France: Macron wins second term: BBC News Review

In France, Macron has been re-elected as French president.

در فرانسه، ماکرون بار دیگر به عنوان رئیس جمهور فرانسه انتخاب شد.

Hello, this is News Review from BBC Learning English.

سلام، این نقد خبری از BBC Learning English است.

I'm Rob and joining me today is Roy. Hello Roy.

من راب هستم و امروز روی به من می پیوندد. سلام روی.

Hello Rob and hello everybody.

سلام راب و سلام به همه.

If you would like to test yourself on the vocabulary around this story,

اگر می‌خواهید خود را در مورد واژگان پیرامون این داستان آزمایش کنید،

all you need to do is head to our website

تنها کاری که باید انجام دهید این است که

bbclearningenglish.com to take a quiz.

برای شرکت در یک مسابقه به وب‌سایت ما bbclearningenglish.com بروید.

And now, let's hear more about this story from this BBC News report:

و اکنون، بیایید بیشتر در مورد این داستان از این گزارش خبری بی بی سی بشنویم:

So, Emmanuel Macron has been voted president of France for a second time.

بنابراین، امانوئل مکرون برای دومین بار به عنوان رئیس جمهور فرانسه انتخاب شد.

He won 58% percent of the vote against Marine Le Pen, a far-right candidate.

او 58 درصد آرا را در مقابل مارین لوپن، نامزد راست افراطی به دست آورد.

He promised to unite France

او قول داد که فرانسه را متحد کند

and said that he understood many people had voted for him

و گفت که درک می کند که بسیاری از مردم به او رای داده اند

to stop Marine Le Pen getting into power.

تا از قدرت گرفتن مارین لوپن جلوگیری کند.

Yes, and you've picked three words and expressions

بله، و شما سه کلمه و عبارت را

from the news headlines about this story. What are they please?

از عناوین اخبار در مورد این داستان انتخاب کرده اید. اونا چی هستن لطفا

We have 'sighs of relief', 'big blow' and 'hinges on'.

ما "آه های تسکین"، "ضربه بزرگ" و "لولا" داریم.

That's 'sighs of relief', 'big blow' and 'hinges on'.

این یعنی "آه های تسکین"، "ضربه بزرگ" و "لولا".

OK. Let's have a look at your first headline please.

خوب. لطفا به اولین تیتر شما نگاهی بیندازیم.

OK. So, our first headline comes from Sky News and it reads:

خوب. بنابراین، اولین تیتر ما از اسکای نیوز می آید و می گوید:

'Sighs of relief' — relax after a serious problem.

"آه های تسکین" - پس از یک مشکل جدی استراحت کنید.

So, this is a three-word expression.

بنابراین، این یک عبارت سه کلمه ای است.

The first word is 'sighs' — S-I-G-H-S.

اولین کلمه "آه" است - S-I-G-H-S.

Second word: 'of' — O-F.

کلمه دوم: "از" - O-F.

Third word: 'relief' — R-E-L-I-E-F.

کلمه سوم: "تسکین" - R-E-L-I-E-F.

And it basically means to relax after a serious problem or event.

و اساساً به معنای آرامش پس از یک مشکل یا رویداد جدی است.

Now, I'm familiar with that word 'sighs'.

اکنون، من با آن کلمه "آه" آشنا هستم.

I think we all do it when we sit down and we relax:

من فکر می کنم همه ما وقتی می نشینیم و آرام می گیریم این کار را انجام می دهیم:

we 'sigh'. We make this noise, a 'sigh', don't we?

"آه می کشیم". ما این صدا را ایجاد می کنیم، یک "آه"، نه؟

Yeah, it's like: 'Ahhh.' So... very good.

بله، مثل این است: "آههه." پس...خیلی خوبه

So, basically what it is — it's an exhalation of air

بنابراین، اساساً همان چیزی است که وجود دارد - بازدمی از هوا است

and it demonstrates a sense of 'relief'.

و حس "تسکینی" را نشان می دهد.

Now, we also 'sigh' in other ways as well.

در حال حاضر، ما همچنین از راه های دیگر نیز "آه" می کشیم .

It's not just about relaxing.

این فقط در مورد آرامش نیست.

We can also 'sigh' sometimes when we're bored — or frustration.

ما همچنین می‌توانیم گاهی اوقات در زمانی که حوصله‌مان سر می‌رود، آه بکشیم - یا ناامیدیم.

It's quite an... it's quite an emotional...

این کاملاً یک ... کاملاً احساسی است ...

it's quite an emotive noise that we make.

این یک صدای کاملاً احساسی است که ما ایجاد می کنیم.

Now, the word 'relief' basically means to end a period of pain.

حال، کلمه "تسکین" اساساً به معنای پایان دادن به یک دوره درد است.

So, for example, if you've got a headache, you may take a...

بنابراین، برای مثال، اگر سردرد دارید، ممکن است

some kind of medication to give you pain 'relief'.

از نوعی دارو برای «تسکین» درد استفاده کنید.

But in this headline we mustn't take this literally.

اما در این تیتر نباید این را به معنای واقعی کلمه در نظر بگیریم.

We're not hearing lots of people going, 'Ahhh,' are we?

ما نمی شنویم که بسیاری از مردم می گویند، "آههه، نه؟"

No. No, we're not. It's basically used as an expression

نه، ما نیستیم. این اساساً به عنوان تعبیری استفاده

to say that after a serious problem or a situation,

می شود که بگوییم پس از یک مشکل جدی یا یک موقعیت،

a negative situation, we can now relax.

یک موقعیت منفی، اکنون می توانیم آرامش داشته باشیم.

And what other situations might we give a 'sigh of relief'?

و چه موقعیت‌های دیگری می‌توانیم «آه آسوده» بدهیم؟

Well, I can give you a really good personal example.

خوب، من می توانم یک مثال شخصی واقعاً خوب برای شما بیاورم.

Now, many of our viewers know that my wife and I —

اکنون، بسیاری از بینندگان ما می‌دانند که من و همسرم - در طول

we were separated by the pandemic, during the pandemic.

همه‌گیری همه‌گیر، ما را از هم جدا کرده بود.

My wife is from Brazil and my son is also from there.

همسرم اهل برزیل است و پسرم هم اهل آنجاست.

And for about...

و به

for well over two years, nearly three years,

مدت بیش از دو سال، نزدیک به سه سال،

we were apart due to the Covid pandemic.

به دلیل همه گیری کووید از هم دور بودیم.

Finally, my wife received her visa and we have been reunited

بالاخره همسرم ویزای خود را دریافت کرد و ما دوباره به هم رسیدیم

and after that terrible time,

و بعد از آن زمان وحشتناک،

when my wife and child arrived at the airport

وقتی همسر و فرزندم به فرودگاه رسیدند،

I both literally and figuratively gave out a huge 'sigh of relief'

هم به معنای واقعی و هم به معنای واقعی کلمه "آه آسوده" بزرگی

because I was suddenly like... 'Ahhh. It's over.'

کشیدم، زیرا ناگهان احساس کردم... " آهان تمام شد.'

OK. Let's hear that noise one more time.

خوب. بیایید یک بار دیگر آن صدا را بشنویم.

Ahhh.

آهان

Fabulous. OK. Let's have a summary:

شگفت آور. خوب. بیایید خلاصه ای داشته باشیم:

In our 6 Minute English programme,

در برنامه انگلیسی 6 دقیقه ای خود،

we've been talking about mental health in the workplace.

در مورد سلامت روان در محل کار صحبت کرده ایم.

It's a big issue. How can people watch that video again please, Roy?

این یک مسئله بزرگ است. لطفاً، روی، مردم چگونه می توانند دوباره آن ویدیو را تماشا کنند؟

All you need to do is click the link in the description below.

تنها کاری که باید انجام دهید این است که روی لینک در توضیحات زیر کلیک کنید.

OK. Let's move on to your next headline please.

خوب. لطفا به تیتر بعدی شما برویم.

OK. So, our next headline is an opinion piece

خوب. بنابراین، تیتر بعدی ما یک قطعه نظر است

and it comes from CNN and it reads:

و از CNN آمده است و می‌خواند:

That's 'big blow' — large unexpected negative event.

این "ضربه بزرگ" است - رویداد منفی بزرگ و غیرمنتظره.

OK. So, this is a two-word expression.

خوب. بنابراین، این یک عبارت دو کلمه ای است.

First word: 'big' — B-I-G. Second word: 'blow' — B-L-O-W.

کلمه اول: "بزرگ" - B-I-G. کلمه دوم: "ضربه" - B-L-O-W.

And it basically means an event that has a large

و اساساً به معنای رویدادی است که تأثیر بزرگ

and, sort of, devastating effect.

و به نوعی ویرانگر دارد.

Now, 'blow' often refers to the act of 'blowing' with air... like that.

در حال حاضر، "ضربه" اغلب به عمل "دمیدن" با هوا ... مانند آن اشاره دارد.

Is that what this expression has something to do with?

آیا این عبارت ربطی به این دارد؟

A lot of air-related expressions today apparently: 'sighing' and 'blowing'.

امروزه ظاهراً بسیاری از عبارات مربوط به هوا : "آه کشیدن" و "دمیدن".

But now, let's talk about this idea of 'blow'.

اما اکنون، بیایید در مورد این ایده "ضربه" صحبت کنیم.

So, when somebody 'blows' air at you, it hits you

بنابراین، وقتی کسی به شما هوا می‌زند، به شما

and it makes an impact.

برخورد می‌کند و تأثیر می‌گذارد.

Another way in which we use 'blow' that will reinforce this idea

روش دیگری که در آن از "ضربه" استفاده می کنیم که این ایده را تقویت می کند

is in something like fighting: in fighting you have punching.

، چیزی شبیه به جنگیدن است: در مبارزه شما مشت زدن دارید.

Now, recently there was a boxing match

حالا اخیراً یک مسابقه بوکس برگزار

in which Tyson Fury won against Dillian Whyte

شد که در آن تایسون فیوری در مقابل دیلیان وایت پیروز شد

and his final punch was a... or his final hit was an uppercut

و ضربه آخر او یک ... بود یا ضربه آخر او یک آپرکات بود

and it was the final 'blow'.

و آن ضربه نهایی بود.

So, we use that idea of 'blow' for impacts,

بنابراین، ما از ایده "ضربه" برای ضربه استفاده می کنیم،

especially related to punch and punches and air.

به خصوص مربوط به پانچ و مشت و هوا.

Right, but here in this expression 'big blow',

درست است، اما در اینجا در این عبارت "ضربه بزرگ"،

we're not referring to air or to punches, are we?

ما به هوا یا مشت زدن اشاره نمی کنیم، درست است؟

There's no boxing involved.

هیچ بوکسی در کار نیست

No, no, we're not.

نه، نه، نیستیم.

So, what we're talking about here,

بنابراین، آنچه که ما در اینجا در مورد آن صحبت می کنیم،

and let's focus in on that idea of an impact,

و بیایید بر روی ایده تأثیر تمرکز کنیم،

you're talking about an unexpected event

شما در مورد یک رویداد غیر منتظره صحبت می کنید

that has a devastating effect and it's a massive impact.

که تأثیر ویرانگری دارد و تأثیری عظیم دارد.

OK. And I'm just thinking back to last year's Euros,

خوب. و من فقط به یوروی سال گذشته فکر می کنم

when our country's team, England, lost at the last minute.

که تیم کشورمان انگلیس در آخرین لحظه شکست خورد.

That was a 'big blow' — for us at least, wasn't it?

این یک "ضربه بزرگ" بود - حداقل برای ما، اینطور نیست؟

That was a 'massive blow' but well done once again to Italy.

این یک "ضربه بزرگ" بود اما یک بار دیگر به ایتالیا خوب شد.

OK. Let's have a summary of that expression:

خوب. بیایید خلاصه ای از این عبارت داشته باشیم:

We just mentioned last year's Euros,

ما فقط به یورو سال گذشته اشاره کردیم،

the big football tournament where England unfortunately didn't win,

تورنمنت بزرگ فوتبالی که متأسفانه انگلیس قهرمان نشد،

but Italy did and we talked about that on News Review, didn't we, Roy?

اما ایتالیا قهرمان شد و ما در مورد آن در News Review صحبت کردیم، نه، روی؟

Yes and all you have to do to watch that episode

بله و تنها کاری که برای تماشای آن قسمت باید انجام دهید این

is click the link in the description below.

است که روی لینک در توضیحات زیر کلیک کنید.

Great. Let's move on to your next headline please.

عالی. لطفا به تیتر بعدی شما برویم.

OK. So, our next headline comes from the Telegraph.

خوب. بنابراین، تیتر بعدی ما از تلگراف می آید.

Now, it's important to note that this headline was released previously,

اکنون، مهم است که توجه داشته باشیم که این تیتر قبلاً

a couple of days before the election, and it reads:

، چند روز قبل از انتخابات منتشر شده بود، و می‌خواند:

'Hinges on' — depends on something happening.

"لولا ادامه دارد" - بستگی به اتفاقی دارد.

OK. Another two-word expression.

خوب. یک عبارت دو کلمه ای دیگر.

First word: 'hinges' — H-I-N-G-E-S.

کلمه اول: "لولا" - H-I-N-G-E-S.

Second word: 'on' — O-N.

کلمه دوم: "روشن" - O-N.

And it basically means that something depends

و اساساً به این معنی است که چیزی به

on something else occurring or happening.

اتفاق یا اتفاق دیگری بستگی دارد .

And if we take this literally, a 'hinge' is that piece of metal

و اگر این را به معنای واقعی کلمه در نظر بگیریم ، "لولا" آن قطعه فلزی است

that holds the door to the wall and lets it open and close.

که در را به دیوار نگه می دارد و اجازه می دهد باز و بسته شود.

Absolutely. Now, without those 'hinges', that door cannot open and close.

کاملا. اکنون، بدون آن "لولا"، آن در نمی تواند باز و بسته شود.

So, it is a vital thing for the door to function.

بنابراین، برای عملکرد درب یک چیز حیاتی است .

And this is important in understanding what 'hinges' means.

و این برای درک معنای "لولا" مهم است.

So, without those 'hinges', the door doesn't work.

بنابراین، بدون آن "لولا" ، درب کار نمی کند.

And what we're saying — if something 'hinges on' another thing happening,

و آنچه ما می گوییم - اگر چیزی "مرتبط" اتفاق دیگری باشد،

it won't work unless that other thing happens.

کار نخواهد کرد مگر اینکه آن چیز دیگری اتفاق بیفتد.

So, in my life I've got two children.

بنابراین، در زندگی من دو فرزند دارم.

They depend on me — I think they do anyway.

آنها به من وابسته اند - فکر می کنم به هر حال این کار را می کنند.

Can I say that my children 'hinge on' me?

آیا می توانم بگویم که فرزندانم به من وابسته هستند؟

No. No, you can't. OK.

نه، شما نمی توانید. خوب.

So, the way in which we're using 'depend on' there —

بنابراین، روشی که در آنجا از «وابسته به» استفاده می‌کنیم -

for example, 'children depend on their parents' —

برای مثال، «کودکان به والدینشان وابسته هستند»

is like 'rely on'. So, for example,

- مانند «تکیه به» است. بنابراین، برای مثال،

they depend on you for things like supplying food

آنها برای چیزهایی مانند تهیه غذا

and quite often money.

و اغلب پول به شما وابسته هستند.

The way we use 'hinges on' is when we're talking about

روشی که ما از "لولا روی" استفاده می کنیم زمانی است که در مورد

one situation or event is dependent

یک موقعیت یا رویداد صحبت می کنیم به موقعیت یا رویداد دیگری بستگی دارد

on another situation or event happening.

.

OK. So, can we use this expression in everyday life?

خوب. بنابراین، آیا می توانیم از این عبارت در زندگی روزمره استفاده کنیم؟

Yeah. So, let me give you a good example.

آره بنابراین، اجازه دهید یک مثال خوب برای شما بزنم.

You invite me to a party — I'm still waiting for that invitation...!

تو مرا به مهمانی دعوت می کنی — من هنوز منتظر آن دعوت هستم...!

You invite me to a party but I say:

شما مرا به یک مهمانی دعوت می‌کنید، اما من می‌گویم:

  'My coming to your party hinges on, or depends on, whether I get paid.'

"آمدن من به مهمانی شما به این بستگی دارد که آیا پولی دریافت می‌کنم یا خیر."

So, for example, without money I can't come to your party.

بنابراین، برای مثال، بدون پول نمی توانم به مهمانی شما بیایم.

Right. OK. We could also say the success of this programme News Review

درست. خوب. همچنین می‌توان گفت موفقیت این برنامه نقد

'hinges on' you turning up and presenting it.

و بررسی اخبار، منوط به حضور و ارائه آن توسط شماست.

Thank you very much for that,

از این بابت بسیار متشکرم،

but I think it 'hinges on' not just myself but the whole team:

اما فکر می‌کنم این موضوع نه تنها به من بلکه به کل تیم بستگی دارد:

you and everybody else that works at BBC Learning English.

شما و هر کس دیگری که در بی‌بی‌سی آموزش انگلیسی کار می‌کند.

Without... without the team...

بدون... بدون تیم...

Our wonderful content relies on our —

محتوای فوق العاده ما

'hinges on' the success of our fantastic team.

به موفقیت تیم فوق العاده ما وابسته است.

Yeah and it 'hinges on' having a summary, so here it is:

بله، و خلاصه‌ای از آن «مرتبط» است ، بنابراین اینجا این است: بسیار

OK, Roy, it's time now for you to recap on

خوب، روی، اکنون وقت آن است

the words and expressions we've discussed today.

که کلمات و عباراتی را که امروز در مورد آن صحبت کردیم، خلاصه کنید.

Sure thing. We had 'sighs of relief' — relax after a serious problem.

چیز مطمئنی ما "آه های تسکین" داشتیم - پس از یک مشکل جدی استراحت کنید.

We had 'big blow' — large unexpected negative event.

ما "ضربه بزرگ" داشتیم - رویداد منفی بزرگ و غیرمنتظره.

And we had 'hinges on' — depends on something happening.

و ما "لولا" داشتیم - بستگی به اتفاقی دارد.

Now, if you want to test your understanding of these expressions,

اکنون، اگر می خواهید درک خود را از این عبارات آزمایش کنید،

we have a quiz on our website at bbclearningenglish.com.

ما یک مسابقه در وب سایت خود به آدرس bbclearningenglish.com داریم.

And that's a good place to go to

و این مکان خوبی برای رفتن

for lots of other Learning English resources.

به بسیاری از منابع یادگیری زبان انگلیسی دیگر است.

And don't forget to check us out on social media as well.

و فراموش نکنید که ما را در شبکه های اجتماعی نیز بررسی کنید.

Well, that's all for News Review for today.

خوب، این همه برای بررسی اخبار امروز است.

Thank you for watching and we'll see you next time. Bye bye.

از تماشای شما متشکرم و دفعه بعد شما را خواهیم دید. خداحافظ.

Bye!

خدا حافظ!