BOX SET: 6 Minute English - 'Technology 2' English mega-class! Thirty minutes of new vocabulary!

Hello. This is 6 Minute English

سلام. این 6 دقیقه انگلیسی

from BBC Learning English.

از BBC Learning English است.

I’m Sam.

And I’m Neil.

من سام هستم

و من نیل هستم

On Saturday mornings I love going

صبح های شنبه من عاشق رفتن

to watch football in the park.

به تماشای فوتبال در پارک هستم.

The problem is when it’s cold and

مشکل زمانی است که هوا سرد و

rainy - I look out the bedroom window

بارانی است - از پنجره اتاق خواب به بیرون نگاه می کنم

and go straight back to bed!

و مستقیم به رختخواب برمی گردم!

Well, instead of going to the park, why

خوب، چرا به جای رفتن به پارک،

not bring the park to you? Imagine

پارک را برای شما نمی آورید؟ تصور کنید

watching a live version of the

که یک نسخه زنده از

football match at home in the warm,

مسابقه فوتبال را در خانه در گرما و با دوستان تماشا می کنید

with friends. Sound good, Sam?

. صدا خوبه سام؟

Sounds great! – but how can I be in

عالیه! - اما چگونه می توانم همزمان در

two places at once? Is there some

دو مکان باشم؟ آیا

amazing invention to do that?

اختراع شگفت انگیزی برای انجام این کار وجود دارد؟

There might be, Sam - and it could

ممکن است وجود داشته باشد، سام - و ممکن

be happening sooner than you think,

است به لطف تحولات VR یا واقعیت مجازی، زودتر از آنچه فکر می کنید اتفاق بیفتد

thanks to developments in VR, or

virtual reality. According to Facebook

. به گفته رئیس فیس بوک

boss, Mark Zuckerberg, in the future

، مارک زاکربرگ، در آینده

we’ll all spend much of our time

همه ما بیشتر زمان خود را صرف

living and working in the ‘metaverse’ – a

زندگی و کار در "متاورس" خواهیم کرد -

series of virtual worlds.

مجموعه ای از جهان های مجازی.

Virtual reality is a topic we’ve discussed

واقعیت مجازی موضوعی است که

before at 6 Minute English. But when

قبلاً در 6 دقیقه انگلیسی در مورد آن صحبت کرده ایم. اما وقتی

Facebook announced that it was

فیس‌بوک اعلام کرد که

hiring ten thousand new workers

ده هزار کارگر جدید را

to develop VR for the ‘metaverse’, we

برای توسعه واقعیت مجازی برای «متاورس» استخدام می‌کند،

thought it was time for another look.

فکر کردیم وقت آن رسیده است که نگاه دیگری داشته باشیم.

Is this programme, we’ll be hearing two

اگر این برنامه است، ما دو

different opinions on the ‘metaverse’

نظر متفاوت در مورد "متاورس"

and how it might shape the future.

و چگونگی شکل دادن به آینده خواهیم شنید.

But first I have a question for you, Neil.

اما ابتدا یک سوال از شما دارم، نیل.

According to a 2021 survey by

طبق یک نظرسنجی در سال 2021 توسط

gaming company, Thrive Analytics, what

شرکت بازی سازی Thrive Analytics، چند

percentage of people who try virtual

درصد از افرادی که

reality once want to try it again? Is it:

یک بار واقعیت مجازی را امتحان می کنند می خواهند دوباره آن را امتحان کنند؟ آیا این:

a) 9 percent?

الف) 9 درصد است؟

b) 49 percent? or,

ب) 49 درصد؟ یا

c) 79 percent?

ج) 79 درصد؟

I guess with VR you either love it

حدس می‌زنم با VR یا آن را دوست دارید

or hate it, so I’ll say b) 49 percent of

یا از آن متنفر هستید، بنابراین می‌گویم ب) ۴۹ درصد از

people want to try it again.

مردم می‌خواهند دوباره آن را امتحان کنند.

OK, I’ll reveal the correct answer

خوب، پاسخ صحیح را

later in the programme. But what

بعداً در برنامه فاش خواهم کرد. اما آنچه

Neil said is true: people tend to either

نیل گفت درست است: مردم یا

love virtual reality or hate it.

عاشق واقعیت مجازی هستند یا از آن متنفرند.

Somebody who loves it is

کسی که آن را دوست دارد

Emma Ridderstad, CEO of Warpin’, a

Emma Ridderstad، مدیر عامل Warpin است،

company which develops

شرکتی که

VR technology.

فناوری VR را توسعه می دهد.

Here she is telling BBC World

او در اینجا به

Service programme, Tech Tent, her

برنامه سرویس جهانی بی‌بی‌سی، Tech Tent،

vision of the future:

چشم‌انداز آینده خود را می‌گوید:

In ten years, everything that you

ده سال دیگر، هر کاری را که

do on your phone today, you will

امروز روی تلفن خود

do in 3-D, through your classes

انجام می‌دهید، به صورت سه بعدی، مثلاً از طریق کلاس‌هایتان، انجام خواهید داد

for example. You will be able to do

. شما می توانید

your shopping, you will be able to

خرید خود را انجام دهید، می توانید

meet your friends, you will be able

با دوستان خود ملاقات کنید، می توانید

to work remotely with whomever

از راه دور با هر کسی که

you want, you will be able to share

می خواهید کار کنید، می توانید

digital spaces, share music, share

فضاهای دیجیتال را به اشتراک بگذارید، موسیقی را به اشتراک بگذارید

art, share projects in digital spaces

، هنر را به اشتراک بگذارید، پروژه ها را در فضاهای دیجیتال به اشتراک بگذارید.

between each other. And you will also

بین یکدیگر و همچنین قادر خواهید

be able to integrate the digital objects

بود اشیاء دیجیتالی را

in your physical world, making the

در دنیای فیزیکی خود ادغام کنید، و

world much more phygital than

جهان را بسیار بیشتر از آنچه

is it today.

که امروز است، تبدیل کنید.

Virtual reality creates 3-D, or

واقعیت مجازی

three-dimensional experiences where

تجربیات سه بعدی یا سه بعدی را ایجاد می کند که در آن

objects have the three dimensions of

اشیاء دارای سه بعد

length, width and height. This makes

طول، عرض و ارتفاع هستند. این باعث می شود که

them look lifelike and solid, not

آنها زنده و جامد به نظر برسند، نه

two-dimensional and flat.

دو بعدی و مسطح.

Emma says that in the future VR will

اما می‌گوید که در آینده VR

mix digital objects and physical

اشیاء دیجیتال و اشیاء فیزیکی

objects to create exciting new

را برای ایجاد تجربیات جدید هیجان‌انگیز ترکیب می‌کند

experiences – like staying home to

– مانند ماندن در خانه برای

watch the same football match

تماشای همان مسابقه فوتبال

that is simultaneously happening in

که به طور همزمان

the park. She blends the words

در پارک اتفاق می‌افتد. او کلمات

‘physical’ and ‘digital’ to make a new

"فیزیکی" و "دیجیتال" را با هم ترکیب می کند تا یک کلمه جدید در

word describing this

توصیف این

combination: phygital.

ترکیب بسازد: phygital.

But while a ‘phygital’ future sounds

اما در حالی که آینده «فگیتال»

like paradise to some, others are

برای برخی شبیه بهشت ​​به نظر می رسد، برخی

more sceptical – they doubt that

دیگر شک دارند – آنها شک دارند

VR will come true or be useful.

که واقعیت مجازی محقق شود یا مفید باشد.

One such sceptic is technology

یکی از این شکاکان،

innovator, Dr Nicola Millard. For one

مبتکر فناوری، دکتر نیکولا میلارد است. برای یک

thing, she doesn’t like wearing a

چیز، او دوست ندارد از

VR headset – the heavy helmet and

هدست واقعیت مجازی استفاده کند - کلاه ایمنی سنگین و

glasses that create virtual reality

عینک که واقعیت مجازی را

for the wearer – something she

برای کاربر ایجاد می کند - چیزی که او

explained to BBC World Service’s,

به سرویس جهانی بی بی سی،

Tech Tent:

Tech Tent توضیح داد:

There are some basic things to

چند چیز اساسی وجود دارد که باید

think about. So, how do we

در مورد آن فکر کنید. بنابراین، چگونه

access it? So, the reason, sort of,

به آن دسترسی پیدا کنیم؟ بنابراین، دلیل به وجود

social networks took off was, we’ve

آمدن شبکه‌های اجتماعی این بود که

got mobile technologies that let

ما فناوری‌های موبایلی داریم که به

us use it. Now, obviously one of

ما امکان استفاده از آن را می‌دهند. اکنون، بدیهی است که یکی

the barriers can be that VR or AR

از موانع می تواند هدست های واقعیت مجازی یا واقعیت

headsets - so VR, I’ve always been

افزوده باشد - بنابراین VR، من همیشه

slightly sceptical about. I’ve called

کمی در مورد آن شک داشتم.

it ‘vomity reality’ for a while because,

مدتی است که آن را «واقعیت استفراغ» نامیده‌ام، زیرا،

frankly, I usually need a bucket

صادقانه بگویم، اگر هدستی روی من دارید، معمولاً به یک سطل در

somewhere close if you’ve got a

جایی نزدیک نیاز

headset on me… and also, do I want

دارم... و همچنین، آیا

to spend vast amounts of time in

می‌خواهم زمان زیادی را در

those rather unwieldy headsets?

آن هدست‌های نسبتاً ناکارآمد بگذرانم. ?

Now, I know they’re talking AR as

اکنون، می‌دانم که آنها در حال صحبت کردن با AR

well and obviously that does not

هستند و بدیهی است که

necessarily need a headset, but I

لزوماً به هدست نیازی ندارد، اما

think we’re seeing some quite

فکر می‌کنم در حال حاضر شاهد برخی از

immersive environments coming

محیط‌های

out at the moment as well.

کاملاً فراگیر هستیم.

Nicola called VR ‘vomity reality’

نیکولا واقعیت مجازی VR را «واقعیت استفراغ» نامید،

because wearing a headset makes

زیرا پوشیدن هدست باعث می‌شود که

her feel sick, maybe because it’s

او احساس بیماری کند، شاید به این دلیل که

so unwieldy – difficult to move or

بسیار ناخوشایند است – حرکت یا

wear because it’s big and heavy.

پوشیدن آن به دلیل بزرگ و سنگین بودن دشوار است.

She also makes a difference

او همچنین

between VR - virtual reality- and AR,

بین VR - واقعیت مجازی - و AR

which stands for augmented

که مخفف

reality – tech which adds to the

واقعیت افزوده است تفاوت ایجاد می‌کند - فناوری که

ordinary physical world by

با

projecting virtual words, pictures

نمایش کلمات، تصاویر

and characters, usually by wearing

و شخصیت‌های مجازی، معمولاً با استفاده از

glasses or with a mobile phone.

عینک یا تلفن همراه، به دنیای فیزیکی معمولی می‌افزاید.

While virtual reality replaces what

در حالی که واقعیت مجازی جایگزین آنچه

you hear and see, augmented

می شنوید و می بینید،

reality adds to it. Both VR and AR

واقعیت افزوده به آن می افزاید. هر دو واقعیت مجازی و واقعیت

are immersive experiences – they

افزوده تجربیاتی غوطه ور هستند – آنها

stimulate your senses and surround

حواس شما را تحریک می کنند و

you so that you feel completely

شما را احاطه می کنند به طوری که احساس می کنید کاملاً

involved in the experience.

درگیر این تجربه هستید.

In fact, the experience feels so real

در واقع، این تجربه به قدری واقعی به نظر می رسد

that people keep coming back

که مردم به

for more.

دنبال چیزهای بیشتری هستند.

Right! In my question I asked

درست! در سوالم از

Neil how many people who try

نیل پرسیدم چند نفر که

VR for the first time want to try

برای اولین بار VR را امتحان می کنند می خواهند

it again.

دوباره آن را امتحان کنند.

I guessed it was about half –

حدس زدم حدود نصف باشد -

49 percent. Was I right?

49 درصد. درست گفتم؟

You were… wrong, I’m afraid.

تو اشتباه کردی، میترسم.

The correct answer is much

پاسخ صحیح بسیار

higher - 79 percent of people

بالاتر است - 79 درصد از مردم

would give VR another try.

یک بار دیگر VR را امتحان می کنند.

I suppose because the experience

فکر می‌کنم چون این

was so immersive – stimulating,

تجربه بسیار غوطه‌ور بود – محرک،

surrounding and realistic.

اطراف و واقع‌بینانه.

Ok, A, let’s recap the other

خوب، الف، بیایید

vocabulary from this programme

واژگان دیگر این برنامه

on the ‘metaverse’, a kind of

را در "متاورس"، نوعی

augmented reality – reality which

واقعیت افزوده - واقعیتی که

is enhanced or added to

توسط فناوری تقویت یا به آن اضافه

by technology.

شده است، مرور کنیم.

3-D objects have three

اجسام سه بعدی دارای سه

dimensions, making them

بعد هستند که آنها

appear real and solid.

را واقعی و جامد نشان می دهد.

Phygital is an invented word

Phygital یک کلمه اختراعی است

which combines the features of

که ویژگی های

‘physical’ and ‘digital’ worlds.

دنیای "فیزیکی" و "دیجیتال" را ترکیب می کند.

A sceptical person is doubtful

یک فرد شکاک در

about something.

مورد چیزی شک دارد.

And finally, unwieldy means

و در نهایت، غیرقابل

difficult to move or carry because

تحمل به این معنی است که جابجایی یا حمل آن دشوار است

it’s so big and heavy.

زیرا بسیار بزرگ و سنگین است. به هر حال

That’s our six minutes up, in this

در این واقعیت، شش دقیقه ما

reality anyway. See you in the

به پایان رسیده است. به زودی شما را در

‘metaverse’ soon!

"متاورس" می بینیم!

Goodbye!

خداحافظ!

Hello. This is 6 Minute English

سلام. این 6 دقیقه انگلیسی

from BBC Learning English.

از BBC Learning English است.

I’m Neil.

من نیل هستم

And I’m Sam.

و من سام هستم

What do shopping with a credit

خرید با کارت اعتباری

card, finding love through

، یافتن عشق از طریق

internet dating and waiting for

دوستیابی اینترنتی و انتظار

the traffic lights to change

برای تغییر چراغ راهنمایی چه وجه

have in common?

مشترکی دارد؟

Hmmm, they all involve

هوم، همه آنها شامل

computers?

Good guess, Sam! But how

رایانه هستند؟

حدس خوب، سام! اما

exactly do those computers work?

دقیقاً این رایانه ها چگونه کار می کنند؟

The answer is that they all use

پاسخ این است که همه آنها از

algorithms – sets of mathematical

الگوریتم ها استفاده می کنند - مجموعه ای از

instructions which find solutions

دستورالعمل های ریاضی که راه حل هایی

to problems.

برای مسائل پیدا می کنند.

Although they are often hidden,

اگرچه آنها اغلب پنهان هستند، اما

algorithms are all around us.

الگوریتم ها در اطراف ما هستند.

From mobile phone maps to

از نقشه های تلفن همراه گرفته تا

home delivery pizza, they play a

پیتزای تحویل در خانه، نقش

big part of modern life. And

مهمی در زندگی مدرن دارند. و

they’re the topic of this programme.

آنها موضوع این برنامه هستند.

A simple way to think of algorithms

یک راه ساده برای فکر کردن به الگوریتم

is as recipes. To make pancakes

ها به عنوان دستور العمل است. برای تهیه پنکیک

you mix flour, eggs and milk, then

آرد، تخم مرغ و شیر را با هم مخلوط کرده و سپس

melt butter in a frying pan and

کره را در ماهیتابه ذوب کرده و

so on. Computers do this in more

غیره. کامپیوترها این کار

a complicated way by repeating

را با تکرار مکرر

mathematical equations over

معادلات ریاضی به روشی پیچیده

and over again.

تر انجام می دهند.

Equations are mathematical

معادلات جملاتی ریاضی هستند

sentences showing how two

که نشان می دهند چگونه دو

things are equal. They’re similar

چیز برابر هستند. آنها

to algorithms and the most famous

شبیه الگوریتم ها هستند و معروف ترین

scientific equation of all, Einstein's

معادله علمی،

E=MC2, can be thought of as a

E=MC2 انیشتین، را می توان به عنوان یک

three-part algorithm.

الگوریتم سه بخشی در نظر گرفت.

But before my brain gets squashed

اما قبل از اینکه مغزم

by all this maths, I have a quiz

با این همه ریاضی له شود، یک

question for you, Sam. As you know,

سوال مسابقه از شما دارم، سم. همانطور که می دانید،

Einstein’s famous equation is

معادله معروف اینشتین

E=MC2 - but what does the

E=MC2 است - اما

‘E’ stand for? Is it:

"E" به چه معناست؟ آیا این:

a) electricity?

الف) برق است؟

b) energy? or

ب) انرژی؟ یا

c) everything?

ج) همه چیز؟

I’m tempted to say ‘E’ is for

من وسوسه می شوم که بگویم "E" برای

‘everything’ but I reckon I know

"همه چیز" است، اما فکر می

the answer: b – ‘E’ stands

کنم پاسخ را می دانم: b - "E"

for ‘energy’.

مخفف "انرژی" است.

OK, Sam, we’ll find out if you’re

باشه، سام، بعداً متوجه می‌شویم که آیا شما در برنامه هستید یا خیر

right later in the programme.

.

With all this talk of computers, you

با تمام این صحبت ها در مورد رایانه،

might think algorithms are a

ممکن است فکر کنید که الگوریتم ها

new idea. In fact, they’ve been

ایده جدیدی هستند. در واقع، آنها

around since Babylonian times,

از زمان بابل،

around 4,000 years ago.

حدود 4000 سال پیش، وجود داشته اند.

And their use today can be

و استفاده از آنها امروزه می تواند

controversial. Some algorithms

بحث برانگیز باشد. برخی از الگوریتم های

used in internet search engines

مورد استفاده در موتورهای جستجوی اینترنتی

have been accused of

به

racial prejudice.

تعصب نژادی متهم شده اند.

Ramesh Srinivasan is Professor

رامش سرینیواسان، استاد

of Information Studies at the

مطالعات اطلاعات در

University of California. Here’s what

دانشگاه کالیفرنیا است.

he said when asked what the word

وقتی از او پرسیده شد که کلمه «

‘algorithm’ actually means by

الگوریتم» در

BBC World Service’s programme,

برنامه سرویس جهانی بی‌بی‌سی،

The Forum:

«فروم» به چه معناست، گفت:

My understanding of the term

درک من از واژه «

‘algorithm’ is that it’s not necessarily

الگوریتم» این است که لزوماً

the bogyman, or its not necessarily

این الگوریتم نیست، یا لزوماً

something that is, you know, inscrutable

چیزی نیست، می‌دانید.

or mysterious to all people – it’s the

برای همه افراد غیرقابل درک یا مرموز -

set of instructions that you write in

مجموعه دستورالعمل هایی است که شما به

some mathematical form or in

شکل ریاضی

some software code – so it’s the

یا کد نرم افزاری می نویسید - بنابراین

repeated set of instructions that

مجموعه دستورالعمل های مکرری است

are sequenced, that are used and

که ترتیب داده می شوند،

applied to answer a question or

برای پاسخ به یک سوال یا

resolve a problem – it’s a simple

حل یک مشکل استفاده و اعمال می شوند.

as that, actually.

در واقع به همین سادگی است.

Some think that algorithms have

برخی فکر می‌کنند که الگوریتم‌ها

been controversial, but Professor

بحث‌برانگیز بوده‌اند، اما پروفسور

Srinivasan says they are not

سرینیواسان می‌گوید که آنها

necessarily the bogyman. The

لزوما آدم‌باغی نیستند.

bogyman refers to something

بوگیمن به چیزی اشاره دارد که

people call ‘bad’ or ‘evil’ to make

مردم آن را "بد" یا "شر" می نامند تا

other people afraid.

دیگران را بترسانند.

Professor Srinivasan thinks

پروفسور سرینیواسان فکر می‌کند

algorithms are neither evil nor

الگوریتم‌ها نه شیطانی هستند و نه

inscrutable – not showing emotions

غیرقابل درک - احساسات

or thoughts and therefore very

یا افکار را نشان نمی‌دهند و بنابراین

difficult to understand.

درک آن بسیار دشوار است.

Still, it can be difficult to understand

با این حال، درک دقیق الگوریتم ها می تواند دشوار باشد

exactly what algorithms are,

،

especially when there are many

به خصوص زمانی که

different types of them. So, let’s

انواع مختلفی از آنها وجود دارد. بنابراین،

take an example.

بیایید یک مثال بزنیم.

It’s autumn and we want to

پاییز است و می‌خواهیم

collect all the apples from our

همه سیب‌ها را از

orchard and divide them into

باغ خود جمع کنیم و به

three groups – big, medium

سه گروه بزرگ، متوسط

and small. One method is to

و کوچک تقسیم کنیم. یک روش این است که

collect all the apples together

همه سیب ها را با هم جمع کنید

and compare their sizes.

و اندازه آنها را با هم مقایسه کنید.

But doing this would take hours!

اما انجام این کار ساعت ها طول می کشد!

It’s much easier to first collect

خیلی ساده‌تر است که ابتدا

the apples from only one tree -

سیب‌ها را از یک درخت

divide those into big, medium

جمع کنید - آن‌ها را به بزرگ، متوسط

or small – and then repeat the

یا کوچک تقسیم کنید - و سپس این

process for the other trees,

فرآیند را برای درختان دیگر،

one by one.

یکی یکی تکرار کنید.

That’s basically what algorithms

اساساً این همان کاری است که الگوریتم‌ها

do – they find the most efficient

انجام می‌دهند - آنها کارآمدترین

way to get things done, or in other

راه را برای انجام کارها پیدا می‌کنند، یا به

words, get the best results in the

عبارت دیگر، بهترین نتایج را در

quickest time.

سریع‌ترین زمان به دست می‌آورند.

Mathematics professor Ian

پروفسور ریاضیات، یان

Stewart agrees. Listen as he

استوارت، موافق است. به

explains how the algorithm called

نحوه عملکرد الگوریتم

‘bubble sort’ works to BBC World

«مرتب‌سازی حبابی» با برنامه جهانی

Service’s programme, The Forum:

بی‌بی‌سی، The Forum، گوش دهید: به این

Think of when your computer is

فکر کنید که کامپیوتر شما چه زمانی

sorting emails by date and maybe

ایمیل‌ها را بر اساس تاریخ مرتب می‌کند و شاید

you’ve got 500 emails and it sorts

شما 500 ایمیل داشته باشید و

them by date in a flash.

آنها را بر اساس تاریخ مرتب می‌کند.

Now it doesn’t use bubble sort,

اکنون از مرتب‌سازی حبابی استفاده نمی‌کند،

but it does use a sorting method

اما از یک روش مرتب‌سازی استفاده می‌کند

and if you tried to do that by hand

و اگر سعی می‌کنید این کار را با دست انجام دهید

it would take you a very long time,

، هر روشی که استفاده می‌کنید، زمان بسیار زیادی از

whatever method you used.

شما می‌گیرد.

Professor Stewart describes how

پروفسور استوارت توضیح می دهد که چگونه

algorithms sort emails. To sort is a

الگوریتم ها ایمیل ها را مرتب می کنند. مرتب کردن یک

verb meaning to group together

فعل به معنای گروه بندی

things which share similarities.

چیزهایی است که شباهت های مشترک دارند.

Just like grouping the apples by

درست مانند گروه بندی سیب ها بر اساس

size, sorting hundreds of emails

اندازه، مرتب کردن صدها ایمیل

by hand would take a long time.

با دست زمان زیادی می برد.

But using algorithms, computers

اما با استفاده از الگوریتم‌ها، رایانه‌ها

do it in a flash – very quickly or

این کار را به صورت فلش انجام می‌دهند - خیلی سریع یا

suddenly.

ناگهانی.

That phrase – in a flash – reminds

این عبارت - در یک لحظه - به من یادآوری می

me of how Albert Einstein came up

کند که چگونه آلبرت

with his famous equation, E=MC2.

انیشتین معادله معروف خود، E=MC2 را ارائه کرد.

And that reminds me of your quiz

و این من را به یاد سوال مسابقه شما می اندازد

question. You asked about the ‘E’

. شما در مورد "E"

in E=MC2. I said it stands for ‘energy’.

در E=MC2 سوال کردید. گفتم مخفف «انرژی» است.

So, was I right?

پس درست بود؟

‘Energy’ is the correct answer.

"انرژی" پاسخ صحیح است.

Energy equals ‘M’ for mass,

انرژی برابر با "M" برای جرم است،

multiplied by the Constant ‘C’ which

ضرب در ثابت "C"

is the speed of light, squared.

که سرعت نور است، در مجذور.

OK, let’s recap the vocabulary from

خوب، بیایید واژگان

this programme, starting with

این برنامه را جمع بندی کنیم، با

equation – a mathematical statement

معادله شروع کنیم - یک عبارت ریاضی

using symbols to show two

با استفاده از نمادها برای نشان دادن دو

equal things.

چیز مساوی.

If something is called a bogyman,

اگر چیزی به نام بوگیمن باشد،

it’s something considered bad

آن چیز بدی است

and to be feared.

و باید از آن ترسید.

Inscrutable people don’t show

افراد غیرقابل درک احساسات خود را نشان نمی دهند

their emotions so are very difficult

، بنابراین شناختن آنها بسیار

to get to know.

دشوار است.

Efficient means working quickly

کارآمد به معنای کار سریع

and effectively in an

و موثر به

organised way.

روشی سازمان یافته است.

The verb to sort means to group

فعل مرتب کردن به معنای گروه بندی

together things which

کردن چیزهایی است که

share similarities.

شباهت های مشترک دارند.

And finally, if something happens

و در نهایت، اگر چیزی

in a flash, it happens quickly

در یک لحظه اتفاق بیفتد، سریع یا ناگهانی اتفاق می افتد

or suddenly.

.

That’s all the time we have to

این تمام زمانی است که ما باید

discuss algorithms. And if

درباره الگوریتم ها بحث کنیم. و

you’re still not 100% sure about

اگر هنوز 100% در

exactly what they are, we hope

مورد آنها مطمئن نیستید، امیدواریم

at least you’ve learned some

حداقل

useful vocabulary!

لغات مفیدی را یاد گرفته باشید!

Join us again soon for more

به زودی دوباره برای

trending topics, sensational

موضوعات پرطرفدار، علم هیجان انگیز

science and useful vocabulary

و واژگان مفید

here at 6 Minute English from

در اینجا در 6 دقیقه انگلیسی از

BBC Learning English.

BBC Learning English به ما بپیوندید.

Bye for now!

فعلا خداحافظ!

Goodbye!

خداحافظ!

Hello. This is 6 Minute English

سلام. این 6 دقیقه انگلیسی

from BBC Learning English.

از BBC Learning English است.

I’m Neil.

من نیل هستم

And I’m Sam.

و من سام هستم

In recent years, many people

در سال‌های اخیر، بسیاری از

have wanted to find out more

مردم می‌خواستند

about where they come from.

در مورد اینکه از کجا آمده‌اند، اطلاعات بیشتری کسب کنند.

Millions have tried to trace

میلیون ها نفر تلاش کرده اند

their family history and discover

تاریخچه خانوادگی خود را ردیابی کنند و دریابند

how their ancestors lived

که اجدادشان در صدها سال پیش چگونه زندگی می کردند

hundreds of years ago.

.

The internet has made it much

اینترنت

easier to find historical

یافتن

documents and records about

اسناد و سوابق تاریخی در مورد

your family history - and one of

سابقه خانوادگی شما را بسیار آسان کرده است - و یکی

the most useful documents for

از مفیدترین اسناد برای

doing this is the census.

انجام این کار، سرشماری است.

A census is an official count of all

سرشماری شمارش رسمی

the people living in a country.

همه افراد ساکن در یک کشور است.

It collects information about a

اطلاعات مربوط به جمعیت یک کشور را جمع آوری می کند

country’s population and is usually

و معمولاً

carried out by the government.

توسط دولت انجام می شود.

In Britain, a census has been

در بریتانیا، از سال 1801،

carried out every ten years

هر ده سال یک سرشماری انجام می‌شود.

since 1801. In 2002, when

در سال 2002، زمانی که

census records from a hundred

سوابق سرشماری صد

years before became available

سال قبل به صورت آنلاین در دسترس قرار گرفت

online, so many people rushed

، افراد زیادی

to their computers to access

برای دسترسی به رایانه‌های خود هجوم

them that the website crashed!

آوردند که وب‌سایت از کار افتاد!

But before we find out more

اما قبل از اینکه

about the census and its related

در مورد سرشماری و واژگان مربوط به

vocabulary it’s time for a quiz

آن اطلاعات بیشتری کسب کنیم، وقت آن است که یک سوال امتحانی داشته باشیم

question, Sam. Someone who

، سام.

knows a lot about his family

کسی که اطلاعات زیادی در مورد تاریخچه خانوادگی خود

history is British actor, Danny

دارد، بازیگر بریتانیایی، دنی

Dyer. When BBC television

دایر است. وقتی برنامه تلویزیونی بی بی سی

programme, Who Do You

،

Think You Are? researched

فکر می کنید کی هستید؟ با تحقیق در مورد

his family history they discovered

تاریخچه خانوادگی او دریافتند

that the actor was related to

که این بازیگر با

someone very famous – but

شخصی بسیار مشهور رابطه دارد - اما این بازیگر

who was it?

که بود؟

A) King Edward III,

الف) شاه ادوارد سوم،

B) William Shakespeare, or,

ب) ویلیام شکسپیر، یا

C) Winston Churchill?

ج) وینستون چرچیل؟

Well, I know Danny Dyer usually

خوب، می دانم که دنی دایر معمولاً

plays tough-guy characters so

نقش شخصیت های سرسخت را بازی می کند، بنابراین

maybe it’s

شاید

C), war hero Winston Churchill?

C باشد)، قهرمان جنگ وینستون چرچیل؟

OK, Sam, we’ll find out later if

باشه، سام، بعداً متوجه می‌شویم

that’s correct. Now, although

که درست است یا نه. در حال حاضر،

the first British census took

اگرچه اولین سرشماری بریتانیا

place in 1801, other censuses

در سال 1801 انجام شد، سایر سرشماری

have a much longer history.

ها سابقه بسیار طولانی تری دارند.

In fact, the bible story of Mary

در واقع، داستان کتاب مقدس مریم

and Joseph travelling to

و یوسف در سفر به

Bethlehem is linked to a

بیت لحم به سرشماری رومی مرتبط است

Roman census.

.

So, what was the original

بنابراین،

reason for counting people

دلیل اصلی شمارش افراد

and what did governments

چه بود و دولت ها

hope to achieve by doing so?

امیدوار بودند با این کار به چه چیزی دست پیدا کنند؟

Here’s Dr Kathrin Levitan, author

در اینجا دکتر کاترین لویتان،

of a book on the cultural history

نویسنده کتابی در مورد تاریخ

of the census, speaking to

فرهنگی سرشماری، با

BBC World Service programme,

برنامه سرویس جهانی بی‌بی‌سی،

The Forum:

The Forum صحبت می‌کند:

I think there were probably

فکر می‌کنم احتمالاً

two most common reasons.

دو دلیل رایج وجود داشته است.

One was in order to figure out

یکی برای این بود که بفهمیم چه

who could fight in wars, so basically

کسی می‌تواند در جنگ‌ها بجنگد، بنابراین اساساً

military conscription and in order

سربازی اجباری نظامی و

to find out who could fight in wars

برای اینکه بفهمیم چه کسی می‌تواند در جنگ‌ها

ancient governments like the

بجنگد، دولت‌های باستانی مانند

Roman Empire had to find out how

امپراتوری روم باید

many men of a certain age there were.

تعداد مردان یک سن خاص را پیدا می‌کردند.

And I would say that the other thing

و من می‌توانم بگویم که مورد دیگری

that censuses were most commonly

که سرشماری‌ها برای آن بیشتر مورد

used for was for purposes of taxation.

استفاده قرار می‌گرفت، برای اهداف مالیاتی بود.

According to Kathrin Levitan, ancient

به گفته کاترین لویتان،

censuses were used to figure out – or

سرشماری‌های باستانی برای فهمیدن – یا

understand, how many men were

فهمیدن تعداد مردانی که

available to fight wars.

برای جنگیدن در دسترس بودند، استفاده می‌شد.

The Roman Empire needed a strong

امپراتوری روم به یک ارتش قوی نیاز

army, and this depended on

داشت، و این به

conscription – forcing people to

خدمت اجباری بستگی داشت - مجبور کردن مردم

become soldiers and join the army.

به سرباز شدن و پیوستن به ارتش.

The other main reason for taking

دلیل اصلی دیگر برای

a census was taxation – the

انجام سرشماری، مالیات بود –

system of taxing people a certain

سیستم مالیات گرفتن از مردم مقدار معینی

amount of money to be paid to

از پول که باید

the government for public services.

برای خدمات عمومی به دولت پرداخت شود.

Ancient and early modern censuses

سرشماری های باستانی و اولیه مدرن پروژه های

were large and difficult-to-organise

بزرگ و دشواری برای سازماندهی بودند

projects. They often involved

. آنها اغلب

government officials going from

مقامات دولتی را درگیر می کردند که

house to house, asking questions

خانه به خانه می رفتند و در

about the people who lived there.

مورد مردمی که در آنجا زندگی می کردند سؤال می پرسیدند.

But over time governments’ desire

اما با گذشت زمان تمایل دولت ها

to know about, and control, its

به دانستن و کنترل

citizens gave rise to new

شهروندانش باعث ایجاد

technologies for counting people.

فناوری های جدیدی برای شمارش افراد شد.

Here’s statistician and economist

در اینجا اندرو ویتبی، آماردان و اقتصاددان،

Andrew Whitby explaining how

توضیح می دهد که چگونه

this happened in the US to BBC

این اتفاق در برنامه خدمات جهانی بی بی سی در ایالات متحده رخ داده است

World Service programme,

The Forum:

The 1890 census of the United

: سرشماری سال 1890 ایالات

States was the first in which some

متحده اولین موردی بود که در آن نوعی

kind of electro-mechanical process

was used to count people… so

فرآیند الکترومکانیکی برای شمارش افراد استفاده شد... بنابراین

instead of armies of clerks reading

به جای ارتشی از منشیانی که

off census schedules and tabulating

برنامه‌های سرشماری را می‌خوانند و

these things by hand, for the first

این موارد را با دست جدول‌بندی می‌کنند، برای اولین

time an individual census record

بار یک پرونده سرشماری فردی

would be punched onto a card… so

روی یک کارت پانچ می‌شود... به طوری

that there were holes in this card

که سوراخ‌هایی در این کارت وجود داشت

representing different characteristics

که نشان‌دهنده ویژگی‌های

of the person and then those cards

مختلف فرد بود و سپس آن کارت‌ها

could be fed through a machine.

می‌توانستند تغذیه شوند. از طریق یک ماشین

Old-fashioned censuses were managed

سرشماری‌های قدیمی

by clerks – office workers whose job

توسط کارمندان اداره می‌شدند که کارشان

involved keeping records.

شامل نگهداری سوابق بود.

Thousands of clerks would record

هزاران

the information gathered in the

منشی اطلاعات جمع آوری شده در

census and tabulate it, in other words,

سرشماری را ثبت و جدول بندی می کردند، به عبارت

show the information in the form of

دیگر اطلاعات را در قالب

a table with rows and columns.

یک جدول با ردیف و ستون نشان می دادند.

The US census of 1890 was the first

سرشماری ایالات متحده در سال 1890 اولین موردی بود که

to use machines, and many censuses

از ماشین ها استفاده کرد، و امروزه بسیاری از سرشماری

today are electronically updated to

ها به صورت الکترونیکی به روز می شوند تا

record new trends and shifts in

روندها و تغییرات جدید در

populations as they happen.

جمعیت را ثبت کنند.

In fact, so much personal

در واقع،

information is now freely available

در حال حاضر اطلاعات شخصی بسیار زیادی

through social media and the

از طریق رسانه های اجتماعی و

internet that some people have

اینترنت آزادانه در دسترس است که برخی افراد اصلاً

questioned the need for having

نیاز

a census at all.

به سرشماری را زیر سوال برده اند.

Yes, it isn’t hard to find out about

بله، سخت نیست که در مورد

someone famous, like a TV star.

یک فرد مشهور، مانند یک ستاره تلویزیون، بدانید.

Someone like Danny Dyer, you mean?

یعنی کسی مثل دنی دایر؟

Right. In my quiz question I asked

درست. در سوال مسابقه من از

Sam which historical figure TV

سام پرسیدم که دنی دایر بازیگر تلویزیون با کدام شخصیت تاریخی

actor, Danny Dyer, was related to.

مرتبط است.

And I said it was

و من گفتم

C) Winston Churchill. Was I right?

ج) وینستون چرچیل. درست گفتم؟

It was a good guess, Sam, but

حدس خوبی بود سام،

the actual answer was

اما پاسخ واقعی

A) King Edward III. And no-one

الف) پادشاه ادوارد سوم بود. و هیچ

was more surprised that he was

کس بیشتر از خود بازیگر EastEnders تعجب نکرد که او

related to royalty than the

با خانواده سلطنتی مرتبط

EastEnders actor himself!

است!

OK, Neil, let’s recap the

خوب، نیل، بیایید

vocabulary from this programme

واژگان این برنامه را

about the census - the official

در مورد سرشماری -

counting of a nation’s population.

شمارش رسمی جمعیت یک کشور، مرور کنیم.

To figure something out means

فهمیدن چیزی به معنای

to understand it.

درک آن است.

The Romans used conscription

رومی ها از خدمت اجباری استفاده می کردند

to force men to join the army by law.

تا طبق قانون مردان را مجبور به پیوستن به ارتش کنند.

Taxation is the government’s

مالیات، سیستم دولت برای

system of taxing people to pay

اخذ مالیات از مردم برای پرداخت

for public services.

خدمات عمومی است.

A clerk is an office worker whose

کارمند یک کارمند اداری است که

job involves keeping records.

کارش شامل نگهداری سوابق است.

And tabulate means show

و جدول به معنای نمایش

information in the form of a table

اطلاعات به صورت جدول

with rows and columns.

با سطر و ستون است.

That’s all for our six-minute look

این همه برای نگاه شش دقیقه‌ای ما

at the census, but if we’ve whetted

به سرشماری است، اما اگر

your appetite for more why not

اشتهای شما را برای اطلاعات بیشتر افزایش داده‌ایم، چرا

check out the whole episode – it’s

کل قسمت را بررسی نکنید

available now on the website of

- اکنون در وب‌سایت

BBC World Service programme,

برنامه سرویس جهانی بی‌بی‌سی،

The Forum.

The Forum، در دسترس است.

Bye for now!

فعلا خداحافظ!

Bye bye.

خداحافظ.

Hello. This is 6 Minute English

سلام. این 6 دقیقه انگلیسی

from BBC Learning English.

از BBC Learning English است.

I’m Neil.

And I’m Georgina.

من نیل هستم

و من جورجینا هستم.

What do Homer, Ray Charles

هومر، ری چارلز

and Jorge Borges all have in

و خورخه بورخس چه چیزی

common, Georgina?

مشترک دارند، جورجینا؟

Hmm, so that’s the ancient Greek

هومر، پس این شاعر یونان باستان

poet, Homer; American singer,

، هومر است. خواننده آمریکایی،

Ray Charles; and Argentine writer,

ری چارلز; و نویسنده آرژانتینی،

Jorge Luis Borges… I can’t see

خورخه لوئیس بورخس... من نمی توانم

much in common there, Neil.

نقاط مشترک زیادی در آنجا ببینم، نیل.

Well, the answer is that they

خب جواب این است که

were all blind.

همه نابینا بودند.

Ah! But that obviously didn’t hold

آه! اما این بدیهی است که مانع

them back - I mean, they were

آنها نشد - منظورم این است که آنها

some of the greatest artists ever!

برخی از بزرگترین هنرمندان تاریخ بودند!

Right, but I wonder how easy they

درست است، اما نمی‌دانم

would find it living and working in

زندگی و کار در

the modern world.

دنیای مدرن چقدر آسان است.

Blind people can use a guide dog

افراد نابینا می توانند از سگ راهنما

or a white cane to help them

یا عصای سفید برای

move around.

حرکت در اطراف خود استفاده کنند.

Yes, but a white cane is hardly

بله، اما عصای سفید به سختی

advanced technology! Recently,

فناوری پیشرفته ای است! اخیراً

smartphone apps have been

اپلیکیشن‌هایی برای گوشی‌های هوشمند

invented which dramatically

اختراع شده‌اند که به طور چشمگیری

improve the lives of blind people

زندگی نابینایان را

around the world.

در سراسر جهان بهبود می‌بخشند.

In this programme on blindness

در این برنامه در مورد نابینایی

in the digital age we’ll be looking

در عصر دیجیتال

at some of these inventions, known

، برخی از این اختراعات را بررسی خواهیم کرد، که در

collectively as assistive technology –

مجموع به عنوان فناوری کمکی شناخته می‌شوند -

that’s any software or equipment

این هر نرم‌افزار یا تجهیزاتی است

that helps people work around their

که به افراد کمک می‌کند تا

disabilities or challenges.

ناتوانی‌ها یا چالش‌های خود را حل کنند.

But first it’s time for my quiz

اما اول وقت سوال مسابقه من است

question, Georgina. In 1842 a

، جورجینا. در سال 1842

technique of using fingers to feel

تکنیکی برای استفاده از انگشتان برای احساس کردن

printed raised dots was invented

نقاط برجسته ابداع شد

which allowed blind people to read.

که به افراد نابینا امکان خواندن می داد.

But who invented it? Was it:

اما چه کسی آن را اختراع کرد؟ آیا این بود:

a) Margaret Walker?,

الف) مارگارت واکر؟،

b) Louis Braille?, or

ب) لویی بریل؟، یا

c) Samuel Morse?

ج) ساموئل مورس؟

Hmm, I’ve heard of Morse code but

هوم، من در مورد کد مورس شنیده ام، اما

that wouldn’t help blind people

این به افراد نابینا کمک نمی کند که

read, so I think it’s, b) Louis Braille.

بخوانند، بنابراین فکر می کنم، ب) لویی بریل است.

OK, Georgina, we’ll find out the

خوب، جورجینا، ما

answer at the end of the programme.

پاسخ را در پایان برنامه خواهیم فهمید.

One remarkable feature of the latest

یکی از ویژگی های قابل توجه آخرین

assistive technology is its practicality.

فناوری کمکی، کاربردی بودن آن است.

Smartphone apps like ‘BeMyEyes’

اپلیکیشن‌های گوشی‌های هوشمند مانند «BeMyEyes»

allow blind users to find lost keys,

به کاربران نابینا این امکان را می‌دهند تا کلیدهای گمشده را پیدا کنند،

cross busy roads and even colour

از جاده‌های شلوغ عبور کنند و حتی رنگ

match their clothes.

لباس‌هایشان را با هم تطبیق دهند.

Brian Mwenda is CEO of a Kenyan

برایان موندا مدیرعامل یک

company developing this kind of

شرکت کنیایی است که این نوع

technology. Here he explains to

فناوری را توسعه می دهد. او در اینجا به

BBC World Service programme,

برنامه سرویس جهانی بی‌بی‌سی،

Digital Planet, how his devices seek

Digital Planet، توضیح می‌دهد که چگونه دستگاه‌هایش به دنبال

to enhance, not replace, the

تقویت عصای سفید سنتی هستند، نه جایگزین کردن

traditional white cane:

:

The device is very compatible with

این دستگاه با

any kind of white cane. So, once you

هر نوع عصای سفید بسیار سازگار است. بنابراین، هنگامی که

clip it on to any white cane it

آن را بر روی هر عصای سفیدی گیره می‌دهید،

works perfectly to detect the

کاملاً برای شناسایی

obstacles in front of you, and it

موانع پیش روی شما کار می‌کند و

relies on echo-location. So,

به مکان پژواک متکی است. بنابراین،

echo-location is the same technology

مکان‌یابی پژواک همان فناوری است

used by bats and dolphins to detect

که خفاش‌ها و دلفین‌ها برای شناسایی

prey and obstacles and all that. You

طعمه‌ها و موانع و همه چیز از آن استفاده می‌کنند.

send out a sound pulse and then

شما یک پالس صوتی می فرستید و بعد از

once it bounces off an obstacle, you

اینکه از مانعی خارج شد، می

can tell how far the obstacle is.

توانید بگویید که فاصله چقدر از مانع است.

When attached to a white cane, the

هنگامی که به یک عصای سفید متصل می‌شود،

digital device - called ‘Sixth Sense’ -

دستگاه دیجیتالی به نام «حس ششم»

can detect obstacles – objects which

می‌تواند موانع را تشخیص دهد - اشیایی که

block your way, making it difficult for

راه

you to move forward.

شما را می‌بندند و حرکت رو به جلو را برای شما دشوار می‌کنند.

‘Sixth Sense’ works using echo-location,

«حس ششم» با استفاده از مکان‌یابی اکو کار می‌کند،

a kind of ultrasound like that used by

نوعی سونوگرافی شبیه به امواج اولتراسوندی که توسط

bats who send out sound waves

خفاش‌ها استفاده می‌شود که امواج صوتی را

which bounce off surrounding objects.

از اجسام اطراف بیرون می‌فرستند.

The returning echoes show where these

پژواک های برگشتی نشان می دهد که این

objects are located.

اشیاء در کجا قرار دارند.

Some of the assistive apps are so

برخی از برنامه‌های کمکی آنقدر

smart they can even tell what kind of

هوشمند هستند که حتی می‌توانند تشخیص دهند که چه نوع

object is coming up ahead – be it a

جسمی در راه است - چه یک

friend, a shop door or a speeding car.

دوست، یک درب مغازه یا یک ماشین با سرعت بالا.

I guess being able to move around

من حدس می‌زنم که بتوانیم با

confidently really boosts people’s

اطمینان حرکت کنیم واقعاً استقلال مردم را تقویت می‌کند

independence.

.

Absolutely. And it’s challenging

کاملا. و

stereotypes around blindness too.

کلیشه‌های مربوط به نابینایی را نیز به چالش می‌کشد.

Blogger, Fern Lulham, who is blind

بلاگر، فرن لولهام، که خودش نابینا است

herself, uses assistive apps every day.

، هر روز از اپلیکیشن های کمکی استفاده می کند.

Here she is talking to

او در اینجا با

BBC World Service’s, Digital Planet:

سرویس جهانی بی‌بی‌سی، Digital Planet صحبت می‌کند:

I think the more that society sees

من فکر می‌کنم هرچه جامعه

blind people in the community, at work,

افراد نابینا را در جامعه، در محل کار،

in relationships it does help to tackle

در روابط بیشتر ببیند، به مقابله با

all of these stereotypes, it helps

همه این کلیشه‌ها کمک می‌کند، به

people to see blind and

افراد کمک می‌کند که نابینا و

visually-impaired people in a whole

کم بینا را ببینند. مردم به روشی کاملاً

new way and it just normalises

جدید و این فقط

disability – that’s what we need, we

ناتوانی را عادی می کند - این چیزی است که ما به آن نیاز داریم، ما

need to see people just getting on

باید ببینیم مردم فقط به

with their life and doing it and then

زندگی خود ادامه می دهند و آن را انجام می دهند و سپس

people won’t see it as such a big

مردم دیگر آن را به عنوان یک مشکل بزرگ نبینند

deal anymore, it’ll just be the ordinary.

، معمولی باشد

Fern distinguishes between people

فرن بین افرادی

who are blind, or unable to see, and

که نابینا هستند یا قادر به دیدن نیستند و

those who are visually impaired –

افرادی که دارای اختلال بینایی هستند تمایز قائل می شود -

experience a decreased ability to see.

کاهش توانایی دیدن را تجربه می کنند.

Assistive tech helps blind people

فناوری کمکی به افراد نابینا کمک می کند تا

lead normal, independent lives within

زندگی عادی و مستقلی را در

their local communities. Fern hopes

جوامع محلی خود داشته باشند. فرن امیدوار است

that this will help normalise disability –

که این امر به عادی سازی ناتوانی کمک کند -

treat something as normal which has

با چیزی عادی رفتار کنید که

not been accepted as normal before…

قبلاً به عنوان عادی پذیرفته نشده است ...

…so being blind doesn’t have to be a

... بنابراین نابینا بودن نباید مشکل

big deal – an informal way to say

بزرگی باشد - یک روش غیررسمی برای گفتن

something is not a serious problem.

چیزی مشکل جدی نیست.

Just keep your eyes closed for a

فقط یک دقیقه چشمان خود را بسته نگه دارید

minute and try moving around the

و سعی کنید در اتاق حرکت کنید

room. You’ll soon see how difficult

. به زودی خواهید دید که چقدر

it is… and how life changing this

دشوار است ... و تغییر زندگی این

technology can be.

فناوری چگونه می تواند باشد.

Being able to read books must also

توانایی خواندن کتاب نیز باید

open up a world of imagination.

دنیایی از تخیل را باز کند.

So what was the answer to your

پس جواب سوال مسابقه شما چه بود

quiz question, Neil?

، نیل؟

Ah yes. I asked Georgina who

آه بله. از جورجینا پرسیدم که چه کسی

invented the system of reading

سیستم خواندن را اختراع کرده است

where fingertips are used to feel

که در آن از نوک انگشتان برای احساس

patterns of printed raised dots.

الگوی نقاط برجسته چاپ شده استفاده می شود.

What did you say, Georgina?

چی گفتی جورجینا؟

I thought it was, b) Louis Braille.

من فکر کردم این بود، ب) لویی بریل.

Which was…of course the correct

که ... البته پاسخ صحیح بود

answer! Well done, Georgina – Louise

! آفرین، جورجینا – لوئیز

Braille the inventor of a reading

بریل مخترع یک

system which is known worldwide

سیستم خواندن که در سراسر جهان

simply as braille.

به سادگی به نام بریل شناخته می شود.

I suppose braille is an early example

تصور می‌کنم خط بریل یک نمونه اولیه

of assistive technology – systems

از فناوری کمکی است - سیستم‌ها

and equipment that assist people

و تجهیزاتی که به افراد

with disabilities to perform everyday

دارای معلولیت در انجام وظایف روزمره کمک

functions. Let’s recap the rest of

می‌کنند. بیایید بقیه واژگان را خلاصه کنیم

the vocabulary, Neil.

، نیل.

OK. An obstacle is an object that

خوب. مانع جسمی است

is in your way and blocks your

که سر راه شما قرار دارد و مانع حرکت شما می

movement.

شود.

Some assisted technology works

برخی از فن‌آوری‌های

using echo-location – a system of

کمکی با استفاده از مکان‌یابی اکو کار می‌کنند - سیستمی برای

ultrasound detection used by bats.

تشخیص اولتراسوند که توسط خفاش‌ها استفاده می‌شود.

Being blind is different from being

نابینا بودن

visually impaired - having a

با کم بینایی متفاوت است -

decreased ability to see, whether

کاهش توانایی دیدن، چه

disabling or not.

ناتوان کننده یا نه.

And finally, the hope is that

و در نهایت، امید این است که

assistive phone apps can help

برنامه‌های تلفن کمکی بتوانند به

normalise disability – change the

عادی‌سازی ناتوانی کمک کنند -

perception of something into

درک چیزی را به

being accepted as normal…

عنوان عادی پذیرفته شوند... .. به

..so that disability is no longer a

طوری که معلولیت دیگر مشکل

big deal – not a big problem.

بزرگی نیست - مشکل بزرگی نیست.

That’s all for this programme but

این همه برای این برنامه است، اما

join us again soon at 6 Minute English…

به زودی دوباره در 6 دقیقه انگلیسی به ما بپیوندید...

…and remember you can find many

...و به یاد داشته باشید که می توانید بسیاری

more 6 Minute topics and useful

از موضوعات 6 دقیقه ای و

vocabulary archived on

واژگان مفید را در bbclearningenglish.com بایگانی کنید

bbclearningenglish.com.

.

Don’t forget we also have an app

فراموش نکنید که ما همچنین یک برنامه داریم

you can download for free from

که می توانید به صورت رایگان از

the app stores. And of course we

فروشگاه های برنامه دانلود کنید. و البته ما

are all over social media, so come

در شبکه های اجتماعی حضور داریم، پس

on over and say hi.

بیایید و سلام کنید.

Bye for now!

فعلا خداحافظ!

Bye!

خدا حافظ!

Welcome to 6 Minute English, where

به 6 دقیقه انگلیسی خوش آمدید، جایی

we bring you an intelligent topic

که ما یک موضوع هوشمند

and six related items of vocabulary.

و شش مورد مرتبط از واژگان را برای شما آورده ایم.

I’m Neil.

من نیل هستم

And I’m Tim. And today we’re talking

و من تیم هستم و امروز ما در

about AI – or Artificial Intelligence.

مورد هوش مصنوعی یا هوش مصنوعی صحبت می کنیم.

Artificial Intelligence is the ability of

هوش مصنوعی توانایی

machines to copy human intelligent

ماشین‌ها برای کپی کردن رفتار هوشمند انسان

behaviour – for example, an

است – برای مثال، یک

intelligent machine can learn

ماشین هوشمند می‌تواند

from its own mistakes, and make

از اشتباهات خود درس بگیرد و

decisions based on what’s happened

بر اساس آنچه در گذشته اتفاق افتاده است تصمیم بگیرد

in the past.

.

There’s a lot of talk about AI these

این روزها صحبت های زیادی در مورد هوش مصنوعی وجود دارد

days, Neil, but it’s still just science

، نیل، اما هنوز هم فقط علمی

fiction, isn’t it?

تخیلی است، اینطور نیست؟

That’s not true – AI is everywhere.

این درست نیست - هوش مصنوعی همه جا وجود دارد.

Machine thinking is in our homes,

تفکر ماشینی در خانه ها،

offices, schools and hospitals.

ادارات، مدارس و بیمارستان های ما وجود دارد.

Computer algorithms are helping

الگوریتم‌های کامپیوتری به ما کمک می‌کنند تا

us drive our cars. They’re diagnosing

ماشین‌هایمان را رانندگی کنیم. آنها

what’s wrong with us in hospitals.

در بیمارستان ها مشکل ما را تشخیص می دهند.

They’re marking student essays…

آنها در حال علامت گذاری مقالات دانش آموزی هستند...

They’re telling us what to read on

آنها به ما می گویند که در

our smartphones…

تلفن های هوشمند خود چه چیزی بخوانیم...

Well, that really does sound like

خوب، واقعاً شبیه

science fiction – but it’s

داستان های علمی تخیلی به نظر می رسد - اما

happening already, you say, Neil?

شما می گویید که قبلاً اتفاق افتاده است، نیل؟

It’s definitely happening, Tim.

قطعا این اتفاق می افتد، تیم.

And an algorithm, by the way, is

و به هر حال، یک الگوریتم

a set of steps a computer follows

مجموعه ای از مراحل است که یک کامپیوتر

in order to solve a problem.

برای حل یک مسئله دنبال می کند.

So can you tell me what was the

پس می‌توانید به من بگویید

name of the computer which

نام رایانه‌ای که

famously beat world chess

champion Garry Kasparov

using algorithms in 1997?

در سال 1997 با استفاده از الگوریتم‌ها، قهرمان شطرنج جهان، گری کاسپاروف را شکست داد، چه بود؟

Was it…

a) Hal, b) Alpha 60,

آیا این ...

الف) هال، ب) آلفا 60

or, c) Deep Blue?

، یا ج) آبی عمیق؟

I’ll say Deep Blue.

من می گویم آبی عمیق.

Although I’m just guessing.

اگرچه من فقط حدس می زنم.

Was it an educated guess, Tim?

آیا این یک حدس علمی بود، تیم؟

I know a bit about chess…

من کمی در مورد شطرنج می دانم…

An educated guess is based

یک حدس تحصیلی مبتنی

on knowledge and experience

بر دانش و تجربه است

and is therefore likely to be correct.

و بنابراین احتمالاً درست است.

Well, we’ll find out later on how

خوب، ما بعداً متوجه خواهیم شد که

educated your guess was in

حدس شما در

this case, Tim!

این مورد چقدر آموزشی بود، تیم!

Indeed. But getting back to AI

در واقع. اما بازگشت به هوش مصنوعی

and what machines can do – are

و آنچه ماشین‌ها می‌توانند انجام دهند -

they any good at solving real-life

آیا آنها در حل مشکلات زندگی واقعی خوب

problems? Computers think in zeros

هستند؟ کامپیوترها به صفر

and ones don’t they? That sounds

و یک فکر می کنند، اینطور نیست؟

like a pretty limited language when

وقتی صحبت

it comes to life experience!

از تجربه زندگی به میان می آید، این زبان بسیار محدود به نظر می رسد!

You would be surprised to what

از اینکه

those zeroes and ones can do, Tim.

آن صفرها و یک ها چه کاری می توانند انجام دهند شگفت زده خواهید شد، تیم.

Although you’re right that AI does

اگرچه حق با شماست که هوش مصنوعی

have its limitations at the moment.

در حال حاضر محدودیت‌های خود را دارد.

And if something has limitations

و اگر چیزی محدودیت‌هایی

there’s a limit on what it can do or

دارد، محدودیتی برای کارهایی که می‌تواند انجام دهد یا

how good it can be.

اینکه چقدر می‌تواند خوب باشد، وجود دارد.

OK – well now might be a good time

خوب - اکنون ممکن است زمان خوبی

to listen to Zoubin Bharhramani,

برای گوش دادن به صحبت های زوبین بهرهرمانی،

Professor of Information Engineering

استاد مهندسی اطلاعات

at the University of Cambridge and

در دانشگاه کمبریج و

deputy director of the Leverhulme Centre

معاون مرکز لورهولم

for the Future of Intelligence.

برای آینده اطلاعات باشد.

He’s talking about what limitations

او در مورد محدودیت های

AI has at the moment.

هوش مصنوعی در حال حاضر صحبت می کند.

I think it’s very interesting how many

من فکر می کنم خیلی جالب است که بسیاری

of the things that we take for granted –

از چیزهایی را که ما بدیهی می دانیم -

we humans take for granted – as being

ما انسان ها - به عنوان

sort of things we don’t even think about

چیزهایی هستند که حتی به آنها فکر نمی کنیم،

like how do we walk, how do we reach,

مانند اینکه چگونه راه برویم، چگونه به آن برسیم،

how do we recognize our mother. You

چگونه خودمان را تشخیص دهیم. مادر.

know, all these things. When you start

میدونی همه این چیزا وقتی شروع

to think how to implement them on a

به فکر کردن به نحوه پیاده‌سازی آن‌ها روی

computer, you realize that it’s those

رایانه می‌کنید، متوجه می‌شوید

things that are incredibly difficult to get

که انجام دادن آن‌ها توسط

computers to do, and that’s where the

رایانه‌ها فوق‌العاده دشوار است، و این همان جایی است که

current cutting edge of research is.

لبه برش تحقیقات فعلی است.

If we take something for granted we

اگر چیزی را بدیهی بدانیم

don’t realise how important something is.

، متوجه نمی شویم که چیزی چقدر مهم است.

You sometimes take me for granted, I

تو گاهی اوقات من را بدیهی می گیری،

think, Neil.

فکر می کنم نیل.

No – I never take you for granted, Tim!

نه - من هرگز تو را بدیهی نمی دانم، تیم!

You’re far too important for that!

شما برای آن خیلی مهم هستید!

Good to hear! So things we take for

خرسند از شنیدن! بنابراین چیزهایی که ما بدیهی می دانیم

granted are doing every day tasks like

انجام کارهای روزانه مانند

walking, picking something up, or

راه رفتن، برداشتن چیزی یا

recognizing somebody. We implement –

شناختن کسی است. ما

or perform – these things without

این چیزها را بدون فکر اجرا می‌کنیم - یا انجام می‌دهیم

thinking – Whereas it’s cutting edge

- در حالی که

research to try and program a

تلاش و برنامه‌ریزی

machine to do them.

ماشینی برای انجام آن‌ها یک تحقیق پیشرفته است.

Cutting edge means very new and

لبه برش به معنای بسیار جدید و

advanced. It’s interesting isn't it, that

پیشرفته است. جالب نیست که

over ten years ago a computer beat

بیش از ده سال پیش یک کامپیوتر

a chess grand master – but the

یک استاد بزرگ شطرنج را شکست داد - اما

same computer would find it incredibly

همان کامپیوتر

difficult to pick up a chess piece.

برای برداشتن یک مهره شطرنج بسیار دشوار است.

I know. It’s very strange. But now

میدانم. خیلی عجیب است اما اکنون به

you’ve reminded me that we need

من یادآوری کردید که ما

the answer to today’s question.

به پاسخ سوال امروز نیاز داریم.

Which was: What was the name

که این بود:

of the computer which famously

نام کامپیوتری که در سال 1997

beat world chess champion

قهرمان شطرنج جهان،

Garry Kasparov in 1997? Now, you

گری کاسپاروف را شکست داد، چه بود؟ حالا، شما

said Deep Blue, Tim, and … that was

گفتید دیپ بلو، تیم، و ...

the right answer!

این پاسخ درست بود!

You see, my educated guess was

ببینید، حدس تحصیلی من

based on knowledge and experience!

بر اساس دانش و تجربه بود!

Or maybe you were just lucky. So, the

یا شاید شما فقط خوش شانس بودید. بنابراین،

IBM supercomputer Deep Blue played

ابرکامپیوتر IBM Deep Blue در دو مسابقه شطرنج به

against US world chess champion

مصاف قهرمان شطرنج جهان آمریکا،

Garry Kasparov in two chess matches.

گری کاسپاروف رفت.

The first match was played in

اولین بازی

Philadelphia in 1996 and was

در سال 1996 در فیلادلفیا برگزار شد و

won by Kasparov. The second was

کاسپاروف برنده شد. دومین

played in New York City in 1997

بازی در سال 1997 در شهر نیویورک برگزار شد

and won by Deep Blue. The 1997

و دیپ بلو برنده شد. مسابقه 1997

match was the first defeat of a

اولین شکست یک

reigning world chess champion

قهرمان شطرنج جهان

by a computer under

توسط کامپیوتر تحت

tournament conditions.

شرایط مسابقات بود.

Let’s go through the words we

بیایید کلماتی را که امروز یاد گرفتیم مرور کنیم

learned today. First up was

. ابتدا

‘artificial intelligence’ or AI – the

«هوش مصنوعی» یا AI بود -

ability of machines to copy human

توانایی ماشین‌ها برای کپی کردن

intelligent behaviour.

رفتار هوشمند انسان.

“There are AI programs that can

برنامه های هوش مصنوعی وجود دارند که می توانند

write poetry.”

شعر بنویسند.

Do you have any examples you

آیا نمونه ای دارید که

can recite?

بتوانید بگویید؟

Afraid I don’t! Number two – an

میترسم که نکنم! شماره دو -

algorithm is a set of steps a

الگوریتم مجموعه ای از مراحل است که

computer follows in order to

رایانه برای

solve a problem. For example,

حل یک مسئله دنبال می کند. به عنوان مثال،

“Google changes its search

"Google الگوریتم جستجوی خود

algorithm hundreds of times

را صدها بار

every year.”

در سال تغییر می دهد."

The adjective is algorithmic – for

این صفت الگوریتمی است - به

example, “Google has made many

عنوان مثال، "گوگل

algorithmic changes.”

تغییرات الگوریتمی زیادی ایجاد کرده است."

Number three – if something has

شماره سه – اگر چیزی

‘limitations’ – there’s a limit on

«محدودیت‌هایی» داشته باشد – محدودیتی در مورد

what it can do or how good it

کاری که می‌تواند انجام دهد یا اینکه چقدر

can be. “Our show has certain

می‌تواند خوب باشد وجود دارد. "نمایش ما

limitations – for example, it’s only

محدودیت های خاصی دارد - برای مثال، فقط

six minutes long!”

شش دقیقه طول می کشد!"

That’s right – there’s only time to

درست است - فقط زمان برای

present six vocabulary items.

ارائه شش مورد واژگانی وجود دارد.

Short but sweet!

کوتاه اما شیرین!

And very intelligent, too. OK, the

و همچنین بسیار باهوش. بسیار خوب،

next item is ‘take something for

مورد بعدی «چیزی را بدیهی بگیر

granted’ – which is when we don’t

» است - یعنی زمانی که ما

realise how important something is.

متوجه اهمیت چیزی نیستیم.

“We take our smart phones for granted

ما این روزها تلفن های هوشمند خود را بدیهی می دانیم

these days – but before 1995 hardly

- اما قبل از سال 1995 به ندرت

anyone owned one.”

کسی صاحب یک تلفن هوشمند بود.

Number five – ‘to implement’ – means

شماره پنج - "اجرا کردن" - به معنای

to perform a task, or take action.

انجام یک کار یا اقدام است.

“Neil implemented some changes

"نیل تغییراتی

to the show.”

را در نمایش اعمال کرد."

The final item is ‘cutting edge’ – new

مورد نهایی "لبه برش" - جدید

and advanced – “This software is

و پیشرفته - "این نرم افزار

cutting edge.”

پیشرفته است."

“The software uses cutting edge

"این نرم افزار از

technology.”

فناوری پیشرفته استفاده می کند."

OK – that’s all we have time for on

خوب - این تمام چیزی است که در

today’s cutting edge show. But please

نمایش پیشرفته امروز برای آن وقت داریم. اما

check out our Instagram, Twitter,

لطفا صفحات اینستاگرام، توییتر،

Facebook and YouTube pages.

فیسبوک و یوتیوب ما را بررسی کنید.

Bye-bye!

Goodbye!

خداحافظ!

خداحافظ!