Better Speaking Podcast 🗨️🗣️ How to improve your fluency

Better Speaking, presented by Callum Robertson and

Better Speaking، ارائه شده توسط کالوم رابرتسون و

featuring interviews with Richard Hallows.

شامل مصاحبه با ریچارد هالوز.

In today's programme, teacher Richard Hallows will be here

در برنامه امروز، معلم ریچارد هالوز

with some more help and advice to make us better speakers.

با کمک و مشاوره بیشتر در اینجا حضور خواهد داشت تا سخنرانان بهتری از ما بسازد. به

I think you need to practise a little.

نظر من باید کمی تمرین کنید.

And I think you need to practise often.

و من فکر می کنم شما باید اغلب تمرین کنید.

Don't do lots and lots of pronunciation practice,

تمرینات تلفظ زیادی را انجام ندهید،

but just be aware, and just do a little bit now and again.

اما فقط حواستان باشد و فقط کمی تکرار کنید.

English is used as an international language

انگلیسی به عنوان یک زبان بین المللی

in many different areas. Sport is one.

در بسیاری از زمینه های مختلف استفاده می شود. ورزش یکی است.

When a football manager from Korea,

هنگامی که یک مدیر فوتبال از کره،

Park Hang-seo, had to speak to a worldwide audience

پارک هانگ سئو، مجبور شد با مخاطبان سراسر جهان

about football supporters in his country,

درباره هواداران فوتبال در کشورش صحبت کند،

he did so in English.

این کار را به زبان انگلیسی انجام داد.

He explains that people in Korea like football very much,

او توضیح می‌دهد که مردم کره فوتبال را بسیار دوست دارند،

but they liked to watch it at home on television.

اما دوست داشتند آن را در خانه از تلویزیون تماشا کنند.

Koreans, he says, don't like to go and see a match live in

او می‌گوید کره‌ای‌ها دوست ندارند بروند و مسابقه‌ای را به‌طور زنده در

a football stadium. They prefer to stay at home,

استادیوم فوتبال ببینند. آنها ترجیح می دهند در خانه بمانند،

have a picnic or go with friends to have a drink.

یک پیک نیک داشته باشند یا با دوستان برای نوشیدن نوشیدنی بروند.

In the house of Korean people,

در خانه مردم کره

they like football very much.

فوتبال را خیلی دوست دارند.

More than baseball and basketball,

بیشتر از بیسبال و بسکتبال،

but actually they do not want to visit a stadium.

اما در واقع آنها نمی خواهند از استادیوم بازدید کنند.

Even if Korean people like football very much,

حتی اگر مردم کره فوتبال را خیلی دوست دارند،

sometimes they want to go another place, like picnic,

گاهی اوقات می‌خواهند به مکان دیگری بروند، مانند پیک نیک،

or do other things at home.

یا کارهای دیگری در خانه انجام دهند.

Maybe Korean people like drinking so much.

شاید مردم کره خیلی دوست دارند مشروب بخورند.

Maybe if a person is asked whether you go to the stadium

شاید اگر از شخصی پرسیده شود که آیا به استادیوم می‌روید

or you join your friends in maybe a beer shop,

یا به دوستان خود در یک آبجوفروشی ملحق می‌شوید،

something like that, I think maybe Korean people choose the, er,

چیزی شبیه به آن، من فکر می‌کنم شاید مردم کره‌ای،

going to the beer shop. I don't know.

رفتن به آبجوفروشی را انتخاب کنند. من نمی دانم.

Park Hang-seo is someone who's overcome his fears of

Park Hang-seo کسی است که بر ترس خود از

speaking English to the point where he can talk to an

صحبت کردن انگلیسی تا جایی غلبه کرده است که بتواند با

international audience in the language.

مخاطبان بین المللی به این زبان صحبت کند.

But what's he doing that makes him such an effective

اما او چه کاری انجام می دهد که او را به یک کاربر موثر زبان تبدیل می کند

user of the language? What's his secret to better speaking?

؟ راز او برای بهتر صحبت کردن چیست؟

And with me again in this studio is

و با من دوباره در این استودیو

teacher and teacher trainer Richard Hallows.

معلم و مربی معلم ریچارد هالوز است.

Hello, Richard. Hi, Callum.

سلام ریچارد. سلام، کالوم.

And this week, you've been listening to Korean football manager

و این هفته، به «پارک هانگ سئو» مدیر فوتبال کره‌ای گوش می‌دهید

Park Hang-seo. Here he is again: In the house of Korean people,

. او دوباره اینجاست: در خانه مردم کره،

they like football very much, more than baseball and basketball,

آنها فوتبال را خیلی بیشتر از بیسبال و بسکتبال دوست دارند،

but actually they do not want to visit a stadium.

اما در واقع نمی خواهند از استادیوم بازدید کنند.

Even if Korean people like football very much,

حتی اگر مردم کره فوتبال را خیلی دوست دارند،

sometimes they want to go to another place, like picnic,

گاهی اوقات می‌خواهند به مکان دیگری بروند، مانند پیک نیک،

or do other things at home.

یا کارهای دیگری در خانه انجام دهند.

Maybe Korean people like drinking so much.

شاید مردم کره خیلی دوست دارند مشروب بخورند.

Maybe if a person is asked whether you go to the stadium

شاید اگر از شخصی پرسیده شود که آیا به استادیوم می‌روید

or you join your friends in a,

یا به دوستان خود در یک

maybe a beer shop, something like that,

آبجوفروشی می‌پیوندید، چیزی شبیه به آن،

I think maybe Korean people choose the, er,

من فکر می‌کنم شاید مردم کره،

going to the beer shop. I don't know.

رفتن به آبجوفروشی را انتخاب کنند. من نمی دانم.

That was Park Hang-seo, a football manager from Korea there,

پارک هانگ سئو، یک مدیر فوتبال اهل کره در آنجا بود که

talking about crowds. Now, Richard, how successful

درباره شلوغی صحبت می‌کرد. حالا ریچارد،

is this person as a speaker of

این فرد به عنوان یک سخنران

English as an international language? I think he's very

انگلیسی به عنوان یک زبان بین المللی چقدر موفق است؟ من فکر می‌کنم او بسیار

successful because he's using the few words he knows

موفق است، زیرا از چند کلمه‌ای که می‌داند

in a very effective way.

به روشی بسیار مؤثر استفاده می‌کند.

If I can draw your attention to the example of beer, beer shop:

اگر بتوانم توجه شما را به نمونه‌ای از آبجو جلب کنم، آبجوفروشی:

Maybe Korean people like drinking so much.

شاید مردم کره خیلی دوست دارند نوشیدنی بنوشند.

Maybe if a person is asked whether you go to the stadium

شاید اگر از شخصی پرسیده شود که آیا به استادیوم می‌روید

or you join your friends in a, maybe a beer shop,

یا به دوستانتان در یک آبجوفروشی می‌پیوندید،

something like that. He uses this word, it's not correct English,

چیزی شبیه به آن. او از این کلمه استفاده می کند، انگلیسی درستی نیست،

but we understand what he wants to say.

اما ما می فهمیم که او چه می خواهد بگوید.

The correct English is 'liquor store' in America, and in Britain

انگلیسی صحیح در آمریکا «فروشگاه مشروبات الکلی» است و در بریتانیا

we would say 'off licence', but beer shop is

می‌گوییم «بدون مجوز»، اما آبجوفروشی

perfectly understandable. We know what he wants to say.

کاملاً قابل درک است. ما می دانیم که او چه می خواهد بگوید.

So, he's using his words in a very effective way.

بنابراین، او از کلمات خود به روشی بسیار مؤثر استفاده می کند.

And I think this is a good,

و من فکر می کنم این یک

a good piece of advice for our listeners. So, even if you don't

توصیه خوب و خوب برای شنوندگان ما است. بنابراین، حتی اگر

know exactly the right word, you can still use other words to

دقیقاً کلمه مناسب را نمی دانید، باز هم می توانید از کلمات دیگری استفاده کنید تا

get your meaning across clearly. Yeah, it's better to explain

معنای خود را به وضوح بیان کنید. بله، بهتر است

your way around the word.

راه خود را در مورد کلمه توضیح دهید.

You use the words you have. For example, let me see if you can

شما از کلماتی که دارید استفاده می کنید. برای مثال، اجازه دهید ببینم آیا می‌توانید

guess some words I'm telling you. OK, I'm driving my car, and

کلماتی را که به شما می‌گویم حدس بزنید. خوب، من دارم ماشینم را می رانم، و

suddenly I have a, oh, you know

ناگهان یک صدایی دارم، اوه، می دانید

when the air comes out of the tyre, there's a bang, and the air...

وقتی هوا از لاستیک خارج می شود، صدای انفجار می آید، و هوا...

That's a puncture.

این یک پنچر است.

OK, so I didn't need to use that word.

خوب، پس نیازی به استفاده از این کلمه نداشتم.

You understood me perfectly well.

شما مرا کاملاً درک کردید.

Maybe, OK, what do you call the thing that, you know,

شاید، باشه، اسمش رو چی میزاری که، میدونی،

I want to clean my teeth? That would be a toothbrush.

میخوام دندونامو تمیز کنم؟ این یک مسواک خواهد بود.

OK, so there we are. It's very simple.

خوب، پس ما اینجا هستیم. خیلی ساده است.

It doesn't have to be a very complicated thing.

لازم نیست چیز خیلی پیچیده ای باشد.

So, not knowing the exact word in English is not really

بنابراین، ندانستن کلمه دقیق در زبان انگلیسی واقعاً

a big problem for communication.

مشکل بزرگی برای برقراری ارتباط نیست.

No, absolutely.

نه، قطعا.

So, he deals with vocabulary very well,

بنابراین، او خیلی خوب با واژگان برخورد می کند،

but if he were your student,

اما اگر او شاگرد شما بود، دوست داشتید

what things would you like him to work on?

روی چه چیزهایی کار کند؟

OK, I think, you know, I think Park Hang-seo is,

خوب، فکر می‌کنم، می‌دانید، فکر می‌کنم Park Hang-seo

is very understandable, but I think we could improve his

بسیار قابل درک است، اما فکر می‌کنم می‌توانیم

pronunciation a little bit. I'm thinking particularly of the

تلفظ او را کمی بهبود دهیم. من به خصوص به

sentence stress that he uses. So, by sentence stress, I'm talking

جمله استرسی که او استفاده می کند فکر می کنم. بنابراین، با استرس جمله، من در

about when you make a sentence, where does the stress go in

مورد این صحبت می کنم که وقتی یک جمله می سازید، استرس

the, in the sentence? So, the strong part of the word.

در جمله، کجا می رود؟ بنابراین، بخش قوی کلمه.

Exactly. It's not, it's very even with Park Hang-seo.

دقیقا. اینطور نیست، با Park Hang-seo کاملاً یکنواخت است. روی

Every word is stressed the same.

هر کلمه یکسان تاکید می شود.

This can be a problem because it can sometimes

این می‌تواند مشکل‌ساز باشد زیرا گاهی اوقات می‌تواند بر

affect the meaning of what you want to say.

معنای چیزی که می‌خواهید بگویید تأثیر بگذارد.

If I give you a sentence, see if you can work out what

اگر جمله ای به شما بگویم، ببینید آیا می توانید بفهمید که

the important part of the information is.

بخش مهم اطلاعات چیست.

What, what am I trying to tell you? For example, if I tell you

چی میخوام بهت بگم به عنوان مثال، اگر به شما بگویم

Callum, I've got, I've got this big black cat.

کالوم، من دارم، این گربه سیاه بزرگ را دارم.

Well, it's not a small cat, it's a big cat, because you stressed

خوب، گربه کوچک نیست، گربه بزرگ است، زیرا شما به

'big'. Yeah, now I could say, I've got a big black cat.

"بزرگ" تاکید کرده اید. بله، حالا می توانم بگویم، من یک گربه سیاه بزرگ دارم.

So, the colour, this time, you've stressed the colour. So,

بنابراین، رنگ، این بار، روی رنگ تاکید کرده‌اید. بنابراین،

it's not a white cat. It's not a brown cat. It's a black cat.

این یک گربه سفید نیست. گربه قهوه ای نیست. این یک گربه سیاه است.

Exactly. Or, I could even say I've got a big black cat.

دقیقا. یا حتی می‌توانم بگویم که یک گربه سیاه بزرگ دارم.

So you've got a cat and not a dog. So, it's the same words,

بنابراین شما یک گربه دارید نه یک سگ. بنابراین، این کلمات همان کلمات هستند،

but by putting the stress on a different place you, you change

اما با وارد کردن استرس به مکان دیگری،

the meaning, really. Yeah. Now you've got to be aware of

معنای واقعی آن را تغییر می‌دهید. آره اکنون باید از

different stress patterns in your language, and by

الگوهای استرس مختلف در زبان خود آگاه باشید، و با

knowing the differences, this is going to help you, you know,

دانستن تفاوت‌ها، این به شما کمک می‌کند تا متوجه شوید

to work out what you need to focus on, where,

روی چه چیزی باید تمرکز کنید، کجا،

where the differences lie, and what you need to do to make

کجا تفاوت‌ها وجود دارد، و کاری که باید انجام دهید تا

yourself more understandable. And it's not only just

خود را قابل درک تر کنید. و

in sentences that stress is important as well, it's also

استرس فقط در جملات مهم نیست، بلکه

in individual words. Yeah, again, Park Hang-seo says they

like football. In the house of Korean people,

در تک تک کلمات نیز مهم است. بله، باز هم پارک هانگ سئو می‌گوید که آنها

فوتبال را دوست دارند. در خانه مردم کره

they like football very much.

فوتبال را خیلی دوست دارند.

He puts the stress on 'ball'.

او استرس را روی "توپ" قرار می دهد.

It should be on 'foot'. Football.

باید روی "پا" باشد. فوتبال.

And, so, again this makes not just the word difficult

و بنابراین، باز هم این امر نه تنها درک کلمه را دشوار می‌کند

to understand, but the whole phrase becomes quite difficult.

، بلکه کل عبارت را بسیار دشوار می‌کند.

So, I suppose a problem is then,

بنابراین، فکر می‌کنم مشکل این است

that if you use the stress pattern from your own

که اگر از الگوی استرس از

language into English, it might not be the same and it might

زبان خود به انگلیسی استفاده کنید، ممکن است یکسان نباشد و

cause some problems for understanding, possibly. Yeah. So,

احتمالاً برای درک مشکلاتی ایجاد کند. آره بنابراین،

again, in Korean, the stress pattern here is very even, and so you

دوباره، در کره‌ای، الگوی استرس در اینجا بسیار یکنواخت است، و بنابراین

need to be aware of that, and to see the differences.

باید از آن آگاه باشید و تفاوت‌ها را ببینید.

A different language might have a stress pattern

یک زبان متفاوت ممکن است الگوی استرس داشته باشد که در آن،

where, for example, the ends of words  are stressed much

برای مثال، انتهای کلمات بسیار

more than English. So, you need to see how, you know,

بیشتر از انگلیسی تاکید می‌شود. بنابراین، شما باید ببینید چگونه، می دانید،

how you need to change that.

چگونه باید آن را تغییر دهید.

And have you got any advice or tips

و آیا توصیه یا نکته‌ای

for students to help them with this?

برای دانش‌آموزان برای کمک به آنها در این زمینه دارید؟

OK, when you learn a new word,

خوب، وقتی یک کلمه جدید یاد می گیرید،

don't just think about learning the word.

فقط به یادگیری کلمه فکر نکنید.

There's so much more information

اطلاعات بسیار بیشتری وجود دارد که

you need to add to that.

باید به آن اضافه کنید.

An important thing is checking the stress.

نکته مهم بررسی استرس است.

A good dictionary will always tell you the stress.

یک فرهنگ لغت خوب همیشه استرس را به شما می گوید.

So, when you learn that word, learn the stress.

بنابراین، وقتی آن کلمه را یاد گرفتید، استرس را یاد بگیرید.

Mark it in your notebooks -

آن را در دفترچه‌هایتان علامت‌گذاری کنید -

show, underline the syllable or mark it on top of something.

نشان دهید، زیر هجا خط بکشید یا روی چیزی علامت بزنید.

But mark the stress.

اما استرس را مشخص کنید.

When, when you learn a word,

وقتی کلمه ای را یاد می گیرید،

it's a good idea to say it out loud, with very exaggerated,

ایده خوبی است که آن را با صدای بلند، با اغراق آمیز و

with very strong stress. So, for example, if I was

با استرس بسیار شدید بگویید. بنابراین، برای مثال، اگر من

learning the word, I don't know, 'television',

کلمه را یاد می‌گرفتم، نمی‌دانم، «تلویزیون»،

yeah, I might say television. Television.

بله، ممکن است بگویم تلویزیون. تلویزیون

So, I really exaggerate it,

بنابراین، من واقعاً آن را اغراق می کنم،

so, I can remember it.

بنابراین، می توانم آن را به خاطر بسپارم.

It's all about remembering.

همه چیز به خاطر آوردن است.

I think you need to practise a little and I think you need to

practise often. Don't do lots and lots of pronunciation practice,

فکر می‌کنم باید کمی تمرین کنید و فکر می‌کنم باید

اغلب تمرین کنید. تمرینات تلفظ زیادی را انجام ندهید،

but just be aware and just do a little bit now and again.

اما فقط حواستان باشد و فقط کمی تکرار کنید.

And, maybe if you can, try recording

و اگر می توانید، سعی کنید

your speaking, or have another person

صحبت خود را ضبط کنید، یا از شخص دیگری بخواهید

listen to you and get some advice from them.

به شما گوش دهد و از او راهنمایی بگیرد.

That's a very good tip there.

این نکته بسیار خوبی است.

Richard Hallows, thank you very much.

ریچارد هالوز، بسیار متشکرم.

Richard talked there

ریچارد در آنجا صحبت کرد که

about what to do if you want to say something,

اگر می‌خواهید چیزی بگویید،

but you don't know the word or phrase in English, or you've

اما کلمه یا عبارت انگلیسی را نمی‌دانید یا

simply forgotten it.

به سادگی آن را فراموش کرده‌اید، چه کاری باید انجام دهید.

He said that you need to talk your way around the

او گفت که شما باید

unknown word by using words that you do know,

با استفاده از کلماتی که می دانید، راه خود را در مورد کلمه ناشناخته صحبت کنید،

just like Park Hang-seo

درست مانند پارک هانگ سئو

did with his use of the expression 'beer shop'.

با استفاده از عبارت "فروشگاه آبجو".

This is something that Raphael from Spain has also discovered

این چیزی است که رافائل از اسپانیا نیز

as he he's learned to become a more fluent speaker of English.

وقتی آموخته است که به زبان انگلیسی مسلط تر صحبت کند، متوجه شده است.

As a non-native speaker, your vocabulary

به‌عنوان یک فرد غیر بومی، دایره واژگان شما

sometimes is not as good as you, you like to be. So, in

گاهی آنقدر که دوست دارید خوب نیست. بنابراین، در

many terms that you don't know when you want to express

بسیاری از اصطلاحات که نمی‌دانید چه زمانی می‌خواهید چیزی را بیان کنید

something, and you don't know the right word for it.

، و کلمه مناسب آن را نمی‌دانید.

You tend to just go around and trying to explain, explain it,

شما تمایل دارید فقط به اطراف بروید و سعی کنید آن را توضیح دهید، توضیح دهید، از

using different sentences

جملات مختلف استفاده کنید

and trying to define how that thing is used for, in which way it is

used. And another thing we do, at least in Spanish, we do,

و سعی کنید تعریف کنید که چگونه آن چیز برای آن استفاده می‌شود، در چه روشی

استفاده می‌شود. و کار دیگری که انجام می‌دهیم، حداقل در زبان اسپانیایی،

we use our hands

ما از دست‌هایمان

a lot as well, and the face and everything.

و صورت و همه چیز استفاده می‌کنیم.

I mean, suddenly, the whole body,

منظورم این است که ناگهان کل بدن،

body language becomes an integral part of the explanation.

زبان بدن به بخشی جدایی ناپذیر از توضیح تبدیل می‌شود.

And all of that just to say a simple word.

و همه اینها فقط برای گفتن یک کلمه ساده.

Better speaking means better communication,

صحبت کردن بهتر به معنای ارتباط بهتر است،

and if it means using body language as well as your voice,

و اگر به معنای استفاده از زبان بدن و همچنین صدای شما باشد،

then that's as much a part of English as it is in any language

پس این به همان اندازه که در هر زبان دیگری بخشی از زبان انگلیسی است

And now, just time to hear

و اکنون، فقط زمان شنیدن

today's Better Speaking tips again.

دوباره نکات بهتر صحبت کردن امروز است.

When you hear native speakers speaking English,

وقتی می شنوید که سخنرانان بومی انگلیسی صحبت می کنند،

notice how certain important words are stressed in a sentence.

توجه کنید که چگونه کلمات مهمی در یک جمله تاکید می شوند.

Think about how English sentence

به این فکر کنید که چگونه تاکید جمله انگلیسی با

stress is different from the sentence stress in your

استرس جمله در زبان خودتان متفاوت است

own language.

.

When you meet a new word

وقتی با یک کلمه جدید روبرو می‌شوید

and you write it down in your vocabulary book,

و آن را در کتاب واژگان خود یادداشت می‌کنید،

don't forget to mark the stress - which syllable is stressed

فراموش نکنید که استرس را مشخص کنید - هجای آن در کلمه تاکید شده است

in the word.

.

If you're not sure, look in a good learners' English Dictionary.

اگر مطمئن نیستید، به فرهنگ لغت انگلیسی زبان آموزان خوب نگاه کنید.

The stress will be shown in there.

استرس در آنجا نشان داده خواهد شد.

You can practise word stress by saying the word

می‌توانید با گفتن کلمه

and repeating it, giving the stressed syllable

و تکرار آن،

exaggerated emphasis,

تأکید اغراق‌آمیز روی هجای تأکید شده،

for example: 'vocabulary', 'vocabulary'.

به‌عنوان مثال: «واژگان»، «واژگان»، استرس کلمه را تمرین کنید.

If  you're  speaking English, and you can't think of the right word,

اگر انگلیسی صحبت می‌کنید و نمی‌توانید به کلمه مناسبی فکر کنید،

don't stop or stumble.

متوقف نشوید یا لغزش نکنید.

Explain your way around the word

راه خود را در مورد کلمه ای که

you don't know by using words that you do know.

نمی دانید با استفاده از کلماتی که می دانید توضیح دهید.