BOX SET: 6 Minute English - 'Music' English mega-class! Thirty minutes of new vocabulary!

Hello. Welcome to 6 Minute English,

سلام. به 6 دقیقه انگلیسی خوش آمدید،

I'm Neil.

من نیل هستم.

And hello, I'm Rob.

و سلام، من راب هستم.

Today we’re discussing music and

امروز ما در مورد موسیقی و

the idea that songs are

این ایده که آهنگ ها

becoming faster. What music do

سریعتر می شوند بحث می کنیم. چه موسیقی

you like, Rob?

دوست داری راب؟

Oh me? I like rock music.

اوه من؟ من موسیقی راک را دوست دارم.

It has good vocals and it's loud!

صدای خوبی داره و صدایش بلنده!

How about you, Neil?

تو چطور، نیل؟

Well, I like anything and I prefer

خوب، من هر چیزی را دوست دارم و

streaming my music actually.

در واقع موسیقی خود را پخش می کنم.

No old-fashioned CDs to buy and

بدون سی دی قدیمی برای خرید و

load up – it's easier to play and you

بارگذاری - پخش آن آسان تر است و می

can play it anywhere! And streaming

توانید آن را در هر جایی پخش کنید! و پخش

is where you listen or watch music

جریانی جایی است که شما

or videos directly from the internet

مستقیماً از اینترنت

as a continuous stream.

به عنوان یک جریان مداوم به موسیقی یا ویدیو گوش می دهید یا تماشا می کنید.

Did you know that some people

آیا می دانستید که برخی از مردم

believe that streaming music online

بر این باورند که پخش آنلاین موسیقی

is actually changing the songs

در واقع آهنگ هایی که

people write? And it might be leading

مردم می نویسند را تغییر می دهد؟ و ممکن است منجر

to songs getting faster.

به سریعتر شدن آهنگ ها شود.

Well, that's what we're discussing

خوب، این چیزی است که ما امروز در مورد

today. Let's hope it doesn't happen to

آن بحث می کنیم. امیدواریم این اتفاق برای

this programme, otherwise we might

این برنامه نیفتد وگرنه ممکن

become Three Minute English!

است سه دقیقه ای انگلیسی شویم!

But before it does, let's get on with

اما قبل از آن، بیایید

our question for everyone to answer.

به سؤال خود ادامه دهیم تا همه پاسخ دهند.

In 2017 Luis Fonsi's summer hit

در سال 2017، آهنگ تابستانی لوئیس

Despacito officially became the most

فونسی، Despacito، رسما به پرمخاطب ترین

streamed song of all time. Do you know

آهنگ تمام دوران تبدیل شد. آیا می دانید

approximately, how many times it was

تقریبا چند بار

streamed? Was it:

استریم شده است؟ آیا این بود:

a) 1.6 billion times,

الف) 1.6 میلیارد بار،

b) 3.6 billion times,

ب) 3.6 میلیارد بار،

or, c) 4.6 billion times?

یا، ج) 4.6 میلیارد بار؟

I know the song was popular but

من می دانم که آهنگ محبوب بود، اما

4.6 billion sounds too big – so I'll

4.6 میلیارد آن خیلی بزرگ به نظر می رسد - بنابراین من

go for a) 1.6 billion.

به دنبال یک) 1.6 میلیارد هستم.

OK. Well, we'll find out later in

خوب. خوب، بعداً

the programme. But now back to

در برنامه متوجه خواهیم شد. اما اکنون به

our discussion about how music

بحث ما در مورد اینکه چگونه

producers are adapting their songs

تولیدکنندگان موسیقی آهنگ های خود را با فناوری مدرن تطبیق می دهند بازگردیم

for modern technology. Researchers

. محققان

have found long instrumental

دریافته‌اند

introductions to pop songs have

که مقدمه‌های بلند مدت آهنگ‌های پاپ

become almost extinct.

تقریباً منقرض شده‌اند.

Of course the aim of many pop songs

البته هدف بسیاری از آهنگ‌های پاپ

is to be enjoyed by many – to be

این است که بسیاری از آن‌ها لذت ببرند - برای اینکه

popular - but they also need to be a

محبوب باشند - اما آنها باید یک

commercial success – they need to

موفقیت تجاری نیز داشته باشند - آنها باید

make money.

پول در بیاورند.

Brendan Williams, a music producer

برندان ویلیامز، تهیه کننده موسیقی

and professor of music technology

و استاد فناوری موسیقی

can explain what he thinks influences

می تواند توضیح دهد که فکر می کند چه چیزی بر آهنگ ها تأثیر می گذارد

the songs. Here he is speaking on BBC

. در اینجا او در

Radio 4's You and Yours programme…

برنامه شما و تو در رادیو بی بی سی 4 صحبت می کند...

I think that, you know, one of the things

من فکر می کنم که، می دانید، یکی از چیزهایی

that’s driving this, there are a number

که باعث این امر می شود،

of things. They’re all radio, they’re all

چیزهای زیادی وجود دارد. همه آنها رادیو هستند، همه آنها

singles designed for radio playlists.

تک آهنگهایی هستند که برای لیست های پخش رادیویی طراحی شده اند.

Radio playlists are extremely important

لیست های پخش رادیویی عوامل بسیار مهمی

factors in judging the success of a track

در قضاوت موفقیت یک آهنگ هستند

and obviously do feed into the kind of

و بدیهی است که به نوع

commercial success of a track.

موفقیت تجاری یک آهنگ کمک می کنند.

So, he mentions that radio playlists

بنابراین، او ذکر می کند که لیست های پخش رادیویی

are important factors. A playlist is a list

عوامل مهمی هستند. لیست پخش لیستی

of songs that a radio station plans to play.

از آهنگ هایی است که یک ایستگاه رادیویی قصد دارد پخش کند.

And he says that radio playlists affect the

و او می گوید که لیست های پخش رادیویی بر

commercial success of a song.

موفقیت تجاری یک آهنگ تأثیر می گذارد.

By the way he called a song a track – that's

به هر حال او آهنگی را آهنگ نامید - این

a recorded piece of music. And notice how

یک قطعه موسیقی ضبط شده است. و توجه کنید که

he used the word driving which means

او چگونه از کلمه رانندگی استفاده کرد که به معنای

having a strong influence. So getting a

داشتن تأثیر قوی است. بنابراین

song played on the radio is important and

پخش یک آهنگ در رادیو مهم است و

it has to be made in a way that will suit

باید به گونه ای ساخته شود که با

the radio station's playlist.

لیست پخش ایستگاه رادیویی مطابقت داشته باشد.

Now, we know there are thousands of songs

اکنون، ما می دانیم که هزاران آهنگ

out there to listen to – and plenty of ways

برای گوش دادن وجود دارد - و راه های زیادی

to listen to them – so how can record

برای گوش دادن به آنها - بنابراین چگونه

companies get someone to listen to

شرکت های ضبط می توانند کسی را وادار

their particular song?

کنند که آهنگ خاص آنها را گوش کند؟

Well, have a listen to Brendan Williams

خوب، دوباره به برندان ویلیامز گوش

again to see what he thinks…

کنید تا ببینید او چه فکر می‌کند

… But then there’s the influence of

... اما بعد از آن تأثیر

streaming services like Spotify, where

سرویس‌های استریم مانند Spotify وجود دارد، جایی که

if a track isn’t played for at least

اگر آهنگی حداقل

30 seconds then it doesn’t register

30 ثانیه

a play and Spotify…

پخش نشود، پخش و Spotify را ثبت نمی‌کند. ...

And if we don’t hear the vocals then

و اگر آواز را نشنیم،

we might not carry on listening.

ممکن است به گوش دادن ادامه ندهیم.

Is that the theory?

آیا این نظریه است؟

Absolutely, yeah, yeah.

That’s the theory – it's to get through…

قطعا، بله، بله.

این تئوری است - باید از آن عبور کرد...

I guess to get into the meat of the song

من حدس می‌زنم که برای شنیدن محتوای متن ترانه وارد آهنگ

to hear the lyrical content and get

شوم و

through to that first chorus.

به اولین گروه کر بپردازم.

Well, it seems songs no longer have

خب، به نظر می‌رسد که آهنگ‌ها

an 'intro' – the instrumental piece of

دیگر «مقدمه» ندارند - قطعه موسیقی دستگاهی

music that's played before the

که قبل از

singing begins. In the old days, radio

شروع آواز نواخته می‌شود. در روزهای قدیم،

DJs – disc jockeys who played the

دی جی های رادیو - دیسک جوکی هایی که رکوردها را پخش می کردند

records – loved to talk over that bit!

- دوست داشتند در این مورد صحبت کنند!

Now we need to get to the lyrical

اکنون باید هر چه زودتر به

content – that's the lyrics or the words

محتوای متن ترانه - یعنی شعر یا

of the song - as soon as possible.

کلمات ترانه - برسیم.

So, the theory, or idea, is to present

بنابراین، تئوری یا ایده این است که

listeners with vocals and a chorus

شنوندگان را با آواز و کر

more quickly, as it will make them

سریعتر ارائه دهیم، زیرا آنها

want to continue listening! That's

را به ادامه گوش دادن وادار می کند! به این

because if a song isn't streamed

دلیل که اگر آهنگی

for more than 30 seconds, it doesn't

بیش از 30 ثانیه استریم نشود، پخشی را

register a play – it doesn't get measured

ثبت نمی‌کند – اندازه‌گیری نمی‌شود

or recorded as a play – so it doesn't

یا به‌عنوان نمایش ضبط نمی‌شود – بنابراین

make money.

درآمدی به همراه نخواهد داشت.

So a song needs to hook the listener

بنابراین یک آهنگ باید

in quickly – in other words it needs to

به سرعت شنونده را جذب کند - به عبارت دیگر باید

attract their attention and be easy to

توجه او را جلب کند و به راحتی به

remember – another word for this

خاطر بسپارد - کلمه دیگری برای این کار

is catchy. Do you have any favourite

جذاب است. آیا آهنگ جذاب مورد علاقه ای

catchy songs, Rob?

داری راب؟

Oh, I do, I do. It's got to be Happy

اوه، دارم، انجام می دهم. باید شاد باشیم

by Pharrell Williams.

اثر فارل ویلیامز.

A very catchy song.

یک آهنگ بسیار جذاب.

Well, something that is always catchy

خوب، چیزی که همیشه

in this programme is our quiz question.

در این برنامه جذاب است، سوال مسابقه ما است.

Earlier I mentioned that in 2017, Luis

قبلاً اشاره کردم که در سال 2017،

Fonsi's summer hit Despacito officially

آهنگ تابستانی Despacito از لوئیس فونسی رسماً

became the most-streamed song of

به پرطرفدارترین آهنگ

all time. Did you know approximately,

تمام دوران تبدیل شد. آیا می دانید تقریباً

how many times it was streamed?

چند بار استریم شده است؟

Was it: a) 1.6 billion times,

آیا این بود: الف) 1.6 میلیارد بار،

b) 3.6 billion times, or

ب) 3.6 میلیارد بار، یا

c) 4.6 billion times?

ج) 4.6 میلیارد بار؟

And I went for a staggering

و من

1.6 billion times.

1.6 میلیارد بار رفتم.

Well, it's not staggering enough,

خوب، به اندازه کافی تکان دهنده نیست،

Rob. It was actually streamed 4.6

راب. در واقع 4.6

billion times.

میلیارد بار استریم شد.

Amazing. That's a number that we

شگفت انگيز. این عددی است که ما

can only dream of for this

فقط می توانیم برای این برنامه رویای آن

programme – or is it?!

را داشته باشیم – یا اینطور است؟!

Well Neil, shall

خوب نیل، آیا

we download to our memory, some of

برخی

the vocabulary we've learnt today?

از واژگانی را که امروز یاد گرفته ایم، در حافظه خود دانلود کنیم؟

Streaming describes the activity of

پخش جریانی فعالیت

listening or watching music, radio or

گوش دادن یا تماشای موسیقی، رادیو یا

videos directly from the internet as

ویدیوها را مستقیماً از اینترنت به عنوان

a continuous stream.

یک جریان مداوم توصیف می کند.

Something that is a commercial

چیزی که یک

success is popular and makes lots

موفقیت تجاری است، محبوب است و

of money – like a new computer

پول زیادی به همراه دارد - مانند یک بازی رایانه ای جدید

game or pop song.

یا آهنگ پاپ.

A good pop song, Rob – not something

یک آهنگ پاپ خوب، راب - نه چیزی

annoying like Gangnam Style.

آزاردهنده مانند Gangnam Style.

Well, that was a huge commercial

خوب، این یک موفقیت تجاری بزرگ

success because it was catchy – a

بود زیرا جذاب بود -

word that describes something that

کلمه ای که چیزی را توصیف می کند که

attracts attention and is easy to

توجه را به خود جلب می کند و به راحتی قابل

remember.

یادآوری است.

We also mentioneda playlist – that's

ما همچنین به یک لیست پخش اشاره کردیم -

a list of songs that a radio station

این لیستی از آهنگ هایی است که یک ایستگاه رادیویی

plans to play. And we also use the

قصد دارد پخش کند. و همچنین از

same word – playlist – to describe

همان کلمه - لیست پخش - برای

a list of songs you compile yourself

توصیف لیستی از آهنگهایی که خودتان

on a streaming service.

در یک سرویس پخش جمع آوری می کنید استفاده می کنیم.

We also heard the adjective driving,

صفت رانندگی را هم شنیدیم

which in the context of our discussion

که در چارچوب بحث ما

means having a strong influence.

به معنای نفوذ قوی است.

And we mentioned the verb to register.

و فعل ثبت نام را ذکر کردیم.

If you register something you record,

اگر چیزی را ثبت می‌کنید، آن را

count or measure it. Like every

بشمارید یا اندازه بگیرید. مانند هر

download of this programme is

دانلود این برنامه

registered. But how do we download

ثبت شده است. اما

this programme, Rob?

راب چگونه این برنامه را دانلود کنیم؟

By going to our website at

با رفتن به وب سایت ما به آدرس

bbclearningenglish.com.

bbclearningenglish.com.

And we have an app too – download

و ما یک برنامه نیز داریم -

it for free and stream all of our content!

آن را به صورت رایگان دانلود کنید و تمام محتوای ما را پخش کنید!

Bye for now.

فعلا خداحافظ.

Bye.

خدا حافظ.

Hello, and welcome to 6

سلام، و به 6

Minute English. I'm Neil.

دقیقه انگلیسی خوش آمدید. من نیل هستم.

And I'm Rob.

و من راب هستم.

Rob, do you like metal?

راب، آیا فلز را دوست داری؟

Er, that’s an odd question.

اوه، این یک سوال عجیب است.

I've never really thought about it.

من واقعاً هرگز به آن فکر نکرده ام.

I mean, I use

metal things every day – my toaster,

منظورم این است که من

هر روز از چیزهای فلزی استفاده می کنم - توستر

my bike, the underground…

، دوچرخه، زیرزمین...

No, no - not that kind of metal, this

نه، نه - نه از آن نوع فلز، این

kind of metal.

نوع فلز.

Oh, that kind of metal. The musical

اوه، این نوع فلز. ژانر موزیکال

genre, the type of music...

، نوع موسیقی...

Yes, and in particular, death metal.

بله و بخصوص دث متال.

That fast, loud, aggressive sounding,

آن سبک موسیقی سریع، بلند، تهاجمی

guitar-based music style?

و مبتنی بر گیتار؟

Yep, that’s the one.

بله، این یکی است.

Nope. Not my cup of tea at all. What

جواب منفی. اصلا فنجان چای من نیست. به

kind of person do you think I am?

نظر شما من چه جور آدمی هستم؟

Well, that’s the point. The type of

خوب، این نکته است. آن دسته از

person who likes death metal may

افرادی که دث متال را دوست دارند،

not be the kind of person you think

ممکن است از آن دسته افرادی

they are. More on that shortly, but

نباشند که شما فکر می کنید. بیشتر در مورد آن به زودی، اما

first, a quiz. The electric guitar is an

ابتدا، یک مسابقه. گیتار الکتریک یک

essential element to death metal music.

عنصر ضروری برای موسیقی دت متال است.

In which decade were the first electric

اولین گیتار الکتریک در کدام دهه

guitars produced? Was it:

تولید شد؟ آیا این بود:

a) the 1920s

الف) دهه 1920

b) the 1930s, or,

ب) دهه 1930، یا

c) the 1940s?

ج) دهه 1940؟

I think quite early, so I’m going to say

من خیلی زود فکر می کنم، بنابراین می خواهم بگویم

the 1920s.

دهه 1920.

Well, we'll see if you're right later

خوب، خواهیم دید که آیا در آینده در برنامه هستید یا خیر

in the programme. Does violent

. آیا

music give people violent thoughts?

موسیقی خشن به مردم افکار خشونت آمیز می دهد؟

Recent research claims to have found

تحقیقات اخیر ادعا می کند

the answer. This is how the topic was

که به جواب رسیده است. این

introduced on BBC News. What was

موضوع در بی بی سی نیوز به این صورت مطرح شد.

the conclusion?

نتیجه چه شد؟

A psychological study of fans of death

یک مطالعه روان‌شناختی روی طرفداران دث

metal suggests that they are not

متال نشان می‌دهد که

desensitised to violence despite the

علیرغم ارتباط این

genre’s association with growling,

ژانر با غرغر و

often graphically violent lyrics including

اشعار خشن، از جمله

depictions of cannibalism.

تصاویر آدم‌خواری، آنها نسبت به خشونت حساسیت ندارند.

Researchers found that

محققان دریافتند که

the main response of fans to

واکنش اصلی طرفداران

the music they love was joy, not violence.

به موسیقی مورد علاقه آنها شادی است نه خشونت.

Adding that most are very nice people

او اضافه کرد که اکثر آنها افراد بسیار خوبی هستند

who wouldn't dream of hurting anyone,

که رویای صدمه زدن به کسی را ندارند،

let alone eating them.

چه برسد به خوردن آنها.

So what conclusion did the

بنابراین محققان به چه نتیجه ای رسیدند

researchers come to?

؟

Well, they found that the response

خوب، آنها دریافتند که پاسخ

to the music was joy, not anger or

به موسیقی شادی است، نه عصبانیت یا

violence. It made people happy.

خشونت. باعث خوشحالی مردم شد.

There was a fear that listening

این ترس وجود داشت که گوش دادن

to music with violent lyrics, which

به موسیقی با اشعار خشن که

means violent words, would make

به معنای کلمات خشن است،

people desensitised to violence.

مردم را نسبت به خشونت بی‌حساس کند.

If you are desensitised to something,

اگر نسبت به چیزی حساسیت زدایی کنید،

you don’t see it as unusual or

آن را غیرعادی یا

unacceptable, it doesn’t bother you.

غیرقابل قبول نمی‌بینید، آزارتان نمی‌دهد.

The newsreader also said that the

این خبرخوان همچنین گفت:

lyrics of death metal include topics

اشعار دث متال شامل موضوعاتی

such as cannibalism, which is the

مانند آدم خواری است که

practice of eating human flesh.

عمل به خوردن گوشت انسان است. ظاهراً

Listening to someone singing about

گوش دادن به صدای کسی که در مورد

eating people apparently didn’t make

غذا خوردن مردم آواز می خواند باعث نمی شد که

them feel like snacking on their

آنها تمایلی به خوردن میان وعده برای همسایگان خود

neighbours. Let's hear the

داشته باشند. بیایید

introduction again.

دوباره مقدمه را بشنویم.

A psychological study of fans of death

یک مطالعه روان‌شناختی روی طرفداران دث

metal suggests that they are not

متال نشان می‌دهد که

desensitised to violence despite the

علیرغم ارتباط این

genre’s association with growling, often

ژانر با غرغر و

graphically violent lyrics including

اشعار خشن، از جمله

depictions of cannibalism. Researchers

تصاویر آدم‌خواری، آنها نسبت به خشونت حساسیت ندارند. محققان

found that the main response of fans to

دریافتند که واکنش اصلی طرفداران

the music they love was joy, not violence.

به موسیقی مورد علاقه آنها شادی است نه خشونت.

Adding that most are very nice people who

او اضافه کرد که اکثر آنها افراد بسیار خوبی هستند

wouldn't dream of hurting anyone,

که رویای صدمه زدن به کسی را ندارند،

let alone eating them.

چه برسد به خوردن آنها.

Professor Bill Thompson from Macquarie

پروفسور بیل تامپسون از دانشگاه مک کواری

University in Sydney conducted this

سیدنی این

research.

تحقیق را انجام داد.

What does he say people

او می گوید مردم

don’t feel when listening to this kind

هنگام گوش دادن به این

of music?

نوع موسیقی چه احساسی ندارند؟

Most fans are not angry. Most are

اکثر هواداران عصبانی نیستند. بیشتر آنها

actually musically trained people

در واقع افرادی هستند که از نظر موسیقی آموزش دیده اند

who really get a lot of empowerment

و واقعاً قدرت

and aesthetic interest out of the music.

و علاقه زیبایی شناختی زیادی از موسیقی دریافت می کنند.

They feel joyful.

احساس شادی می کنند.

They feel transcendent,

آنها احساس متعالی می کنند،

they feel empowered. But what they

احساس قدرت می کنند. اما چیزی که آنها

don’t feel is angry.

احساس نمی کنند عصبانی است.

What don’t people feel?

مردم چه چیزی را احساس نمی کنند؟

They don’t feel angry! What

آنها احساس عصبانیت نمی کنند! آنچه

they do feel is joyful, the adjective

آنها احساس می کنند شادی آور است، صفت

from joy. They feel happy. Something

از شادی. احساس خوشبختی می کنند. چیز

else they feel is empowered. This

دیگری که آنها احساس می کنند قدرت دارد.

is a feeling of being in control of

این احساس کنترل

your life, that you can make and

زندگی خود است، که می توانید

follow your own decisions.

تصمیمات خود را بگیرید و دنبال کنید.

Music is certainly a powerful

موسیقی مطمئناً یک

art form. Professor Thompson

هنر قدرتمند است. پروفسور تامپسون

also said that fans have an

همچنین گفت که طرفداران

aesthetic interest in it. This

علاقه زیبایی شناختی به آن دارند. این

means that they appreciate it

بدان معنی است که آنها از آن

as an art form. Let’s hear

به عنوان یک هنر قدردانی می کنند. بیایید

Professor Thompson again.

دوباره پروفسور تامپسون را بشنویم.

Most fans are not angry. Most

اکثر هواداران عصبانی نیستند. بیشتر

are actually musically trained

آنها در واقع

people who really get a lot of

افرادی هستند که از نظر موسیقی آموزش دیده اند و واقعاً

empowerment and aesthetic

قدرت و علاقه زیبایی شناختی

interest out of the music. They

زیادی از موسیقی دریافت می کنند.

feel joyful. They feel transcendent

احساس شادی می کنند. آنها احساس متعالی

they feel empowered. But what

می کنند و احساس قدرت می کنند. اما چیزی که

they don’t feel is angry.

آنها احساس نمی کنند عصبانی است.

Time to review our vocabulary,

وقت آن است که دایره لغات خود را مرور کنیم،

but first, let’s have the answer

اما ابتدا، بیایید پاسخ

to the quiz question. In which

سوال مسابقه را داشته باشیم.

decade were the first electric

اولین

guitars produced? Was it:

گیتار الکتریک در کدام دهه تولید شد؟ آیا این بود:

a) the 1920s

الف) دهه 1920

b) the 1930s

ب) دهه 1930

c) the 1940s

ج) دهه 1940

What did you think, Rob?

نظر شما چیست، راب؟

I took a guess at the 1920s.

من در دهه 1920 حدس زدم.

Well electric guitars were early,

خوب گیتار الکتریک زود بود،

but not quite that early, I'm afraid.

اما نه خیلی زود، من می ترسم.

The first ones were produced in

اولین آنها در

the 1930s. So well done if, unlike

دهه 1930 تولید شدند. خیلی خوب است اگر برخلاف

Rob, you got that correct. Now,

راب، آن را درست فهمیده باشید. حالا

onto the vocabulary.

برو به واژگان.

Yes, we had a few words connected

بله، ما چند کلمه مرتبط

with music. We had genre for a

با موسیقی داشتیم. ما ژانری برای یک

style of music and also lyrics for

سبک موسیقی و همچنین شعر

the words of a song.

برای کلام یک آهنگ داشتیم.

Some of the lyrics of death metal

برخی از اشعار آهنگ های دث متال

songs are about eating people,

در مورد خوردن مردم است

which is called cannibalism.

که به آن آدم خواری می گویند.

Cannibalism is a form of extreme

آدمخواری شکلی از خشونت شدید است

violence and there was some concern

و نگرانی وجود داشت

that people exposed to such violent

که افرادی که در معرض چنین اشعار خشونت آمیزی

lyrics in songs might become

در آهنگ ها قرار می گیرند ممکن است

desensitised to actual violence.

نسبت به خشونت واقعی حساس شوند.

This means that they would accept

این بدان معناست که آنها

violence as normal and not be worried

خشونت را عادی می پذیرند و

by it. However, the research showed

نگران آن نیستند. با این حال، تحقیقات نشان داد

that this doesn’t happen and fans

که این اتفاق نمی‌افتد و طرفداران

actually feel joy, which is another

در واقع احساس شادی می‌کنند، که راه دیگری

way of saying happiness.

برای گفتن شادی است.

The research also suggested that

این تحقیق همچنین نشان داد که

fans have an artistic appreciation

طرفداران قدردانی هنری

of death metal, described as an

از دث متال دارند که به عنوان یک

aesthetic interest.

علاقه زیبایی‌شناختی توصیف می‌شود.

The final word was for a feeling

حرف آخر برای احساسی بود

that fans might get after listening

که طرفداران ممکن است پس از گوش دادن

to the music, empowered.

به موسیقی، قدرتمند شوند.

Someone who is empowered

کسی که توانمند

is in control of their own life

است کنترل زندگی و تصمیمات خود را در دست دارد

and decisions.

.

And I feel empowered to bring

و من احساس قدرت می کنم که

this edition of 6 Minute English

این نسخه 6 دقیقه انگلیسی را

to a close. We look forward to

به پایان برسانم. ما مشتاقانه منتظر

your company next time. Until then,

شرکت شما در دفعات بعدی هستیم. تا آن زمان،

you can find us in all the usual

می‌توانید ما را در همه

places on social media – that's

مکان‌های معمول در رسانه‌های اجتماعی پیدا کنید -

Facebook, Twitter, Instagram and

فیسبوک، توییتر، اینستاگرام و

YouTube. And there's our website,

یوتیوب. و وب سایت ما وجود دارد،

and of course, we have a free app

و البته، ما یک برنامه رایگان داریم

which you can find in the app stores.

که می توانید آن را در فروشگاه های برنامه پیدا کنید.

You'll be able to listen to 6 Minute

شما می توانید

English on the move. You just walk

در حال حرکت به زبان انگلیسی 6 دقیقه ای گوش دهید. تو فقط راه برو

and we talk. Just search for

و ما حرف میزنیم فقط

bbclearninglish. Bye for now.

bbclearninglish را جستجو کنید. فعلا خداحافظ.

Goodbye!

خداحافظ!

Hello. This is 6 Minute English

سلام. این 6 دقیقه انگلیسی

from BBC Learning English.

از BBC Learning English است.

I’m Neil.

من نیل هستم

And I’m Georgina.

و من جورجینا هستم.

[Singing badly] DO, RE, MI, FA, SOL,

[بد می خواند] DO، RE، MI، FA، SOL،

LA, TI, DO!

LA، TI، DO!

Neil! What are you doing?! Please stop!

نیل! چه کار می کنی؟! لطفا بس کن!

Oh, hi Georgina! I’m practising my singing.

اوه، سلام جورجینا! دارم آوازم را تمرین می کنم

I’m going to do virtual karaoke tonight

من امشب با چند نفر از دوستان می خواهم کارائوکه مجازی انجام دهم

with some friends!

!

Karaoke?! – really, Neil?! I heard you

کارائوکه؟! - واقعا نیل؟! شنیدم که

singing at the Christmas party and to

در مهمانی کریسمس آواز می‌خوانی و

be honest I think you might be tone

صادقانه بگویم، فکر می‌کنم ممکن است

deaf – you know, you can’t sing in tune.

ناشنوا باشید - می‌دانید، نمی‌توانید آهنگ بخوانید.

Me? Tone deaf?! I’m a nightingale!

من؟ لحن ناشنوا؟! من یک بلبل هستم!

Listen: DO RE MIIII!

گوش کن: DO RE MIIII!

Between you and me, I think Neil

بین من و تو، فکر می کنم

is a bit tone deaf! Wait until I tell

نیل کمی ناشنوا است! صبر کنید تا به

him singing is the subject of

او بگویم خوانندگی موضوع

this programme.

این برنامه است.

I heard that, Georgina! And I’m

شنیدم جورجینا! و

glad this programme is about

خوشحالم که این برنامه در مورد

singing because I love it and

آواز خواندن است، زیرا من آن را دوست دارم و

what I lack in ability, I make up

آنچه را که در توانایی ندارم، با اشتیاق جبران می کنم

for in enthusiasm!

!

I’m sure your karaoke buddies

من مطمئن هستم که دوستان کارائوکه

would agree with you, Neil.

شما با شما موافق هستند، نیل.

That reminds me of my quiz

این من را به یاد سوال مسابقه من

question, Georgina. As you know,

، جورجینا می اندازد. همانطور که می دانید،

I love karaoke - meeting up with

من عاشق کارائوکه هستم - ملاقات با

friends to sing the words of our

دوستان برای خواندن کلمات

favourite pop songs over a

آهنگ های پاپ مورد علاقه خود در یک

musical backing track. Karaoke

آهنگ پشتوانه موسیقی. کارائوکه

was invented in Japan and

در ژاپن اختراع شد و

its name is a combination of

نام آن ترکیبی از

different Japanese words – but

کلمات مختلف ژاپنی است - اما

what words? What is the

چه کلماتی؟

meaning of ‘karaoke’? Is it:

منظور از "کارائوکه" چیست؟ آیا این:

a) machine voice?,

الف) صدای ماشینی؟،

b) angry cat?, or,

ب) گربه عصبانی؟، یا،

c) empty orchestra?

ج) ارکستر خالی؟

Well, after listening to you sing,

خوب، پس از گوش دادن به آواز شما،

Neil, I’m tempted to say b), angry

نیل، من وسوسه می شوم که بگم،

cat, but that would be mean, so

گربه عصبانی، اما این بد است، بنابراین

I’ll guess, a) machine voice.

حدس می زنم، الف) صدای ماشینی.

OK, Georgina. I’ll take that

باشه جورجینا من از آن

as a compliment. But however

به عنوان تعریف قلمداد می کنم. اما هر چقدر هم که

good - or bad - my singing may

آواز خواندن من خوب یا بد

be, there’s no doubt that the act

باشد، شکی نیست که

of singing itself is a very complex

خود آواز خواندن یک مهارت بسیار پیچیده

skill, involving a huge number of

است که شامل تعداد زیادی

processes in our bodies and brains.

فرآیند در بدن و مغز ما می شود.

So what happens physically when

پس وقتی

we sing a musical note?

یک نت موسیقی را می خوانیم از نظر فیزیکی چه اتفاقی می افتد؟

Usually something unexpected in

معمولا چیزی غیر منتظره در

your case, Neil! So here’s Marijke

مورد شما، نیل! بنابراین مارییک

Peters, presenter of BBC World

پیترز، مجری

Service programme, CrowdScience,

برنامه سرویس جهانی بی‌بی‌سی، CrowdScience، اینجاست

to explain exactly what happens

تا دقیقاً توضیح دهد

when we open our mouths to sing.

وقتی دهانمان را برای آواز خواندن باز می‌کنیم چه اتفاقی می‌افتد.

Listen out for the different body

به قسمت‌های مختلف بدن که

parts Marijke mentions:

ماریج اشاره می‌کند گوش دهید:

Vocal folds, also called vocal cords,

تارهای صوتی، که تارهای صوتی نیز نامیده

are crucial here. They’re two flaps of

می‌شوند، در اینجا بسیار مهم هستند. آنها دو لایه

skin stretched across your larynx

پوستی هستند که روی حنجره شما کشیده شده اند

that vibrate when you sing and

که هنگام آواز خواندن می لرزند و

create a sound. The pitch of that

صدا ایجاد می کنند. زیر و بمی آن

sound, how high or low it is, depends

صدا، بالا یا پایین بودن آن، به

on the frequency of their vibration, so

فرکانس ارتعاش آنها بستگی دارد، بنابراین

if you want to hit the right note they

اگر می خواهید نت مناسب را بزنید،

need to be working properly.

باید به درستی کار کنند.

Important body parts needed to

قسمت‌های مهم بدن مورد نیاز برای

sing include the vocal cords - a pair

آواز خواندن شامل تارهای صوتی است - یک

of folds in the throat that move backwards

جفت چین در گلو که

and forwards when air from the lungs

وقتی هوا از ریه‌ها

moves over them.

روی آنها حرکت می‌کند به سمت عقب و جلو حرکت می‌کند.

The vocal chords are stretched

تارهای صوتی بر روی حنجره کشیده می شوند

over the larynx - also known as the

- که به عنوان جعبه صوتی نیز شناخته می شود

voice box, it’s the organ between the

، اندامی بین

nose and the lungs containing the

بینی و ریه ها است که حاوی

vocal folds.

تارهای صوتی است.

Singing is similar to what happens

آواز خواندن شبیه چیزی است

when you play a guitar. The vocal

که هنگام نواختن گیتار اتفاق می افتد. تارهای صوتی

cords act like the guitar strings to

مانند سیم های گیتار عمل می

produce a buzz or vibration – a

کنند و وزوز یا لرزش ایجاد می کنند - یک حرکت

continuous and quick shaking

تکان دهنده مداوم و سریع

movement. They vibrate over the

. آنها بر روی

larynx which, like the body of a guitar,

حنجره می لرزند که مانند بدنه گیتار

amplifies the sound.

صدا را تقویت می کند.

So why do some people (Neil!) find it

پس چرا برخی از مردم (نیل!)

hard to sing in tune? Is it because

به سختی می توانند آهنگ بخوانند؟ آیا به این دلیل است

they cannot physically reproduce

که آنها نمی توانند صداها را به صورت فیزیکی بازتولید کنند

sounds? Or because they hear

؟ یا به این دلیل که

sounds differently from the

صداهایی متفاوت از

rest of us?

بقیه ما می شنوند؟

Well, according to psychology

خب، به گفته

professor, Peter Pfordresher, it’s

استاد روانشناسی، پیتر پرفوردرشر، این

neither. He thinks that for poor

هیچکدام نیست. او فکر می‌کند که برای

singers the problem is generally

خواننده‌های فقیر مشکل

not in the ears or voice, but in their

معمولاً در گوش یا صدا نیست، بلکه در

brains – specifically the connection

مغز آنهاست – به‌ویژه ارتباط

between sound perception

بین درک صدا

and muscle movement.

و حرکت عضلات.

So there’s no hope for you?

پس امیدی به تو نیست؟

Not necessarily. Here’s Professor

لازم نیست. در اینجا پروفسور

Pfordresher encouraging the

Pfordresher

listeners of BBC World

شنوندگان سرویس جهانی بی بی سی

Service’s, CrowdScience:

، CrowdScience را تشویق می کند:

I think there’s reason for you to be

من فکر می کنم دلیلی برای امیدوار بودن شما وجود دارد

hopeful and however accurate or

و هر

inaccurate your singing is, one

چقدر هم که آواز شما دقیق یا نادرست باشد، یک

recommendation I would have for

توصیه من به

you is to keep singing because there

شما این است که به آواز خواندن ادامه دهید، زیرا

is evidence that singing itself, whether

شواهدی وجود دارد که خود آواز خواندن، چه

accurate or inaccurate, has benefits

دقیق و چه نادرست، دارای مزایای

socially and also for stress responses,

اجتماعی و همچنین برای پاسخ به استرس است،

so good reason for you to keep it up!

بنابراین دلیل خوبی برای شما برای ادامه دادن آن است!

Whether you’re tone deaf or pitch

خواه ناشنوا باشید یا صدایی

perfect, there’s lots of evidence for

عالی داشته باشید، شواهد زیادی برای

the health benefits of singing.

فواید آواز خواندن برای سلامتی وجود دارد.

For one, singing strengthens your

برای مثال، آواز خواندن

stress responses. Otherwise

پاسخ های استرس شما را تقویت می کند. در غیر این صورت

known as ‘fight or flight’, stress

به عنوان "جنگ یا گریز" شناخته می شود،

responses are the human body’s

پاسخ های استرس واکنش بدن انسان

reaction to external threats that

به تهدیدات خارجی است که

cause an imbalance, for example

باعث عدم تعادل می شود، به عنوان مثال

pain, infection or fear.

درد، عفونت یا ترس. پروفسور Pfordresher فکر می‌کند که

From operatic Pavarottis to

از پاواروتیس‌های اپرا گرفته تا

enthusiastic karaoke fans, Professor

طرفداران مشتاق کارائوکه،

Pfordresher thinks singers should

خوانندگان

keep it up – a phrase used to

باید آن را ادامه دهند - عبارتی که برای

encourage someone to continue

تشویق کسی به ادامه

doing something. So, Neil, maybe

انجام کاری استفاده می‌شود. پس نیل،

you should keep singing, after all!

شاید باید به آواز خواندن ادامه بدهی!

You’ve changed you tune,

تو آهنگت را عوض کردی،

Georgina! Maybe you’d like to

جورجینا! شاید دوست داشته باشید

come with me to karaoke next

دفعه

time we’re allowed out?

بعد که اجازه خروج پیدا کنیم با من به کارائوکه بیایید؟

Hmm, I think some practice would

هوم، من فکر می کنم کمی تمرین

be a good idea, but first let’s return

ایده خوبی خواهد بود، اما ابتدا اجازه دهید

to the quiz question. You asked me

به سوال مسابقه برگردیم. شما از من

about the meaning of the Japanese

در مورد معنای کلمه ژاپنی

word karaoke…

کارائوکه پرسیدید...

Right. Does karaoke mean,

درست است. آیا کارائوکه به معنای

a) machine voice, b) angry cat,

الف) صدای ماشینی، ب) گربه عصبانی

or, c) empty orchestra?

، یا ج) ارکستر خالی است؟

What did you say?

چی گفتی؟

I said a) machine voice.

گفتم الف) صدای ماشینی.

Which was… the wrong answer!

که… جواب اشتباه بود!

Karaoke actually means c) empty

کارائوکه در واقع به معنای ج)

orchestra, or in other words, music

ارکستر خالی یا به عبارت دیگر موسیقی

that has the melody missing.

است که ملودی آن از دست رفته است.

Well, that’s better than an angry

خوب، این بهتر از یک

cat, I guess! Let’s recap the vocabulary

گربه عصبانی است، حدس می زنم! بیایید واژگان را

starting with tone deaf – a way to

که با صدای ناشنوا شروع می‌کنیم خلاصه کنیم - راهی برای

describe someone who cannot sing

توصیف کسی که نمی‌تواند

in tune or hear different sounds.

آهنگ بخواند یا صداهای مختلف را بشنود.

Like playing a guitar string, singers

مانند نواختن یک سیم گیتار، خوانندگان

use their vocal cords – a pair of folds

از تارهای صوتی خود استفاده می کنند - یک جفت چین

in the throat that are stretched over

در گلو که روی حنجره کشیده شده است

the larynx, or voice box, another part

، یا جعبه صدا، قسمت دیگری

of the throat, to produce a sound

از گلو، برای تولید یک

vibration - a quick, shaking

لرزش صدا - یک حرکت سریع و لرزان

movement.

.

No matter how good or bad a

مهم نیست که چقدر خواننده خوب یا بد

singer you are, singing is good

هستید، آواز خواندن

for your stress responses – the

برای پاسخ های استرس شما مفید است -

‘fight or flight’ mechanism your

مکانیسم «جنگ یا گریز» که بدن شما

body uses to regain inner balance.

برای بازیابی تعادل درونی از آن استفاده می کند.

So no matter what Georgina

بنابراین مهم نیست که جورجینا

thinks about my singing, I’m

در مورد آواز خواندن من چه فکری می کند، من

going to keep it up – a phrase

آن را ادامه می دهم - عبارتی

used to encourage someone

که برای تشویق کسی

to continue their good

به ادامه اجرای خوب خود

performance.

استفاده می شود.

That’s all from us. Keep singing

این همه از ماست به آواز خواندن ادامه دهید

and join us again soon at

و به زودی در 6 دقیقه انگلیسی دوباره به ما بپیوندید

6 Minute English. Don’t forget

. فراموش نکنید

we also have a free app you

که ما همچنین یک برنامه رایگان داریم که

can download from the app stores.

می توانید از فروشگاه های برنامه دانلود کنید.

Bye!

Goodbye!

خدا حافظ!

خداحافظ!

Hello. This is 6 Minute English

سلام. این 6 دقیقه انگلیسی

from BBC Learning English.

از BBC Learning English است.

I’m Neil.

من نیل هستم

And I’m Sam.

و من سام هستم

In this 6 Minute English, we’re

در این 6 دقیقه انگلیسی، ما در

talking about music. What sort

مورد موسیقی صحبت می کنیم. چه

of music do you like listening

نوع موسیقی را دوست

to, Sam?

داری سام؟

Well, I wouldn’t say I have

خوب، من نمی گویم که

one specific type. My taste in

یک نوع خاص دارم. سلیقه من در

songs is more eclectic – a word

ترانه‌ها التقاطی‌تر است - کلمه‌ای

that describes taste which

که سلیقه را توصیف می‌کند که

includes a wide variety of styles.

شامل طیف گسترده‌ای از سبک‌ها است.

Well, in this programme, we’re

خوب، در این برنامه،

talking all about grime – a style of

ما همه چیز در مورد گریم - سبکی از

music which originated in London –

موسیقی که در لندن سرچشمه گرفته است - به

specifically in the tower blocks

ویژه در بلوک های برج

of east and southeast London.

شرق و جنوب شرقی لندن صحبت می کنیم.

Yes – the artists are predominantly

بله - هنرمندان عمدتاً

young black men and often cite

مردان جوان سیاهپوست هستند و اغلب

the decaying tower blocks they

از برج های پوسیده ای که

grew up in as an inspiration for

در آن بزرگ شده اند به عنوان الهام

the urban style of music.

بخش سبک موسیقی شهری یاد می کنند.

Well, before we continue talking

خوب، قبل از ادامه صحبت

about grime music, I have a

در مورد موسیقی گریم، یک

question for you, Sam. Stormzy

سوال از شما دارم، سام.

is one of the most famous

استورمزی یکی از مشهورترین

grime artists, but what is his

هنرمندان گریم است، اما

real name? Is it:

نام واقعی او چیست؟ آیا این است:

a) Michael Omari

الف) مایکل عمری

b) Martin Owusu,

ب) مارتین اووسو

or, c) Marvin Appiah.

، یا ج) ماروین آپیا.

I think I might know this

فکر می کنم ممکن است این را بدانم

one – I’ll say a) Michael Omari.

- من می گویم الف) مایکل عمری.

We can find out if you’re right

ما می توانیم بفهمیم که آیا در پایان این برنامه درست می گویید یا خیر

at the end of this programme.

.

For many people, knowing the

برای بسیاری از مردم، دانستن

origin of a type of music helps

منشأ یک نوع موسیقی به آنها کمک می

them to understand more about

کند تا در

the style and lyrics.

مورد سبک و اشعار بیشتر درک کنند.

Here’s writer Jude Yawson

در اینجا جود یاوسون نویسنده ای است

talking with BBC journalist Andrew

که با اندرو مار روزنامه نگار بی بی سی

Marr about his experience growing

درباره تجربه بزرگ شدنش

up on an estate in southeast

در یک ملک در جنوب شرقی

London on the BBC Radio 4

لندن در برنامه رادیو بی بی سی

programme, Start the Week…

4، شروع هفته، صحبت می کند...

Yes, so I lived like on an estate.

بله، بنابراین من مانند یک ملک زندگی می کردم.

It’s, it’s in Annerley, near Crystal

این در آنرلی، نزدیک کریستال

Palace. And for me growing up

پالاس است. و برای من بزرگ شدن

with this experience was like

با این تجربه به

literally acknowledging the different

معنای شناخت واقعی

cultures and peoples that lived

فرهنگ ها و مردمانی بود که در آن زندگی می کردند

within, like this estate. And it was

، مانند این املاک. و

around the age of about, say,

حدوداً در حدود

seven or eight – that’s when

هفت یا هشت سالگی بود - این زمانی بود که

things for me and my particular

همه چیز برای من و دارایی خاص من

estate started to get a bit more

contentious with the other

با افراد دیگری

people that were moving in.

که در حال نقل مکان بودند کمی مشاجره‌تر شد.

Kids were coming of age,

becoming more like free and

و

venturing out and around the

جسارت بیرون و اطراف

estate. And, you know, police

املاک. و، می دانید، پلیس به

kind of, like. harassing, but...

نوعی، مانند. آزاردهنده، اما...

So you’ve got different cultures

پس فرهنگ‌های متفاوتی دارید که

knocking into each other and

به یکدیگر ضربه می‌زنند

the police knocking into

و پلیس به

everybody else.

دیگران ضربه می‌زند.

So Jude Yawson describes

بنابراین جود یاوسون

his upbringing. He used the

تربیت خود را توصیف می کند. او از

word contentious – likely to

کلمه مشاجره - به احتمال زیاد

cause or create an argument – to

باعث ایجاد یا ایجاد بحث - برای

describe life on the estate.

توصیف زندگی در ملک استفاده کرد.

Yes, and he said the kids

بله، و او گفت که بچه

were coming of age – meaning

ها به سن بلوغ می رسند - یعنی

transitioning from a child into

از یک کودک به

an adult. In his interview, he

یک بزرگسال تبدیل می شوند. او در مصاحبه خود

goes on to say how a teacher

ادامه می دهد که چگونه یک معلم

gave him the advice that if he

به او توصیه کرده است که اگر

ever got stabbed, not to remove

روزی به او چاقو خورد،

the knife - as he would bleed

چاقو را در نیاورد - زیرا او

to death.

تا حد مرگ خونریزی می کند.

He says that at the age of 14

او می‌گوید در سن ۱۴ سالگی

when he was told that, he felt

وقتی به او گفته شد، احساس

grateful and that the teacher

شکرگزاری می‌کند و معلم

was looking out for him, but in

به او توجه می‌کند، اما در

hindsight questions why a

گذشته به این پرسش می‌پردازد که چرا یک

teenager should receive

نوجوان باید

that information.

این اطلاعات را دریافت کند.

What this does is give us

کاری که این کار انجام می دهد این است که به

an insight into life and the

ما بینشی نسبت به زندگی و

background that led to

پیشینه ای می دهد که منجر به

some people, like Stormzy,

creating grime music. He says

ایجاد یک موسیقی تلخ توسط برخی افراد مانند استورمزی شد. او می

that it started off in the bedrooms

گوید که از اتاق خواب ها

and basements of tower

و زیرزمین های

blocks and homes in these

بلوک های برج و خانه ها در این

areas of London, with many

مناطق لندن شروع شد و

artists’ works being broadcast

آثار بسیاری از هنرمندان

on pirate radio stations.

در ایستگاه های رادیویی دزدان دریایی پخش شد.

That said, for some people,

گفته می شود، برای برخی افراد،

this type of music represents

این نوع موسیقی نشان دهنده

something different. There are

چیزی متفاوت است. برخی هستند

some who think the hard-hitting

که فکر می کنند

lyrics and strong beats glorify

اشعار سخت و ضرب های قوی

violence.

خشونت را تمجید می کنند.

They see it as an aggressive and violent

آنها آن را نوعی موسیقی تهاجمی و خشن می دانند

form of music.

.

However, Jude Yawson,

با این حال، جود

speaking with Andrew Marr

یاوسون که با اندرو مار

on BBC Radio 4 programme

در برنامه

Start the Week, has a different

Start the Week رادیو بی‌بی‌سی 4 صحبت می‌کرد،

interpretation of what grime

تفسیر متفاوتی از

music is all about.

موسیقی گریم دارد.

I describe grime as like

من کثیفی را مانند

a soulful shout… there’s a

یک فریاد روحی توصیف می‌کنم

necessity in literally getting

all of this content out of

yourself. And one of the

. و یکی از

most predominant grime

برجسته‌ترین

artists, Wiley, was basically

هنرمندان گریم، وایلی،

the first person that created

اساساً اولین کسی بود که

this sound – it’s like 140

این صدا را ایجاد کرد - تقریباً 140

beats per minute. Because

ضربه در دقیقه. زیرا

that’s such a raw tune, but

این آهنگ بسیار خامی است، اما

the chorus literally chants

گروه کر به معنای واقعی کلمه اینگونه شعار

like ‘there are lots of signs

می دهد که "نشانه های زیادی

in life, some that you may

در زندگی وجود دارد، برخی از آنها را ممکن است

not realise’. And, for me, I

متوجه نشوید". و برای من،

was listening to that as like

مثل

an 11- or 12-year-old and

یک بچه 11 یا 12 ساله به

it’s very existential.

آن گوش می‌دادم و بسیار وجودی است.

He used the word

او برای توصیف هنرمند وایلی از کلمه غالب استفاده کرد

predominant, which describes

the strongest or most

که قوی ترین یا

important thing, to describe

مهم ترین چیز را توصیف می

the artist Wiley. That’s who

کند. این همان کسی است که

Jude Yawson says was the

جود یاوسون می گوید

first person to create the

اولین کسی بود که صدای گریم را ایجاد کرد

grime sound.

.

He also used the verb chants –

او همچنین از فعل

sings repeatedly over and

آواز خواندن - بارها و بارها می خواند

over – to talk about the chorus

- برای صحبت در مورد گروه کر

from one of Wiley’s songs.

یکی از آهنگ های وایلی استفاده کرد.

And he described the

و

experience of listening to it

تجربه گوش دادن به آن

as being existential – relating

را وجودی - مربوط

to human existence.

به وجود انسان - توصیف کرد.

Which inspires me to

که من را ترغیب می کند تا بعد از برنامه امروز

go and listen to some grime

بروم و به موسیقی گریم گوش دهم

music after today’s show, but

، اما

before we do – I asked you

قبل از اینکه این کار را انجام دهیم - من از

a question about the real

شما در مورد

name of the grime artist

نام واقعی هنرمند گریم

Stormzy.

استورمزی سوال پرسیدم.

You did. And being a fan

شما انجام دادید. و از

of many different music

طرفداران بسیاری از

styles – I think I know this

سبک های مختلف موسیقی – فکر می کنم این

one! I said a) Michael Omari.

یکی را می شناسم! گفتم الف) مایکل عمری.

You really do know your

تو واقعا آهنگت را

music, Sam. You’re right. In

می دانی سام. حق با شماست. در

fact, his full name is Michael

واقع، نام کامل او Michael

Ebenezer Kwadjo Omari

Ebenezer Kwadjo Omari

Owuo Jr. I think that I’ll have

Owuo Jr است. من فکر می کنم که باید

to make the next question

سؤال بعدی را

much harder for you! So, before

برای شما سخت تر کنم! بنابراین، قبل از اینکه

we leave today, let’s recap

امروز را ترک کنیم، بیایید واژگان را دوباره مرور

the vocabulary, starting with

کنیم، با التقاطی شروع کنیم

eclectic, a word which

، کلمه ای که

describes taste which includes

سلیقه را توصیف می کند که شامل

a wide variety of styles.

طیف گسترده ای از سبک ها است.

Contentious means creating

مشاجره به معنای ایجاد

or causing arguments.

یا ایجاد استدلال است.

We also had coming of

ما همچنین به

age – transitioning from

بلوغ رسیدیم - انتقال از

child to adult.

کودک به بزرگسال.

Predominant refers to

غالب به

something that is the

چیزی اطلاق می شود که

strongest or most important.

قوی ترین یا مهم ترین است.

Chants is a verb which

Chants یک فعل است که

means sing or repeat the

به معنای خواندن یا تکرار

same thing over and over

یک چیز یکسان

again. And existential

است. و وجودی

means relating to

به معنای مربوط به

human existence.

وجود انسان است.

Well, we certainty

خوب، ما مطمئناً

learnt a lot about grime

چیزهای زیادی در مورد

music and its origin.

موسیقی گریم و منشأ آن آموختیم.

There are lots more 6

در وب سایت ما به نشانی bbclearningenglish.com

Minute English programmes

برنامه های انگلیسی 6 دقیقه ای بیشتری وجود دارد

to enjoy on our website at

که می توانید از آنها لذت ببرید

bbclearningenglish.com.

.

Thanks for listening and

ممنون که گوش

goodbye.

دادید و خداحافظ.

Hello. This is 6 Minute

سلام. این 6 دقیقه

English from BBC Learning English

انگلیسی از BBC Learning English

I’m Neil.

I'm Neil است.

And I’m Georgina.

و من جورجینا هستم.

Hello, Georgina. How are

سلام جورجینا

you today? Georgina?

امروز چطوری؟ جورجینا؟

Georgina!

جورجینا!

Oh sorry, Neil, I didn’t

اوه ببخشید، نیل، من

hear you - I was listening to

شما را نشنیدم - داشتم با هدفون به موسیقی گوش می

music on my headphones!

دادم!

Ah, I see! Listening to music

آه، می بینم! گوش دادن به موسیقی

stored on your mobile phone

ذخیره شده در تلفن همراه

or iPod when out on-the-move

یا آی پاد در هنگام حرکت در حال

doesn’t seem like a big deal

حاضر چندان مشکل به نظر نمی

now, but the concept of

رسد، اما مفهوم

personal portable music

موسیقی قابل حمل شخصی

didn’t exist until 1979, when

تا سال 1979 وجود نداشت، زمانی

the Japanese electronics

که شرکت ژاپنی الکترونیک

company, Sony, launched

سونی راه اندازی کرد.

the Walkman.

واکمن

Years before iPods and

سال‌ها قبل از دانلود iPod و

MP3 downloads, the Sony

MP3، Sony

Walkman was the first widely

Walkman اولین

available portable music player.

پخش‌کننده موسیقی قابل حمل بود.

It revolutionised the way fans

این انقلاب نحوه

listened to their favourite bands.

گوش دادن طرفداران به گروه های مورد علاقه خود را متحول کرد.

In this programme, we’ll

در این برنامه نگاهی

be taking a nostalgic look

back at the 1980s and the

نوستالژیک به دهه 1980 و

birth of the Sony Walkman.

تولد Sony Walkman خواهیم داشت.

And, of course, we’ll be

و البته، ما

learning some new

vocabulary as well.

واژگان جدیدی را نیز یاد خواهیم گرفت.

Now, it may not seem

در حال حاضر، ممکن است

so revolutionary to young

این روزها برای جوانان چندان انقلابی به نظر نرسد

people nowadays, but

،

back in the late 1970s portable

اما در اواخر دهه 1970 پخش کننده های موسیقی قابل حمل

music players were

unheard of.

بی سابقه بودند.

The idea behind the

ایده پشت

Walkman was simple – a

Walkman ساده بود - یک

high-quality stereo cassette

پخش کننده نوار کاست استریو با کیفیت بالا

player, small enough to hold

، به اندازه کافی کوچک برای نگه داشتن

in your hand, allowing you to

در دست، به شما این امکان را می دهد که

walk down the street listening

در خیابان راه بروید و

to your own soundtrack.

به موسیقی متن خود گوش دهید.

They became so popular

آنها چنان محبوب شدند

that by the time production

که تا زمان

of the Walkman ended in

تولید واکمن در

2010, Sony had sold over

سال 2010، سونی بیش از

220 million machines

220 میلیون دستگاه را

worldwide. So, my quiz

در سراسر جهان فروخته بود. بنابراین، سوال مسابقه من

question is this: when the

این است: زمانی که

original Walkman model

مدل اصلی واکمن

first went on sale in 1979,

برای اولین بار در سال 1979 به فروش رفت،

how much did it cost? Was it:

هزینه آن چقدر بود؟ آیا این بود:

a) 50 dollars?,

الف) 50 دلار؟،

b) 100 dollars?, or,

ب) 100 دلار؟، یا،

c) 150 dollars?

ج) 150 دلار؟

Things were a lot cheaper

چیزها در سال 1979 بسیار ارزان تر بودند

in 1979, Neil, so I’ll say

، نیل، بنابراین من می گویم

b) 100 dollars.

ب) 100 دلار.

OK, Georgina – we’ll find

خوب، جورجینا -

out later if that’s right. Now,

بعداً خواهیم فهمید که آیا درست است یا خیر. اکنون

the inspiration behind the

، الهام بخش

Walkman came from Sony

واکمن از

chairman, Akio Morita. He saw

رئیس سونی، آکیو موریتا، گرفته شده است. او نوجوانان ژاپنی را دید که

Japanese teenagers listening to

به

heavy transistor radios carried

رادیوهای ترانزیستوری سنگینی که

on their shoulders and had a

روی شانه‌هایشان حمل می‌شد گوش می‌دادند و

vision of a smaller stereo which

دید یک استریوی کوچک‌تر را داشت که

could be held in the hand.

می‌توان آن را در دست نگه داشت.

However, few of Mr Morita’s

با این حال، تعداد کمی از همکاران آقای موریتا به

colleagues had faith in his

idea for a portable music

ایده او برای پخش موسیقی قابل حمل ایمان داشتند

player. Here’s Andrea Koppen,

. در اینجا آندریا کوپن،

of Sony UK, speaking to the

از سونی بریتانیا، صحبت می‌کند که

BBC in 1989, taken from the

در سال 1989 با بی‌بی‌سی صحبت می‌کند، برگرفته از برنامه

BBC World Service

سرویس جهانی بی‌بی‌سی

programme, Witness History.

، Witness History.

People were very sceptical - they

مردم بسیار مشکوک بودند -

couldn’t believe that people

نمی‌توانستند باور کنند که

would want to walk around with

مردم بخواهند با

headphones on and carry this

هدفون راه بروند و این

cassette with them - and he

نوار کاست را با خود حمل کنند - و او

actually laid his job on the line

در واقع کارش را به خطر انداخت

and said, ‘If it doesn’t take off,

و گفت: "اگر بلند نشود،

I will resign’… and they didn’t

من این کار را انجام خواهم داد. استعفا دادند... و

have much money at the time,

در آن زمان پول زیادی نداشتند،

so their advertising was very

بنابراین تبلیغاتشان بسیار

tight… and they decided to

فشرده بود... و تصمیم گرفتند

give it to students to try… and

آن را به دانشجویان بدهند تا امتحان کنند... و

so people saw them on

بنابراین مردم آنها را

the trains, in campuses, in

در قطارها، دانشگاه ها،

towns and the newspapers

شهرها و روزنامه ها دیدند.

picked up on it immediately.

بلافاصله آن را برداشت.

The Walkman was designed

Walkman

to be used with headphones - a

برای استفاده با هدفون طراحی شده است - یک

pair of padded speakers worn

جفت بلندگوی بالشتکی که

over the ears so you can listen

روی گوش قرار می گیرد تا بتوانید بدون شنیدن

to music without other people

دیگران به موسیقی

hearing.

Akio Morita was confident

گوش دهید.

آکیو موریتا مطمئن بود

his stereo plus headphones

که ایده ی هدفون استریو پلاس او

idea would take off - suddenly

مطرح خواهد شد - ناگهان

start to be successful and popular.

شروع به موفقیت و محبوبیت کرد.

In fact, he was so confident of

در واقع، او آنقدر از

success that he laid his

موفقیت مطمئن بود که کارش

job on the line – an idiom

را به خطر انداخت - اصطلاحی

meaning to risk losing something

به معنای خطر از دست دادن چیزی

important, such as your job or

مهم، مانند شغل یا

reputation.

شهرت.

Luckily, he didn’t lose his job

خوشبختانه، او شغل خود را از دست نداد

because many people started

زیرا بسیاری از مردم شروع به

buying the new Walkmans,

خرید واکمن های جدید کردند،

something the newspapers

چیزی که روزنامه ها

picked up on - noticed or

به آن توجه کردند - متوجه شدند یا

gave particular attention to.

به آن توجه خاصی کردند.

Morita’s idea was a massive

ایده موریتا یک

success. Released at the start

موفقیت بزرگ بود. در

of the summer holidays for

ابتدای تعطیلات تابستانی برای

Japanese students, within 3

دانش آموزان ژاپنی منتشر شد، در عرض 3

months the entire first run of

ماه، کل اولین اجرا از

30 thousand Walkmans had sold out.

30 هزار واکمن به فروش رسید.

Meanwhile, music lovers

در همین حال، دوستداران موسیقی

outside of Japan were

در خارج از ژاپن به

desperately trying to get hold

شدت در تلاش بودند تا

of the new machines. Among the

دستگاه های جدید را در دست بگیرند. در میان

first to buy one was music

اولین کسانی که یکی از آنها را خرید،

journalist, Tim Jarman.

روزنامه نگار موسیقی، تیم جارمن بود.

Here he is speaking to Farhana

او در اینجا با فرهانا

Haider, for BBC World

حیدر برای

Service’s Witness History:

تاریخچه شاهدان سرویس جهانی بی‌بی‌سی صحبت می‌کند:

It was made available in the

این

US in June 1980. The Walkman

واکمن در ژوئن 1980 در ایالات متحده در دسترس قرار گرفت. واکمن

was especially popular with

به ویژه

the 16 to 24 age group.

در گروه سنی 16 تا 24 سال محبوب بود.

They thought it could be a

آنها فکر می کردند که این می تواند یک

niche product, that might

محصول خاص باشد که ممکن است

not sell, but it really caught

به فروش نرسد، اما

the public imagination in every

در هر

market that it was offered in.

بازاری که در آن عرضه می شد واقعا تخیل عمومی را به خود جلب کرد.

When the Walkman was sold

زمانی که واکمن

to the rest of the world and became

به سایر نقاط جهان فروخته شد و در بین

popular with youngsters, people

جوانان محبوب شد، مردم

thought it was a niche product –

فکر کردند یک محصول خاص بود -

something marketed for sale to

چیزی که برای فروش به

a small, specific group.

یک گروه کوچک و خاص به بازار عرضه شد.

But instead, people of all ages

اما در عوض، مردم در هر سنی

began wearing Walkmans to

شروع به پوشیدن واکمن کردند تا

listen to their favourite music

به موسیقی مورد علاقه خود

on the move, and the new

در حال حرکت گوش دهند، و اختراع جدید

invention caught the public

imagination – an idiom meaning,

تخیل عمومی را به خود جلب کرد - یک معنای اصطلاحی

made the public interested in

، مردم را به چیزی علاقه مند

or excited about something.

یا هیجان زده کرد.

Many put the Walkman’s

بسیاری

success down to its perfect

موفقیت Walkman را به

combination of sound quality,

ترکیبی عالی از کیفیت صدا،

small size and affordable price.

اندازه کوچک و قیمت مقرون به صرفه می‌دانند.

But exactly how affordable,

اما دقیقا چقدر مقرون به صرفه است،

Georgina? Remember my

جورجینا؟ سوال مسابقه من را به خاطر

quiz question?

دارید؟

Yes, Neil. You asked how

بله، نیل. شما پرسیدید که

much the original Walkman cost

واکمن اصلی

when it came out in 1979.

وقتی در سال 1979 عرضه شد چقدر هزینه داشت.

What did you say?

چه گفتید؟

I thought it cost b) 100 dollars.

من فکر کردم هزینه آن ب) 100 دلار است.

Well, Georgina, things were

خوب، جورجینا، چیزها

cheaper in 1979, but not that

در سال 1979 ارزان تر بودند، اما نه آنقدرها

cheap – the actual price was

- قیمت واقعی

c) 150 dollars.

ج) 150 دلار بود.

That’s around 530 dollars today!

امروز حدود 530 دلار است!

In this programme, we’ve been

در این برنامه، ما

looking back at the iconic Sony

به واکمن نمادین سونی نگاه

Walkman, the first portable stereo

می‌کنیم، اولین استریوی قابل حمل

made up of a cassette player

که از پخش‌کننده نوار کاست

plus headphones – pairs of padded

به همراه هدفون تشکیل شده است – جفت

speakers worn over the ears.

بلندگوهای بالشتکی که روی گوش‌ها قرار می‌گیرند.

Sony chairman Akio Morita

آکیو موریتا، رئیس شرکت سونی

was so confident his invention

، آنقدر مطمئن بود که اختراع

would take off – become popular

او محبوب

and successful - that he laid

و موفق خواهد شد

his job on the line. That means

و کار خود را به پایان رساند. این به این معنی است

risked something important,

که چیز مهمی

like his job.

مانند شغل خود را به خطر انداخته است.

His colleagues at Sony worried

همکاران او در سونی نگران بودند

the Walkman was a niche

که Walkman یک

product – a product targeted

محصول خاص باشد - محصولی که

for sale to a niche, or small

برای فروش به بازارهای خاص یا کوچک

and specific, market.

و خاص هدف گذاری شده است.

But luckily for him, the

اما خوشبختانه برای او،

Japanese newspapers picked

روزنامه های

up on his idea – noticed it and

ژاپنی به ایده او توجه کردند و

gave it particular attention.

به آن توجه ویژه ای کردند.

As a result, the Sony Walkman

در نتیجه، سونی واکمن

caught the public imagination –

تخیل عمومی را

made the public excited and

به خود جلب کرد - عموم را در آن هیجان زده و

interesting in it.

جالب کرد.

That’s all for this programme.

این همه برای این برنامه است.

Until we meet again at 6 Minute

تا زمانی که دوباره در 6 دقیقه انگلیسی با هم ملاقات کنیم

English – happy listening!

- گوش دادن خوشحال است!

Happy listening!

گوش دادن مبارک!