Advanced English Expressions for Casual Conversations 😎

Hello I'm Emma from mmmEnglish.

سلام من اِما هستم از mmmEnglish.

Welcome to the first mmmEnglish lesson of 2020.

به اولین درس mmmEnglish در سال 2020 خوش آمدید.

Today I want to inject some new expressions

امروز می خواهم عبارات جدیدی

into your vocabulary, expanding your knowledge

را به دایره لغات شما تزریق کنم و دانش شما را

with some new idioms and some phrasal verbs.

با اصطلاحات جدید و چند افعال عبارتی گسترش دهم.

You're about to learn some advanced expressions

شما در آستانه یادگیری عبارات پیشرفته ای هستید

that will help you sound smart and interesting in English

که به شما کمک می کند در مکالمات انگلیسی هوشمندانه و جالب به نظر برسید

conversations but watching this video is not enough.

اما تماشای این ویدیو کافی نیست.

You need to put them into practice so get ready to type.

باید آنها را عملی کنید، پس برای تایپ آماده شوید.

I'll be inviting you all the way through this video

در تمام طول این ویدیو از شما دعوت خواهم کرد

to write sentences in the comments below.

تا در نظرات زیر جملاتی را بنویسید.

Before we get started, a quick shout out to our friends

قبل از شروع، یک فریاد سریع برای دوستانمان

at Lingoda who've made it possible for us to bring you

در Lingoda که این امکان را برای ما فراهم کرده اند تا درس امروز را برای شما بیاوریم

today's lesson.

.

If you've already decided that 2020 is the year to take

اگر قبلاً تصمیم گرفته‌اید که سال 2020 سالی است

your speaking skills to the next level,

که مهارت‌های گفتاری خود را به سطح بعدی ارتقا دهید،

then why not jump right in and get it done faster

پس چرا با پیوستن به اسپرینت بعدی زبان Linguda سریع‌تر وارد عمل نشده و آن را سریع‌تر انجام

by joining the next Lingoda Language sprint?

ندهید؟

I can't think of a better way for you to start the year,

من نمی توانم راه بهتری برای شروع سال برای شما بیاندیشم،

especially if you register for the Super Sprint,

به خصوص اگر برای سوپر اسپرینت ثبت نام کنید،

which is a massive thirty classes a month

که ماهیانه سی کلاس انبوه به

for three months and if you complete every class,

مدت سه ماه است و اگر هر کلاس را کامل کنید،

Lingoda will reward you with a 100%

لینگودا به شما یک 100 جایزه می دهد. %

refund of your payment.

بازپرداخت پرداختی شما

Now if you don't have enough time for the Super Sprint,

حالا اگر زمان کافی برای سوپر اسپرینت

you also have the option to do the regular Sprint,

ندارید، این امکان را نیز دارید که Sprint معمولی را نیز انجام دهید،

which is fifteen classes a month, also for three months,

که پانزده کلاس در ماه است، آن هم برای سه ماه،

very achievable!

بسیار قابل دستیابی است!

And if you complete every class, you'll get a 50% refund.

و اگر هر کلاس را کامل کنید، 50٪ بازپرداخت دریافت خواهید کرد.

Guys, this is an awesome race that I would

بچه ها، این یک مسابقه فوق العاده است که من

love to see you win, you'll accelerate your speaking skills

دوست دارم شما را برنده شوید، مهارت های گفتاری

your confidence and your fluency

خود را به اعتماد به نفس و تسلط خود

in a short space of time

در مدت زمان کوتاهی افزایش می دهید

and set yourself up for a really fantastic year ahead.

و خود را برای یک سال واقعاً فوق العاده در پیش رو آماده می کنید.

I've taken this challenge before and you've probably

من قبلاً این چالش را پذیرفته بودم و احتمالاً

heard me say that it was one of the best things

از من شنیده اید که می گویم این یکی از بهترین کارهایی

that I ever did for my confidence to speak Spanish.

بود که برای اعتماد به نفسم انجام دادم که به زبان اسپانیایی صحبت کنم.

It's not just that the classes are available 24/7

فقط این نیست که کلاس ها 24/7 در دسترس

or that they have native teachers

هستند یا معلمان بومی

and recognised certifications.

و گواهینامه های شناخته شده دارند.

For me, it was really about being held accountable.

برای من واقعاً این بود که پاسخگو باشم.

It was urging me to show up every single day

این مرا ترغیب می کرد که هر روز حاضر شوم

and keep improving my Spanish speaking skills.

و به بهبود مهارت های اسپانیایی ام ادامه دهم.

And you can do the same in English, business English

و شما می توانید همین کار را به زبان انگلیسی، انگلیسی تجاری

German and French too. Registrations for the Sprint

آلمانی و فرانسوی نیز انجام دهید. ثبت نام برای Sprint

are closing on the 27th of January so as always,

در 27 ژانویه بسته می شود، بنابراین مانند همیشه،

I'm gonna put the link in the description below.

من می خواهم لینک را در توضیحات زیر قرار دهم.

If you use this code right here you'll get a cool ten euro

اگر از این کد در اینجا استفاده کنید، ده یورو

discount at the checkout.

تخفیف در هنگام پرداخت دریافت خواهید کرد.

Alright, let's get started with these advanced English

خوب، بیایید با این عبارات پیشرفته انگلیسی شروع

expressions that you can use in everyday conversations

کنیم که می‌توانید در مکالمات روزمره

starting with 'on the whole...'

که با «در کل...» شروع می‌شوند، استفاده

Now this is a really useful expression when you're

کنید، حالا این یک عبارت واقعاً مفید است وقتی در

generalising about something

مورد چیزی تعمیم

and you're coming to a conclusion.

می‌دهید و به نتیجه می‌رسید.

So once you've considered everything,

بنابراین وقتی همه چیز را در نظر گرفتید

the good and the bad,

، خوب و بد،

you know we generalise and we say that this is

می‌دانید که ما تعمیم می‌دهیم و می‌گوییم که

generally how we feel about the situation.

عموماً این احساس ما نسبت به موقعیت است.

Sometimes, my brother and I have disagreements

گاهی اوقات من و برادرم با هم اختلاف

but on the whole, we get on really well.

داریم اما در کل خیلی خوب با هم کنار می آییم.

So considering the good and the bad

بنابراین با در نظر گرفتن خوبی ها و بدی

we mostly get on well.

ها بیشتر با هم خوب می شویم.

On the whole, it was a great speech.

در کل سخنرانی عالی بود.

Yeah there were a couple of things

بله، چند مورد وجود داشت

that could be improved but on the whole,

که می‌توانست بهبود یابد، اما در کل

the speech was quite good.

، سخنرانی بسیار خوب بود.

So with this expression, it's not necessary to go into

بنابراین با این عبارت، لازم نیست در

detail about the negative things, you don't have to

مورد چیزهای منفی وارد جزئیات شوید، لازم نیست

because the expression already tells us that something

زیرا این عبارت قبلاً به ما می گوید که

wasn't or isn't perfect.

چیزی کامل نبوده یا نیست.

And let's face it, not many things in life are perfect right?

و اجازه دهید با آن روبرو شویم، بسیاری از چیزها در زندگی کامل نیستند، درست است؟

So this expression is a really useful one to know.

بنابراین دانستن این عبارت واقعاً مفید است.

On second thoughts.

در مورد افکار دوم

Now we use this one when we change our mind

اکنون وقتی نظرمان را در مورد چیزی تغییر می دهیم از این یکی استفاده می

about something and it's usually only used

کنیم و معمولاً فقط

in spoken English.

در گفتار انگلیسی استفاده می شود.

It's not very common to see it in written English

دیدن آن به زبان انگلیسی نوشتاری خیلی معمول نیست،

because it's a tool to help you change your mind

زیرا ابزاری است که به شما کمک می‌کند نظر خود را

in the middle of a conversation, to change whatever it is

در میانه مکالمه تغییر دهید، تا هر چیزی را

you just said usually to the opposite.

که می‌گویید معمولاً به عکس آن تغییر دهید.

I'll meet you at the office after lunch.

بعد از ناهار با شما در دفتر ملاقات خواهم کرد.

On second thoughts, let's just go there now.

در مورد افکار دوم، بیایید اکنون به آنجا برویم.

So can you see how we use this as a tool

بنابراین می توانید ببینید که چگونه از این به عنوان ابزاری

to change what we said in the middle of a conversation,

برای تغییر آنچه در وسط گفتگو گفتیم استفاده می کنیم

to change your mind.

تا نظر شما را تغییر دهیم.

Imagine if someone offered you a beer

تصور کنید که کسی به شما آبجو پیشنهاد کند

and you said "No thanks, but I'd love a coffee."

و شما بگویید "نه ممنون، اما من دوست دارم یک قهوه بخورم."

But then you quickly changed your mind.

اما بعد به سرعت نظرت عوض شد.

Actually, on second thoughts I'd love a beer!

در واقع، در یک فکر دوم، من یک آبجو را دوست دارم!

At the end of the day.

در پایان روز.

This is such a good expression to know and to use.

این یک عبارت بسیار خوب برای دانستن و استفاده است.

We use it to summarise what's most important

ما از آن برای خلاصه کردن آنچه در پایان مهم است استفاده می

in the end.

کنیم.

At the end of the day, what matters most

در پایان روز، چیزی که بیش از همه مهم

is that we're all together.

است این است که همه با هم باشیم.

So it doesn't really matter whatever else has happened

بنابراین واقعاً مهم نیست که هر اتفاق دیگری قبلاً رخ داده است

before.

.

Perhaps there was chaos

شاید هرج

and there was arguments within the family

و مرج و مشاجره در خانواده وجود داشته باشد،

but when everyone sits down to share a meal,

اما وقتی همه می نشینند تا یک وعده غذایی را تقسیم کنند،

at the end of the day, what's most important

در پایان روز، مهمترین

is that we're here together.

چیز این است که ما اینجا با هم هستیم.

We usually use it when we're talking about

ما معمولاً زمانی از آن استفاده می کنیم که

what happens

or what's important after a whole series of events

بعد از یک سری رویدادها یا ملاحظات در مورد آنچه اتفاق می افتد یا مهم است صحبت می کنیم

or considerations.

.

Even though it was the children

با وجود اینکه این بچه ها

who caused the damage, at the end of the day,

بودند که باعث آسیب شدند، اما در

the teacher is responsible

نهایت معلم

for what happens in the classroom.

مسئول اتفاقاتی است که در کلاس می افتد.

Off the top of my head.

از بالای سر من.

This is a really useful expression to use when you

این یک عبارت واقعاً مفید است که وقتی

respond to something immediately

به چیزی بلافاصله پاسخ می دهید

without thinking too much about your answer.

بدون اینکه زیاد در مورد پاسخ خود فکر کنید استفاده کنید.

So if someone asked

بنابراین اگر کسی بپرسد

"What percentage of the population lives in the city?"

"چند درصد از جمعیت در شهر زندگی می کنند؟"

Off the top of my head, I'd say about 70%.

از بالای سر من، می توانم بگویم حدود 70٪.

How many hectares of forest and bush land

چند هکتار از جنگل‌ها و بوته‌ها

were burned in the bushfires?

در آتش‌سوزی‌ها سوخت؟

Off the top of my head, I think more than six

من فکر می کنم بیش از شش

million hectares have been burned so far.

میلیون هکتار تا کنون سوخته است.

Now you can also use this expression in the negative

اکنون می‌توانید

when you're trying to think of something

زمانی که می‌خواهید به چیزی فکر کنید

but you can't remember.

اما نمی‌توانید به یاد بیاورید، از این عبارت به صورت منفی استفاده کنید.

There's a really great Italian restaurant.

یک رستوران ایتالیایی واقعا عالی وجود دارد.

I can't think of the name off the top of my head.

من نمی توانم نام را از بالای سرم به یاد بیاورم.

To be in or out of the loop.

داخل یا خارج از حلقه بودن.

This is a really interesting expression.

این واقعاً تعبیر جالبی است.

The loop is about being informed and knowing what's

حلقه مربوط به مطلع شدن و دانستن آنچه اتفاق می‌افتد است،

happening so if you're in the loop

بنابراین اگر در جریان

then you know what's going on, you're good.

هستید، می‌دانید چه خبر است، شما خوب هستید.

But if you're out of the loop,

اما اگر خارج از حلقه

you don't know what's going on.

باشید، نمی دانید چه اتفاقی در حال رخ دادن است.

I wasn't in the office last week so I feel like

من هفته گذشته در دفتر نبودم، بنابراین احساس

I'm out of the loop. What's been happening?

می‌کنم از جریان خارج شده‌ام. چه اتفاقی افتاده است؟

And we commonly use it when we're instructing

و ما معمولاً زمانی از آن استفاده می‌کنیم

someone to tell us information and we often use it with

که به کسی دستور می‌دهیم اطلاعاتی را به ما بگوید و اغلب آن را

the verb 'keep' so we say

با فعل "keep" استفاده می‌کنیم، بنابراین می‌گوییم

"Can you please keep me in the loop?"

"می‌توانید لطفاً مرا در جریان نگه دارید؟"

Or "Paul needs to be kept in the loop.

یا "پل باید در جریان باشد.

Make sure you tell him what's going on."

مطمئن شوید که به او بگویید چه خبر است."

To be out of touch.

از تماس بودن.

Have you heard this one before?

آیا این یکی را قبلا شنیده اید؟

It's used to describe someone who doesn't really have

این برای توصیف شخصی استفاده می شود که واقعاً

current or up-to-date knowledge about something,

دانش فعلی یا به روزی در مورد چیزی،

anything, so this is quite a negative expression.

هر چیزی ندارد، بنابراین این یک عبارت کاملاً منفی است.

It's really common to hear it used in a political context

شنیدن استفاده از آن در یک زمینه سیاسی

or even when children are talking about their parents

یا حتی زمانی که کودکان در مورد والدین خود صحبت می کنند بسیار رایج است،

because it's when they think that someone doesn't

زیرا زمانی است که فکر می کنند کسی

really understand the present issues

واقعاً مسائل فعلی را درک نمی

because they're stuck in an older way of thinking.

کند زیرا در یک تفکر قدیمی گیر کرده است.

Many young people feel that politicians are out of touch.

بسیاری از جوانان احساس می کنند که سیاستمداران در تماس نیستند.

I'm getting quite touchy here.

من اینجا خیلی حساس میشم

To touch base.

برای لمس پایه.

A Belgian friend of mine once told me that he was

یکی از دوستان بلژیکی من یک بار به من گفت که او

really weirded out by this expression,

با این عبارت واقعاً عجیب و غریب شده است،

like it sounds creepy which

مانند این که به نظر وحشتناک می رسد که

I never really thought of before but I guess

قبلاً واقعاً به آن فکر نمی کردم، اما حدس می زنم

it kind of does sound a little creepy

کمی ترسناک به نظر می رسد

but the meaning is not creepy.

اما معنی آن وحشتناک نیست.

If you touch base with someone, you simply

اگر با کسی ارتباط برقرار کنید، به سادگی

connect with them or you reconnect

با او ارتباط برقرار می کنید یا

with someone that you already know.

با کسی که قبلاً می شناسید دوباره ارتباط برقرار می کنید.

So usually you're reconnecting about a particular

بنابراین معمولاً شما در حال ارتباط مجدد در مورد یک

topic or about a particular issue. So for that reason,

موضوع خاص یا در مورد یک موضوع خاص هستید. بنابراین به همین دلیل

it's really commonly used in the workplace.

، واقعاً معمولاً در محل کار استفاده می شود.

So when you're working on a project with someone

بنابراین وقتی روی یک پروژه با

and you're gonna do some research separately

کسی کار می‌کنید و

before you come back together to write your report,

قبل از اینکه با هم جمع شوید و گزارش خود را بنویسید، جداگانه تحقیق کنید،

this would be really useful.

این واقعاً مفید خواهد بود.

Why don't we get started on our research,

چرا تحقیقات خود را شروع نمی کنیم

and then touch base again later in the week?

و بعداً در هفته دوباره پایه را لمس نمی کنیم؟

Do you have to touch base with anyone

آیا وقتی سر کار هستید باید با کسی ارتباط برقرار

when you're at work? Like where you do things

کنید؟ مانند جایی که کارها را جداگانه انجام می دهید،

separately but then you come back together

اما بعد

to share what you've been doing.

با هم می آیید تا کارهایی را که انجام می دادید به اشتراک بگذارید.

What types of things do you have to touch base about?

چه نوع چیزهایی را باید در مورد آنها لمس کنید؟

See if you can share some of them

ببینید آیا می توانید برخی از آنها را

in the comments below.

در نظرات زیر به اشتراک بگذارید.

To be struck by something.

تحت تاثیر چیزی قرار گرفتن.

This is a really great way of explaining that something

این یک راه واقعا عالی برای توضیح این است که چیزی

has impressed you.

شما را تحت تاثیر قرار داده است.

I was struck by how beautiful the forest looked at dawn.

شگفت زده شدم که جنگل در سحر چقدر زیبا به نظر می رسید.

So I'm suggesting that the beauty of the forest

بنابراین من پیشنهاد می کنم که زیبایی جنگل

stopped me. I was mesmerised for a moment.

جلوی من را گرفت. یک لحظه مسحور شدم.

When you visit a city and you notice something

وقتی از شهری دیدن می کنید و متوجه چیزی

interesting or unusual, then this expression

جالب یا غیرعادی می شوید، این عبارت

will help you to sound really intelligent

به شما کمک می کند

when you share it.

که وقتی آن را به اشتراک می گذارید واقعا هوشمندانه به نظر برسید.

I was struck by just how few trees and parks

من از تعداد درختان و پارک های کمی در شهر شگفت زده شدم

there were in the city.

.

In the wake of the bushfires, we were struck by how

در پی آتش‌سوزی‌های جنگلی، ما از میزان

resilient the community was.

انعطاف‌پذیری جامعه متاثر شدیم.

Now this phrasal verb has another common use

اکنون این فعل عبارتی کاربرد رایج دیگری دارد

because it can mean to be hit by something.

زیرا می تواند به معنای ضربه خوردن به چیزی باشد.

The cyclist was struck by a passing car.

دوچرخه سوار با خودروی عبوری برخورد کرد.

And commonly this is how it's used in the news,

و معمولاً از این طریق در اخبار استفاده می شود،

so if you read the English news quite a bit,

بنابراین اگر اخبار انگلیسی را کمی بخوانید

then I'm sure you'll see this phrasal verb in use.

، مطمئن هستم که این فعل عبارتی را در حال استفاده خواهید دید.

To be sure of one's self.

برای اطمینان از خود.

If you're sure of something, then you're quite certain

اگر از چیزی مطمئن هستید، پس در

about it right? You're confident that it's true

مورد آن کاملا مطمئن هستید درست است؟ شما مطمئن هستید که درست است،

but did you know that you can also use this expression

اما آیا می‌دانستید که می‌توانید از این عبارت

to talk about how a person feels about themselves?

برای صحبت درباره احساس یک شخص در مورد خودش نیز استفاده کنید؟

It means that you're quite confident in your own ability.

این بدان معنی است که شما کاملاً به توانایی خود اطمینان دارید.

You're very sure of yourself

شما از خود بسیار مطمئن هستید،

but usually it's an observation that you make about

اما معمولاً این مشاهده ای است که در مورد

someone else.

شخص دیگری انجام می دهید.

If they seem confident

اگر به نظر می‌رسند مطمئن

like they know what they're doing, then they're very

هستند که می‌دانند چه می‌کنند، پس

sure of themselves.

از خودشان مطمئن هستند.

So the way to use this expression is with the be verb.

بنابراین نحوه استفاده از این عبارت با فعل be است.

She is quite sure of herself.

او کاملاً از خودش مطمئن است.

But probably even more often, we use the verb 'seen'

اما احتمالاً حتی بیشتر از فعل "دیده"

or 'appear'.

یا "ظاهر" استفاده می کنیم.

He seems quite sure of himself.

به نظر می رسد او کاملاً از خودش مطمئن است.

Or they appear to be quite sure of themselves.

یا به نظر می رسد که کاملاً از خود مطمئن هستند.

To hang in there.

برای آویزان شدن در آنجا.

Now we use this expression when

اکنون زمانی از این عبارت استفاده

we're trying to tell someone that they need to remain

می‌کنیم که می‌خواهیم به کسی بگوییم که باید

persistent and determined in really difficult

در شرایط واقعاً سخت پایدار و مصمم بماند

circumstances.

.

So this expression is a really good one to use

بنابراین این عبارت واقعاً برای استفاده در

when you're offering sympathy or encouragement

هنگام ابراز همدردی یا تشویق

to someone who is having difficulties.

به کسی که مشکل دارد، مناسب است.

So when you use it, you're telling them

بنابراین وقتی از آن استفاده می‌کنید، به آنها می‌گویید

keep going. You can do it!

ادامه دهید. شما می توانید آن را انجام دهید!

You know, persist. I know that it's difficult right now

میدونی پافشاری کن من می دانم که در حال حاضر دشوار است،

but you'll make it through

اما شما از پس آن بر خواهید آمد،

so it's a really reassuring expression.

بنابراین بیان واقعاً اطمینان بخشی است.

If your friend is having some difficulties at work,

اگر دوست شما در محل کار با مشکلاتی روبرو است،

maybe their boss is frustrating them

شاید رئیس او او را ناامید کرده است

or they've started talking about quitting for some reason

یا به دلایلی شروع به صحبت در مورد ترک کرده است،

you could say "Hang in there, mate. You'll be right!"

می توانید بگویید "همانجا بمان، رفیق. حق با شماست!"

That was a really Australian expression.

این یک عبارت واقعاً استرالیایی بود.

"Hang in there mate. You'll be right!"

"در آنجا بمان رفیق. حق با توست!"

'You'll be right' means you'll be okay.

"حق خواهی کرد" یعنی حالت خوب است.

To get your head around something.

برای اینکه سرت را از چیزی دور کنی.

When you get your head around something,

وقتی سرت را از چیزی دور می زنی،

you understand it.

آن را می فهمی.

It's taken me a while to get my head around it

مدتی طول کشید تا سرم را دور بزنم

but now I've got it.

اما اکنون به آن رسیده ام.

It's been difficult for all of us to get our head around the

برای همه ما دشوار است که سر خود را در

scale of the Australian bushfires.

محدوده آتش سوزی های استرالیا قرار دهیم.

Have you got your head around these different

آیا هنوز به این عبارات مختلف فکر کرده

expressions yet?

اید؟

It might take you a little while. They're quite advanced

ممکن است کمی طول بکشد. آنها عبارات انگلیسی کاملاً پیشرفته ای هستند

English expressions and it's definitely challenging

و

to use them fluently in conversations.

قطعاً استفاده روان از آنها در مکالمات چالش برانگیز است.

There's lots of idioms, lots of phrasal verbs

اصطلاحات زیادی وجود دارد، افعال عبارتی زیادی وجود دارد،

so they're going to take a bit of practice.

بنابراین باید کمی تمرین کنند.

But you'll get there, hang in there.

اما شما به آنجا خواهید رسید، در آنجا بمانید.

Alright so here's your challenge.

خوب پس چالش شما اینجاست.

If you can use five of these expressions together

اگر می توانید پنج مورد از این عبارات را با هم

in a paragraph, I want to read it in the comments below.

در یک پاراگراف استفاده کنید، می خواهم آن را در نظرات زیر بخوانم.

I want you to practise writing a little story

می‌خواهم نوشتن یک داستان کوچک را تمرین کنید

that focuses on bringing a few of these expressions

که بر گردآوری چند مورد از این

together in one place.

عبارات در یک مکان تمرکز دارد.

Like I said at the start of the lesson, watching

همانطور که در ابتدای درس گفتم، تماشا

is not enough.

کافی نیست.

To remember these expressions you need to put them

برای به خاطر سپردن این عبارات باید آنها

into practice and actually use them.

را عملی کنید و در واقع از آنها استفاده کنید.

I hope that you enjoyed this lesson

امیدوارم از این درس لذت برده باشید

and that you subscribe to my channel just down here.

و همین الان در کانال من مشترک شوید.

I've got new lessons every week. 2020 is here

من هر هفته دروس جدید دارم. سال 2020 فرا رسیده است

and I'm excited to help you improve your speaking skills

و من خوشحالم که به شما کمک کنم مهارت های صحبت کردن خود را

throughout the year ahead.

در طول سال آینده بهبود بخشید.

So to keep practising with me right now,

بنابراین برای ادامه تمرین با من در حال حاضر،

you know where to find me.

شما می دانید که کجا من را پیدا کنید.