Taliban: No beard, no job!: BBC News Review

'No beard, no job' for government workers in Afghanistan.

"بدون ریش، بدون کار" برای کارمندان دولتی در افغانستان.

This is News Review from BBC Learning English.

این بررسی خبری از آموزش انگلیسی BBC است.

I'm Rob and joining me to talk about the language

من راب هستم و نیل به من می پیوندد تا در مورد زبان

behind the headlines is Neil. Hello Neil.

پشت تیترها صحبت کنیم. سلام نیل.

Hi there, Rob, and hello everyone.

سلام، راب، و سلام به همه.

If you'd like to test yourself on the vocabulary we look at in this programme,

اگر می‌خواهید خود را بر روی واژگانی که در این برنامه به آن نگاه می‌کنیم آزمایش کنید

there is a quiz on our website at bbclearningenglish.com.

، یک مسابقه در وب‌سایت ما به نشانی bbclearningenglish.com وجود دارد.

But now, let's have a look at some details of that story

اما اکنون، اجازه دهید نگاهی به جزئیات آن داستان

from this BBC News report:

از این گزارش بی‌بی‌سی بی‌بی‌سی بیاندازیم:

So, as you just heard there, the Taliban government in Afghanistan,

بنابراین، همانطور که در آنجا شنیدید، دولت طالبان در افغانستان

which took control back in August,

که در ماه اوت کنترل را

have put out an order that men without beards will be sent home

به دست گرفت، دستور داده است که مردان بدون ریش این کار را انجام دهند. به خانه فرستاده شوند

and lose their jobs.

و شغل خود را از دست بدهند.

It's amongst a series of measures that have been brought in.

این یکی از مجموعه‌ای از اقداماتی است که وارد شده است.

And we've got three words and expressions that you can use

و ما سه کلمه و عبارت داریم که می‌توانید از آنها

to talk about this story from news headlines.

برای صحبت درباره این داستان از سرفصل‌های اخبار استفاده کنید.

What are they please, Neil?

لطفاً آنها چه هستند، نیل؟

We have: 'hardliners', 'bars' and 'show up'.

ما این موارد را داریم: «تندروها»، «میله‌ها» و «نمایش دادن».

That's 'hardliners', 'bars' and 'show up'.

یعنی «تندروها»، «میله‌ها» و «نمایش دادن».

OK. Let's have a look at the first news headline please.

خوب. لطفا نگاهی به تیتر اول خبر بیاندازیم.

The first headline is from The Times of India and it reads:

تیتر اول از روزنامه تایمز هند است و می‌خواند:

That's 'hardliners' — people with strong beliefs or views.

اینها «تندروها» هستند - افرادی با عقاید یا دیدگاه‌های قوی.

That's right, yes. So, the first thing to say is

درست است، بله. بنابراین، اولین چیزی که باید گفت این است

that this word 'hardliner' is quite clearly made up of two parts:

که این کلمه "hardliner" به وضوح از دو بخش تشکیل شده است:

'hard' and 'liners'.

"hard" و "liners".

And in this headline, in this version of it,

و در این تیتر، در این نسخه از آن

the words are separated — or connected even — with a hyphen,

، کلمات با خط فاصله از هم جدا شده اند - یا حتی به هم متصل می شوند،

but you will often see this word as just one word.

اما اغلب این کلمه را فقط یک کلمه خواهید دید.

Yeah. So, if we break this...

آره بنابراین، اگر این ...

this expression down, we've got 'hard', which is something very strong,

این عبارت را بشکنیم، «سخت» داریم که چیزی بسیار قوی است،

and then 'liners' or a 'line'

و سپس «خط» یا «خط

is when you follow a particular belief or opinion.

» زمانی است که از یک باور یا عقیده خاص پیروی می‌کنید.

You follow a particular line, don't you?

شما یک خط خاص را دنبال می کنید ، نه؟

Yeah, that's a really useful way of thinking about it.

بله، این یک روش واقعا مفید برای فکر کردن در مورد آن است.

The word 'hard' in this case means strong

کلمه سخت در این مورد به معنای قوی

and 'line', as you said, is opinion.

و خط همانطور که شما گفتید نظر است.

So, we can use the word 'line' to refer to your point of view or opinion:

بنابراین، می توانیم از کلمه "خط" برای اشاره به دیدگاه یا نظر شما استفاده کنیم:

'What is your line on something?' It means what do you think about it.

"خط شما در مورد چیزی چیست؟" یعنی نظرت در موردش چیه

And so, a 'hardliner' is someone who has a very strong interpretation

و بنابراین، "تندرو" کسی است که تفسیر بسیار قوی

of how something should be.

از اینکه یک چیزی چگونه باید باشد دارد.

So, it's very difficult to get them to change their mind, I guess.

بنابراین، من حدس می‌زنم خیلی سخت است که آنها را مجبور کنیم نظرشان را تغییر دهند.

Yes, these are inflexible people:

بله، اینها افراد انعطاف ناپذیری هستند:

people whose minds don't change

افرادی که ذهنشان تغییر نمی کند

and who often have the strongest interpretation

و اغلب قوی ترین تفسیر را

of a particular point of view or opinion,

از یک دیدگاه یا عقیده خاص دارند،

even amongst a group of people with the same opinion.

حتی در میان گروهی از افراد با همان عقیده.

So, within, for example, a political party,

بنابراین، برای مثال، در یک حزب سیاسی

the people in the party will have a similar opinion to each other,

، افراد در حزب نظری مشابه با یکدیگر خواهند داشت،

but the 'hardliners' are the ones with the most extreme,

اما «تندروها» کسانی هستند که افراطی‌ترین

or strongest, or strictest interpretation.

، قوی‌ترین یا سخت‌گیرانه‌ترین تفسیر را دارند.

And in the headline, we were using 'hardliners' as a noun,

و در تیتر، ما از "hardliners" به عنوان اسم استفاده می کردیم،

but you can also use this as an adjective, can't you?

اما شما می توانید این را به عنوان یک صفت نیز استفاده کنید، نه؟

Yes, you can use it as an adjective,

بله، شما می توانید آن را به عنوان یک صفت،

for example, ahead of the word 'approach':

به عنوان مثال، قبل از کلمه "رویکرد" استفاده کنید

a 'hardline approach' to something.

: "رویکرد سخت" به چیزی.

And again, it means that you have a very strict approach to whatever situation.

و باز هم به این معنی است که شما در هر موقعیتی رویکردی بسیار سختگیرانه دارید.

So, if I was in the office and, you know, I like to drink tea;

بنابراین، اگر من در دفتر بودم و می دانید، دوست دارم چای بنوشم.

I won't consider drinking coffee.

من به نوشیدن قهوه فکر نمی کنم.

Does that mean I'm taking a...

آیا این به این معنی است که من یک

I'm taking a 'hardline approach' towards drinking tea?

... رویکرد سختگیرانه نسبت به نوشیدن چای دارم؟

Well, you could say that... it would be a little bit strange to be honest,

خوب، می توانید بگویید که... صادقانه بگوییم کمی عجیب است،

because we use 'hardliner' or 'hardline approach'

زیرا ما از «رویکرد تندرو» یا «رویکرد تندرو»

usually to refer to something which is pretty serious

معمولاً برای اشاره به چیزی که بسیار جدی است

and your decision between tea and coffee I'm afraid,

و تصمیم شما بین چای و قهوه استفاده می کنیم، استفاده می کنیم. ترس،

Rob, is not that serious.

راب، آنقدرها هم جدی نیست.

However, you could use it in a, sort of, humorous way

با این حال، می توانید از آن به شیوه ای طنزآمیز استفاده کنید

because it exaggerates the importance of... of this thing.

زیرا اهمیت این موضوع را اغراق آمیز می کند.

OK. Let's have a summary:

خوب. بیایید خلاصه ای داشته باشیم:

So, we're talking about the Taliban today

بنابراین، ما امروز در مورد طالبان صحبت می کنیم

and of course last year we covered the story

و البته سال گذشته

where they took over Kabul and the rest of Afghanistan

in our News Review programme. How can we watch that video again?

در برنامه مرور اخبار خود به ماجرای تسلط آنها بر کابل و بقیه افغانستان پرداختیم. چگونه می توانیم آن ویدیو را دوباره تماشا کنیم؟

All you have to do is click on the link below.

تنها کاری که باید انجام دهید این است که روی لینک زیر کلیک کنید.

OK. Now, let's have a look at your next news headline please.

خوب. حالا بیایید نگاهی به تیتر اخبار بعدی شما بیاندازیم.

Yeah, the next headline comes from Reuters and it reads:

آره، تیتر بعدی از رویترز می‌آید و می‌خواند:

So, that's 'bars' — officially prevents something from happening.

بنابراین، این «میله‌ها» است - رسماً از وقوع چیزی جلوگیری می‌کند.

Yes, that's spelt B-A-R-S.

بله، املای آن B-A-R-S است.

In this headline it's a verb: 'to bar' something.

در این عنوان یک فعل است: چیزی را "محدود کردن".

But, it's useful to think of it as its noun form: 'a bar'.

اما، مفید است که آن را به عنوان شکل اسمی آن در نظر بگیرید: "یک نوار".

Now, a 'bar' is usually a long piece of metal,

در حال حاضر، "میله" معمولاً یک قطعه فلزی بلند است که

often used, for example, on a prison window or door

اغلب، برای مثال، روی پنجره یا در زندان

to prevent people getting out,

برای جلوگیری از بیرون آمدن افراد استفاده می شود،

and that is how it's used as a verb.

و به این صورت است که از آن به عنوان فعل استفاده می شود.

It means to prevent something from getting through.

به معنای جلوگیری از عبور چیزی است.

If you imagine, for example, a pathway or...

اگر تصور کنید، برای مثال، یک مسیر یا...

you're trying to get through a door and there is a 'bar',

می‌خواهید از دری عبور کنید و یک «نوار» وجود دارد

the 'bar' is going to prevent you from getting through where you want to go.

، «نوار» مانع از عبور شما از جایی که می‌خواهید می‌شود، می‌شود.

And as a verb, if you 'bar' someone from doing something,

و به عنوان یک فعل، اگر کسی را از انجام کاری منع کنید، به

it means you stop them.

این معنی است که او را متوقف می کنید.

Yeah, and a criminal — if we put them in prison,

بله، و یک جنایتکار - اگر آنها را به زندان بیاندازیم،

we sometimes say: 'We put them behind bars,' don't we?

گاهی اوقات می گوییم: "ما آنها را پشت میله های زندان می گذاریم"، اینطور نیست؟

That's the noun again — the physical 'bars'.

این دوباره اسم است - "نوارهای" فیزیکی.

That's right, yes. Yeah.

درست است، بله. آره

And we can use other words, such as 'bans'

و ما می توانیم از کلمات دیگری مانند "ممنوعیت"

and 'prevents' and 'stops' as well, yeah?

و "جلوگیری" و "توقف" نیز استفاده کنیم، بله؟

Yes, 'bans', 'prevents', 'stops':

بله، "ممنوعیت"، "جلوگیری می کند"، "توقف":

they all have the same meaning as this word 'bars'.

همه آنها به معنای این کلمه "میله ها" هستند.

Great. Thanks for that. Let's have a summary:

عالی. برای آن متشکرم. بیایید یک خلاصه داشته باشیم:

So, we were looking at words like 'bars', 'bans' and 'prevents'.

بنابراین، ما به کلماتی مانند "میله ها"، "ممنوعیت" و "جلوگیری می کند" نگاه می کردیم.

We did a programme about the difference between 'prevents' and 'avoid':

ما برنامه‌ای درباره تفاوت بین «جلوگیری» و «اجتناب» انجام

it's English in a Minute. How can we watch that again please, Neil?

دادیم: انگلیسی در یک دقیقه است. چگونه می توانیم دوباره آن را تماشا کنیم، نیل؟

If you've got just one minute to spare,

اگر فقط یک دقیقه وقت

you could learn something really useful:

دارید، می توانید چیزهای بسیار مفیدی یاد بگیرید:

click the link below.

روی پیوند زیر کلیک کنید.

Now, let's have a look at your next headline please.

حالا بیایید نگاهی به تیتر بعدی شما داشته باشیم.

Yes. My next headline comes from The Daily Sabah and it reads:

آره. تیتر بعدی من از روزنامه دیلی صباح می آید و می گوید:

That's 'show up' — appear at a place.

این "نمایش" است - در یک مکان ظاهر شوید.

So, 'show up' is a phrasal verb made up of two parts:

بنابراین، "نمایش" یک فعل عبارتی است که از دو بخش

'show' and 'up'.

"نمایش" و "بالا" تشکیل شده است.

Now, let's break that down. I know about a 'show'.

حالا، بیایید آن را تجزیه کنیم. من در مورد یک "نمایش" می دانم.

A 'show' is something I might go and see in the West End,

«نمایش» چیزی است که ممکن است بروم و در وست اند ببینم،

where people are dancing and singing and things like that.

جایی که مردم در حال رقصیدن و آواز خواندن و چیزهایی از این دست هستند.

Is it that kind of show we're talking about here?

آیا این نوع نمایشی است که ما در اینجا در مورد آن صحبت می کنیم؟

No, it's not, Rob.

نه، اینطور نیست، راب.

'Show' in this sense is connected to arrival, appearance.

"نمایش" در این معنا به ورود، ظاهر مرتبط است.

So, to 'show up' somewhere is to arrive or to appear in that place,

بنابراین، «ظهور کردن» در جایی به معنای رسیدن یا ظاهر شدن در آن مکان است،

often in a slightly unplanned way.

اغلب به شکلی ناخواسته.

So, for example, you might want to make a reservation in a restaurant,

بنابراین، برای مثال، ممکن است بخواهید مثلاً در یک رستوران رزرو کنید

for example, and you phone up and you say:

، و با تلفن تماس بگیرید و بگویید:

'Do I need a reservation or can I just show up?'

"آیا من نیاز به رزرو دارم یا می توانم فقط حاضر شوم؟"

and that means arrive — appear,

و این یعنی رسیدن -

as I said, without necessarily a, kind of, firm plan.

همانطور که گفتم بدون لزوماً یک نوع برنامه محکم ظاهر شوید.

But, if you do have a plan and you're late,

اما، اگر برنامه‌ای دارید و دیر کرده‌اید

then we can say you 'show up' late.

، می‌توانیم بگوییم که دیر حاضر شده‌اید.

Yes, it can also be used, kind of, generally to mean arrive

بله، معمولاً به معنای رسیدن

and informally, as you just said then, if somebody arrived late,

و غیررسمی نیز می‌تواند استفاده شود، همانطور که قبلاً گفتید، اگر کسی دیر رسید،

you could ask them why they have 'shown up' late

می‌توانید از آنها بپرسید که چرا دیر «ظاهر شده‌اند»

or you could complain about a bus 'showing up' late.

یا می‌توانید از «نمایش اتوبوس» شکایت کنید. تا اواخر.

Yeah. And I 'showed up' late for this recording, didn't I,

آره و من دیر برای این ضبط حاضر شدم، نه،

because I was showing off my new shoes?

چون داشتم کفش های جدیدم را به نمایش می گذاشتم؟

There's a few more meanings of 'show' there.

چند معنی دیگر از "نمایش" در آنجا وجود دارد.

A couple of meanings of 'show' there. So, we have the one

چند معنی از "نمایش" وجود دارد. بنابراین، ما چیزی را

we're talking about: to arrive, appear.

داریم که در مورد آن صحبت می کنیم: رسیدن، ظاهر شدن.

And then you've got 'show off', which means to...

و سپس شما 'show off' دارید، که به معنای...

well, kind of, display proudly something and it...

خوب، به نوعی ، با افتخار چیزی را نشان می دهید و آن را...

What we see here is how we can have phrasal verbs

آنچه در اینجا می بینیم این است که چگونه می توانیم افعال عبارتی داشته باشیم

that only alter in the second part —

که فقط در قسمت دوم تغییر می کنند

the particle, the preposition part:

- ذره، قسمت حرف اضافه

the 'up', 'off', 'on', those parts —

: «بالا»، «خاموش»، «روشن»، آن قسمت ها -

and it radically changes the meaning.

و معنی را به شدت تغییر می دهد.

It's just something you have to learn, I'm afraid.

این فقط چیزی است که باید یاد بگیرید، می ترسم.

And also a similar meaning for 'show up' is 'turn up', yeah?

و همچنین معنای مشابهی برای "ظهور کردن" "برآمدن" است، بله؟

Yes, 'turn up' is the same as 'show up'.

بله، «نظارت کردن » همان «نمایش» است.

OK. Let's now have a summary:

خوب. حالا بیایید یک خلاصه داشته باشیم:

Now, it's time to recap the words

حالا، وقت آن است که کلمات

and expressions that we've talked about today please, Neil.

و عباراتی را که امروز در مورد آنها صحبت کردیم، مرور کنیم، نیل.

Yes, we looked at 'hardliners' — people with strict views or beliefs.

بله، ما به «تندروها» نگاه کردیم - افرادی با دیدگاه ها یا اعتقادات سختگیرانه.

'Bars' — officially prevents something from happening.

«میله‌ها» - رسماً از وقوع چیزی جلوگیری می‌کند.

And 'show up' — appear at a place.

و "نمایش" - در یک مکان ظاهر شوید.

Now, if you want to test your understanding

اکنون، اگر می خواهید درک خود را

of these words and expressions,

از این کلمات و عبارات آزمایش کنید،

we have a quiz on our website

ما یک مسابقه در وب سایت خود به آدرس

at bbclearningenglish.com.

bbclearningenglish.com داریم.

And that's a good place to go to to check out

و این مکان خوبی برای رفتن به آن برای بررسی

all our other Learning English resources.

سایر منابع یادگیری زبان انگلیسی ما است.

And don't forget — we're on social media as well, so you can't miss us.

و فراموش نکنید - ما نیز در رسانه های اجتماعی هستیم، بنابراین نمی توانید ما را از دست بدهید.

Right, that's all for today's News Review.

درست است، این همه برای بررسی اخبار امروز است.

Thank you so much for watching and we'll see you next time.

از تماشای شما بسیار متشکرم و دفعه بعد شما را خواهیم دید.

Bye bye.

خداحافظ.

Goodbye.

خداحافظ.