Pegasus: Activists 'spied on': BBC News Review

Pegasus spyware, designed to monitor terrorists, is being used to spy

بر اساس تحقیقات جدید، نرم افزار جاسوسی پگاسوس که برای نظارت بر تروریست ها طراحی شده است، برای جاسوسی

on journalists and activists, according to a new investigation.

از روزنامه نگاران و فعالان استفاده می شود .

This is News Review from BBC Learning English.

این بررسی خبری از آموزش انگلیسی BBC است.

I'm Neil and joining me today is Roy. Hi Roy.

من نیل هستم و امروز روی به من می پیوندد . سلام روی.

Hello Neil and hello everybody.

سلام نیل و سلام به همه.

Yeah, if our wonderful viewers want to test themselves on the vocabulary

بله، اگر بینندگان فوق‌العاده ما بخواهند خود را روی واژگان

around this story, all they need to do is head to our website

پیرامون این داستان آزمایش کنند، تنها کاری که باید انجام دهند این است که

bbclearningenglish.com for a quiz.

برای یک مسابقه به وب‌سایت ما bbclearningenglish.com سر بزنند.

But now, let's listen to a BBC News report about this story:

اما حالا بیایید به گزارش بی بی سی نیوز در مورد این داستان گوش دهیم:

So, the story is a military-grade piece of spyware known as Pegasus,

بنابراین، داستان یک جاسوس افزار درجه نظامی است که به نام Pegasus شناخته می شود و

which was designed to monitor the

برای نظارت بر

activities of terrorists and criminals around the world,

فعالیت های تروریست ها و جنایتکاران در سراسر جهان طراحی شده بود

is now apparently being used to spy on journalists and activists.

، اکنون ظاهراً مورد استفاده قرار می گیرد. برای جاسوسی از خبرنگاران و فعالان.

That is according to some investigative journalism.

این بر اساس برخی از روزنامه نگاری های تحقیقی است.

You've been scanning the world's media for this story,

شما رسانه های جهان را برای این داستان اسکن

haven't you Roy? You've picked out three really useful words.

کرده اید، نه روی؟ شما سه کلمه بسیار مفید را انتخاب کرده اید.

What have you got?

چی داری؟

Yes. We have: 'targets', 'hack' and 'rogue'.

آره. ما داریم: "هدف"، "هک" و "سرکش".

'Targets', 'hack' and 'rogue'.

"هدف"، "هک" و "سرکش".

So, let's have a look at your first headline please.

بنابراین، لطفاً به اولین تیتر شما نگاهی بیندازیم.

Our first headline comes from right here,

اولین تیتر ما از همین جا

back at home, from the BBC and it reads:

، در خانه، از بی‌بی‌سی می‌آید و می‌خواند:

'Targets' – chooses something to attack or pay attention to.

«هدف‌ها» – چیزی را برای حمله یا توجه کردن انتخاب می‌کند.

Yeah. So, this word is spelt T-A-R-G-E-T-S

آره بنابراین، این کلمه T-A-R-G-E-T-S

and it's being used as a verb in the headline.

نوشته می شود و به عنوان یک فعل در عنوان استفاده می شود.

Yeah. So, 'targets' – I know what 'targets' are. There's that game

آره بنابراین، "هدف ها" - من می دانم که "هدف ها" چیست. یک بازی وجود دارد که

where you throw little arrows towards a board that is a 'target'.

در آن فلش های کوچک را به سمت تخته ای پرتاب می کنید که یک "هدف" است.

What's the connection between this and this story.

چه ارتباطی بین این و این داستان وجود دارد.

Well, that game is called darts and I am absolutely terrible at it.

خب، آن بازی دارت نام دارد و من در آن کاملاً وحشتناک هستم.

I get this little dart and I try and throw it at the 'target'; I try and

من این دارت کوچک را می گیرم و سعی می کنم آن را به سمت "هدف" پرتاب کنم. من تلاش می کنم و

hit the 'target'. That, in that case, is a noun – 'target' there.

به "هدف" ضربه می زنم. در آن صورت، این یک اسم است - "هدف" در آنجا.

I'm terrible at it: I always hit the wall, people need to duck.

من در آن وحشتناک هستم: من همیشه به دیوار ضربه می زنم ، مردم باید اردک بزنند.

But the idea there is I'm trying to hit the 'target' – hit the board

اما ایده وجود دارد من سعی می کنم به "هدف" ضربه بزنم - به تخته ضربه بزنم

– and in the verb form, we say that 'we are targeting something':

- و در شکل فعل، می گوییم "ما چیزی را هدف قرار می دهیم":

trying to hit it or we're paying attention to it.

سعی می کنیم آن را بزنیم یا به آن توجه می کنیم.

OK. So, that's a very literal definition we just gave there,

خوب. بنابراین، این یک تعریف کاملاً تحت اللفظی است که ما در آنجا ارائه کردیم،

with somebody actually physically throwing something at a object

با اینکه کسی واقعاً به طور فیزیکی چیزی را به سمت یک شی

called a 'target', but we use it more figuratively, don't we?

به نام "هدف" پرتاب می کند، اما ما از آن به صورت مجازی تر استفاده می کنیم، اینطور نیست؟

We do. So, as I said, when you want to pay attention to something,

ما انجام می دهیم. بنابراین، همانطور که گفتم، وقتی می‌خواهید به چیزی توجه کنید،

to monitor something, you can 'target' someone or

چیزی را زیر نظر بگیرید، می‌توانید کسی یا چیزی را هدف قرار دهید

something and that's what it's being used as in the headline.

و این همان چیزی است که از آن در عنوان استفاده می‌شود.

They're not trying to literally hit the journalists or activists,

آنها در صدد ضربه زدن به روزنامه نگاران یا فعالان

but they are paying attention to them.

نیستند، بلکه به آنها توجه دارند. اگر بخواهید

They have selected them as their focus, if you like.

آنها را به عنوان تمرکز خود انتخاب کرده اند.

Yeah. Now, this is a word that we see often in connection to advertising.

آره اکنون این کلمه ای است که اغلب در ارتباط با تبلیغات می بینیم.

We do. We do. So, quite commonly adverts will identify

ما انجام می دهیم. ما انجام می دهیم. بنابراین ، معمولاً تبلیغات

a 'target market'. So, quite commonly we see these adverts for toys,

یک "بازار هدف" را شناسایی می کنند. بنابراین، معمولاً ما این تبلیغات را برای اسباب‌بازی‌ها می‌بینیم

which target children: you know, they're very vibrant, there's a happy

که کودکان را هدف قرار می‌دهند: می‌دانید، آنها بسیار پر جنب و جوش هستند، کودکی شاد

child playing with the toy, and they're used to 'target' children,

با این اسباب‌بازی بازی می‌کند، و آنها برای «هدف قرار دادن» کودکان

or to 'target' the parents to give them an idea of what to buy.

یا «هدف قرار دادن» استفاده می‌کنند. والدین به آنها ایده بدهند که چه چیزی بخرند.

So, it's... there's a lot of, kind of, psychology behind it.

بنابراین، این ... بسیاری از روانشناسی در پشت آن وجود دارد.

People are selecting a 'target' audience or market, thinking

مردم در حال انتخاب یک مخاطب یا بازار "هدف" هستند و به این فکر می کنند

about what people want to see and when they will be watching it.

که مردم چه چیزی را می خواهند ببینند و چه زمانی آن را تماشا خواهند کرد.

Yes, also a word used often in the media: a 'target audience'.

بله، همچنین کلمه ای که اغلب در رسانه ها استفاده می شود : "مخاطب هدف".

We have a 'target audience', don't we Roy?

ما یک "مخاطب هدف" داریم، نه روی؟

We do, yeah. We want to... our 'target audience' are

ما انجام می دهیم، بله. ما می خواهیم ... "مخاطبان هدف" ما

people around the world who want to learn English.

افرادی در سراسر جهان هستند که می خواهند انگلیسی یاد بگیرند.

We also see this word used a lot in the world of business, don't we Roy?

در دنیای تجارت هم می بینیم که این کلمه زیاد استفاده می شود ، روی؟

We do. And it's quite commonly used as a noun or a verb as well.

ما انجام می دهیم. و معمولاً به عنوان اسم یا فعل نیز استفاده می شود.

And it's when they have an objective, if you like.

و این زمانی است که آنها هدفی دارند، اگر دوست دارید.

So, a business may 'target an increase in profits' or 'the business

بنابراین، یک کسب و کار ممکن است " افزایش سود را هدف قرار دهد" یا "

target is to increase their profits'.

هدف تجاری افزایش سود باشد".

Absolutely. OK. Let's get a summary:

کاملا. خوب. بیایید خلاصه کنیم:

Now, talking about 'targets', we have a 'target' that the UK government

اکنون، در مورد "هدف" صحبت می کنیم، ما یک "هدف" داریم که دولت بریتانیا

had to reduce obesity. Where can our viewers find that story?

مجبور به کاهش چاقی بود. بینندگان ما از کجا می توانند آن داستان را پیدا کنند؟

All our wonderful viewers need to do is click the link in the description.

تمام کاری که بینندگان فوق العاده ما باید انجام دهند این است که روی پیوند در توضیحات کلیک کنند.

Time now for your next headline, please.

اکنون زمان تیتر بعدی شما است، لطفا.

Yes, our second headline comes from CNN and it reads:

بله، تیتر دوم ما از CNN می آید و می گوید:

'Hack' – get unauthorised access into a system or computer.

"هک" - دسترسی غیرمجاز به یک سیستم یا کامپیوتر.

Yes. So, this is a very, very small word and it's spelt: H-A-C-K.

آره. بنابراین، این یک کلمه بسیار بسیار کوچک است و املای آن: H-A-C-K.

Now Neil, are you scared of – like, you see these stories

حالا نیل، آیا از این می‌ترسی - مثلاً این داستان‌ها

all the time in the media about people who get access to your

را همیشه در رسانه‌ها درباره افرادی می‌بینید که به رایانه شما دسترسی پیدا می‌کنند

computer and steal your information – are you scared about this?

و اطلاعات شما را می‌دزدند - آیا از این می‌ترسی؟

Yes, I don't want to have my computer 'hacked'

بله، من نمی‌خواهم کامپیوترم هک شود

or any sort of virus installed on it.

یا هر نوع ویروسی روی آن نصب شود.

So, we use things like internet security and anti-virus and it's

بنابراین، ما از مواردی مانند امنیت اینترنت و آنتی ویروس استفاده می کنیم و

good that you're aware of that. So,

خوب است که شما از آن آگاه باشید. بنابراین،

that's to prevent people or things 'hacking' our computer: stealing

این برای جلوگیری از "هک" رایانه ما توسط افراد یا چیزها است: سرقت

information like credit card details and other sensitive information.

اطلاعاتی مانند جزئیات کارت اعتباری و سایر اطلاعات حساس.

And this is the meaning in the headline. People are 'hacking',

و این معنی در تیتر است. مردم برای به دست آوردن اطلاعات حساس، تلفن شخصی را "هک" می کنند

or somebody 'hacks', somebody's phone to get sensitive information.

، یا کسی "هک" می کند.

Yeah, and you've used the word in several different forms there,

بله، و شما این کلمه را به اشکال مختلف در آنجا استفاده کرده اید،

as a verb like in the headline – 'to hack' – and we also talk about

به عنوان یک فعل مانند در عنوان - 'هک کردن' - و همچنین در

the person who does it – a 'hacker' – and the activity – 'hacking'.

مورد شخصی که این کار را انجام می دهد - 'هکر' - و فعالیت - 'هک کردن' صحبت می کنیم. '.

All of these very negative things, but the word 'hack',

همه این موارد بسیار منفی، اما با خوشحالی می توانم بگویم که کلمه "هک" را

I'm pleased to say, can be used positively,

می توان به طور مثبت به کار برد،

especially in combination with the word 'life'.

به خصوص در ترکیب با کلمه "زندگی".

Absolutely. So, what are my favourite 'life hacks' is if somebody's fridge

کاملا. بنابراین، "هک های زندگی" مورد علاقه من این است که اگر یخچال کسی

is smelling, I put coffee grounds in a bowl and put it into the fridge,

بو می دهد، تفاله قهوه را در یک کاسه قرار می دهم و آن را در یخچال می گذارم،

and it is a natural deodoriser – it removes the smell.

و این یک خوشبو کننده طبیعی است - بو را از بین می برد.

This is what we call a 'life hack':

این همان چیزی است که ما آن را "هک زندگی" می نامیم

a tip or a trick to make your life a little bit easier.

: نکته یا ترفندی برای آسان کردن زندگی شما کمی.

Yeah. Doesn't it just make your fridge smell like coffee?

آره آیا این فقط بوی قهوه را در یخچال شما نمی دهد؟

I love coffee and I don't know if it actually works,

من عاشق قهوه هستم و نمی دانم که آیا واقعا کار می کند یا

but it seems to work so I'm a winner.

نه، اما به نظر می رسد که کار می کند، بنابراین من برنده هستم.

OK. So, a perfect example of a 'life hack', and that's a really

خوب. بنابراین، یک مثال کامل از «هک زندگی»، و این

positive use of the word 'hack', which is normally really negative.

استفاده واقعاً مثبت از کلمه «هک» است که معمولاً واقعاً منفی است.

Now, to look at another meaning of the word 'hack' – Roy, you were in

حالا، برای نگاهی به معنای دیگری از کلمه "هک" - روی، تو در

your garden, having a really bad time this weekend, weren't you?

باغ خود بودی، این آخر هفته واقعاً اوقات بدی را سپری کردی، اینطور نیست؟

Oh yeah, it was... it was terrible.

اوه، بله، خیلی وحشتناک بود.

I hadn't cut my grass for a few weeks and it was so high!

چند هفته بود که چمنم را نتراشیده بودم و خیلی بلند بود!

It was so high and I had to get a big, long knife and really 'hack' at it:

خیلی بالا بود و من مجبور شدم یک چاقوی بزرگ و بلند بگیرم و واقعاً آن را "هک کنم":

cut imprecise cuts just like... over and over again,

برش های غیردقیق را درست مثل... بارها و بارها

'hacking' at the grass and 'hacking' at the plants to cut them down. And

"هک کردن" در چمن ها و "هک کردن " گیاهان برای بریدن آنها را پایین و

that is another meaning of the word 'hack' and it's a verb in that case.

این معنای دیگری از کلمه "هک" است و در آن حالت یک فعل است.

Absolutely. OK. Let's get a summary:

کاملا. خوب. بیایید خلاصه کنیم:

Well, we're looking at the word 'hack' and the word

خوب، ما به کلمه "هک" نگاه می کنیم و کلمه

'hack' appears in the name of one of our series: Lingohack.

"هک" در نام یکی از سریال های ما ظاهر می شود: Lingohack.

We've got a great story about the Loch Ness Monster, haven't we Roy?

ما یک داستان عالی در مورد هیولای دریاچه نس داریم، نه ما روی؟

We do. And all our wonderful viewers need to do is click

ما انجام می دهیم. و تمام کاری که بینندگان فوق العاده ما باید انجام دهند این است که

the link in the description below.

روی پیوند در توضیحات زیر کلیک کنند.

OK. Let's have a look at your next headline.

خوب. بیایید به تیتر بعدی شما نگاهی بیندازیم.

So, our next headline comes from Mail Online and it reads:

بنابراین، عنوان بعدی ما از Mail Online می‌آید و می‌خواند:

'Rogue' – describes behaviour that's unexpected or damaging.

«سرکش» - رفتاری را توصیف می‌کند که غیرمنتظره یا مضر است.

Yeah. So, in this headline it's being used as an adjective

آره بنابراین، در این عنوان به عنوان صفت استفاده می شود

and it is spelt: R-O-G-U-E.

و املای آن: R-O-G-U-E.

Now, you know that I love animals, right Neil?

حالا میدونی که من عاشق حیوانات هستم، درسته نیل؟

Absolutely, yes. You love your dog, amongst other animals.

کاملا بله. شما سگ خود را در میان حیوانات دیگر دوست دارید.

I do. And quite commonly you see animals in the wild in a group,

انجام میدهم. و معمولاً حیواناتی را در طبیعت در یک گروه می بینید که

sometimes referred to as a herd, and this is a normal way that

گاهی اوقات به عنوان گله از آنها یاد می شود، و این یک راه عادی است که

animals will travel, but occasionally an animal will split off:

حیوانات سفر می کنند، اما گاهی اوقات یک حیوان از هم جدا می شود:

one animal was separate from the herd and go into a town and village and

یک حیوان از گله جدا می شود و به داخل گله می رود. شهر و روستا و

cause damage and disruption and we call this animal a 'rogue animal'.

باعث آسیب و اختلال می شود و ما به این حیوان "حیوان سرکش" می گوییم.

Right. OK. Not used only to describe animals, is it?

درست. خوب. فقط برای توصیف حیوانات استفاده نمی شود، اینطور است؟

I've seen this word as an adjective used to describe countries or states.

من این کلمه را به عنوان صفتی دیده ام که برای توصیف کشورها یا ایالت ها استفاده می شود.

Yeah. Quite commonly you hear of a 'rogue country' or a 'rogue state'

آره معمولاً شما در مورد یک "کشور سرکش" یا "دولت سرکش" می شنوید

and it refers to a country that's not behaving in an expected way,

و به کشوری اشاره دارد که رفتاری مورد انتظار ندارد، به

potentially that is dangerous or damaging to other

طور بالقوه خطرناک یا مضر برای

countries around the world.

کشورهای دیگر در سراسر جهان.

Yeah. And you see this word applied very often to North Korea, for example.

آره و می بینید که این کلمه اغلب در مورد کره شمالی به کار می رود.

You do, especially when there's things

شما این کار را می کنید، به خصوص وقتی چیزهایی

like missile tests and things like that.

مانند آزمایش موشکی و چیزهایی از این قبیل وجود دارد.

So, we've got... we've got animals,

بنابراین، ما داریم... حیوانات

we've got states; can you use this to talk about people?

داریم، حالاتی داریم. آیا می توانید از این برای صحبت در مورد مردم استفاده کنید؟

Absolutely. You can say that a person, who's

کاملا. شما می توانید بگویید که شخصی که

maybe behaving again in an unexpected or dangerous way, is a 'rogue'.

ممکن است دوباره به شکل غیرمنتظره یا خطرناکی رفتار کند، "سرکش" است.

Now, notice there that I used it as a noun.

حالا توجه کنید که من از آن به عنوان اسم استفاده کردم.

We don't say a 'rogue person'; usually we say a 'rogue'. It's...

ما نمی گوییم "فرد سرکش". معمولا ما می گوییم "سرکش". این...

Yeah. It's quite old fashioned though, isn't it?

آره. اگرچه کاملاً قدیمی است، اینطور نیست؟

It is. It's not as common now as it was.

این است. الان مثل قبل رایج نیست.

You'll quite commonly see it in literature: older books, something

شما معمولاً آن را در ادبیات خواهید دید : کتاب‌های قدیمی‌تر، چیزی

maybe by Oscar Wilde, or something like that. A person is a 'rogue'.

شاید از اسکار وایلد یا چیزی شبیه به آن. یک شخص "سرکش" است.

Yeah. OK. But we can also use it to talk about someone in a positive way.

آره خوب. اما همچنین می‌توانیم از آن برای صحبت مثبت در مورد کسی استفاده کنیم.

So, we've said that they were a bit unexpected or do, sort of,

بنابراین، ما گفته‌ایم که آنها کمی غیرمنتظره بودند یا کارهای بدی انجام می‌دهند،

bad things but we can... they can be a lovable person: a 'loveable rogue'.

اما ما می‌توانیم... آنها می‌توانند یک فرد دوست‌داشتنی باشند: یک «سرکش دوست‌داشتنی».

A 'loveable rogue', yeah. So, this is maybe a person that you know,

یک "سرکش دوست داشتنی"، آره. بنابراین، این ممکن است شخصی باشد که شما می شناسید،

maybe a friend who's very charming and you absolutely love him, but

شاید دوستی که بسیار جذاب است و شما کاملاً او را دوست دارید، اما

he's a bit cheeky and he does things that maybe are a bit unexpected.

او کمی گستاخ است و کارهایی انجام می دهد که شاید کمی غیرمنتظره باشند.

Yeah. You don't want to trust this person.

آره شما نمی خواهید به این شخص اعتماد کنید.

No.

OK. One final thing to say about the word 'rogue' –

خیر. آخرین چیزی که باید در مورد کلمه "سرکش"

we saw the spelling there with the '-ue' at the end.

بگوییم - ما املای آن را با "-ue" در پایان دیدیم.

We don't pronounce that. We just end with that 'guh' sound: 'rogue'.

ما آن را تلفظ نمی کنیم. ما فقط با صدای "guh" پایان می‌دهیم: "سرکش".

Yeah, it's not 'ro-gyu'...

آره، «رو-گیو»

No, it's not 'ro-gwa'. No, it's...  

نیست... نه، «رو-گوا» نیست. نه، این است...

It's just 'rogue'. OK. Let's get a summary:

این فقط "سرکش" است. خوب. بیایید خلاصه ای را به دست آوریم:

Time now then, Roy, for a recap of our vocabulary please.

اکنون وقت آن است که روی واژگان خود را خلاصه کنیم.

We had 'targets' – chooses something to attack or pay attention to.

ما "هدف" داشتیم - چیزی را برای حمله یا توجه به آن انتخاب می کند.

We had 'hack' – gets unauthorised access into a system or computer.

ما "هک" داشتیم - دسترسی غیرمجاز به یک سیستم یا کامپیوتر می شود.

And we had 'rogue' – describes behaviour that is unexpected or damaging.

و ما "سرکش" داشتیم - رفتاری را توصیف می کند که غیرمنتظره یا مضر است.

If you want to test yourself on the vocabulary, there's a quiz on our

اگر می‌خواهید خود را روی دایره لغات آزمایش کنید ، در وب‌سایت ما به نشانی bbclearningenglish.com یک مسابقه وجود دارد

website at bbclearningenglish.com and we're all over social media.

و ما در سراسر رسانه‌های اجتماعی حضور داریم.

Take care and see you next time. Goodbye.

مراقب باش و دفعه بعد ببینمت خداحافظ.

Bye.

خدا حافظ.