‘Delay Afghan withdrawal’ UK asks US: BBC News Review

Kabul airport – UK Prime Minister Boris Johnson is expected to speak

فرودگاه کابل - بوریس جانسون، نخست وزیر بریتانیا، قرار است

to Joe Biden from the US about the evacuation deadline.

با جو بایدن از ایالات متحده در مورد ضرب الاجل تخلیه صحبت کند.

I'm Catherine. This is BBC News Review from BBC Learning English

من کاترین هستم. این بررسی اخبار بی‌بی‌سی از بی‌بی‌سی است که انگلیسی را یاد می‌گیرد

and joining me today is Roy. Good morning Roy.

و امروز به من می‌پیوندد روی. صبح بخیر روی.

Hello Catherine and hello everybody.

سلام کاترین و سلام به همه.

If you would like to test yourself on the vocabulary around this story,

اگر می‌خواهید خود را روی واژگان پیرامون این داستان آزمایش کنید

head to our website bbclearningenglish.com to take a quiz.

، به وب‌سایت ما bbclearningenglish.com سر بزنید تا در یک مسابقه شرکت کنید.

But now, let's hear more about this story from this BBC News report:

اما اکنون، بیایید بیشتر در مورد این داستان از گزارش بی بی سی نیوز بشنویم:

Thousands of people are still trying to leave Afghanistan.

هزاران نفر هنوز در تلاش برای ترک افغانستان هستند.

US soldiers are there at the moment, trying to help people leave,

سربازان آمریکایی در حال حاضر آنجا هستند و سعی می کنند به مردم کمک کنند تا آنجا را ترک کنند،

but those soldiers are due to leave in the next week.

اما این سربازان قرار است در هفته آینده ترک کنند.

There are concerns that that doesn't leave enough time

نگرانی هایی وجود دارد که زمان کافی

to get everybody out.

برای بیرون کردن همه افراد باقی نمی ماند.

UK Prime Minister Boris Johnson is expected

انتظار می رود بوریس جانسون، نخست وزیر بریتانیا با

to speak to US President Joe Biden

جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا

about extending that evacuation deadline.

درباره تمدید مهلت تخلیه صحبت کند.

Thank you, Roy, and you've been looking at the words and phrases

با تشکر از شما، روی، و شما به کلمات و

that are being used in news headlines around the story.

عباراتی که در عناوین خبری در اطراف داستان استفاده می شود نگاه می کنید.

What do you have for us today?

امروز برای ما چه داری؟

We have: 'press', 'plead' and 'push'.

ما داریم: «پرس»، «خواهش» و «فشار».

'Press', 'plead' and 'push'. Let's have your first headline.

'فشار'، 'خواهش' و 'فشار'. بیایید اولین تیتر شما را داشته باشیم.

OK. So, my first headline comes from at home, here in the UK,

خوب. بنابراین، اولین تیتر من از خانه، اینجا در بریتانیا،

from the BBC and it reads:

از بی‌بی‌سی می‌آید و می‌خواند:

'Press' – forcefully try to persuade.

«مطبوعات» – به زور سعی کنید متقاعد کنید.

Roy, what are you telling us about this word?

روی، در مورد این کلمه به ما چه می گویی؟

So, this word is spelt P-R-E-S-S and it is a verb,

پس املای این کلمه پ-ر-ه-س-س و فعل است

and it means to apply pressure to persuade somebody to do something.

و به معنای فشار آوردن برای ترغیب کسی به انجام کاری است.

Right. That's interesting when you say it's about people because,

درست. وقتی می گویید این مربوط به مردم است، جالب است، زیرا

you know, I get in a lift and I 'press' the button –

می دانید، من سوار آسانسور می شوم و دکمه

'press' that button – then the lift starts moving.

را فشار می دهم – آن دکمه را فشار می دهم – سپس آسانسور شروع به حرکت می کند.

So, where are the people in all of that?

پس، مردم در این همه کجا هستند؟

Well, you're absolutely right. That...

خب کاملا حق با شماست این...

that isn't connected to people there.

که به مردم آنجا مرتبط نیست.

So, when we talk about 'press' in that sense,

بنابراین، وقتی در مورد «فشار دادن» به این معنا صحبت

it's about applying pressure to something:

می‌کنیم، در مورد اعمال فشار بر چیزی است:

so, in the case of a button, or keys on a keyboard –

بنابراین، در مورد یک دکمه، یا کلیدهای روی صفحه‌کلید –

now, that's talking about the physical 'pressing'.

اکنون، در مورد «فشار دادن» فیزیکی صحبت می‌کنیم.

In the sense of the headline, it's about applying pressure

در معنای تیتر، این در مورد اعمال فشار

to someone through communication to do something, over and over again.

به کسی از طریق ارتباط برای انجام کاری، بارها و بارها است.

So, it could be through many emails, communications, calls,

بنابراین، می‌تواند از طریق بسیاری از ایمیل‌ها، ارتباطات، تماس‌ها،

conversations – trying to persuade somebody to do something.

مکالمات - تلاش برای متقاعد کردن کسی برای انجام کاری باشد.

Right. And the more you send them emails and call them and ask them,

درست. و هر چه بیشتر به آنها ایمیل بفرستید و با آنها تماس بگیرید و از آنها بپرسید

the more they're going to feel, 'Oh, my goodness! You know,

، آنها بیشتر احساس خواهند کرد: "اوه، خدای من! می دانید،

this person really wants me to do that.'

این شخص واقعاً از من می خواهد که این کار را انجام دهم.

And they are going to start feeling some pressure.

و آنها شروع به احساس فشار خواهند کرد.

They are. They are. They're going to feel pressured.

آن ها هستند. آن ها هستند. آنها احساس فشار خواهند کرد.

They're going to feel a bit stressed.

آنها کمی استرس خواهند داشت.

So, let me give you an example of this:

بنابراین، اجازه دهید مثالی از این به شما بزنم:

in... in work, for example, your boss may need you to do something

مثلاً در ... در کار، رئیس شما ممکن است به انجام کاری نیاز داشته باشد

and there's a sense of urgency. It's something that is...

و احساس فوریت وجود داشته باشد. این چیزی است که

has a very tight deadline and they 'press' you to do the work,

... ضرب الاجل بسیار تنگی دارد و آنها شما را برای انجام کار "فشار" می کنند،

and it's maybe through many emails,

و شاید از طریق ایمیل های زیادی،

through a lot of calls, through a lot of conversations – just:

از طریق تماس های زیاد، از طریق گفتگوهای زیاد - فقط:

'Come on. We've gotta get this done – let's do it.'

"بیا. ما باید این کار را انجام دهیم - بیایید آن را انجام دهیم.

It's about 'pressing' someone and it can be quite stressful.

این در مورد "فشار دادن" کسی است و می تواند بسیار استرس زا باشد.

Yeah, or even negative if it goes on too far, but the idea is,

بله، یا حتی اگر خیلی زیاد پیش برود منفی است، اما ایده این است،

you know, you're really forcefully persuading someone.

می دانید، شما واقعاً به زور یک نفر را متقاعد می کنید.

So, what are the prepositions?

بنابراین، حروف اضافه چیست؟

How do you use the word 'press' in a sentence?

چگونه از کلمه "پرس" در جمله استفاده می کنید؟

OK. So, we use it with 'for' or with the infinitive.

خوب. بنابراین، ما آن را با "برای" یا با مصدر استفاده می کنیم.

So, you can 'press for' something: you can 'press for change'

بنابراین، می‌توانید برای چیزی «فشار دهید»: می‌توانید «برای تغییر فشار دهید»

or you can 'press for... for answers',

یا می‌توانید «برای... برای پاسخ‌ها فشار دهید»،

but you can... You can 'press somebody'...

اما می‌توانید... می‌توانید «یک نفر» را فشار دهید...

Sorry, you can 'press somebody for something' as well, can't you?

متأسفانه، می‌توانید « کسی را هم برای چیزی فشار دهید، نمی توانید؟

You can put a 'somebody' in there. Absolutely...

شما می توانید یک "کسی" را در آنجا قرار دهید. کاملا...

Yes, you can. So, you... you 'press'... 'you press my...'

بله، می توانید. بنابراین، شما... شما «فشار می‌دهید»... «تو فشار می‌دهی...

'I pressed my boss for answers', for example.

»، برای مثال، «من رئیسم را برای پاسخ‌ها فشار دادم».

Or you can also 'press somebody to do' something.

یا همچنین می توانید " کسی را برای انجام کاری فشار دهید".

Lovely, Roy. Let's have a summary:

دوست داشتنی، روی. بیایید یک خلاصه داشته باشیم:

Right. Talking of pressing buttons,

درست است. در مورد فشار دادن دکمه ها صحبت می

we have a programme about exactly that, don't we Roy?

کنیم، ما دقیقاً در مورد آن برنامه داریم، نه روی؟

Yes, we do. It's an episode of 6 Minute English

بله ما انجام میدهیم. این یک قسمت از 6 دقیقه انگلیسی است

and all you need to do is click the link.

و تنها کاری که باید انجام دهید این است که روی پیوند کلیک کنید.

Just press a button on your keyboard...!

فقط یک دکمه روی صفحه کلید خود را فشار دهید ...!

And now, let's have your second headline.

و حالا بیایید تیتر دوم شما را داشته باشیم.

OK. My second headline is from Sky News and it reads:

خوب. تیتر دوم من از اسکای نیوز است و می‌خواند:

'Plead' – urgently request. Tell us about 'plead', Roy.

«لطفا» - فوراً درخواست کنید. در مورد "خواهش" به ما بگو، روی.

OK. So, this word is spelt P-L-E-A-D

خوب. بنابراین، این کلمه P-L-E-A-D نوشته می شود

and it's about dramatically and emotionally asking somebody –

و در مورد این است که به طور دراماتیک و احساسی از کسی بخواهید -

'please, please, please' – to do something.

"لطفا، لطفا، لطفا" - کاری انجام دهد.

So, there is that element of drama: the... the kind of...

بنابراین، آن عنصر درام وجود دارد : نوع

the emotion to it – to ask them to do something,

... احساسی که در آن وجود دارد - اینکه از آنها بخواهیم کاری انجام دهند

or to change their position on something.

یا موضع خود را در مورد چیزی تغییر دهند.

Yeah. And when I think of the word 'plead',

آره و هنگامی که به کلمه "لطفا"

I often think about people on their knees,

فکر می کنم، اغلب به افرادی فکر می کنم که زانو زده اند، به

kind of, looking up at somebody standing in front of them.

نوعی به کسی که در مقابل آنها ایستاده نگاه می کنند.

Maybe their hands are clasped together.

شاید دستانشان به هم گره خورده باشد.

Maybe they're even crying because they want this thing so much,

شاید حتی به خاطر این که خیلی این چیزها را می خواهند گریه می کنند،

but they have to ask somebody else to do it, or give it to them.

اما باید از دیگری بخواهند که این کار را انجام دهد یا به آنها بدهد.

Yeah. That's... that's the exact meaning here. So, it's a kind of...

آره این... معنی دقیق اینجاست. بنابراین، این یک نوع ...

like, really, really emotionally – 'please, please, please'.

مانند، واقعاً، واقعاً احساسی است - "لطفا، لطفا، لطفا".

And that's where this word 'plead' comes from –

و این همان جایی است که این کلمه "دعا" از آن می آید -

to 'plead' for something.

به "دعا کردن" برای چیزی.

OK. And obviously for the... the politicians may not be on their knees,

خوب. و بدیهی است که برای... سیاستمداران ممکن است روی زانو نباشند،

but the idea is it's really important and they're almost

اما ایده این است که واقعاً مهم است و آنها تقریباً

begging them to do this thing, yeah?

از آنها التماس می کنند که این کار را انجام دهند، بله؟

Yeah, it's all about that emotion.

آره، همه چیز مربوط به این احساسات است.

It's really important for Boris Johnson – for Joe Biden to do this.

برای بوریس جانسون - برای جو بایدن - واقعاً مهم است که این کار را انجام دهد.

So, he's 'pleading' for that.

بنابراین، او برای آن "دعا" می کند.

I see. Now, what prepositions can we use with the verb 'plead'?

می بینم. حال، چه حروف اضافه ای را می توانیم با فعل 'plead' استفاده کنیم؟

Well, we can use it with 'plead for' something:

خوب، می‌توانیم آن را با «درخواست برای» چیزی

so, we 'plead for change' or we 'plead for answers', for example.

به کار ببریم: برای مثال، «درخواست برای تغییر» یا «درخواست پاسخ‌ها» را داریم.

Or you can 'plead with' somebody:

یا می‌توانید با کسی

  so, 'I pleaded with him to change his mind'

«دعوا کنید»: بنابراین، «از او خواهش کردم که نظرش را تغییر دهد»

or 'pleaded with him for the answers'.

یا «از او برای پاسخ‌ها خواهش کردم».

OK. Thank you very much. Now, let's get a summary:

خوب. بسیار از شما متشکرم. حال، بیایید یک خلاصه کنیم:

Alright. Now, talking of asking for things,

بسیار خوب. اکنون، در مورد پرسیدن چیزها صحبت می

we have an episode of 6 Minute Grammar all about asking questions.

کنیم، ما یک قسمت از 6 دقیقه گرامر داریم که همه چیز درباره سؤال پرسیدن است.

Roy, where is that programme?

روی، آن برنامه کجاست؟

All you need to do is click the link in the description below.

تنها کاری که باید انجام دهید این است که روی لینک در توضیحات زیر کلیک کنید.

Thank you very much and onto our next headline.

از شما بسیار سپاسگزارم و به تیتر بعدی ما وارد شوید.

Our next headline comes from the Telegraph, in the UK, and it reads:

تیتر بعدی ما از تلگراف در بریتانیا می آید و می گوید:

'Push' – apply pressure.

"فشار" - اعمال فشار.

OK. Now Roy, at the top of the programme,

خوب. حالا روی، در بالای برنامه

I gave an example of getting into an elevator

، مثالی از ورود به آسانسور

and 'pressing' a button to operate the lift.

و فشار دادن یک دکمه برای کار با آسانسور زدم.

I could also 'push' that button and the meaning's not the...

من همچنین می‌توانم آن دکمه را فشار دهم و معنی آن... نیست

the meaning doesn't change at all.

، معنی اصلاً تغییر نمی‌کند.

So, is that the same for these headlines?

بنابراین، آیا این موضوع برای این سرفصل ها یکسان است؟

'Push' and 'press' – do they mean the same thing here?

"فشار" و "پرس" - آیا آنها در اینجا به یک معنا هستند؟

To be honest, yes, they do. They're very similar.

صادقانه بگویم، بله، آنها این کار را می کنند. خیلی شبیه هم هستن

It's about applying pressure to make somebody do something,

این در مورد اعمال فشار برای وادار کردن کسی به انجام کاری،

or change their... their standpoint on something.

یا تغییر دیدگاهش در مورد چیزی است.

So, for example, your boss can 'press you for something'

بنابراین، برای مثال، رئیس‌تان می‌تواند «شما را برای چیزی

or 'push you for something'.

تحت فشار بگذارد» یا «شما را برای چیزی تحت فشار قرار دهد».

You can 'press somebody for answers'

می‌توانید « کسی را برای پاسخ‌ها فشار دهید»

or you can 'push somebody for answers'.

یا می‌توانید « کسی را برای پاسخ‌ها فشار دهید».

It's a very similar meaning about applying pressure to somebody.

این یک معنای بسیار مشابه در مورد اعمال فشار بر کسی است.

However, when we're talking about the physical actions of 'press' and 'push',

با این حال، وقتی در مورد اعمال فیزیکی «پرس» و «فشار» صحبت می‌کنیم،

there are some slight differences.

تفاوت‌های جزئی وجود دارد.

For example, when you go to a supermarket, you get a trolley –

برای مثال، وقتی به یک سوپرمارکت می روید، یک چرخ دستی -

a supermarket trolley – and you 'push' that trolley.

یک چرخ دستی سوپرمارکت - دریافت می کنید و آن چرخ دستی را فشار می دهید.

When you open a door, you 'push' the door.

وقتی دری را باز می کنید، در را فشار می دهید.

So, it's when there's some kind of movement involved,

بنابراین، زمانی است که نوعی حرکت درگیر است،

like you're 'pushing' something from one place to another.

مانند اینکه شما چیزی را از جایی به مکان دیگر "هل" می کنید.

Got it... You wouldn't 'press the trolley'.  

فهمیدم... تو نمی توانستی "ترولی را فشار بدهی".

You wouldn't 'press the door', really.

واقعاً "در را فشار نمی دهید".

OK. Thank you very much. Now, with 'push', what's the grammer?

خوب. بسیار از شما متشکرم. حالا، با «فشار»، گرامر چیست؟

How do we use this word in a sentence?

چگونه از این کلمه در جمله استفاده کنیم؟

Well, you can 'push for' something,

خوب، شما می توانید برای چیزی "تحت فشار بیاورید"

or you can 'push someone to do' something.

یا می توانید "کسی را مجبور به انجام کاری" کنید.

Same as 'press'!

همان "مطبوعات"!

Yeah – pretty much!

بله - تقریباً!

So, that's politicians. Now, what about everyday life?

بنابراین، این سیاستمداران هستند. حالا در مورد زندگی روزمره چطور؟

Can we use 'push' in day-to-day conversation?

آیا می‌توانیم از «فشار» در مکالمات روزمره استفاده کنیم؟

Absolutely. You can use it to mean

کاملا. می توانید از آن به معنای

strongly encourage someone to do something.

تشویق شدید کسی به انجام کاری استفاده کنید.

So, you can 'push somebody to learn'

بنابراین، برای مثال، می‌توانید «فردی را برای یادگیری فشار دهید»

  or you can 'push someone to go somewhere', for example.

یا می‌توانید «فردی را برای رفتن به جایی هل دهید ».

And is that, like, positive or negative,

و

if you 'push' someone to do something?

اگر کسی را به انجام کاری «هل» کنید، مثبت است یا منفی؟

Well, it depends on your perspective.

خب بستگی به دیدگاه شما داره

Now, for example, if I'm the one 'pushing' the person to do something,

حالا، برای مثال، اگر من کسی باشم که شخص را برای انجام کاری «هل»

then maybe I consider that that is a positive for them.

می‌کنم، شاید آن را برای او مثبت بدانم.

But if they're the one being 'pushed', maybe they feel

اما اگر آن‌ها هستند که تحت فشار قرار می‌گیرند، شاید احساس می‌کنند

it's quite intense and quite stressful,

که کاملاً شدید و کاملاً استرس‌زا است،

particularly if it's a long period of time with a lot of 'pushing';

به‌ویژه اگر یک دوره زمانی طولانی با «فشار دادن» زیاد باشد.

it can be incredibly stressful.

می تواند فوق العاده استرس زا باشد.

OK. Thank you for that and we'll see a summary now:

خوب. از این بابت متشکرم و اکنون خلاصه‌ای را خواهیم دید:

Now Roy, can you recap today's vocabulary?

حالا روی، می‌توانی واژگان امروز را بازنویسی کنی؟

Yes, of course.

بله حتما.

We had 'press' – forcefully tried to persuade.

ما "مطبوعات" داشتیم - به زور سعی کردیم متقاعد کنیم.

We had 'plead' – urgently request.

درخواست فوری داشتیم.

And 'push' – apply pressure.

و "فشار" - اعمال فشار.

Now, if you want to test yourself on today's vocabulary,

اکنون، اگر می‌خواهید خود را در واژگان امروزی آزمایش کنید،

go to our website bbclearningenglish.com.

به وب‌سایت ما bbclearningenglish.com بروید.

You can find us all over social media too.

شما می توانید ما را در سراسر شبکه های اجتماعی نیز پیدا کنید.

Thank you very much for watching. We will see you next time. Goodbye.

از تماشای شما بسیار سپاسگزارم. دفعه بعد شما را خواهیم دید. خداحافظ.

Bye.

خدا حافظ.