Sold: Most expensive piece of 20th century art: BBC News Review

Warhol's Marilyn Monroe

مرلین مونرو اثر وارهول

becomes the most expensive piece of 20th century art.

به گرانترین اثر هنری قرن بیستم تبدیل شد.

This is News Review from BBC Learning English.

این بررسی خبری از آموزش انگلیسی BBC است.

Hello, I'm Rob and joining me

سلام، من راب هستم و نیل به من می پیوندد

to talk about the language behind this story is Neil. Hello Neil.

تا در مورد زبان پشت این داستان صحبت کنیم. سلام نیل.

Hi Rob. Hi everyone.

سلام راب سلام به همه.

If you want to test yourself on the vocabulary,

اگر می‌خواهید خود را روی واژگان آزمایش کنید

there's a quiz on our website at bbclearningenglish.com.

، یک مسابقه در وب‌سایت ما به آدرس bbclearningenglish.com وجود دارد.

But now, let's hear more about this story from this BBC News report:

اما اکنون، بیایید بیشتر درباره این داستان از این گزارش بی بی سی بشنویم:

So, a portrait of Marilyn Monroe by the American pop artist Andy Warhol

بنابراین، پرتره ای از مرلین مونرو توسط هنرمند پاپ آمریکایی اندی

has set a world record.

وارهول رکورد جهانی را به ثبت رسانده است.

It was auctioned and sold for over $195 million

این اثر به حراج گذاشته شد و به قیمت بیش از 195 میلیون دلار فروخته شد

and that makes it the most expensive piece of 20th century art ever sold.

و این باعث می شود گران ترین اثر هنری قرن بیستم فروخته شده باشد.

And you've chosen three words from news headlines about this story, haven't you?

و شما سه کلمه را از عناوین اخبار در مورد این داستان انتخاب کرده اید، اینطور نیست؟

What are they please?

اونا چی هستن لطفا

I have, yes. We have 'iconic', 'fetches' and 'enthral'.

دارم، بله ما "نماد"، "واکنش" و "شرق" داریم.

That's 'iconic', 'fetches' and 'enthral'.

این "نماد"، "واکشی" و "شرق" است.

OK. Let's look at the first headline then please.

خوب. بیایید به تیتر اول نگاه کنیم سپس لطفا.

So, the first headline comes from The Guardian in the UK and it is:

بنابراین، اولین تیتر از گاردین در بریتانیا می آید و این است:

So, that's 'iconic' — very famous; represents an idea.

بنابراین، این "نماد" است - بسیار معروف است. یک ایده را نشان می دهد.

That's right, yes. And this word 'iconic' is an adjective,

درست است، بله. و این کلمه "نماد" یک صفت است،

but it's helpful if we break it down and look at that first part: 'icon'.

اما اگر آن را بشکنیم و به قسمت اول نگاه کنیم: "نماد" مفید است.

Now, we see the word 'icon' in a couple of contexts,

حالا، ما کلمه "آیکون" را در چند زمینه

don't we, Rob? Can you tell us?

می بینیم، نه، راب؟ می تونی به ما بگی؟

Yeah. So, we've got the religious idea:

آره بنابراین، ما این ایده مذهبی را داریم:

something that people perhaps look up to or worship.

چیزی که مردم ممکن است به آن نگاه کنند یا آن را پرستش کنند.

And then you've got that little thing on your computer:

و سپس شما آن چیز کوچک را در رایانه خود دارید

an 'icon' that you click on.

: نمادی که روی آن کلیک می کنید.

That's right, yeah. And the thing that connects those two 'icons'

درست است، بله. و چیزی که این دو نماد را به هم متصل می کند این

is that they represent something.

است که آنها چیزی را نشان می دهند.

The religious 'icon' represents the religion that you follow

نماد مذهبی نشان دهنده دینی است که شما از آن پیروی می کنید

and the little thing that you click, on your computer,

و چیز کوچکی که روی رایانه خود کلیک می کنید

represents the area that you want to go to.

نشان دهنده منطقه ای است که می خواهید به آن بروید.

And so, with this word 'iconic' as an adjective,

و بنابراین، با این کلمه "نماد" به عنوان یک صفت

what we mean is that something represents a certain era,

، منظور ما این است که چیزی نشان دهنده یک دوره خاص،

a certain idea.

یک ایده خاص است.

And so, in the headline here, it's saying that

و بنابراین، در عنوان اینجا، می گویند

the portrait of Marilyn Monroe is 'iconic'

که پرتره مرلین مونرو "نماد" است

because it represents that whole pop art era.

زیرا نمایانگر کل دوران هنر پاپ است.

Mmm. And I read in the news recently about Maradona

ممم و اخیراً در اخبار در مورد مارادونا

and a special T-shirt, an 'iconic' T shirt, that was sold.

و یک تی شرت خاص، یک تی شرت نمادین، خواندم که فروخته شد.

That's right, yeah. Maradona, the...

درست است، بله. مارادونا،

one of the world's most famous and greatest footballers of all time —

یکی از مشهورترین و بهترین فوتبالیست های جهان در تمام دوران

the shirt he wore during a World Cup match in the 1980s,

- پیراهنی که در یک مسابقه جام جهانی در دهه 1980 به تن کرد، و

in which he scored one absolutely amazing goal,

در آن یک گل کاملا شگفت انگیز،

one of the best goals ever,

یکی از بهترین گل های تاریخ، و یک گل به ثمر رساند.

and one goal where he used his hand — it's an 'iconic' shirt

گل جایی که او از دستش استفاده کرد - این یک پیراهن نمادین است

because it represents the two sides of Maradona's genius.

زیرا نشان دهنده دو طرف نبوغ مارادونا است.

Mmm. And I don't know about you, but back in the 1990s

ممم و من در مورد شما نمی دانم، اما در دهه 1990

I was a big fan of the Spice Girls.

من از طرفداران بزرگ Spice Girls بودم.

They were an 'iconic' pop band from that era, weren't they?

آنها یک گروه پاپ نمادین از آن دوران بودند، اینطور نیست؟

That's right, yes.

درست است، بله.

You can imagine a picture of the Spice Girls with their individual looks:

شما می توانید تصویری از Spice Girls را با ظاهر فردی آنها تصور کنید:

they are 'iconic': they represent what it was like in the 1990s.

آنها نمادین هستند: آنها نشان می دهند که در دهه 1990 چگونه بود.

Yeah, OK. Great. Well, let's have a summary now of that word:

آره، باشه عالی. خب، بیایید اکنون خلاصه ای از آن کلمه داشته باشیم:

OK. Talking of 'iconic', the Great Barrier Reef symbolises the beauty

خوب. صحبت از "نماد"، دیوار مرجانی بزرگ نماد زیبایی

and also the fragile nature of Earth's beauty

و همچنین ماهیت شکننده زیبایی زمین است

and we talked about that on News Review, didn't we, Neil?

و ما در مورد آن در News Review صحبت کردیم، اینطور نیست، نیل؟

We did and all you have to do to learn all the vocabulary in that programme

ما انجام دادیم و تنها کاری که باید انجام دهید برای یادگیری تمام لغات آن برنامه

is click the link below.

این است که روی لینک زیر کلیک کنید.

OK. Let's move on now to your next headline please.

خوب. بیایید اکنون به تیتر بعدی شما برویم لطفا.

Yeah. The next headline comes from RTE, which is from Ireland, and it is:

آره عنوان بعدی از RTE می آید که از ایرلند است، و این است

That's 'fetches' — sells for a certain amount of money.

: «فاکشن» است - به مبلغ معینی به فروش می رسد.

Yeah. Now, 'fetches' — the verb 'fetch' — is an old English word

آره اکنون، «فاتچ» - فعل «فچ» - یک کلمه قدیمی انگلیسی است

and it's got a sense of going somewhere to get something.

و به معنای رفتن به جایی برای به دست آوردن چیزی است.

And there's actually... there's an old nursery rhyme, isn't there, Rob?

و در واقع... یک قافیه مهد کودک قدیمی وجود دارد، اینطور نیست، راب؟

Ah, yeah. You're thinking of Jack and Jill.

آه، آره تو به جک و جیل فکر می کنی.

'Jack and Jill went up the hill To fetch a pail of water.'

جک و جیل برای آوردن یک سطل آب از تپه بالا رفتند.

Yeah, to 'fetch' a pail of water:

آره، برای آوردن یک سطل آب:

to go up the hill and get it and bring it back.

بالا رفتن از تپه و گرفتن آن و بازگرداندن آن.

And we use this word — it's pretty informal —

و ما از این کلمه استفاده می کنیم - بسیار غیر رسمی است -

to mean go and get me something, often used with 'me'.

به معنای برو و چیزی برای من بیاور که اغلب با "من" استفاده می شود.

So: 'Rob, could you go and fetch me a coffee please,' for example.

بنابراین: برای مثال، راب، می‌توانی برو و برای من یک قهوه بیاوری.

OK. A good example — I'm not going to do it now...!

خوب. یک مثال خوب — من الان این کار را نمی کنم...!

But here, 'fetches' in the headline, we're not talking about

اما در اینجا، "واکشی" در عنوان، ما در مورد به

physically getting something; it's more to do with getting a price.

دست آوردن فیزیکی چیزی صحبت نمی کنیم. بیشتر به گرفتن قیمت مربوط می شود.

That's right. But you gave the...

درست است. اما تو

gave away the key there, Rob: 'getting' a price.

کلید را دادی، راب: "دریافت" قیمت.

So, it's a different kind of usage here.

بنابراین، در اینجا نوع دیگری از استفاده است.

We're talking about something attracting a certain price, usually in an auction,

ما در مورد چیزی صحبت می‌کنیم که معمولاً در یک حراجی، قیمت خاصی را به خود جذب می‌کند،

but the thing that connects it to the other meaning of 'fetch' —

اما چیزی که آن را به معنای دیگر «واکشی»

going to get — is obtaining: getting something.

- به دست آوردن - مرتبط می‌کند ، به دست آوردن است: بدست آوردن چیزی.

We don't use this when we're talking about things with...

وقتی در مورد چیزهایی با... با قیمت های ثابت صحبت می کنیم، از این استفاده نمی کنیم

with fixed prices — sorry. We talk about it...

- متاسفم. ما در مورد آن صحبت می کنیم ...

we use it when we're talking about, usually, auctions.

زمانی که معمولاً در مورد حراج صحبت می کنیم از آن استفاده می کنیم .

Now, Rob, you had an old bike that you sold recently, didn't you,

حالا، راب، شما یک دوچرخه قدیمی داشتید که اخیراً

on one of those online auction sites?

در یکی از آن سایت های حراج آنلاین فروخته اید؟

Yes, I did. It's quite a special bike, actually,

بله، انجام دادم. این یک دوچرخه کاملاً خاص است، در واقع،

and amazingly it 'fetched' a very good price.

و به طرز شگفت انگیزی قیمت بسیار خوبی را به دست آورد.

It 'fetched' a higher price than the one I originally paid for it,

قیمت آن بالاتر از قیمتی بود که من در ابتدا برای آن پرداخت کردم،

so I was quite pleased about that.

بنابراین از این بابت کاملا راضی بودم.

Lucky you, Rob!

خوش شانسی، راب!

Right. Shall we 'fetch' some examples now?

درست. آیا اکنون چند نمونه بیاوریم؟

Good idea. Let's have a summary:

ایده خوبی است. بیایید یک خلاصه داشته باشیم:

Are you interested in money and lifestyle?

آیا به پول و سبک زندگی علاقه دارید؟

Well, we have a 6 Minute English programme all about that.

خوب، ما یک برنامه انگلیسی 6 دقیقه ای در مورد آن داریم.

How can people watch it, Neil?

مردم چگونه می توانند آن را تماشا کنند، نیل؟

Who doesn't like money and lifestyle?

چه کسی پول و سبک زندگی را دوست ندارد؟

All people need to do is click below.

تنها کاری که افراد باید انجام دهند این است که روی زیر کلیک کنند.

Yeah, just click down there.

بله، فقط آنجا را کلیک کنید.

And now, Neil, could we have your next headline please?

و حالا، نیل، لطفا تیتر بعدی شما را داشته باشیم؟

Yes, we have a headline from thewire.in from India and it is:

بله، ما یک تیتر از thewire.in از هند داریم و آن این است

That's 'enthral' — keep your attention; be extremely exciting.

: "محور" است - توجه خود را حفظ کنید . فوق العاده هیجان انگیز باشد

Yes, it's a lovely word: 'enthral'... 'enthral'.

بله، این یک کلمه دوست داشتنی است: "Enthral" ... "Enthral".

And we're not just talking about

و ما فقط در مورد

ordinary levels of excitement, are we, Rob?

سطوح معمولی هیجان صحبت نمی کنیم، راب؟

No, this is about something that is very, very exciting

نه، این در مورد چیزی است که بسیار بسیار هیجان انگیز است

and it captures your attention, so you can't think about anything else.

و توجه شما را به خود جلب می کند، بنابراین نمی توانید به چیز دیگری فکر کنید.

You're really hooked on this thing that you're watching or reading.

شما واقعاً درگیر این چیزی هستید که در حال تماشا یا خواندن آن هستید.

Yeah. So, we're talking about really exciting sporting events,

آره بنابراین، ما در مورد رویدادهای ورزشی واقعاً هیجان انگیز صحبت می کنیم،

for example, where you just cannot take your eyes off it.

به عنوان مثال، جایی که شما نمی توانید چشم خود را از آن بردارید.

Films, TV series:

فیلم‌ها، سریال‌های تلویزیونی:

you've been watching Squid Games — is that right, Rob?

شما بازی‌های Squid را تماشا می‌کردید - درست است، راب؟

Indeed, yes.

در واقع، بله.

The Squid Games — what a brilliant series.

بازی های مرکب - چه سریال درخشانی.

I was 'enthralled'.

من "محور" شدم.

I just couldn't take my eyes off the TV.

فقط نمیتونستم چشم از تلویزیون بردارم.

I wanted to watch the next episode and the next episode...

من می خواستم قسمت بعدی و قسمت بعدی

and it took my mind off other things as well,

را ببینم ... و ذهنم را از چیزهای دیگر نیز دور کرد ،

so I found it very 'enthralling' and, as I say, I was 'enthralled'.

بنابراین آن را بسیار "جذاب کننده" یافتم و همانطور که می گویم "شیفته" شدم.

OK. So, you've used two different versions there of an adjective.

خوب. بنابراین، شما در آنجا از دو نسخه متفاوت از یک صفت استفاده کرده اید.

We have the verb to 'enthral', but you said 'enthralled'

ما فعل "Enthral" را داریم، اما شما گفتید "محور"

and also it was 'enthralling' and that's how we describe these things

و همچنین "محور" بود و اینگونه این موارد را توصیف می کنیم

that totally take our attention and excite us.

که کاملاً توجه ما را جلب می کند و ما را هیجان زده می کند.

A bit like News Review, I hope.

کمی شبیه مرور اخبار، امیدوارم.

Absolutely! The definition of 'enthralling'...!

کاملا! تعریف "جذاب کننده"...!

OK. Let's have a summary:

خوب. بیایید یک خلاصه داشته باشیم:

OK. It's time now to recap the vocabulary we've discussed today please, Neil.

خوب. اکنون زمان آن فرا رسیده است که لغاتی را که امروز در مورد آن صحبت کردیم، مرور کنیم، نیل.

Yes, we had 'iconic' — very famous; represents an idea.

بله، ما "نماد" داشتیم - بسیار معروف. یک ایده را نشان می دهد.

'Fetches' — sells for a certain amount of money.

"Fetches" - به مبلغ معینی به فروش می رسد.

And 'enthral' — keep your total attention; be extremely exciting.

و "شبح" - توجه کامل خود را حفظ کنید . فوق العاده هیجان انگیز باشد

OK. If you want to test your understanding of those words,

خوب. اگر می‌خواهید درک خود را از این واژه‌ها آزمایش کنید،

we have a quiz on our website at bbclearningenglish.com

ما در وب‌سایت خود به نشانی bbclearningenglish.com یک آزمون داریم

and that's a good place to go to for lots of other Learning English resources.

و این مکان خوبی است که می‌توانید برای یافتن بسیاری از منابع یادگیری انگلیسی دیگر به آن بروید.

And don't forget to check us out on social media as well.

و فراموش نکنید که ما را در شبکه های اجتماعی نیز بررسی کنید.

Right, well, that's the end of News Review for today.

خوب، خوب، این پایان بررسی اخبار برای امروز است.

Thanks so much for watching and we'll see you next time. Goodbye!

خیلی ممنون که تماشا کردید و دفعه بعد شما را خواهیم دید. خداحافظ!

Goodbye!

خداحافظ!