Aung San Suu Kyi: 4 years in prison: News Review

Aung San Suu Kyi, the civilian leader of Myanmar

به آنگ سان سوچی، رهبر غیرنظامی میانمار

who was removed from power,

که از قدرت برکنار شد،

has been told she'll go to prison for four years.

گفته شده که به مدت چهار سال به زندان خواهد رفت .

Hello, I'm Rob and this is News Review from BBC Learning English

سلام، من راب هستم و این نقد خبری از BBC Learning English است

and joining me today is Roy. Hi Roy.

و امروز به من می‌پیوندد روی. سلام روی.

Hello Rob and hello everybody.

سلام راب و سلام به همه.

If you would like to test yourself on the vocabulary around this story,

اگر می خواهید خود را در مورد واژگان پیرامون این داستان آزمایش کنید،

all you need to do is head to our website

تنها کاری که باید انجام دهید این است که

bbclearningenglish.com to take a quiz.

برای شرکت در یک مسابقه به وب سایت ما bbclearningenglish.com سر بزنید.

But now, let's hear more about this story from this BBC News report:

اما اکنون، بیایید بیشتر درباره این داستان از این گزارش خبری بی بی سی بشنویم:

So, this story is about Aung San Suu Kyi,

بنابراین، این داستان درباره آنگ سان سوچی،

the former civilian leader of Myanmar.

رهبر غیرنظامی سابق میانمار است.

She was removed from power and replaced by a military junta.

او از قدرت برکنار شد و حکومت نظامی جایگزین او شد.

Now, she has been told she will go to prison for four years.

حالا به او گفته اند که چهار سال به زندان خواهد رفت.

And we've got three words from the news headlines

و ما سه کلمه از عناوین اخبار

that we can use to talk about this story, haven't we?

داریم که می توانیم از آنها برای صحبت در مورد این داستان استفاده کنیم، اینطور نیست؟

Yes, we have. We have: 'sentences',

بله ما داریم. داریم: «جملات»،

'ousted' and 'incitement'.

«برکنار شده» و «تحریک».

That's 'sentences', 'ousted' and 'incitement'.

این «جملات»، «برکنار شده» و «تحریک» است.

OK. Well, let's have a look at the first of those words.

خوب. خوب، بیایید نگاهی به اولین کلمه بیندازیم.

Tell us about your headline please, Roy.

لطفا در مورد تیتر خود به ما بگویید، روی.

OK. So, my first headline comes from here at home,

خوب. بنابراین، اولین تیتر من از اینجا در خانه،

at the BBC, and it reads:

در بی‌بی‌سی می‌آید و می‌خواند:

'Sentences' – declares punishment for someone found guilty of a crime.

«احکام» - مجازات کسی را که مجرم شناخته می‌شود، اعلام می‌کند.

Yes. So, this word is spelt: S-E-N-T-E-N-C-E-S – 'sentences'.

آره. بنابراین، این کلمه املا می شود: S-E-N-T-E-N-C-E-S – «جملات».

And it's basically telling somebody officially their punishment

و اساساً این است که به کسی رسماً مجازات خود را

after being found guilty of a crime.

پس از مجرم شناخته شدن برای یک جرم اعلام می کند.

But, I thought 'sentences' were groups of words put together

اما، من فکر می‌کردم «جملات » گروه‌هایی از کلمات هستند که

with a full stop at the end. Isn't that a sentence?

با نقطه پایان در کنار هم قرار می‌گیرند. این یک جمله نیست؟

Well, yeah. Yes, it is.

اره. بله همینطور است.

Speaking about language, yes,

در مورد زبان، بله،

we talk about a complete grouping of words

ما در مورد یک گروه بندی کامل از کلمات صحبت می کنیم

that usually ends in a full stop or a question mark

که معمولاً به نقطه پایان یا علامت سؤال ختم

and it forms a statement or a question.

می شود و یک عبارت یا یک سؤال را تشکیل می دهد.

For example – 'My name is Roy.' – is a sentence.

به عنوان مثال - "اسم من روی است." - یک جمله است.

'How are you?' – is also a sentence.

'چطور هستید؟' - نیز یک جمله است.

But obviously in the headline, we're not talking about a language point.

اما بدیهی است که در عنوان، ما در مورد یک نکته زبان صحبت نمی کنیم.

The word 'sentences' in the headline

کلمه "جملات" در

is a verb and it's used to talk about delivering or declaring the punishment

عنوان یک فعل است و برای صحبت در مورد صدور یا اعلام مجازات

for somebody who's been found guilty of a crime – very different meaning.

برای کسی که مجرم شناخته شده است استفاده می شود - معنای بسیار متفاوتی دارد.

Ah, OK. So, it talks about a kind of legal word here;

آه، باشه بنابراین، در اینجا در مورد نوعی کلمه حقوقی صحبت می شود.

it's a very official kind of word.

این یک نوع کلمه بسیار رسمی است.

Absolutely, yes. So, for example,

کاملا بله. بنابراین، برای مثال،

in a court of law you have the process, which is called the trial,

در یک دادگاه حقوقی شما روندی را دارید که به آن محاکمه می گویند

and at the end, if the person is found guilty,

و در پایان، اگر فرد مجرم شناخته شود،

they can be 'sentenced'.

می توان او را «حکم» کرد.

So, for example: 'Sentenced to several years in prison'.

به عنوان مثال: "محکوم به چندین سال زندان".

OK. So, I say official word.

خوب. بنابراین، من یک کلمه رسمی می گویم.

So, if at work, for example, I wasn't doing very well

بنابراین، اگر مثلاً در محل کار من خیلی خوب کار

and my boss wasn't very happy, could he 'sentence' me to more work?

نمی‌کردم و رئیسم خیلی راضی نبود، آیا می‌توانست مرا به کار بیشتری محکوم کند؟

No, no. We don't use it outside...

نه نه. ما در خارج از آن استفاده نمی کنیم... صادقانه بگویم،

we don't really use it outside of a court of law, to be honest.

ما واقعاً از آن خارج از دادگاه استفاده نمی کنیم .

In that case, he may 'punish' you, or 'reprimand' you...

در این صورت، او ممکن است شما را "تنبیه" کند، یا "توبیخ" کند...

or 'tell you off' if you're... you know,

یا "به شما بگوید" اگر شما... می دانید،

if he tells you you're doing something bad.

اگر به شما بگوید که کار بدی انجام می دهید.

He wouldn't 'sentence' you to extra work,

او شما را به کار اضافی "محکوم" نمی کند،

or you wouldn't 'sentence' your child to extra chores because they...

یا شما فرزندتان را به کارهای اضافی "محکوم نمی کنید" زیرا

they arrived home late, for example.

آنها مثلاً دیر به خانه می رسند.

We wouldn't use it in that context.

ما از آن در این زمینه استفاده نمی کنیم.

It's a very official usage.

این یک استفاده بسیار رسمی است.

And so, we talk about 'to sentence' someone – that's the verb.

و بنابراین، ما در مورد "جمله کردن" کسی صحبت می کنیم - این فعل است.

Is there, kind of, a noun form of this?

آیا نوعی شکل اسمی از این وجود دارد؟

Yeah, absolutely. So, you can 'sentence' someone

بله، قطعا. بنابراین، می‌توانید برای کسی «حکم» کنید

or give someone 'a sentence'.

یا به کسی «جمله» بدهید.

Right, a verb and a noun. OK. Thanks for that Roy.

راست، یک فعل و یک اسم. خوب. برای آن روی متشکرم

Let's have a summary of that word:

بیایید خلاصه ای از این کلمه داشته باشیم:

Of course, we've talked about Myanmar in the past, here on News Review,

البته، ما در گذشته در مورد میانمار صحبت کرده ایم ، در اینجا در News Review،

and we did a story about when the military took control.

و داستانی درباره زمانی که ارتش کنترل را به دست گرفت، ارائه دادیم.

Roy, how can we watch that video again?

روی، چگونه می توانیم دوباره آن ویدیو را تماشا کنیم؟

All you need to do is click the link in the description below.

تنها کاری که باید انجام دهید این است که روی لینک در توضیحات زیر کلیک کنید.

Good stuff. Yeah, click down below.

چیزهای خوب بله، در زیر کلیک کنید.

OK. Roy, let's have a look at your next headline please.

خوب. روی، لطفاً به تیتر بعدی شما نگاهی بیندازیم.

OK. So, our next headline comes from the Financial Times,

خوب. بنابراین، تیتر بعدی ما از فایننشال تایمز

the FT, and it reads:

، FT می آید، و می گوید:

'Ousted' – that's expelled from a place or position.

"اخراج شده" - که از یک مکان یا موقعیت اخراج شده است.

Yes. So, this word is spelt: O-U-S-T-E-D – 'ousted'.

آره. بنابراین، این کلمه املای می شود: O-U-S-T-E-D - "خارج شده".

'Ousted' – that last sound is '-id'

"Ousted" - آخرین صدای "-id" است

and it means to remove somebody from a position or a place.

و به معنای حذف کسی از یک موقعیت یا مکانی است.

And there's a feeling of force about this removal;

و یک احساس زور در مورد این حذف وجود دارد.

there's no choice in it really.

واقعا چاره ای نیست

Absolutely. That's... that's... that's right, yeah.

کاملا. همین... همین است... درست است، آره.

There is that feeling of a forceful removal

احساس حذف اجباری وجود دارد

and that is key to understanding this word.

و این کلید درک این کلمه است.

Now, when we talk about forcefully removing somebody,

اکنون، وقتی در مورد حذف اجباری کسی صحبت می

it's not necessarily physical.

کنیم، لزوماً فیزیکی نیست.

It can be physical, but we can also talk about it

می‌تواند فیزیکی باشد، اما می‌توانیم در مورد آن

in the idea of it being, kind of, political pressure.

با این ایده صحبت کنیم که نوعی فشار سیاسی است.

So, it doesn't need to be a physical force to remove somebody

بنابراین، برای حذف کسی

from that position of power.

از آن موقعیت قدرت، نیازی به نیروی فیزیکی نیست.

And again, another formal word here –

و دوباره، یک کلمه رسمی دیگر در اینجا -

not something we'd use in everyday conversation.

چیزی نیست که ما در مکالمات روزمره استفاده کنیم.

No. No, you wouldn't.

نه.

Now, going back to that idea of forceful removal,

حالا، اگر به ایده حذف اجباری برگردیم

it can be, for example, a group of people in a place –

، می‌توانیم به عنوان مثال ، گروهی از مردم در یک مکان باشند -

for example, protesters –

مثلاً معترضان -

and maybe the protest has got a little bit violent

و شاید اعتراض کمی خشونت‌آمیز شده باشد

and the... the police decide to remove them by force:

و پلیس تصمیم بگیرد. آنها را به زور حذف کن:

they 'oust' them from a place.

آنها را از یک مکان "اخراج" می کنند.

And again, that is an official usage.

و دوباره، این یک استفاده رسمی است.

They actually physically move people – try to physically move people.

آنها در واقع افراد را به صورت فیزیکی حرکت می دهند - سعی می کنند افراد را به صورت فیزیکی حرکت دهند.

This all happened, though, at a party I went to recently,

این همه اتفاق افتاد، اما در یک مهمانی که اخیراً به آن رفتم،

where I ate all the biscuits.

جایی که همه بیسکویت ها را خوردم.

Now, people weren't very happy that I'd eaten all the biscuits of course,

حالا، مردم خیلی خوشحال نبودند که البته من همه بیسکویت ها را خورده بودم،

but could I say they 'ousted' me out of the party

اما آیا می توانم بگویم که آنها من را از مهمانی بیرون

because they weren't very happy?

کردند زیرا خیلی خوشحال نبودند؟

I mean, you could if you wanted to be really dramatic,

منظورم این است که اگر می‌خواستید واقعاً دراماتیک باشید،

but we wouldn't really normally use this in this scenario, for example.

می‌توانید، اما ما معمولاً در این سناریو از آن استفاده نمی‌کنیم.

And I remember this party: we bought you specific biscuits.

و من این مهمانی را به یاد دارم: ما برای شما بیسکویت های خاصی خریدیم.

Neil bought you biscuits,

نیل برایت بیسکویت خرید،

but you not only ate those biscuits; you ate all of the biscuits.

اما تو نه تنها آن بیسکویت ها را خوردی. همه بیسکویت ها را خوردی

You found the secret biscuits and Neil was really, really angry.

شما بیسکویت های مخفی را پیدا کردید و نیل واقعاً عصبانی بود.

He opened the door and he 'threw you out'.

در را باز کرد و "تو را بیرون انداخت".

So, that's that word there.

بنابراین، آن کلمه آنجاست.

That's the one we commonly use: 'throw somebody out'.

این همان چیزی است که ما معمولا استفاده می کنیم: "کسی را بیرون بیانداز".

We don't usually 'oust' them from a party.

ما معمولا آنها را از یک مهمانی "اخراج" نمی کنیم .

'Oust', as I say, is an official word,

همان طور که من می گویم، "اخراج" یک کلمه رسمی است که

talking about removal of protesters

در مورد حذف معترضان

or a political position – somebody from a political position.

یا یک موقعیت سیاسی صحبت می کند - کسی از یک موقعیت سیاسی.

In this case, we 'threw you out' of the party.

در این مورد، ما شما را از حزب بیرون انداختیم.

I'm sorry, but you shouldn't eat all the biscuits.

متاسفم، اما شما نباید همه بیسکویت ها را بخورید.

OK. Noted. Noted. But, just to say,

خوب. اشاره شد. اشاره شد. اما، فقط برای گفتن،

'throw out' – you didn't actually physically 'throw me out'.

"اخراج" - شما در واقع از نظر فیزیکی "من را بیرون انداخته اید".

I'm sure you'd have liked to have done.

مطمئنم دوست داشتی این کارو میکردی

You just, kind of, opened the door and said, 'Go!' – yeah?

تو فقط یه جورایی درو باز کردی و گفتی برو! - آره؟

Yeah. So, it's the same idea:

آره بنابراین، این همان ایده است:

you can 'throw somebody out', like asking them to leave,

می‌توانید «کسی را بیرون بیندازید»، مانند درخواست از او برای رفتن،

or you can physically eject them,

یا می‌توانید به صورت فیزیکی او را بیرون کنید،

but we chose to do it with words – with pressure of words.

اما ما این کار را با کلمات انجام دادیم - با فشار کلمات.

Thank you so much. OK.

خیلی ممنونم. خوب.

Let's have a summary of that word:

بیایید خلاصه ای از آن کلمه داشته باشیم:

Now, robots, of course, are a threat to many of our jobs.

اکنون، روبات ها، البته ، تهدیدی برای بسیاری از مشاغل ما هستند.

Maybe they'd like to 'oust' the human being from a position

شاید آنها بخواهند انسان را از موقعیتی بیرون کنند

and we've talked about robots taking over the role of a doctor.

و ما در مورد ربات هایی که نقش یک پزشک را به عهده می گیرند صحبت کرده ایم.

This is something we discussed in 6 Minute English.

این چیزی است که ما در 6 دقیقه انگلیسی در مورد آن صحبت کردیم.

How can we watch that programme again, Roy?

چگونه می توانیم دوباره آن برنامه را تماشا کنیم ، روی؟

All you need to do is click the link in the description below.

تنها کاری که باید انجام دهید این است که روی لینک در توضیحات زیر کلیک کنید.

Yeah, down below. OK.

آره پایین خوب.

Time now for our next headline please.

اکنون زمان تیتر بعدی ما است لطفا.

Right. So, our next headline comes from the Guardian and it reads:

درست. بنابراین، تیتر بعدی ما از گاردین می آید و می گوید:

That's 'incitement' – action of provoking unlawful activities.

این "تحریک" است - اقدامی برای تحریک فعالیت های غیرقانونی.

So, this word is spelt: I-N-C-I-T-E-M-E-N-T.

پس این کلمه املا می شود: I-N-C-I-T-E-M-E-N-T.

In the headline, it's been used in the noun form.

در تیتر به صورت اسمی استفاده شده است.

The verb form of this is 'incite'

شکل فعل این "تحریک" است

and it basically means stimulating somebody –

و اساساً به معنای تحریک کسی است -

stimulating somebody to do something negative or bad.

تحریک کسی به انجام کاری منفی یا بد.

And we could say it's about provocation and unlawful behaviour.

و می توانیم بگوییم که این در مورد تحریک و رفتار غیرقانونی است.

That's key here, isn't it?

اینجا کلید است، اینطور نیست؟

Absolutely. So, let's talk about that idea of provocation or provoking somebody.

کاملا. بنابراین، بیایید در مورد ایده تحریک یا تحریک کسی صحبت کنیم.

Now, 'provoking' has an idea of 'encouraging' somebody,

اکنون، «تحریک کردن» یک ایده برای «تشویق» دارد،

but 'encouraging' – we usually use that in a positive sense:

اما «تشویق» است – ما معمولاً از آن به معنای مثبت استفاده می‌کنیم:

I 'encourage' you to be better.

شما را تشویق می‌کنم که بهتر باشید.

'Provoking' somebody is about stimulating somebody

"تحریک" کسی در مورد تحریک کسی

to do something negative

به انجام کاری منفی است

and that is the idea of 'incitement' or 'incite'.

و این ایده "تحریک" یا "تحریک" است.

It's basically 'provoking' somebody to do something bad or unlawful.

اساساً "تحریک کردن" کسی برای انجام کار بد یا غیرقانونی است.

Yeah, it's like prodding them and saying:

بله، مثل این است که آنها را تحریک کنید و بگویید:

'Go on! Yeah, go and do this. It's a bit naughty, but go and do it.'

«ادامه بده! آره برو این کارو بکن کمی شیطان است، اما برو و این کار را انجام بده.

But, of course, it's illegal and dangerous activities

اما، البته، این فعالیت‌های غیرقانونی و خطرناک است

we're talking about here mainly.

که در اینجا عمدتاً در مورد آن صحبت می‌کنیم.

Yeah, we wouldn't normally use it in a...

بله، ما معمولاً از آن

sort of, outside of talking about illegal or unlawful behaviours.

در غیر از صحبت در مورد رفتارهای غیرقانونی یا غیرقانونی استفاده نمی کنیم.

This is something very serious.

این یک چیز بسیار جدی است.

It's something big.

این یک چیز بزرگ است.

So, for example, you wouldn't 'incite' a friend to do something bad;

بنابراین، برای مثال، دوستی را به انجام کار بدی "تحریک" نمی کنید.

you would maybe 'provoke' them.

شما ممکن است آنها را "تحریک" کنید.

So, we would normally use it in a casual sense;

بنابراین، ما معمولاً از آن به معنای معمولی استفاده می کنیم.

it's more of a, kind of, more formal and serious sense.

این بیشتر یک حس رسمی تر و جدی تر است.

And it's on a large scale as well.

و همچنین در مقیاس بزرگ است.

Yeah, absolutely.

بله، قطعا.

OK. Let's have a summary of that word:

خوب. بیایید خلاصه ای از آن کلمه داشته باشیم:

OK. Time now to recap the vocabulary please, Roy.

خوب. اکنون وقت آن است که واژگان را دوباره جمع بندی کنیم، روی.

OK. So, we had 'sentences' – declares punishment

خوب. بنابراین، ما "احکام" داشتیم -

for someone found guilty of a crime.

برای کسی که مرتکب جرم شده است، مجازات را اعلام می کند.

We had 'ousted' – expelled from a place or position.

ما را از یک مکان یا موقعیت اخراج کرده بودیم.

And we had 'incitement' – action of provoking unlawful activities.

و ما "تحریک" داشتیم - اقدام برای تحریک فعالیت های غیرقانونی.

Thank you, Roy. There you go – three useful words from the headlines

متشکرم، روی. شما بروید - سه کلمه مفید از سرفصل ها

to help you talk about this news story.

که به شما کمک می کند در مورد این خبر صحبت کنید.

And don't forget – on our website there's a quiz

و فراموش نکنید – در وب سایت ما مسابقه ای وجود دارد که در

where you can test your understanding of the vocabulary:

آن می توانید درک خود را از واژگان آزمایش کنید

it's there at bbclearningenglish.com.

: در bbclearningenglish.com وجود دارد.

Don't forget, by the way – we're all over social media as well.

فراموش نکنید، اتفاقا - ما در سراسر رسانه های اجتماعی نیز حضور داریم.

That's the end of News Review for today.

این پایان بررسی اخبار برای امروز است.

Thank you so much for watching.

از اینکه تماشا کردید خیلی متشکریم.

It's goodbye from me...

خداحافظی از من...

...and goodbye from me. Bye!

...و خداحافظی از من. خدا حافظ!