What is the difference between 'phase' and 'faze'? - Learn English with Mr Duncan in England

Here is an interesting word that we can use when we want to describe a period of change,

در اینجا یک کلمه جالب وجود دارد که می توانیم از آن برای توصیف یک دوره تغییر

or a type of behaviour that occurs during a certain period or point.

یا یک نوع رفتار که در یک دوره یا نقطه خاص رخ می دهد استفاده کنیم.

We will often use this word to show the change of something as part of an overall transformation.

ما اغلب از این کلمه برای نشان دادن تغییر چیزی به عنوان بخشی از یک تحول کلی استفاده می کنیم.

The stages of something occurring will often use this particular word.

مراحل وقوع چیزی اغلب از این کلمه خاص استفاده می کنند.

Today's word is ‘phase’.

کلمه امروز "فاز" است.

The word ‘phase’ can be used as both a noun and a verb.

کلمه "فاز" را می توان هم به عنوان اسم و هم به عنوان فعل استفاده کرد.

As a noun the word ‘phase’ means a distinct period or stage in a series of events, or a process of change or development.

به عنوان یک اسم، کلمه "فاز" به معنای دوره یا مرحله متمایز در مجموعه ای از رویدادها، یا فرآیند تغییر یا توسعه است.

That is to say, the movement or change that occurs in different stages.

یعنی حرکت یا تغییری که در مراحل مختلف اتفاق می افتد.

For example, the stages of development of a person from a new-born baby to a grown adult.

به عنوان مثال، مراحل رشد یک فرد از یک نوزاد تازه متولد شده تا یک بزرگسال بالغ.

There are many phases of development within this period.

مراحل توسعه زیادی در این دوره وجود دارد.

We can talk about one particular phase or many phases that result in the final outcome.

ما می توانیم در مورد یک مرحله خاص یا چندین مرحله که به نتیجه نهایی منجر می شود صحبت کنیم.

A naughty child might be described as going through a phase.

ممکن است یک کودک شیطون را به عنوان گذراندن مرحله ای توصیف کرد.

Quite often this is used in a negative way.

اغلب از این به صورت منفی استفاده می شود.

“Don't worry, it's just a phase he's going through.”

"نگران نباش، این فقط مرحله ای است که او از آن عبور می کند."

The word phase can also refer to each of the aspects of the moon or a planet, according to the amount of its illumination.

کلمه فاز همچنین می تواند به هر یک از جنبه های ماه یا یک سیاره با توجه به میزان روشنایی آن اشاره کند.

We often talk about the phases of the moon in our own sky.

ما اغلب در مورد مراحل ماه در آسمان خود صحبت می کنیم.

As a verb the word ‘phase’ means carry out something in gradual stages.

به عنوان یک فعل، کلمه "فاز" به معنای انجام کاری در مراحل تدریجی است.

Quite often, a long project will need to be carried out in phases.

اغلب، یک پروژه طولانی باید به صورت مرحله ای انجام شود.

Normally these phases will be numbered, such as phase one, phase two, and so on.

به طور معمول این فازها مانند فاز یک، فاز دو و غیره شماره گذاری خواهند شد.

The gradual completion will be phased over a period of time.

تکمیل تدریجی در یک دوره زمانی به تدریج انجام خواهد شد.

We can sometimes use the phrase ‘phase out’ or ‘phase in’.

گاهی اوقات می‌توانیم از عبارت «خروج تدریجی» یا «مرحله ورود» استفاده کنیم.

To phase out something means to slowly remove it.

حذف تدریجی چیزی به معنای حذف آهسته آن است.

To phase in something means to slowly introduce it.

وارد کردن مرحله به چیزی به معنای معرفی آهسته آن است.

You might phase out the use of petrol engines in motor cars.

ممکن است استفاده از موتورهای بنزینی در خودروهای موتوری را به تدریج حذف کنید.

You will then phase in electric powered motor cars.

سپس خودروهای موتور الکتریکی را وارد مرحله اجرا خواهید کرد.

One thing is being removed and the other thing is being introduced.

یک چیز حذف می شود و یک چیز دیگر معرفی می شود.

The word phase relates to the parts of a process.

کلمه فاز به بخش‌های یک فرآیند مربوط می‌شود.

Each individual stage, a period of change.

هر مرحله فردی، دوره ای از تغییر است.

A period of change and what occurs during that change is a phase.

یک دوره تغییر و آنچه در طول آن تغییر رخ می دهد یک مرحله است.

There is also another word that sounds the same as phase.

همچنین کلمه دیگری وجود دارد که به نظر می رسد همان فاز.

However, it is spelled differently and also has a completely different meaning.

با این حال، املای آن متفاوت است و همچنین معنای کاملاً متفاوتی دارد.

This particular spelling relates to being surprised. A person might be ‘fazed’ by something.

این املای خاص مربوط به تعجب است. ممکن است شخصی از چیزی "مجبور" شود.

To ‘faze’ someone is to surprise them.

گیج کردن کسی به معنای غافلگیر کردن اوست.

To astonish someone, or to be surprised and shocked by something is ‘faze’.

حیرت کردن کسی، یا متعجب شدن و از چیزی شوکه شدن، "فس" است.

A big announcement that you weren't expecting might faze you.

یک اعلامیه بزرگ که انتظارش را نداشتید ممکن است شما را نگران کند.

It leaves you shocked, surprised, dumbfounded, and stunned.

شما را شوکه، متعجب، مات و مبهوت می کند.