Ukraine: US tells embassy families to leave: BBC News Review

The US orders diplomats' families to leave Ukraine,

ایالات متحده به خانواده‌های دیپلمات‌ها دستور می‌دهد که اوکراین را ترک کنند،

as concerns of a Russian invasion grow.

زیرا نگرانی‌ها از تهاجم روسیه افزایش می‌یابد.

Hello, this is News Review from BBC Learning English.

سلام، این نقد خبری از BBC Learning English است.

I'm Rob and joining me today is Roy. Hello Roy.

من راب هستم و امروز روی به من می پیوندد . سلام روی.

Hello Rob and hello everybody.

سلام راب و سلام به همه.

If you would like to test yourself on the vocabulary around this story,

اگر می‌خواهید خود را در مورد واژگان پیرامون این داستان آزمایش کنید،

all you need to do is head to our website

تنها کاری که باید انجام دهید این است که

bbclearningenglish.com to take a quiz.

برای شرکت در یک مسابقه به وب‌سایت ما bbclearningenglish.com بروید.

But now, let's hear more about this story from this BBC News report:

اما اکنون، بیایید بیشتر در مورد این داستان از این گزارش خبری بی بی سی بشنویم:

So, the United States has told families of staff

بنابراین، ایالات متحده به خانواده های کارکنانی

who work in embassies in Ukraine to leave.

که در سفارتخانه ها در اوکراین کار می کنند گفته است که آنها را ترک کنند.

It has also told its citizens not to travel to Russia.

این کشور همچنین به شهروندان خود گفته است که به روسیه سفر نکنند.

This is due to fears that there will be some kind of military action

این به دلیل ترس از انجام نوعی اقدام نظامی

by Russia against Ukraine — something that Russia denies.

توسط روسیه علیه اوکراین است - چیزی که روسیه آن را رد می کند.

And we've got three words and expressions from the news headlines

و ما سه کلمه و عبارت از عناوین اخبار

that we can use to talk about this story, haven't we?

داریم که می توانیم در مورد این داستان صحبت کنیم، اینطور نیست؟

What are those expressions and words please, Roy?

لطفا آن عبارات و کلمات چیست، روی؟

Yes, we do. We have 'weighs options', 'fears mount' and 'nonessential staff'.

بله ما انجام میدهیم. ما "گزینه های وزن"، "ترس ها" و "کارکنان غیر ضروری" داریم.

So, that's 'weighs options', 'fears mount' and 'nonessential staff'.

بنابراین، "گزینه های وزن"، "ترس ها" و "کارکنان غیر ضروری" است.

Well, OK. Let's have a look at our first news headline then please.

خوب، باشه بیایید نگاهی به اولین تیتر خبری خود بیندازیم سپس لطفا.

OK. So, our first headline comes from Reuters and it reads:

خوب. بنابراین، اولین تیتر ما از رویترز می آید و می گوید:

So, that's: 'weighs options' — considers value of potential plans.

بنابراین، این است: "گزینه ها را وزن می کند" - ارزش برنامه های بالقوه را در نظر می گیرد.

OK. So, in the headline, this is a two-word expression.

خوب. بنابراین، در عنوان، این یک عبارت دو کلمه ای است.

Now, usually we have an article in there.

در حال حاضر، معمولا ما یک مقاله در آنجا داریم.

For example, 'the': we say 'weigh the options'.

به عنوان مثال، "the": می گوییم "گزینه ها را وزن کنید".

But, because this is a headline, they have removed that.

اما، چون این یک تیتر است، آن را حذف کرده اند.

You can say 'weigh all the options' or 'weigh all options'.

می‌توانید بگویید «همه گزینه‌ها را وزن کنید» یا «همه گزینه‌ها را وزن کنید».

First word in the headline is 'weigh' — W-E-I-G-H.

اولین کلمه در تیتر "وزن" است - W-E-I-G-H.

Second word: 'options' — O-P-T-I-O-N-S.

کلمه دوم: "گزینه ها" - O-P-T-I-O-N-S.

And it basically means to carefully consider

و اساساً به معنای در نظر گرفتن دقیق

the results or outcomes of a plan.

نتایج یا نتایج یک برنامه است.

OK. And I'm familiar with the word 'weigh';

خوب. و من با کلمه "وزن" آشنا هستم.

it's to do with 'weight' usually — about how heavy things are.

معمولاً به "وزن" مربوط می شود - در مورد اینکه چقدر چیزها سنگین هستند.

So, are we kind of 'weighing up the options'

بنابراین، آیا ما به نوعی «گزینه‌ها» را

and seeing how heavy the options are?

می‌سنجیم و می‌بینیم که گزینه‌ها چقدر سنگین هستند؟

Well... well, not exactly. OK. So, with the word 'weigh',

خوب... خوب، دقیقاً نه. خوب. بنابراین، با کلمه "وزن"،

you're talking about measuring how heavy something is,

شما در مورد اندازه گیری میزان سنگینی چیزی صحبت می کنید،

so you're considering the 'weight' of something, if you like.

بنابراین اگر دوست دارید، "وزن" چیزی را در نظر می گیرید.

The 'options' are potential plans.

"گزینه ها" برنامه های بالقوه هستند.

So, what it actually means is that you're considering potential plans

بنابراین، معنای واقعی آن این است که شما برنامه های بالقوه

and their... their potential outcomes.

و نتایج بالقوه آنها را در نظر می گیرید.

In the terms of the headline, it is saying that

در اصطلاح تیتر می گویند که با ارتشی

they are considering the troop 'options'

که دارند

or the military 'options' with the army that they have.

«گزینه» سربازی یا «گزینه» نظامی را در نظر می گیرند.

And we can also say that we 'weigh consequences'.

و همچنین می توانیم بگوییم که ما عواقب را می سنجیم.

That's, kind of, looking at the potential results of our actions.

این به نوعی نگاه کردن به نتایج بالقوه اقدامات ما است.

Is that right?

درست است؟

Exactly. So, you say: 'The consequences will be carefully weighed.'

دقیقا. بنابراین، شما می گویید: "عواقب آن به دقت سنجیده خواهد شد."

And you've absolutely got it right there.

و شما کاملا آن را درست در آنجا دریافت کرده اید.

It's talking about considering those results.

این در مورد در نظر گرفتن آن نتایج صحبت می کند.

Now, 'weigh' is actually a little bit formal.

در حال حاضر، "وزن" در واقع کمی رسمی است.

We also have a phrasal verb that means something very similar

ما همچنین یک فعل عبارتی داریم که به معنای چیزی بسیار مشابه است

and that is 'weigh up'.

و آن "وزن کردن" است.

Now, this is a separable phrasal verb,

اکنون، این یک فعل عبارتی قابل تفکیک است،

so you can 'weigh something up' or 'weigh up something'.

بنابراین می‌توانید «چیزی را وزن کنید» یا «چیزی را وزن کنید».

So, for example, I could 'weigh up' what I'm going to do this weekend.

بنابراین، برای مثال، می‌توانم کاری را که قرار است این آخر هفته انجام دهم، «سنگین کنم».

In fact, I do. Every Friday, I 'weigh up' what I'm going to do —

در واقع، من انجام می دهم. هر جمعه، کاری را که قرار است انجام دهم، «سنگین» می‌کنم -

you know, how I'm going to spend my weekend

می‌دانید، آخر هفته‌ام را چگونه بگذرانم

and look at the different possibilities.

و به احتمالات مختلف نگاه می‌کنم .

Yeah, you consider your options and, for example, at the end of the day

بله، شما گزینه‌های خود را در نظر می‌گیرید و مثلاً در پایان روز

I 'weigh up' which video game I'm going to play in the evening.

من «سنگین» می‌کنم که کدام بازی ویدیویی را در شب بازی کنم.

I'm like: 'Hmmm, shall I play that one? Shall I play that one?'

من می گویم: "هوم، آیا آن یکی را بازی کنم؟ آیا آن یکی را بازی کنم؟

I 'weigh up my options'.

من "گزینه هایم را می سنجیم".

Hard decisions, eh? Hard decisions.

تصمیمات سخت، نه؟ تصمیمات سخت

OK. Let's have a summary of that expression:

خوب. بیایید خلاصه‌ای از این عبارت داشته باشیم:

We've talked about many things here on News Review

ما در اینجا در News Review درباره چیزهای زیادی صحبت کرده‌ایم

and one of the subjects was a plan to bring live music back

و یکی از موضوعات طرحی برای بازگرداندن موسیقی زنده

after the Covid lockdowns.

پس از قرنطینه‌های کووید بود.

That's a News Review video, but how can we watch that again, Roy?

این یک ویدیوی بررسی اخبار است، اما چگونه می توانیم دوباره آن را تماشا کنیم، روی؟

All you need to do is click the link in the description below.

تنها کاری که باید انجام دهید این است که روی لینک در توضیحات زیر کلیک کنید.

Thank you. OK.

متشکرم. خوب.

Let's have a look at your next news headline please.

لطفا نگاهی به تیتر اخبار بعدی شما بیاندازیم.

OK. So, the next headline comes from Fox 29 Philadelphia and it reads:

خوب. بنابراین، عنوان بعدی از Fox 29 Philadelphia می‌آید و می‌خواند:

  'Fears mount' — concerns gradually increase.

«ترس‌ها افزایش می‌یابد» - نگرانی‌ها به تدریج افزایش می‌یابد.

OK. So, this is a two-word expression.

خوب. بنابراین، این یک عبارت دو کلمه ای است.

First word: 'fears' — F-E-A-R-S.

کلمه اول: "ترس" - F-E-A-R-S.

Second word is a verb: 'mount' — M-O-U-N-T.

کلمه دوم یک فعل است: "mount" - M-O-U-N-T.

And it basically means that concerns or worries over a situation are growing.

و اساساً به این معنی است که نگرانی ها یا نگرانی ها در مورد یک موقعیت در حال افزایش است.

OK. And I'm familiar again with that word 'fears'.

خوب. و من دوباره با کلمه "ترس" آشنا هستم.

I mean, I have a 'fear': I have a 'fear' of spiders.

یعنی من یک «ترس» دارم: «ترس» از عنکبوت دارم.

I suppose you could call it a phobia.

فکر می کنم می توانید آن را فوبیا بنامید.

Is that the kind of 'fears' we're talking about?

آیا این همان نوع "ترس" است که ما در مورد آن صحبت می کنیم؟

Not... not exactly. Now, a phobia is a general fear of something.

نه... نه دقیقا. حال، فوبیا یک ترس عمومی از چیزی است.

It's very terrifying.

خیلی وحشتناکه

What we're talking about with 'fears' in the headline is a concern

چیزی که در عنوان با «ترس» صحبت می کنیم ، نگرانی

or worry over something serious happening.

یا نگرانی در مورد اتفاقی جدی است.

So, you're talking about those 'fears' are increasing.

بنابراین، شما در مورد این "ترس ها" صحبت می کنید که در حال افزایش هستند.

They're gradually growing.

آنها به تدریج در حال رشد هستند.

Now, that word 'mount' basically means something is increasing or growing.

اکنون، این کلمه "mount" اساساً به معنای چیزی در حال افزایش یا رشد است.

And we don't always just use it with 'fear';

و ما همیشه از آن فقط با "ترس" استفاده نمی کنیم.

we can also use it with something like exciting... 'excitement'.

ما همچنین می توانیم آن را با چیزی مانند هیجان انگیز ... "هیجان" استفاده کنیم.

So, for example, 'excitement can mount'.

بنابراین، برای مثال، "هیجان می تواند افزایش یابد".

Now, we also use the word 'mounts' as a verb in another way.

در حال حاضر، ما همچنین از کلمه "mounts" به عنوان یک فعل استفاده می کنیم.

So, for example, if you've got a horse or a bicycle,

بنابراین، برای مثال، اگر یک اسب یا دوچرخه دارید،

when you say you get on the bicycle:

وقتی می‌گویید سوار دوچرخه

when you get up — again, that idea of 'up' —

می‌شوید: وقتی بلند می‌شوید - دوباره، این ایده «بالا» -

on the bicycle or the horse, you 'mount' the horse.

روی دوچرخه یا اسب، «سوار می‌شوید». اسب.

OK. And also you can say you 'mount' a painting, can't you?

خوب. و همچنین می توانید بگویید که یک نقاشی را "نصب" می کنید، اینطور نیست؟

When you... when you put a painting up on the wall, you're 'mounting' it.

وقتی شما... وقتی یک نقاشی را روی دیوار می گذارید، در حال "نصب" آن هستید.

When you fix it and attach it up on the wall —

هنگامی که آن را تعمیر می کنید و آن را روی دیوار می چسبانید -

again, that idea maybe there: 'up'.

دوباره، این ایده ممکن است وجود داشته باشد: "بالا".

So, there's also that common theme of 'up'.

بنابراین، موضوع مشترک «بالا» نیز وجود دارد.

Great. OK. So, that's 'fears mount'.

عالی. خوب. بنابراین، این همان "ترس ها" است.

Thanks for that explanation. Let's have a summary:

ممنون از این توضیح بیایید خلاصه ای داشته باشیم:

So, there we were talking about 'fears mount' or 'fears are rising',

بنابراین، آنجا در مورد "ترس ها بالا می رود" یا "ترس ها در حال افزایش است"

but we did a video about the difference

صحبت می کردیم، اما ما یک ویدیو در مورد تفاوت

between the words 'raise' and 'rise'.

بین کلمات "افزایش" و "قیام" تهیه کردیم.

That was English in a Minute.

این انگلیسی در یک دقیقه بود.

How can we watch that again, Roy?

چگونه می توانیم دوباره آن را تماشا کنیم، روی؟

OK. So, all you need to do is click the link in the description below.

خوب. بنابراین، تنها کاری که باید انجام دهید این است که روی لینک در توضیحات زیر کلیک کنید.

Great. OK.

عالی. خوب.

Let's have a look at your final headline please.

بیایید نگاهی به تیتر نهایی شما بیندازیم لطفا.

OK. So, our next headline comes from the Independent and it reads:

خوب. بنابراین، تیتر بعدی ما از ایندیپندنت می‌آید و می‌خواند:

So, that's 'nonessential staff' — employees who are not necessary

بنابراین، این «کارکنان غیرضروری» هستند - کارمندانی که

for critical functions.

برای وظایف حیاتی لازم نیستند.

Yes. So, this is a two-word expression.

آره. بنابراین، این یک عبارت دو کلمه ای است.

First word: 'nonessential' — N-O-N-E-S-S-E-N-T-I-A-L.

کلمه اول: "غیر ضروری" - N-O-N-E-S-S-E-N-T-I-A-L.

Second word: 'staff' — S-T-A-F-F.

کلمه دوم: "کارکنان" - S-T-A-F-F.

And it basically refers to employees or workers

و اساساً به کارمندان یا کارگرانی

who are not critical for primary functions.

اطلاق می شود که برای عملکردهای اولیه حیاتی نیستند.

OK. And 'nonessential', then, is not necessary, not needed.

خوب. و «غیر ضروری»، پس، ضروری نیست، لازم نیست.

Does that mean they're not important?

آیا این بدان معناست که آنها مهم نیستند؟

No, not exactly, no.

نه دقیقا نه نه

So, when we refer to the word 'essential',

بنابراین، وقتی به کلمه «ضروری» اشاره می کنیم،

that basically means completely necessary.

اساساً به معنای کاملاً ضروری است.

So, for example, oxygen is 'essential' for life.

بنابراین، برای مثال، اکسیژن برای زندگی "ضروری" است.

I need to breath. Breathing is 'essential'.

من باید نفس بکشم تنفس "ضروری" است.

When we talk about something that is 'nonessential',

وقتی در مورد چیزی صحبت می کنیم که «غیر ضروری» است

it's — for example, video games.

، مثلاً بازی های ویدیویی.

I love video games. I talked about them earlier.

من عاشق بازی های ویدیویی هستم. قبلاً در مورد آنها صحبت کردم.

I love video games, but they're... they're not 'essential';

من عاشق بازی های ویدیویی هستم، اما آنها... «ضروری» نیستند.

they're 'nonessential'.

آنها "غیر ضروری" هستند.

You know, I can live without playing video games.

می دانید، من می توانم بدون بازی های ویدیویی زندگی کنم.

Now, if we talk about 'nonessential staff',

حال، اگر درباره «کارکنان غیرضروری» صحبت کنیم،

let's consider maybe a cruise ship.

بیایید یک کشتی تفریحی را در نظر بگیریم.

So, on a cruise ship there are people that help the ship continue going —

بنابراین، در یک کشتی کروز افرادی هستند که به کشتی کمک می کنند تا به حرکت خود ادامه دهد -

continue on its voyage — and they stop the ship from sinking.

به سفر خود ادامه دهد - و آنها از غرق شدن کشتی جلوگیری می کنند.

Maybe they work in the engine — engine room.

شاید آنها در موتور - موتورخانه کار می کنند.

So... but 'nonessential staff' are maybe the people

بنابراین... اما «کارکنان غیرضروری » شاید افرادی

like the entertainers, or something like that.

مانند سرگرمی‌ها یا چیزی شبیه به آن باشند.

OK. So, you've got the 'essential staff' looking after the safety.

خوب. بنابراین، شما "کارکنان ضروری" را دارید که از ایمنی مراقبت می کنند.

'Nonessential': the extra people providing the entertainment

"غیر ضروری": فکر می کنم افراد اضافی سرگرمی هایی را ارائه می دهند

that you could survive without, I suppose.

که شما می توانید بدون آنها زنده بمانید .

Yeah, exactly. Now, let's look at that word 'staff'.

بله دقیقا. حالا بیایید به آن کلمه «کارکنان» نگاه کنیم.

So, 'staff' is usually an uncountable noun.

بنابراین، «کارکنان» معمولاً یک اسم غیرقابل شمارش است.

We talk about, for example, in a hospital,

مثلاً در یک بیمارستان به

all the workers are called 'the hospital staff'.

همه کارگران «کارکن بیمارستان» می گویند.

In this sense, we don't normally say: 'Four staffs,' for example.

به این معنا، ما معمولاً نمی گوییم: مثلاً «چهار کارمند».

If you want to make the word 'staff' countable, we say 'staff members'.

اگر می خواهید کلمه «کارکنان» را قابل شمارش کنید، می گوییم «اعضای کارکنان».

So, four 'staff members'.

بنابراین، چهار "عضو کارکنان".

Or worker or employee: four 'workers' — four 'employees'.

یا کارگر یا کارمند: چهار "کارگر" - چهار "کارمند".

And going back to the word 'nonessential',

و اگر به کلمه "غیر ضروری" برگردیم،

does that just relate to 'staff'? It can relate to other things, can't it?

آیا این فقط به "کارکنان" مربوط می شود؟ این می تواند به چیزهای دیگر مربوط شود، اینطور نیست؟

It can. For example, something that is 'essential' —

می تواند. به عنوان مثال، چیزی که "ضروری" است -

we can talk about goods: 'nonessential goods'.

می توانیم در مورد کالاها صحبت کنیم: "کالاهای غیر ضروری".

Food is 'essential' to live.

غذا برای زندگی "ضروری" است.

Electronics, for example — they're 'nonessential': 'nonessential goods'.

به عنوان مثال، الکترونیک - آنها "غیر ضروری" هستند: "کالاهای غیر ضروری".

Got it. OK. Let's have a summary of that expression:

فهمیدم. خوب. بیایید خلاصه ای از آن عبارت داشته باشیم:

OK. Roy, it's time now for you to recap

خوب. روی، اکنون زمان آن فرا رسیده است

the words and expressions we've discussed today.

که کلمات و عباراتی را که امروز در مورد آن صحبت کردیم را مرور کنید.

Yes. We had 'weighs options' — considers value of potential plans.

آره. ما "گزینه های وزن" را داشتیم - ارزش برنامه های بالقوه را در نظر می گیرد.

We had 'fears mount' — concerns gradually increase.

ما "ترس ها" را داشتیم - نگرانی ها به تدریج افزایش می یابد.

And we had 'nonessential staff' — employees who are not necessary

و ما "کارکنان غیر ضروری" داشتیم - کارمندانی که

for critical functions.

برای وظایف حیاتی ضروری نیستند.

And don't forget — if you want to test your understanding of these expressions,

و فراموش نکنید - اگر می خواهید درک خود را از این عبارات آزمایش کنید

there's a quiz on our website at bbclearningenglish.com.

، یک مسابقه در وب سایت ما به آدرس bbclearningenglish.com وجود دارد.

And that's the place to go to for all our other Learning English resources.

و این مکانی است که باید برای سایر منابع یادگیری زبان انگلیسی ما به آن مراجعه کنید.

But of course, we're also on social media,

اما مطمئناً، ما همچنین در رسانه های اجتماعی هستیم،

so check us out there as well. OK.

بنابراین ما را نیز در آنجا بررسی کنید. خوب.

Well, that's the end of News Review for today.

خوب، این پایان بررسی اخبار برای امروز است.

Do join us again next week. Bye for now.

هفته آینده دوباره به ما بپیوندید فعلا خداحافظ.

Bye!

خدا حافظ!