیل آنچه ممکن است پس از انجام کار ناخوشایند اتفاق بیفتد دشوار است.

One thing in particular that can be hard to do is express honesty.

یکی از چیزهایی که انجام دادن آن دشوار است، ابراز صداقت است.

This particular action can have many different consequences.

این اقدام خاص می تواند عواقب مختلفی داشته باشد.

Revealing a deep secret or saying what you really think or feel can be hard to do.

فاش کردن یک راز عمیق یا گفتن آنچه واقعاً فکر می‌کنید یا احساس می‌کنید ممکن است سخت باشد.

One particular thing that is especially difficult for someone to do is confess something.

یک کار خاص که انجام آن برای کسی بسیار دشوار است اعتراف کردن به چیزی است.

The word confess in its general term is to admit to something you did

کلمه اعتراف در اصطلاح کلی آن اعتراف به کاری است که انجام داده اید

that was wrong, harmful, embarrassing, or negative.

که اشتباه، مضر، شرم آور یا منفی بوده است.

The word confess means admit guilt.

کلمه اعتراف به معنای اعتراف به گناه است.

Perhaps you decide to own up to something you did in the past.

شاید تصمیم بگیرید که مالک کاری باشید که در گذشته انجام داده اید.

You confess to something.

شما به چیزی اعتراف می کنید.

The word ‘confess’ is a verb that names the action of owning up to something.

کلمه «اعتراف» فعلي است که عمل مالکيت بر چيزي را نام مي‌برد.

Perhaps a bad deed committed by a person in the past has been revealed, and now they are being questioned about it.

چه بسا کار بدی که در گذشته توسط شخصی انجام شده فاش شده است و اکنون در مورد آن مورد بازخواست قرار می گیرند.

That person is being accused of the act.

آن شخص متهم به این عمل است.

They have two choices.

آنها دو انتخاب دارند.

They can deny doing it or confess to the act and receive their punishment.

آنها می توانند انجام آن را انکار کنند یا به عمل خود اعتراف کنند و مجازات خود را دریافت کنند.

If they decide to confess, then they will have to make a confession.

اگر تصمیم به اعتراف بگیرند، باید اعتراف کنند.

The act of making a confession is described as confessing. You are confessing to something.

عمل اقرار به عنوان اقرار توصیف می شود. داری به چیزی اعتراف میکنی

A written confession is a clear and recorded admission of guilt.

اقرار کتبی اعتراف آشکار و ثبت شده به گناه است.

An individual is owning up to what they did.

یک فرد بر آنچه انجام داده است مالکیت دارد.

They are pleading guilty.

آنها اعتراف به گناه می کنند.

They are owning up to their wrongdoing.

آنها به اشتباه خود مسلط هستند.

Of course, not all confessions are so dramatic.

البته همه اعترافات آنقدر دراماتیک نیستند.

You might confess your feelings to someone.

ممکن است احساسات خود را به کسی اعتراف کنید.

To express your true emotions in a direct way is to confess.

بیان احساسات واقعی خود به صورت مستقیم به معنای اعتراف است.

A person might confess their love to someone they are very fond of.

ممکن است شخصی به کسی که خیلی دوستش دارد اعتراف کند.

A deep feeling of love or desire might be confessed.

احساس عمیق عشق یا تمایل ممکن است اعتراف شود.

An opinion might be put forward in the form of a confession.

ممکن است نظری در قالب یک اقرار مطرح شود.

If it is likely to be received badly.

اگر احتمال دارد که بد دریافت شود.

To confess is the verb, and the confession is the noun.

اقرار فعل است و اقرار اسم است.

In religious terms, a confession is made as a way of seeking absolution or forgiveness.

در اصطلاح دینی، اقرار به عنوان راه استغفار یا استغفار است.

A person might confess to their sins in the hope of being forgiven.

ممکن است شخصی به امید بخشش به گناهان خود اعتراف کند.

To acknowledge one's faults or bad deeds is to confess.

اعتراف به عیب یا اعمال بد خود، اعتراف است.

In general terms, we express our guilt.

به طور کلی ما احساس گناه خود را بیان می کنیم.

To own up to doing something wrong is confess.

اعتراف کردن به انجام کاری اشتباه است.

You own up. You come clean.

شما مالک هستید. تو پاک میای

We can also say that you get something off your chest in the form of a confession.

همچنین می توانیم بگوییم که شما چیزی را به صورت اعتراف از سینه خود خارج می کنید.

You admit to doing something.

به انجام کاری اعتراف می کنی.

For example, you own up to stealing money.

به عنوان مثال، شما مالک سرقت پول هستید.

You admit to lying about your age.

شما اعتراف می کنید که در مورد سن خود دروغ می گویید.

You confess to having an affair with your secretary.

شما اعتراف می کنید که با منشی خود رابطه داشته اید.

These are all admissions of guilt.

اینها همه اعتراف به گناه است.

Synonyms of confess include...

مترادف اقرار عبارتند از ...

Acknowledge. Declare.

تصدیق. اعلام کنید.

Disclose. Profess. Reveal.

فاش کردن پروفسور آشکار کند.

Own up.

مالکیت

Come clean.

بیا پاک

A confession is an admission of guilt.

اعتراف اعتراف به گناه است.

It is an acknowledgement, an admission, a statement of guilt.

این یک تصدیق، یک اعتراف، یک اظهار گناه است.

The word confess originates from the Latin word meaning ‘to admit’.

کلمه اعتراف از کلمه لاتین به معنای "اعتراف کردن" گرفته شده است.

whatever it is you have done, wish to say, or simply own up to, whether it is for something small or minor...

هر کاری که انجام داده‌اید، می‌خواهید بگویید یا به سادگی مالک آن هستید، خواه برای چیز کوچک یا جزئی...

...such as forgetting someone's birthday, or perhaps something more serious, such as forgetting your wife's birthday.

... مانند فراموش کردن تولد یک نفر یا شاید چیز جدی‌تر، مانند فراموش کردن تولد همسرتان.

Then maybe it is time to come clean and confess.

آن وقت شاید وقت آن رسیده که پاک شویم و اعتراف کنیم.

As the philosophers of olden times would say, ‘confession is good for the soul’.

همانطور که فیلسوفان قدیم می گویند: "اعتراف برای روح خوب است".