Fast food: Bad for your brain? BBC News Review

Can ultra-processed food affect

آیا غذای فوق فرآوری شده می تواند بر

your mental abilities?

توانایی های ذهنی شما تأثیر بگذارد؟

This is News Review from BBC Learning English.

این بررسی خبری از آموزش انگلیسی BBC است.

I'm Neil. And I'm Beth.

من نیل هستم. و من بث هستم.

Stick with us until the end of the programme and you'll learn some vocabulary about junk food.

تا پایان برنامه با ما همراه باشید تا واژگانی در مورد غذاهای ناسالم یاد بگیرید.

Yeah, you will. And don't forget subscribe to our channel, like this video,

بله، شما می خواهید. و فراموش نکنید که در کانال ما مشترک شوید، این ویدیو

and try the quiz on our website.

را لایک کنید و امتحان را در وب سایت ما امتحان کنید.

Now, today's story.

حالا داستان امروز

Ultra-processed food affects people's mental abilities.

غذاهای فوق فرآوری شده بر توانایی های ذهنی افراد تأثیر می گذارد.

That's according to a new study in Australia, which found

این بر اساس یک مطالعه جدید در استرالیا است که نشان

that older people were negatively affected by things like junk food and

می دهد افراد مسن تحت تأثیر چیزهایی مانند غذاهای ناسالم و

fizzy drinks.

نوشیدنی های گازدار قرار می گیرند.

Meanwhile, research in the UK

در همین حال، تحقیقات در بریتانیا

found that almost seventy five percent of calories in

نشان داد که تقریباً هفتاد و پنج درصد کالری در

school lunches comes from ultra-processed food.

ناهار مدرسه از غذاهای فوق فرآوری شده تأمین می شود.

Health experts have called

کارشناسان بهداشتی

for there to be a limit on this type of food for schoolchildren.

خواستار محدودیت در این نوع غذا برای دانش آموزان شده اند.

You've been looking at the headlines,

به تیترها نگاه می کردی،

Beth. What is the vocabulary?

بث. واژگان چیست؟

We have 'ultra', 'cap' and 'escape the cycle'.

ما «اولترا»، «کلاه» و «فرار از چرخه» داریم.

This is News Review from BBC Learning English.

این بررسی خبری از آموزش انگلیسی BBC است.

Let's have a look at our first headline.

بیایید نگاهی به تیتر اول خود بیندازیم.

This one comes from The New Telegraph in Nigeria.

این یکی از The New Telegraph در نیجریه می آید.

So, first of all 'cognitive function'.

بنابراین، اول از همه "عملکرد شناختی".

That's an expression that refers to a broad range of mental abilities,

این عبارتی است که به طیف گسترده‌ای از توانایی‌های ذهنی اشاره دارد،

but we're looking at 'ultra' in the word

اما ما در کلمه

ultra-processed.

فوق پردازش شده به «ultra» نگاه می‌کنیم.

Processed, though Beth, I think most people know?

پردازش شده، هر چند بث، من فکر می کنم بیشتر مردم می دانند؟

Yeah. It's food that has had some kind of industrial process

آره این مواد غذایی است که نوعی فرآیند صنعتی

done to it, often to make the food last longer or look better.

برای آن انجام شده است، اغلب برای ماندگاری بیشتر یا ظاهر بهتر غذا.

And here, by putting 'ultra'

و در اینجا با قرار دادن "ultra"

at the beginning of the word, it means

در ابتدای کلمه به معنای

'extremely'. So ultra-processed food has had a lot of things done to it,

"بسیار" است. بنابراین غذای فوق فرآوری شده،

even before we put it in our mouths.

حتی قبل از اینکه آن را در دهان خود بگذاریم، کارهای زیادی برای آن انجام داده است.

Yeah. And this prefix 'ultra' we can add to different adjectives

آره و این پیشوند "ultra" را می توانیم به صفت های مختلف اضافه

and it just means 'more extreme'.

کنیم و فقط به معنای "افراطی تر" است.

Yeah, exactly. So, a really modern building is ultra-modern.

بله دقیقا. بنابراین، یک ساختمان واقعاً مدرن فوق مدرن است.

A very strict teacher could be ultra- strict and someone like you, Neil,

یک معلم بسیار سخت گیر می تواند فوق العاده سخت گیر باشد و یکی مثل شما، نیل،

who is really cool could be ultra-cool.

که واقعاً باحال است، می تواند فوق العاده باحال باشد.

Thanks, Beth. You're welcome.

ممنون، بث. خواهش میکنم.

'Ultra' is added to adjectives, using a hyphen but not always.

"Ultra" با استفاده از خط فاصله به صفت ها اضافه می شود اما نه همیشه.

No. And you'll see in the headline and in lots of other places

نه. و در سرفصل و بسیاری از جاهای دیگر خواهید دید

that it can be written as one word or two words with or without a hyphen.

که می توان آن را به صورت یک کلمه یا دو کلمه با خط فاصله یا بدون خط تیره نوشت.

'Ultra' also exists as a noun and it is a type of person.

"Ultra" نیز به عنوان یک اسم وجود دارد و یک نوع شخص است.

Exactly. So, an ultra is a person with extreme views on something

دقیقا. بنابراین، اولترا فردی است که دیدگاه های افراطی در مورد چیزی دارد

so, they have opinions.

، بنابراین، آنها نظراتی دارند.

For example, that are much more extreme than the other members

به عنوان مثال، آنها بسیار افراطی تر از سایر اعضای

of their political party or they might be extreme supporters of football team.

حزب سیاسی خود هستند یا ممکن است طرفداران افراطی تیم فوتبال باشند.

OK, let's take another look at that.

خوب، بیایید یک نگاه دیگر به آن بیندازیم.

Let's have a look at our next headline.

بیایید نگاهی به تیتر بعدی خود بیندازیم .

This one comes from the Times:

این یکی از تایمز آمده است:

And we are looking at the word 'cap'.

و ما به کلمه "کلاه" نگاه می کنیم.

Nice and easy, Beth, a cap is something you put on your head.

خوب و آسان، بث، کلاه چیزی است که روی سر خود می گذارید.

Well, that's actually quite a useful way of thinking about it.

خوب، این در واقع یک روش کاملا مفید برای تفکر در مورد آن است.

So, yep, you put a cap on top of your head and

بنابراین، بله، شما یک کلاه را بالای سر خود قرار می دهید و

as long as you're standing up that cap is the upper limit of your body.

تا زمانی که ایستاده اید، این کلاه حد بالایی بدن شما است.

There is nothing beyond that.

چیزی فراتر از آن وجود ندارد.

Yes and 'cap' in this headline is used just like that in that way.

بله و «کلاه» در این عنوان دقیقاً به همین شکل استفاده می‌شود.

Cap is a limit,

سقف یک محدودیت است،

something you cannot go above.

چیزی که نمی توانید از آن بالاتر بروید.

Exactly, and we can also use as a verb 'to cap' something

دقیقاً، و ما همچنین می‌توانیم به‌عنوان فعل 'to cap' برای چیزی استفاده کنیم

And that just means 'to put a cap on' or 'put a limit on something'.

و این فقط به معنای ' پوشش گذاشتن روی چیزی' یا 'قرار دادن محدودیت برای چیزی است.

And, it's quite official sounding?

و کاملا رسمی است؟

Yes, is and we mainly use it

بله، هست و ما عمدتاً از آن

for serious things and also official measures taken to limit things,

برای کارهای جدی و همچنین اقدامات رسمی انجام شده برای محدود کردن چیزها استفاده می کنیم،

so, for example, at work

بنابراین، به عنوان مثال، در محل

they might put a cap on your spending.

کار ممکن است برای هزینه های شما سقفی بگذارند.

Yeah, but you probably wouldn't say 'I put a cap

بله، اما احتمالاً نمی گویید "من

on my kids mobile phone use'?

روی استفاده از تلفن همراه بچه هایم درپوش گذاشتم"؟

No, probably not. It sounds a bit strange.

نه، احتمالا نه. کمی عجیب به نظر می رسد.

So, you might say that you'd restrict their time or put a limit on it.

بنابراین، ممکن است بگویید که زمان آنها را محدود می‌کنید یا برای آن محدودیت قائل می‌شوید.

OK, let's have a look at that again.

خوب، بیایید دوباره به آن نگاه کنیم.

Our next headline please. This one comes from The House:

تیتر بعدی ما لطفا این یکی از The House آمده است:

We have 'escaping the cycle'.

ما «فرار از چرخه» داریم.

There's an expression with two main parts 'escaping' and 'cycle'.

یک عبارت با دو بخش اصلی "فرار" و "چرخه" وجود دارد.

Exactly. So, 'escaping' is about getting away from somewhere

دقیقا. بنابراین، «فرار» یعنی دور شدن از جایی

that you don't like. We often hear about people escaping from prison

که دوست ندارید. ما اغلب در مورد افرادی که از زندان فرار می کنند می شنویم

and the second part is 'cycle'.

و قسمت دوم "چرخه" است.

Neil, what can you tell us about 'cycle'?

نیل، در مورد "چرخه" چه چیزی می توانید به ما بگویید؟

Well, a cycle is something that goes around.

خوب، یک چرخه چیزی است که دور می زند.

So think of a bi-cycle.

پس به فکر یک دوچرخه باشید.

Your legs go around, the wheels go around, a washing machine cycle,

پاهای شما دور می‌چرخد، چرخ‌ها می‌چرخند، چرخه ماشین لباسشویی

the clothes go round and round and round.

، لباس‌ها دور و بر می‌گردند.

Yep. So, 'escaping a cycle' is to try

بله بنابراین، "فرار از یک چرخه"

and get away from a situation that just keeps repeating itself.

تلاش برای دور شدن از موقعیتی است که مدام خود را تکرار می کند.

And we do tend to use this for bad, negative situations.

و ما تمایل داریم از این برای موقعیت های بد و منفی استفاده کنیم.

Yeah. And you can put the bad thing in the middle of this expression

آره و شما می توانید چیز بد را در وسط این عبارت

'escaping the cycle'.

"فرار از چرخه" قرار دهید.

So, 'escaping the junk food cycle'...

بنابراین، "فرار از چرخه غذای ناسالم"...

people don't have enough time or money to buy healthy food, they buy

مردم زمان یا پول کافی برای خرید غذای سالم ندارند،

unhealthy ultra-processed junk food,

غذاهای ناسالم فوق فرآوری شده ناسالم می خرند،

but then they become unhealthy themselves.

اما پس از آن خودشان ناسالم می شوند.

And it's a cycle that goes around.

و این چرخه ای است که دور می زند.

Yeah. And we can use this with other dangerous situations.

آره و ما می توانیم از آن در موقعیت های خطرناک دیگر استفاده کنیم.

So, we hear about people escaping the cycle of addiction or violence.

بنابراین، ما در مورد افرادی می شنویم که از چرخه اعتیاد یا خشونت فرار می کنند.

Let's take another look.

بیایید نگاهی دیگر بیندازیم.

We've had 'ultra-'. Add it to an adjective and it means 'more extreme'.

ما "فوق العاده" داشته ایم. آن را به یک صفت اضافه کنید و به معنای "افراطی تر" است.

'Cap' - a limit. And 'escape the cycle' -

"کلاه" - یک محدودیت. و "فرار از چرخه" -

get away from the situation which keeps getting worse.

از وضعیتی که مدام بدتر می شود دور شوید.

And you don't want your English to get worse,

و شما نمی خواهید انگلیسی شما بدتر شود،

so don't forget there's a quiz on our website.

پس فراموش نکنید که یک مسابقه در وب سایت ما وجود دارد.

Thank you for joining us, goodbye.

ممنون که به ما ملحق شدید، خداحافظ.