Earthshot Prize: Prince William's new awards: BBC News Review

With the COP26 Climate Conference just around the corner,

با نزدیک شدن به کنفرانس آب و هوای COP26،

Prince William has created and held the first ever 'Earthshot Prize',

شاهزاده ویلیام اولین «جایزه زمین شات» را ایجاد و برگزار کرد

which awards innovation in the attempt to tackle climate change.

که به نوآوری در تلاش برای مقابله با تغییرات آب و هوایی اعطا می کند.

This is News Review from BBC Learning English.

این بررسی خبری از آموزش انگلیسی BBC است.

I'm Neil and with me is Roy. Hello Roy.

من نیل هستم و روی با من است. سلام روی.

Hello Neil and hello everybody.

سلام نیل و سلام به همه.

If you would like to test yourself on the vocabulary around this story,

اگر می خواهید خود را در مورد واژگان پیرامون این داستان آزمایش کنید،

all you need to do is head to our website

تنها کاری که باید انجام دهید این است که

bbclearningenglish.com to take a quiz.

برای شرکت در یک مسابقه به وب سایت ما bbclearningenglish.com سر بزنید.

But now, let's hear more about this story from this BBC News report:

اما اکنون، بیایید بیشتر درباره این داستان از این گزارش خبری بی‌بی‌سی بشنویم:

So, the Earthshot Prize was created by Prince William

بنابراین، جایزه Earthshot توسط شاهزاده ویلیام ایجاد

and awards those who come up with creative solutions

شد و به کسانی که راه‌حل‌های خلاقانه

to deal with climate change.

برای مقابله با تغییرات اقلیمی ارائه می‌کنند، جایزه می‌دهد.

Each of the winners receive £1 million

هر یک از برندگان یک میلیون پوند دریافت می کنند

to help them build on their initial ideas

تا به آنها کمک کند تا ایده های اولیه خود را بسازند

and the ceremony, which was the first ever,

و این مراسم، که اولین بار بود،

was held in North London.

در شمال لندن برگزار شد.

OK. Well, you've been looking at this story on the various news websites

خوب. خوب، شما به این داستان در وب سایت های خبری مختلف نگاه کرده

and you've picked out some really good vocabulary

اید و واژگان واقعاً خوبی را انتخاب کرده اید

that can help us talk about it and use it further afield.

که می تواند به ما کمک کند در مورد آن صحبت کنیم و از آن بیشتر استفاده کنیم.

So, what have you got?

بنابراین، چه چیزی دارید؟

Yes. We have 'star-studded', 'looms' and 'upcycled'.

آره. ما «ستاره‌دار»، «بافندگی» و «بالا چرخ‌شده» داریم.

'Star-studded', 'looms' and 'upcycled'.

"ستاره‌دار"، "بافندگی" و "بالا چرخ‌دار".

So, let's have a look now at your first headline please.

بنابراین، لطفاً اکنون به اولین تیتر شما نگاهی بیندازیم.

So, our first headline comes from Sky News and it reads:

بنابراین، اولین تیتر ما از اسکای نیوز آمده است و می‌خواند:

'Star-studded' – featuring lots of famous people.

"ستاره‌دار" - با حضور افراد مشهور بسیاری.

Right. So, this expression is spelt:

درست. بنابراین، این عبارت به صورت هجی شده است:

S-T-A-R, hyphen, S-T-U-D-D-E-D.

S-T-A-R، خط فاصله، S-T-U-D-D-E-D.

And in the headline, it's being used as an adjective

و در تیتر، به عنوان صفت استفاده می شود

and that hyphen is important.

و خط فاصله مهم است.

Now, it's quite an informal expression

در حال حاضر، این یک بیان کاملا غیر رسمی است

and it means that an event features a lot of famous people.

و به این معنی است که در یک رویداد افراد مشهور زیادی حضور دارند.

Yeah. So, the first part of this is pretty obvious:

آره بنابراین، بخش اول این کاملا واضح است

the word 'star'. Obviously, there's the twinkly thing in the sky;

: کلمه "ستاره". بدیهی است که یک چیز چشمک زن در آسمان وجود دارد.

that's a star, but we obviously use this word to describe famous people.

این یک ستاره است، اما واضح است که ما از این کلمه برای توصیف افراد مشهور استفاده می کنیم.

The second word is... I'm not quite so clear about, Roy.

کلمه دوم این است که... من خیلی واضح نیستم، روی.

I can see 'stud'. I thought that 'stud' was a thing

من می توانم "گل میخ" را ببینم. فکر می‌کردم «گل میخ» چیزی است

that sticks out the bottom of a football boot.

که از ته کفش فوتبال بیرون می‌آید.

What's... what's it got to do with this story?

چه ربطی به این داستان داره؟

OK. Well, it can mean that,

خوب. خوب، می تواند به این معنی باشد،

but remember that time when you decided to go

اما آن زمانی را به خاطر بیاورید که تصمیم گرفتید

through that phase when you were always wearing a leather jacket,

آن مرحله را طی کنید، زمانی که همیشه یک کت چرمی پوشیده بودید،

and that leather jacket had lots of little metal pieces in it, didn't it?

و آن ژاکت چرمی قطعات فلزی زیادی در خود داشت، اینطور نیست؟

What are those metal pieces called?

اسم آن قطعات فلزی چیست؟

Those are called 'studs' as well, yes.

به آن ها "میخ" نیز می گویند، بله.

So, if something is 'studded',

بنابراین، اگر چیزی «میخی» باشد

it normally has lots of those metal pieces in,

، معمولاً تعداد زیادی از آن قطعات فلزی در آن وجود دارد،

so we call it a 'studded' leather jacket.

بنابراین ما آن را یک ژاکت چرمی «میخی» می نامیم.

Now, when we talk about 'star-studded',

حالا، وقتی در مورد "ستاره‌دار" صحبت

it normally refers to the night sky as you said.

می‌کنیم، معمولاً همانطور که شما گفتید به آسمان شب اشاره می‌کند.

So, we talk about a 'star-studded' night sky;

بنابراین، ما در مورد یک آسمان شب پر از ستاره صحبت می کنیم.

it means there's lots of stars in the night sky,

این بدان معناست که ستاره های زیادی در آسمان شب وجود دارد،

like on that leather jacket – lots of 'studs'.

مانند روی آن ژاکت چرمی - تعداد زیادی "گل میخ".

Now, of course, this has been used in the meaning with word...

در حال حاضر، البته، این در معنی با کلمه استفاده شده است ...

where word 'star' means 'celebrity',

که در آن کلمه "ستاره" به معنای "مشهور" است،

so we're talking about lots of 'stars' sprinkled all over.

بنابراین ما در مورد تعداد زیادی "ستاره" صحبت می کنیم که همه جا پاشیده شده اند.

So, there's lots of celebrities.

بنابراین، افراد مشهور زیادی وجود دارند.

Yeah. And it's used very frequently in, sort of,

آره و اغلب

the headlines because they are interested in celebrity,

در تیترها استفاده می شود، زیرا آنها به افراد مشهور علاقه مند هستند،

but I think it's important to point out

اما من فکر می کنم مهم است که به این نکته اشاره

we cannot use this formula more widely, so you can't...

کنیم که ما نمی توانیم از این فرمول به طور گسترده تر استفاده کنیم، بنابراین شما نمی توانید ...

you can't describe the BBC as a 'journalist-studded' building.

شما نمی توانید بی بی سی را توصیف کنید. به عنوان یک ساختمان "روزنامه نگاری".

No. It's a very fixed expression.

نه. این یک عبارت بسیار ثابت است.

'Star-studded' – it will... it will relate to, like, films

"ستاره‌دار" - این... به فیلم‌هایی

with lots of celebrities or events – something like that.

با افراد مشهور یا رویدادهای زیادی مربوط می‌شود - چیزی شبیه به آن.

Yeah. You wouldn't... you wouldn't say, like, a school is 'teacher-studded'.

آره نمی خواهید... نمی گویید ، مثلاً یک مدرسه «معلم آموز» است.

This is limited to 'star-studded'.

این به «ستاره‌دار» محدود می‌شود.

OK. Let's get a summary:

خوب. بیایید خلاصه ای را به دست آوریم:

Well, if you would like to hear about a 'star-studded' event,

خوب، اگر دوست دارید در مورد یک رویداد "ستاره ای" بشنوید،

we have the perfect video for you, don't we, Roy?

ما ویدیوی عالی برای شما داریم، نه، روی؟

Yes, this episode of News Review is about the Golden Globes

بله، این قسمت از News Review درباره گلدن گلوب است

and all you need to do to watch it is click the link in the description below.

و تنها کاری که برای تماشای آن باید انجام دهید این است که روی لینک در توضیحات زیر کلیک کنید.

OK. Let's have a look at the next headline please.

خوب. لطفا نگاهی به تیتر بعدی بیاندازیم.

OK. So, our next headline comes from France24 and it reads:

خوب. بنابراین، تیتر بعدی ما از France24 می آید و می گوید:

'Looms' – is about to occur.

"بافندگی" - در شرف وقوع است.

Yes. So, this word is spelt L-O-O-M-S

آره. پس املای این کلمه L-O-O-M-S است

and it is being used as a verb

و به صورت فعل به کار می رود

and it means that something is about to happen or occur.

و به این معنی است که چیزی در شرف وقوع یا وقوع است.

Yeah, often something bad, isn't it?

بله، اغلب چیز بدی است، اینطور نیست؟

So, for example, climate change.

بنابراین، برای مثال، تغییرات آب و هوا.

Climate change 'looms' – this big, scary thing

تغییرات اقلیمی به نظر می رسد - این چیز بزرگ و ترسناک

is, kind of, waiting in the future.

به نوعی در انتظار آینده است.

This conference, though, isn't really a big, scary thing,

با این حال، این کنفرانس واقعاً چیز بزرگ و ترسناکی نیست،

so how come it's being used here?

پس چگونه است که از آن در اینجا استفاده می شود؟

Is that an unusual use?

آیا این یک استفاده غیرعادی است؟

Yeah. It is a bit of an unusual use.

آره کمی استفاده غیرعادی است.

I mean, it may, as you say, refer to the climate change,

منظورم این است که، همانطور که شما می گویید، ممکن است به تغییرات آب و هوایی اشاره داشته باشد،

but quite often we use it to talk about something that is threatening

اما اغلب ما از آن برای صحبت در مورد چیزی استفاده می کنیم که به سمت شما می آید تهدیدآمیز

or, kind of, dangerous coming towards you.

یا به نوعی خطرناک است .

It's making you feel unsettled, a little bit.

این باعث می شود کمی احساس بی قراری کنید.

So, for example, the other day I asked you if you wanted to go to lunch,

مثلاً روز قبل از شما پرسیدم که می‌خواهید ناهار بروید،

but you told me you didn't want to. Do you remember this?

اما به من گفتید که نمی‌خواهید. این را به خاطر می آوری؟

Yeah. That was right. I had a... I had a deadline 'looming'.

آره درست بود. من یک مهلت داشتم.

You did!

کردی!

So, deadlines – they're full of pressure, they can be quite difficult

بنابراین، ضرب الاجل ها - آنها پر از فشار هستند، آنها می توانند بسیار دشوار باشند

and we talk about it 'looming'. It's almost like this presence is there.

و ما در مورد آن صحبت می کنیم. تقریباً مثل این است که این حضور آنجاست.

This entity is 'looming' and notice the preposition.

این موجودیت "درحال ظهور" است و به حرف اضافه توجه کنید.

We often use the preposition 'over':

ما اغلب از حرف اضافه "بیشتر" استفاده می کنیم:

the deadline is 'looming over' you.

ضرب الاجل "بر سر شماست".

But we don't only use it for situations or things like this;

اما ما از آن فقط برای موقعیت ها یا چیزهایی مانند این استفاده نمی کنیم.

we also use it for physical things:

ما همچنین از آن برای چیزهای فیزیکی استفاده می کنیم:

a person can 'loom over' you, can't they?

یک نفر می تواند بر شما "نظاره گر" باشد، اینطور نیست؟

They can. For example, I was...

آنها می توانند. به عنوان مثال، من

was in the office the other day making myself a cup of tea,

روز دیگر در دفتر بودم و برای خودم یک فنجان چای درست می کردم،

and I took a biscuit from the biscuit tin and before I knew it,

و یک بیسکویت از قالب بیسکویت برداشتم و قبل از اینکه متوجه شوم،

Rob was 'looming over' me.

راب روی من "نظاره گر" بود.

Unbelievable. Unbelievable.

باور نکردنی. باور نکردنی.

So, there's an example of 'looming' used to mean

بنابراین، مثالی از "آغاز کننده" وجود دارد که به این معنی است

that there's a real person or a physical entity, which is there,

که یک شخص واقعی یا یک موجود فیزیکی وجود دارد، که در آنجا وجود دارد

causing you some kind of worry.

و نوعی نگرانی برای شما ایجاد می کند.

Yeah. It feels like something negative is over you,

آره به نظر می‌رسد چیزی منفی در سر شما آمده است،

and another way we can use it, just very quickly,

و راه دیگری که می‌توانیم از آن استفاده کنیم، خیلی سریع،

is to say that 'a storm is looming' – that it's coming.

این است که بگوییم «طوفانی در راه است» – که در راه است.

Again, that idea of something threatening,

دوباره، آن ایده چیزی تهدید کننده،

maybe on the horizon – you can see it.

شاید در افق - شما می توانید آن را ببینید.

But it's that idea of something dangerous as well.

اما این ایده چیزی خطرناک نیز هست.

OK. Let's get a summary:

خوب. بیایید خلاصه کنیم:

So, perhaps one of the biggest things 'looming' for all students is exams,

بنابراین، شاید یکی از بزرگترین چیزهایی که برای همه دانش‌آموزان پیش می‌آید امتحانات باشد،

and we have a video about...

و ما یک ویدیو در

about exams and how to deal with them, haven't we, Roy?

مورد امتحانات و نحوه برخورد با آنها داریم، نه، روی؟

Yes, we do.

بله ما انجام میدهیم.

This is from our series The Storytellers and it's for children for...

این از مجموعه ما The Storytellers است و برای کودکان برای ...

stories for children.It's to help children learn English.

داستان برای کودکان است. این برای کمک به کودکان در یادگیری زبان انگلیسی است.

So, you can learn English with a child,

بنابراین، می‌توانید انگلیسی را با یک کودک یاد بگیرید،

or actually they're really, really good to watch just by yourself as well.

یا در واقع تماشای آن‌ها به تنهایی بسیار خوب است.

And all you need to do is click the link.

و تنها کاری که باید انجام دهید این است که روی پیوند کلیک کنید.

That's right. OK. Let's have a look at your next headline please.

درست است. خوب. لطفاً به تیتر بعدی شما نگاهی بیندازیم.

OK. So, our next headline comes from the Telegraph and it reads:

خوب. بنابراین، تیتر بعدی ما از تلگراف می آید و می گوید:

'Upcycled' – made something better or new from something old.

"Upcycled" - چیزی بهتر یا جدید از چیزی قدیمی ساخته شده است.

Yes. So, this word is spelt: U-P-C-Y-C-L-E-D.

آره. بنابراین، این کلمه املا می شود: U-P-C-Y-C-L-E-D.

And it means that something is created from something old

و به این معنی است که چیزی از چیز قدیمی

into something better or something of more value.

به چیزی بهتر یا چیزی با ارزش تر آفریده می شود.

Now, that word is really important there:

اکنون، این کلمه در آنجا واقعاً مهم است:

the fact that it has – potentially has more value.

این واقعیت که دارد - به طور بالقوه ارزش بیشتری دارد.

Yeah. Now, if we break down this word and look at the second part,

آره حال، اگر این کلمه را بشکنیم و به قسمت دوم نگاه کنیم

there's the word 'cycled', which is the same word we see

، کلمه «دوچرخه» وجود دارد، که همان کلمه ای است که

in 'bicycle' and 'recycle',

در «دوچرخه» و «بازیافت» می بینیم،

and it's got that idea of things going around – a kind of repetition.

و این تصور از چیزهایی است که در اطراف اتفاق می افتد - یک نوع از تکرار

That's... that's the same in this. What's different, though,

که... در این هم همینطور است. با این حال، آنچه متفاوت است

is the first part – the 'up-' rather than 're-'.

، بخش اول است - "بالا" به جای "باز-".

So, what's the difference between 'recycle' and 'upcycle'?

بنابراین، تفاوت بین "بازیافت" و "upcycle" چیست؟

OK. So, we commonly use 'recycle' to talk about making something

خوب. بنابراین، ما معمولاً از «بازیافت» برای صحبت در مورد ساختن چیزی

out of something that was waste,

از چیزی که زباله بود استفاده می‌کنیم،

and it's probably of similar value to the original property.

و احتمالاً ارزش مشابهی با ویژگی اصلی دارد.

So, you make a new bottle:

بنابراین، شما یک بطری جدید

you 'recycle' a bottle from old bottles.

می سازید: یک بطری را از بطری های قدیمی «بازیافت» می کنید .

Or maybe you'll get some 'recycled' toilet paper from old waste paper.

یا شاید از کاغذهای باطله قدیمی مقداری کاغذ توالت بازیافتی دریافت کنید.

When you 'upcycle' something, you maybe take something

وقتی چیزی را «بالا چرخ» می‌کنید، ممکن

that's old and tired, or maybe it is waste,

است چیزی کهنه و خسته یا ضایع شده

and you improve it and you make it better and you increase its value.

را بردارید و آن را بهبود ببخشید و آن را بهتر کنید و ارزش آن را افزایش دهید.

Now, the other day, Neil, I saw that you've a brand new table in your house.

حالا، روز پیش، نیل، دیدم که یک میز کاملاً نو در خانه داری.

Where did you get that table?

آن میز را از کجا آوردی؟

Well, it looks like a brand new table,

خوب، به نظر میز کاملاً نو است،

but it was a table that had just been left in the street.

اما میزی بود که تازه در خیابان جا مانده بود.

Somebody didn't want it any more and I thought,

کسی دیگر آن را نمی خواست و من فکر کردم،

'Ah! I can upcycle this,' so I took it home,

"آه! من می‌توانم این را بچرخانم، بنابراین آن را به خانه

I kind of sanded it down, I painted it,

بردم، آن را به نوعی سمباده زدم، آن را رنگ کردم،

I made sure that the legs weren't wobbly any more

مطمئن شدم که پاها دیگر

and I've got a – what looks like a lovely new table.

تکان نخورند و یک میز جدید و دوست داشتنی دارم.

Magnificent.

باشکوه.

And that's an example of 'upcycling'. Brilliant.

و این نمونه‌ای از «بالاگردی» است. درخشان

OK. Let's get a summary:

خوب. بیایید یک خلاصه به دست آوریم:

Time now for a recap of the vocabulary please, Roy.

اکنون وقت آن است که واژگان را خلاصه کنیم، روی.

Yes. We had 'star-studded' – featuring lots of famous people.

آره. ما «ستاره‌گرفته‌ای» داشتیم - با حضور افراد مشهور زیادی.

We had 'looms' – is about to occur.

ما "بافندگی" داشتیم - در شرف وقوع است.

And we had 'upcycled' – making something better or new from something old.

و ما «تغییر چرخه» داشتیم – از چیزی کهنه چیزی بهتر یا جدید ساختیم.

If you want to test yourself on the vocabulary,

اگر می‌خواهید خود را روی دایره لغات آزمایش کنید،

go to our website bbclearningenglish.com,

به وب‌سایت ما bbclearningenglish.com بروید،

where there's a quiz and so much more stuff to help you improve your English.

جایی که یک مسابقه امتحانی و خیلی چیزهای دیگر برای کمک به شما در بهبود زبان انگلیسی وجود دارد.

We're all over social media as well. Thanks for joining us and goodbye.

ما در سراسر رسانه های اجتماعی نیز هستیم. ممنون که به ما پیوستید و خداحافظ.

Bye.

خدا حافظ.