Pandora Papers: Rich exposed: BBC News Review

The Pandora papers:

اسناد پاندورا:

thousands of documents have been released,

هزاران سند منتشر شده است

which reveal the financial details of some of the richest

که جزئیات مالی برخی از ثروتمندترین

and most famous people in the world.

و مشهورترین افراد جهان را نشان می دهد.

I'm Neil and this is News Review from BBC Learning English.

من نیل هستم و این نقد خبری از BBC Learning English است.

Joining me today is Roy. Hello Roy.

امروز روی به من می پیوندد. سلام روی.

Hi Neil and hello everybody.

سلام نیل و سلام به همه.

If you would like to test yourself on the vocabulary around this story,

اگر می خواهید خود را در مورد واژگان پیرامون این داستان آزمایش کنید،

all you need to do is head to our website

تنها کاری که باید انجام دهید این است که

bbclearningenglish.com to take a quiz.

برای شرکت در یک مسابقه به وب سایت ما bbclearningenglish.com سر بزنید.

But now, let's hear more about this story from this BBC News report:

اما حالا بیایید از این گزارش خبری بی بی سی درباره این ماجرا بیشتر بشنویم:

So, a large number of documents have been obtained

بنابراین، تعداد زیادی اسناد

by the International Consortium of Investigative Journalists.

توسط کنسرسیوم بین المللی روزنامه نگاران تحقیقی به دست آمده است.

140 news agencies around the world are working on these documents,

140 خبرگزاری در سراسر جهان روی این اسناد کار می کنند،

including the BBC and the Guardian in the UK.

از جمله بی بی سی و گاردین در بریتانیا.

These documents expose the financial lives and money dealings

این اسناد زندگی مالی و معاملات

of many politicians and rich people around the world.

پولی بسیاری از سیاستمداران و افراد ثروتمند در سراسر جهان را افشا می کند.

These documents have been called the Pandora papers.

این اسناد را اوراق پاندورا می نامند.

And you've been looking around the various news websites

و شما به وب‌سایت‌های خبری مختلف نگاه می‌کنید

and picking out interesting vocabulary

و واژگان جالبی را انتخاب می‌کنید

we can use to talk about this story and...

که می‌توانیم از آن برای صحبت در مورد این داستان و...

and beyond the story. What have you got?

و فراتر از داستان استفاده کنیم. چی داری؟

We have: 'leak', 'caught up in' and 'tsunami'.

ما موارد زیر را داریم: "نشت"، "گرفتار" و "سونامی".

'Leak', 'caught up in' and 'tsunami'.

"نشت"، "گرفتار" و "سونامی".

OK. Let's start then with your first headline please, Roy.

خوب. اجازه دهید پس از آن با اولین تیتر شما شروع کنیم، روی.

So, our first headline comes from the UK,

بنابراین، اولین تیتر ما از بریتانیا،

from the Guardian, and it reads:

از گاردین می آید، و می گوید:

'Leak' – release of secret or private information.

"نشت" - انتشار اطلاعات محرمانه یا خصوصی.

OK. So, 'leak' is spelt L-E-A-K

خوب. بنابراین، 'نشت' به صورت L-E-A-K نوشته

and it can be used as both a verb and a noun:

می شود و می توان آن را هم به عنوان فعل و هم به عنوان اسم استفاده کرد:

'a leak' or 'to leak'.

'a leak' یا 'to leak'.

Yeah. Now, it might be useful to think of this word

آره اکنون، ممکن است مفید باشد که این کلمه را

in its more, kind of, literal sense.

به معنای واقعی‌تر آن در نظر بگیریم .

So, for example, the other day I noticed there was a big damp patch

بنابراین، برای مثال، روز دیگر متوجه شدم که یک لکه مرطوب بزرگ

on the ceiling in my house.

روی سقف خانه من وجود دارد.

What could that be? I called the plumber.

آن چه می تواند باشد؟ به لوله کش زنگ زدم

The plumber came along and said that my pipe had a 'leak'.

لوله کش آمد و گفت که لوله من "نشتی" دارد.

It had a 'leak': it meant that liquid was escaping from this pipe.

"نشتی" داشت: به این معنی بود که مایع از این لوله خارج می شود.

And it's useful to think about this in the same way, isn't it?

و فکر کردن به این موضوع به همین صورت مفید است، اینطور نیست؟

Absolutely. So, when water travels through a pipe,

کاملا. بنابراین، زمانی که آب از طریق لوله عبور می کند

it's usually contained in the pipe.

، معمولاً در لوله وجود دارد.

It's the same for gas.

برای گاز هم همینطوره

Now, when the pipe is compromised – maybe there's a crack in the pipe –

اکنون، زمانی که لوله در معرض خطر است - شاید شکافی در لوله وجود داشته باشد -

water starts to come out of the pipe.

آب شروع به خارج شدن از لوله می کند.

It's no longer contained and this word we use – we say 'leak'.

دیگر حاوی این کلمه نیست و ما از این کلمه استفاده می کنیم - می گوییم "نشت".

Water is 'leaking' from the pipe

آب از لوله

or 'leaking out' of the pipe – same with gas as well.

"نشت می کند" یا از لوله "نشت می کند" - گاز نیز همین طور.

And it's the same idea in the headline.

و این همان ایده در تیتر است.

Now, this information that we're talking about should be private or secret,

اکنون، این اطلاعاتی که ما در مورد آن صحبت می کنیم باید خصوصی یا محرمانه باشد،

but it is 'leaking out'.

اما "درز می کند".

It has 'leaked' into the press.

در مطبوعات "نشت" کرده است.

Yeah, and it's not accidental, is it?

بله، و این تصادفی نیست، اینطور است؟

Somebody has decided to reveal this information,

کسی تصمیم گرفته است این اطلاعات را فاش کند،

but we don't often know who the person is

اما ما اغلب نمی دانیم شخصی

who decided to reveal the information.

که تصمیم به افشای این اطلاعات گرفته است، کیست.

It's often... often done by politicians who want –

اغلب... اغلب توسط سیاستمدارانی انجام می‌شود که می‌خواهند -

maybe they want to get some criticism aimed at a colleague

شاید آنها می‌خواهند انتقاداتی را متوجه همکار خود

and they get this information released somehow

کنند و این اطلاعات را به نحوی منتشر

that makes somebody else look bad.

می‌کنند که باعث می‌شود شخص دیگری بد به نظر برسد.

Absolutely, yeah. More... more often than not, it's intentional.

قطعا، بله. بیشتر... بیشتر اوقات، عمدی است.

Now, obviously it can be an accidental 'leak',

در حال حاضر، بدیهی است که ممکن است یک "نشت" تصادفی باشد،

but as you say it's more often something intentional.

اما همانطور که شما می گویید بیشتر اوقات چیزی عمدی است.

Somebody wants to expose somebody or some information.

کسی می خواهد کسی یا اطلاعاتی را افشا کند .

There is another thing we need to talk about as well.

موضوع دیگری نیز وجود دارد که باید در مورد آن صحبت کنیم.

Now, you may be aware there is a vegetable,

اکنون، ممکن است بدانید یک سبزی وجود دارد که به

also called a 'leek'. It's the same pronunciation,

آن تره فرنگی نیز می گویند. این همان تلفظ است،

but this is spelt L-E-E-K

اما این را L-E-E-K

and it's a long white vegetable with green at the top,

می نویسند و سبزی سفید بلندی است که بالای آن سبز است

and I believe it comes from the onion family.

و به نظر من از خانواده پیاز می آید.

Yeah. Tastes a bit like an onion, doesn't it?

آره طعمش کمی شبیه پیاز است، اینطور نیست؟

But it's, kind of, long instead.

اما در عوض به نوعی طولانی است.

It does. It does.

این کار را انجام می دهد. این کار را انجام می دهد.

And it's commonly used in soup: leek and potato soup.

و معمولاً در سوپ استفاده می شود: سوپ تره فرنگی و سیب زمینی.

But it has no... no kind of link to the word 'leak'

اما هیچ پیوندی به کلمه "نشتی"

that we're talking about – the L-E-A-K –

که ما در مورد آن صحبت می کنیم - L-E-A-K -

unless there's a crack in the bowl of soup

ندارد، مگر اینکه شکافی در کاسه سوپ وجود داشته باشد

and then your 'leek soup' is 'leaking'...!

و سپس "سوپ تره فرنگی" شما "نشتی" داشته باشد... !

OK. That's... that's definitely time now to get a summary:

خوب. این ... قطعاً اکنون زمان آن است که خلاصه ای را بدست آوریم:

OK. Well, talking about water,

باشه. خوب، وقتی در مورد آب صحبت می

we have a story about slippery toilets,

کنیم، داستانی در مورد توالت های لغزنده داریم

which can help save millions of litres of water.

که می تواند به صرفه جویی در میلیون ها لیتر آب کمک کند.

What do our viewers have to do to watch that, Roy?

بینندگان ما برای تماشای آن چه باید بکنند، روی؟

All you need to do is click the link in the description.

تنها کاری که باید انجام دهید این است که روی پیوند در توضیحات کلیک کنید.

OK. Let's have a look at your next headline.

خوب. بیایید به تیتر بعدی شما نگاهی بیندازیم.

OK. So, our next headline comes from the UK,

خوب. بنابراین، تیتر بعدی ما از بریتانیا،

from the Daily Mail, and it reads:

از دیلی میل می آید، و می گوید:

'Caught up in' – involved in a bad situation unexpectedly.

"درگیر" - درگیر یک موقعیت بد به طور غیرمنتظره.

Yes. So, the expression here is 'caught up in'

آره. بنابراین، عبارت در اینجا 'گیر کرده است'

and this expression is commonly used with the verb 'be' or the verb 'get'.

و این عبارت معمولاً با فعل 'be' یا فعل 'get' استفاده می شود.

So, you can 'be caught up in' something or 'get caught up in' something.

بنابراین، می‌توانید «در چیزی گرفتار شوید» یا «در چیزی گرفتار شوید».

And it's commonly used when we're trapped in a situation that we are...

و معمولاً زمانی استفاده می‌شود که در موقعیتی گیر افتاده‌ایم

that is unexpected and it's a bad or annoying or awkward situation.

که غیرمنتظره است و یک موقعیت بد یا آزاردهنده یا ناخوشایند است.

Yeah, I think there's a key, isn't there,

بله، من فکر می کنم یک کلید وجود دارد، نه،

in the first word there – 'caught', which is the past tense of 'catch'?

در کلمه اول وجود دارد - "گرفتار"، که زمان گذشته "گرفتن" است؟

And when you 'catch' something,

و هنگامی که چیزی را "گرفتن" می کنید،

there's a sense of it being trapped, isn't there?

این حس به دام افتاده است، اینطور نیست؟

Yeah. So, for example, you throw me a ball –

آره بنابراین، برای مثال، شما یک توپ را به من پرتاب می کنید -

I 'catch' it in my hands and it is trapped.

من آن را در دستانم می گیرم و به دام می افتد.

It won't drop from there and it's exactly the same idea:

از آنجا نمی افتد و دقیقاً همان ایده است:

these people are trapped in this situation.

این افراد در این وضعیت گرفتار شده اند .

They are involved in the situation.

آنها درگیر شرایط هستند.

So, when they're 'caught up in' it, they're...

بنابراین، هنگامی که آنها در آن "گرفتار" می شوند، آنها ...

they are trapped or involved in this situation.

آنها در این وضعیت به دام می افتند یا درگیر می شوند.

Now, it's important to mention it's often unexpected or unintentional.

اکنون، ذکر این نکته مهم است که اغلب غیرمنتظره یا غیرعمدی است.

Now, these people could have been doing something wrong

حالا این افراد ممکن است کار اشتباهی انجام داده باشند

and therefore they didn't expect to be exposed,

و به همین دلیل انتظار نداشتند افشا شوند،

or it could have been completely unintentional

یا ممکن است کاملاً ناخواسته باشد

and they've got 'caught up in' this situation.

و در این وضعیت «گیر» کرده باشند.

Yeah, when you say that you're... someone is 'caught up in' a situation,

بله، وقتی شما می گویید که شما... یک نفر در موقعیتی "گرفتار" شده است،

it doesn't necessarily mean that they are ultimately guilty.

لزوماً به این معنی نیست که در نهایت مقصر است.

Yeah, that's true.

بله، این درست است.

And it's normally very negative.

و معمولاً بسیار منفی است.

Yeah It's normally negative...

بله، معمولاً منفی است...

we don't... for example, you say:

ما اینطور نیستیم... مثلاً، شما می گویید:

'Caught up in a difficult or bad situation – caught up in a scandal.'

"در یک موقعیت سخت یا بد گرفتار شده اید - گرفتار یک رسوایی."

We don't... we wouldn't use it for a positive situation

ما نمی کنیم... ما از آن برای موقعیت مثبتی

that you were involved in: you wouldn't say,

که شما درگیر آن بودید استفاده نمی کنیم: نمی گویید

'I'm caught up in a lottery victory,' or something like that.

"من در یک پیروزی قرعه کشی گرفتار شده ام" یا چیزی شبیه به آن.

No. No, you would not, although I would love

to be 'caught up in' a lottery win.

نه.

There is another meaning of 'to be caught up in' something

معنای دیگری از "گرفتار شدن در چیزی" وجود دارد

and this is when you're so involved in something

و این زمانی است که شما آنقدر درگیر چیزی

that you don't realise that something else is happening.

هستید که متوجه نمی شوید اتفاق دیگری در حال رخ دادن است.

So, maybe you're reading a really, really good book

بنابراین، شاید شما در حال خواندن یک کتاب واقعاً، واقعاً خوب

and you're so 'caught up in' the book,

هستید و آنقدر درگیر کتاب هستید،

but your mum or your partner – they're calling you and you don't hear them.

اما مادر یا شریک زندگی شما - آنها با شما تماس می گیرند و شما آنها را نمی شنوید.

You don't realise that they're calling you

شما متوجه نمی شوید که آنها با شما تماس می گیرند

because you're so involved in the book.

زیرا شما درگیر کتاب هستید.

Yeah, this happens to me on the...

بله، این اتفاق برای من در...

on the Underground, going to work – I'll be so 'caught up in' my book,

در مترو، رفتن به سر کار می افتد - آنقدر درگیر کتابم

I'll miss the stop and I have to get off and change train and be late for work.

خواهم شد، توقف را از دست خواهم داد و باید پیاده شوم و قطار را عوض کنم و دیر بیام برای کار.

Maybe it's... maybe it's time to set the alarm on your... on your watch

شاید وقت آن است که زنگ ساعت را روی ساعتتان تنظیم کنید

so you know when to get off, or stop reading!

تا بدانید چه زمانی پیاده شوید یا خواندن را متوقف کنید!

OK. Let's get a summary:

خوب. بیایید یک خلاصه کنیم:

Now, 6 Minute English has got so many fascinating topics,

اکنون، 6 دقیقه انگلیسی موضوعات جذاب زیادی دارد،

it's impossible not to get 'caught up in' them

غیرممکن است که در آن ها گیر

and we've got one about language,

نکنیم و ما یکی از آنها در مورد زبان داریم،

which is just really interesting, isn't it, Roy?

که واقعاً جالب است ، اینطور نیست، روی؟

Yes, it is. All you need to do to see that

بله همینطور است. تنها کاری که برای دیدن آن باید انجام دهید این

is click the link in the description.

است که روی پیوند در توضیحات کلیک کنید.

OK. Let's have a look at our next headline please.

خوب. لطفا نگاهی به تیتر بعدی خود بیاندازیم.

OK. So, our next headline comes from the ICIJ,

خوب. بنابراین، تیتر بعدی ما از ICIJ

or the International Consortium of Investigative Journalists,

یا کنسرسیوم بین المللی روزنامه نگاران تحقیقی می آید

and it reads:

و می گوید:

'Tsunami' – arrival of something in huge amounts.

"سونامی" - رسیدن چیزی در مقادیر بسیار زیاد.

Yes. So, this word is spelt: T-S-U-N-A-M-I.

آره. پس این کلمه املا می شود: T-S-U-N-A-M-I.

Now, in English, with native speakers,

اکنون، در زبان انگلیسی، با زبان مادری

you will commonly hear it without the pronunciation of the 't',

، معمولاً آن را بدون تلفظ «t» می شنوید،

so they say 'tsunami': the 't' is silent.

بنابراین می گویند «سونامی» : «t» ساکت است.

But it's important to recognise that this is

اما مهم است که بدانیم این

a loan word that comes from Japanese,

یک کلمه قرضی است که از ژاپنی آمده است،

and I believe in Japanese the 't' is pronounced:

و من معتقدم در ژاپنی «t» تلفظ می‌شود:

so, it's 'tsunami'.

بنابراین، «سونامی» است.

But it's very difficult for a lot of English native speakers to say that,

اما گفتن آن برای بسیاری از انگلیسی زبانان بومی بسیار دشوار است،

so we just say 'tsunami'.

بنابراین ما فقط می گوییم "سونامی".

Yeah. So, a tsunami is a... is an enormous wave, isn't it?

آره بنابراین، سونامی یک موج عظیم است، اینطور نیست؟

So, why are we talking about huge waves when we're talking also

بنابراین، چرا وقتی در مورد داده ها و اطلاعات مالی صحبت می کنیم، از امواج عظیم صحبت می

about data and financial information?

کنیم؟

Well, yeah, you're absolutely right.

خوب، بله، شما کاملاً درست می گویید.

It can relate to that huge wave that washes everything away,

می تواند مربوط به آن موج عظیمی باشد که همه چیز را از بین می برد،

but we also use it to talk about an arrival of a huge amount of something.

اما ما همچنین از آن برای صحبت در مورد ورود مقدار زیادی از چیزی استفاده می کنیم.

So, for example, information or data or even people:

بنابراین، برای مثال، اطلاعات یا داده‌ها یا حتی افراد

there could be a 'tsunami' of visitors to your...

: ممکن است یک «سونامی» از بازدیدکنندگان...

to your city or something.

به شهر شما یا چیزی دیگر وجود داشته باشد.

So, it's about an arrival of a large amount of something, which is...

بنابراین، این در مورد ورود مقدار زیادی از چیزی است، که ...

it kind of makes sense when you're thinking about

وقتی

the large amount of water that is arriving.

به مقدار زیادی آبی که در حال رسیدن است فکر می کنید، به نوعی منطقی است.

We also... we have other expressions

ما همچنین ... عبارات دیگری

connected to water that have a similar meaning, don't we?

متصل به آب داریم که معنای مشابهی دارند، نه؟

For example, 'deluge':

به عنوان مثال، "سیل":

if you say there is a 'deluge' of something –

اگر می گویید "سیل" چیزی وجود دارد -

'deluge' is a very heavy downpour of rain that washes things away –

"سیل" یک باران بسیار شدید باران است که همه چیز را می شوید -

we can talk about a 'deluge' in the same way,

ما می توانیم در مورد "سیل" به همین ترتیب

about something that has a large impact.

صحبت کنیم، در مورد چیزی که تاثیر زیادی دارد.

Yes. And we can also say

آره. و همچنین می‌توانیم بگوییم

a 'flood' of information, linking back to that water idea,

یک «سیل» از اطلاعات، که به آن ایده آب مرتبط است،

or a 'tidal wave' of data.

یا «موج جزر و مدی» داده‌ها.

So, we use these water expressions

بنابراین، ما از این عبارات آب

to talk about a huge amount of information

برای صحبت در مورد حجم عظیمی از اطلاعات

or data arriving at the same time,

یا داده‌هایی که همزمان می‌رسند استفاده می‌کنیم،

and it's very important to say we commonly use this word,

و بسیار مهم است که بگوییم معمولاً از این کلمه

like 'tsunami', to exaggerate the amount of something.

مانند «سونامی» برای اغراق در مقدار چیزی استفاده می‌کنیم.

So, for example, I might say:

بنابراین، برای مثال، ممکن است بگویم:

'I've just had a tsunami of emails arrive in my inbox!'

"من به تازگی یک سونامی از ایمیل ها به صندوق ورودی من رسیده است!"

And there might be only three or four,

و ممکن است فقط سه یا چهار نفر باشند،

but I'm just being a little bit dramatic and exaggerated.

اما من فقط کمی دراماتیک و اغراق آمیز هستم.

Yeah. OK. Well, let's get a summary:

آره خوب. خوب، بیایید خلاصه ای را به دست آوریم:

Time now, Roy, then for a recap of the vocabulary we've heard today.

اکنون وقت آن است، روی، سپس برای خلاصه ای از واژگانی که امروز شنیدیم.

Yes, we had: 'leak' – release of secret or private information.

بله، ما داشتیم: "نشت" - انتشار اطلاعات محرمانه یا خصوصی.

We had: 'caught up in' – involved in a bad situation unexpectedly.

ما اینها را داشتیم: «به دام افتادیم» - به طور غیرمنتظره ای در موقعیت بدی قرار گرفتیم.

And we had: 'tsunami' – the arrival of something in huge amounts.

و ما داشتیم: "سونامی" - رسیدن چیزی در مقادیر زیاد.

If you want to test yourself on the vocabulary,

اگر می‌خواهید خود را روی واژگان آزمایش کنید

there's a quiz on our website at bbclearningenglish.com

، یک مسابقه در وب‌سایت ما به نشانی bbclearningenglish.com وجود دارد

and you can also find us all over social media.

و همچنین می‌توانید ما را در سراسر رسانه‌های اجتماعی پیدا کنید.

Thanks for joining us and see you next time.

از اینکه به ما پیوستید متشکریم و دفعه بعد شما را می بینیم.

Goodbye. Bye.

خداحافظ. خدا حافظ.