Afghanistan: Taliban retake Kabul: BBC News Review

In Afghanistan, the Taliban have retaken Kabul after twenty years.

در افغانستان، طالبان پس از بیست سال کابل را بازپس گرفتند.

I'm Catherine. This is News Review from BBC Learning English

من کاترین هستم. این مرور خبری از بی بی سی آموزش زبان انگلیسی است

and today, joining me is Roy. Hello Roy.

و امروز، روی به من می پیوندد. سلام روی.

Hello Catherine and hello everyone. If you would like to take a quiz

سلام کاترین و سلام به همه. اگر می خواهید

on the vocabulary around this story, head to our website

در مورد واژگان پیرامون این داستان

bbclearningenglish.com to take a quiz.

یک مسابقه شرکت کنید، برای شرکت در مسابقه به وب سایت ما bbclearningenglish.com سر بزنید.

Now, let's hear more about this story from this BBC News report:

اکنون، بیایید بیشتر در مورد این داستان از این گزارش بی بی سی نیوز بشنویم

The Taliban have retaken the Afghan capital of Kabul,

: طالبان

twenty years after they were removed.

بیست سال پس از حذف، کابل پایتخت افغانستان را بازپس گرفتند.

The President has left the country and people are trying to evacuate.

رئیس جمهور کشور را ترک کرده است و مردم در تلاش برای تخلیه هستند.

Thank you, Roy. And you've been looking

متشکرم، روی. و شما

at the headlines around this story.

به سرفصل های این داستان نگاه کرده اید.

You have three words and expressions for us today, don't you?

شما امروز سه کلمه و عبارت برای ما دارید، اینطور نیست؟

What are they?

آنها چه هستند؟

We have: 'brace', 'engulfs' and 'sweep'.

ما داریم: «بریس»، «غرق» و «جلو».

'Brace', 'engulfs' and 'sweep'. So, your first headline please.

"بریس"، "غرق" و "جارو". بنابراین، لطفاً اولین تیتر شما.

Yes, my first headline comes from the UK,

بله، اولین تیتر من از بریتانیا،

from the Financial Times, and it reads:

از فایننشال تایمز می آید، و می گوید:

'Brace' – prepare for something difficult.

«براس» – برای چیزی سخت آماده شوید.

Now Roy, what can you tell us about 'brace'?

حالا روی، در مورد «بریس» به ما چه می‌گویی؟

Right. OK. So, this word is spelt: B-R-A-C-E.

درست. خوب. پس این کلمه املا می شود: ب-ر-الف-ج-ه.

Now, Catherine, when you heard about

حالا، کاترین، وقتی در

the UK having a third lockdown, how did you feel?

مورد سومین قرنطینه در بریتانیا شنیدی، چه احساسی داشتی؟

Urgh... well, you know, I thought, 'Here we go again...

اوه... خوب، می دانی، فکر کردم، "اینجا دوباره می رویم...

another lockdown. Oh, it's going to be difficult.

یک قفل دیگر. اوه، قرار است سخت باشد.

I'm going to have to get myself mentally prepared.'

من باید خودم را از نظر ذهنی آماده کنم.

So, I had a little talk with myself, I bought some extra chocolates,

بنابراین، کمی با خودم صحبت کردم، چند شکلات اضافی خریدم

and, sort of, nice jogging trousers and I got ready to stay at home.

، و یک جورهایی شلوار آهسته دویدن خوب و آماده شدم تا در خانه بمانم.

So, I got myself – mentally, I made myself feel really strong

بنابراین، من خودم را به دست آوردم - از نظر ذهنی، به خودم احساس قوی کردم

and decided I'm going to power through this lockdown.

و تصمیم گرفتم که از طریق این قرنطینه به قدرت بروم.

So, I had to really strengthen myself mentally.

بنابراین، من باید واقعاً خودم را از نظر روحی تقویت می کردم.

So... Exactly. So, you 'braced' yourself mentally:

پس... دقیقا. بنابراین، شما خود را از نظر ذهنی "

you prepared yourself for an unpleasant or difficult situation.

آمادگی" کرده اید: خود را برای یک موقعیت ناخوشایند یا دشوار آماده کرده اید.

And notice there as well – I said, 'Brace yourself.'

و به آنجا نیز توجه کنید - گفتم: "خودت را آماده کن."

We commonly use it with words like 'brace myself', 'brace himself',

ما معمولاً آن را با کلماتی مانند "خود را آماده کن"، "خود را آماده کن"،

'brace themselves' to talk about preparing for that negative situation.

"خود را آماده کن" برای صحبت در مورد آماده شدن برای آن موقعیت منفی استفاده می کنیم.

So... so, is it only about mental preparation.

پس... پس، آیا این فقط در مورد آمادگی ذهنی است.

It's just about, kind of, your... your own self and feelings.

این فقط به نوعی مربوط به خود و احساسات شماست.

No... no. It can also be used about 'bracing' yourself for a negative...

نه نه. همچنین می‌توان از آن در مورد «آرام کردن» خود برای موارد منفی استفاده کرد.

'bracing' your body for... For example, if you go on a plane,

they quite commonly read those instructions where they say,

'In the event of an accident,

یک تصادف،

please – you know, you put your hands behind your head, I think –

لطفا - می دانید ، من فکر می کنم، شما دستان خود را پشت سر خود می گذارید -

and you 'brace' yourself for impact, or 'brace for impact'.

و خود را برای ضربه "آرنج" می کنید ، یا "برای ضربه آماده می شوید".

Yeah... OK. And what about – is it only for people?

آره... باشه. و در مورد - آیا فقط برای مردم است؟

Can you brace things?

آیا می توانید چیزها را مهار کنید؟

Yeah, yeah. It's a little bit different;

آره آره. کمی متفاوت است.

for example, if you have a weakened wall in your house –

برای مثال، اگر یک دیوار ضعیف در خانه خود

maybe you're having some renovations and you notice that

دارید - شاید در حال بازسازی هستید و متوجه شدید که

a wall is weak or some posts in the garden – maybe want to 'brace' that.

یک دیوار ضعیف است یا برخی از ستون‌ها در باغ - شاید بخواهید آن را تقویت کنید.

You want to support that. So, we use maybe a piece of wood

شما می خواهید از آن حمایت کنید. بنابراین، ممکن است از یک تکه چوب

or metal to reinforce the structure to support it and 'brace' it.

یا فلز برای تقویت سازه استفاده کنیم تا از آن حمایت کرده و آن را مهار کنیم.

OK. And what about 'braces' on people's teeth?

خوب. و "بریس" روی دندان افراد چطور؟

I've heard them using that expression.

من شنیده ام که آنها از این عبارت استفاده می کنند.

Yeah, slightly different. It's those metal things that we put on our teeth

بله، کمی متفاوت است. این چیزهای فلزی است که ما روی دندان های خود می گذاریم

and it's used to support and correct their positions.

و برای حمایت و اصلاح موقعیت آنها استفاده می شود.

Thank you. Let's get a summary of that please:

متشکرم. بیایید خلاصه ای از آن را به دست آوریم، لطفاً:

So, talking about difficult situations that we need to 'brace' for,

بنابراین، وقتی در مورد موقعیت های دشواری که باید برای آنها آماده شویم، صحبت می

we have a programme about the climate emergency, don't we, Roy?

کنیم، برنامه ای در مورد وضعیت اضطراری آب و هوا داریم، نه، روی؟

Where can we find that?

از کجا می توانیم آن را پیدا کنیم؟

All you need to do is click the link beneath.

تنها کاری که باید انجام دهید این است که روی لینک زیر کلیک کنید.

And your second headline please.

و تیتر دوم شما لطفا.

Yes. My second headline comes from Reuters and it reads:

آره. تیتر دوم من از رویترز می آید و می گوید:

'Engulfs' – affects powerfully; overwhelms.

"Engulfs" - به شدت تأثیر می گذارد . غلبه می کند.

Yes. So, 'engulfs' is spelt: E-N-G-U-L-F-S.

آره. بنابراین، "Engulfs" نوشته می شود: E-N-G-U-L-F-S.

And it basically means that a place

و اساساً به این معنی است که یک مکان

or a person has been almost overwhelmed by a negative situation.

یا شخصی تقریباً تحت تأثیر یک موقعیت منفی قرار گرفته است.

So, in the state of the headline – in the case of the headline –

بنابراین، در وضعیت تیتر - در مورد تیتر

it's saying that chaos has 'engulfed' the airport,

- می‌گویند که هرج و مرج فرودگاه را فراگرفته است،

which means there's people running around shouting,

به این معنی که مردمی در اطراف می‌دوند و فریاد می‌زنند،

nobody knows what's happening, no one knows who's in charge

هیچ‌کس نمی‌داند چه اتفاقی می‌افتد، هیچ‌کس نمی‌داند چه کسی مسئول است

and there's a lot of panic.

و چیزهای زیادی وجود دارد. از وحشت

And it's happening everywhere, isn't it? It's just...

و این در همه جا اتفاق می افتد ، اینطور نیست؟

it's not in, like, little... little parts of the airport.

فقط... در بخش های کوچکی از فرودگاه نیست.

The idea of 'engulfs' means it's absolutely everywhere.

ایده "غرق" به این معنی است که کاملاً همه جا وجود دارد.

All over the airport. And if a person...

سراسر فرودگاه. و اگر یک شخص ...

it's – quite commonly we use it in the passive as well.

این است - معمولاً ما از آن در حالت غیرفعال نیز استفاده می کنیم.

'He was engulfed', or 'they were engulfed',

«او غرق شد»، یا «آنها غرق شدند»،

or 'the area was engulfed'.

یا «منطقه غرق شد».

And do we say – what prepositions are we using then, with the passive?

و آیا می گوییم - پس با مفعول از چه حروف اضافه ای استفاده می کنیم؟

We commonly use it with 'in' or 'by'.

ما معمولاً از آن با «in» یا «by» استفاده می کنیم.

So, you can be 'engulfed by' an emotion

بنابراین، شما می توانید توسط یک احساس "غرق" شوید

or you can be 'engulfed in' something.

یا می توانید در چیزی "غرق" شوید.

So, that's interesting; you're now talking about emotions rather than actions.

بنابراین، این جالب است. شما در حال حاضر در مورد احساسات به جای اعمال صحبت می کنید.

The airport example was about, kind of, the physical situation,

مثال فرودگاه به نوعی در مورد وضعیت فیزیکی بود،

but you can also be 'engulfed' in or by an emotion, you're saying?

اما می‌گویید شما می‌توانید در یک احساس یا احساس غرق شوید؟

Yeah. You can be 'engulfed' by fear. So, for example,

آره شما می توانید با ترس "غرق" شوید . بنابراین، برای مثال،

if something is too overwhelmingly frightening,

اگر چیزی بیش از حد ترسناک باشد،

you can be just 'engulfed' by fear.

می‌توانید فقط در ترس غرق شوید.

So, that would mean, you know, you can't move,

بنابراین، این بدان معناست که، می دانید، شما نمی توانید حرکت کنید،

you can't talk to anybody, you're completely panicked,

نمی توانید با کسی صحبت کنید، شما کاملاً وحشت زده

you can't think properly...

اید، نمی توانید درست فکر کنید...

Absolutley. ...because the fear is so strong

Absolutley. ... چون ترس بسیار قوی است

and it's really taking over your entire person.

و واقعاً تمام افراد شما را در بر می گیرد.

Absolutely. But it's not the only case that we use 'engulf'.

کاملا. اما این تنها موردی نیست که ما از "Engulf" استفاده می کنیم.

There is another meaning of 'engulf', which has this same idea

معنای دیگری از 'غرق کردن' وجود دارد که همین تصور را دارد

of being surrounded, or by... covered by something negative.

که احاطه شده باشد یا توسط چیزی منفی پوشانده شود.

For example, a building could be 'engulfed' in flames

به عنوان مثال، یک ساختمان می تواند در شعله های آتش "غرق" شود

when it is completely on fire,

که به طور کامل در آتش است،

or an area or a country could be 'engulfed' by a snowstorm.

یا منطقه یا کشوری ممکن است توسط طوفان برف "غرق" شود.

We've just been talking about Greece. You know, isn't it –

ما فقط در مورد یونان صحبت کردیم. می دانید، نه -

large parts of Greece are 'engulfed' in wildfires, right now.

بخش های بزرگی از یونان در حال حاضر در آتش سوزی های جنگلی غرق شده اند.

Yes, absolutely.

بله کاملا.

Thank you very much. Let's get a summary:

بسیار از شما متشکرم. بیایید خلاصه کنیم:

Yes. And talking of places being 'engulfed' in flames,

بله. و در مورد مکان هایی که در شعله های آتش فرو رفته اند صحبت می

we did cover the Notre Dame story, when Notre Dame Cathedral in France

کنیم، ما داستان نوتردام را پوشش دادیم، زمانی که کلیسای نوتردام در فرانسه

was 'engulfed' in flames. Roy, where can we find the video for that?

در شعله های آتش «غرق شد». روی، از کجا می توانیم ویدیوی آن را پیدا کنیم؟

All you need to do is click the link below.

تنها کاری که باید انجام دهید این است که روی لینک زیر کلیک کنید.

And now, let's have a look at our next headline.

و اکنون، بیایید نگاهی به تیتر بعدی خود بیندازیم.

Our next headline comes from Associated Press News and it reads:

تیتر بعدی ما از خبرگزاری آسوشیتدپرس می آید و می گوید:

'Sweep' – move powerfully and quickly.

"جارو کردن" - قدرتمند و سریع حرکت کنید.

Yes. So, this word is spelt: S-W-E-E-P.

آره. بنابراین، این کلمه املای می شود: S-W-E-E-P.

Now, when you clean your house, Catherine –

حالا، وقتی خانه‌تان را تمیز می‌کنید، کاترین –

now, I think this word is quite commonly used when talking about cleaning

حالا، فکر می‌کنم این کلمه معمولاً در مورد تمیز کردن استفاده می‌شود

– how do you clean your house?

– چگونه خانه‌تان را تمیز می‌کنید؟

Well, what I usually do is use a vacuum cleaner, but for the purposes

خوب، کاری که من معمولا انجام می دهم این است که از جاروبرقی استفاده می کنم ، اما برای

of this programme, I'm going to tell you that I get a very...

اهداف این برنامه، می خواهم به شما بگویم که

a small hand brush and I get down onto the floor

یک برس دستی بسیار کوچک می گیرم و روی زمین می

and I move that brush slowly and very carefully around the floor,

روم و آن را حرکت می دهم. به آرامی و با احتیاط اطراف زمین را مسواک بزنید

and I gather every tiny little piece of dust and dirt from the floor.

و من هر تکه کوچک گرد و غبار و کثیفی را از روی زمین جمع می کنم.

So, I 'sweep' my floor with a brush.

بنابراین، من زمینم را با یک برس جارو می کنم.

Perfect. Now, obviously in the headline we're not talking

کامل. در حال حاضر، بدیهی است که در سرفصل ما در

about cleaning an airport, or cleaning an area,

مورد تمیز کردن یک فرودگاه یا تمیز کردن یک منطقه صحبت نمی کنیم،

but in this sense it is a similar idea with that big movement.

اما از این نظر ایده مشابهی با آن حرکت بزرگ است.

And we usually talk about 'sweep' when a group of people

و ما معمولاً در مورد "جارو" صحبت می کنیم که گروهی از مردم

are moving into an area covering everything and...

در حال حرکت به منطقه ای هستند که همه چیز را پوشش می دهد و...

Yeah, it's covering... they're not missing anything, are they?

آره، پوشش می دهد... آنها چیزی را از دست نمی دهند، درست است؟

No. They're getting absolutely everything

نه. آنها کاملاً همه چیز را دریافت می کنند

and nothing... nothing escapes a 'sweep', does it?

و هیچ چیز... هیچ چیز از "جارو کردن" فرار نمی کند، اینطور است؟

Absolutely. And also, for example, it's not just about a group of people

کاملا. و همچنین، برای مثال، این فقط در مورد گروهی از مردم نیست

– maybe a government 'sweeps' into power,

- شاید یک دولت به قدرت برسد،

which is a similar idea with talking about the Taliban here:

که این ایده مشابه با صحبت در مورد طالبان در اینجا است:

they are sweeping into power.

آنها در حال نفوذ به قدرت هستند.

And that kind of means with, you know...

و این نوع ابزار با، می دانید ...

nothing can stop them, isn't it? Yeah.

هیچ چیز نمی تواند آنها را متوقف کند، اینطور نیست؟ آره

It's the idea that it's complete, you know – this takeover of power.

این ایده کامل است، می دانید - این تسخیر قدرت است.

It's a large, quick and powerful movement.

این یک حرکت بزرگ، سریع و قدرتمند است.

Another way that we can use 'sweep'

راه دیگری که می‌توانیم از «sweep» استفاده کنیم

is actually for a trend or something like this.

، در واقع برای یک روند یا چیزی شبیه به این است.

So, for example, a new fashion style that everybody starts doing –

بنابراین، برای مثال، یک سبک مد جدید که همه شروع به انجام آن می‌کنند –

we can actually say it 'sweeps the nation'.

در واقع می‌توانیم بگوییم که «ملت را فرا می‌گیرد».

Strong collocation there, isn't it? That phrase to 'sweep the nation'...

ترکیب قوی وجود دارد، اینطور نیست؟ این عبارت برای جارو کردن ملت...

we use that a lot, don't we, in British English?

ما از آن در انگلیسی بریتانیایی زیاد استفاده می کنیم، اینطور نیست ؟

We do... we do. 'Sweep'...

انجام می دهیم... انجام می دهیم. "Sweep"...

to say that everybody's doing it or it's very, very popular.

که بگوییم همه این کار را انجام می دهند یا بسیار بسیار محبوب است.

Thank you very much. And let's see a summary:

بسیار از شما متشکرم. و بیایید خلاصه‌ای را ببینیم:

Now Roy, can you recap today's vocabulary?

حالا روی، آیا می‌توانی واژگان امروز را خلاصه کنی؟

Of course. We had 'brace' – prepare for something difficult.

البته. ما "بریس" داشتیم - برای چیزی سخت آماده شوید.

'Engulfs' – affects powerfully; overwhelms.

"Engulfs" - به شدت تأثیر می گذارد . غلبه می کند.

And we had 'sweep' – move powerfully and quickly.

و ما "جارو" داشتیم - قدرتمند و سریع حرکت کنید.

Thank you Roy. Now, don't forget that you can test yourself

مرسی روی. اکنون، فراموش نکنید که می توانید خود را

on the vocabulary for today's show on our website bbclearningenglish.com.

بر روی واژگان نمایش امروز در وب سایت ما bbclearningenglish.com آزمایش کنید.

We are also all over social media.

ما همچنین در سراسر شبکه های اجتماعی هستیم.

Thank you for joining us. See you next time.

با تشکر از شما برای پیوستن به ما. بعدا می بینمت.

Bye.

خدا حافظ.