Will Smith hits Chris Rock: BBC News Review

Actor Will Smith hits Chris Rock at the Oscars.

ویل اسمیت بازیگر نقش کریس راک در اسکار.

Hello, this is News Review from BBC Learning English and I'm Rob,

سلام، این نقد خبری از BBC Learning English و من راب هستم،

and joining me to talk about this news story is Roy. Hello Roy.

و روی به من می پیوندد تا در مورد این خبر صحبت کنیم. سلام روی.

Hello Rob and hello everybody.

سلام راب و سلام به همه.

If you would like to test yourself on the vocabulary around this story,

اگر می‌خواهید خود را در مورد واژگان پیرامون این داستان آزمایش کنید،

all you need to do is head to our website

تنها کاری که باید انجام دهید این است که

bbclearningenglish.com to take a quiz.

برای شرکت در یک مسابقه به وب‌سایت ما bbclearningenglish.com بروید.

But now, let's hear more about this story from this BBC News report:

اما اکنون، بیایید بیشتر درباره این داستان از گزارش بی بی سی نیوز بشنویم:

So, Will Smith hit Chris Rock at the Oscars ceremonies on Sunday night.

بنابراین، ویل اسمیت در مراسم اسکار یکشنبه شب کریس راک را زد.

This was after Chris Rock made a joke about Jada Pinkett Smith, Will's wife.

این پس از آن بود که کریس راک در مورد جادا پینکت اسمیت، همسر ویل، شوخی کرد.

Shortly after this, Will Smith won an award for Best Actor

مدت کوتاهی پس از این، ویل اسمیت جایزه بهترین بازیگر مرد را برد

and used his speech to say sorry to the organisers, the Academy.

و از سخنرانی خود برای عذرخواهی از برگزارکنندگان، آکادمی استفاده کرد.

And we've got three words and expressions from the news headlines

و ما سه کلمه و عبارت از عناوین اخبار

about this story. What are they please, Roy?

در مورد این داستان داریم. لطفا آنها چه هستند، روی؟

We do. We have 'overshadows', 'press charges' and 'slammed'.

ما انجام می دهیم. ما "سایه‌ها"، "مطمئنات مطبوعاتی" و "محکم" داریم.

That's 'overshadows', 'press charges' and 'slammed'.

این عبارت است از "سایه"، "مطالعه اتهامات" و "مصدوم".

OK. Let's have a look at the first word from your first headline please.

خوب. لطفا نگاهی به اولین کلمه از تیتر اول خود بیاندازیم.

OK. So, our first headline comes from NBC News and it reads:

خوب. بنابراین، اولین تیتر ما از NBC News آمده است و می‌خواند:

That's 'overshadows' — causes something to seem less important.

این "سایه‌ها" است - باعث می‌شود چیزی کمتر مهم به نظر برسد.

OK. So, 'overshadows' is spelt O-V-E-R-S-H-A-D-O-W-S

خوب. بنابراین، «شاهد» به صورت O-V-E-R-S-H-A-D-O-W-S نوشته می شود

and it is a verb and it means

و فعل است و به معنای

to make someone or something less important.

کم اهمیت کردن کسی یا چیزی است.

OK. So, I know about 'shadows':

خوب. بنابراین، من درباره «سایه‌ها» می‌دانم:

this happens when something blocks the light from the sun

این زمانی اتفاق می‌افتد که چیزی نور خورشید را مسدود می‌کند

and you get a 'shadow' — a dark area behind it.

و شما یک «سایه» پیدا می‌کنید - ناحیه‌ای تاریک در پشت آن.

So, are we talking about something here blocking the sun.

بنابراین، آیا ما در اینجا در مورد چیزی صحبت می کنیم که خورشید را مسدود می کند؟

Well, no.

خب نه.

No, we're not exactly but it is, kind of, related.

نه، ما دقیقاً با هم نیستیم، اما به نوعی مرتبط است.

So, when a 'shadow' is cast,

بنابراین، وقتی یک «سایه» انداخته می‌شود،

and that is the verb we commonly use — to 'cast a shadow' —

و این فعل است که ما معمولاً استفاده می‌کنیم - برای «سایه انداختن»

the thing in the 'shadow' becomes darker, less in the light.

- چیزی در «سایه» تیره‌تر می‌شود، در نور کمتر.

And that's a similar idea here.

و این یک ایده مشابه در اینجا است.

One action or an event takes another thing out of the light

یک عمل یا یک رویداد، چیز دیگری را از نور

or out of the focus and therefore it becomes,

یا تمرکز خارج می‌کند و در نتیجه اهمیت آن را کاهش می‌دهد

or makes it become, less important.

یا از آن کم‌تر می‌کند.

So, in the case of the headlines,

بنابراین، در مورد سرفصل ها،

we're talking about Will Smith's dream to win an Oscar,

ما در مورد رویای ویل اسمیت برای بردن جایزه اسکار صحبت می کنیم،

but his... his... his confrontation with Chris Rock 'overshadowed' that.

اما رویارویی او... او با کریس راک، این رویا را تحت الشعاع قرار داد.

Right. So, it's his dream that was 'overshadowed',

درست. بنابراین، این رویای اوست که تحت الشعاع قرار گرفت،

but can something 'overshadow' someone?

اما آیا چیزی می تواند کسی را تحت الشعاع قرار دهد؟

Can people be 'overshadowed'?

آیا می توان مردم را تحت الشعاع قرار داد؟

Yes. So, we've talked about dreams,

آره. بنابراین، ما در مورد رویاها صحبت کرده ایم،

but you can absolutely — you can 'overshadow' somebody.

اما شما کاملاً می توانید - می توانید کسی را تحت الشعاع قرار دهید.

So, let's talk about work.

بنابراین، بیایید در مورد کار صحبت کنیم.

Maybe there's somebody at work who is just really good at what they do

شاید کسی در کار باشد که واقعاً در کاری که انجام می‌دهد خوب باشد

and it makes other people feel 'overshadowed',

و این باعث می‌شود دیگران احساس کنند که تحت الشعاع قرار گرفته‌اند،

or it 'overshadows' other people's work.

یا کار دیگران را تحت الشعاع قرار می‌دهد .

Or maybe they're louder and they're more outspoken

یا شاید صدایشان بلندتر باشد و صریح‌تر باشند

and therefore they can 'overshadow' other people,

و بنابراین می‌توانند دیگران را تحت الشعاع قرار دهند،

and in that sense, it means to make people or their work less noticeable.

و از این نظر، به این معناست که مردم یا کارشان کمتر به چشم بیاید.

And it can happen in families too?

و ممکن است در خانواده ها هم اتفاق بیفتد؟

Yes! Yeah, it can. Maybe there's one sibling

آره! بله، می تواند. شاید یک خواهر یا برادر باشد

who's always getting the top grades, the top awards...

که همیشه نمرات برتر، جوایز برتر

the top marks for everything.

... نمرات برتر برای همه چیز را می گیرد.

And then the other sibling, maybe doesn't quite do as well —

و سپس خواهر یا برادر دیگر، شاید به همین خوبی عمل نمی کند -

they're still good, but they are 'overshadowed' by the...

آنها هنوز هم خوب هستند، اما دانش آموزی که از نظر تحصیلی بهتر عمل می کند، تحت الشعاع قرار می گیرند

the student who's performing better academically.

.

OK. And it does have a literal meaning as well, doesn't it?

خوب. و معنای تحت اللفظی نیز دارد، اینطور نیست؟

It does, yeah. For example, let's talk about buildings:

می کند، بله. به عنوان مثال، بیایید در مورد ساختمان ها صحبت کنیم:

if one building is a really, really big and there's another building behind it,

اگر یک ساختمان واقعاً، واقعاً بزرگ باشد و ساختمان دیگری در پشت آن وجود داشته باشد،

you can say the big building 'overshadows' the little building.

می توانید بگویید که ساختمان بزرگ ساختمان کوچک را تحت الشعاع قرار می دهد.

Got it. Right, let's have a summary then of that word:

فهمیدم. درست است، بگذارید خلاصه ای از آن کلمه داشته باشیم:

We were talking about shadows and things being in the shade.

ما در مورد سایه ها و چیزهایی که در سایه هستند صحبت می کردیم.

Well, we taught the expression 'to throw shade'

خوب، ما

in one of our videos, The English We Speak.

در یکی از ویدیوهایمان، The English We Speak، عبارت "tothrough shade" را آموزش دادیم.

So, how can someone watch that please, Roy?

بنابراین، چطور می‌تواند این را تماشا کند، روی؟

Well, all you need to do is click the link in the description below.

خوب، تنها کاری که باید انجام دهید این است که روی لینک در توضیحات زیر کلیک کنید.

OK. Let's move on now to your next headline please.

خوب. بیایید اکنون به تیتر بعدی شما برویم لطفا.

OK. So, our next headline comes from The Independent and it reads:

خوب. بنابراین، تیتر بعدی ما از ایندیپندنت می‌آید و می‌خواند:

So, that's 'press charges' — file a police report.

بنابراین، این "اتهامات مطبوعاتی" است - گزارش پلیس را ثبت کنید.

OK. So, a two-word expression here.

خوب. بنابراین، یک عبارت دو کلمه ای در اینجا.

First word is 'press' — P-R-E-S-S.

اولین کلمه "پرس" است - P-R-E-S-S.

Second word: 'charges' — C-H-A-R-G-E-S.

کلمه دوم: "شارژ" - C-H-A-R-G-E-S.

And we use it to mean file an official complaint

و ما از آن به معنای شکایت رسمی

with the police against somebody.

با پلیس علیه کسی استفاده می کنیم.

Now, of course I know about this word 'press'.

اکنون، البته من در مورد این کلمه "مطبوعات" می دانم.

It's when you put pressure on something, like a button:

زمانی است که به چیزی فشار می آورید، مانند یک دکمه

you 'press' a button.

: یک دکمه را فشار می دهید.

Is that what you're doing here?

این همان کاری است که شما اینجا انجام می دهید؟

No. So, you're right; you talk about...

نه. پس حق با شماست.

that's... when we talk about 'press',

وقتی در مورد «فشار» صحبت می‌کنید

it's often used as a physical action like, for example,

، اغلب به عنوان یک عمل فیزیکی استفاده می‌شود ، مثلاً،

you're in a lift and you 'press' a button to go down or go up,

شما در آسانسور هستید و دکمه‌ای را فشار می‌دهید تا پایین یا بالا بروید،

but here it's not being used literally.

اما در اینجا به معنای واقعی کلمه استفاده نمی شود.

To 'press charges' means to accuse somebody officially,

«تعریض اتهام» به معنای متهم کردن شخصی به طور رسمی،

with the police, of doing something.

با پلیس، به انجام کاری است.

Now, you said 'press' there.

حالا شما گفتید آنجا را فشار دهید.

Individually, these two words, 'press' and 'charges' —

به طور جداگانه، این دو کلمه، "پرس" و "شارژ" -

they have a lot of different meanings.

آنها معانی مختلفی دارند.

'Press' can mean, as you say, 'press' a button, apply pressure.

همانطور که شما می گویید، "پرس" می تواند به معنای "فشار دادن" یک دکمه، اعمال فشار باشد.

Or you could force somebody — 'press' somebody for answers.

یا می‌توانید کسی را مجبور کنید - کسی را برای پاسخ دادن فشار دهید.

To 'press' someone — I'm 'pressing' you for an answer:

"فشار دادن" کسی - من شما را برای پاسخ "فشار" می کنم:

force somebody for answers.

کسی را مجبور به پاسخ دادن کنید.

'Charges' — you could use 'charge'...

« اتهامات » - می توانید مانند اتهامات از «شارژ»...

'charge' as in accusations.

«شارژ» استفاده کنید.

You could also use it as bank 'charges',

همچنین می‌توانید از آن به‌عنوان «شارژ» بانکی استفاده کنید،

which is an amount of money you're being requested for,

که مقدار پولی است که از شما درخواست می‌شود،

or you can even use it to 'charge' your phone, which means to give electricity.

یا حتی می‌توانید از آن برای «شارژ کردن» تلفن خود استفاده کنید که به معنای دادن برق است.

But here, as the two words combined,

اما در اینجا، همانطور که این دو کلمه ترکیب شده‌اند،

'press charges' means to make an official complaint

«اتهامات مطبوعاتی» به معنای شکایت رسمی است

and notice that it's used commonly with the preposition 'against':

و متوجه می‌شویم که معمولاً با حرف اضافه «علیه» استفاده می‌شود:

'press charges against' somebody.

«تعرض اتهام علیه» کسی.

So, it's a legal term: somebody 'presses charges',

بنابراین، این یک اصطلاح حقوقی است: کسی «تعرض اتهام می کند»،

then that person might go to court

سپس آن شخص ممکن است به دادگاه برود

and a... a judge will say: 'You are charged with this offence.'

و یک قاضی بگوید: «شما به این جرم متهم هستید».

Yeah. So, to be 'charged' with something means

آره بنابراین، متهم شدن به چیزی

to be officially accused of doing something.

به معنای متهم شدن رسمی به انجام کاری است.

Now, in other ways that we can use 'press',

اکنون، به روش‌های دیگری که می‌توانیم از «پرس» استفاده کنیم،

you could 'press a case' or 'press a claim'.

می‌توانید «یک پرونده» یا «یک ادعا را فشار دهید».

So, for example, maybe at work a new position

بنابراین، برای مثال، ممکن است در محل کار، یک موقعیت جدید

or a new role, a new job opening, opens up

یا یک نقش جدید، یک فرصت شغلی جدید باز شود

and I 'press my case' that I am the best candidate for the job.

و من 'مورد خود را فشار دهم' که بهترین نامزد برای این کار هستم.

Sorry, Rob — I don't mean to 'overshadow' you with my work

متاسفم، راب - من قصد ندارم با کارم شما را تحت الشعاع قرار دهم،

but I'm 'pressing my case' that I am the best candidate.

اما من به این موضوع فشار می‌آورم که بهترین نامزد هستم.

That's OK, Roy. That's very 'impressive'.

خوب است، روی. این بسیار "تأثیرگذار" است.

Oh!

اوه!

See what I did there? Let's have a summary:

ببین اونجا چیکار کردم؟ بیایید یک خلاصه داشته باشیم: ما در آن زمان به طور خلاصه

We were talking about charges and judges

در مورد اتهامات و قضات

and the legal system briefly just then,

و سیستم حقوقی

but we have a whole series about international law

صحبت می کردیم، اما یک سری کامل در مورد حقوق بین الملل

on our website and on Youtube.

در وب سایت و یوتیوب خود داریم.

How can people watch it?

مردم چگونه می توانند آن را تماشا کنند؟

All you need to do is click the link in the description below.

تنها کاری که باید انجام دهید این است که روی لینک در توضیحات زیر کلیک کنید.

Just down there. OK.

همین پایین. خوب.

Let's move on to your next headline please, Roy.

لطفا به تیتر بعدی شما برویم، روی.

OK. So, our next headline comes from The Sun and it reads:

خوب. بنابراین، تیتر بعدی ما از The Sun می‌آید و می‌خواند:

So, the word is 'slammed' — criticised strongly.

بنابراین، کلمه "محکم" است - به شدت مورد انتقاد قرار گرفت.

Yes. So, 'slammed' is spelt S-L-A-M-M-E-D

آره. پس کوبیده به صورت س-ل-ال-م-م-ه-د

and it is being used as a verb

نوشته می شود و به صورت فعل به کار می رود

and it means criticised strongly.

و به معنای انتقاد شدید است.

And it's interesting to see this word in the headline here

و دیدن این کلمه در تیتر اینجا جالب است،

because I associate 'slamming' things

زیرا من «به هم زدن» چیزها را

as in closing a door quite loudly and abruptly,

مانند بستن یک در با صدای بلند و ناگهانی،

maybe in a bit of a temper. You might 'slam' the door.

شاید با کمی خلق و خوی مرتبط می دانم. ممکن است در را "بکوبید".

Well, you shouldn't do that because it's very, very bad for your doors,

خوب، شما نباید این کار را انجام دهید زیرا برای درهای شما بسیار بسیار بد است،

but again this is a word —

اما باز هم این یک کلمه است -

'slam' is a word that can be used both literally and figuratively.

"slam" کلمه ای است که می تواند هم به معنای واقعی کلمه و هم به صورت مجازی استفاده شود.

So, yeah, you can 'slam' a door.

بنابراین، بله، شما می توانید یک در را "بکوبید".

You shouldn't, but you can 'slam' a door,

شما نباید، اما می توانید دری را "بکوبید"،

but it can also be used to mean receive or give very strong criticism.

اما می توان از آن به معنای دریافت یا انتقاد بسیار شدید نیز استفاده کرد.

And it's almost the idea that the force,

و تقریباً این ایده است که نیرو،

like the 'slamming' of the door, is impacting:

مانند «به هم زدن» در ، تأثیر می گذارد

the criticism is impacting on the person very heavily.

: انتقاد بسیار شدید بر شخص تأثیر می گذارد.

So, you can 'slam' someone for... for what they say.

بنابراین، می‌توانید کسی را به خاطر حرف‌هایی که می‌زنند، به خاطر... کوبید.

Is it just about people?

آیا فقط مربوط به مردم است؟

No, no. We can 'slam' things as well.

نه نه. ما می‌توانیم چیزها را هم «به هم بزنیم».

So, for example, a new album comes out and it could be 'slammed'.

بنابراین، برای مثال، یک آلبوم جدید منتشر می شود و ممکن است به آن ضربه بزنند.

A new song could be 'slammed'. A film could be 'slammed'

یک آهنگ جدید می تواند 'slammed' باشد. یک فیلم

and also, for example, a company and their practices.

و همچنین، به عنوان مثال، یک شرکت و شیوه های آنها را می توان 'slamed' کرد.

They could be strongly criticised: they could be 'slammed'.

آنها را می توان به شدت مورد انتقاد قرار داد: آنها را می توان "سرکوب" کرد.

But can we use this word everywhere?

اما آیا می توانیم از این کلمه در همه جا استفاده کنیم؟

It sounds a bit like a headline type of word.

کمی شبیه به تیتر یک کلمه به نظر می رسد.

I wouldn't 'slam' somebody for doing something in the office?

من کسی را به خاطر انجام کاری در دفتر "سرکوب" نمی کنم؟

You're right. No, it's not a normal word

حق با شماست. نه، این یک کلمه معمولی نیست

that we would use in an everyday English environment

که ما در یک محیط روزمره انگلیسی از آن استفاده کنیم

and, as you say, it's a very journalistic word.

و به قول شما یک کلمه بسیار ژورنالیستی است.

In the office maybe, for example, you do some...

در دفتر شاید، مثلاً، بعضی کارها را انجام می دهید،

some work and I don't think it's very good, maybe I could...

و به نظر من خیلی خوب نیست، شاید بتوانم...

and I really criticise it, I could 'pick it to pieces'.

و من واقعاً از آن انتقاد می کنم، می توانم آن را «تکه تکه کنم».

'Pick' the piece of work 'to pieces'.

قطعه کار را «تکه تکه» انتخاب کنید.

I could 'pull it apart'.

من می توانستم آن را از هم جدا کنم.

I could 'find fault with it', 'find problems with it'.

من می‌توانم «ایراداتش را پیدا کنم»، «مشکلاتی با آن پیدا کنم».

Or generally, I could just criticise it.

یا به طور کلی، من فقط می توانم آن را نقد کنم.

OK. Well, I can't 'pick' your definition there 'to pieces', Roy.

خوب. خوب، نمی‌توانم تعریف شما را «تکه تکه» انتخاب کنم، روی.

It was very good. Let's have a summary:

خیلی خوب بود. بیایید یک خلاصه داشته باشیم:

OK. Roy, now could you please summarise the vocabulary

خوب. روی، حالا لطفاً لطفاً واژگانی را

that we've talked about today, please.

که امروز در مورد آن صحبت کردیم، خلاصه کنید.

Yes, we had 'overshadows' — causes something to seem less important.

بله، ما "سایه‌هایی" داشتیم - باعث می‌شود چیزی کمتر مهم به نظر برسد.

We had 'press charges' — file a police report.

ما "اتهامات مطبوعاتی" داشتیم - گزارش پلیس ارائه کنید.

And we had 'slammed' — criticised strongly.

و ما به شدت انتقاد کرده بودیم .

Now, if you want to test your understanding

اکنون، اگر می‌خواهید درک خود را

of these words and expressions, we have a quiz

از این کلمات و عبارات آزمایش کنید، ما یک مسابقه

on our website at bbclearningenglish.com

در وب‌سایت خود به نشانی bbclearningenglish.com داریم

and that's the place to go to for lots of other Learning English resources.

و این جایی است که می‌توانید برای بسیاری از منابع یادگیری انگلیسی دیگر به آن بروید.

And of course check us out on all the social media platforms too.

و البته ما را در تمام سیستم عامل های رسانه های اجتماعی نیز بررسی کنید.

Well, that's all for News Review for today.

خوب، این همه برای بررسی اخبار امروز است.

Please join us again next time.

لطفا دفعه بعد دوباره به ما بپیوندید.

Thanks for watching. Bye bye.

ممنون از ملاحظه تان. خداحافظ.

Bye!

خدا حافظ!