Ukraine: Fears of invasion: BBC News Review

There are fears that Russia is about to invade Ukraine.

این نگرانی وجود دارد که روسیه در آستانه حمله به اوکراین است.

I'm Neil and this is News Review from BBC Learning English.

من نیل هستم و این نقد خبری از BBC Learning English است.

Joining me today is Roy. Hello Roy.

امروز روی به من می پیوندد. سلام روی.

Hello Neil and hello everybody.

سلام نیل و سلام به همه.

If you would like to test yourself on the vocabulary around this story,

اگر می‌خواهید خود را در مورد واژگان پیرامون این داستان آزمایش کنید،

all you need to do is head to our website

تنها کاری که باید انجام دهید این است که

bbclearningenglish.com to take a quiz.

برای شرکت در یک مسابقه به وب‌سایت ما bbclearningenglish.com بروید.

But now, let's hear more about this story from this BBC News report:

اما اکنون، بیایید بیشتر درباره این داستان از این گزارش بی بی سی بشنویم:

So, several countries have now said

بنابراین، اکنون چندین کشور گفته اند

that a Russian invasion of Ukraine

که حمله روسیه به اوکراین

could happen at any time.

ممکن است در هر زمانی اتفاق بیفتد.

This follows several countries advising their citizens to leave Ukraine

این به دنبال آن است که چندین کشور به شهروندان خود توصیه می کنند اوکراین را ترک کنند

and the evacuation of some embassies.

و برخی از سفارت ها را تخلیه می کنند.

Now, you've been looking at the various news websites, at this story.

اکنون، شما به وب سایت های خبری مختلف، در این داستان نگاه می کنید.

You've picked out some vocabulary that's useful for understanding the story.

شما واژگانی را انتخاب کرده اید که برای درک داستان مفید است.

What have you got?

چی داری؟

We have 'full-blown', 'chillingly silent' and 'false flag'.

ما "پرچم تمام عیار"، "به طرز وحشتناکی خاموش" و "پرچم دروغین" داریم.

'Full-blown', 'chillingly silent' and 'false flag'.

"پرچم کامل"، "به طرز وحشتناکی ساکت" و "پرچم دروغین".

So, let's have a look at your first headline please, Roy.

بنابراین، اجازه دهید نگاهی به اولین تیتر شما داشته باشیم، روی.

OK. So, our first headline comes from The Express and it reads:

خوب. بنابراین، اولین تیتر ما از اکسپرس می‌آید و می‌خواند:

'Full-blown' — fully developed.

"کامل" - کاملاً توسعه یافته.

OK. So, this is 'full-blown'.

خوب. بنابراین، این "کامل" است.

First word: F-U-L-L.

کلمه اول: F-U-L-L.

Second word: 'blown' — B-L-O-W-N.

کلمه دوم: "دمیده" - B-L-O-W-N.

There is a hyphen in the middle and it is being used as an adjective.

در وسط آن خط فاصله وجود دارد و از آن به عنوان صفت استفاده می شود.

And what it means is something that is fully developed or fully formed.

و معنای آن چیزی است که کاملاً توسعه یافته یا کاملاً شکل گرفته است.

Yeah. OK. As you said there, it's a sort of set expression:

آره خوب. همانطور که در آنجا گفتید، این یک نوع بیان مجموعه ای است:

'full-blown' — not 'fully blown', like you might think,

"تمام دمنده" - نه "کاملاً دمیده"، همانطور که ممکن است فکر کنید،

but 'full-blown'. So, what's the feeling of this piece of vocabulary?

بلکه "تمام دمنده". بنابراین، احساس این قطعه از واژگان چیست؟

Why do we use it?

چرا از آن استفاده می کنیم؟

OK. So, in the terms of the headline, what we're using it as,

خوب. بنابراین، از نظر عنوان، آنچه ما از آن به عنوان استفاده می‌کنیم،

it says 'full-blown conflict' and what it means is

می‌گوید "درگیری تمام عیار" و معنای

it's not just a small attack, not something minor.

آن این است که فقط یک حمله کوچک نیست، نه چیزی جزئی.

This is a fully realised attack.

این یک حمله کاملاً تحقق یافته است.

A fully realised war. 'Full-blown' basically means fully developed.

یک جنگ کاملاً درک شده "کامل" اساساً به معنای کاملاً توسعه یافته است.

Yeah. And it's a useful little set expression, isn't it?

آره و این یک عبارت مجموعه کوچک مفید است، اینطور نیست؟

It is, because we can use it outside of the context of war obviously.

این است، زیرا ما می‌توانیم از آن خارج از چارچوب جنگ استفاده کنیم.

For example, two colleagues in the office —

به عنوان مثال، دو همکار در دفتر

they may start having some kind of minor disagreement.

- ممکن است شروع به یک نوع اختلاف جزئی کنند.

They say, 'No, that was you.' 'No, that was you.'

آنها می گویند: "نه، آن تو بودی." "نه، اون تو بودی."

And before long, it becomes a bigger fight

و دیری نگذشت که به یک دعوای بزرگتر تبدیل شد

and we can say that it developed into a 'full-blown' argument.

و می توان گفت که به یک بحث «تمام دمنده» تبدیل شد.

Yeah. So, as your example showed there,

آره بنابراین، همانطور که مثال شما در آنجا نشان داد،

we can use it for something as significant

ما می‌توانیم از آن برای چیزی مهم

and worrying as a war,

و نگران‌کننده مانند جنگ استفاده کنیم،

but we can also use it to describe a dispute

اما همچنین می‌توانیم از آن برای توصیف اختلاف

or an argument between two people.

یا مشاجره بین دو نفر استفاده کنیم.

Absolutely. Now, what is interesting...

کاملا. حالا جالبه

We... we can also use it to talk about the pandemic.

... ما هم می تونیم ازش برای صحبت در مورد همه گیری استفاده کنیم.

We used it quite often to talk about the pandemic and other very serious things.

ما اغلب از آن برای صحبت در مورد بیماری همه گیر و سایر موارد بسیار جدی استفاده می کردیم.

So, at first, we started talking about an outbreak, a small outbreak,

بنابراین، در ابتدا، ما شروع به صحبت در مورد یک شیوع، یک شیوع کوچک کردیم،

and before long it became a 'full-blown' pandemic.

و خیلی زود به یک بیماری همه گیر "تمام" تبدیل شد.

Yeah, and I guess that's the sense contained in this expression:

بله، و من حدس می‌زنم که این معنایی است که در این عبارت وجود دارد:

that something that was small

اینکه چیزی که کوچک بود

becomes something which is enormous.

به چیزی عظیم تبدیل می‌شود.

Yes. Now, interestingly to say,

آره. اکنون، جالب است که بگوییم،

we've used mainly negative meanings of 'full-blown' here,

ما در اینجا عمدتاً از معانی منفی «تمام دمنده» استفاده کرده‌ایم،

but you can also use it not negatively.

اما شما همچنین می‌توانید آن را منفی استفاده نکنید.

However, we do commonly use it negatively,

با این حال، ما معمولاً از آن به صورت منفی استفاده می کنیم،

because we can, sort of, exaggerate the severity or the drama of something.

زیرا می توانیم، به نوعی، شدت یا درام بودن چیزی را اغراق کنیم.

So, to really emphasise how big something is, that it is at its limit.

بنابراین، واقعاً تأکید کنیم که چیزی چقدر بزرگ است، که در حد خود است.

But, in a positive note, you could say:

اما، در یک نکته مثبت، می توانید بگویید:

'Oh, I invited a few friends over for a couple of drinks and a chat

"اوه، من چند دوست را برای نوشیدن چند نوشیدنی و گفتگو دعوت

and before long, lots of other people arrived

کردم و خیلی زود، افراد زیادی از راه رسیدند

and it became a full-blown party.'

و این یک مهمانی تمام عیار شد."

OK. Well, let's get a summary:

خوب. خوب، بیایید خلاصه کنیم:

If you're interested in stories about international relations,

اگر به داستان‌هایی در مورد روابط بین‌الملل علاقه دارید

we have a video about companies vs. countries in a legal sense.

، ویدیویی در مورد شرکت‌ها در مقابل کشورها به معنای حقوقی داریم.

What do our viewers have to do, Roy?

بینندگان ما باید چه کار کنند، روی؟

All you need to do is click the link in the description below.

تنها کاری که باید انجام دهید این است که روی لینک در توضیحات زیر کلیک کنید.

Let's have a look at your second headline.

بیایید به تیتر دوم شما نگاهی بیندازیم.

OK. So, our second headline comes from The Independent and it reads:

خوب. بنابراین، تیتر دوم ما از ایندیپندنت می آید و می گوید:

'Chillingly silent' — frighteningly quiet.

«به شدت ساکت است» - به طرز وحشتناکی ساکت است.

So, this is a two-word expression.

بنابراین، این یک عبارت دو کلمه ای است.

First word: 'chillingly' — C-H-I-L-L-I-N-G-L-Y.

کلمه اول: "سرد کننده" - C-H-I-L-L-I-N-G-L-Y.

Second word: 'silent' — S-I-L-E-N-T.

کلمه دوم: "ساکت" - S-I-L-E-N-T.

Now, 'silent' of course means quiet or no noise,

اکنون، "سکوت" البته به معنای آرام یا بدون سر و صدا است،

and 'chillingly' means unsettling.

و "chillingly" به معنای ناراحت کننده است.

It makes you feel uncomfortable or scary.

باعث می شود احساس ناراحتی یا ترسناکی داشته باشید.

Now, Roy, I thought that something that was 'chilling' was cold —

حالا، روی، من فکر کردم که چیزی که "سرد کننده" است سرد است - از

physically cold.

نظر فیزیکی سرد.

You know, that word 'chilly' means cold.

می دانید، این کلمه "چلی" به معنای سرما است.

So, what's the connection between 'silence' and temperature?

بنابراین، چه ارتباطی بین "سکوت" و دما وجود دارد؟

Yeah. OK. So, there is an idea of 'chill' being cold.

آره خوب. بنابراین، یک ایده از سرد بودن "سرد" وجود دارد.

So, for example, you could say there is 'a chill in the air' if the...

بنابراین، برای مثال، می‌توانید بگویید «هوا سرد است» اگر...

if the day is very cold or it's... 'Ooh, it's chilly today!'

اگر روز خیلی سرد است یا... «اوه، امروز سرد است!»

Or, for example, like for that 'full-blown' party,

یا، برای مثال، مانند آن مهمانی «کامل»،

you could put some drinks in the fridge

می‌توانید مقداری نوشیدنی را در یخچال

to 'chill' them — to make them feel cold.

بگذارید تا «سرد» شوند - تا احساس سرما کنند.

But in this sense, 'chillingly' — it means frighteningly or scarily,

اما از این نظر، "سرد کننده" - به معنای ترسناک یا ترسناک است،

or it makes you feel uncomfortable.

یا باعث می شود احساس ناراحتی کنید.

Yes, because being cold is an uncomfortable experience,

بله، زیرا سرد بودن یک تجربه ناراحت کننده است،

but it is connected here figuratively to feeling, kind of, scared.

اما در اینجا به طور مجازی به احساس، نوعی ترس، مرتبط است.

Yeah. So, for example, you could say

آره بنابراین، برای مثال، می‌توانید بگویید

that a horror film is 'chilling', if it's very, very scary,

که یک فیلم ترسناک «سرطان‌کننده» است، اگر خیلی خیلی ترسناک است،

or if somebody tells you a story that makes you feel very uncomfortable

یا اگر کسی داستانی را برای شما تعریف کند که احساس ناراحتی

or scared or frightening,

یا ترس یا ترس در شما ایجاد کند،

we can say that that story is a 'chilling' story.

می‌توان گفت که آن داستان یک داستان است. داستان "سرد کننده"

Yeah, and so the sense in the headline here

بله، و بنابراین معنای تیتر اینجا

is that the 'silence' from China is worrying.

این است که "سکوت " چین نگران کننده است.

Yes. And interestingly, we do have another expression,

آره. و جالب اینجاست که ما تعبیر دیگری

don't we, related to this? About your... your spine, Neil.

هم داریم، اینطور نیست؟ درباره ستون فقراتت، نیل.

Yes, that's right. If something is really scary,

بله درست است. اگر چیزی واقعاً ترسناک است،

we can say: 'It sends a chill down your spine'.

می‌توانیم بگوییم: "در ستون فقرات شما احساس سرما می‌کند".

Or a 'shiver' — a 'shiver' is something that you do...

یا "لرز" - "لرز" کاری است که شما انجام می دهید...

when you are cold, so we can see that metaphorically,

وقتی سرد هستید، بنابراین می توانیم ببینیم که به طور استعاری، به

figuratively, cold is connected to fear.

صورت مجازی، سرما با ترس مرتبط است.

Yeah, very much so. So, yeah, if something's very scary:

آره خیلی خیلی بنابراین، بله، اگر چیزی خیلی ترسناک است:

'Ooh! Sends a shiver down my spine!'

"اوه! یک لرز به ستون فقرات من می فرستد!

OK. Let's get a summary:

خوب. بیایید خلاصه کنیم:

Talking of 'silence', we have a lesson on the silent E

صحبت از "سکوت"، ما درسی در مورد E خاموش داریم

that you will find sometimes in English words.

که گاهی اوقات در کلمات انگلیسی خواهید یافت.

Where can our viewers find it, Roy?

بینندگان ما از کجا می توانند آن را پیدا کنند، روی؟

All you need to do is click the link in the description below.

تنها کاری که باید انجام دهید این است که روی لینک در توضیحات زیر کلیک کنید.

OK. Let's have a look at our next headline.

خوب. بیایید نگاهی به تیتر بعدی خود بیندازیم.

OK. So, our next headline comes from 'The i' and it reads:

خوب. بنابراین، عنوان بعدی ما از "The i" می آید و می گوید:

'False flag' — invented excuse for an attack.

"پرچم نادرست" - بهانه ابداع شده برای حمله.

Yes. So, this is a two-word expression.

آره. بنابراین، این یک عبارت دو کلمه ای است.

The first word: 'false' — F-A-L-S-E.

کلمه اول: "نادرست" - F-A-L-S-E.

Second word: 'flag' — F-L-A-G.

کلمه دوم: "پرچم" - F-L-A-G.

And it's basically saying an invented excuse or a creative reason

و اساساً گفتن یک بهانه ابداع شده یا یک دلیل خلاقانه

for some kind of action or attack.

برای نوعی اقدام یا حمله است.

Yeah, OK. And if we break it down,

آره، باشه و اگر آن را تجزیه کنیم،

we've got the word 'false', which obviously means not real,

کلمه "نادرست" را دریافت می کنیم، که بدیهی است به معنای واقعی نیست،

and 'flag' — 'flag' is a material banner

و "پرچم" - "پرچم" یک بنر مادی

that is used to indicate a country, for example.

است که برای مثال برای نشان دادن یک کشور استفاده می شود .

So, together, what's the meaning here?

بنابراین، با هم، معنی اینجا چیست؟

The origins of this expression are not 100% clear,

منشأ این عبارت 100٪ روشن نیست،

but it relates strongly to deception.

اما به شدت به فریب مربوط می شود.

Now, what a number of countries and media outlets are saying is

اکنون آنچه تعدادی از کشورها و رسانه ها می گویند این است

that Russia will create a reason to justify an attack.

که روسیه دلیلی برای توجیه حمله ایجاد خواهد کرد.

Basically saying that Russia will create an excuse to invade Ukraine

اساساً می گویند روسیه بهانه ای برای حمله به اوکراین ایجاد می کند

and that's according to some of the speculation in the media.

و این بر اساس برخی گمانه زنی ها در رسانه ها است.

Yeah. OK. So, it's... in a sense,

آره خوب. بنابراین، این... به یک معنا

it's kind of false labelling, isn't it?

، نوعی برچسب زدن نادرست است، اینطور نیست؟

Yes, that's... that's exactly it.

بله، همین است... دقیقا همین است.

Now, we don't only use it in... in the terms and context of war.

اکنون، ما آن را فقط در... در شرایط و زمینه جنگ به کار نمی بریم.

We can also use it sometimes in politics.

گاهی در سیاست هم می توانیم از آن استفاده کنیم .

Now, if somebody is running for office

حال، اگر کسی برای پستی نامزد می‌شود

and they're going for a political position,

و برای یک پست سیاسی می‌رود،

you can sometimes say that they're running under a 'false flag' of policies.

گاهی می‌توان گفت که تحت «پرچم دروغین» سیاست‌ها شرکت می‌کند.

So, if they say, for example,

بنابراین، برای مثال، اگر آنها

that they believe heavily in environmental issues,

بگویند که به شدت به مسائل زیست محیطی اعتقاد دارند،

but really they don't — they have a secondary agenda —

اما واقعاً اینطور نیستند - آنها یک دستور کار ثانویه دارند -

they're running under a 'false flag'.

تحت یک "پرچم دروغین" شرکت می کنند.

Yeah. And that's related, but slightly different, to the meaning...

آره و این مربوط است، اما کمی متفاوت است، به معنی ...

meaning that we're talking about here in this headline.

به این معنی که ما در اینجا در این عنوان صحبت می کنیم.

That is about deceiving people again,

این در مورد فریب مجدد مردم است،

but it's not about provoking an attack.

اما این برای تحریک یک حمله نیست.

Mainly, we don't use this outside of the context of war and politics.

ما عمدتاً از این خارج از چارچوب جنگ و سیاست استفاده نمی کنیم.

That's one thing to say.

این یک چیز برای گفتن است.

So, for example, you wouldn't say in the office:

بنابراین، برای مثال، شما در دفتر نمی گویید:

'Oh, my boss was running under a false flag,' or something like this.

"اوه، رئیس من زیر پرچم دروغین می دوید" یا چیزی شبیه به این.

It's very, very strange. You may say that my...

خیلی خیلی عجیب است. ممکن است بگویید که

my boss hid their true intentions.

رئیس من نیت واقعی خود را پنهان کرده است.

So, mainly we say... we talk about 'false flags'

بنابراین، عمدتاً می گوییم ... ما در مورد "پرچم های دروغین"

related to conflict, war or politics.

مربوط به درگیری، جنگ یا سیاست صحبت می کنیم.

OK. Let's get a summary:

خوب. بیایید خلاصه ای را به دست آوریم:

Time now, Roy, for a recap of the vocabulary please.

اکنون وقت آن است، روی، لطفاً واژگان را خلاصه کنیم.

Yes, we had 'full-blown' — fully developed.

بله، ما به طور کامل توسعه یافته بودیم.

We had a 'chillingly silent' — frighteningly quiet.

ما یک "ساکت وحشتناک" داشتیم - به طرز وحشتناکی ساکت.

And we had 'false flag' — invented excuse for an attack.

و ما "پرچم دروغین" داشتیم - بهانه ای برای حمله اختراع کردیم.

If you want to test yourself on the vocabulary,

اگر می‌خواهید خود را روی واژگان آزمایش کنید

there's a quiz on our website at bbclearningenglish.com

، یک مسابقه در وب‌سایت ما به نشانی bbclearningenglish.com وجود دارد

and we... we are all over social media as well.

و ما... ما در شبکه‌های اجتماعی نیز حضور داریم.

Thanks for joining us and goodbye.

ممنون که به ما پیوستید و خداحافظ.

Bye.

خدا حافظ.