BOX SET: 6 Minute English - 'Climate Change' English mega-class! Thirty minutes of new vocabulary!

Hello, this is 6 Minute English  from BBC Learning English.

سلام، این 6 دقیقه انگلیسی از BBC Learning English است.

I'm Neil.

من نیل هستم.

And I'm Sam.

و من سام هستم.

'No one is too small to make a difference'.

"هیچ کس آنقدر کوچک نیست که بتواند تفاوتی ایجاد کند".

Do you know who said that, Sam?

میدونی کی اینو گفت سام؟

Wasn't it climate change activist Greta Thunburg?

آیا گرتا تونبورگ، فعال تغییر اقلیم نبود؟

That's right! She went on to say  this in her message to world leaders.

درست است! او این را در پیام خود به رهبران جهان ادامه داد.

'I don't want you to be hopeful.

من نمی خواهم شما امیدوار باشید.

I want you to act as if your house is on fire, because it is.'

من از تو می خواهم طوری رفتار کنی که انگار خانه ات در آتش است، زیرا آتش گرفته است.

Her speech reflected the feelings of many young people around the world who

سخنرانی او منعکس کننده احساسات بسیاری از جوانان در سراسر جهان بود که

think that not enough action is being taken on climate change.

فکر می کنند اقدامات کافی در مورد تغییرات آب و هوایی انجام نمی شود.

And they might be right, judging by the record-breaking temperatures that hit

و با قضاوت در مورد دمای رکوردشکنی که در ماه ژوئیه امسال به

Canada and the north-west of the United States in July this year.

کانادا و شمال غرب ایالات متحده رسید، ممکن است حق داشته باشند.

Greta Thunberg's plea to 'act like your house is on fire' became a reality for

التماس گرتا تونبرگ مبنی بر اینکه «طوری رفتار کنید که خانه شما در آتش است» برای

residents of the small town of Lytton, Canada, which burned to the ground in

ساکنان شهر کوچک لیتون ، کانادا که در

a shocking wildfire - a fire that is burning strongly and out of control.

آتش سوزی تکان دهنده به خاک سپرده شد، به واقعیت تبدیل شد - آتشی که به شدت در حال شعله ور شدن و خارج از کنترل است.

So, was the Lytton wildfire yet another climate change wake-up call?

بنابراین، آیا آتش‌سوزی لیتون زنگ خطر دیگری برای تغییرات اقلیمی بود؟

A wake-up call is the expression used to describe a shocking event that should

زنگ بیداری عبارتی است که برای توصیف یک رویداد تکان دهنده استفاده می شود که باید

make people realise that action is needed to change something.

به مردم بفهماند که برای تغییر چیزی نیاز به اقدام است.

Maybe not, according to some climatologists who, worryingly, say that what happened in

شاید نه، به گفته برخی از اقلیم شناسان که با نگرانی می گویند آنچه در لیتون اتفاق افتاد

Lytton should not even have been possible. So, in this programme, we'll be

حتی نباید ممکن می شد. بنابراین، در این برنامه، ما می‌پرسیم که

asking if scientists have dangerously misunderstood the realities of climate change.

آیا دانشمندان به‌طور خطرناکی واقعیت‌های تغییرات آب و هوایی را درک نکرده‌اند.

But first it's time for my quiz question

اما ابتدا نوبت سوال مسابقه من است

and it's about that extreme weather in Canada. It broke records when the

و در مورد آب و هوای شدید در کانادا است. زمانی که

temperature in Lytton hit an all-time high on the 1st of July but just how

درجه حرارت در لیتون در اول جولای به بالاترین حد خود رسید، رکورد شکست، اما چقدر

hot did it get? Was it

گرم شد؟ آیا

a) 39.6 degrees,

الف) 39.6 درجه،

b) 49.6 degrees or c) 59.6 degrees Celsius?

ب) 49.6 درجه یا ج) 59.6 درجه سانتیگراد بود؟

All those temperatures look really  high, especially for snowy Canada!  

همه آن دماها واقعاً بالا به نظر می رسند ، به خصوص برای کانادای برفی!

I'll say a) 39.6 degrees C.

من می گویم الف) 39.6 درجه سانتی گراد.

OK Sam, we'll find out the answer later on.

باشه سام، بعداً جواب را خواهیم فهمید.

Seeing your hometown burned  to the ground is bad enough,

دیدن زادگاهتان در حال سوختن به اندازه کافی بد است،

but perhaps even worse, was the fact  that the wildfires were so unexpected.

اما شاید بدتر از آن، این واقعیت بود که آتش‌سوزی‌ها بسیار غیرمنتظره بودند.

According to weather pattern modelling done  by a team of Oxford University researchers,

بر اساس مدل‌سازی الگوی آب و هوا که توسط تیمی از محققان دانشگاه آکسفورد انجام شد،

such extreme heat was  impossible, in theory at least.

چنین گرمای شدید حداقل از نظر تئوری غیرممکن بود.

The research team was led by  climatologist Geert Jan van Oldenborgh.

تیم تحقیقاتی توسط گیرت یان ون اولدنبورگ، اقلیم شناس هدایت شد.

Here he is in conversation with BBC World  Service programme, Science in Action.

در اینجا او در حال گفتگو با برنامه خدمات جهانی بی بی سی ، علم در عمل است.

This is a wake-up call beyond the  wake-up calls that we've had before.

این یک زنگ بیداری فراتر از زنگ‌های بیداری است که قبلاً داشته‌ایم.

Yes, it's a very big shock  in the sense that we thought  

بله، این یک شوک بسیار بزرگ است به این معنا که فکر

we knew that how heat waves  react to global warming

می‌کردیم می‌دانیم امواج گرما چگونه به گرمایش جهانی واکنش نشان می‌دهند

and within which boundaries they 

و در چه مرزهایی

are increasing. Of course  they're increasing in temperature

در حال افزایش هستند. البته دمای آن‌ها افزایش می‌یابد

but it's a gradual process, we  thought. And then you get this thing  

، اما ما فکر می‌کنیم که این یک فرآیند تدریجی است . و سپس این چیز را دریافت می‌کنید

and it's not gradual at all, it's a huge jump.

و اصلاً تدریجی نیست، یک جهش بزرگ است.

Professor van Oldenborgh had been studying the impact of global warming on

پروفسور ون اولدنبورگ در حال مطالعه تاثیر گرمایش زمین بر

heatwaves - short periods of time when the weather is much hotter than usual.

امواج گرما بود - دوره های زمانی کوتاهی که هوا بسیار گرمتر از حد معمول است.

Along with other climatologists, he thought that climate change was gradual

او به همراه سایر اقلیم شناسان فکر می کرد که تغییرات آب و هوایی تدریجی است

- changing or happening slowly over a long period of time.

- در یک دوره زمانی طولانی تغییر می کند یا به آرامی اتفاق می افتد .

But the Canadian heatwaves  caused him to think again.

اما موج گرمای کانادا باعث شد که دوباره فکر کند.

Instead of being gradual, the temperature saw

به جای تدریجی بودن، دما شاهد

a jump - or a sudden increase - of five degrees

یک جهش - یا افزایش ناگهانی - به میزان پنج درجه بود

and it's this sudden jump that's got Professor van Oldenborgh and his team worried.

و همین جهش ناگهانی است که پروفسور ون اولدنبورگ و تیمش را نگران کرده است. اقلیم شناسان

By collecting data from all over the world, climatologists tried to

با جمع آوری داده ها از سراسر جهان سعی در

predict changes in the pattern of global warming.

پیش بینی تغییرات در الگوی گرمایش جهانی داشتند .

But as Geert Jan van Oldenborgh told BBC World Service's Science in Action, the

اما همانطور که گیرت یان ون اولدنبورگ به «علم در عمل» سرویس جهانی بی‌بی‌سی گفت،

heatwave in Lytton, didn't fit these predictions at all.

موج گرما در لیتون به هیچ وجه با این پیش‌بینی‌ها مطابقت نداشت.

Everything looked like a nice, regular, gradual trend like we're used to up to

همه چیز مثل یک روند خوب، منظم و تدریجی به نظر می رسید که ما تا سال گذشته به آن عادت کرده بودیم

last year, and then you suddenly break all your

، و بعد ناگهان همه

records by four or five degrees. I mean, this is something that's not supposed to

رکوردهای خود را چهار یا پنج درجه شکست. منظورم این است که این چیزی است که قرار نیست

happen, and it has really shaken our confidence in how well we understand the

اتفاق بیفتد و واقعاً اعتماد به نفس ما را در مورد درک ما از

effect of climate change on heatwaves.

تأثیر تغییرات آب و هوا بر امواج گرما متزلزل کرده است.

Despite all his research, Professor van Oldenborgh

پروفسور ون اولدنبورگ با وجود تمام تحقیقات خود

is still unable to explain such extreme

هنوز قادر به توضیح چنین

and sudden changes in the

تغییرات شدید و ناگهانی در

climate. And this, he says, has

آب و هوا نیست. و او می‌گوید، این

shaken his confidence - made him

اعتماد او را متزلزل کرده است - او را در

doubt something that

مورد چیزی

he was certain was true.

که مطمئن بود درست است شک کند.

And it's this lack of understanding worrying

و این عدم درک محققان نگران کننده

researchers because, as the story of the

است زیرا همانطور که داستان

town of Lytton shows, the

شهر لیتون نشان می دهد،

effects of climate change may be even worse than expected.

اثرات تغییرات آب و هوایی ممکن است حتی بدتر از حد انتظار باشد.

Maybe it's time we all took notice of Greta Thunberg's wake-up call to take

شاید زمان آن فرا رسیده باشد که همه ما به زنگ بیداری گرتا تونبرگ برای

action on climate change.

اقدام در مورد تغییرات آب و هوایی توجه کنیم.

Especially if even cold,  northern countries like Canada,

مخصوصاً اگر حتی کشورهای سردسیر، شمالی مانند کانادا،

or Britain, for that matter, can  experience such extreme changes.

یا بریتانیا، می توانند چنین تغییرات شدیدی را تجربه کنند.

Speaking of which Neil, what was  the answer to your quiz question?

در مورد کدام نیل، پاسخ سوال مسابقه شما چه بود؟

Ah yes! In my quiz question, I asked you  exactly how high the temperature reached

آه بله! در سؤال مسابقه‌ام، از شما پرسیدم که درجه حرارت

in the Canadian town of Lytton. What did you say, Sam?

در شهر لیتون کانادا به چه میزان رسیده است. چی گفتی سام؟

I thought it was a) 39.6  degrees Celsius. Was I right?

من فکر کردم الف) 39.6 درجه سانتیگراد است. درست گفتم؟

Well, you were close but,  in fact, it got even hotter,

خوب، شما نزدیک بودید، اما، در واقع، هوا حتی گرم‌تر شد و

actually reaching 49.6 degrees Celsius,

در واقع به 49.6 درجه سانتیگراد رسید

the highest temperature ever recorded in Canada by at least 5 degrees.

، بالاترین دمای ثبت شده در کانادا حداقل 5 درجه.

Phew, that is hot! Ugh well, we'd better recap the vocabulary

فوو، داغ است! اوه خوب، بهتر است

from this programme, because we might

واژگان این برنامه را مرور کنیم، زیرا ممکن

be hearing these words a lot more in the future.

است در آینده این کلمات را بیشتر بشنویم.

Let's start with a wildfire, which is an

بیایید با یک آتش سوزی شروع کنیم، که یک

out-of-control fire that  is burning the countryside.

آتش سوزی غیرقابل کنترل است که حومه شهر را می سوزاند.

A wake-up call is an event which should make people realise that action needs to

زنگ بیدارباش رویدادی است که باید به مردم بفهماند که

be taken to change a situation.

برای تغییر یک وضعیت باید اقدام کرد.

A heatwave is a period of days or weeks when

موج گرما به دوره ای از روزها یا هفته ها گفته می شود

the weather is much hotter than usual.

که هوا بسیار گرمتر از حد معمول است.

A jump is a sudden increase.

پرش یک افزایش ناگهانی است.

Whereas gradual means happening slowly over a long time.

در حالی که تدریجی به این معنی است که به آرامی در مدت زمان طولانی اتفاق می افتد.

And finally if something shakes your confidence

و در نهایت اگر چیزی اعتماد به نفس شما را متزلزل

it makes you doubt something that you

کند باعث می شود به چیزی که

thought was true.

فکر می کردید درست است شک کنید.

That's it for our look at one  of the hottest years on record.

این برای نگاه ما به یکی از گرم ترین سال های ثبت شده است.

Bye for now.

Bye!

فعلا خداحافظ.

خدا حافظ!

Hello. This is 6 Minute English  from BBC Learning English. I’m Neil.

سلام. این 6 دقیقه انگلیسی از BBC Learning English است. من نیل هستم

And I’m Sam.

و من سام هستم

These days, our lives are filled with

این روزها، زندگی ما مملو از

devices that were unimaginable  only a few years ago

وسایلی است که تا چند سال پیش غیرقابل تصور بود

– the sorts of things you read  about in science-fiction novels,

- چیزهایی که در رمان‌های علمی تخیلی درباره آن‌ها می‌خوانید،

but never thought you’d own.

اما هرگز فکر نمی‌کردید مالک آن باشید.

Yes, like those robots that vacuum  your floor or voice-activated lights

بله، مانند ربات‌هایی که کف شما یا چراغ‌های فعال‌شده با صدا را جاروبرقی می‌کشند

– we call many of these things ‘smart tech’.

– ما بسیاری از این موارد را «فناوری هوشمند» می‌نامیم.

But while they can help with  the little tasks at home,

اما در حالی که آنها می‌توانند در کارهای کوچک در خانه کمک کنند،

some people are wondering whether  they can help fight climate change.

برخی از مردم نمی‌دانند که آیا می‌توانند به مبارزه با تغییرات آب و هوایی کمک کنند.

Yes, smart homes, regulating things like the  temperature, are a step in the right direction.

بله، خانه‌های هوشمند، تنظیم چیزهایی مانند دما، گامی در جهت درست هستند.

Using AI to learn when the house is occupied  and the optimal time to fire up the heating,

استفاده از هوش مصنوعی برای یادگیری زمان اشغال خانه و زمان بهینه برای گرم کردن

is one way to limit wasteful use of resources.

، یکی از راه‌های محدود کردن استفاده بیهوده از منابع است.

The problem comes from the origin of the  energy which powers these home systems.

مشکل از منشأ انرژی است که این سیستم‌های خانگی را تغذیه می‌کند.

If it’s fossil fuels, then  digging them up – an informal way

اگر سوخت‌های فسیلی هستند، پس حفر آنها - راهی غیررسمی برای

of saying removing something from the earth

برداشتن چیزی از زمین

- and burning them creates carbon emissions.

- و سوزاندن آنها انتشار کربن ایجاد می‌کند.

I suppose that’s why many people are trying  to find more renewable forms of energy

فکر می‌کنم به همین دلیل است که بسیاری از مردم سعی می‌کنند اشکال تجدیدپذیر بیشتری از انرژی پیدا کنند

to reduce their carbon footprint.

تا ردپای کربن خود را کاهش دهند.

Well, it’s interesting that  you mentioned carbon footprint,  

خوب، جالب است که به ردپای کربن اشاره کردید،

because my question is about that today.

زیرا سؤال امروز من در مورد آن است. انسان‌ها

How many tonnes of carbon dioxide  are humans responsible for emitting  

سالانه چند تن دی‌اکسید کربن

into the atmosphere every year?

را به اتمسفر منتشر می‌کنند؟

Is it more than: a) 30 billion; b) 40 billion; or c) 50 billion?

آیا بیش از: الف) 30 میلیارد; ب) 40 میلیارد; یا ج) 50 میلیارد؟

Well, Neil, that all sounds like a lot to me,

خوب، نیل، همه اینها برای من زیاد به نظر می رسد،

but I’ll go straight down the middle and say

اما من مستقیماً پایین می روم و می گویم

b) 40 billion tonnes.

ب) 40 میلیارد تن.

OK, Sam, we’ll find out the correct  answer at the end of the programme.

بسیار خوب، سام، ما در پایان برنامه پاسخ صحیح را خواهیم یافت.

So, you mentioned earlier that people are  looking into ways to use more renewable energy,

بنابراین، قبلاً اشاره کردید که مردم به دنبال راه‌هایی برای استفاده بیشتر از انرژی‌های تجدیدپذیر هستند،

but there are also some problems  with that form of energy production.

اما مشکلاتی نیز در این شکل از تولید انرژی وجود دارد.

Yes – for example, many of these technologies  rely on certain weather conditions,

بله - برای مثال، بسیاری از این فناوری‌ها به شرایط آب و هوایی خاصی وابسته هستند

which affect the levels of energy production.

که بر سطوح تولید انرژی تأثیر می‌گذارند.

Dr Enass Abo-Hamed, CEO of H2go,  is working on a project on Orkney,

دکتر اناس ابوحامد، مدیر عامل H2go ، روی پروژه‌ای در اورکنی،

an island off the coast of Scotland, testing  ways of storing renewable forms of energy.

جزیره‌ای در سواحل اسکاتلند کار می‌کند و روش‌های ذخیره انرژی تجدیدپذیر را آزمایش می‌کند.

Here she is on the BBC World Service programme  Crowd Science, speaking with Graihagh Jackson,

اینجا او در برنامه خدمات جهانی بی‌بی‌سی Crowd Science است و با Graihagh Jackson

talking about the limitations  of renewable energy sources.

صحبت می‌کند و درباره محدودیت‌های منابع انرژی تجدیدپذیر صحبت می‌کند.

Renewable energy is intermittent by its nature  because it’s dependant and relying on the weather.

انرژی های تجدیدپذیر طبیعتاً متناوب است، زیرا وابسته و متکی به آب و هوا است.

When the Sun shines and when the wind blows,  

وقتی خورشید می‌تابد و وقتی باد می‌وزد،

and these by nature are not  24-hour 7 reliable constant.

و اینها ذاتاً ثابت ۲۴ ساعته و ۷ ثابت نیستند.

And that means that demand doesn’t always  meet supply of renewables – it can mean

و این بدان معناست که تقاضا همیشه پاسخگوی عرضه انرژی‌های تجدیدپذیر نیست - این می‌تواند به این معنی باشد

that we get blackouts, but  on the other hand, it means

که ما دچار خاموشی می‌شویم، اما از طرف دیگر، به این معنی است

that when the Sun is up and we  are producing all that power or  

که وقتی خورشید طلوع می‌کند و ما تمام آن نیرو را تولید می‌کنیم یا

when the wind is blowing and were producing power,

زمانی که باد می‌وزد و در حال تولید نیرو،

we might not be able to use that energy -  there’s no demand for it - and so it’s wasted.

ممکن است نتوانیم از آن انرژی استفاده کنیم - هیچ تقاضایی برای آن وجود ندارد - و بنابراین هدر می رود.

So, Dr Enass Abo-Hamed said the  renewable energy is intermittent,

بنابراین، دکتر اناس ابوحامد گفت انرژی تجدیدپذیر متناوب است،

which means that something is not  continuous or has many breaks.

به این معنی که چیزی پیوسته نیست یا دارای وقفه های زیادی است.

She also said that because there isn’t  always a steady stream of energy,

او همچنین گفت که چون همیشه جریان ثابتی از انرژی وجود ندارد،

we can get blackouts – periods  of time without energy.

می‌توانیم دچار خاموشی شویم – دوره‌هایی از زمان بدون انرژی.

People like Dr Enass Abo-Hamed are trying to find  solutions to make renewable energy storage devices

افرادی مانند دکتر اناس ابوحامد در حال تلاش برای یافتن راه‌حل‌هایی برای ساخت دستگاه‌های ذخیره انرژی تجدیدپذیر هستند

– which would make the supply  of energy more constant.

- که باعث می‌شود عرضه انرژی ثابت‌تر شود.

Smart tech can also help with this  problem with renewable sources.

فناوری هوشمند همچنین می‌تواند به حل این مشکل با منابع تجدیدپذیر کمک کند.

Now, of course, not only can  computers be used to design

اکنون، البته، نه تنها می‌توان از رایانه‌ها برای طراحی

efficient models, but smart tech can also be

مدل‌های کارآمد استفاده کرد، بلکه می‌توان از فناوری هوشمند

used to improve performance

برای بهبود عملکرد

after things like wind  turbines have been installed.

پس از نصب مواردی مانند توربین‌های بادی نیز استفاده کرد.

Here is Graihagh Jackson, science  broadcaster and podcaster,

در اینجا Graihagh Jackson، پخش‌کننده و پادکست علمی،

speaking about how smart  tech can improve efficiency

درباره اینکه چگونه فناوری هوشمند می‌تواند کارایی را

on BBC World Service programme, Crowd Science:

در برنامه خدمات جهانی BBC، Crowd Science بهبود بخشد، صحبت می‌کند:

Some engineers use something called a digital  twin. This is really interesting, actually.

برخی مهندسان از چیزی به نام دوقلو دیجیتال استفاده می‌کنند. این واقعاً جالب است.

This is where lots of sensors  are attached to the wind turbine,

اینجاست که حسگرهای زیادی به توربین بادی متصل می‌شوند،

so it can be modelled on a  computer in real time. And then,

بنابراین می‌توان آن را در یک رایانه در زمان واقعی مدل‌سازی کرد. و سپس،

using machine learning, you can  then simulate what’s happening

با استفاده از یادگیری ماشین، می‌توانید آن‌چه

to the wind turbine in specific  weather conditions. And

در شرایط آب و هوایی خاص برای توربین بادی اتفاق می‌افتد را شبیه‌سازی کنید. و

this is important because it means they can  make sure they’re performing their best.

این مهم است زیرا به این معنی است که می‌توانند مطمئن شوند که بهترین عملکرد خود را دارند.

Graihagh Jackson used the  expression 'in real time', which means

Graihagh Jackson از عبارت «در زمان واقعی» استفاده کرد که به معنای

without delay or live.

بدون تأخیر یا زنده است.

And she also mentioned machine learning,

او همچنین به یادگیری ماشینی اشاره کرد

which is the way computers change their  behaviour based on data they collected.

که روشی است که رایانه‌ها رفتار خود را بر اساس داده‌هایی که جمع‌آوری می‌کنند تغییر می‌دهند.

And she also said 'simulate' – produce  a computer model of something.

و او همچنین گفت "شبیه سازی" - یک مدل کامپیوتری از چیزی تولید کنید.

So, while there are issues with the  reliability of the source of renewable energy,

بنابراین، در حالی که در مورد قابلیت اطمینان منبع انرژی تجدیدپذیر مشکلاتی وجود دارد

it’s clear that people are working  on solutions such as energy storage

، واضح است که مردم روی راه‌حل‌هایی مانند ذخیره‌سازی انرژی کار

to make sure there is always a supply.

می‌کنند تا مطمئن شوند همیشه منبع انرژی وجود دارد.

And that computers can be  used to design and operate

و اینکه می‌توان از رایانه‌ها برای طراحی و بهره‌برداری از

technology as efficiently as possible.

فناوری تا حد امکان کارآمد استفاده کرد.

Much in the same way that  AI can be used in your home

تقریباً به همان روشی که می‌توان از هوش مصنوعی در خانه‌تان

to make it run as efficiently as possible.

استفاده کرد تا آن را تا حد امکان کارآمد کند.

Yes – all in the hope of  reducing your carbon footprint.

بله - همه به این امید که ردپای کربن شما کاهش یابد.

Which reminds me of your quiz question, Neil.

که من را به یاد سوال مسابقه شما می اندازد، نیل.

Yes, in my quiz question, I asked Sam how many  tonnes of carbon dioxide humans produce each year!

بله، در سوال مسابقه‌ام، از سام پرسیدم که انسان‌ها سالانه چند تن دی‌اکسید کربن تولید می‌کنند!

And I went for b) 40 billion tonnes.

و من رفتم ب) 40 میلیارد تن.

Which is… the correct answer! Well done, Sam!

پاسخ درست کدام است! آفرین، سام!

Wow – I guessed right – but  all three of those numbers

وای - درست حدس زدم - اما هر سه این اعداد

sound really really high!

واقعاً بالا به نظر می رسند!

Let’s recap the vocabulary from  today’s programme about smart tech

بیایید واژگان برنامه امروز درباره فناوری هوشمند

and climate change, starting with 'dig something up'

و تغییرات آب و هوایی را مرور کنیم، با «چیزی حفر» شروع کنیم

– an informal expression which means  to remove something from the ground.

- یک عبارت غیررسمی که به معنای حذف چیزی از زمین است.

'Intermittent' is used to describe something  that is not continuous or steady.

«متناوب» برای توصیف چیزی استفاده می‌شود که پیوسته یا ثابت نیست.

'Blackouts' are periods of time without  energy, for example, electricity.

خاموشی‌ها دوره‌هایی از زمان بدون انرژی هستند، برای مثال، برق.

'In real time' means 'without delay' or 'live'.

"در زمان واقعی" به معنای "بدون تاخیر" یا "زندگی" است.

'Machine learning' is the process  by which computers learn

«یادگیری ماشینی» فرآیندی است که رایانه‌ها

and change behaviour based on data.

براساس داده‌ها رفتار می‌کنند و رفتارشان را تغییر می‌دهند.

And finally, 'simulate' means  produce a computer model.

و در نهایت، «شبیه‌سازی» به معنای تولید یک مدل رایانه‌ای است.

And that’s all for this programme. Bye for now!

و این همه برای این برنامه است. فعلا خداحافظ!

Goodbye!

خداحافظ!

Hello. This is 6 Minute English  from BBC Learning English. I’m Neil.

سلام. این 6 دقیقه انگلیسی از BBC Learning English است. من نیل هستم

And I’m Georgina.

و من جورجینا هستم.

With no end in sight to the coronavirus pandemic,

با وجود پایانی برای همه‌گیری ویروس کرونا،

many people can’t wait for the year 2020 to end.

بسیاری از مردم نمی‌توانند منتظر پایان سال 2020 باشند.

But with coronavirus dominating  the newspaper headlines,

اما با تسلط ویروس کرونا بر سرفصل‌های روزنامه‌ها،

attention has moved away from  an equally serious global issue

توجه از یک موضوع جهانی به همان اندازه جدی

which has quietly been getting worse – climate change.

که بی‌سروصدا بدتر شده است - تغییر آب و هوا - دور شده است.

August 2020 saw the hottest temperature  recorded anywhere in modern times

اوت 2020 شاهد گرم ترین دمای ثبت شده در زمان مدرن بودیم

- 54.4 degree Celsius in  California’s Death Valley.

- 54.4 درجه سانتیگراد در دره مرگ کالیفرنیا.

The same month also saw  record amounts of ice melting

در همان ماه همچنین میزان ذوب بی سابقه ای از یخ

into the oceans around Greenland and the Arctic

در اقیانوس های اطراف گرینلند و قطب شمال مشاهده شد

- huge icebergs breaking away from the

- کوه های یخی عظیمی که از

edge of the ice sheet – a thick layer of ice

لبه صفحه یخ جدا شدند - لایه ضخیمی از یخ

which has covered a large area for a long time.

که منطقه وسیعی را برای مدت طولانی پوشانده است.

Greenland’s ice sheet is  three times the size of Texas

صفحه یخی گرینلند سه برابر تگزاس

and almost 2 kilometres thick.

و ضخامت آن تقریباً 2 کیلومتر است.

Locked inside is enough water  to raise sea levels by 6 metres.

در داخل قفل شده، آب کافی برای بالا بردن سطح دریا تا 6 متر وجود دارد.

But global heating and melting  polar ice has many scientists

اما گرمایش جهانی و ذوب شدن یخ‌های قطبی بسیاری از دانشمندان را از خود

asking whether it’s now too late to stop.

می‌پرسند که آیا اکنون برای متوقف کردن آن دیر است؟

Have we have reached the point of no return?

آیا به نقطه بی بازگشتی رسیده ایم؟

In this programme, we’ll looking  at the effects of climate

در این برنامه، به تأثیرات تغییر آب و هوا

change on the Arctic and asking  if it’s too late to change.

بر قطب شمال می‌پردازیم و می‌پرسیم که آیا برای تغییر خیلی دیر شده است.

And learning some of the related vocabulary too.

و یادگیری برخی از واژگان مرتبط نیز.

Now, Georgina, you mentioned record  levels of ice melt in the North Pole

اکنون، جورجینا، شما به سطوح بی سابقه ذوب یخ در قطب شمال اشاره کردید،

but the scale is hard to take in.

اما به سختی می توان آن را پذیرفت

The amounts are so big  they’re measured in gigatonnes

. مقادیر آنقدر زیاد است که بر حسب گیگا تن اندازه گیری می شوند

– that’s a billion metric tonnes.

- این یک میلیارد تن متریک است.

Imagine a giant ice cube 1 kilometre  by 1 kilometre by 1 kilometre.

یک مکعب یخ غول پیکر 1 کیلومتر در 1 کیلومتر در 1 کیلومتر را تصور کنید .

So my quiz question is this:  how many gigatonnes of ice

بنابراین سوال مسابقه من این است: چند گیگا تن یخ

are now melting into the ocean every year?

در حال حاضر هر سال در اقیانوس ذوب می شود؟

Is it: a) 450 gigatonnes?

آیا این: الف) 450 گیگا تن است؟

b) 500 gigatonnes? or c) 550 gigatonnes?

ب) 500 گیگاتن؟ یا ج) 550 گیگاتن؟

I’ll take a guess at b) 500 gigatonnes.

ب) 500 گیگا تن حدس می زنم.

OK, Georgina, we’ll find out later.

باشه، جورجینا، بعداً متوجه خواهیم شد.

Now, glaciologist Michaela King has been  monitoring the melting of Arctic ice by satellite.

اکنون، میکایلا کینگ، یخ‌شناس، ذوب یخ‌های قطب شمال را با ماهواره زیر نظر گرفته است.

Here she is answering a question from BBC  World Service programme, Science in Action,

او در اینجا به سوالی از برنامه سرویس جهانی بی‌بی‌سی، علم در عمل، پاسخ می‌دهد

on whether the destruction of  the ice sheet is now unavoidable:

که آیا تخریب لایه یخی اکنون اجتناب‌ناپذیر است یا خیر:

If we were to define a tipping point as a shift from one

اگر بخواهیم نقطه عطف را به‌عنوان تغییر از یک

stable dynamic state

حالت پویا پایدار

to another, this certainly meets that criteria, because

به حالت دیگر تعریف کنیم، قطعاً این اتفاق می‌افتد. این معیار، زیرا

we’re seeing now that the ice sheet was  more or less in balance prior to 2000 where

اکنون می بینیم که لایه یخی قبل از سال 2000 کم و بیش در تعادل بود، جایی

the amount of ice being drained from the glaciers was

که میزان یخ تخلیه شده از یخچال ها

approximately equal to what we are gaining  on the surface via snow every year.

تقریباً برابر با آنچه ما در سطح از طریق برف هر سال به دست می آوریم بود.

Ice is made from snow falling on Greenland’s glaciers

یخ از بارش برف بر روی یخچال های طبیعی گرینلند

- large, slow-moving masses of ice.

- توده های بزرگ و آهسته یخ - ساخته شده است.

At the same time though, ice is also lost through melting.

در عین حال، یخ نیز از طریق ذوب شدن از بین می رود.

These two processes of making and  melting ice kept the ice level in balance

این دو فرآیند ساخت و ذوب یخ، سطح یخ را در تعادل نگه می‌دارد

- having different parts or elements  arranged in the correct proportions.

- دارای قسمت‌ها یا عناصر مختلف که به نسبت‌های صحیح چیده شده‌اند.

Essentially, the melting ice was  replaced by newly frozen ice.

در اصل، یخ در حال ذوب با یخ تازه منجمد جایگزین شد.

But now, the glaciers are shrinking  faster than new ice is being accumulated

اما اکنون، یخچال‌ها سریع‌تر از انباشته شدن یخ‌های جدید کوچک می‌شوند

and the situation may have reached a tipping point

و ممکن است وضعیت به نقطه اوج رسیده باشد

- the time at which a change or an effect cannot be stopped.

- زمانی که نمی‌توان یک تغییر یا یک اثر را متوقف کرد.

So, does this mean that global heating and  ice melting are now running automatically,

بنابراین، آیا این بدان معناست که گرمایش جهانی و ذوب یخ به‌طور خودکار و

separate from the amount  of greenhouse gases humans

جدا از مقدار گازهای گلخانه‌ای که انسان

are pumping into the atmosphere?

به اتمسفر پمپاژ می‌کند، انجام می‌شود؟

Does that mean should just give up on the planet?

آیا این بدان معناست که باید فقط در این سیاره تسلیم شد؟

In fact, the situation is far from simple,

در واقع، وضعیت بسیار ساده نیست،

as Michaela King explains  here to BBC World Service

همانطور که مایکلا کینگ در اینجا به برنامه سرویس جهانی بی‌بی‌سی

programme, Science in Action:

، علم در عمل توضیح می‌دهد:

We can definitely control the rate of mass loss,

ما قطعاً می‌توانیم میزان از دست دادن انبوه را کنترل کنیم،

so it’s definitely not a ‘throw your  hands up’ and just do nothing about it

بنابراین قطعاً « دست‌های خود را بالا بیاندازید» و هیچ کاری انجام نمی‌دهیم. در مورد آن

– give up on the ice sheet  kind of situation – that’s

- از وضعیت ورقه یخ رها شوید -

certainly not the message I want to send –

مطمئناً این پیامی نیست که من می‌خواهم ارسال کنم -

but it does seem likely that we will  continue to lose mass… but of course

اما به نظر می‌رسد که ما همچنان به از دست دادن جرم ادامه می‌دهیم... اما البته

a slow rate of mass loss is highly preferred to

نرخ آهسته از دست دادن جرم به شدت به بزرگ ترجیح داده می‌شود.

large annual losses every year.

زیان سالانه هر سال

Michaela thinks that changes in human  activity can still slow the rate

مایکلا فکر می‌کند که تغییرات در فعالیت‌های انسانی همچنان می‌تواند

– or speed at which something happens,

سرعت رخ دادن اتفاقی را کاهش دهد،

in this case the speed of Greenland’s ice sheet melting.

در این مورد سرعت ذوب یخ‌های گرینلند.

She’s convinced it’s not too late for  collective action to save the planet,

او متقاعد شده است که برای اقدام جمعی برای نجات سیاره دیر نشده است،

so, it’s not yet time to 'throw your hands up'

بنابراین، هنوز زمان آن نرسیده است که «دست‌هایتان را بالا بیاورید»

– an idiom meaning to show frustration and despair

- اصطلاحی به معنای نشان دادن ناامیدی و ناامیدی

when a situation becomes so  bad that you give up or submit.

هنگامی که وضعیت آنقدر بد می‌شود که تسلیم می‌شوید یا تسلیم می‌شوید.

It’s a positive message but one which calls

این یک پیام مثبت است، اما پیامی که

for everyone to do what they can before it really is too late.

از همه می‌خواهد تا قبل از اینکه خیلی دیر شود، هر کاری می‌توانند انجام دهند .

Because the rate of ice melt is still increasing, right, Neil?

چون سرعت ذوب یخ همچنان در حال افزایش است، درست است، نیل؟

Yes, that’s right – in fact, that was my  quiz question, Georgina – do you remember?

بله، درست است – در واقع، این سوال مسابقه من بود، جورجینا – یادتان هست؟

Yes, you asked me how many  gigatonnes of Greenland’s ice sheet

بله، شما از من پرسیدید که اکنون سالانه چند گیگاتن از ورقه یخی گرینلند

are now melting every year.  I said b) 500 gigatonnes.

در حال ذوب شدن است. گفتم ب) 500 گیگا تن.

And you were…correct!

و تو درست میگفتی!

In fact, some of these giant ice cubes are  like small towns, almost a kilometre tall!

در واقع، برخی از این تکه‌های یخ غول‌پیکر مانند شهرهای کوچک هستند، تقریباً یک کیلومتر ارتفاع دارند!

So, there’s still work to be done.

بنابراین، هنوز کار برای انجام دادن وجود دارد.

In this programme, we’ve been looking at the rate  – or speed – of ice melt in Greenland’s ice sheet

در این برنامه، ما به سرعت - یا سرعت - ذوب یخ در ورقه یخ گرینلند

- the thick layer of ice covering  a large area of the Arctic.

- لایه ضخیم یخی که ناحیه وسیعی از قطب شمال را می پوشاند - نگاه کرده ایم.

Previously, the melting ice was  replaced by newly formed ice on glaciers

پیش از این، یخ‌های در حال ذوب با یخ‌های تازه تشکیل‌شده در یخچال‌های طبیعی

– large masses of slow-moving ice.

- توده‌های بزرگی از یخ‌های با حرکت آهسته جایگزین شدند.

This kept the Arctic in balance – having  different elements arranged in proportion.

این امر قطب شمال را در تعادل نگه می‌داشت - با داشتن عناصر مختلف که به نسبت مرتب شده بودند.

But the effects of global  heating have brought us close

اما تأثیرات گرمایش جهانی ما را

to a point of no return,

به نقطه‌ای بی‌بازگشت نزدیک کرده است که

called a tipping point -  the time at which a change

نقطه اوج نامیده می‌شود - زمانی که نمی‌توان یک تغییر

or an effect cannot be stopped.

یا یک اثر را متوقف کرد.

The situation is serious but  there’s still time to take action

وضعیت جدی است، اما هنوز زمان برای اقدام وجود دارد

and not simply throw your hands up

و به سادگی دستان خود را بالا نبرید

– show frustration and despair  when you want to give up.

- وقتی می‌خواهید تسلیم شوید، ناامیدی و ناامیدی را نشان دهید.

That’s all for this programme, but if you  want to find out more about climate change

این همه برای این برنامه است، اما اگر می‌خواهید درباره تغییرات آب

and Greenland’s ice sheets, search  BBC’s Science in Action website.

و هوایی و صفحات یخی گرینلند اطلاعات بیشتری کسب کنید، وب‌سایت «علم در عمل» BBC را جستجو کنید.

And for more trending topics  and useful vocabulary,

و برای موضوعات پرطرفدارتر و واژگان مفید،

remember to join us again soon  at 6 Minute English. Bye for now!

به یاد داشته باشید که به زودی دوباره در 6 دقیقه انگلیسی به ما بپیوندید. فعلا خداحافظ!

Goodbye!

خداحافظ!

Hello. This is 6 Minute English  from BBC Learning English. I’m Neil.

سلام. این 6 دقیقه انگلیسی از BBC Learning English است. من نیل هستم

And I’m Rob.

و من راب هستم.

In this programme, we’ll be discussing climate change

در این برنامه، در مورد تغییرات آب و هوا بحث خواهیم کرد

and teaching you some useful vocabulary  so you can talk about it too.

و واژگان مفیدی را به شما آموزش خواهیم داد تا بتوانید در مورد آن صحبت کنید.

Such as 'emitters' – a word used to describe countries,

مانند «گتاب‌کننده‌ها» - واژه‌ای که برای توصیف کشورها،

industries or just things that produce harmful substances

صنایع یا فقط چیزهایی که مواد مضر تولید

that harm the environment.

می‌کنند که به محیط زیست آسیب می‌رسانند استفاده می‌شود.

Substances such as carbon dioxide – an example of a greenhouse gas.

موادی مانند دی اکسید کربن - نمونه ای از گازهای گلخانه ای.

These gasses contribute to our warming planet.

این گازها به گرم شدن سیاره ما کمک می کنند.

And we’re going to be discussing  whether the world's two

و ما در مورد اینکه آیا دو

biggest emitters of greenhouse gases

بزرگ‌ترین تولیدکننده گازهای گلخانه‌ای در جهان

– the USA and China - can work together  for the good of the environment.

- ایالات متحده و چین - می‌توانند با هم برای خیر و صلاح محیط‌زیست کار کنند، بحث خواهیم کرد.

But a question for you first, Rob.

اما یک سوال اول از شما، راب.

In November this year, world leaders  are due to meet at a climate conference.

در نوامبر امسال، رهبران جهان قرار است در یک کنفرانس آب و هوا ملاقات کنند.

In which city will this be taking place?

این در کدام شهر برگزار خواهد شد؟

Is it: a) Brisbane, b) Glasgow, or c) Vienna?

آیا این: الف) بریزبن، ب) گلاسکو، یا ج) وین؟

Well, I've heard about this, so I think  it's the Scottish city of Glasgow.

خب، من در مورد این شنیده‌ام، بنابراین فکر می‌کنم این شهر گلاسکو اسکاتلند است.

OK, Rob, I’ll tell you if  you are right or wrong later.

باشه، راب، بعداً بهت میگم که راست میگی یا اشتباه.

Let’s talk more about climate change, then.

پس بیایید در مورد تغییرات آب و هوایی بیشتر صحبت کنیم.

Back in 2015, world leaders met in Paris.

در سال 2015، رهبران جهان در پاریس ملاقات کردند.

It was the first time virtually all the  nations of the world came together to agree

این اولین باری بود که تقریباً همه کشورهای جهان گرد هم آمدند تا توافق

they all needed to tackle the issue.

کنند که همه باید با این موضوع مقابله کنند.

Under the terms of the Paris deal,

بر اساس شرایط توافق پاریس،

countries promised to come back every five years

کشورها قول دادند که هر پنج سال یک بار به کشور بازگردند

and raise their carbon-cutting ambitions.

و بلندپروازی های خود را برای کاهش کربن افزایش دهند.

An 'ambition' is something you want to  achieve even if it is difficult to do so.

"جاه طلبی" چیزی است که می خواهید به آن برسید حتی اگر انجام آن دشوار باشد.

President Trump pulled out of this Paris agreement

پرزیدنت ترامپ از این توافق پاریس خارج شد،

but now President Biden has brought the USA back into it.

اما اکنون بایدن، ایالات متحده را به آن بازگردانده است.

But the USA still has a lot to do to help  reduce its contribution to air pollution.

اما ایالات متحده هنوز کارهای زیادی برای کمک به کاهش سهم خود در آلودگی هوا دارد.

In China, where smog is a common occurrence,

در چین، جایی که مه دود یک اتفاق رایج است،

President Xi Jinping has pledged the  country will be carbon neutral by 2060.

رئیس‌جمهور شی جین پینگ متعهد شده است که تا سال 2060 این کشور کربن خنثی خواهد شد.

That means it will do things to  reduce the amount of carbon dioxide

این بدان معناست که اقداماتی را انجام خواهد داد تا میزان دی اکسید کربن را

by the same amount that it produces.

به همان میزانی که تولید می‌کند کاهش دهد.

The BBC World Service  programme, The Climate Question,

برنامه سرویس جهانی بی‌بی‌سی ، پرسش آب و هوا،

has been looking at this is more detail.

به جزئیات بیشتر این موضوع نگاه کرده است.

BBC journalist, Vincent Ni, explains why Xi  Jinping’s plans might be tricky to achieve…

وینسنت نی، روزنامه‌نگار بی‌بی‌سی توضیح می‌دهد که چرا دستیابی به برنامه‌های شی جین پینگ ممکن است دشوار باشد...

What I'm really thinking is that this is

چیزی که من واقعاً فکر می‌کنم این است که

is a real inherent paradox in today's China.

این یک پارادوکس ذاتی واقعی در چین امروزی است.

It is leading in many ways on green  initiatives while at the same time

این کشور از بسیاری جهات در ابتکارات سبز پیشرو است و در عین حال

it's also a big polluter  and greenhouse gas emitter.

یک آلاینده بزرگ و انتشار دهنده گازهای گلخانه ای است.

It's got to alleviate poverty,  as well as fight pollution.

این باید فقر را کاهش دهد و همچنین با آلودگی مبارزه کند.

Now, the thing to watch now is how this  dynamic will play out in the next few years.

اکنون، چیزی که اکنون باید تماشا کرد این است که این پویایی در چند سال آینده چگونه عمل خواهد کرد.

So, China currently has two things going on – one good,

بنابراین، چین در حال حاضر دو چیز دارد - یکی خوب،

one bad – an impossible situation  because it has two opposite factors

یکی بد - یک وضعیت غیرممکن، زیرا دو عامل متضاد دارد

– what Vincent called a paradox.

- چیزی که وینسنت آن را پارادوکس نامید.

And this paradox is that, on one hand,

و این پارادوکس این است که از یک سو،

China has many projects to improve the environment,

چین پروژه های زیادی برای بهبود محیط زیست دارد،

but on the other hand, it is a big polluter.

اما از سوی دیگر، یک آلاینده بزرگ است.

And as well as tackling pollution, Vincent  also said China has to alleviate poverty

و علاوه بر مقابله با آلودگی، وینسنت همچنین گفت که چین باید فقر را کاهش دهد

– 'alleviate' means 'make less severe or serious'.

- "کاهش" به معنای "کمتر کردن شدید یا جدی کردن" است.

But as we’ve said, China is not alone.

اما همانطور که گفتیم، چین تنها نیست.

The USA is another big polluter which is also  trying to develop ways to 'clean up its act'

ایالات متحده یکی دیگر از آلاینده‌های بزرگ است که همچنین سعی می‌کند راه‌هایی را برای «تصفیه عمل خود» ایجاد کند

– an informal way of saying change  the way it behaves for the better.

- راهی غیررسمی برای گفتن اینکه رفتارش را برای بهتر شدن تغییر دهید.

President Biden wants the US to  achieve an 100% clean energy economy

پرزیدنت بایدن از ایالات متحده می خواهد که تا سال 2050 به یک اقتصاد انرژی پاک 100 درصد دست یابد

and reach net zero emissions by 2050.

و به انتشار خالص صفر برسد.

He also wants to create 10  million new ‘green’ jobs.

او همچنین می خواهد 10 میلیون شغل جدید «سبز» ایجاد کند.

'Green' means related to protecting and helping the environment.

"سبز" به معنای مربوط به حفاظت و کمک به محیط زیست است.

The former governor of California, Jerry Brown,

فرماندار سابق کالیفرنیا، جری براون،

who’s now with the California-China  Climate Institute at Berkeley,

که اکنون در موسسه آب و هوای کالیفرنیا-چین در برکلی است،

also spoke to The Climate Question programme.

نیز با برنامه The Climate Question صحبت کرد.

He thinks the USA should do its bit to help climate change,

او فکر می کند که ایالات متحده باید سهم خود را برای کمک به تغییرات اقلیمی انجام دهد،

but it also involves working together, globally…

اما این شامل همکاری با یکدیگر در سطح جهانی نیز می شود...

We have to really face reality

ما باید واقعاً

with humility.

با فروتنی با واقعیت روبرو شویم.

We put more heat-trapping gases in the atmosphere

ما گازهای جذب‌کننده‌ی گرما را در جوی

that are still there, than China has

که هنوز وجود دارد، بیشتر از چین قرار می‌دهیم

- that's the historical fact… So, I think we need to stop

- این یک واقعیت تاریخی است... بنابراین، من فکر می‌کنم باید از

pointing fingers as though evil is outside...

انگشت نشان دادن دست برداریم که انگار شر در بیرون است...

and we have to work with China and  Russia and Europe and everywhere else,

و باید با چین کار کنیم و روسیه و اروپا و هر جای دیگر،

as partners in humankind’s very dangerous path forward.

به عنوان شریک در مسیر بسیار خطرناک بشر به جلو.

So, I'd worry more about that than figuring out all the flaws

بنابراین، من بیشتر از این که تمام عیب‌هایی را

of which there are many in my  competitive friends and enemies.

که در دوستان و دشمنان رقابتی من وجود دارد، بیابم، نگران هستم.

Jerry talks about facing  the situation with humility

جری درباره رویارویی با موقعیت با فروتنی صحبت می‌کند

– so, not trying to be more important than  others and admitting your bad qualities.

– بنابراین، سعی نکنید مهم‌تر از دیگران باشید و به خصوصیات بد خود اعتراف کنید.

He says the USA should not think evil

او می‌گوید که ایالات متحده نباید به بد فکر کند

– the polluters in this case – are from  elsewhere. Stop pointing fingers at other people!

- آلاینده‌ها در این مورد - از جاهای دیگر هستند. دست از انگشت نشان دادن به سمت افراد دیگر بردارید!

Yes. The solution, maybe, is not to  blame others but to work together,

آره. شاید راه حل این نیست که دیگران را سرزنش کنید، بلکه باید با هم کار کنید،

trust each other, and make tough choices  rather than pointing out each other’s 'flaws'

به یکدیگر اعتماد کنید و انتخاب های سختی انجام دهید، به جای اشاره به «عیوب» یکدیگر

– faults or mistakes.

- ایرادات یا اشتباهات.

Hopefully, many countries can work together

امیدواریم بسیاری از کشورها بتوانند با

more when they attend this  year’s climate conference, Rob.

شرکت در کنفرانس آب و هوای امسال، راب، بیشتر با یکدیگر همکاری کنند.

But in which city?

اما در کدام شهر؟

Ah, yes, I said Glasgow, in Scotland. Was I right?

آه، بله، گفتم گلاسکو، در اسکاتلند. درست گفتم؟

You were, Rob. Well done.

تو بودی راب آفرین.

World leaders are due to meet there in November this year.

رهبران جهان قرار است در نوامبر سال جاری در آنجا دیدار کنند .

Right, now there’s just time to recap on  some of the vocabulary we have discussed.

درست است، اکنون فقط وقت آن است که برخی از واژگانی را که در مورد آن بحث کردیم، مرور کنیم.

Yes. We talked about 'emitters'

آره. ما در مورد «گسترش‌کنندگان» صحبت کردیم

– countries, industries or just  things that produce – or emit –

- کشورها، صنایع یا فقط چیزهایی که مواد مضر تولید می‌کنند یا منتشر

harmful substances that harm the environment.

می‌کنند که به محیط زیست آسیب می‌زند.

'Ambitions' are things you want to achieve even if they are difficult.

"جاه طلبی ها" چیزهایی هستند که می خواهید به آنها برسید حتی اگر دشوار باشند.

A 'paradox' is an impossible situation  because it has two opposite factors.

«پارادوکس» یک موقعیت غیرممکن است، زیرا دو عامل متضاد دارد.

To 'alleviate' means, make less severe or serious.

"تسکین" به معنای کم کردن یا جدی کردن است.

'Humility' involves trying not to be more important  than others and admitting your bad qualities.

«تواضع» شامل تلاش برای مهم‌تر نبودن از دیگران و اعتراف به ویژگی‌های بدتان است.

And 'flaws' is another word for faults or mistakes.

و «عیوب» کلمه دیگری برای خطا یا اشتباه است.

Well, hopefully, there were no flaws in this programme!

خوب، امیدوارم هیچ نقصی در این برنامه وجود نداشته باشد!

That’s all for now, but we’ll be back  again soon to discuss more trending topics

فعلاً تمام اینها است، اما ما به زودی دوباره برمی گردیم تا در

and vocabulary here at 6 Minute English. Goodbye for now!

اینجا در 6 دقیقه انگلیسی درباره موضوعات پرطرفدار و واژگان بیشتر بحث کنیم. فعلا خدانگهدار!

Bye!

خدا حافظ!

Hello, I'm Rob, and welcome to 6 Minute English,

سلام، من راب هستم، و به 6 دقیقه انگلیسی خوش آمدید،

where today we’re chatting  about a pedestrian topic

جایی که امروز درباره یک موضوع عابر پیاده

and six items of related vocabulary.

و شش مورد از واژگان مرتبط با هم گپ می زنیم.

Hello, I’m Neil.

سلام، من نیل هستم.

A pedestrian is someone who walks around  rather than travelling by car or bus.

عابر پیاده کسی است که به جای سفر با ماشین یا اتوبوس، در اطراف قدم می‌زند.

But in Rob’s sentence he used the adjective,

اما در جمله راب از صفت استفاده کرده است

and in this context it  means dull or uninteresting!

و در این زمینه به معنای کسل کننده یا غیر جالب است!

And, of course, I was making a pun, Neil.

و البته من داشتم جناس میزدم نیل.

Because, of course, the show is  going to be extremely interesting!

زیرا، مطمئنا، نمایش بسیار جالب خواهد بود!

It’s about safety on the streets

این در مورد ایمنی در خیابان ها است

– and whether pedestrianisation is a good thing or not.

- و اینکه آیا پیاده روی چیز خوبی است یا خیر.

Pedestrianisation means changing a street into  an area that can only be used by pedestrians.

پیاده‌سازی به معنای تبدیل خیابان به منطقه‌ای است که فقط عابران پیاده می‌توانند از آن استفاده کنند.

Ah, well, it sounds like a good idea –  no traffic, less noise and air pollution.

آه، خوب، ایده خوبی به نظر می رسد - بدون ترافیک، آلودگی هوا و صدا کمتر.

And no chance of getting knocked down by a car or a bus!

و هیچ شانسی برای زمین خوردن با ماشین یا اتوبوس!

There are plans to pedestrianise Oxford Street,

برنامه‌هایی برای پیاده‌روی خیابان آکسفورد،

which is one of the busiest shopping streets in London.

که یکی از شلوغ‌ترین خیابان‌های خرید لندن است، وجود دارد.

That’s right. The Mayor of London wants to  tackle – or make an effort to deal with –

درست است. شهردار لندن می‌خواهد با آلودگی هوا در این نقطه شلوغ مقابله کند - یا برای مقابله با آن تلاش

air pollution in this very busy spot

کند

– where the amount of traffic is definitely a problem!

- جایی که حجم ترافیک قطعاً یک مشکل است!

In fact, can you tell me, Neil,

در واقع، می‌توانید به من بگویید، نیل

what’s the average speed of a bus  travelling along Oxford Street?

، میانگین سرعت اتوبوسی که در امتداد خیابان آکسفورد حرکت می‌کند چقدر است؟

Is it: a) 4.6 miles per hour,

آیا این: الف) 4.6 مایل در ساعت،

b) 14.6 miles per hour or

ب) 14.6 مایل در ساعت یا

c) 46 miles per hour?

ج) 46 مایل در ساعت؟

And I think it’s 14.6 miles per hour

و من فکر می کنم 14.6 مایل در ساعت است

– a) sounds too slow and c) sounds too fast!

- الف) صدا خیلی آهسته و ج) خیلی سریع به نظر می رسد!

OK, we'll find out the answer later on.

خوب، بعداً جواب را خواهیم فهمید.

The problem is – the traffic  doesn’t just disappear.

مشکل اینجاست - ترافیک فقط ناپدید نمی‌شود.

You ban it from one area – and  it gets rerouted somewhere else.

شما آن را از یک منطقه ممنوع می‌کنید - و آن را در جای دیگری تغییر مسیر می‌دهید.

Ban means to say officially that something can’t be done.

ممنوعیت به معنای رسمی گفتن این است که کاری را نمی توان انجام داد.

And reroute means to change the  direction you’re travelling in,

و تغییر مسیر به معنای تغییر جهتی است که در آن سفر می‌کنید

in order to reach a particular destination.

تا به مقصدی خاص برسید.

That’s true, Rob. It must be a big headache for city planners.

این درست است، راب. این باید دردسر بزرگی برای برنامه ریزان شهری باشد.

Well, let’s listen now to Joe Urvin,  Chief Executive of Living Streets.

خوب، بیایید اکنون به سخنان جو اروین، مدیر اجرایی Living Streets گوش کنیم.

He’s going to talk some more about why traffic  is causing problems in our towns and cities.

او بیشتر در مورد اینکه چرا ترافیک در شهرها و شهرهای ما مشکل ایجاد می کند صحبت خواهد کرد.

In 1970, we had 20 million cars in this country.

در سال 70 ما 20 میلیون خودرو در این کشور داشتیم.

Now we have over 30 million cars in such a short period.

اکنون در چنین مدت کوتاهی بیش از 30 میلیون خودرو داریم .

So, that creates three big problems.

بنابراین، این سه مشکل بزرگ ایجاد می کند.

One is space – because we’ve still got the  same street structures in our towns and cities,

یکی فضا است - زیرا ما هنوز همان ساختارهای خیابانی را در شهرها و شهرهایمان داریم

causing congestion. It causes pollution, which  people are concerned about more and more.

که باعث ازدحام می شود. باعث آلودگی می‌شود که مردم بیشتر و بیشتر نگران آن هستند.

And actually, it’s kind of engineering walking out of our lives.

و در واقع، این نوعی مهندسی است که از زندگی ما خارج می شود.

So, we’re, actually, not getting enough  exercise, which is a cause of a health crisis.

بنابراین، ما در واقع به اندازه کافی ورزش نمی‌کنیم، که دلیلی برای یک بحران سلامتی است.

Smart cities are looking at pedestrianisation

شهرهای هوشمند به پیاده‌روی

– in Glasgow, in Birmingham, in  London for example, Manchester –

- در گلاسکو، در بیرمنگام، در لندن، به عنوان مثال، منچستر-

as a way of not only making their places,  cities better and more attractive,

به عنوان راهی برای بهبود مکان‌های خود، شهرها،

actually, building their local economy.

در واقع برای ساختن اقتصاد محلی خود، بهتر و جذاب‌تر نگاه می‌کنند.

So, Neil Urvin identifies three problems

بنابراین، نیل اروین سه مشکل را شناسایی می‌کند

– the first is that our city  streets have stayed the same

- اولین مشکل این است که خیابان‌های شهر ما ثابت مانده‌اند

while the number of cars on the  roads has increased dramatically.

در حالی که تعداد خودروها در جاده‌ها به‌طور چشمگیری افزایش یافته است.

That’s right – and this has led to congestion on our roads.

درست است - و این منجر به ازدحام در جاده های ما شده است.

Congestion means too much traffic, making it hard to move.

ازدحام به معنای ترافیک زیاد است که حرکت را سخت می کند.

The second problem is pollution  – which we mentioned earlier.

مشکل دوم آلودگی است - که قبلاً به آن اشاره کردیم.

Pollution is damage to the environment  caused by releasing waste substances

آلودگی آسیب به محیط زیست است که در اثر انتشار مواد زائد

such as carbon dioxide into the air.

مانند دی اکسید کربن در هوا ایجاد می شود.

And the third problem is that by  travelling around on buses or in our cars

و سومین مشکل این است که با تردد با اتوبوس یا

we aren’t getting enough exercise.

ماشین‌هایمان به اندازه کافی ورزش نمی‌کنیم.

And we all know that’s a bad thing!

و همه ما می دانیم که این چیز بدی است!

Would pedestrianisation engineer walking  back into our lives do you think?

به نظر شما آیا مهندس پیاده‌روی به زندگی ما بازمی‌گردد؟

I’m not sure, Neil.

من مطمئن نیستم، نیل.

It would be great if we could go shopping  or walk to work without breathing in fumes

اگر بتوانیم بدون استنشاق دود

or worrying about getting knocked down by a car.

یا نگرانی در مورد زمین خوردن توسط ماشین، به خرید برویم یا پیاده به محل کار برویم.

But banning all motorised  traffic from town centres

اما ممنوعیت همه ترددهای موتوری از مراکز شهرها

might make life difficult  for people to get around.

ممکن است زندگی را برای مردم دشوار کند.

Well, I’m not a town planner –  and I don’t have the answers.

خب، من یک برنامه ریز شهری نیستم - و جوابی هم ندارم.

But I would like to know if I got the answer  right to the question you asked me earlier!

اما می‌خواهم بدانم که آیا پاسخ سؤالی را که قبلاً از من پرسیده‌اید، دریافت کرده‌ام یا نه!

OK, well, I asked you: What’s the average  speed of a bus travelling along Oxford Street?

خوب، خوب، از شما پرسیدم: میانگین سرعت اتوبوسی که در امتداد خیابان آکسفورد حرکت می کند چقدر است؟

Is it… a) 4.6mph, b) 14.6mph

آیا این ... الف) 4.6 مایل در ساعت، ب) 14.6 مایل در ساعت

or c) 46mph?

یا ج) 46 مایل در ساعت؟

And I said 14.6mph.

و من گفتم 14.6 مایل در ساعت.

And that’s not slow enough, Neil, I’m afraid.

و این به اندازه کافی کند نیست، نیل، می ترسم.

The answer is actually 4.6mph.

پاسخ در واقع 4.6 مایل در ساعت است.

And we pedestrians walk at an  average speed of 3.1mph, apparently!

و ما عابران پیاده ظاهراً با سرعت متوسط ​​3.1 مایل در ساعت راه می‌رویم!

Oh, good to know.

اوه، خوب است بدانید.

OK – shall we go over the words we learned today, Rob?

خوب - آیا ما باید کلماتی را که امروز یاد گرفتیم مرور کنیم، راب؟

Sure – the first one is ‘pedestrian’

مطمئناً - اولین مورد "عابر پیاده"

– a person who is walking, usually  in an area where there’s traffic.

است - شخصی که معمولاً در منطقه ای که ترافیک دارد راه می رود.

‘Sorry – you can’t ride your bike here.  This path is for pedestrians only.’

متأسفم - شما نمی توانید اینجا دوچرخه سواری کنید. این مسیر فقط برای عابران پیاده است.

The adjective – ‘This book  is full of very pedestrian  

» صفت - «این کتاب پر از ایده‌های بسیار پیاده‌روی است

ideas. I wouldn’t read it if I were you.’

. من اگر جای تو بودم آن را نمی خواندم.»

I’ve crossed it off my list, Neil. Thank you.

من آن را از فهرست خود خط زدم، نیل. متشکرم.

OK – number two is 'to tackle' something,

بسیار خوب - شماره دو «مقابله کردن» با چیزی است

which means to make an effort to  deal with a difficult problem.

که به معنای تلاش برای مقابله با یک مشکل دشوار است.

For example, ‘The government isn’t really  tackling the problem of air pollution.

به عنوان مثال، "دولت واقعاً با مشکل آلودگی هوا مقابله نمی کند."

It needs to do much more.’

باید خیلی بیشتر انجام شود.»

Very true.

بسیار درست است.

OK, ‘ban’ means to officially  say that something can’t be done.

خوب، «ممنوع کردن» به معنای رسمی گفتن این است که کاری نمی‌توان انجام داد. «

‘The UK government will ban the sale  of diesel and petrol cars from 2040.’

دولت بریتانیا از سال 2040 فروش خودروهای دیزلی و بنزینی را ممنوع خواهد کرد.»

And number four is ‘reroute’ which means to  change the direction you’re travelling in.

و شماره چهار «مسیر مجدد» است که به معنای تغییر مسیر حرکت شماست.

‘The council has rerouted all  buses to avoid the town centre.’

«شورای همه اتوبوس‌ها را تغییر داده است تا از مرکز شهر دور شوند.» «

‘Congestion’ is number five – too much  traffic, making it difficult to move.

ازدحام» شماره پنج است – ترافیک بیش از حد ، حرکت را دشوار می‌کند.

‘Road congestion always gets better in the  summer when a lot of car drivers are on holiday.’

«ازدحام جاده‌ها همیشه در تابستان که بسیاری از رانندگان خودرو در تعطیلات هستند، بهتر می‌شود.»

Hm, that’s true, isn’t it?

هوم، درست است، اینطور نیست؟

London always seems emptier in July and August.

لندن همیشه در ماه های جولای و آگوست خالی تر به نظر می رسد.

Except for all the tourists walking  around – congesting the streets!

به جز همه گردشگرانی که در اطراف قدم می زنند - خیابان ها شلوغ هستند!

Very funny! And finally, number six is ‘pollution’

خیلی خنده دار! و در نهایت، شماره شش «آلودگی» است

– which is damage to the environment  caused by releasing waste substances

- که آسیب به محیط زیست است که ناشی از انتشار مواد زائد

such as carbon dioxide into the air, or plastic into the sea.

مانند دی اکسید کربن در هوا، یا پلاستیک در دریا است.

‘You can help reduce air pollution by walking  to work every day instead of driving.’

«تو می‌توانی با پیاده‌روی به محل کار به جای رانندگی هر روز به کاهش آلودگی هوا کمک کنی.»

Are you talking to me,  Neil? I always walk to work!

آیا با من صحبت می‌کنی، نیل؟ من همیشه پیاده روی سر کار می روم!

I know you do, Rob – you’re an example to us all!

می دانم که این کار را می کنی، راب - تو برای همه ما نمونه ای!

OK, that’s all we have time for today.

خوب، این تمام وقت ما برای امروز است.

But please don’t forget to visit us via  our Twitter, Facebook and YouTube pages!

اما لطفاً فراموش نکنید که از طریق صفحات توییتر، فیس بوک و یوتیوب ما به ما سر بزنید!

Goodbye!

Bye bye!

خداحافظ!

خداحافظ!