German elections: BBC News Review

In the German elections, the centre-left has narrowly won

در انتخابات آلمان ، چپ میانه با اختلاف اندکی در

against Angela Merkel's party.

برابر حزب آنگلا مرکل پیروز شد.

Hello, I'm Rob and this is BBC News Review,

سلام، من راب هستم و این نقد خبری بی بی سی

and joining me today is Neil. Hello Neil.

است و نیل امروز به من می پیوندد. سلام نیل.

Hi there, Rob. If you want to test yourself

سلام، راب. اگر می‌خواهید خود را

on the vocabulary that you learn in this programme,

روی واژگانی که در این برنامه یاد می‌گیرید آزمایش کنید

there's a quiz on our website at bbclearningenglish.com

، یک مسابقه در وب‌سایت ما به نشانی bbclearningenglish.com وجود دارد،

but for now, let's hear a news report on that story

اما در حال حاضر، بیایید یک گزارش خبری در مورد آن داستان

about the German elections from the BBC:

در مورد انتخابات آلمان از BBC بشنویم:

So, as you have heard, there's been an election in Germany

بنابراین، همانطور که شما شنیده‌اید ، انتخاباتی در آلمان برگزار شده است

and the Social Democratic Party have narrowly won that election.

و حزب سوسیال دموکرات با اختلاف اندکی برنده آن انتخابات شده است.

They got more votes than any other party,

آنها بیش از هر حزب دیگری رای آوردند،

but it's not as simple as that.

اما به این سادگی هم نیست.

The parties are now trying to form coalitions with each other

احزاب در حال حاضر در تلاش برای ایجاد ائتلاف با یکدیگر هستند

and whoever does that successfully

و هر کسی که این کار را با موفقیت انجام دهد،

will be able to form the next government of Germany.

می تواند دولت بعدی آلمان را تشکیل دهد.

The one thing we do know is that Angela Merkel

تنها چیزی که می دانیم این است که آنگلا مرکل

will no longer be the chancellor after sixteen years.

بعد از شانزده سال دیگر صدراعظم نخواهد بود.

OK. And we've got three words and expressions that we can use

خوب. و ما سه کلمه و عبارت داریم که

to talk about this news story, haven't we, Neil?

می توانیم در مورد این خبر صحبت کنیم ، اینطور نیست، نیل؟

So, that's 'pivotal', 'usher in' and 'vie'.

بنابراین، این "محور"، "بازیکن" و "مقابله" است.

OK. Well, let's have a look at our first news headline, shall we?

خوب. خوب، بیایید نگاهی به اولین تیتر خبری خود بیندازیم، درست است؟

Yes, OK. Here we go.

بله، باشه. در اینجا ما می رویم.

The first headline is from CNBC and it reads:

تیتر اول از CNBC است و می گوید:

OK. So, that's 'pivotal' – important and influential.

خوب. بنابراین، این "محور" - مهم و تاثیرگذار است.

Yes and we spell that P-I-V-O-T-A-L

بله و ما آن را P-I-V-O-T-A-L می نویسیم

and it is an adjective,

و یک صفت است،

but perhaps a good way to try and understand and remember this word

اما شاید یک راه خوب برای تلاش و درک و به خاطر سپردن این

is if we look at the first part of it:

کلمه اگر به قسمت اول آن نگاه کنیم

the word 'pivot'. What's a 'pivot', Rob?

: کلمه "pivot" باشد. راب "محور" چیست؟

This is more used, I thought, in sort-of technology and mechanical things:

فکر می‌کردم این بیشتر در فناوری‌ها و چیزهای مکانیکی استفاده می‌شود

a 'pivot' is a central point, isn't it,

: «محور» یک نقطه مرکزی است، اینطور نیست،

where everything else moves around it?

جایی که همه چیز در اطراف آن حرکت می‌کند؟

That's right, yes. That's exactly it: a central point where something else

درست است، بله. دقیقاً همین است: یک نقطه مرکزی که در آن چیز دیگری

moves around in a machine, or a device of some kind, is a 'pivot'.

در یک ماشین حرکت می‌کند، یا نوعی وسیله، یک «محور» است.

But we use this figuratively very, very often

اما ما اغلب از این به صورت مجازی

to describe something that is important

برای توصیف چیزی که مهم است

and can change direction at that point.

و می تواند در آن نقطه تغییر جهت دهد استفاده می کنیم.

So, for example, an election victory is a 'pivotal' moment

بنابراین، برای مثال، پیروزی در انتخابات یک لحظه "محور" است

because things can change from that point.

زیرا همه چیز می تواند از آن نقطه تغییر کند.

And we hear that word 'pivotal' used with other words,

و ما می شنویم که کلمه "محور " با کلمات دیگر استفاده می شود

don't we, like 'figure' or 'role'?

، آیا "شکل" یا "نقش" را دوست نداریم؟

That's right. We can describe someone

درست است. می‌توانیم کسی را

as having a 'pivotal role' in something else.

به‌عنوان «نقش محوری» در چیز دیگری توصیف کنیم.

So, let's take a simple sporting example.

بنابراین، بیایید یک مثال ورزشی ساده را در نظر بگیریم.

Everybody knows who Christiano Ronaldo is:

همه می دانند کریستیانو رونالدو

he has played football for Manchester United,

کیست: او برای منچستریونایتد،

for Real Madrid, for Juventus –

برای رئال مادرید، برای یوونتوس فوتبال بازی کرده است -

he's back at Manchester United now –

او اکنون به منچستریونایتد بازگشته است

  of course his own country, Portugal.

- البته کشور خودش، پرتغال.

And in every single team, he has played a 'pivotal role'.

و در هر تیم، او "نقش محوری" را ایفا کرده است.

It means he has been the really important person,

این بدان معناست که او واقعاً شخص مهمی

who has created change around him.

بوده است که تغییراتی را در اطراف خود ایجاد کرده است.

OK. So, 'pivotal'... 'pivotal' is an important thing.

خوب. بنابراین، "محور" ... "محور" یک چیز مهم است.

So, for example, if I was in the office and I change the type of

بنابراین، به عنوان مثال، اگر من در مطب بودم و نوع بیسکویتی را که در دفتر

biscuits that we started eating in the office, would I be playing

شروع به خوردن کردیم تغییر دادم ، آیا

a 'pivotal role' in the future of biscuit-eating in the office?

در آینده بیسکویت خوری در دفتر "نقش محوری" ایفا می کردم ؟

Well, Rob, we all know that biscuits are very important to you,

خوب، راب، همه ما می دانیم که بیسکویت ها برای شما بسیار مهم هستند،

but that's... that's not something that all of us share.

اما این چیزی نیست که همه ما به اشتراک بگذاریم.

So, it would be... it would sound strange to

بنابراین، می تواند... عجیب به نظر می رسد

describe the change of biscuits as 'pivotal' because we use

که تغییر بیسکویت ها را به عنوان "محور" توصیف کنیم، زیرا ما از

that word to describe things that are serious and important.

این کلمه برای توصیف چیزهایی استفاده می کنیم که جدی و مهم هستند.

OK. Great. Let's have a summary now of that word:

خوب. عالی. بیایید اکنون خلاصه‌ای از این کلمه داشته باشیم:

Well, as many of you know, Brexit played a 'pivotal role'

خب، همانطور که بسیاری از شما می‌دانید، برگزیت «نقش محوری»

in the history of the UK

در تاریخ بریتانیا ایفا کرد

and we talked about it quite a lot on News Review.

و ما در News Review در مورد آن بسیار صحبت کردیم .

Where can people watch those videos again, Neil?

مردم کجا می توانند دوباره آن ویدیوها را تماشا کنند، نیل؟

All they need to do – all you need to do is click on the link below.

تنها کاری که آنها باید انجام دهند - تنها کاری که باید انجام دهید این است که روی پیوند زیر کلیک کنید.

Great. Let's now have a look at your second headline.

عالی. حالا بیایید نگاهی به عنوان دوم شما بیندازیم.

OK. My second headline comes from the BBC –

خوب. تیتر دوم من از بی بی سی –

News Online – and it reads:

News Online – می آید و می گوید:

So, 'usher in' – that's: make something important start to happen.

بنابراین، «به زودی وارد شوید» – این است: کاری مهم را شروع کنید.

That's right and it's a phrasal verb.

درست است و یک فعل عبارتی است.

It's made up of two words. The first one is usher: U-S-H-E-R.

از دو کلمه تشکیل شده است. اولین مورد طلیعه است: U-S-H-E-R.

And the second part is 'in': I-N.

و قسمت دوم "in" است: I-N.

So, together we have 'to usher in' as a... as a phrasal verb.

بنابراین، با هم ما باید 'to usher in' را به عنوان یک ... به عنوان یک فعل عبارتی داشته باشیم.

Now, I think an 'usher' of – someone who shows people

در حال حاضر، من فکر می‌کنم یک «طلبان» – کسی که مردم

into a theatre or cinema. They show you to your seat.

را در یک تئاتر یا سینما نشان می‌دهد. آنها شما را به صندلی خود نشان می دهند.

That's exactly right, Rob, yes. We have the role or the job of 'usher',

دقیقاً درست است، راب، بله. ما نقش یا شغل "آشیر" را داریم،

and that's a person, perhaps as you said – the cinema or the theatre.

و این یک شخص است، شاید همانطور که شما گفتید - سینما یا تئاتر.

Also at a wedding, you could be asked to be an 'usher':

همچنین در یک عروسی، ممکن است از شما بخواهند که یک "سرباز" باشید:

that's somebody who, kind of, shows people around,

این کسی است که به مردم اطراف را نشان می دهد،

tells them where to go and what to do.

به آنها می گوید کجا بروند و چه کاری انجام دهند.

And it's that sense of direction: giving somebody direction,

و این همان حس جهت است: جهت دادن به کسی،

which is the same here as a verb.

که در اینجا مانند یک فعل است.

So, we say to 'usher something in'

بنابراین، ما می گوییم "چیزی را وارد کنید"

means that something has changed at that point

به این معنی است که چیزی در آن نقطه تغییر کرده است

and there is a new direction.

و جهت جدیدی وجود دارد.

And we can talk about all different situations, can't we?

و ما می توانیم در مورد همه موقعیت های مختلف صحبت کنیم، اینطور نیست؟

For example, today the weather has changed. It's started raining.

مثلا امروز هوا عوض شده. باران شروع شده است.

The wind started blowing. It, kind of, means the end of summer.

باد شروع به وزیدن کرد. به نوعی به معنای پایان تابستان است.

So, the rain has 'ushered in' a new season.

بنابراین، باران فصل جدیدی را آغاز کرده است.

Absolutely. Yes, the rain... the rain has arrived

کاملا. بله، باران ... باران رسیده

and it seems to have 'ushered in' the autumn finally.

و به نظر می رسد که بالاخره پاییز را "طلاق" کرده است.

It's been pretty warm up until now in the UK.

تا به حال در بریتانیا هوا بسیار گرم بوده است.

Also we can talk about great world events 'ushering in' changes.

همچنین می‌توانیم در مورد رویدادهای بزرگ جهانی صحبت کنیم که تغییراتی را به وجود می‌آورند.

The most obvious one of course, over the last year and a half –

واضح ترین مورد البته در طول یک سال و نیم گذشته -

almost two years, is the Covid-19 pandemic.

تقریباً دو سال گذشته ، همه گیری کووید-19 است.

It has 'ushered in' so many changes in the way we lead our lives:

این تغییرات بسیار زیادی را در شیوه زندگی ما ایجاد کرده است:

just one example is the way we work.

فقط یک مثال نحوه کار ما است.

People like you and I, Rob, who work in offices:

افرادی مانند من و تو، راب، که در ادارات کار می

we've been working from home, largely,

کنیم: ما عمدتاً از خانه کار

and it seems like the Covid pandemic has 'ushered in'

می کنیم و به نظر می رسد که همه گیری کووید،

a new era of home-working.

عصر جدیدی از کار در خانه را آغاز کرده است.

Indeed. And also in history, there have been technological changes

در واقع. و همچنین در تاریخ، تغییرات تکنولوژیکی رخ داده است

that have 'ushered in' other developments,

که باعث پیشرفت‌های دیگری شده است،

such as the invention of the jet plane

مانند اختراع هواپیمای جت

that 'ushered in' a new era of travel around the world.

که عصر جدیدی از سفر در سراسر جهان را آغاز کرد.

Absolutely. All sorts of technological developments have

کاملا. همه انواع پیشرفت‌های

'ushered in' great change: the internet, smartphones, but as you say

تکنولوژیکی تغییرات بزرگی را ایجاد کرده‌اند: اینترنت، تلفن‌های هوشمند، اما همانطور که می‌گویید

jet airplanes cut the length of time it took to travel places overseas

هواپیماهای جت مدت زمان سفر به خارج از کشور را

by a huge amount and it changed the way that we lived our lives.

تا حد زیادی کاهش دادند و این روش زندگی ما را تغییر داد.

OK. Very good. Well, I think we should now 'usher in'

خوب. خیلی خوب. خب، من فکر می‌کنم اکنون باید

a summary of that phrase.

خلاصه‌ای از آن عبارت را "درباره" کنیم.

Absolutely.

کاملا.

Now, 'usher in' was an example of a phrasal verb.

حال، 'usher in' مثالی از یک فعل عبارتی بود.

You can learn lots more about phrasal verbs in English Class with Dan.

شما می توانید اطلاعات بیشتری در مورد افعال عبارتی در کلاس انگلیسی با Dan بیاموزید.

Where can people watch English Class, Neil?

مردم کجا می توانند کلاس انگلیسی را تماشا کنند، نیل؟

All you need to do is click on the link below to get Dan:

تنها کاری که باید انجام دهید این است که روی لینک زیر کلیک کنید تا Dan:

an English Class on phrasal verbs.

یک کلاس انگلیسی در مورد افعال عبارتی را دریافت کنید.

Great stuff. OK. Let's have a look at our third headline now please.

مسائل بزرگ. خوب. لطفاً اکنون به عنوان سوم خود نگاهی بیندازیم.

OK. Our third headline comes from the Guardian and it reads:

خوب. عنوان سوم ما از گاردین می آید و می گوید:

That's 'vie' – compete with others to gain superiority.

این "مقابله" است - برای کسب برتری با دیگران رقابت کنید.

Yes and here's one to pay attention to:

بله و در اینجا باید به آن توجه کرد

the spelling is V-I-E.

: املای آن V-I-E است.

The pronunciation is 'vie', but the spelling is V-I-E,

تلفظ "vie" است، اما املای آن V-I-E است،

so it doesn't look like it sounds unfortunately.

بنابراین متاسفانه به نظر نمی رسد.

And 'vie' is something we do on a big scale.

و "vie" کاری است که ما در مقیاس بزرگ انجام می دهیم.

So, we wouldn't compete together, maybe,

بنابراین، ما با هم رقابت نمی‌کردیم، شاید

just to go and get the kettle to make a cup of tea.

فقط برای اینکه برویم و کتری را بیاوریم تا یک فنجان چای درست کنیم.

No. That's right. Yes, as we said, we've talked...

نه. درست است. بله، همانطور که گفتیم، ما صحبت کرده ایم...

we're talking about elections here. When we use the word 'vie',

ما اینجا در مورد انتخابات صحبت می کنیم. وقتی از کلمه "vie" استفاده

it gives a sense of competition, which is serious and important.

می کنیم، حس رقابت را به وجود می آورد که جدی و مهم است.

You 'vie for' something or you 'vie to become' something.

شما برای چیزی "مبارزه می کنید" یا برای تبدیل شدن به چیزی "مبارزه می کنید".

You 'vie to become' the leader of your party

شما برای تبدیل شدن به رهبر حزب خود

or you 'vie to become' the next government.

یا برای تبدیل شدن به دولت بعدی رقابت می کنید.

Sports teams would 'vie with' each other to become the champions.

تیم های ورزشی برای قهرمان شدن با یکدیگر "رقابت" می کنند .

And so we use it in that sense. It's probably...

و بنابراین ما از آن در این معنا استفاده می کنیم. احتمالاً...

Can... can we also say that they can be 'vying' to be – for example,

آیا می‌توانیم... آیا می‌توانیم بگوییم که آنها می‌توانند برای بودن «رقابت» کنند – برای مثال،

the football teams be 'vying' to be top of the table.

تیم‌های فوتبال برای قرار گرفتن در بالای جدول «رقابت» کنند.

Yes. So, it's a verb and we can use it with an '-ing' form.

آره. بنابراین، این یک فعل است و می‌توانیم آن را با فرم '-ing' استفاده کنیم.

But, again, be careful because the spelling changes.

اما باز هم مراقب باشید چون املا تغییر می کند.

It's a short word, V-I-E,

این یک کلمه کوتاه است، V-I-E،

and we lose the 'I-E' when we're using it with the '-ing' form,

و زمانی که از آن با شکل '-ing' استفاده می کنیم، 'I-E' را از دست می دهیم،

so 'vying' becomes V-Y-I-N-G.

بنابراین 'رقابت' تبدیل به V-Y-I-N-G می شود.

Neil, 'vie' – it's a very small word, isn't it?

نیل، "vie" - این یک کلمه بسیار کوچک است، اینطور نیست؟

Yes. Well, we just said that we use it to talk about really important things,

آره. خب همین الان گفتیم که ازش برای حرف زدن در مورد چیزهای واقعا مهم استفاده

but it's a little... it's a little word and I think because of...

میکنیم ولی یه کمه... یه کلمه کوچیکه و فکر کنم به خاطر...

because of its size, it gets overused.

به خاطر حجمش زیاد از حد استفاده میشه.

So, as we said, you and I talking about competition –

بنابراین، همانطور که گفتیم، من و شما در مورد رقابت صحبت

we wouldn't say: 'We are vying with each other.'

می کنیم - نمی گوییم: "ما در حال رقابت با یکدیگر هستیم."

Or: 'Let's vie with each other to get to make a cup of tea.'

یا: "بیا با هم رقابت کنیم تا یک فنجان چای درست کنیم."

It sounds too...

این هم به نظر می رسد...

it sounds too formal for an informal or unimportant situation.

برای یک موقعیت غیررسمی یا غیر مهم خیلی رسمی به نظر می رسد .

So, the reason headline writers like this word and the reason we see it

بنابراین، دلیل اینکه تیتر نویسان این کلمه را می پسندند و دلیلی که ما آن

a lot in the press is that it's short and people – journalists like

را زیاد در مطبوعات می بینیم این است که این کلمه کوتاه است و مردم - روزنامه نگاران دوست دارند

short words to go into headlines because you can get more of them in.

کلمات کوتاه وارد تیتر شوند، زیرا می توانید تعداد بیشتری از آنها را وارد کنید.

Yeah, OK. So, a short word with a lot of importance.

بله، خوب. بنابراین، یک کلمه کوتاه با اهمیت بسیار.

That's right. That's right.

درست است. درست است.

Good. Let's have a summary:

خوب بیایید یک خلاصه داشته باشیم:

Now, Neil, do you think you could recap the vocabulary

حالا، نیل، آیا فکر می‌کنی می‌توانی واژگانی را

that we've talked about today please?

که امروز در مورد آن صحبت کردیم، دوباره مرور کنی؟

Absolutely. So, first of all, we have:

کاملا. بنابراین، اول از همه، ما داریم:

'pivotal' – important and influential.

"محور" - مهم و تاثیرگذار.

We have 'usher in' – make something important start to happen.

ما "یادگیری" داریم - کاری کنیم که اتفاق مهمی رخ دهد.

And 'vie' – compete with others to gain superiority.

و "مقابله" - برای کسب برتری با دیگران رقابت کنید.

OK. There's three words and phrases you can use to talk about

خوب. سه کلمه و عبارت وجود دارد که می توانید برای صحبت در مورد

the German elections and you can test your understanding of these

انتخابات آلمان استفاده کنید و می توانید درک خود را از آنها

in a quiz on our website at bbclearningenglish.com.

در یک مسابقه در وب سایت ما به آدرس bbclearningenglish.com آزمایش کنید.

Don't forget we're all over social media as well so check us out.

فراموش نکنید که ما در سراسر شبکه های اجتماعی نیز حضور داریم، بنابراین ما را بررسی کنید.

Right, well, that's all for today. Thanks so much for watching.

درست است، خوب، این همه برای امروز است. با تشکراز اینکه تماشا کردید.

See you again next time. Bye-bye!

دفعه دیگر باز هم می بینمت. خداحافظ!

Goodbye.

خداحافظ.