Olympics: First transgender athlete: BBC News Review

Hello. Welcome to News Review from BBC Learning English.

سلام. به بررسی اخبار از BBC Learning English خوش آمدید.

I'm Tom and joining me this morning is Catherine. Good morning Catherine.

من تام هستم و امروز صبح کاترین به من می پیوندد . صبح بخیر کاترین

Hello Tom. Hello everybody.

سلام تام. سلام به همه.

Today's story is about athletics and it's from the Tokyo Olympics.

داستان امروز درباره دو و میدانی است و مربوط به المپیک توکیو است.

And don't forget – if you want to test yourself on the

و فراموش نکنید - اگر می خواهید خود را بر روی

vocabulary that we study today, there is a quiz

واژگانی که امروز مطالعه می کنیم آزمایش کنید ، یک مسابقه

at the website: bbclearningenglish.com.

در وب سایت وجود دارد: bbclearningenglish.com.

Now, let's hear more about this

حال، بیایید بیشتر در مورد این

story from a BBC radio news report:

داستان از یک گزارش خبری رادیویی بی بی سی بشنویم:

So, an athlete from New Zealand is to enter the Tokyo Olympics.

بنابراین، یک ورزشکار از نیوزلند قرار است وارد المپیک توکیو شود.

Laurel Hubbard is a weightlifter. She is also transgender.

لورل هابارد وزنه بردار است. او همچنین ترنسجندر است.

She was born male and identifies now as female.

او مرد به دنیا آمد و اکنون زن است.

Hubbard is in the news because this is the first time

هابارد در اخبار است زیرا این اولین بار است

a transgender athlete has competed in the Olympics.

که یک ورزشکار تراجنسیتی در المپیک شرکت می کند.

Hubbard will be on the New Zealand women's team; in the past Hubbard

هابارد در تیم زنان نیوزلند حضور خواهد داشت. هابارد در

has competed on men's teams, but this year it will be the women's team.

گذشته در تیم های مردان شرکت کرده بود، اما امسال تیم زنان خواهد بود.

Now, we've got three words and expressions from the world's

اکنون، ما سه کلمه و عبارت از

media that we can use to talk about this story, right?

رسانه های جهان داریم که می توانیم از آنها برای صحبت در مورد این داستان استفاده کنیم، درست است؟

Yes, we have: 'trans', 'brews' and 'polarising'.

بله، ما داریم: «ترنس»، «برو» و «قطبی کننده».

'Trans', 'brews' and 'polarising'. OK. Let's get going.

"ترانس"، "دم" و "قطبی کننده". خوب. بیا بریم

Catherine, can we have a look at your first headline please?

کاترین، لطفاً می‌توانیم به اولین تیتر شما نگاهی بیندازیم؟

Yes, we're starting here in the UK with the Guardian – the headline:

بله، ما از اینجا در بریتانیا با گاردین شروع می کنیم - تیتر:

'Trans' – transgender. Very important word for today's story.

"ترنس" - ترنسجندر. کلمه بسیار مهم برای داستان امروز.

Catherine, what can you tell us?

کاترین، چه چیزی می توانید به ما بگویید؟

OK. 'Trans' – T-R-A-N-S.

خوب. ترانس - T-R-A-N-S.

Yeah, it means transgender;

بله، این به معنای تراجنسیتی است.

it's a short way of saying transgender. Let's look at 'trans':

این یک راه کوتاه برای گفتن ترنسجندر است. بیایید به «ترانس» نگاه کنیم:

its wider meaning is over, across or through. We use it as a prefix.

معنای گسترده‌تر آن تمام شده است، در عرض یا از طریق. ما از آن به عنوان پیشوند استفاده می کنیم.

So, you can talk about something like a 'transatlantic flight'.

بنابراین، شما می توانید در مورد چیزی مانند "پرواز فرا اقیانوس اطلس" صحبت کنید.

If you take a plane from Europe to America, or America to Europe,

اگر با هواپیما از اروپا به آمریکا یا آمریکا به اروپا بروید،

that's a 'transatlantic flight'; it crosses the Atlantic Ocean.

این یک «پرواز فرا اقیانوس اطلس» است. از اقیانوس اطلس عبور می کند.

If you travel across Russia by train,

اگر با قطار در سراسر روسیه سفر می کنید،

you're probably on the 'Trans-Siberian Express',

احتمالاً در ترانس سیبری اکسپرس هستید

the train that travels all the way across Russia.

، قطاری که تمام مسیر روسیه را طی می کند.

And we use it in words like 'transfer' or 'transmit'

و ما از آن در کلماتی مانند "انتقال" یا "انتقال"

to talk about going from one place to another.

برای صحبت در مورد رفتن از یک مکان به مکان دیگر استفاده می کنیم.

So, back to 'transgender': if you change your gender or you have

بنابراین، به «تراجنسیتی» برگردیم: اگر جنسیت خود را تغییر دهید یا

a gender, a sex, that you feel is not the one you were born with – so,

جنسیت، جنسیتی دارید، احساس می‌کنید آن جنسیتی که با آن متولد شده‌اید نیست - بنابراین،

you're a man who then lives as a woman or you were born

شما مردی هستید که سپس به عنوان یک زن زندگی می‌کنید یا خودتان

a woman and you live as a man – you are transgender.

یک زن متولد شده و شما به عنوان یک مرد زندگی می کنید - شما تراجنسیتی هستید.

Now, that's a very simplified way of explaining transgender.

اکنون، این یک روش بسیار ساده برای توضیح تراجنسیتی است.

There are a lot of details and issues around transgenderism,

جزئیات و مسائل زیادی در مورد تراجنسیتی وجود دارد،

which we don't have time to go into today, but 'trans' is short

که ما امروز وقت نداریم به آنها بپردازیم، اما ترنس

for transgender and that's a brief summary of what it is.

مخفف تراجنسیتی است و این خلاصه مختصری از آن چیزی است که هست.

OK. So, transgender people – they kind of feel that their true nature

خوب. بنابراین، افراد تراجنسیتی – آنها به نوعی احساس می کنند که ماهیت واقعی

or gender identity doesn't match the sex

یا هویت جنسی

that they were given at birth. Yes.

آنها با جنسیتی که در بدو تولد به آنها داده شده مطابقت ندارد. آره.

Can you give us some examples of when we can use

آیا می‌توانید چند مثال برای ما بیاورید که چه زمانی می‌توانیم از

'trans' or 'transgender' though, in a sentence, Catherine?

«ترنس» یا «ترنسجندر» در یک جمله، کاترین استفاده کنیم؟

Sure. So, in the case of Laurel Hubbard, we can say,

مطمئن. بنابراین، در مورد لورل هابارد می توان گفت:

'Laurel Hubbard is a transgender athlete,' or we can shorten it

"لورل هابارد یک ورزشکار ترنس است" یا می توانیم آن را کوتاه کنیم

and say, 'Laurel Hubbard is a trans athlete.'

و بگوییم "لورل هابارد یک ورزشکار ترنس است".

Or we can say, 'Laurel Hubbard is transgender,'

یا می توانیم بگوییم "لورل هابارد ترنس است"

or just: 'Laurel Hubbard is trans.'

یا فقط: "لورل هابارد ترنس است."

So, 'trans' is an adjective. We could have a noun, like 'athlete' – so,

بنابراین، ترانس یک صفت است. ما می‌توانیم اسمی مانند "ورزشکار" داشته باشیم - بنابراین،

'Laurel Hubbard – transgender athlete.'

"لورل هابارد - ورزشکار تراجنسیتی".

Or we could just say: 'Laurel Hubbard is transgender.'

یا فقط می توانیم بگوییم: "لورل هابارد تراجنسیتی است."

OK. Let's move on to our summary slide:

خوب. بیایید به اسلاید خلاصه خود برویم:

OK. We're talking about the Tokyo Olympics.

خوب. ما در مورد المپیک توکیو صحبت می کنیم .

They're everywhere at the moment.

آنها در حال حاضر همه جا هستند.

We did another broadcast on the Tokyo Olympics recently, right, Catherine?

ما اخیراً یک پخش دیگر در المپیک توکیو انجام دادیم ، درست است، کاترین؟

We did – talking about the effects of climate change on the

ما این کار را انجام دادیم - در مورد اثرات تغییر آب و هوا بر

temperature in Tokyo and the result on athletes, potentially.

دمای توکیو و نتیجه آن بر روی ورزشکاران، بالقوه صحبت کردیم.

So, just click the link to watch.

بنابراین، برای تماشا فقط روی لینک کلیک کنید.

Just click the link to watch. Great!

برای تماشا فقط روی لینک کلیک کنید عالی!

OK. Catherine, let's have a look at your second headline today please.

خوب. کاترین، لطفا امروز به تیتر دوم شما نگاهی بیندازیم.

And we're in Canada now, with CBC – the headline:

و ما اکنون در کانادا هستیم، با CBC - تیتر:

'Polarising' – very divisive.

'قطبی شدن' - بسیار تفرقه انگیز.

Catherine, tell us about 'polarising' please.

کاترین، لطفاً در مورد "قطبی شدن" به ما بگویید.

Yes. It's spelt: P-O-L-A-R-I-S-I-N-G, if you're in the UK.

آره. املای آن: P-O-L-A-R-I-S-I-N-G، اگر در بریتانیا هستید.

If you speak American English, it's spelt with a 'z' as it is

اگر به انگلیسی آمریکایی صحبت می کنید، همانطور که در این تیتر آمده است با "z" نوشته می شود

in this headline, but the 'z' is an 's' in British English.

، اما "z " در انگلیسی بریتانیایی یک "s" است.

So, if something's 'polarising', it's very, very divisive.

بنابراین، اگر چیزی «قطبی‌کننده» باشد ، بسیار بسیار تفرقه‌انگیز است.

Let's talk about the word 'polar' to start with. Now Tom, if you go

بیایید برای شروع در مورد کلمه "قطبی" صحبت کنیم . حالا تام، اگر

as far north as you possibly can on this planet, where will you be?

تا آنجا که ممکن است در این سیاره به شمال بروید، کجا خواهید بود؟

I suppose I would be at the North Pole.

فکر می کنم در قطب شمال باشم.

You would. And if I go as far south as I possibly can,

شما می خواهید. و اگر تا جایی که ممکن است به جنوب بروم،

I will be at the South Pole and can we go further apart?

در قطب جنوب خواهم بود و آیا می‌توانیم از هم دورتر شویم؟

We could not physically be any further apart.

از نظر فیزیکی نمی توانستیم بیشتر از این فاصله داشته باشیم.

OK. We'd be as far apart as it's possible to be,

خوب. ما تا آنجا که ممکن است از هم دور خواهیم بود،

and I guess this is where we get the figurative use, right?

و من حدس می‌زنم اینجاست که کاربرد تصویری را دریافت می‌کنیم، درست است؟

Exactly that. So, if you are at 'polar opposites',

دقیقا همون. بنابراین، اگر در «تضادهای قطبی» هستید،

which is a common expression, you have completely different opinions:

که یک عبارت رایج است، نظرات کاملاً متفاوتی دارید:

there's nothing you can agree on about this particular topic.

هیچ چیزی وجود ندارد که بتوانید در مورد این موضوع خاص توافق کنید.

So, if something is a 'polarising' topic,

بنابراین، اگر موضوعی «قطبی‌کننده» باشد،

it makes people really have very, very, very different opinions.

باعث می‌شود مردم واقعاً نظرات بسیار بسیار متفاوتی داشته باشند.

And this is an example of Laurel Hubbard and competing on a female

و این نمونه ای از لورل هابارد و رقابت در یک تیم زن است،

team when her sex at birth was male: people have very,

زمانی که جنسیت او در بدو تولد مرد بود: مردم نظرات بسیار

very strong opinions – very different opinions.

بسیار قوی دارند - نظرات بسیار متفاوت.

So, this is a very 'polarising' topic.

بنابراین، این یک موضوع بسیار "قطبی" است.

And we can use the verb as well, can't we?

و ما می توانیم از فعل نیز استفاده کنیم، اینطور نیست؟

'To polarise' – like a topic has the power to 'polarise' people...

"قطبی کردن" - مانند یک موضوع قدرت "قطبی کردن" مردم را دارد...

Yes. ...put them at

بله. ... آنها را در

different positions. Can you give us any

موقعیت های مختلف قرار دهید. آیا می‌توانید

more examples of when we could use 'polarising' or 'polarise'?

مثال‌های بیشتری در مورد اینکه چه زمانی می‌توانیم از «polarising» یا «polarise» استفاده کنیم، به ما بدهید؟

Well, I mean there's many... we often see it in politics.

خب، منظورم این است که خیلی زیاد است... ما اغلب آن را در سیاست می بینیم.

So, you could say that Donald Trump was a 'polarising character';

بنابراین، می توان گفت که دونالد ترامپ یک شخصیت قطبی بود.

he polarised lots of people with his opinions.

او با عقایدش افراد زیادی را دو قطبی کرد.

We have lots of 'polarising policies.' We can talk about current

ما "سیاست های قطبی" زیادی داریم . ما می‌توانیم در مورد

situations and arguments over, you know, Covid and the vaccine

موقعیت‌ها و بحث‌های کنونی درباره کووید و واکسن

and the lockdown: all those are very 'polarising' topics.

و قرنطینه صحبت کنیم: همه اینها موضوعات بسیار «قطبی‌کننده» هستند.

Recently, we had Brexit and there was very strong and very different

اخیراً ما برگزیت داشتیم و نظرات بسیار قوی و بسیار متفاوتی

opinions about Brexit. So, in politics and in your personal life,

در مورد برگزیت وجود داشت. بنابراین، در سیاست و در زندگی شخصی شما،

we can talk about things that 'polarise' people.

می توانیم در مورد چیزهایی صحبت کنیم که مردم را «قطبی» می کند.

It means it makes them have really, really different opinions.

این بدان معناست که باعث می شود آنها نظرات واقعاً متفاوتی داشته باشند.

Brilliant. OK. Let's not 'polarise'; let's bring everything together

درخشان خوب. بیایید "قطبی" نکنیم. بیایید همه چیز را کنار هم بیاوریم

and let's have our summary slide for this piece of lexis please:

و بیایید اسلاید خلاصه خود را برای این بخش از واژه نامه داشته باشیم:

So, arguments in sports can be 'polarising': they can create strong

بنابراین، بحث در ورزش می تواند "قطبی" باشد: آنها می توانند نظرات قوی ایجاد کنند

opinions. We have another News Review about an argument in sport, right?

. ما یک بررسی خبری دیگر در مورد بحث در ورزش داریم، درست است؟

We do. This one's all about Nike and advertising.

ما انجام می دهیم. این یکی همه چیز در مورد نایک و تبلیغات است.

To find out what happened, just click the link.

برای اینکه بفهمید چه اتفاقی افتاده، فقط روی لینک کلیک کنید.

Just click that link. Alright – excellent! Catherine,

فقط روی آن لینک کلیک کنید. خوب - عالی! کاترین، لطفاً

let's have a look at your third piece of language for today please.

به سومین قطعه زبان شما برای امروز نگاهی بیندازیم.

Yes, we are now going to India.

بله، ما اکنون به هند می رویم.

We're in The Indian Express and the headline is:

ما در Indian Express هستیم و تیتر این است:

OK. 'Brews' – becomes stronger.

خوب. 'Brews' - قوی تر می شود.

Catherine, what can you tell us about the word 'brews'?

کاترین، در مورد کلمه "دم کردن" چه چیزی می توانید به ما بگویید؟

It's a verb: B-R-E-W-S.

این یک فعل است: B-R-E-W-S.

And if something 'brews', it becomes stronger.

و اگر چیزی "دم" شود، قوی تر می شود.

Now Tom, you are fond of a cup of tea, aren't you?

حالا تام، تو به یک فنجان چای علاقه داری، نه؟

I have a cup of tea right now, yes.  

من الان یک فنجان چای دارم، بله.

And how do you like your tea... Don't tell the boss!

و چایت را چطور دوست داری... به رئیس نگو!

... weak or strong?

... ضعیف یا قوی؟

I mean, it depends. Sometimes, I leave the teabag in 'to brew'.

یعنی بستگی داره گاهی اوقات، چای کیسه ای را در «دم کردن» می گذارم.

'To brew' – that's right. So, if you make a cup of tea and

"دم کردن" - درست است. بنابراین، اگر یک فنجان چای درست کنید و

you leave your teabag or your tea leaves in the water for a long time,

کیسه‌های چای یا برگ‌های چای‌تان را برای مدت طولانی در آب بگذارید

the tea 'brews' for longer and longer – gets stronger and stronger.

، چای برای مدت طولانی‌تری دم می‌کند - قوی‌تر و قوی‌تر می‌شود.

So 'brewing' is the process of creating tea,

بنابراین "دم کردن" فرآیند ایجاد چای است،

or we also use it with beer: you can 'brew' beer, the alcoholic drink.

یا ما از آن با آبجو نیز استفاده می کنیم: شما می توانید آبجو، نوشیدنی الکلی را "دم کنید".

And the longer you leave it, the stronger it gets.

و هر چه بیشتر آن را ترک کنید ، قوی تر می شود.

Now, bring that back to the idea of arguments, controversial topics:

اکنون، آن را به ایده بحث‌ها، موضوعات بحث‌برانگیز برگردانید:

if controversy is 'brewing', it's getting stronger.

اگر مجادله در حال "جوش گرفتن" باشد، قوی‌تر می‌شود.

And I guess we... when we make beer

و حدس می زنم ما... وقتی آبجو درست می

or when we make tea, we add heat as well, don't we?

کنیم یا وقتی چای درست می کنیم، حرارت را هم اضافه می کنیم، اینطور نیست؟

So, we could say it's getting more heated as well.

بنابراین، می‌توان گفت که گرم‌تر می‌شود.

It can be, yes. I think you're... you definitely need heat when

می تواند باشد، بله. من فکر می‌کنم شما...

you make tea, and a little bit of warmth for beer, but yes – it's

وقتی چای درست می‌کنید، قطعاً به گرما و کمی گرما برای آبجو نیاز دارید، اما بله -

that idea of getting hotter and stronger and developing over time.

این ایده گرم‌تر و قوی‌تر شدن است و در طول زمان توسعه می‌یابد.

So, we use in everyday English for negative things: controversy,

بنابراین، ما در انگلیسی روزمره برای چیزهای منفی استفاده می کنیم: جنجال،

arguments, disagreements. When you know that they're coming and

استدلال، اختلاف نظر. وقتی می دانید که آنها می آیند و

they're getting stronger and people are talking about it and they're...

قوی تر می شوند و مردم در مورد آن صحبت می کنند و ...

you know, an argument's about to develop and explode,

می دانید، یک بحث در شرف شکل گیری و انفجار است،

you get that feeling that it's coming: it's 'brewing'.

شما این احساس را پیدا می کنید که در حال آمدن است: در حال "جوش گرفتن" است. .

OK. Fantastic! That's the verb 'to brew' and we also have a noun form,

خوب. خارق العاده! این فعل " دم کردن" است و ما یک شکل اسمی هم

don't we, which is a bit more basic and slightly different?

داریم، اینطور نیست که کمی اساسی تر و کمی متفاوت است؟

A cup of tea – let's have a 'brew'.

یک فنجان چای - بیایید یک "دم" بخوریم.

Let's have a 'brew'. Yeah, a 'brew' just means a hot drink in the UK,

بیایید یک "دم کردن" داشته باشیم. بله، "دم کردن" فقط به معنای یک نوشیدنی گرم در بریتانیا است،

so you could say, 'Make me a brew.' Or – it's not grammatically correct,

بنابراین می توانید بگویید: "مرا دم کن". یا - از نظر گرامری درست نیست،

but we always say, 'Make us a brew,' which just means...

اما ما همیشه می گوییم "ما را دم کن"، که فقط به این معنی است...

'Make us a brew'... ...go make me a cup of tea.

"ما را دم کن"... ... برو برای من یک فنجان چای درست کن.

...particularly in the north of England. I think, in the south, less so.

... به خصوص در شمال انگلستان. من فکر می کنم، در جنوب، کمتر.

Particularly in our homeland, eh Catherine?

به خصوص در وطن ما، کاترین؟

Yeah. Up in the North.

آره بالا در شمال

'Up North' – go home for a nice 'brew'.

"بالا شمال" - برای یک "دم کردن" خوب به خانه بروید.

OK. Right, I'm going to go make a 'brew'.

خوب. درست است، من می روم یک "دم کردن" درست کنم.

While I do that, let's have that summary slide please:

در حالی که من این کار را انجام می‌دهم، بیایید آن اسلاید خلاصه را داشته باشیم: بسیار

OK. Catherine, can we have a recap of today's vocabulary please?

خوب. کاترین، لطفاً خلاصه ای از واژگان امروز داشته باشیم؟

Yes, we started with 'trans', which means transgender.

بله، ما با ترنس شروع کردیم که به معنای ترنسجندر است.

Then we had 'polarising', meaning very divisive.

سپس "قطبی کننده" داشتیم، به معنای بسیار تفرقه انگیز.

And we finished on 'brews', which means becomes stronger.

و ما روی "brews" به پایان رسیدیم که به معنی قوی تر می شود.

Fantastic! Thank you Catherine. OK.

خارق العاده! ممنون کاترین. خوب.

That's all from us today. Thanks for being here.

این همه از ما امروز است. ممنون که اینجا هستید

See you next time. And goodbye.

بعدا می بینمت. و خداحافظ

Bye!

خدا حافظ!