Lady Meng Jiang: The legend of the woman who outwitted an evil emperor - Juwen Zhang

482,929 views ・ 2024-12-12

TED-Ed


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: zahra sadeghkoohestani Reviewer: Sadegh Vahdati Nia
00:07
According to legend, an emperor long ago declared that he would build
0
7128
4129
در افسانه‌ها آمده است، در زمان‌های دور، امپراتوری اعلام کرد
00:11
a great wall spanning thousands of kilometers
1
11257
3378
که برای حفاظت از امپراتوری جدید و تضمین قدرت پایدارش،
00:14
to protect his new empire and ensure his sustained power.
2
14635
4130
دیوار بزرگی به طول هزاران کیلومتر خواهد ساخت؛ و به مردان زیادی
00:19
He ordered many men across China to leave their homes
3
19098
3045
از سراسر چین، دستور داد تا خانه‌هایشان را ترک کنند؛
00:22
and submit to the grueling labor required for its construction.
4
22143
3670
و به کار طاقت‌فرسای ساختن دیوار تن دهند.
00:26
As years passed and the wall grew, few returned home.
5
26147
4588
با گذشت سال‌ها و بالا آمدن دیوار، افراد کمی به خانه بازگشتند.
00:31
Nestled in the foothills of a remote mountain,
6
31235
2962
خانواده منگ‌ همراه با همسایه‌هایشان، خانواده جیانگ‌
00:34
the Mengs and their neighbors, the Jiangs,
7
34197
2419
در دامنه‌ کوهی دورافتاده، زندگی می‌کردند.
00:36
hadn’t yet had to worry about being drafted by the emperor’s soldiers.
8
36616
3795
و هنوز نگران سربازان امپراتور نبودند.
00:40
One year, the Mengs grew gourds that flourished along their shared fence.
9
40787
5130
یک سال منگ‌ها کدوهایی کاشتند که در طول حصار مشترکشان با خانواده جیانگ رشد کرد.
00:46
One particular gourd crossed the fence and extended into the Jiang’s yard,
10
46084
5213
یک کدوی خاص، از حصار عبور کرد و به حیاط خانواده جیانگ کشیده شد؛
00:51
so they cared for it.
11
51297
1502
و آنها از آن مراقبت کردند.
00:52
The gourd grew to be the biggest of all.
12
52924
2586
آن کدو از همه بزرگتر شد.
00:55
At harvest, the Mengs and the Jiangs decided to take equal halves.
13
55635
4546
هنگام برداشت محصول، خانواده منگ و جیانگ توافق کردند بخشهای مساوی از کدو را بگیرند.
01:00
But as they went to split the gourd, something remarkable happened.
14
60348
4796
اما وقتی می‌خواستند کدو را نصف کنند، اتفاق شگفت‌انگیزی رخ داد.
01:05
It cracked open to reveal a beautiful baby curled inside,
15
65311
5047
کدو ترک خورد و نوزاد زیبایی را نشان داد که درون آن مچاله شده بود،
01:10
smiling up at them.
16
70358
1543
و به آنها لبخند می‌زد.
01:12
They agreed to raise her together
17
72026
2086
آنها موافقت کردند که او را با هم بزرگ کنند،
01:14
and named their magical, boundary-breaking daughter, Meng Jiang.
18
74112
4796
و نام دختر جادویی و متفاوت خود را منگ جیانگ گذاشتند.
01:19
She grew into a virtuous, accomplished young woman who infused life with joy.
19
79117
5547
او به یک خانم جوان نجیب و باکمالات تبدیل شد که به زندگی شادی می‌بخشید.
01:24
She cared for her elderly parents and their land with dedication.
20
84872
3754
او با از خودگذشتگی، از والدین سالخورده و زمین آنها نگهداری می‌کرد.
01:28
But the surrounding world remained turbulent.
21
88751
3337
اما جهان اطراف همچنان آشفته بود.
01:32
One day, Meng Jiang stumbled upon a young man hiding in the garden.
22
92130
4587
یک روز منگ جیانگ اتفاقی، به مرد جوانی برخورد که در باغ مخفی شده بود.
01:36
The emperor’s soldiers had come to conscript him into building the wall.
23
96884
4505
سربازان امپراتور آمده بودند تا او را برای ساختن دیوار به خدمت بگیرند.
01:41
But he had an elderly mother to care for
24
101389
2127
اما او مادر مسنی داشت که از او مراقبت می‌کرد
01:43
and knew that obeying the soldiers’ orders would mean almost certain death,
25
103516
4379
و می‌دانست که اطاعت از دستور سربازان، به معنای مرگ تقریباً حتمی است.
01:48
so he escaped.
26
108062
1543
بنابراین فرار کرد.
01:49
Meng Jiang and Fan Xiliang connected instantly,
27
109814
4629
منگ جیانگ و فان زیلیانگ بلافاصله با هم ارتباط برقرار کردند،
01:54
and soon enough, they married.
28
114735
1961
و خیلی زود با هم ازدواج کردند.
01:56
But their happiness wouldn’t last long.
29
116863
2502
اما شادی آنها زیاد دوام نیاورد.
01:59
When the emperor’s soldiers descended the next time,
30
119615
3254
هنگامی که سربازان امپراتور بار دیگر آمدند،
02:02
they captured Fan Xiliang.
31
122869
2544
فان زیلیانگ را با خود بردند.
02:05
For months, she watched the horizon,
32
125872
2377
او ماه‌ها به افق چشم دوخته بود،
02:08
hoping the world would do right and deliver her love back to her safely.
33
128249
4338
و امیدوار بود که جهان، عادلانه عمل کند و عشقش را سالم به او برگرداند.
02:12
But he never came.
34
132795
1835
اما او هرگز نیامد.
02:14
And as the air grew frigid, Meng Jiang’s worries only grew,
35
134881
4671
و با سردتر شدن هوا، نگرانی‌های منگ جیانگ نیز بیشتر می‌شد؛
02:19
so she set out to find him herself.
36
139760
2878
بنابراین تصمیم گرفت خودش او را پیدا کند.
02:23
Through bitter snow and howling winds, across rivers and mountains,
37
143097
4129
از میان برف و بادهای شدید و سنگین، از میان رودخانه‌ها و کوه‌ها،
02:27
she undertook the dangerous journey that many others had been forced to complete.
38
147226
4505
سفر خطرناکی را انجام داد که بسیاری دیگر نیز مجبور به انجام آن شده بودند.
02:31
Finally, she reached the construction site,
39
151856
2127
سرانجام، به محل ساخت‌وساز رسید،
02:33
where thousands of workers toiled, day and night,
40
153983
2794
جایی که هزاران کارگر شبانه روز،
02:36
to realize the emperor’s vision.
41
156903
2252
برای محقق کردن رویای امپراتور سخت کار می‌کردند.
02:39
Stealing into the fray, Meng Jiang whispered her husband’s name
42
159280
4546
منگ جیانگ با مخفی شدن در شلوغی، نام شوهرش را برای کارگران زمزمه کرد؛
02:43
to the workers until, eventually, one man’s eyes glimmered with recognition—
43
163826
5005
تا اینکه در نهایت، یک مرد که شوهرش را می‌شناخت چشمانش برق زد؛
02:49
only for him to reveal the tragic news that Fan Xiliang had recently died.
44
169040
5881
و به او این خبر غم‌انگیز را داد که فان زیلیانگ به‌تازگی درگذشته است.
02:55
He was rumored to be buried under the wall alongside many others.
45
175129
5089
ظاهرا، او در کنار بسیاری دیگر، زیر دیوار مدفون شده است.
03:00
Heartbroken beyond words, Meng Jiang could only weep.
46
180426
4004
منگ جیانگ دل‌شکسته‌تر از آنچه بتوان توصیف کرد، فقط توانست گریه کند.
03:04
As her tears filled the construction halls,
47
184555
2795
وقتی اشک‌هایش راهروهای سازه را پر می‌کرد،
03:07
seeped into the cracks of the wall, and soaked its stone,
48
187350
3545
به درون ترک‌های دیوار نفوذ کردند، و سنگ‌های آن را خیس کردند،
03:10
whole portions crumbled and washed away in the flood of her grief.
49
190895
4713
قسمت‌های کاملی فرو ریختند و در سیلاب اندوهش شسته شدند.
03:16
Livid, the emperor ordered that the person who’d sabotaged his grand project
50
196359
4713
امپراتور، خشمگین و عصبانی دستور داد شخصی که پروژه بزرگ او را خراب کرده
03:21
be captured and brought to his palace for punishment.
51
201072
3295
دستگیر کرده و برای مجازات، به کاخ او بیاورند.
03:24
But when he beheld the otherworldly beauty and virtue Meng Jiang radiated,
52
204492
5255
اما زمانی که زیبایی فوق‌العاده و نجابت منگ جیانگ را دید،
03:29
his plan changed.
53
209914
1710
نقشه‌اش تغییر کرد.
03:31
Leering at the devastated widow,
54
211791
2294
امپراتور که به بیوه داغدار خیره شده بود،
03:34
the emperor instead suggested that she become one of his imperial concubines.
55
214085
5297
پیشنهاد کرد که او یکی از صیغه‌های امپراتوری او شود.
03:39
She had few options, but she realized she could leverage the wretched proposal
56
219674
5714
او گزینه‌های کمی داشت، اما فهمید که می‌تواند از این پیشنهاد بی‌شرمانه،
03:45
to honor Fan Xiliang and humiliate the emperor.
57
225388
3962
برای احترام به فان زیلیانگ و تحقیر امپراتور استفاده کند.
03:49
She said she agreed—
58
229517
1960
او گفت که موافقت می‌کند،
03:51
but only if the emperor gave her deceased husband a grand funeral
59
231477
4087
اما بدین شرط که امپراتور برای همسر مرحومش، مراسم خاکسپاری باشکوهی برگزار کند؛
03:55
and that the emperor attend dressed in the traditional mourning attire
60
235564
3713
و امپراتور جوری که انگار فان زیلیانگ پدر خودش بود؛
03:59
he would wear had Fan Xiliang been his own father.
61
239277
3962
با لباس سنتی عزاداری، در مراسم حاضر شود.
04:03
The emperor begrudgingly made the arrangements
62
243614
2795
امپراتور با اکراه مقدمات را فراهم کرد؛
04:06
and Meng Jiang bid her beloved farewell.
63
246409
3461
و منگ جیانگ با معشوقش وداع کرد.
04:10
Finally, with her wish carried out, she refused to either submit to the emperor,
64
250246
5380
سرانجام، پس از برآورده شدن خواسته‌اش از تسلیم شدن به امپراتور
04:15
who now awaited her in his palace, or to face his punishment.
65
255626
4630
که اکنون در قصر منتظر او بود، و همچنین از رویارویی با مجازات او امتناع کرد.
04:20
Instead, she cast herself into the nearby water,
66
260506
4087
در عوض، خودش را در آب نزدیک، به اندازه اشک‌های خودش،
04:24
as all-enveloping as her own tears, never to emerge again.
67
264593
4255
پرت کرد که دیگر هرگز بیرون نیاید.
04:29
She had left an unjust world as mysteriously as she’d entered it.
68
269015
4129
او همانطور که به طرز مرموزی وارد دنیای ناعادلانه شده بود، آن را ترک کرد.
04:33
But her tears flowed on, a reminder of her virtue and defiance.
69
273227
4922
اما اشک‌هایش جاری بودند، یادگاری از نجابت و مقاومت او.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7