Omicron: New strain, new restrictions: BBC News Review

It's called Omicron and it's a new variant of coronavirus.

Omicron نام دارد و نوع جدیدی از ویروس کرونا است.

It's come out of southern Africa

این از جنوب آفریقا خارج

and there have been travel restrictions imposed as a result.

شده است و در نتیجه محدودیت های سفر اعمال شده است.

I'm Neil and this is BBC News Review from BBC Learning English.

من نیل هستم و این بررسی اخبار بی بی سی از آموزش انگلیسی بی بی سی است.

Joining me is Roy. Hi Roy.

روی به من می پیوندد. سلام روی.

Hello Neil and hello everybody.

سلام نیل و سلام به همه.

If you would like to test yourself on vocabulary around this programme,

اگر می خواهید خود را در مورد واژگان پیرامون این برنامه آزمایش کنید،

all you need to do is head to our website

تنها کاری که باید انجام دهید این است که

bbclearningenglish.com to take a quiz.

برای شرکت در یک مسابقه به وب سایت ما bbclearningenglish.com مراجعه کنید.

But now, let's hear more about this story from this BBC News report:

اما اکنون، بیایید از این گزارش خبری بی بی سی درباره این داستان بیشتر بشنویم:

OK. So, several countries have moved to restrict travel with southern Africa

خوب. بنابراین، چندین کشور برای محدود کردن سفر با جنوب آفریقا حرکت کرده اند

and this is after a new variant of Covid-19 was discovered.

و این پس از کشف نوع جدیدی از کووید-19 است.

That variant has been called Omicron

آن نوع Omicron نامیده می شود

and the World Health Organization has said

و سازمان بهداشت جهانی

that it is a variant of concern,

گفته است که

due to the high chances of reinfection.

به دلیل احتمال بالای عفونت مجدد، یک نوع نگران کننده است.

You've been looking at this story, Roy,

روی این داستان را

in the various headlines on the internet

در عناوین مختلف اینترنت نگاه

and you picked out three really useful words

کرده‌اید و سه کلمه و عبارت بسیار مفید را انتخاب

and expressions that you can use in your everyday English.

کرده‌اید که می‌توانید در انگلیسی روزمره خود از آنها استفاده کنید.

What have you got?

چی داری؟

We have: 'clamp down', 'double down' and 'blessing in disguise'.

ما داریم: «کلامپ کردن»، «دوبرابر کردن» و «برکت در مبدل».

'Clamp down', 'double down' and 'blessing in disguise'.

"Clamp down"، "Double down" و "Berest in the Steel".

OK. Let's hear your first headline please, Roy.

خوب. لطفا اولین تیتر شما را بشنویم ، روی.

OK. So, our first headline comes from Al Jazeera and it reads:

خوب. بنابراین، اولین تیتر ما از الجزیره می آید و می گوید:

'Clamp down' – act officially to prevent something from happening.

"سرکوب کنید" - رسماً برای جلوگیری از وقوع چیزی عمل کنید.

Yes. So, this is a phrasal verb.

آره. بنابراین، این یک فعل عبارتی است.

The first part of the phrasal verb is spelt: C-L-A-M-P.

قسمت اول فعل عبارتی هجی می شود: ج-ل-ا-م-پ.

Second word: 'down' – D-O-W-N.

کلمه دوم: "پایین" - D-O-W-N.

And it means to act officially or take official actions

و به معنای اقدام رسمی یا انجام اقدامات رسمی

to prevent something from happening.

برای جلوگیری از وقوع چیزی است.

OK. Well, we'll break this word up here, Roy,

خوب. خوب، ما این کلمه را اینجا می شکنیم، روی،

and we see in the first part we have 'clamp'.

و می بینیم که در قسمت اول "گیره" داریم.

Now, I know what a 'clamp' is:

اکنون، من می دانم که "گیره" چیست:

it's a device which prevents something from moving.

این وسیله ای است که از حرکت چیزی جلوگیری می کند.

So, for example, have you ever parked your car in an illegal space?

به عنوان مثال، آیا تا به حال ماشین خود را در فضای غیرقانونی پارک کرده اید؟

I... I haven't. I always try to park in the...

من... نداشتم. من همیشه سعی می‌کنم

in the same places, but once my friend parked illegally

در همان مکان‌ها پارک کنم، اما یک بار دوستم به‌طور غیرقانونی پارک کرد

and his car was 'clamped' and he was furious,

و ماشینش "بسته" شد و عصبانی شد،

but to be fair it was his fault.

اما انصافاً تقصیر او بود.

He parked in the wrong place.

جای اشتباهی پارک کرد.

Yeah. OK. So, you used the word there 'clamped' – the car was 'clamped'.

آره خوب. بنابراین، شما از کلمه "clamped" استفاده کردید - ماشین "clamped" بود.

That means a device called 'a clamp' was put on the wheel

این بدان معناست که وسیله ای به نام "گیره " روی چرخ قرار داده شده است

to prevent the driver from moving until they paid a fine.

تا راننده از حرکت تا زمانی که جریمه پرداخت نمی کند، جلوگیری کند.

So, there's that sense there of preventing something from happening.

بنابراین، این حس وجود دارد که مانع از وقوع چیزی شود.

Absolutely. And if we carry that over

کاملا. و اگر آن

into the meaning that's used in the headline –

را به معنایی که در تیتر به کار می

'clamp down' on something – if we think about that restriction,

رود منتقل کنیم - "بر چیزی را فشار دهید" - اگر به آن محدودیت فکر کنیم،

that strong force to stop something,

آن نیروی قوی برای متوقف کردن چیزی،

we 'clamp down' on something:

چیزی را "قبض"

it's basically when we take an official action

می کنیم. اقدام رسمی

to prevent something from happening.

برای جلوگیری از وقوع چیزی

Commonly, we use it to talk about the government.

معمولاً از آن برای صحبت در مورد دولت استفاده می کنیم.

The government is 'clamping down' on something,

دولت در حال "سرکوب " چیزی است،

or a business is 'clamping down' on malpractice in the workplace.

یا یک تجارت در حال "سرکوب" تخلفات در محل کار است.

Yeah. Now, that word 'down' – the second part

آره حالا، این کلمه "down" - قسمت

of the word 'clamp down' – is important here, isn't it?

دوم کلمه "clamp down" - در اینجا مهم است، اینطور نیست؟

And we've seen it in, for example, 'lockdown' as well.

و ما آن را برای مثال در «قفل کردن» نیز دیده‌ایم.

And we've... it's going to be featured later in this programme as well.

و ما... قرار است بعداً در این برنامه نیز نمایش داده شود.

It gives a sense of there being an extra effort, doesn't it?

این حس وجود تلاش مضاعف را القا می کند، اینطور نیست؟

Absolutely.

An extra effort or pressure put on something.

کاملا.

تلاش یا فشار اضافی بر چیزی.

In this headline, 'clamp down' as two words is a verb.

در این عنوان، "clamp down" به عنوان دو کلمه یک فعل است.

It also exists as one word: as a noun, a 'clampdown'.

همچنین به عنوان یک کلمه وجود دارد: به عنوان یک اسم، "clampdown".

Absolutely. So, the government can 'clamp down' on something

کاملا. بنابراین، دولت می‌تواند چیزی

or there can be a 'clampdown' on something.

را «سرکوب» کند یا چیزی را «سرکوب » کند.

OK. Let's get a summary:

خوب. بیایید خلاصه کنیم:

If you'd like to hear another expression with the word 'down',

اگر دوست دارید عبارت دیگری را با کلمه "پایین" بشنوید،

we have the perfect video for you, don't we, Roy?

ما ویدیوی عالی برای شما داریم، نه، روی؟

Yes, we do. This one contains...

بله ما انجام میدهیم. این یکی شامل ...

this is an episode of News Review

این یک قسمت از بررسی اخبار است

and all you need to do is click the link in the description.

و تنها کاری که باید انجام دهید این است که روی پیوند در توضیحات کلیک کنید.

OK. Let's have a look at your next headline.

خوب. بیایید به تیتر بعدی شما نگاهی بیندازیم.

So, our next headline comes from CNBC and it reads:

بنابراین، عنوان بعدی ما از CNBC می آید و می گوید:

'Double down' – do something in a stronger way than before.

"دوبرابر کردن" - کاری را قوی تر از قبل انجام دهید.

Yes. So, this is another phrasal verb.

آره. بنابراین، این یک فعل عبارتی دیگر است.

First word: 'double' – D-O-U-B-L-E.

کلمه اول: "دو" - D-O-U-B-L-E.

Second word: 'down' – D-O-W-N.

کلمه دوم: "پایین" - D-O-W-N.

And it is... commonly followed by the preposition 'on':

و معمولاً با حرف اضافه «روی» دنبال می‌شود:

'double down on' something

«بر روی چیزی دوبرابر کردن»

and it means to take a stronger approach or stance

و به معنای اتخاذ رویکرد یا موضع قوی‌تر نسبت

on something than before.

به چیزی نسبت به قبل است.

Yeah, OK. So, let's break it up here.

آره، باشه بنابراین، اجازه دهید آن را در اینجا تجزیه کنیم.

We've got the first word 'double'.

ما اولین کلمه "دو" را داریم.

Now, 'double' means do something twice – twice as much.

در حال حاضر، "دو" به معنای انجام کاری دو برابر - دو برابر بیشتر است.

Yeah, two times – to 'double' something.

بله، دو بار - برای "دوبرابر کردن" چیزی.

Now, interestingly this expression...

اکنون، جالب است که این عبارت...

and 'down' obviously, as we talked about before, is that idea of effort.

و «پایین»، همانطور که قبلاً در مورد آن صحبت کردیم، بدیهی است که ایده تلاش است.

So, it's like 'doubling' your effort.

بنابراین، مانند این است که تلاش خود را "دوبرابر" کنید.

Now, commonly we hear this expression 'double down'

در حال حاضر، معمولاً این عبارت "دبل کردن" را می شنویم که

related to a card game called Blackjack

مربوط به یک بازی با ورق به نام بلک جک است

and it basically means where somebody 'doubles' their bet.

و اساساً به معنای جایی است که کسی شرط خود را "دو برابر" می کند.

Now, I'm not a big gambler but that is the...

حالا، من یک قمارباز بزرگ نیستم، اما این همان چیزی است که

most people assume is the origin of this phrase,

بیشتر مردم منشأ این عبارت را می‌پندارند،

but in normal life we talk about increasing one's efforts

اما در زندگی عادی ما در مورد افزایش تلاش

or taking a stronger stance on something.

یا اتخاذ موضع قوی‌تر در مورد چیزی صحبت می‌کنیم.

So, somebody may 'double down' on their opinion, or some...

بنابراین، ممکن است کسی نظر خود را "دوبرابر" کند، یا برخی...

a government may 'double down' on their stance.

یک دولت ممکن است موضع آنها را "دوبرابر" کند .

Yeah, OK. Interestingly, this is a verb here, 'double down'.

آره، باشه جالب اینجاست که این یک فعل است، 'دو برابر کردن'.

We had 'clamp down', which could exist as a noun: a 'clampdown'.

ما «clamp down» را داشتیم که می‌توانست به عنوان یک اسم وجود داشته باشد: «clampdown».

That's not the case here; we don't have 'a double-down', do we?

این مورد در اینجا نیست. ما "دبل پایین" نداریم، داریم؟

No. And also we need to say it's not literal:

نه. و همچنین باید بگوییم که به معنای واقعی کلمه نیست:

it's not about twice the amount of effort.

دوبرابر تلاش نیست.

We just mean increasing your effort, like 'doubling down' on something.

منظور ما فقط افزایش تلاش شماست، مانند "دوبرابر کردن" چیزی.

Yeah, OK. Let's 'double down' on our effort to teach people English, Roy,

آره، باشه روی، بیایید تلاش خود را برای آموزش زبان انگلیسی به مردم «دوبرابر» کنیم

and give a summary:

و خلاصه ای ارائه

We have, of course, talked about travel restrictions

کنیم: البته ما قبلاً در مورد محدودیت های سفر

before during this pandemic.

در طول این بیماری همه گیر صحبت کرده ایم.

If you want some more language connected to it,

اگر می‌خواهید زبان بیشتری به آن متصل شود،

you can watch a video. Where is it, Roy?

می‌توانید یک ویدیو تماشا کنید. روی کجاست؟

All you need to do is click the link in the description.

تنها کاری که باید انجام دهید این است که روی پیوند در توضیحات کلیک کنید.

OK. Let's have a look at your next headline.

خوب. بیایید به تیتر بعدی شما نگاهی بیندازیم.

OK. So, our next headline comes from City A.M. and it reads:

خوب. بنابراین، تیتر بعدی ما از City A.M. و می گوید:

'Blessing in disguise' – something which at first looks bad,

«برکت در مبدل» - چیزی که در ابتدا بد به نظر می رسد،

but in the end is good.

اما در پایان خوب است.

Yes. So, this is a multi-word expression

آره. بنابراین، این یک عبارت چند کلمه ای است

and the first word is 'blessing' – B-L-E-S-S-I-N-G.

و اولین کلمه "برکت" است - B-L-E-S-S-I-N-G.

Second word: 'in' – I-N.

کلمه دوم: "in" - I-N.

Third word: 'disguise' – D-I-S-G-U-I-S-E.

کلمه سوم: "تبدیل" - D-I-S-G-U-I-S-E.

Now, listen to the pronunciation of that word, 'disguise'.

حال، به تلفظ آن کلمه، "تبدیل" گوش دهید.

It looks like 'dis-quizzy-ay', doesn't it?

به نظر می رسد "dis-quizzy-ay"، اینطور نیست؟

But it's 'disguise'.

اما این "تبدیل" است.

Yes, 'disguise' – not 'dis-quizzy-ay', yes.

بله، "تبدیل" - نه "dis-quizzy-ay"، بله.

And what this expression means, basically, is that something that

و اساساً معنی این عبارت این است که چیزی که

at first looks negative actually turns out to be good.

در ابتدا منفی به نظر می رسد در واقع خوب به نظر می رسد.

OK. Right. Well, let's break it up then: a 'blessing' –

خوب. درست. خب، بیایید آن را تجزیه کنیم: یک "نعمت" -

this is something I've heard in a, sort of, religious context, Roy.

این چیزی است که من در یک زمینه مذهبی شنیده ام، روی.

Yeah. It's the idea that something amazing –

آره این ایده چیز شگفت انگیزی است -

that we should be thankful for...

که باید از آن سپاسگزار باشیم ...

but we use it outside of the connections of religion as well.

اما ما از آن خارج از پیوندهای مذهبی نیز استفاده می کنیم.

So, for example, you could say that somebody's intelligence is a 'blessing':

بنابراین، برای مثال، می‌توانید بگویید که هوش کسی یک «نعمت» است:

it's something very positive that they should be thankful for.

این یک چیز بسیار مثبت است که باید از آن سپاسگزار باشند.

Yeah. And we also say that they are 'blessed' with intelligence.

آره و همچنین می گوییم که آنها دارای هوش و ذکاوت هستند.

Yes, we do.

بله ما انجام میدهیم.

Now, moving on to that second word, 'disguise'.

اکنون، به سراغ کلمه دوم، «تبدیل» برویم.

Now, what this basically relates to is being hidden.

اکنون، آنچه اساساً به آن مربوط می شود پنهان است.

So, for example, if I go to a party or an event

بنابراین، برای مثال، اگر من به یک مهمانی یا رویدادی

and I don't want somebody to recognise me, I could wear a 'disguise' –

بروم و نمی‌خواهم کسی مرا بشناسد ، می‌توانم یک «تبدیل» بزنم -

maybe some glasses, a fake beard, not that I need one,

شاید یک عینک، یک ریش مصنوعی، نه اینکه به آن نیاز دارم،

a scarf... I'm not sure – so that people don't recognise me.

یک روسری. .. مطمئن نیستم – تا مردم مرا نشناسند.

Exactly, yes. I mean in... we...

دقیقا، بله. منظورم این است که در... ما...

we hear this word when incredibly famous people like, you know,

این کلمه را زمانی می شنویم که افراد فوق العاده معروفی مانند، می دانید،

Paul McCartney or Rob have to go out

پل مک کارتنی یا راب باید بیرون بروند

and they don't want people to recognise them.

و نمی خواهند مردم آنها را بشناسند.

Absolutely. Rob... Rob has to completely hide himself,

کاملا. راب... راب باید کاملاً خودش را پنهان کند

so that no – he can't even leave his house without the...

تا نه - او حتی نمی تواند بدون

the paparazzi in front taking photos, can he?

... پاپاراتزی های جلویی که عکس می گیرند، خانه اش را ترک کند، می تواند؟

So, he has to wear all these 'disguises'.

بنابراین، او باید تمام این «تبدیل ها» را بپوشد.

Yeah. And talking about a 'blessing in disguise',

آره و صحبت کردن در مورد "برکت در مبدل"،

you've got a great example, with Rob.

شما یک مثال عالی با راب دارید.

Oh, I do. Oh, Rob. Rob is... he's...

اوه، من. اوه، راب. راب است... او...

he's always eating all of the biscuits.

او همیشه تمام بیسکویت ها را می خورد .

Like the other... the other week, I took him some biscuits.

مثل دیگری... هفته دیگر برایش بیسکویت بردم.

I took in a plate of biscuits for everybody to eat and he ate them all.

یک بشقاب بیسکویت برداشتم تا همه بخورند و او همه را خورد.

He just... he consumed all of them.

او فقط ... همه آنها را مصرف کرد.

Now, at first I was a little bit upset because it was quite a negative thing:

حالا، ابتدا کمی ناراحت شدم، زیرا این یک چیز کاملاً منفی بود:

I had these biscuits and then I realised he'd just eaten them all.

من این بیسکویت ها را داشتم و بعد متوجه شدم که او فقط همه آنها را خورده است.

But then I started to think: 'Well, I'm on a diet,

اما بعد شروع کردم به فکر کردن: "خب، من در حال رژیم هستم،

so actually maybe it's quite a good thing.

بنابراین در واقع شاید چیز خوبی باشد."

Maybe it's a blessing in disguise for my diet.'

شاید این یک موهبت برای رژیم غذایی من باشد.

Absolutely. And although it sounds like we're being silly,

کاملا. و اگرچه به نظر می رسد که ما احمقانه رفتار می کنیم،

this can be used for both trivial things,

این می تواند هم برای چیزهای بی اهمیت،

like the example we've just given, and also serious ones.

مانند مثالی که ارائه کردیم و هم برای موارد جدی استفاده شود.

Absolutely.

کاملا.

OK. Let's get a summary:

خوب. بیایید خلاصه ای را به دست آوریم:

Time now, Roy, for a recap of the vocabulary please.

اکنون وقت آن است، روی، لطفاً واژگان را خلاصه کنیم.

Yes, we had 'clamp down' – act officially to prevent something from happening.

بله، ما "مسدود کردن" را داشتیم - رسماً برای جلوگیری از وقوع اتفاقی اقدام کنید.

We had 'double down' – do something in a stronger way than before.

ما "دبل پایین" داشتیم - کاری را به روشی قوی تر از قبل انجام دهید.

And we had 'blessing in disguise' – something which at first looks bad,

و ما "برکت در مبدل" داشتیم - چیزی که در ابتدا بد به نظر می رسد،

but in the end is good.

اما در پایان خوب است.

Do not forget to test yourself on this vocabulary.

فراموش نکنید که خودتان را روی این واژگان آزمایش کنید.

There's a quiz on our website bbclearningenglish.com

یک مسابقه در وب سایت ما bbclearningenglish.com وجود دارد

and we are also all over social media.

و ما همچنین در سراسر رسانه های اجتماعی هستیم.

Thanks for joining us. Take care. See you again. Goodbye.

از اینکه به ما پیوستید متشکریم. مراقب باش. دوباره می بینمت. خداحافظ.

Bye!

خدا حافظ!