The people vs big business - BBC Learning English

Multinational corporations can be huge –

شرکت‌های چند ملیتی می‌توانند بزرگ باشند -

even richer than some countries.

حتی از برخی کشورها ثروتمندتر.

We'll show you how ordinary people have taken on massive corporations,

ما به شما نشان خواهیم داد که چگونه مردم عادی با استفاده از قدرت قانون ، شرکت های بزرگ را تصاحب کرده اند

using the power of the law.

.

The longest running libel case in British legal history:

طولانی ترین پرونده افترا در تاریخ حقوقی بریتانیا

the two friends who took on the might of McDonald's...

: دو دوستی که قدرت مک دونالد را به دست گرفتند...

Cancelled flights: the reason you can now get your money back in Europe...

پروازهای لغو شده: دلیلی که اکنون می توانید پول خود را در اروپا پس

First, you might have heard of McLibel,

بگیرید... اول، ممکن است نام مک لیبل را شنیده باشید.

the longest running libel case in history in England.

طولانی ترین پرونده افترا در تاریخ انگلستان

Activists Helen Steel and David Morris handed out a leaflet

فعالان هلن استیل و دیوید موریس اعلامیه ای

called 'What's wrong with McDonald's?'

به نام « مک دونالد چه مشکلی دارد؟» پخش کردند.

It said McDonald's encouraged litter, was cruel to animals and its workers,

گفته می‌شود که زباله‌های مک‌دونالد تشویق می‌شود، نسبت به حیوانات و کارگرانش ظلم می‌کند

and destroyed the rainforests.

و جنگل‌های بارانی را نابود می‌کند.

But McDonald's fought back, demanding that the activists apologise

اما مک دونالد به مقابله پرداخت و از فعالان خواست که عذرخواهی کنند

or go to court...

یا به دادگاه بروند...

which they did.

که آنها هم انجام دادند.

Well, the British judge said McDonald's were right

خب، قاضی بریتانیایی گفت که مک‌دونالد درست می‌گوید

and ordered Helen and David to pay £60,000 damages,

و به هلن و دیوید دستور داد ۶۰ هزار پوند غرامت بپردازند

which was later reduced to £40,000,

که بعداً به ۴۰ هزار پوند کاهش یافت،

but the case didn't end there.

اما پرونده به همین جا ختم نشد.

The activists went to the European Court of Human Rights in Strasbourg,

این فعالان به دادگاه اروپایی حقوق بشر در استراسبورگ رفتند و

taking action against the UK government this time.

این بار علیه دولت بریتانیا اقدام کردند.

They said, because they didn't have access to legal aid,

آنها گفتند، چون به کمک حقوقی دسترسی

they didn't have a fair trial.

نداشتند، محاکمه عادلانه ای نداشتند.

The court in Strasbourg agreed and also said

دادگاه استراسبورگ موافقت کرد و همچنین گفت

their right to freedom of speech had not been protected.

که حق آزادی بیان آنها محافظت نشده است.

The UK government was ordered to pay £57,000!

دولت انگلیس به پرداخت 57000 پوند محکوم شد!

So, to find out more about why this case went to an international court,

بنابراین، برای اطلاع بیشتر در مورد اینکه چرا این پرونده به یک دادگاه بین المللی رفت،

let's speak to one of the lawyers involved – Mark Stephens.

بیایید با یکی از وکلای درگیر - مارک استفنز صحبت کنیم.

When you go to the European Court, you're taking a case –

وقتی به دادگاه اروپا می روید، در حال رسیدگی به پرونده هستید –

it's not an appeal – you're taking a case against the British government,

این یک درخواست تجدیدنظر نیست – شما در حال طرح یک پرونده علیه دولت بریتانیا هستید،

because the British government hasn't assured

زیرا دولت بریتانیا

the basic minimum standards of human rights.

حداقل استانداردهای اولیه حقوق بشر را تضمین نکرده است.

So, what we were doing was publicly pointing out

بنابراین، کاری که ما انجام می‌دادیم این بود که علناً به این موضوع اشاره

that there had been problems with the trial

می‌کردیم که دادگاه مشکلاتی داشته است،

because they had not had legal representation,

زیرا آنها وکالت قانونی نداشتند،

which they should have done.

که باید انجام می‌دادند.

As Mark says, David and Helen didn't have a fair trial in the UK,

همانطور که مارک می گوید، دیوید و هلن در بریتانیا محاکمه عادلانه ای نداشتند،

so they were able to take a new case to the European Court.

بنابراین آنها توانستند پرونده جدیدی را به دادگاه اروپا ببرند.

So, what helped Helen and David?

بنابراین، چه چیزی به هلن و دیوید کمک کرد؟

I think one of the things about McLibel, which isn't properly understood,

من فکر می کنم یکی از چیزهایی که در مورد مک لیبل که به درستی درک نشده

is the sort of David and Goliath element,

است، نوع عنصر دیوید و جالوت است،

in the sense that Steel and Morris didn't have the benefit of lawyers

به این معنا که استیل و موریس از مزایای وکلا برخوردار

and so the judge gave them very great latitude

نبودند و بنابراین قاضی به آنها آزادی عمل بسیار زیادی

in the asking of their questions, the framing of their questions

داد. پرسیدن سؤالات آنها ، چارچوب سؤالات آنها

and the way in which they were able to comment.

و روشی که آنها می توانند نظر بدهند.

And as a result, they were able to get things into the case,

و در نتیجه، آنها توانستند مواردی را وارد پرونده کنند، کاری

which a team of lawyers would have just been prevented from doing,

که تیمی از وکلا به تازگی از انجام آن جلوگیری می کردند

and that played to their real advantage.

و این به نفع واقعی آنها بود.

And I think there's another issue as well, which is that

و من فکر می کنم یک مسئله دیگر نیز وجود دارد و آن این است که

Steel and Morris were indigent: they were smart, but they had no money.

استیل و موریس فقیر بودند: آنها باهوش بودند، اما پول نداشتند.

They had nothing to lose; they had no house to lose.

آنها چیزی برای از دست دادن نداشتند. آنها خانه ای برای از دست دادن نداشتند.

Other people, who were also in the group,

افراد دیگری نیز که در این گروه بودند،

settled out early with McDonald's,

زود با مک‌دونالدز زندگی کردند،

because they didn't want to lose their homes.

زیرا نمی‌خواستند خانه‌های خود را از دست بدهند.

Mark says Helen and David had nothing to lose, and that was an advantage.

مارک می گوید هلن و دیوید چیزی برای از دست دادن نداشتند و این یک مزیت بود.

Ultimately, should big companies be allowed to sue individuals?

در نهایت، آیا شرکت های بزرگ باید اجازه داشته باشند از افراد شکایت کنند؟

One of the real benefits for society, and a great outcome from this case,

یکی از مزایای واقعی برای جامعه و یک نتیجه عالی از این پرونده،

is that the law has now been amended so that companies can't sue for libel,

این است که قانون در حال حاضر اصلاح شده است تا شرکت ها نتوانند برای تهمت شکایت کنند،

because libel is about an individual's hurt feelings

زیرا افترا در مورد احساسات آسیب دیده یک فرد است

and of course a company doesn't have feelings.

و البته یک شرکت این کار را نمی کند. احساسات داشتن

Of course, you know, directors and officers of a company

البته، می دانید، مدیران و افسران یک شرکت

can sue for libel, but not a company any more.

می توانند برای افترا شکایت کنند، اما یک شرکت دیگر نه.

So, this case couldn't be brought in the modern era,

بنابراین، به دنبال این اصلاحات قانون در نتیجه پرونده مک لیبل، نمی توان این پرونده را در دوره مدرن

following these law reforms as a result of the McLibel case.

مطرح کرد.

Companies now can't do this: this case resulted in UK law being changed

اکنون شرکت‌ها نمی‌توانند این کار را انجام دهند: این مورد منجر به تغییر قوانین بریتانیا شد

so companies can't sue for libel.

تا شرکت‌ها نتوانند برای افترا شکایت کنند.

Mark Stephens showed us that not only can

مارک استفنز به ما نشان داد که نه تنها

individuals take on these massive companies in court,

افراد می توانند این شرکت های عظیم را در دادگاه به چالش بکشند، بلکه

they can sometimes even change the law

گاهی اوقات می توانند قانون را

to help other individuals in future.

برای کمک به افراد دیگر در آینده تغییر دهند.

If you've ever had a flight cancelled,

اگر تا به حال پروازی لغو شده باشد

you might have been able to claim compensation.

، ممکن است بتوانید خسارتی را مطالبه کنید.

And that could be because of one woman.

و این می تواند به خاطر یک زن باشد. پرواز

Friederike Wallentin-Hermann's flight was cancelled

فریدریک والنتین-هرمان به

because the plane broke down.

دلیل خرابی هواپیما لغو شد.

The airline, Alitalia, said this was an 'exceptional circumstance' –

شرکت هواپیمایی آلیتالیا گفت که این یک "شرایط استثنایی" است -

something very unusual and unpredictable –

چیزی بسیار غیر معمول و غیرقابل پیش بینی -

so they wouldn't refund customers the money they'd lost.

بنابراین آنها پولی را که از دست داده اند به مشتریان بازپرداخت نمی کنند.

Friederike took this case to court,

فریدریک این پرونده را به دادگاه برد،

where a judge said that engine failure should be expected.

جایی که یک قاضی گفت که باید انتظار خرابی موتور را داشت.

The case went to higher European courts, but they said the same thing.

پرونده به دادگاه های عالی اروپا رفت ، اما آنها هم همین را گفتند.

Friederike got her money back

فریدریک پول خود را پس گرفت

and now all European customers are entitled to refunds

و اکنون همه مشتریان اروپایی به دلیل مشکلات مکانیکی حق

for cancelled flights because of mechanical problems.

بازپرداخت پروازهای لغو شده را دارند.

Let's speak to aviation lawyer Tony Payne

بیایید با تونی پین، وکیل هوانوردی

about the impact one small case can have.

در مورد تأثیری که یک پرونده کوچک می تواند داشته باشد صحبت کنیم.

While it might only be a...

در حالی که ممکن است فقط برای یک

perceived as a small amount of money for one person,

نفر به عنوان مقدار کمی پول تلقی شود

the reality of the situation is there are a lot of people

، واقعیت این است که افراد زیادی

on any one flight and... and there are a lot of flights.

در هر پرواز و... و پروازهای زیادی وجود دارد.

And, by application therefore,

و بنابراین، با استفاده از آن،

what you can see is one poor decision can have a floodgate effect.

آنچه می توانید ببینید این است که یک تصمیم ضعیف می تواند یک اثر سیلابی داشته باشد.

And while this might only be £250,

و در حالی که این ممکن است فقط 250 پوند باشد،

these sorts of claims, almost in a class action likeness,

این نوع ادعاها، تقریباً در یک شباهت دسته جمعی،

can end up being a very, very significant cost for an airline.

می توانند هزینه بسیار بسیار قابل توجهی برای یک شرکت هواپیمایی داشته باشند.

That shows that one person taking a company to court and winning

این نشان می‌دهد که یک نفر شرکتی را به دادگاه می‌برد و برنده می‌شود،

can make it more likely for others to win too.

می‌تواند احتمال برنده شدن را برای دیگران نیز افزایش دهد.

Will multinationals win in court

آیا شرکت‌های چندملیتی در دادگاه پیروز

because they have more money than an individual?

می‌شوند زیرا پول بیشتری نسبت به یک فرد دارند؟

While it might be the perception

اگرچه ممکن است این تصور وجود داشته باشد

that the airlines have bottomless amounts of money,

که خطوط هوایی مقادیر بی‌پایانی پول دارند،

that certainly is not the case: this...

اما قطعاً اینطور نیست: این ...

they run very, very tight margins,

آنها حاشیه‌های بسیار بسیار کمی دارند

which allows consumers like you and I

که به مصرف‌کنندگانی مانند من و شما

to purchase airline tickets at very low cost.

امکان می‌دهد با هزینه بسیار کم بلیط هواپیما بخرند.

So, they are in fact... can be losing a very significant amount of money

بنابراین، آنها در واقع می توانند مقدار قابل توجهی از پول را از دست بدهند

when these cases go against them.

که این موارد خلاف آنها باشد.

What Tony's saying is that airlines aren't as rich as they seem

آنچه تونی می گوید این است که خطوط هوایی آنقدرها که به نظر می رسد ثروتمند نیستند

and don't have unlimited money, so they can be in real danger

و پول نامحدودی ندارند، بنابراین وقتی افراد زیادی آنها را در دادگاه می گیرند، ممکن است در خطر واقعی قرار

when a lot of people take them on in court.

بگیرند.

So, can one case change the law?

بنابراین، آیا یک مورد می تواند قانون را تغییر دهد؟

Well, it's the basis on which the law is...

خب، این مبنایی است که قانون بر آن است...

law is modified. So, the law is made by...

قانون اصلاح شده است. بنابراین، قانون توسط ...

by Parliament, or by the European Commission in this case,

توسط پارلمان، یا توسط کمیسیون اروپا در این مورد،

or the European Parliament, and the law will be modified

یا پارلمان اروپا ساخته می شود، و قانون اصلاح می شود،

as the courts look to interpret

زیرا دادگاه ها به دنبال

the way in which that law has been created.

تفسیر نحوه ایجاد آن قانون هستند.

So, it does happen every day of the week:

بنابراین، هر روز هفته اتفاق می‌افتد:

you know, the courts are in session all of the time

می‌دانید، دادگاه‌ها همیشه

at different levels and the... that...

در سطوح مختلف جلسه دارند و...

those statutes – that law is being interpreted.

آن قوانین - آن قانون در حال تفسیر است.

So, it is something that is happening very, very regularly.

بنابراین، این چیزی است که بسیار بسیار منظم اتفاق می افتد.

In the aviation context,

در زمینه هوانوردی،

you might see something like this every six months –

شما ممکن است هر شش ماه یک بار چیزی شبیه به این را ببینید -

that there is, sort of, significant new law coming about,

که به نوعی قانون جدید مهمی در راه است،

but I can tell you that, you know,

اما می توانم به شما بگویم که، می دانید

there are hundreds and hundreds of these claims on for...

، صدها و صدها مورد از این ادعاها برای ...

sometimes for any one airline at any one time. So, it's a...

گاهی اوقات برای هر شرکت هواپیمایی در هر زمان. بنابراین، این

it's a significant likelihood that you are seeing these things happen.

یک احتمال قابل توجه است که شما شاهد این اتفاقات هستید.

This means that although parliaments or other bodies make the laws,

این بدان معناست که اگرچه پارلمان ها یا سایر ارگان ها قوانین را وضع می کنند، اما

action by small people in court can and does have a real effect

اقدام افراد کوچک در دادگاه می تواند تأثیر واقعی

in changing how the law is interpreted in court cases.

در تغییر نحوه تفسیر قانون در پرونده های دادگاه داشته باشد.

That case might have left us wondering

آن پرونده ممکن است ما را متعجب کند که

why Alitalia decided to go to court not once, but twice!

چرا آلیتالیا تصمیم گرفت نه یک بار، بلکه دو بار به دادگاه برود!

Tony explained that people can have a real impact on big companies.

تونی توضیح داد که افراد می توانند تاثیر واقعی بر شرکت های بزرگ داشته باشند.

Often lots of people make the same complaint.

اغلب افراد زیادی همین شکایت را مطرح می کنند.

He also showed that the way the law is used

او همچنین نشان داد که نحوه استفاده از قانون

is changed and updated by people like you going to court.

توسط افرادی مانند شما به دادگاه تغییر و به روز می شود.

We also showed you how, when a national court fails you,

ما همچنین به شما نشان دادیم که چگونه، هنگامی که یک دادگاه ملی شما را رد می کند،

you can take your case to an international court.

می توانید پرونده خود را به یک دادگاه بین المللی ببرید.