'Spy balloon' row: BBC News Review

Was it a spy balloon that the US Air Force shot down?

آیا این یک بالن جاسوسی بود که نیروی هوایی آمریکا آن را ساقط کرد؟

China says no.

چین می گوید نه.

This is News Review from BBC

این بررسی خبری از

Learning English. I'm Neil. And I'm Beth.

آموزش انگلیسی BBC است. من نیل هستم. و من بث هستم.

Make sure you watch to the end to learn vocabulary to talk about this story.

برای یادگیری واژگان برای صحبت در مورد این داستان حتما تا آخر تماشا کنید.

Don't forget to subscribe to our channel,

فراموش نکنید که در کانال ما مشترک شوید

like this video and try the quiz that's on our website. Now, the story.

، این ویدیو را لایک کنید و امتحانی را که در وب سایت ما وجود دارد امتحان کنید. حالا داستان

A Chinese balloon has been shot down by the US Air Force,

یک بالن چینی توسط نیروی هوایی آمریکا

near the country's coast.

در نزدیکی سواحل این کشور سرنگون شد.

Washington believes it was a spy balloon, while China says that

واشنگتن معتقد است که این یک بالن جاسوسی بوده است، در حالی که چین می گوید

it was just monitoring the weather.

که فقط هوا را زیر نظر داشت.

The incident has led to the delay of an important diplomatic visit to China.

این حادثه منجر به تاخیر یک سفر دیپلماتیک مهم از چین شده است.

You have been looking at the headlines,

شما به تیترها نگاه کرده اید،

Beth. What's the vocabulary?

بث. واژگان چیست؟

We have 'deflate', 'bickering'

ما «تفک»، «جنگ»

and 'on edge'.

و «در لبه» داریم.

This is News Review from

این بررسی خبری از

BBC Learning English.

آموزش انگلیسی BBC است.

Let's have a look at our first headline.

بیایید نگاهی به تیتر اول خود بیندازیم.

This is from BBC News.

این از اخبار بی بی سی است.

Balloon saga deflates

حماسه بالون

efforts to mend US-China relations.

تلاش ها برای بهبود روابط آمریکا و چین را کاهش می دهد.

 

So, this headline is saying

بنابراین، این تیتر می گوید

that this story about the balloon has had a negative effect on

که این ماجرای بالون تأثیر منفی بر

China-US relations.

روابط چین و آمریکا داشته است.

They are not getting better as a result. The word

آنها در نتیجه بهتر نمی شوند . کلمه‌ای

we are looking at is 'deflate'. Now, literally,

که ما به آن نگاه می‌کنیم «کم باد» است. در حال حاضر،

'deflate' means to let the air out of something.

در لغت، "deflate" به معنای اجازه دادن به هوا از چیزی است.

Now, I'm sure that the headline writer has chosen this word

اکنون، مطمئنم که تیترنویس این کلمه را انتخاب کرده است،

because we're talking about a balloon,

زیرا ما در مورد بالون صحبت می کنیم،

but also you can let the air out of something like

اما همچنین می توانید هوا را از چیزی

a football or car or bike tyres.

مانند لاستیک فوتبال یا ماشین یا دوچرخه خارج کنید.

But, that's not what we're talking about here, is it?

اما، این چیزی نیست که ما در اینجا در مورد آن صحبت می کنیم، درست است؟

No. Here it is a metaphor.

نه. اینجا یک استعاره است.

So, to deflate something in this way means to take the energy

بنابراین، تخلیه کردن چیزی به این ترتیب به معنای برداشتن انرژی

or force out of it.

یا نیرو از آن است.

So, think about that ball or tyre.

بنابراین، در مورد آن توپ یا لاستیک فکر کنید.

If it has no air in it,

اگر هوا در آن نباشد،

it's pretty useless.

بسیار بی فایده است.

Now, this way of talking about it is connected to hopes and dreams,

حالا این طرز صحبت کردن به امیدها و رویاها پیوند خورده است،

isn't it? It is, yeah.

اینطور نیست؟ این است، بله.

So, your hopes and dreams can become deflated

بنابراین، امیدها و رویاهای شما می توانند از بین بروند

and it just means that they become weaker.

و این فقط به این معنی است که آنها ضعیف تر می شوند.

Yeah. Now, maybe you have

آره حالا شاید

a football team or a sports team.

یک تیم فوتبال یا یک تیم ورزشی داشته باشید.

You really want them to win

شما واقعاً می خواهید آنها برنده شوند

and then they keep losing so you feel deflated. Your hopes for the team

و سپس آنها به بازنده شدن ادامه می دهند تا شما احساس خستگی کنید. امید شما به تیم

are deflated.

از بین رفته است.

Yeah. Or you need 80% in an exam to pass and you get 79% –

آره یا برای قبولی در امتحان به 80٪ نیاز دارید و 79٪ را دریافت می کنید -

you're going to feel deflated.

احساس می کنید که باد کرده اید.

Let's look at that again.  

بیایید دوباره به آن نگاه کنیم.

Let's have a look at our next headline.

بیایید نگاهی به تیتر بعدی خود بیندازیم.

This is from AP. Balloon bickering

این از AP ​​است. دعوای بالون

over Biden's actions,

بر سر اقدامات بایدن،

China's intentions.

نیات چین.

Yes. So, there have been arguments over President

آره. بنابراین، بر سر

Biden's actions and also China's intentions with this balloon.

اقدامات پرزیدنت بایدن و همچنین نیات چین با این بالون بحث هایی وجود داشته است.

We are looking, though, at the word 'bickering'.

با این حال، ما به دنبال کلمه "دعوا" هستیم.

Now, 'bickering',

حال، «دعوا کردن»،

it means arguing.

به معنای مشاجره است.

But, there are lots of words in English that we can use instead of arguing.

اما، کلمات زیادی در زبان انگلیسی وجود دارد که می توانیم به جای بحث از آنها استفاده کنیم.

But the headline writer might have chosen 'bickering' because it starts

اما تیتر نویس ممکن است "مشاهده" را انتخاب کرده باشد زیرا

with the same letter as 'balloon'.

با همان حرف "بالون" شروع می شود.

So, we have 'balloon bickering'.

بنابراین، ما " دعوای بالونی" داریم.

Now, what kind of arguing is 'bickering', Neil?

حالا ، نیل، "جدال" چه نوع بحثی است؟

Well, 'bickering' is the kind of arguing

خوب، «مشاهده کردن» نوعی بحث و جدل

about things that aren't really that important.

در مورد چیزهایی است که واقعاً چندان مهم نیستند.

So, imagine a brother and sister constantly fighting over

بنابراین، تصور کنید یک برادر و خواهر دائماً بر سر چیزهای کوچک با هم دعوا می

little things.

کنند.

So, if it's little things,

بنابراین، اگر این چیزهای کوچکی است،

why is the headline writer

چرا

using 'bickering' about this thing that sounds quite serious?

تیتر نویس در مورد این موضوع که کاملاً جدی به نظر می رسد از "مشاهده" استفاده می کند؟

Well, it's quite possible that the headline writer thinks that these

خب، ممکن است تیتر نویس فکر کند این

things that they are talking about, aren't very important.

چیزهایی که در مورد آنها صحبت می کنند، خیلی مهم نیستند.

But it's more likely what we said before, that

اما به احتمال زیاد همان چیزی است که قبلاً گفتیم، این که

it just sounds good to write

نوشتن

or to say 'balloon bickering'.

یا گفتن "دعوای بالونی" خوب به نظر می رسد.

Let's look at that again.

بیایید دوباره به آن نگاه کنیم.

 

Let's have a look at our next headline.

بیایید نگاهی به تیتر بعدی خود بیندازیم.

This is from the Financial Times.

این از فایننشال تایمز است.

China's military keeps rivals

ارتش چین رقبای خود

on edge with balloon strategy.

را با استراتژی بالون نگه می دارد.

So, the headline and story is saying that China's use of balloons

بنابراین، تیتر و داستان این است که استفاده چین از بادکنک

in this way is making other countries feel uncomfortable.

به این شکل باعث می شود کشورهای دیگر احساس ناراحتی کنند.

The expression that we're looking at is 'on edge'.

عبارتی که ما به آن نگاه می کنیم "در لبه" است.

That's right. So, the expression 'on edge'

درست است. بنابراین، عبارت "در لبه"

is that you feel tense because maybe you're nervous or worried.

این است که شما احساس تنش می کنید زیرا ممکن است عصبی یا نگران باشید.

Can you break it down for us Neil?

آیا می توانید آن را برای ما نیل تجزیه کنید؟

Yes, well, we don't know exactly the origin of this expression,

بله، خوب، ما دقیقاً منشأ این عبارت را نمی دانیم،

but it's useful to imagine standing on the edge of something, for example,

اما تصور ایستادن روی لبه چیزی، به عنوان مثال،

a mountain, a cliff or a tall building.

یک کوه، یک صخره یا یک ساختمان بلند مفید است.

You are going to feel nervous and stressed because something bad

احساس عصبی و استرس خواهید داشت زیرا

might happen. Exactly.

ممکن است اتفاق بدی بیفتد. دقیقا.

It's quite dangerous.

کاملا خطرناکه

You might fall.

ممکنه سقوط کنی

So, when people are 'on edge',

بنابراین، زمانی که افراد در حالت "در لبه" هستند،

they can sometimes react in a very stressed

گاهی اوقات می توانند به شیوه ای بسیار استرس زا

way, or maybe with anger.

یا شاید با عصبانیت واکنش نشان دهند.

Neil, is there anything that puts you on edge?

نیل، آیا چیزی وجود دارد که شما را در معرض خطر قرار دهد؟

Well, this morning, Beth,

خب، امروز صبح، بث،

we came to the studio and the script wasn't quite ready

ما به استودیو آمدیم و فیلمنامه کاملاً آماده نبود

and we didn't have much time. I felt a bit 'on edge'.

و زمان زیادی هم نداشتیم. احساس کردم کمی "در لبه" هستم.

Yeah. That's right. We're OK now.

آره درست است. ما الان خوب هستیم

It was OK in the end.

آخرش خوب بود

OK, let's look at that again.

خوب، بیایید دوباره به آن نگاه کنیم.

We've had 'deflate' –

ما "دفله" داشته ایم

take the air, energy or strength out of something.

- هوا، انرژی یا نیرو را از چیزی بگیریم.

bickering – arguing over something that really doesn't matter.

مشاجره - بحث کردن بر سر چیزی که واقعاً مهم نیست.

And 'on edge' – tense because you're nervous or worried about something.

و "در لبه" - تنش به این دلیل که شما عصبی یا نگران چیزی هستید.

Don't forget there's a quiz on our website at

فراموش نکنید که یک مسابقه در وب سایت ما به آدرس

BBCLearningEnglish.com. Thanks for joining us and goodbye. Bye!

BBCLearningEnglish.com وجود دارد. ممنون که به ما پیوستید و خداحافظ. خدا حافظ!