Queen gives medal to health service: BBC News Review

Hello and welcome to News Review from BBC Learning English.

سلام و خوش آمدید به بررسی اخبار از BBC Learning English.

I'm Neil. Joining me is Catherine. Hi Catherine.

من نیل هستم. کاترین به من می پیوندد. سلام کاترین.

Hello Neil and hello everybody.

سلام نیل و سلام به همه.

Yes, in today's story the Queen has given out an award,

بله، در داستان امروز ملکه جایزه داده است،

but not to an individual; it's to a whole organisation.

اما نه به یک فرد. این به کل سازمان است.

If you'd like to test yourself on any of the vocabulary you hear in

اگر می خواهید خود را بر روی هر یک از واژگانی که در

this programme, there's a quiz on our website at bbclearningenglish.com.

این برنامه می شنوید آزمایش کنید، یک مسابقه در وب سایت ما به آدرس bbclearningenglish.com وجود دارد.

Now, for more about that story, let's hear this BBC News report:

اکنون، برای اطلاعات بیشتر در مورد آن داستان، بیایید این گزارش بی بی سی نیوز را بشنویم:

Yes. So, Queen Elizabeth gives out lots of awards, often to individuals,

بله. بنابراین، ملکه الیزابت جوایز زیادی، اغلب به افراد، اهدا می کند،

but this time she has given the George Cross to the UK's

اما این بار او جوایز جرج را به

National Health Service, which is the publicly funded health service.

سرویس بهداشت ملی بریتانیا، که خدمات بهداشتی با بودجه عمومی است، اهدا کرده است.

Now, the George Cross is given for acts of bravery and heroism,

اکنون، جورج صلیب برای اعمال شجاعانه و قهرمانی اعطا می شود،

so she's recognising the dedication and devotion

بنابراین او فداکاری و

of all the people who work for the National Health Service.

فداکاری همه افرادی را که برای خدمات بهداشت ملی کار می کنند، به رسمیت می شناسد.

That's right. It's an award for heroes, isn't it?

درست است. این یک جایزه برای قهرمانان است، اینطور نیست؟

It is, yes.

این است، بله.

OK. Well, you've been looking at this story. You've picked out some

خوب. خوب، شما به این داستان نگاه کرده اید . شما

really interesting vocabulary. What have you got?

واژگان بسیار جالبی را انتخاب کرده اید. چی داری؟

Yes. Today we are looking at: 'honours', 'frontline' and 'mark'.

آره. امروز ما به موارد زیر نگاه می کنیم: "افتخار"، "خط مقدم" و "علامت".

'Honours', 'frontline' and 'mark'.

"افتخار"، "خط مقدم" و "علامت".

So, let's have a look at your first headline please, Catherine.

بنابراین، لطفاً، کاترین، به اولین تیتر شما نگاهی بیندازیم.

Yes, we're starting with Reuters – the headline:

بله، ما با رویترز شروع می کنیم - تیتر:

'Honours' – shows respect, often by giving an award.

"افتخارها" - نشان دهنده احترام است، اغلب با دادن جایزه.

Yes. Now, this is spelt: H-O-N-O-U-R-S. But when you listen

آره. حالا این نوشته شده است: H-O-N-O-U-R-S. اما وقتی با دقت گوش کنید

carefully, you will find that the beginning 'h' is silent.

، متوجه خواهید شد که آغاز «h» ساکت است.

So, we don't say 'h-onours', we say 'honours' – silent 'h'.

بنابراین، ما نمی گوییم "h-onours"، بلکه می گوییم "honours" - "h" خاموش.

That's right – 'honours'. And people may know this word,

درست است - "افتخار". و مردم ممکن است این کلمه را

probably, as a noun: 'an honour'.

احتمالاً به عنوان یک اسم بدانند: "یک افتخار".

Yes, you can give somebody 'an honour'

بله، شما می‌توانید به کسی «افتخار» بدهید

or something can be 'an honour'. Now,

یا چیزی می‌تواند «افتخار» باشد. حال،

this word is all about recognising and respecting people and things.

این کلمه تماماً مربوط به شناخت و احترام به افراد و اشیا است.

So, somebody asks you, Neil, to present an award,

بنابراین، یکی از شما، نیل، می‌خواهد که یک جایزه بدهید،

or somebody gives you an award or does something to recognise how

یا کسی به شما جایزه می‌دهد یا کاری انجام می‌دهد که شما چقدر

special and great you are: they 'give you an honour' or they 'honour you'

خاص و بزرگ هستید: آنها به شما افتخار می‌دهند یا به شما افتخار

or you can 'be honoured'. So, it's all about recognising and respecting.

می‌کنند یا می‌توانید «تجلیل شوید». '. بنابراین، همه چیز در مورد شناخت و احترام است.

Yes. And there is a verb – you just used it: 'to honour' someone.

آره. و یک فعل وجود دارد - شما فقط از آن استفاده کردید: "تکریم" کسی.

And that sometimes comes with an award like a medal

و این گاهی اوقات با یک جایزه مانند مدال

or something – sometimes not, though.

یا چیزی دیگر همراه است - هرچند گاهی اوقات نه.

Yeah, doesn't always. I mean, you can just, you know,

آره، همیشه اینطور نیست. منظورم این است که شما فقط می‌توانید، می‌دانید،

praise somebody in public and you can say, you know,

کسی را در ملاء عام تمجید کنید و می‌توانید بگویید، می‌دانید،

'I'm honouring their contribution to this organisation.' So, one day,

"من به کمک آنها به این سازمان افتخار می‌کنم." بنابراین، یک روز،

Neil, you will be honoured for your work at BBC Learning English.

نیل، به خاطر کار خود در BBC Learning English از شما تجلیل می شود.

You will be given maybe a medal, maybe you'll get a little bit of

شاید یک مدال به شما داده شود، شاید کمی

money, or maybe just a big round of applause – lots of people clapping

پول دریافت کنید، یا شاید فقط یک دور تشویق بزرگ - افراد زیادی

to honour your English-language, teaching, broadcasting work.

برای احترام به کار انگلیسی زبان، تدریس و پخش شما دست می زنند.

Likewise, Catherine. And we will both feel 'deeply honoured'.

همینطور کاترین و ما هر دو احساس "عمیقاً افتخار" خواهیم کرد.

'Deeply honoured', yes.

"عمیقاً مایه افتخار"، بله.

OK. Let's get a summary:

خوب. بیایید خلاصه کنیم:

If you are interested in stories about the Royal Family,

اگر به داستان‌هایی در مورد خانواده سلطنتی علاقه دارید، داستانی در

we have one about the Queen and the time that she said OK to

مورد ملکه و زمانی داریم که او به برنامه

Meghan and Harry's plan to leave their official royal duties.

مگان و هری برای ترک وظایف سلطنتی خود موافقت کرد.

Where can our viewers find this video, Catherine?

بینندگان ما از کجا می توانند این ویدیو را پیدا کنند ، کاترین؟

Just have to click the link.

فقط باید روی لینک کلیک کنید

OK. Let's have a look at our next headline please.

خوب. لطفا نگاهی به تیتر بعدی خود بیاندازیم.

And we're in the UK with Mail Online – the headline:

و ما در بریتانیا با Mail Online هستیم - عنوان:

'Frontline' – describes someone with a leading role in an activity.

"خط مقدم" - کسی را توصیف می کند که نقش اصلی در یک فعالیت دارد.

Yes. Now, this word is made of two short words joined together

آره. حال این کلمه از دو کلمه کوتاه به هم پیوسته ساخته شده است

and they are: 'front' – F-R-O-N-T, and then 'line' – L-I-N-E.

و عبارتند از: «جلو» – F-R-O-N-T و سپس «خط» – L-I-N-E.

So, we get 'frontline'.

بنابراین، ما "خط مقدم" را دریافت می کنیم.

Yeah, 'frontline'. So, we know both of those words,

آره، "خط مقدم". بنابراین، ما هر دو کلمه

'front' and 'line', but together why does it have this meaning?

"جلو" و "خط" را می دانیم، اما با هم چرا این معنی را دارد؟

It's got a military connection, hasn't it?

این یک ارتباط نظامی دارد، اینطور نیست؟

It does, yes. Now, if you think of traditional,

دارد، بله. اکنون، اگر به نبردهای سنتی و قدیمی فکر می کنید،

old-fashioned battles, you would have two groups of soldiers

دو گروه از سربازان

meeting in a particular area, often a feild – the battlefield.

در یک منطقه خاص، اغلب یک منطقه - میدان نبرد، ملاقات می کنند.

And literally a group of soldiers would have a line of soldiers right

و به معنای واقعی کلمه یک گروه از سربازان یک صف از سربازان را درست

at the front, ready to meet the other soldiers, the enemy soldiers.

در جبهه خواهند داشت که آماده دیدار با سربازان دیگر، سربازان دشمن هستند.

And that line of soldiers at the front was the 'front' line,

و آن صف سربازان در جبهه، خط مقدم بود،

and it was the most difficult and dangerous place to be.

و سخت ترین و خطرناک ترین مکان برای حضور بود.

So, that's the military context. If we bring it to an everyday use,

بنابراین، این زمینه نظامی است. اگر آن را به یک استفاده روزمره برسانیم،

any time you're operating in the difficult arena of your job – the

هر زمانی که در عرصه دشوار شغل خود فعالیت می کنید -

most dangerous, the most stressful, often dealing with the public in

خطرناک ترین، پراسترس ترین، اغلب در برخورد با مردم در

crisis – you're a 'frontline' worker or you have a 'frontline' role.

بحران - شما یک کارگر خط مقدم هستید یا نقش "خط مقدم"

So, if we think about in the National Health Service, the 'frontline'

بنابراین، اگر در سرویس بهداشت ملی فکر کنیم ، کارگران «خط مقدم»

workers are the ones who deal with patients in intensive care,

کسانی هستند که با بیماران در بخش مراقبت‌های ویژه،

in the emergency room: they're dressing wounds, treating illnesses,

در اورژانس سروکار دارند: آنها زخم‌ها را پانسمان می‌کنند، بیماری‌ها را درمان می‌کنند،

dealing with relatives. It's all the people who have the contact

با اقوام سروکار دارند. این همه افرادی هستند که

with the emotional, difficult, stressful part of the job.

با بخش عاطفی، سخت و پر استرس کار ارتباط دارند.

Now, 'non-frontline' workers would be people who work in the offices,

اکنون، کارگران «غیر خط مقدم» افرادی هستند که در دفاتر،

behind the scenes, doing the logistics: paperwork, bookwork,

پشت صحنه کار می‌کنند و تدارکات را انجام می‌دهند : کاغذبازی، کتاب‌فروشی،

procurement – that kind of thing. Still a difficult and important job,

تدارکات – از این قبیل. هنوز هم یک کار دشوار و مهم است،

but it's the ones that are facing the public, dealing with the really

اما آنهایی هستند که با مردم روبرو هستند و با

hectic, chaotic emergency situations: they are the 'frontline' workers.

شرایط اضطراری واقعاً پر هرج و مرج سر و کار دارند: آنها کارگران «خط مقدم» هستند.

Yeah. And as you said, there's a kind of sense of risk involved often.

آره و همانطور که شما گفتید، اغلب نوعی احساس خطر وجود دارد.

You know, health workers might get infected for example,

می دانید، به عنوان مثال، کارکنان بهداشت ممکن است آلوده شوند،

but also we talk about 'frontline' workers as those

اما همچنین ما در مورد کارگران "خط مقدم" به عنوان افرادی

who are dealing with the public.

که با مردم سروکار دارند صحبت می کنیم.

Yes, we often do. And it's not just for medical staff.

بله، ما اغلب انجام می دهیم. و این فقط برای کادر پزشکی نیست.

You know, we can use 'frontline' workers in all the services:

می دانید، ما می توانیم از کارگران "خط مقدم" در همه خدمات استفاده

you know, the police, ambulance service, fire service.

کنیم: پلیس، خدمات آمبولانس، خدمات آتش نشانی.

They all have 'frontline' workers, but we also use it in non-service,

همه آنها کارگران «خط مقدم» دارند، اما ما از آن در

non-emergency roles. So, you can talk about restaurants: the

نقش‌های غیرخدماتی و غیر اضطراری نیز استفاده می‌کنیم. بنابراین، می‌توانید درباره رستوران‌ها صحبت کنید:

'frontline' staff are the staff who deal with the public: serving meals,

کارکنان «خط مقدم» کارکنانی هستند که با مردم سروکار دارند: سرو غذا،

taking money – that kind of thing. They're still 'frontline' workers.

گرفتن پول – از این قبیل. آنها هنوز کارگران "خط مقدم" هستند.

Yes, they are. OK. Let's get a summary:

بله، آنها هستند. خوب. بیایید خلاصه کنیم:

Talking about people on the front line in the coronavirus pandemic,

در مورد افرادی که در خط مقدم در همه گیری ویروس کرونا صحبت می کنند،

we have a story about vaccinations.

داستانی در مورد واکسیناسیون داریم.

Where can our viewers find it, Catherine?

بینندگان ما از کجا می توانند آن را پیدا کنند، کاترین؟

Find it by clicking the link.

با کلیک کردن روی پیوند آن را پیدا کنید.

OK. Let's have our next headline please.

خوب. لطفا تیتر بعدی خود را داشته باشیم.

Yes, we're now with Sky News and the headline is:

بله، ما اکنون با اسکای نیوز هستیم و تیتر این است:

'Mark' – celebrate or show respect to something.

"مارک" - جشن بگیرید یا به چیزی احترام بگذارید.

Yes, this is a noun and also a verb in the headline:

بله، این یک اسم و همچنین یک فعل در تیتر است:

M-A-R-K – 'to mark' or to 'make a mark'.

M-A-R-K – علامت گذاری یا علامت گذاری کردن.

Now Neil, as a parent of two lovely children, I bet you're

حالا نیل، به‌عنوان والدین دو فرزند دوست‌داشتنی، شرط می‌بندم

very careful about when you leave a pen lying around, aren't you?

که وقتی یک خودکار را در اطراف خود رها می‌کنید، بسیار مراقب هستید، اینطور نیست؟

Well, yes. If you leave a pen lying around with children,

خب بله. اگر یک خودکار را کنار کودکان بگذارید

they might 'mark' things or 'make marks' everywhere.

، ممکن است همه جا چیزها را علامت بزنند یا علامت بزنند .

Yes. So, you come back into the room and there is a big black line in

آره. بنابراین، شما به اتاق باز می‌گردید و وسط مبل کرم شما یک خط مشکی بزرگ وجود دارد

the middle of your cream sofa, and it's not a good experience, is it?!

، و این تجربه خوبی نیست، درست است؟!

No, my sofa has been 'marked'.

نه، مبل من علامت گذاری شده است.

That pen, that line or splodge of ink – it's a mark, isn't it?

آن قلم، آن خط یا ترکش جوهر - یک علامت است، اینطور نیست؟

And the thing is, once your sofa's 'marked',

و مسئله این است که وقتی مبل شما علامت گذاری شد،

every time you look in the... walk in the room, you look at it, don't you?

هر بار که به داخل اتاق نگاه می کنید، به آن نگاه می کنید، اینطور نیست؟

Yes, it draws attention to itself and that's...

بله، توجه را به خود جلب می کند و این

that's the key here with this expression.

... کلید اینجا با این عبارت است.

Exactly that. So, in our headline

دقیقا همون. بنابراین، در تیتر

we're not talking about pens and sofas and kids, but we

ما در مورد خودکارها و مبل ها و بچه ها صحبت نمی کنیم، بلکه ما

are talking about drawing attention to something, making it of...

در مورد جلب توجه به چیزی، ساختن آن از...

remembering in fact: we use it to commemorate, to remember,

در واقع به خاطر سپردن صحبت می کنیم: ما از آن برای بزرگداشت، یادآوری

to draw attention, to show respect. So, if you 'mark' an occasion,

، جلب توجه استفاده می کنیم. برای نشان دادن احترام بنابراین، اگر یک مناسبت را علامت گذاری کنید،

you do something which shows the significance of this occasion.

کاری انجام می دهید که اهمیت این مناسبت را نشان می دهد.

Yes. And it's all to do with significance, isn't it?

آره. و این همه به اهمیت مربوط می شود، اینطور نیست؟

You know, probably, you know, my...

می دانید، احتمالاً می دانید،

a birthday in your mid-thirties or forties is not very significant;

تولد من در اواسط سی یا چهل سالگی خیلی مهم نیست.

you perhaps wouldn't say that you were 'marking' it. But maybe

شاید نگویید که آن را علامت گذاری کرده اید. اما

a fiftieth wedding anniversary, or something like that, is different.

شاید پنجاهمین سالگرد ازدواج، یا چیزی شبیه به آن، متفاوت باشد.

You'd probably 'mark' that occasion with a big celebration, maybe more

احتمالاً آن مناسبت را با یک جشن بزرگ علامت گذاری می کنید،

expensive gifts would be given on a big birthday like a fiftieth.

شاید هدایای گران قیمت تری در یک جشن تولد بزرگ مانند پنجاه سالگی به شما داده شود.

Or a twenty-first, you know – we often 'mark'

یا یک بیست و یکم، می دانید - ما اغلب

people's twenty-first birthdays with a large gift and a party.

تولد بیست و یکم مردم را با یک هدیه بزرگ و یک مهمانی جشن می گیریم.

So, different cultures have different ways of 'marking' life events.

بنابراین، فرهنگ‌های مختلف روش‌های متفاوتی برای «علامت‌گذاری» رویدادهای زندگی دارند.

Now, when we 'mark' an event, it's not necessarily a happy or

اکنون، وقتی رویدادی را علامت گذاری می کنیم، لزوماً یک

a sad event; it could be either. For example, people often 'mark'

رویداد شاد یا غم انگیز نیست. می تواند هر دو باشد به عنوان مثال، مردم اغلب سالگرد

the anniversary of an end of a war with a minute's silence.

پایان جنگ را با یک دقیقه سکوت «تشخیص می‌دهند».

Yes, there's lots of ways we can do collective commemoration,

بله، راه‌های زیادی وجود دارد که بتوانیم بزرگداشت

or collective acts that we all do to 'mark' a serious

جمعی یا اقدامات جمعی را انجام دهیم که همه ما برای «نشان‌گذاری» یک

or sad occasion, and in particular anniversaries.

مناسبت جدی یا غم‌انگیز و به‌ویژه سالگردها انجام می‌دهیم.

And yeah, you can do all sorts of things to 'mark' events.

و بله، شما می توانید انواع کارها را برای "علامت گذاری" رویدادها انجام دهید.

So, William and Kate are 'marking' the seventy-fifth birthday of the

بنابراین، ویلیام و کیت با رفتن به یک مراسم کلیسا، هفتاد و پنجمین سالگرد

NHS – seventy-third birthday, sorry – of the NHS,

تولد NHS - هفتاد و سومین سالگرد تولد NHS را جشن

by going to a church service and they're also going to have a party,

می‌گیرند و همچنین قرار است یک مهمانی داشته باشند،

a tea party, in Buckingham Palace with some guests.

یک مهمانی چای، در کاخ باکینگهام با چند مهمان.

So, they're 'marking' a birthday with a birthday party.

بنابراین، آنها یک جشن تولد را با یک جشن تولد جشن می گیرند.

Lovely. OK. So, let's get a summary of that:

دوست داشتني. خوب. بنابراین، بیایید خلاصه ای از آن را به دست آوریم: اکنون وقت آن است که خلاصه ای

Time now for a recap of the vocabulary please.

از واژگان را مرور کنیم.

Yes, we had: 'honours' – shows respect, often by giving an award.

بله، ما داشتیم: "افتخار" - احترام را نشان می دهد ، اغلب با دادن جایزه.

We had 'frontline' – describes someone with a leading role in an activity.

ما "خط مقدم" داشتیم - کسی را با نقش رهبری در یک فعالیت توصیف می کند.

And we had 'mark' – celebrate or show respect to something.

و ما "علامت" داشتیم - جشن بگیریم یا به چیزی احترام بگذاریم.

If you want to test yourself on the vocabulary,

اگر می خواهید خود را روی واژگان آزمایش کنید

there's a quiz on our website bbclearningenglish.com.

، یک مسابقه در وب سایت ما bbclearningenglish.com وجود دارد.

And don't forget – you can find us all over social media.

و فراموش نکنید - شما می توانید ما را در سراسر رسانه های اجتماعی پیدا کنید.

Thanks for joining us and goodbye.

ممنون که به ما پیوستید و خداحافظ.

Bye.

خدا حافظ.