Ukraine conflict continues: BBC News Review

The conflict in Ukraine continues.

درگیری در اوکراین همچنان ادامه دارد.

This is News Review from BBC Learning English.

این بررسی خبری از آموزش انگلیسی BBC است.

I'm Rob and joining me to talk about the language

من راب هستم و روی به من می پیوندد تا در مورد زبانی

being used in the headlines about this story

که در سرفصل های این داستان استفاده می شود صحبت کنیم

is Roy. Hello Roy.

. سلام روی.

Hello Rob and hello everyone.

سلام راب و سلام به همه.

Now, Russia is continuing to attack Ukraine

اکنون روسیه

after launching a devastating attack last week.

پس از انجام یک حمله ویرانگر در هفته گذشته به حمله به اوکراین ادامه می دهد.

Russian troops have taken over parts of Eastern Ukraine

سربازان روسیه بخش هایی از شرق اوکراین را تصرف کرده اند

and are attempting to control the... the country's capital Kyiv

و در تلاش برای کنترل کیف پایتخت این کشور هستند،

but Ukrainian forces are offering strong resistance.

اما نیروهای اوکراینی مقاومت شدیدی از خود نشان می دهند.

As the number of dead climbs,

با افزایش تعداد کشته شدگان،

President Putin stands accused of shattering peace in Europe.

رئیس جمهور پوتین متهم به برهم زدن صلح در اروپا است.

Yeah. Well, the situation is changing fast

آره خوب، وضعیت به سرعت در حال تغییر است،

but we're going to look at three words and expressions

اما ما قصد داریم به سه کلمه و عبارت

from current news headlines that can help you understand

از عناوین خبری فعلی نگاه کنیم که می‌تواند به شما در درک

how the conflict is being reported in English.

نحوه گزارش درگیری به زبان انگلیسی کمک کند.

What are your three words and expressions, Roy?

سه کلمه و عبارت شما چیست، روی؟

We have 'spiral', 'free fall' and 'rising to'.

ما «مارپیچ»، «سقوط آزاد» و «بالا رفتن به» داریم.

That's 'spiral', 'free fall' and 'rising to'.

این «مارپیچ»، «سقوط آزاد» و «بالا رفتن به» است.

OK. Let's have a look at your first news headline please.

خوب. لطفاً به اولین تیتر خبری شما نگاهی بیندازیم.

OK. So, our first headline comes from ReliefWeb and it reads:

خوب. بنابراین، اولین تیتر ما از ReliefWeb می‌آید و می‌خواند:

That's 'spiral' — quickly become worse.

این "مارپیچ" است - به سرعت بدتر می‌شود.

OK. So, 'spiral' is spelt S-P-I-R-A-L

خوب. بنابراین، "مارپیچ" S-P-I-R-A-L نوشته

and it is being used as a verb

می شود و به عنوان فعل استفاده می شود

and it means to quickly become or get worse.

و به معنای سریع شدن یا بدتر شدن است.

I've heard about this word 'spiral' in terms of a shape:

من در مورد این کلمه "مارپیچ" از نظر شکل شنیده ام

it's lots of circles together, isn't it?

: دایره های زیادی در کنار هم هستند، اینطور نیست؟

That's correct. Now, let's talk about that idea of 'spiral' as a shape.

این درست است. اکنون، بیایید در مورد ایده "مارپیچ" به عنوان یک شکل صحبت کنیم.

So, it's basically circles going round and round.

بنابراین، اساساً دایره‌هایی است که دور و بر می‌گردند.

Now, we talk about it in terms of a 'spiral' staircase.

در حال حاضر، ما در مورد آن به عنوان یک راه پله "مارپیچ" صحبت می کنیم.

So, it's a staircase that you walk down and it goes round and round and round.

بنابراین، این پلکانی است که از آن پایین می روید و دور و بر و دور می شود.

And we also have notebooks that have — a 'spiral-bound' notebook —

و همچنین دفترچه‌هایی داریم که دارای - یک دفترچه مارپیچی

that have these kind of metal circles that keep all of the pages together.

- دارای این نوع دایره‌های فلزی هستند که همه صفحات را در کنار هم نگه می‌دارند.

That's the idea of a 'spiral' —

این ایده یک «مارپیچ» است -

or as an adjective: 'spiral' staircase, 'spiral-bound' book —

یا به عنوان یک صفت: راه پله «مارپیچ»، کتاب «مارپیچی» -

but we're not talking about the shape in the headline.

اما ما در مورد شکل در عنوان صحبت نمی کنیم.

We're talking about a situation and if a situation 'spirals',

ما در مورد یک وضعیت صحبت می کنیم و اگر یک وضعیت "مارپیچ" باشد، به

it means that it is getting worse very, very quickly.

این معنی است که خیلی خیلی سریع بدتر می شود.

So, we can talk about prices 'spiralling',

بنابراین، می‌توانیم در مورد قیمت‌ها به صورت مارپیچی صحبت کنیم

the price of oil 'spiralling'. It's getting worse.

، قیمت نفت در حال افزایش است. داره بدتر میشه

The situation is getting worse.

وضعیت بدتر می شود.

Yeah. I mean, we'll talk about those prices in a second,

آره منظورم این است که ما در یک ثانیه در مورد آن قیمت‌ها

but when we talk about a 'spiralling' situation –

صحبت خواهیم کرد، اما وقتی در مورد وضعیت «مارپیچ» صحبت می‌کنیم -

for example, an argument between two people.

مثلاً بحث بین دو نفر.

If it gets worse and worse and worse,

اگر بدتر و بدتر و بدتر شود

the argument starts off small and it just becomes incredibly big,

، بحث کوچک شروع می‌شود و به‌طور باورنکردنی بزرگ می‌شود،

we can say it's 'spiralling' out of control.

می‌توان گفت که از کنترل خارج شده است.

It's getting worse and worse and worse.

بدتر و بدتر و بدتر می شود.

Now, you talked there about prices, the price of things.

حالا، شما در مورد قیمت ها ، قیمت چیزها صحبت کردید.

When we talk about the price of things 'spiralling',

وقتی در مورد قیمت چیزهایی که "مارپیچ" صحبت می

we often mean that the price is increasing

کنیم، اغلب منظورمان این است که قیمت ها

and going up very, very rapidly.

بسیار بسیار سریع در حال افزایش و افزایش است.

So, you talked about the price of oil.

بنابراین، شما در مورد قیمت نفت صحبت کردید.

Now, the situation is worse because things are more expensive

اکنون، وضعیت بدتر است، زیرا همه چیز گران‌تر است،

but the price 'spiralling', or 'spiralling' out of control,

اما قیمت "مارپیچ" یا "مارپیچ" خارج از کنترل،

means that it is becoming very expensive, very quickly.

به این معنی است که خیلی سریع گران می‌شود.

Thanks for that, Roy. Let's have a summary:

برای آن متشکرم، روی. بیایید یک خلاصه داشته باشیم:

Let's have a look at your second headline now please, Roy.

لطفاً روی تیتر دوم شما اکنون نگاهی بیندازیم.

OK. So, our second headline is from the Telegraph and it reads:

خوب. بنابراین، تیتر دوم ما از تلگراف است و می‌خواند

That's 'free fall' — uncontrolled drop in value or strength.

: «سقوط آزاد» است - کاهش غیرقابل کنترل ارزش یا قدرت.

OK. So, 'free fall' is commonly seen in dictionaries as two words:

خوب. بنابراین، "سقوط آزاد" معمولاً در فرهنگ لغت به صورت دو کلمه دیده می شود:

F-R-E-E.

F-R-E-E.

Second word: F-A-L-L.

کلمه دوم: ف-ا-ل-ل.

But you will and you can see it in some cases as one word —

اما شما خواهید دید و می توانید آن را در برخی موارد به عنوان یک کلمه -

for example, in the headline —

به عنوان مثال، در عنوان - ببینید

and it's commonly used as one word in the...

و معمولاً به عنوان یک کلمه در ...

in the expression 'in freefall'.

در عبارت "در سقوط آزاد" استفاده می شود.

And what it means is that something is falling very, very quickly

و معنی آن این است که چیزی خیلی خیلی سریع در حال سقوط است

or dropping very, very quickly without control.

یا خیلی خیلی سریع بدون کنترل سقوط می کند.

A literal meaning, I guess, would be somebody with a parachute:

حدس می‌زنم که معنای تحت اللفظی آن کسی با چتر نجات است: اگر با چتر نجات

if they jumped out of an aeroplane with a parachute, they would drop down.

از هواپیما بیرون می‌پریدند، پایین می‌افتند.

They would free-fall, wouldn't they?

آنها سقوط آزاد خواهند کرد، اینطور نیست؟

They would drop down, gravity pulling them down to the earth.

آنها به پایین می افتند و گرانش آنها را به سمت زمین می کشد.

Yeah, commonly when you're talking about that,

بله، معمولاً وقتی در مورد آن صحبت می کنید

it's before they open their parachute.

، قبل از باز کردن چتر نجات است.

So, they don't open their parachute and they jump and they just fall — free-fall:

بنابراین، آنها چتر نجات خود را باز نمی کنند و می پرند و فقط سقوط می کنند - سقوط آزاد:

there is nothing to stop them falling.

هیچ چیزی برای جلوگیری از سقوط آنها وجود ندارد.

When they open their parachute, they're no longer 'in free fall',

وقتی چتر نجات خود را باز می کنند، دیگر در «سقوط آزاد»

but we're not talking about the literal meaning of 'free fall' here;

نیستند، اما در اینجا در مورد معنای لغوی «سقوط آزاد» صحبت نمی کنیم.

we're talking, sort of, more about prices and things like this,

ما به نوعی بیشتر در مورد قیمت ها و چیزهایی مانند این صحبت می کنیم،

or in the case of the headline the economy in 'free fall'.

یا در مورد عنوان اقتصاد در "سقوط آزاد".

It is dropping... the value of something is dropping very, very quickly.

داره افت میکنه... ارزش یه چیزی خیلی خیلی سریع داره پایین میاد.

Sometimes we can say 'dropping like a stone' as well.

گاهی اوقات می‌توانیم بگوییم «مثل سنگ افتادن».

Yeah, commonly when you're talking about the value of something —

بله، معمولاً وقتی در مورد ارزش چیزی صحبت می کنید -

for example, stocks or shares.

به عنوان مثال، سهام یا سهام.

If... if shares on the stock market just fall very rapidly —

اگر ... اگر سهام در بازار سهام خیلی سریع سقوط کند

the value of them falls — we can say it's 'dropping like a stone'

- ارزش آنها سقوط کند - می توانیم بگوییم که "مثل سنگ سقوط می کند"

because obviously a stone is very heavy and it drops,

زیرا بدیهی است که یک سنگ بسیار سنگین است و سقوط می کند،

but we wouldn't normally say the 'economy is dropping like a stone';

اما ما معمولاً نمی گوییم که "اقتصاد مانند یک سنگ در حال سقوط است".

it's normally for individual things.

این معمولا برای چیزهای فردی است.

And just to clarify then, to 'free-fall':

و فقط برای روشن شدن، برای "سقوط آزاد":

it's kind of non-stop. It can't be stopped.

این یک نوع بی وقفه است. نمی توان آن را متوقف کرد.

Absolutely. There's no… there's nothing that you can do to stop it,

کاملا. وجود ندارد... هیچ کاری نمی توانید انجام دهید تا آن را متوقف کنید،

or that's the feeling — that it's out of control.

یا این احساس است -- که کنترل آن خارج است.

The drop is just out of control and you can't stop it falling.

قطره از کنترل خارج شده است و نمی توانید جلوی سقوط آن را بگیرید.

Yeah. OK. Thanks for that, Roy. Let's have a summary:

آره خوب. برای آن متشکرم، روی. بیایید یک خلاصه داشته باشیم:

OK. Roy, can we now have a look at your third headline please?

خوب. روی، می‌توانیم اکنون به عنوان سوم شما نگاهی بیندازیم؟

OK. So, our third headline comes from BBC News and it reads:

خوب. بنابراین، عنوان سوم ما از اخبار بی‌بی‌سی می‌آید و می‌خواند:

'Rising to' — working hard to overcome a difficult situation.

«بالا رفتن به»—سخت کار کردن برای غلبه بر یک موقعیت دشوار.

OK. So, this is 'rising to'.

خوب. بنابراین، این "افزایش به" است.

It is a phrasal verb. First word: R-I-S-I-N-G.

یک فعل عبارتی است. کلمه اول: R-I-S-I-N-G.

Second word: 'to' — T-O.

کلمه دوم: "به" - T-O.

Now, if you 'rise to' something… if you 'rise to' something,

حال، اگر به چیزی «قیام کنید»... اگر به چیزی «قیام کنید»

it basically means that you make a lot of effort to meet a challenge

، اساساً به این معنی است که تلاش زیادی برای رویارویی با یک چالش

or a problem or a situation — to overcome that situation.

یا مشکل یا موقعیتی انجام می دهید - برای غلبه بر آن موقعیت.

So, here we're talking about the Ukraine's president,

بنابراین، در اینجا ما در مورد رئیس جمهور اوکراین صحبت می کنیم

who used to be an actor and comedian.

که قبلا یک بازیگر و کمدین بود.

Now he's... he's working hard to protect the freedom of his country, I guess.

حالا او... او سخت کار می کند تا از آزادی کشورش محافظت کند، حدس می زنم.

Yeah. So, the moment that we're talking about —

آره بنابراین، لحظه ای که ما در مورد آن صحبت می کنیم

the 'rising to' the moment in this sense —

- «قیام به لحظه» به این معنا

is the attack on Ukraine and we talk about...

- حمله به اوکراین است و ما در مورد آن صحبت

Commonly we hear this expression 'rise to the challenge'.

می کنیم... معمولاً این عبارت را می شنویم که «برخاستن از چالش».

So, it's doing something that you wouldn't normally do

بنابراین، کاری انجام می دهد که شما معمولاً

to, kind of, overcome this situation.

برای غلبه بر این وضعیت انجام نمی دهید.

There's another phrasal verb when you 'rise to' something, isn't there?

یک فعل عبارتی دیگر هم وجود دارد که شما به چیزی «بلند می شوید»، اینطور نیست؟

When we react to something in a way that...

وقتی به چیزی واکنش نشان می‌دهیم که...

in a way that someone wants you to.

به نحوی که یکی از شما می‌خواهد.

So, you know, especially by coming... by becoming angry:

بنابراین، می دانید، مخصوصاً با آمدن ... با عصبانی شدن:

they're trying to get a reaction from you and you might 'rise to' it.

آنها سعی می کنند واکنشی از شما دریافت کنند و ممکن است شما "قیام کنید".

Yeah. Now, this is a slightly different meaning.

آره حال، این یک معنای کمی متفاوت است.

If you continually try to provoke me

اگر مدام سعی می کنید من را تحریک کنید

and you try to make me angry and I stay calm

و سعی می کنید من را عصبانی کنید و من آرام بمانم،

but eventually I just, kind of, snap, then I 'rise to' it.

اما در نهایت من فقط یک جورهایی ضربه می زنم، آنگاه من به آن عمل می کنم.

I 'rise to' your, kind of, provocations.

من به نوعی تحریکات شما "قیام می کنم".

However, in the headline we're not talking about me becoming angry

با این حال، در عنوان ما درباره عصبانی شدن من

or somebody becoming angry; we're talking about meeting a challenge.

یا عصبانی شدن کسی صحبت نمی کنیم. ما در مورد مواجهه با یک چالش صحبت می کنیم.

There is a challenge or a situation that needs to be overcome,

یک چالش یا موقعیتی وجود دارد که باید بر آن غلبه کرد،

that needs to be dealt with — for example, in the...

که باید با آن برخورد کرد - برای مثال، در...

in the headline it's talking about the attack —

در تیتر درباره حمله صحبت می کند -

and the president and the country is rising to that situation.

و رئیس جمهور و کشور به آن وضعیت صعود می کنند.

They are meeting that challenge.

آنها با این چالش روبرو می شوند.

Can we sometimes say you're 'stepping up to' the challenge as well?

آیا می‌توانیم گاهی اوقات بگوییم که شما در حال «پیشرفتن» از چالش نیز هستید؟

Yeah. You can, yeah.

آره شما می توانید، بله.

OK. That's great. OK. Let's have a summary then:

خوب. عالیه. خوب. بیایید یک خلاصه داشته باشیم:

OK. Roy, it's time now for you to recap

خوب. روی، اکنون زمان آن فرا رسیده است

the words and expressions we've discussed today.

که کلمات و عباراتی را که امروز در مورد آن صحبت کردیم را مرور کنید.

OK. So, we had 'spiral' — quickly become worse.

خوب. بنابراین، ما "مارپیچ" داشتیم - به سرعت بدتر شدیم.

We had 'free fall' — uncontrolled drop in value or strength.

ما "سقوط آزاد" داشتیم - کاهش کنترل نشده ارزش یا قدرت.

And we had 'rising to' — working hard to overcome a difficult situation.

و ما "بالا رفتن به" داشتیم - سخت کار می کردیم تا بر یک موقعیت دشوار غلبه کنیم.

Thanks, Roy. Now, as I said, the situation is changing rapidly

ممنون، روی. الان همانطور که گفتم شرایط به سرعت در حال تغییر است

and these were the news headlines at the time of recording this programme.

و اینها عناوین اخبار در زمان ضبط این برنامه بود.

And we've reached the end of News Review for today.

و امروز به پایان بررسی اخبار رسیده ایم.

Thank you so much for watching.

از اینکه تماشا کردید خیلی متشکریم.

Do join us again next time. Bye for now.

دفعه بعد دوباره به ما بپیوندید فعلا خداحافظ.

Bye.

خدا حافظ.