Inside the head of Jeff Bezos - 6 Minute English

Hello. This is 6 Minute English from

سلام. این 6 دقیقه انگلیسی از

BBC Learning English. I'm Neil.

BBC Learning English است. من نیل هستم.

And I'm Georgina.

و من جورجینا هستم.

If you've ever done shopping online,

اگر تا به حال خرید آنلاین انجام داده اید،

then you may well have used

احتمالاً از

internet giant, Amazon.

غول اینترنتی، آمازون استفاده کرده اید. آمازون

From its origins as an online bookstore,

از زمان پیدایش خود به عنوان یک کتابفروشی آنلاین،

Amazon has grown into grocery deliveries,

به تحویل مواد غذایی،

TV and music streaming and even space

پخش تلویزیون و موسیقی و حتی

exploration, making its founder, Jeff Bezos,

کاوش در فضا تبدیل شده است و بنیانگذار آن، جف بزوس

the richest person on Earth.

، ثروتمندترین فرد روی زمین است.

Amazon is so successful it affects how

آمازون آنقدر موفق است که روی

many of us live our lives, so in this

تعداد زیادی از ما زندگی می‌کند، بنابراین در این

programme we'll be taking a look

برنامه نگاهی

inside the brain of Jeff Bezos to

به مغز جف بزوس می‌اندازیم تا

find out how he thinks.

بفهمیم او چگونه فکر می‌کند.

When Jeff Bezos's friends talk

هنگامی که دوستان جف بزوس در مورد او صحبت می کنند

about him, three words they

، سه کلمه

often use are: invention, risk-taking

اغلب استفاده می کنند: اختراع، ریسک پذیری

and long-term vision.

و چشم انداز بلند مدت.

These are qualities which Bezos

اینها ویژگی هایی است که بزوس

admired in his grandfather, Lawrence,

در پدربزرگش، لارنس، تحسین می کرد،

who from an early age taught Jeff that

او از کودکی به جف آموخت که

by careful thinking, any

با تفکر دقیق،

problem can be solved.

می توان هر مشکلی را حل کرد.

As a boy, Jeff and his grandfather

در کودکی، جف و پدربزرگش

repaired an old, broken down truck.

یک کامیون قدیمی و خراب را تعمیر کردند.

When interviewed today, Bezos

وقتی امروز با بزوس مصاحبه می‌شود،

sometimes compares Amazon to

گاهی اوقات آمازون را با

that truck: very heavy, but impossible

آن کامیون مقایسه می‌کند: بسیار سنگین، اما

to stop when it rolls downhill - which

توقف آن در هنگام غلتیدن در سراشیبی غیرممکن است

is exactly what accidentally

- دقیقاً همان چیزی است

happened one day!

که یک روز تصادفاً اتفاق افتاد!

But do you know how the story ends,

اما آیا می دانید داستان چگونه به پایان می رسد،

Georgina? That's my quiz question.

جورجینا؟ این سوال مسابقه من است.

What happened when the young Jeff

چه اتفاقی افتاد که ماشین جف بزوس جوان به

Bezos s car accidentally rolled

طور تصادفی از

downhill? Was it: a) Jeff jumped in

سراشیبی غلتید؟ آیا این بود: الف) جف پرید

and pulled the handbrake?, b) Jeff's

و ترمز دستی را کشید؟، ب)

grandad lost a thumb?

پدربزرگ جف انگشت شست خود را از دست داد؟

or, c) Jeff's hair fell out?

یا ج) موهای جف ریخت؟

Well, Jeff Bezos is bald so maybe

خوب، جف بزوس طاس است،

it's c) his hair fell out.

پس شاید ج) موهایش ریخته است.

OK, Georgina. We'll find out later.

باشه جورجینا بعدا متوجه میشیم

As a company, Amazon has been

به عنوان یک شرکت، آمازون

remarkably strong: it survived the

بسیار قوی بوده است: از

dot com crash of 2000 and saw

سقوط دات کام در سال 2000 جان سالم به در برد و

profits jump during the Covid

در طول

pandemic as more and more

همه‌گیری کووید، با افزایش روزافزون

people started shopping online.

مردم به خرید آنلاین، شاهد افزایش سود بود.

Retail analyst, Natalie Berg, thinks

تحلیلگر خرده فروشی، ناتالی برگ، فکر می کند

Amazon's success is due to its customer

موفقیت آمازون به دلیل استراتژی مشتری آن

strategy as she explained to BBC

است، همانطور که او به

Radio 4 programme, 'Seriously':

برنامه رادیو بی بی سی 4 به طور جدی توضیح داد:

Jeff Bezos applied this concept to

جف بزوس این مفهوم را

Amazon by relentlessly focusing on

با تمرکز بی وقفه بر روی

customers, by putting them at the

مشتریان، با قرار دادن آنها در

heart of the businesses - that would

قلب کسب و کارها، در آمازون به کار برد. - این امر

attract more customers, more traffic

باعث جذب مشتریان بیشتر، ترافیک بیشتر

to its site which would in turn attract

به سایت خود می شود که به نوبه خود

more sellers, which would mean

فروشندگان بیشتری را جذب می کند، که به

a greater selection for customers,

معنای انتخاب بیشتر برای مشتریان است

which again would enhance

که دوباره تجربه مشتری را افزایش می دهد

the customer experience.

.

Natalie thinks that Amazon put

ناتالی فکر می کند که آمازون

customers at the heart of their

مشتریان را در قلب تجارت خود قرار می

business - in other words, they

دهد - به عبارت دیگر، آنها

make customers the

مشتریان را

most important part.

مهمترین بخش می کنند.

This improves Amazon's customer

این تجربه مشتری آمازون را بهبود می بخشد

experience - a customer's total

- درک کلی مشتری

perception of their experience with a

از تجربه خود با یک

business, which includes such things

تجارت، که شامل مواردی

as the quality of service and support

مانند کیفیت خدمات و پشتیبانی در

if something goes wrong.

صورت بروز مشکل است.

Customers can write reviews on

مشتریان می توانند در

Amazon's website and happy customers

وب سایت آمازون نظر بنویسند و مشتریان خوشحال به

mean more web traffic - the number of

معنای ترافیک وب بیشتر هستند - تعداد

people visiting a particular website.

افرادی که از یک وب سایت خاص بازدید می کنند.

In the difficult years following the dot

در سال‌های سخت پس از

com crash, Jeff Bezos started

سقوط دات کام، جف بزوس

Market Place where other sellers

Market Place را راه‌اندازی کرد که فروشندگان دیگر

compete with Amazon's own

با محصولات خود آمازون رقابت می‌کردند

products. More sellers brought

. فروشندگان

more customers which in turn

بیشتر مشتریان بیشتری را به ارمغان آوردند که به نوبه خود

brought down prices.

قیمت ها را پایین آورد.

Then in 2013, Bezos bought

سپس در سال 2013، بزوس

The Washington Post. And in

واشنگتن پست را خرید. و در سال

2019 he launched his space

2019

exploration company, Blue Origin,

، شرکت اکتشاف فضایی خود، Blue Origin را

to explore mineral resources on Mars.

برای کشف منابع معدنی در مریخ راه اندازی کرد.

Most recently, Jeff Bezos has set his

اخیراً، جف

sights on even bigger things -

بزوس به چیزهای بزرگتری توجه کرده است -

saving the future of the planet!

نجات آینده سیاره!

Bezos chose Tom Rivett-Carnac of

بزوس تام ریوت-کارناک از

the environmental group, Global

گروه زیست محیطی، Global

Optimism, to help Amazon meet

Optimism را برای کمک به آمازون برای رسیدن به

Climate Initiative goals aimed at

اهداف ابتکار آب و هوا با هدف

slowing climate change.

کاهش تغییرات آب و هوایی انتخاب کرد.

Here is Tom Rivett-Carnac telling

در اینجا تام ریوت کارناک به طور جدی به

David Baker, presenter of BBC

دیوید بیکر، مجری رادیو 4 بی بی سی

Radio 4 s, Seriously, about his

، در مورد

conversation with Jeff Bezos:

گفتگوی خود با جف بزوس

It did seem to me that it was a

می گوید: به نظر من این یک

legacy issue for him, that he

موضوع میراثی برای او بود، که

wanted to be on the right

می خواست در

side of history.

سمت راست باشد. تاریخ.

And you don't think it's just

و شما فکر نمی کنید که

greenwashing in the end?

در نهایت فقط سبز شویی است؟

How do you define that? Would you

چگونه آن را تعریف می کنید؟

define greenwashing if you said

اگر بگویید که

somebody got into this issue 'cos

کسی به این موضوع وارد شده است

they wanted to improve a reputation

که می‌خواهد شهرت شرکت یا یک فرد را بهبود بخشد، آیا شستشوی سبز را تعریف می‌کنید

of company or an individual?

؟

Actually, that is fine. Right?

در واقع، این خوب است. درست؟

As long as they do something

تا زمانی که آنها کاری معنادار انجام دهند

meaningful and deliver a major outcome.

و یک نتیجه مهم را ارائه دهند.

Protecting the planet is part of

حفاظت از سیاره بخشی از

Jeff Bezos s legacy - the

میراث جف بزوس است -

achievements of his life that will

دستاوردهای زندگی او که

continue after he dies.

پس از مرگ او ادامه خواهد داشت.

In other words, Bezos wants to be

به عبارت دیگر، بزوس می‌خواهد

on the right side of history - judged

در سمت راست تاریخ قرار گیرد – که توسط نسل‌های آینده

to have acted correctly or morally

به درستی یا اخلاقی عمل کرده

by future generations.

است.

Ultimately though, it's real action

با این حال، در نهایت، این اقدام واقعی

on climate change that counts, not

در مورد تغییرات آب و هوایی است که اهمیت دارد، نه

just greenwashing. Do you know

فقط شستشوی سبز. آیا

this new expression, Georgina?

این عبارت جدید را می شناسید، جورجینا؟

Well, I know that 'whitewashing'

خوب، من می دانم که "سفید کردن"

means trying to hide the truth

به معنای تلاش برای پنهان کردن حقیقت

about something.

در مورد چیزی است.

Right - so greenwashing means

درست است - بنابراین سبز کردن به معنای

trying to make people believe that

تلاش برای این است که مردم باور کنند که

your company is doing more to

شرکت شما بیشتر

protect the environment than it really is.

از آنچه که هست برای محافظت از محیط زیست انجام می دهد.

Well, with so many achievements already

خوب، با موفقیت های زیادی که در حال حاضر

behind him, I'm sure Jeff has made

پشت سر او بوده است، مطمئن هستم که جف باعث

his grandparents very proud - which

افتخار پدربزرگ و مادربزرگش شده است - که

reminds me of your quiz question, Neil.

من را به یاد سوال مسابقه شما، نیل می اندازد.

Ah yes, I asked Georgina what happened

آه بله، از جورجینا پرسیدم چه اتفاقی افتاد

when the car Jeff Bezos and his grandad,

وقتی که ماشین جف بزوس و پدربزرگش،

Lawrence, were fixing accidentally

لارنس، در حال تعمیر بودند که به طور تصادفی در

rolled downhill.

سراشیبی غلتید.

I thought it was c) that Jeff lost

فکر کردم ج) تمام موهایش را از دست داده است

all his hair. Was I right?

. درست گفتم؟

No, you were wrong, I'm afraid

نه، تو اشتباه کردی، میترسم

Georgina. The correct answer was

جورجینا. پاسخ صحیح

b) - that his grandfather lost his thumb.

ب) بود - اینکه پدربزرگش انگشت شست خود را از دست داده است.

OK, Neil, let's recap the vocabulary,

خوب، نیل، بیایید واژگان را دوباره مرور کنیم،

starting with customer experience -

با تجربه مشتری شروع کنیم -

a customer's feelings about their

احساسات مشتری در مورد

experience with a business.

تجربه خود با یک تجارت.

If you put something at the heart

اگر چیزی را در

of things, you make it the

قلب چیزها قرار دهید، آن را به

most important part.

مهمترین بخش تبدیل می کنید.

Web traffic is the number of people

ترافیک وب تعداد افرادی است

visiting a website.

که از یک وب سایت بازدید می کنند.

Your legacy means all your life

میراث شما به معنای تمام دستاوردهای زندگی شما است

achievements that will continue

که

after your death.

پس از مرگ شما ادامه خواهد داشت.

Someone who is on the right side

کسی که در سمت

of history will be judged positively

راست تاریخ باشد، توسط نسل های آینده مورد قضاوت مثبت قرار خواهد گرفت

by future generations.

.

And finally, greenwashing is when

و در نهایت، شستشوی سبز زمانی است که

you pretend that your company is

شما وانمود می کنید که شرکت شما

doing more to protect the

بیشتر از

environment than it really is.

آنچه که هست برای محافظت از محیط زیست انجام می دهد.

That's all for our peek inside the

این همه برای نگاهی به

brain of Jeff Bezos, the world's

مغز جف بزوس،

richest man. Join us again next time

ثروتمندترین مرد جهان است. دفعه بعد که در مورد موضوع پرطرفدار دیگری بحث خواهیم کرد، دوباره به ما بپیوندید

when we'll be discussing another

trending topic. Bye for now!

. فعلا خداحافظ!

Goodbye!

خداحافظ!