Are you lonely in a crowd? ⏲️ 6 Minute English

Hello. This is 6 Minute English from BBC

سلام. این 6 دقیقه انگلیسی از BBC

Learning English. I’m Sam.

Learning English است. من سام هستم

And I’m Neil.

و من نیل هستم امروز صبح

There was a huge crowd of people waiting

جمعیت عظیمی از مردم

at the train station this morning, Neil.

در ایستگاه قطار منتظر بودند، نیل.

When the train finally arrived, everyone

وقتی قطار بالاخره رسید، همه با

rushed in and I couldn’t find a seat!

عجله وارد شدند و من نتوانستم صندلی پیدا کنم!

I hate crowds!

من از جمعیت متنفرم!

But you love going to the football

اما شما عاشق رفتن به

match on Saturday...

مسابقه فوتبال در روز شنبه هستید...

Ah, that’s different – more like a big

آه، این متفاوت است - بیشتر شبیه یک

group of friends...

گروه بزرگ از دوستان...

Well, whether it’s sporting events, train

خوب، چه رویدادهای ورزشی، چه

stations or political protests, crowds –

ایستگاه های قطار یا اعتراضات سیاسی، جمعیت -

that's large groups of people who

این گروه های بزرگی از مردم هستند که

gather together for a shared activity,

جمع می شوند. با هم برای یک فعالیت مشترک،

are a feature of life. For some,

ویژگی زندگی هستند. برای برخی،

crowds create feelings of excitement

ازدحام باعث ایجاد احساس هیجان

and a sense of community, while

و احساس اجتماعی می شود، در حالی که

for others they feel uncomfortable,

برای برخی دیگر احساس ناراحتی،

confusing, or even dangerous.

گیج کننده یا حتی خطرناک می کنند.

So why is that?

پس چرا اینطور است؟

In this programme, we’ll be

در این برنامه،

discussing the role of crowds in

نقش جمعیت در

modern life, asking why they evoke

زندگی مدرن را مورد بحث قرار خواهیم داد و می‌پرسیم چرا

different reactions in people.

واکنش‌های متفاوتی را در مردم برمی‌انگیزد.

And, as usual, we’ll be learning

و طبق معمول،

some new vocabulary as well.

واژگان جدیدی را نیز یاد خواهیم گرفت.

But first, I have a question

اما ابتدا یک سوال

for you, Neil. The biggest crowd

از شما دارم، نیل. بزرگترین جمعیت

in history happened in 2019 when

تاریخ در سال 2019 رخ داد که

over 200 million people gathered in

بیش از 200 میلیون نفر در

the northern Indian city of Allahabad.

شهر الله آباد در شمال هند گرد آمدند.

But what did so many people

اما این همه آدم

come together for? Was it:

برای چه دور هم جمع شدند؟ آیا این بود:

a) a cricket match

الف) مسابقه کریکت

b) a religious festival or

ب) جشن مذهبی یا

c) an election?

ج) انتخابات؟

Well, I know Indians love cricket, but

خوب، من می دانم که هندی ها عاشق کریکت هستند، اما

I doubt 200 million people would

شک دارم 200 میلیون نفر

fit into a stadium! I’ll guess

در یک استادیوم جا شوند! من حدس می زنم که

it’s c) an election.

ج) یک انتخابات است.

OK, Neil. We’ll find out the answer later

باشه نیل پاسخ را بعداً

in the programme. People gathering for

در برنامه خواهیم فهمید. افرادی که برای

a cricket match, or a music concert

یک مسابقه کریکت یا یک کنسرت موسیقی جمع می شوند

are usually happy events. But crowds

معمولاً رویدادهای شادی هستند. اما جمعیت

can have a darker side as well – they

می توانند جنبه تاریک تری نیز داشته باشند - آنها

can become out of control and

می توانند از کنترل خارج شوند و

sometimes even violent. Here’s,

گاهی اوقات حتی خشن شوند. در اینجا،

psychologist, Professor John Drury,

روانشناس، پروفسور جان دروری،

discussing this idea with, Anand Jagatia,

این ایده را با آناند جاگاتیا،

presenter of the BBC World Service

مجری برنامه سرویس جهانی بی بی سی

programme, appropriately

، با نام مناسب،

named, CrowdScience.

CrowdScience، بحث می کند.

When people get together in a crowd,

وقتی مردم در یک جمعیت دور هم جمع می‌شوند، از نظر

they regress psychologically, their

روانی پسرفت می‌کنند،

thinking is more primitive, they

تفکرشان ابتدایی‌تر است،

become more gullible, and that's

زودباورتر می‌شوند، و این

also associated with the supposed

نیز با

tendency towards violence as well.

تمایل احتمالی به خشونت همراه است.

But according to John, the idea of

اما به گفته جان، ایده

mob mentality, that people in crowds

ذهنیت اوباش، که افراد در جمع افراد

are irrational and prone to destructive

غیرمنطقی و مستعد رفتارهای مخرب هستند

behaviour, just isn't backed up by research.

، فقط توسط تحقیقات پشتیبانی نمی شود.

One view is that when people

یک دیدگاه این است که وقتی مردم

get together in a crowd, they

در یک جمعیت دور هم جمع می شوند،

become irrational. Psychologically speaking,

غیرمنطقی می شوند. از نظر روان‌شناختی،

they regress – they return to a less

آنها پسرفت می‌کنند - به

advanced, more primitive way of behaving.

شیوه‌ای کمتر پیشرفته و ابتدایی‌تر رفتار می‌کنند.

They may also become more gullible,

آنها همچنین ممکن است ساده لوح تر شوند،

an adjective meaning easily tricked

صفتی که به راحتی فریب می خورد

or willing to believe everything someone says.

یا مایلند هر چیزی را که کسی می گوید باور کنند.

Connected to this is the phrase mob

در ارتباط با این عبارت ذهنیت اوباش است

mentality - the tendency of people in a

- تمایل افراد در یک

group to behave in the same way as

گروه به رفتاری مشابه با

others in the group rather than as

سایرین در گروه و نه به عنوان

individuals. In crowds, people may

افراد. در میان جمعیت، افراد ممکن است

do things they would never do alone,

کارهایی را انجام دهند که هرگز به تنهایی انجام نمی دهند،

like steal or use violence.

مانند دزدی یا استفاده از خشونت.

But according to Professor Drury,

اما به گفته پروفسور دروری،

in reality it’s not mob mentality and

در واقع این ذهنیت و خشونت اوباش نیست

violence, but rather feelings of safety

، بلکه احساس امنیت

and togetherness that actually

و با هم بودن است که در واقع

characterise crowds. And according

مشخصه جمعیت است. و

to Dr Anne Templeton, another expert

به گفته دکتر آن تمپلتون، یکی دیگر از متخصصان

on crowd psychology from the University

روانشناسی جمعیت از دانشگاه

of Edinburgh, that’s especially true when

ادینبورگ، این امر به ویژه زمانی صادق است که

you identify with the other people in a crowd.

با افراد دیگر در یک جمعیت همذات پنداری کنید. در

Here is Dr Templeton explaining more to

اینجا دکتر تمپلتون به

BBC World Service programme, CrowdScience.

برنامه خدمات جهانی بی بی سی، CrowdScience توضیح بیشتری می دهد.

The more people feel like they are part

هرچه افراد بیشتر احساس کنند که بخشی

of a group with others in the crowd,

از یک گروه با دیگران در جمع هستند،

the more enjoyable experience they have.

تجربه لذت‌بخش‌تری دارند.

There's a correlation between having that

بین داشتن آن

social identification and feeling safer.

هویت اجتماعی و احساس امنیت بیشتر رابطه وجود دارد.

So, often if we feel like we are in a group

بنابراین، اغلب اگر احساس می کنیم در یک گروه

with others, we expect them to

با دیگران هستیم، انتظار داریم که از

look after us. The flip side of that is when

ما مراقبت کنند. طرف دیگر آن زمانی است که

you don't feel as much part of the group,

شما آنقدر احساس نمی کنید که عضو گروه هستید

and you're not having a positive experience.

و تجربه مثبتی ندارید.

Dr Templeton thinks there is

دکتر تمپلتون فکر می‌کند که بین

a correlation – that’s a connection,

or a link – between being among people

بودن در میان افرادی

who share your values, and feeling safe.

که ارزش‌های شما را به اشتراک می‌گذارند و احساس امنیت، رابطه‌ای وجود دارد - این یک ارتباط یا پیوند است.

Football fans cheer their team on by wearing

هواداران فوتبال با پوشیدن

the same colours, and singing the same songs,

همان رنگ‌ها و خواندن آهنگ‌های یکسان تیم خود را تشویق می‌کنند

and this works as a kind of glue, bonding

و این کار به‌عنوان نوعی چسب عمل می‌کند و

the crowd together and

جمعیت را به هم پیوند می‌دهد و به

making them feel safe.

آنها احساس امنیت می‌دهد.

The disadvantage of this, however, is when

با این حال، عیب این کار زمانی است که

you don’t feel part of the crowd you’re with.

احساس نمی کنید بخشی از جمعیتی هستید که با آن هستید.

Dr Templeton calls this the flip side - the

دکتر تمپلتون این را طرف مقابل می نامد - جنبه های

opposite, less good or

مخالف، کمتر خوب یا

less pleasant aspects of something.

کمتر خوشایند یک چیز.

In today’s world, crowds are important

در دنیای امروز، جمعیت

because of the feeling of power

به دلیل احساس قدرتی که به

they give us. It’s one thing sitting alone

ما می دهند، مهم هستند. تنها نشستن و

shouting at the news on television, but

فریاد زدن بر سر اخبار تلویزیون یک چیز است، اما

it’s something else altogether to march

این که

on a political protest with hundreds

با صدها تظاهرکننده در یک تظاهرات سیاسی راهپیمایی کنید و

of demonstrators, feeling that together

احساس کنید که با هم

you could change the world. Maybe

می توانید دنیا را تغییر دهید چیز دیگری است. شاید

that’s what everyone

این همان کاری بود که همه

was doing in 2019, Sam?

در سال 2019 انجام می دادند، سام؟

Right, in my quiz question I asked you

درست است، در سوال مسابقه من از شما پرسیدم که

why 200 million people gathered

چرا 200 میلیون نفر

in the Indian city of Allahabad in 2019.

در شهر الله آباد هند در سال 2019 جمع شدند.

I guessed it was to vote in an election.

حدس می زدم که برای رای دادن در یک انتخابات باشد.

Was I right?

درست گفتم؟

You were wrong, I’m afraid, Neil!

تو اشتباه کردی، میترسم نیل!

In fact, the biggest crowd in history had

در واقع، بزرگترین جمعیت تاریخ

gathered for a Hindu religious festival,

برای یک جشنواره مذهبی هندو،

the Kumbh Mela, which 220 million

Kumbh Mela، که 220 میلیون

people attended over fifty days.

نفر در بیش از 50 روز در آن شرکت کردند، جمع شده بودند.

OK, let’s recap the vocabulary we’ve

خوب، بیایید واژگانی را که

learned from this programme

از این برنامه

on crowds – large numbers of people

در مورد جمعیت یاد گرفته‌ایم، مرور کنیم - تعداد زیادی از افرادی

who gather together for a shared reason.

که به دلیل مشترک دور هم جمع می‌شوند.

To regress means return to less advanced,

پسرفت به معنای بازگشت به رفتارهای کمتر پیشرفته و

more primitive behaviours.

ابتدایی تر است.

Regress is the opposite of ‘progress’.

پسرفت نقطه مقابل «پیشرفت» است.

Someone who is gullible is easily tricked,

کسی که ساده لوح است به راحتی فریب می خورد

and will believe anything people say.

و هر چیزی را که مردم می گویند باور می کند.

The phrase, mob mentality describes

عبارت "ذهنیت اوباش"

the tendency of people in a group to

تمایل افراد یک گروه را به

behave in ways that conform with

رفتاری که با

others in the group rather

دیگران در گروه همخوانی دارد و

than as individuals.

نه به عنوان فردی توصیف می کند.

A correlation is a connection or

همبستگی یک ارتباط یا

a link between two things.

پیوند بین دو چیز است.

And finally, the flip side of something

و سرانجام، طرف مقابل چیزی

means those aspects of it which are

به معنای جنبه هایی از آن است که

less obvious, good, or pleasant.

کمتر آشکار، خوب یا خوشایند است.

The flip side of this programme is that,

طرف دیگر این برنامه این است که،

once again, our six minutes are up!

یک بار دیگر، شش دقیقه ما تمام شد! فعلا خداحافظ

Bye for now!

!

Bye bye!

خداحافظ!