What Fluency Feels Like

hey what's up Stefanie the English coach here from EnglishFullTime.com

هی چه خبر استفانی مربی انگلیسی اینجا از EnglishFullTime.com

in this video I want to talk to you guys about what fluency feels like what it

در این ویدیو می‌خواهم با شما بچه‌ها در مورد اینکه چه

feels like physically in your body and what it feels like emotionally now I

احساسی از لحاظ فیزیکی در بدن شما دارد و چه احساسی از نظر عاطفی دارد با شما

need to say the only reason I can even make this video and talk about this is

صحبت کنم. حتی می توانم این ویدیو را بسازم و در این مورد صحبت کنم به این

because I have learned a foreign language and I am fluent in a foreign

دلیل است که من یک زبان خارجی یاد گرفته ام و به یک زبان خارجی مسلط هستم

language so I learned Spanish I talked about that a little bit on my channel

بنابراین اسپانیایی را یاد گرفتم در این مورد کمی در کانالم صحبت

and I have a video I will link it up here about my journey learning Spanish

کردم و یک ویدیو دارم که آن را در اینجا لینک می کنم در مورد سفر من برای یادگیری اسپانیایی

and you guys can actually hear me speak in Spanish I speak in this video in

و شما واقعاً می توانید صدای من را بشنوید که به زبان اسپانیایی

Spanish so yeah that's pretty much the reason why I can make this video if

someone's not fluent in a foreign language they really can't tell you what

صحبت می کنم.

it feels like to be fluent because they don't know right from experience this is

مسلط بودن چه احساسی دارد زیرا آنها به درستی از روی تجربه نمی دانند این

something you only know through experience so I'm gonna share my

چیزی است که شما فقط از طریق تجربه می دانید ، بنابراین من

experience with you guys I'm gonna tell you guys what it felt like for me to

تجربه خود را با شما دوستان به اشتراک می گذارم، بچه ها به شما می گویم چه احساسی برای من داشتم

feel to get to a point where I finally felt fluent and what that meant for me

برای رسیدن به یک نقطه جایی که در نهایت احساس مسلط کردم و این برای من چه معنایی داشت

and I actually need your help with this video because just because fluency feels

و در واقع به کمک شما در مورد این ویدیو نیاز دارم زیرا فقط به این دلیل که تسلط

a certain way for me it might feel a little bit different for you or for

برای من احساس خاصی دارد، ممکن است برای شما یا افراد دیگر کمی متفاوت باشد،

other people so in the comments if you guys could just start a discussion about

بنابراین در نظرات اگر شما بچه ها هستید فقط می توانم بحثی را در مورد

what fluency feels like for you for those of you who are fluent that would

احساس تسلط برای شما برای کسانی از شما که مسلط هستید شروع کنم که

be awesome because then people could learn not just from my experience but

بسیار عالی خواهد بود زیرا در این صورت مردم نه تنها از تجربه من

also from your experience and I always learned so much from you guys in the

بلکه از تجربه شما نیز می توانند یاد بگیرند و من همیشه از شما بچه ها در نظرات چیزهای زیادی یاد گرفتم.

comments when you share your experiences so with that said I want to say that

وقتی تجربیات خود را به اشتراک می‌گذارید، می‌خواهم بگویم که

describing fluency is not easy okay it actually took me a little while to think

توصیف تسلط آسان نیست، خوب، در واقع کمی طول کشید تا به

about this so when I tried to think of one word that described the feeling of

این موضوع فکر کنم، بنابراین وقتی سعی کردم به کلمه‌ای فکر کنم که احساس

fluency the word that I thought of was effortless right when you don't have to

تسلط را توصیف کند، کلمه‌ای که من فکر کردن بدون زحمت بود درست زمانی که مجبور نیستی برای

put effort into something it's easy it comes to you naturally it's intuitive

چیزی تلاش کنی، آسان است ، به طور طبیعی به تو می رسد، شهودی

it's comfortable it's just effortless and I remember the first time that I

است، راحت است، فقط بی زحمت است و اولین باری را به یاد می آورم که

caught myself speaking fluently in Spanish so here's the story I was living

خودم را درگیر کردم king به زبان اسپانیایی مسلط است، بنابراین در اینجا داستانی است که من در آرژانتین زندگی می

in Argentina I was talking with a neighbor and I was really enjoying the

کردم، با یک همسایه صحبت می کردم و از

conversation we were talking about something that was super interesting and

مکالمه ای که داشتیم در مورد چیزی بسیار جالب صحبت می کردیم لذت می

I had a lot to share about my ideas and opinions and stuff like that and so I

بردم و چیزهای زیادی برای به اشتراک گذاشتن در مورد ایده ها و نظرات و مواردی مانند این داشتم. این و بنابراین من

just started going off and talking and sharing and I remember feeling like my

تازه شروع کردم به رفتن و صحبت کردن و به اشتراک گذاشتن و یادم می آید که احساس می کردم

tongue was just flying around in my mouth and I was like how is this

زبانم فقط در دهانم می چرخد ​​و فکر می کردم که چطور

possible it's almost like as I was speaking and as I was being present in

ممکن است تقریباً وقتی صحبت می کردم و در مکالمه حضور داشتم.

the conversation there was another version of me that was outside of myself

نسخه دیگری از من وجود داشت که خارج از خودم

observing noticing what was going on and I just remember that feeling where my

مشاهده می کردم که چه اتفاقی در حال رخ دادن است و من فقط آن احساس را به یاد می آورم که در آن

tongue was just flying around in my mouth everything was coming out so

زبانم فقط در دهانم پرواز می کرد همه چیز به قدری عالی بیرون می آمد،

perfectly so effortlessly I had easy access to whatever word I was looking

آنقدر بدون زحمت که به راحتی به هر کلمه ای که بودم دسترسی داشتم. به

for or I needed I was able to speak automatically I was able to match my

دنبال یا نیاز داشتم که می‌توانستم به طور خودکار صحبت کنم، می‌توانستم

emotions feelings intonation etc perfectly and just communicate in a way

احساساتم، احساسات و غیره را کاملاً مطابقت دهم و فقط به گونه‌ای ارتباط برقرار کنم

that felt so authentic I didn't feel like I was pretending to be anybody I

که آنقدر معتبر باشد که احساس نمی‌کردم که هستم تظاهر به کسی

didn't feel uncomfortable and I think really my interest in the conversation

بودن احساس ناراحتی نکردم و فکر می‌کنم واقعاً علاقه‌ام به مکالمه

just took over my whole body and allowed me to produce the language so easily

فقط تمام بدنم را فرا گرفت و به من اجازه داد که زبان را به راحتی تولید

okay I was in a very comfortable environment a comfortable situation and

کنم، خوب من در یک محیط بسیار راحت و یک موقعیت راحت

I remember during this conversation I was having this realization like oh my

بودم و به یاد دارم در طول این مدت مکالمه ای که داشتم این را می

gosh I don't think I've ever spoken this fluently before it was crazy and my

فهمیدم، خدای من، فکر نمی کنم تا به حال این را روان صحبت کرده باشم قبل از اینکه دیوانه شده باشد و

friend stopped me in the middle of whatever I was saying is she put her

دوستم وسط هر حرفی که می زدم جلوی من را گرفت،

hand on me and she was like Stefanie do you hear yourself you sound just like me

دستش را روی من گذاشت و او اینطور بود استفانی می شنوی که صدایت شبیه من است

you're speaking so fluently you're one of us now it was so funny I was like

تو داری خیلی روان صحبت می کنی تو یکی از ما هستی حالا خیلی خنده دار بود انگار

yeah I actually feel it it was a crazy experience that was probably the first

آره واقعا احساس می کنم این یک تجربه دیوانه کننده بود که شاید اولین

time that I ever felt fluent when I was speaking however that's kind of like a

باری بود که احساس کردم زمانی که من صحبت می‌کردم روان صحبت می‌کردم، اما این به نوعی مانند یک

transition phase right when you go from that struggling intermediate learner to

مرحله انتقال است، درست زمانی که شما از آن زبان آموزی که در حال تلاش برای یادگیری متوسط ​​است،

finally speaking fluently but after you become a fluent speaker in a language

در نهایت به روان صحبت کردن می‌رسید، اما بعد از اینکه به یک زبان مسلط به یک زبان تبدیل شدید

and you're able to just use the language automatically it becomes not that

و می‌توانید فقط از خودکار زبان استفاده کنید. به طور کلی، آنقدرها هم

exciting right it's just normal right in the beginning when you're fluent it

هیجان‌انگیز نمی‌شود، درست در ابتدا طبیعی است که شما مسلط هستید،

feels like wow I can't believe it and the emotions that come with that there's

احساس می‌کنم وای من نمی‌توانم آن را باور کنم و احساسات ناشی از

so much excitement and then when you've been fluent for a while it's just like

آن هیجان زیادی دارد و سپس وقتی برای مدتی مسلط بودید. در حالی که

no big deal I speak the language no problem and that's it

مشکلی نیست من به این زبان صحبت می کنم، مشکلی نیست و این اشکالی ندارد،

okay so a couple other things when you speak fluently words just roll off of

بنابراین وقتی کلمات را روان صحبت می کنید، چند چیز دیگر فقط از زبانتان خارج

your tongue right it just like I said it feels effortless I'm probably going to

می شود، درست همان طور که گفتم این احساس بی دردسر است، احتمالاً این را

repeat that word too many times during this video because that's really how it

تکرار خواهم کرد. در طول این ویدیو بارها و بارها صحبت کنید زیرا واقعاً این

feels another thing is you don't get exhausted you can talk with somebody for

احساس را دارد چیز دیگری این است که شما خسته نمی شوید می توانید

an hour or for two hours and it feels great and you enjoy the

یک ساعت یا دو ساعت با کسی صحبت کنید و این احساس عالی است و از مکالمه لذت می برید

conversation and when the conversation is over you just move on with your day and

و وقتی مکالمه به پایان می رسد فقط به روز خود ادامه دهید و

you're fine right but when you are an intermediate learner and you're not

خوب هستید، اما وقتی یک زبان آموز متوسط ​​هستید

quite there yet talking in English or a foreign language for fifteen minutes or

و هنوز به زبان انگلیسی یا یک زبان خارجی برای پانزده دقیقه یا

half an hour or one hour it can be so mentally exhausting because there's so

نیم ساعت یا یک ساعت صحبت نمی کنید، می تواند از نظر ذهنی بسیار خسته کننده باشد. زیرا چیزهای زیادی وجود دارد

much that your brain has to focus on and so after a conversation you might feel

که مغز شما باید روی آنها تمرکز کند و بنابراین بعد از یک مکالمه ممکن است احساس کنید

completely depleted no energy exhausted etc and if you're in an environment

کاملاً تهی شده اید، انرژی خسته نشده اید و غیره

where you have to use English let's say for a week let's say you travel to the

US for business or something like that you might feel so mentally exhausted

برای کسب و کار یا چیزی شبیه به آن، ممکن است

during that week because of the amount of communication you're doing in English

در طول آن هفته به دلیل میزان ارتباطی که به زبان انگلیسی انجام می دهید احساس خستگی ذهنی کنید، در

whereas when you are fluent you don't really go through that you can use the

حالی که وقتی به زبان انگلیسی مسلط هستید واقعاً نمی توانید از

language you can switch it on and off you can use it for as long as you need

زبانی که می توانید آن را روشن کنید استفاده کنید. و می توانید تا زمانی که نیاز دارید از آن

and you don't really go through those periods of absolute mental exhaustion

استفاده کنید و واقعاً آن دوره های فرسودگی ذهنی مطلق را پشت سر نمی گذارید

because of using the language another thing about fluency and how it feels is

زیرا استفاده از زبان چیز دیگری در مورد تسلط و احساس آن است.

it feels very intuitive okay it just comes out of you and sometimes you're

تو و بعضی وقتا

like I didn't even know that I knew how to say that or Wow

انگار من حتی نمیدونستم چطوری اینو بگم یا وای

that just feels right I don't know how to explain the grammar I don't know why

که درسته من نمیدونم چجوری گرامر رو توضیح بدم نمیدونم

that's correct but it feels right and it feels good maybe your grammar is

چرا درسته ولی به نظر درسته احساس خوبی دارد شاید گرامر شما

actually not correct I don't know but it just feels like the right thing to say

عمل باشد واقعاً درست نیست، نمی‌دانم، اما به نظر می‌رسد که گفتن «

okay also when you're and everything just clicks in your mind

خوب» درست است، همچنین وقتی که هستید و همه چیز در ذهن شما کلیک می‌کند،

you don't have to put your sentences and ideas together before you say them right

لازم نیست جملات و ایده‌هایتان را کنار هم بگذارید قبل از اینکه درست بگویید.

you just react the same way you react in your native language and the words like

همانگونه که در زبان مادری خود واکنش نشان می دهید واکنش نشان دهید و کلماتی مثل

I said they just fall out of your mouth they roll off of your tongue again when

من که گفتم فقط از دهانتان بیرون می افتند،

that first happens to you it's real exciting but when that's your reality

وقتی اولین بار برای شما اتفاق می افتد دوباره از زبان شما بیرون می آیند، واقعا هیجان انگیز است، اما وقتی واقعیت شما

it's just normal does this mean that when you're fluent in a language you are

این است، طبیعی است اینکه وقتی به زبانی مسلط هستید،

going to be confident in this language 100% of the time no absolutely not

100% به این زبان مطمئن خواهید بود، نه کاملاً نه

just because you're fluent doesn't mean you will always be confident think about

فقط به این دلیل که مسلط هستید، به این معنی نیست که همیشه مطمئن خواهید بود به

it in your native language are you always confident no right let's say you

زبان مادری خود فکر کنید. همیشه مطمئن هستید نه درست است، فرض

have a business meeting or an interview or a phone call or a date with somebody

کنید یک جلسه کاری یا یک مصاحبه یا یک تماس تلفنی یا قرار ملاقات با کسی دارید

who knows but just because you speak a language fluently doesn't mean you're

که می‌داند، اما فقط به این دلیل که یک زبان را روان صحبت می‌کنید به این معنی نیست که

always gonna be confident because you might be in certain environments that

همیشه مطمئن خواهید بود زیرا ممکن است مطمئن باشید. محیط هایی که می

make you nervous and that's normal and it's really important to recognize that

سازند شما عصبی هستید و این طبیعی است و واقعاً مهم است که این را تشخیص دهید

because some people think that because they lack some confidence that means

زیرا برخی از مردم فکر می کنند که به دلیل عدم اعتماد به نفس به این معنی است که

they also lack fluency but it's not always the case and another thing to

آنها نیز تسلط ندارند اما همیشه اینطور نیست و چیز دیگری که

really realize is that when you are nervous you are going to make more

واقعاً باید درک کنید این است که وقتی عصبی هستید می خواهید بروید برای انجام

mistakes you are probably gonna have a heavier accent and you might forget

اشتباهات بیشتر احتمالاً لهجه سنگین تری خواهید داشت و ممکن است

words you might clam up and not be able to express yourself well but again that

کلماتی را که ممکن است به زبان بیاورید فراموش کنید و نتوانید خود را به خوبی بیان کنید، اما باز

is a result often of nervousness and lack of confidence and it's often

هم این اغلب نتیجه عصبی بودن و عدم اعتماد به نفس است و اغلب

unrelated to your fluency and your ability because when you are in an

به تسلط و تسلط شما ربطی ندارد. توانایی شما به این دلیل است که وقتی در

environment that makes you feel safe and comfortable and when you're enjoying

محیطی هستید که به شما احساس امنیت و راحتی می دهد و زمانی که از خودتان لذت می برید

yourself the words just you know fall out of your mouth and you don't have

کلماتی که فقط می دانید از دهان شما بیرون می ریزند و شما

those problems with fluency okay so just really important to recognize that and I

آن مشکلات را با تسلط ندارید، بنابراین تشخیص آن بسیار مهم است. و من

wanted to say that because some people feel like oh well you know it's not

می خواستم بگویم که چون برخی از مردم احساس می کنند اوه خوب شما می دانید

always effortless when I speak sometimes it's effortless and sometimes it's not

که وقتی من صحبت می کنم همیشه بی دردسر نیست گاهی اوقات بی زحمت است و گاهی اوقات اینطور نیست.

you really have to identify what is making you feel uncomfortable what is it

تشخیص دهید چه چیزی باعث ناراحتی شما می شود چه چیزی در

about the environment because again it might be about the environment and how

مورد محیط است زیرا ممکن است دوباره به محیط و نحوه

you are emotionally responding to it and not necessarily about your communication

واکنش عاطفی شما به آن مربوط باشد و نه لزوماً در مورد

skills and your level of English okay and the other

مهارت های ارتباطی و سطح انگلیسی شما خوب است و

thing I want to say about fluency is you can be fluent you can speak effortlessly

چیز دیگری که می خواهم بگویم. در مورد تسلط این است که شما می توانید مسلط باشید، می توانید بدون زحمت صحبت کنید،

but that doesn't mean that you won't still make mistakes

اما این بدان معنا نیست که شما اشتباه نمی کنید،

occasionally lack vocabulary mess up your grammar etc I think I said some of

گاهی اوقات واژگان گرامر شما را به هم نمی ریزد و غیره، فکر می کنم برخی از

that earlier but I just want to be clear on that because fluency is really the

آن ها را قبلاً گفتم، اما فقط می خواهم در مورد آن واضح بگویم. زیرا تسلط در واقع

ability to communicate continuously and effortlessly so if you're able to have a

توانایی برقراری ارتباط مداوم و بدون زحمت است، بنابراین اگر بتوانید یک ساعت

conversation in English with someone for an hour and it feels pretty effortless

به زبان انگلیسی با کسی مکالمه داشته باشید و احساس راحتی کنید

and you're able to communicate continuously and you're not exhausted at

و بتوانید به طور مداوم ارتباط برقرار کنید و در پایان خسته نباشید.

the end of it then yeah that's fluency and you don't have

از آن پس بله این تسلط است و برای مسلط بودن لازم نیست

to have advanced vocabulary in order to be fluent think about this

واژگان پیشرفته داشته باشید به این فکر کنید بچه های

five-year-olds are fluent in English they're fluent in the language but is

پنج ساله به انگلیسی مسلط هستند و به زبان مسلط هستند

their level you know do they have a high level of vocabulary no but they're still

اما سطح وراثی که می دانید آیا سطح لغات بالایی دارند، نه، اما هنوز هم

fluent they're able to share their ideas effortlessly continuously so think about

مسلط هستند، می توانند ایده های خود را بدون زحمت به طور مداوم به اشتراک بگذارند، بنابراین

that when you are speaking and learning etc on your journey because you might be

زمانی که در حال صحبت کردن و یادگیری و غیره در سفر خود هستید به این فکر کنید زیرا ممکن است

fluent already and just not realize it and I know that as a language learner

قبلاً مسلط باشید و فقط متوجه آن نیستم و من می دانم که خودم به عنوان یک زبان آموز

myself it's always so empowering when you can realize oh my gosh I'm fluent

همیشه بسیار قدرتمند است وقتی می توانی بفهمی خدای من مسلط هستم

and having that realization builds tons of confidence okay sometimes it takes

و داشتن این درک اعتماد به نفس زیادی ایجاد می کند، خوب گاهی اوقات یک مکالمه طول می کشد

one conversation for you to have where you realize I didn't know I was capable

تا شما در جایی که متوجه می شوید صحبت کنید. نمی‌دانستم می‌توانم

of talking for two hours and I've gotten so many messages from my students where

دو ساعت صحبت کنم و پیام‌های زیادی از دانش‌آموزانم دریافت کردم

they said just that they said Stefanie I joined one of your programs I ended up

که فقط گفتند استفانی من به یکی از برنامه‌های شما ملحق شدم، در نهایت

completing this assignment or talking to this person and I couldn't believe it we

این تکلیف را انجام دادم یا با این شخص صحبت کردم و من نمی‌توانستم باور کنم که در این لحظه

talked for a whole hour or two hours or three hours at this point I don't

یک یا دو ساعت یا سه ساعت صحبت کردیم، یادم نیست

remember what the record is but I think I'm pretty sure some of my students have

رکورد چیست، اما فکر می‌کنم مطمئنم که برخی از دانش‌آموزانم

had conversations that were four hours or possibly longer and if you are one of

مکالماتی داشته‌اند که ممکن است چهار ساعت یا ممکن باشد. خیلی بیشتر است و اگر شما یکی از

my students who has had a conversation that's a longer than four hours with

دانش‌آموزان من هستید که بیش از چهار ساعت با

somebody else go ahead and let me know in the comments because I'd love to hear

شخص دیگری مکالمه داشته‌اید، ادامه دهید و در نظرات به من اطلاع دهید زیرا دوست دارم

more about that okay and if you are interested in learning more about my

در مورد آن بیشتر بشنوم، خوب است و اگر به آن علاقه دارید در مورد

programs I will leave some links in the description one that I recently launched

برنامه هایم بیشتر بیاموزم لینک هایی را در توضیحات می گذارم یکی که اخیرا راه اندازی کردم

is called the daily English Program and this program is already

برنامه روزانه انگلیسی نام دارد و این برنامه در حال حاضر

huge success every week I give a new lesson and tasks to my students and the

موفقیت بزرگی دارد هر هفته یک درس و وظایف جدید به دانش آموزانم می دهم و

lessons are designed to teach you advanced English we actually focus on

درس ها برای آموزش طراحی شده اند. شما انگلیسی پیشرفته ما در واقع روی

improving every aspect of your English and then the tasks are designed to get

بهبود هر جنبه ای از زبان انگلیسی شما تمرکز می کنیم و سپس وظایف به گونه ای طراحی می شوند

you to use your English and then analyze your English so you can start

که شما را به استفاده از زبان انگلیسی و سپس تجزیه و تحلیل زبان انگلیسی خود وادار کنند تا بتوانید خودتان تصحیح را شروع کنید

self-correcting and of course we have an awesome community that you can interact

و البته ما یک انجمن عالی داریم که می توانید با آن تعامل داشته باشید.

with so if you're interested in learning more about that I will put the link in

بنابراین، اگر علاقه مند به یادگیری بیشتر در مورد آن هستید، لینک را

the description ok and my last example of fluency is it's just like turning on

در توضیحات قرار خواهم داد. اوکی و آخرین مثال من از تسلط این است که درست مانند روشن

a light switch right when you go into a room and the room is dark you just

کردن کلید چراغ درست زمانی است که وارد اتاق و اتاق می شوید. متر تاریک است، شما فقط

switch on the lights and the light is on and that's it there's no fireworks it's

چراغ ها را روشن کنید و چراغ روشن است و این است که هیچ آتش بازی

not magical it's not like wow it's just you needed light so you turned on the

نیست، جادویی نیست، مثل این نیست که وای فقط به نور نیاز داشتید، بنابراین

switch and you made the light happen that's like fluency when you're fluent

سوئیچ را روشن کردید و باعث شدید که نور اتفاق بیفتد که مانند روان بودن است.

in a language and then someone starts speaking to you in that language you're

به زبانی مسلط هستم و بعد یکی شروع می‌کند به آن زبان با شما صحبت می‌کند، شما می‌گویید،

like oh okay I have to use this language now and you

اوه، خوب، من باید از این زبان استفاده کنم و شما

start communicating with them it's not exciting or Wow or anything it's just

شروع به برقراری ارتباط با آنها می‌کنید

normal and yeah it's just easy it's not like you're sitting there cranking out

. نه مثل اینکه نشسته

the electricity generating it yourself and if you stop the lights gonna go off

ای و برق تولید می کنی و اگر جلوی چراغ ها خاموش می شود

or something right that's what it's like in the beginning when you're still not

یا چیزی درست است، در ابتدای کار اینگونه است، وقتی هنوز مسلط نیستی،

fluent so anyhow this video is my ramblings about what fluency feels like

به هر حال این ویدیو در مورد تسلط و تسلط من است. از نظر

physically in the body and emotionally and I went all over the place you're

جسمی در بدن و از نظر احساسی احساس می کنم و همه جا را رفتم شما

welcome no I'm just kidding I hope it wasn't too hard to get through

خوش آمدید نه فقط شوخی می کنم امیدوارم گذر از آن خیلی سخت نبوده باشد

and I look forward to hearing your comments and feedback in the description

و مشتاقانه منتظر شنیدن نظرات و بازخورد شما در توضیحات

what does fluency feel like to you and if you feel like you're not fluent

هستم آیا تسلط به شما احساس می‌کند و اگر احساس می‌کنید مسلط نیستید

describe that to me thank you so much you guys oh if you are not subscribed to

، آن را برای من توصیف کنید خیلی از شما متشکرم بچه‌ها، آه اگر در

my channel and you enjoy rambling type videos like this feel free to subscribe

کانال من مشترک نیستید و از ویدیوهای پرحاشیه مانند این لذت می‌برید، راحت باشید که مشترک شوید.

I have a lot of fun making these videos and yes if you guys want more from me

ساختن این ویدیوها بسیار سرگرم کننده است و بله، اگر بچه ها بیشتر از من می خواهید،

definitely check the links in the description where I share more about my

حتماً پیوندهای موجود در توضیحات را بررسی کنید، جایی که من اطلاعات بیشتری در مورد برنامه هایم به اشتراک می گذارم

programs to help you improve your English and really get some

تا به شما کمک کنم زبان انگلیسی خود را بهبود ببخشید و واقعاً

transformational experiences okay that is it I'll see you guys in the next

تجربیات متحول کننده ای به دست آورید، خب من شما را می بینم. بچه ها در ویدیوی بعدی

video bye it becomes what's the word I'm looking for they

خداحافظ می شود کلمه ای که من دنبالش می

roll off of your tongue and yes having a conversation that's an hour or two hours

گردم از زبان شما بیرون می زند و بله مکالمه ای که یک یا دو ساعت طول می کشد

oh how do I say this what does it feel like to not quite be fluent because no

آه چگونه می توانم این را بگویم چه احساسی دارد که کاملاً مسلط نباشید زیرا نه

that sounds stupid hang on I can't do this

این احمقانه به نظر می رسد، من نمی توانم این کار را انجام

sorry my toe is like I need to take care of this it's not exciting or Wow or

دهم متاسفم که انگشت پام مثل این است که باید از این موضوع مراقبت کنم، هیجان انگیز نیست یا وای یا

anything it's just normal and um what else was I gonna say I was talking with

هر چیز دیگری، طبیعی است و اوم چه چیز دیگری می خواستم بگویم داشتم

a neighbor I was living in it okay might last forever in your native

با همسایه ای صحبت می کردم. زندگی در آن خوب ممکن است برای همیشه در بومی شما دوام بیاورد

language are you always confident no right we get in that week hang on and so

زبان آیا شما همیشه مطمئن هستید هیچ حقی برای ما در آن هفته وجود ندارد و بنابراین

I actually run lots of well not Lots I don't hang on I just realized I have

من در واقع خیلی خوب می دوم نه چیزهایی که آویزان نمی شوم تازه متوجه شدم که

these shadows on my shoulder and they look like tiger stripes that is so weird

این سایه ها را روی شانه ام دارم و آنها شبیه نوارهای ببر هستند که خیلی عجیب است

oh if you are not subscribed to my channel and you enjoy rambling type

آه، اگر مشترک کانال من نیستید و از اینگونه ویدیوهای پرحاشیه لذت می برید،

videos like this feel free to - can't talk feel free let me try again

راحت باشید - نمی توانم راحت صحبت کنم، اجازه دهید دوباره تلاش کنم

can't stop laughing at myself

نمی توانم جلوی خندیدن به خودم را بگیرم