25 Advanced English Vocabulary Phrases for DAILY LIFE

1,020,965 views ・ 2022-07-08

Speak English With Vanessa


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:00
Vanessa: Hi, I'm Vanessa from SpeakEnglishWithVanessa.com.  
0
0
4480
ونسا: سلام، من ونسا هستم از SpeakEnglishWithVanessa.com.
00:04
Can you use these 23 English expressions  for daily conversation? Let's talk about it. 
1
4480
11760
آیا می‌توانید از این ۲۳ عبارت انگلیسی برای مکالمه روزانه استفاده کنید؟ بیایید در مورد آن صحبت کنیم.
00:16
Have you ever watched an English movie or TV show  and thought, "Man, it would be great to speak like  
2
16240
6560
آیا تا به حال یک فیلم یا برنامه تلویزیونی انگلیسی را تماشا کرده اید و فکر کرده اید، "مرد، عالی است که اینطور صحبت کنید
00:22
that?" Well, I have some good news. Today you  are going to learn 23 important conversational  
3
22800
7760
؟" خب من یه خبر خوب دارم امروز قرار است ۲۳ عبارت مهم مکالمه را
00:30
expressions for daily life. All of these  23 expressions came from last week's video,  
4
30560
6640
برای زندگی روزمره یاد بگیرید. همه این 23 عبارت از ویدیوی هفته گذشته آمده است
00:37
the one and a half hour real English conversation  that I had with my husband. I hope that you will  
5
37200
5680
،   یک و نیم ساعت مکالمه واقعی انگلیسی که با شوهرم داشتم. امیدوارم
00:42
be able to use these in your daily life as well.  To help you with that, I have created a free PDF  
6
42880
5600
بتوانید از این موارد در زندگی روزمره خود نیز استفاده کنید. برای کمک به شما در این زمینه، من یک کاربرگ PDF   رایگان
00:48
worksheet with all 23 of today's expressions,  definitions, sample sentences, and at the bottom  
7
48480
7360
با تمام 23 عبارت امروزی، تعاریف، جملات نمونه ایجاد کرده ام و در
00:55
of the free PDF, you can answer Vanessa's  challenge question so that you never forget  
8
55840
6000
پایین   PDF رایگان، می توانید به سؤال چالشی ونسا پاسخ دهید تا هرگز فراموش نکنید
01:01
what you are about to learn. All right.  Are you ready to get started? Let's do it. 
9
61840
4480
چیزی که می خواهید انجام دهید. فرا گرفتن. خیلی خوب. برای شروع آماده اید؟ بیایید آن را انجام دهیم.
01:06
Daily English expression number one that you  need to know is this phrasal verb to go on  
10
66320
6400
عبارت روزانه شماره یک انگلیسی که باید بدانید این فعل عبارتی برای ادامه دادن
01:12
about something. In the conversation Dan said that  his grandma would go on about lots of stories.  
11
72720
7040
درباره چیزی است. در مکالمه دن گفت که مادربزرگش داستان های زیادی را ادامه خواهد داد.
01:20
This means that she would talk a lot about  something. Usually it's slightly negative because  
12
80400
6160
این بدان معناست که او در مورد چیزی زیاد صحبت می کند. معمولاً کمی منفی است زیرا   به
01:26
it means she talks for too long about something,  but we can use this in other context too. Take a  
13
86560
5680
این معنی است که او برای مدت طولانی در مورد چیزی صحبت می‌کند، اما ما می‌توانیم از آن در زمینه دیگری نیز استفاده کنیم. به
01:32
look at this sentence. I could go on about my love  for books all day. Maybe you don't want to hear  
14
92240
6800
این جمله نگاه کنید. می‌توانستم تمام روز به عشقم به کتاب ادامه دهم. شاید شما نمی خواهید
01:39
about my love for books all day, but it doesn't  matter. If you asked me a question about books,  
15
99040
5840
در طول روز درباره عشق من به کتاب بشنوید، اما مهم نیست. اگر درباره کتاب‌ها از من سؤال می‌پرسید،
01:44
I could go on about books all day. Is  there something that you could go on about  
16
104880
7040
می‌توانم تمام روز درباره کتاب‌ها ادامه دهم. آیا کاری وجود دارد که بتوانید
01:51
for hours and hours? Let's watch the original  clip from the conversation so that you can hear  
17
111920
5680
ساعت‌ها و ساعت‌ها درباره آن ادامه دهید؟ بیایید کلیپ اصلی مکالمه را تماشا کنیم تا بتوانید بشنوید که
01:57
Dan use to go on about. Dan: 
18
117600
2240
دان از آن برای ادامه دادن استفاده می‌کند. دن:
01:59
My grandma would always give lots of details  about growing up there on the farm and how  
19
119840
6000
مادربزرگ من همیشه جزئیات زیادی درباره بزرگ شدن در مزرعه و اینکه چگونه
02:05
they didn't have electricity. She would  go on about these stories about... 
20
125840
5440
آنها برق نداشتند، می‌گفت. او درباره این داستان‌ها درباره...
02:11
Vanessa: Daily English expression number two is  
21
131280
3360
ونسا ادامه می‌دهد: عبارت روزانه شماره دو انگلیسی
02:14
actually another phrasal verb, to scrub out. When  you're scrubbing something you're usually pushing  
22
134640
6560
در واقع یک فعل عبارتی دیگر است، برای پاک کردن. وقتی در حال تمیز کردن چیزی هستید، معمولاً
02:21
really hard to try to get maybe some kind of  burnt food off of a pan. You're scrubbing the pan.  
23
141200
7280
به سختی فشار می آورید تا شاید نوعی غذای سوخته را از تابه بردارید. شما در حال تمیز کردن تابه هستید.
02:28
Well, we can use this a little more figuratively  as well. In the conversation Dan said that his  
24
148480
6080
خب، می‌توانیم از این به صورت مجازی‌تر نیز استفاده کنیم. دن در گفتگو گفت که
02:34
grandparents' families came from Germany. As  you can imagine, during the 1930s, 1940s, 1950s,  
25
154560
8320
خانواده پدربزرگ و مادربزرگش از آلمان آمده اند. همانطور که می‌توانید تصور کنید، در طول دهه‌های 1930، 1940، 1950،
02:43
it wasn't very popular to have a German sounding  name or to live in a German community in the US  
26
163440
7120
داشتن یک نام آلمانی یا زندگی در یک جامعه آلمانی در ایالات متحده چندان رایج
02:50
because we were at war with Germany. Dan said  they were trying to scrub out a lot of German  
27
170560
6880
نبود، زیرا ما در حال جنگ با آلمان بودیم. دن گفت آنها در تلاش بودند تا بسیاری از چیزهای آلمانی را پاک
02:57
sounding things. Dan's family changed their name  slightly so that it didn't sound so German. Let's  
28
177440
6320
کنند. خانواده دن نام خود را کمی تغییر دادند تا آنقدر آلمانی به نظر نرسد. بیایید
03:03
see how we can use this phrasal verb in another  sentence, maybe you had a really bad year in 2020.  
29
183760
5760
ببینیم چگونه می‌توانیم از این فعل عبارتی در یک جمله دیگر استفاده کنیم ، شاید شما در سال 2020 سال بسیار بدی داشتید
03:09
A lot of us had a hard year in 2020, and  also 2021. I hope 2022 is better for you.  
30
189520
6400
.   بسیاری از ما در سال 2020 و همچنین 2021 سال سختی داشتیم. امیدوارم سال 2022 برای شما بهتر باشد.
03:16
Well, you might say, "I just want to scrub  out all of the bad memories from that year."  
31
196720
6320
خوب، ممکن است بگویید، "من فقط می خواهم تمام خاطرات بد آن سال را پاک کنم."
03:23
Means you want to erase them from your memory.  "I just want to scrub out all those bad memories  
32
203040
5280
یعنی می خواهید آنها را از حافظه خود پاک کنید. "من فقط می خواهم تمام آن خاطرات بد را پاک کنم
03:28
and start fresh." All right, let's watch  the clip from the original conversation  
33
208320
4240
و تازه شروع کنم." بسیار خوب، بیایید کلیپ مکالمه اصلی   را تماشا کنیم
03:32
so that you can get more context. Dan: 
34
212560
2160
تا بتوانید زمینه بیشتری را دریافت کنید. دن:
03:34
Obviously for reasons that we can understand- Vanessa: 
35
214720
2880
بدیهی است به دلایلی که می‌توانیم بفهمیم- ونسا:
03:37
Political reason. Dan: 
36
217600
853
دلیل سیاسی. دن:
03:38
We were at war with Germany a lot, so I think  they were trying to scrub out a lot of the  
37
218453
4107
ما خیلی با آلمان در جنگ بودیم، بنابراین فکر می‌کنم آنها سعی می‌کردند بسیاری از چیزهای آلمانی فوق‌العاده را از بین ببرند
03:44
super German sounding things. Like apparently our  last name was more German sounding at one point. 
38
224000
5440
. مثل اینکه ظاهراً نام خانوادگی ما زمانی بیشتر آلمانی بود.
03:49
Vanessa: Daily English expression number three is, to get  
39
229440
4080
ونسا: عبارت روزانه شماره سه انگلیسی این است که
03:53
ahead of yourself. Is it possible that as you're  walking, you can get ahead of yourself? Well,  
40
233520
7120
از خودتان جلوتر بروید. آیا ممکن است در حین راه رفتن بتوانید از خود جلوتر باشید؟ خوب،
04:00
it's not possible physically, but it's possible  when you're having a conversation. We usually use  
41
240640
5680
از نظر فیزیکی امکان پذیر نیست، اما زمانی که در حال مکالمه هستید امکان پذیر است. ما معمولاً از
04:06
this in a verbal situation where you start talking  about something prematurely. You're not ready to  
42
246320
6480
این در موقعیت‌های کلامی استفاده می‌کنیم که در آن شما شروع به صحبت درباره چیزی می‌کنید. شما آماده نیستید
04:12
talk about something. In the conversation with  Dan, we were talking about our family histories  
43
252800
5200
درباره چیزی صحبت کنید. در مکالمه با دان، ما درباره تاریخچه خانوادگی خود صحبت می‌کردیم
04:18
and he asked me another question that I was  going to talk about in the future. But we were  
44
258720
5440
و او سؤال دیگری از من پرسید که قرار است در آینده درباره آن صحبت کنم. اما ما داشتیم
04:24
talking about that, and then I said, "Oh, we're  getting ahead of ourselves. Let's slow down and  
45
264160
4720
در مورد آن صحبت می‌کردیم، و بعد گفتم: "اوه، ما داریم از خودمان جلو می‌زنیم. بیایید سرعت خود را کم
04:28
try to follow this in order." That's often  how it's used. Take a look at this sentence.  
46
268880
4960
کنیم و سعی کنیم این را به ترتیب دنبال کنیم." اغلب به این صورت استفاده می‌شود. به این جمله دقت کنید.
04:33
"And I love reading books, and I talked to  this lady at the library, and then I got a  
47
273840
2880
"و من عاشق خواندن کتاب هستم، و با این خانم در کتابخانه صحبت کردم، و سپس
04:36
job at the library, but then it was... I'm  getting ahead of myself. Let me start over." 
48
276720
5440
در کتابخانه شغلی پیدا کردم، اما بعد از آن... من از خودم جلوتر می روم. اجازه دهید از نو شروع کنم."
04:42
As you can see, I was kind of passionately telling  this little story and it wasn't very clear, maybe  
49
282160
6000
همانطور که می بینید، من با شور و اشتیاق داشتم این داستان کوچک را تعریف می کردم و خیلی واضح نبود،
04:48
not in the right order, the way I wanted to say  it. So I said, "Ugh, I'm getting ahead of myself,  
50
288160
5920
شاید به ترتیب درستی نبود، آن طور که می خواستم بگویم. بنابراین من گفتم: "اوه، من دارم شفاهی از خودم جلو می گیرم
04:54
verbally, so let me start over. Let me go back  to the beginning and tell you it the proper way."  
51
294080
6240
، پس اجازه دهید از اول شروع کنم. بگذارید به ابتدا برگردم و آن را به شما بگویم."
05:00
All right, let's watch this in the original  conversation so that you can see the context. 
52
300320
4080
بسیار خوب، بیایید این را در گفتگوی اصلی تماشا کنیم تا بتوانید زمینه را ببینید.
05:05
They were either in New York or Pittsburgh,  but by the time my great grandma came,  
53
305360
3760
آنها یا در نیویورک یا پیتسبورگ بودند، اما زمانی که مادربزرگ من آمد،
05:09
they went to Pittsburgh. Okay. We're  getting a little ahead of ourselves. 
54
309120
2480
آنها به پیتسبورگ رفتند. باشه. ما کمی از خودمان جلوتر می‌شویم.
05:13
The next English expression for daily  conversation is, to sign up for something. Yes,  
55
313200
5680
عبارت بعدی انگلیسی برای مکالمه روزانه این است که برای چیزی ثبت نام کنید. بله،
05:18
you can use this to sign up for a class, to sign  up for a marathon, but I want to talk about this  
56
318880
7360
می‌توانید از این برای ثبت‌نام در یک کلاس، برای ثبت نام در ماراتن استفاده کنید، اما من می‌خواهم در مورد این
05:26
in a slightly different way, a little bit more  metaphorical for example. In the conversation  
57
326240
6080
به روشی متفاوت صحبت کنم، مثلاً کمی استعاری‌تر. در مکالمه
05:32
with my husband, Dan, he said that he loves  to catch critters, little crawling things.  
58
332320
5680
با شوهرم، دن، او گفت که عاشق صید موجودات، چیزهای کوچک خزنده است.
05:38
Even on our honeymoon, when we were going for a  hike, he was looking for salamanders. Dan joked,  
59
338640
6560
حتی در ماه عسل، وقتی برای پیاده‌روی می‌رفتیم، او به دنبال سمندر می‌گشت. دن به شوخی گفت:
05:45
"She, me, she didn't know what she was signing  up for." What was I signing up? I was getting  
60
345200
6400
"او، من، او نمی دانست برای چه چیزی ثبت نام می کند." در چه چیزی ثبت نام می کردم؟ داشتم
05:51
married. This means I was signing the papers to  get married, but I didn't know that I was going  
61
351600
7280
ازدواج می کردم. این بدان معناست که من مدارک ازدواج را امضا می‌کردم، اما نمی‌دانستم که قرار
05:58
to be marrying someone who would be always looking  for Salamanders. Obviously this is a little bit  
62
358880
4720
است با کسی ازدواج کنم که همیشه به دنبال سالامندرز باشد. واضح است که این
06:03
of a joke. It's not a big deal. It's something  that I like too, so it works out. But he said,  
63
363600
5360
کمی شوخی است. این چیز مهمی نیست. این چیزی است که من هم آن را دوست دارم، بنابراین نتیجه می‌دهد. اما او گفت:
06:08
"Oh, she didn't know what she was signing up  for when she married me." Let's take a look  
64
368960
5760
«اوه، وقتی با من ازدواج کرد نمی‌دانست برای چه چیزی ثبت‌نام می‌کند». بیایید نگاهی
06:14
at another sentence. Let's imagine that you meet  someone who's also interested in speaking English.  
65
374720
5440
به جمله دیگری بیندازیم. بیایید تصور کنیم با فردی آشنا می‌شوید که به انگلیسی صحبت کردن نیز علاقه دارد.
06:20
You say, "Yeah, how about we meet up every  Thursday at this cafe and we talk for an hour." 
66
380160
5520
شما می گویید، "آره، چه خوب است که ما هر پنج شنبه در این کافه دور هم جمع می شویم و یک ساعت صحبت می کنیم."
06:26
Then after the first meeting you realize, "Ugh,  this person is not very interesting to talk to.  
67
386480
6160
سپس بعد از اولین ملاقات متوجه می‌شوید، "اوه، این شخص برای صحبت کردن با او خیلی جالب نیست.
06:33
W don't have anything in common,  but I've committed to this.  
68
393520
2800
ما هیچ چیز مشترکی نداریم، اما من به این متعهد شده‌ام.
06:37
I didn't know what I was signing up for."  This is obviously a worst case scenario.  
69
397040
5760
نمی‌دانستم برای چه چیزی ثبت‌نام می‌کنم. " بدیهی است که این بدترین سناریو است.
06:43
Hopefully if you do this, you find someone who has  a lot in common with you and you have a good time,  
70
403680
5360
امیدوارم اگر این کار را انجام دهید، کسی را پیدا کنید که شباهت‌های زیادی با شما داشته باشد و به شما خوش بگذرد،
06:49
but you could use this expression and say,  "I didn't know what I was signing up for.  
71
409040
4160
اما می‌توانید از این عبارت استفاده کنید و بگویید: «نمی‌دانستم برای چه ثبت‌نام می‌کنم.
06:54
Maybe I should find a different speaking partner."  And you can, in my course, the fearless fluency  
72
414240
5680
شاید باید پیدا می‌کردم. یک شریک صحبت متفاوت." و شما می‌توانید، در دوره من، در کلوپ تسلط بی‌باک
06:59
club, thousands of motivated English learners  speak together each week, sometimes daily.  
73
419920
6320
، هزاران زبان‌آموز انگلیسی با انگیزه هر هفته، گاهی روزانه، با هم صحبت کنند.
07:06
There are a lot of wonderful people that chat  together to improve their English speaking skills.  
74
426240
4960
افراد فوق العاده زیادی وجود دارند که با هم چت می کنند تا مهارت های مکالمه انگلیسی خود را بهبود بخشند.
07:11
If you would like to meet some of these wonderful  members and participate and improve your speaking,  
75
431200
4880
اگر می‌خواهید با برخی از این اعضای فوق‌العاده آشنا شوید و در صحبت کردن خود شرکت کنید و صحبت‌های خود را بهبود بخشید،
07:16
you can click on the link in the description  to join us in the fearless fluency club. 
76
436080
4320
می‌توانید روی پیوند موجود در توضیحات کلیک کنید تا در کلوپ تسلط بی‌باک به ما بپیوندید.
07:20
All right, let's watch the original context  for this expression to sign up for something. 
77
440400
4880
بسیار خوب، بیایید متن اصلی را برای این عبارت تماشا کنیم تا برای چیزی ثبت نام کنیم.
07:25
I think this was the first time I'd  ever caught critters with you. Because  
78
445840
4400
فکر می‌کنم این اولین باری بود که مخلوقات را با شما می‌گرفتم. چون
07:30
maybe when we were dating- Dan: 
79
450960
720
شاید زمانی که با هم قرار می گذاشتیم - دن:
07:31
She didn't know what she was signing up for. 
80
451680
1520
او نمی دانست برای چه چیزی ثبت نام می کند.
07:33
Vanessa: Maybe when we were dating,  
81
453200
1840
ونسا: شاید زمانی که قرار می‌گذاشتیم،
07:35
we just weren't in those situations. The next expression for daily conversation is,  
82
455040
5440
در آن موقعیت‌ها نبودیم. عبارت بعدی برای مکالمه روزانه این است
07:40
to drill in a point. What's a drill? Well,  this is a drill. This is a electric drill.  
83
460480
6560
که یک نقطه را سوراخ کنید. مته چیست؟ خب، این یک تمرین است. این مته برقی است. برای مثال
07:48
You can use this to put a screw into a piece of  wood, for example. But when we talk about drilling  
84
468000
6560
می‌توانید از این برای قرار دادن یک پیچ در یک تکه چوب استفاده کنید. اما وقتی در مورد حفاری
07:54
in a point, we're using it in a little bit more of  a metaphorical way. In the conversation with Dan,  
85
474560
5920
در نقطه‌ای صحبت می‌کنیم، از آن به روشی استعاری استفاده می‌کنیم. در مکالمه با دن،
08:00
we said, "Well, this will really drill  in the point that Dan loves catching  
86
480480
5440
ما گفتیم، "خب، این واقعاً به این نکته کمک می کند که دن عاشق گرفتن
08:05
critters." We were telling a story that emphasized  the idea that Dan loves to catch critters. 
87
485920
8000
حیوانات است." ما داشتیم داستانی را تعریف می‌کردیم که بر این ایده تأکید می‌کرد که دن عاشق صید موجودات است.
08:13
That's the idea here when we're talking about  it metaphorically, we are emphasizing a point.  
88
493920
5280
این ایده ای است که در اینجا وقتی به صورت استعاری درباره آن صحبت می کنیم، بر یک نکته تأکید می کنیم.
08:19
Let me give you another example. One of my  English teachers was very passionate about  
89
499200
4320
اجازه بدهید مثال دیگری بزنم. یکی از معلم‌های انگلیسی من به
08:23
theater and plays, and he used to act out scenes  from literature to drill in the point that he was  
90
503520
8240
تئاتر و نمایشنامه علاقه زیادی داشت و از ادبیات تا در نقطه‌ای
08:31
trying to make. Instead of just telling us about  Romeo and Juliet, for example, he would act out  
91
511760
6560
که می‌خواست بسازد، صحنه‌هایی را اجرا می‌کرد. به‌عنوان مثال، به‌جای اینکه فقط درباره رومئو و ژولیت به ما
08:38
the scenes to make sure that we never forgot it,  to drill in the point. A great thing to do. All  
92
518320
6880
بگوید، صحنه‌ها را اجرا می‌کرد تا مطمئن شود که ما هرگز آن را فراموش نمی‌کنیم، تا به نقطه‌ی اصلی آن بپردازد. یک کار عالی برای انجام دادن. خیلی
08:45
right. Let's watch the original clip from the  conversation so that you can see the context. 
93
525200
4560
خوب. بیایید کلیپ اصلی از مکالمه را تماشا کنیم تا بتوانید زمینه را ببینید.
08:49
Well, do you want to share also while we're  on this topic, your first memory, the frog? 
94
529760
4480
خوب، آیا می‌خواهید تا زمانی که به این موضوع می‌پردازیم، اولین خاطره شما، قورباغه را نیز به اشتراک بگذارید؟
08:54
Dan: Oh, my very first memory. 
95
534240
1480
دن: اوه، اولین خاطره من.
08:55
Vanessa: Yes, this will drill in the point that Dan  
96
535720
2440
ونسا: بله، این موضوع باعث می‌شود که دن
08:58
really likes to catch critters. Dan: 
97
538160
1440
واقعاً دوست دارد موجودات را بگیرد. دن:
08:59
Yeah, I caught a toad. Vanessa: 
98
539600
1760
آره، یک وزغ گرفتم. ونسا:
09:01
The next expression for daily conversation is,  to come full circle. If you go 360 degrees,  
99
541360
8400
عبارت بعدی برای مکالمه روزانه این است که به دور کامل برسیم. اگر 360 درجه بروید،
09:10
where are you? Well, you're back at the  beginning, and that's the idea of this expression.  
100
550560
5440
کجا هستید؟ خب، شما به ابتدا بازگشته‌اید، و این ایده این عبارت است.
09:16
In the conversation with Dan I was talking about  when I was a child, I love to play in the dirt,  
101
556000
4800
در مکالمه با دن درباره آن صحبت می‌کردم که وقتی بچه بودم، دوست دارم در خاک بازی
09:20
I love to catch tad poles and do these types of  things. Then when I was a teenager, I did those  
102
560800
6240
کنم، دوست دارم چوب‌های بچه را بگیرم و این نوع کارها را انجام دهم. سپس وقتی نوجوان بودم، آن
09:27
things less. But now as an adult, I do them  again. We could say, "I have come full circle.  
103
567040
8000
کارها را کمتر انجام می‌دادم. اما اکنون به عنوان یک بزرگسال، دوباره آنها را انجام می‌دهم. می‌توانیم بگوییم، "من به دور کامل رسیده‌ام
09:35
The cycle is complete." Let's take a look at  another example. You might say, "Fashion has  
104
575040
6000
. چرخه کامل شده است." بیایید به یک مثال دیگر نگاهی بیندازیم. ممکن است بگویید، "
09:41
come full circle from when I was younger. Now  high wasted jeans are back in fashion." Maybe  
105
581040
7040
مد از زمانی که من جوانتر بودم به چرخش درآمده است. اکنون شلوارهای جین هدر رفته دوباره مد شده اند." شاید
09:48
there's something like this for you that when  you are a child or when you were a teenager,  
106
588080
4000
چیزی شبیه این برای شما وجود داشته باشد که وقتی کودک هستید یا زمانی که نوجوان بودید،
09:52
something was in fashion, and then it fell out  of fashion for a while and now it's in fashion  
107
592080
6480
چیزی مد بود، و سپس برای مدتی از مد افتاد و اکنون دوباره مد شده است
09:58
again. Well, we have come full circle, now those  things are fashionable again. All right. Let's  
108
598560
5440
. خوب، ما به دور کامل رسیده ایم، حالا آن چیزها دوباره مد شده اند. خیلی خوب. بیایید
10:04
watch the clip from the original conversation. Maybe when I was in eighth grade or so,  
109
604000
4240
کلیپ گفتگوی اصلی را تماشا کنیم. شاید وقتی کلاس هشتم بودم یا بیشتر،
10:08
I had a phase where I stopped playing  in the dirt and did other things,  
110
608240
6080
مرحله‌ای داشتم که بازی کردن در خاک را متوقف کردم و کارهای دیگری انجام دادم،
10:14
but now I have come full circle and well, I took  a shower recently, so my nails are actually clean. 
111
614320
5760
اما اکنون به دور کامل رسیده‌ام و خوب، اخیراً دوش گرفتم، بنابراین ناخن‌هایم واقعاً تمیز هستند.
10:20
The next expression for daily conversation  is, right and left. We're not talking about  
112
620080
5520
عبارت بعدی برای مکالمه روزانه، راست و چپ است. ما درباره
10:25
turn right, turn left. I'm talking about this  full expression, right and left. In the original  
113
625600
5920
به راست بپیچید، به چپ بپیچید صحبت نمی کنیم. من درباره این بیان کامل، راست و چپ صحبت می‌کنم. در
10:31
conversation Dan said that he thought it would  be really cool to be a professional athlete.  
114
631520
5840
گفتگوی اولیه دن گفت که فکر می‌کند ورزشکار حرفه‌ای بودن واقعاً جالب است.
10:37
Then he said, "Well, maybe I would just be beating  everyone right and left. Because he'd be so good,  
115
637360
5760
سپس گفت: "خب، شاید من همه را به راست و چپ شکست می دادم. چون او خیلی خوب بود،
10:43
there wouldn't be any other competition." What did it mean in this context? Well, it meant  
116
643120
5360
رقابت دیگری وجود نداشت." در این زمینه چه معنایی داشت؟ خوب، این به معنای
10:48
to do things quickly without even thinking, right  and left. You could even say, "Whoa, that company  
117
648480
8000
انجام سریع کارها بدون حتی فکر کردن، راست و چپ بود. حتی می‌توانید بگویید، "اوه، آن
10:56
is giving things away for free, right and left.  If you just call them and say, "Hey, I really like  
118
656480
6160
شرکت چیزهایی را به صورت رایگان، راست و چپ می‌دهد. اگر فقط با آنها تماس بگیرید و بگویید، "هی، من واقعاً
11:02
that product." They'd say, "Hey, we'll give it to  you for free. Hey, we'll send you a bunch of free  
119
662640
4240
آن محصول را دوست دارم." آنها می‌گویند، "هی، ما خواهیم کرد." آن را به صورت رایگان به شما می دهد. هی، ما یکسری نمونه رایگان را برای شما ارسال می‌کنیم
11:06
samples."" They are giving away things for free,  right and left. I want to show you another sample  
120
666880
6080
."" آنها چیزهایی را به صورت رایگان، راست و چپ به شما می‌دهند. من می‌خواهم یک جمله نمونه   دیگر را
11:12
sentence for something a little bit negative. You  might say she spends money right and left. Can you  
121
672960
8000
برای چیزی کمی منفی به شما نشان دهم. ممکن است بگویید او پول را راست و چپ خرج می‌کند. آیا می توانید
11:20
imagine what this means? Just without thinking,  quickly here and there all over the place. She's  
122
680960
6160
تصور کنید که این به چه معناست؟ فقط بدون فکر کردن، به سرعت در همه جا اینجا و آنجا. او
11:27
always spending money. She just spends money  right and left. All right. Let's watch the  
123
687120
4400
همیشه در حال خرج کردن پول است. او فقط پول را راست و چپ خرج می‌کند. خیلی خوب. بیایید
11:31
original clip from the conversation so that you  can hear how Dan used right and left. Let's watch. 
124
691520
4800
کلیپ اصلی مکالمه را تماشا کنیم تا بتوانید بشنوید که دن چگونه از راست و چپ استفاده می‌کند. بیایید تماشا کنیم.
11:36
Dan: I would wake up tomorrow and I'd be  
125
696320
2000
دن: فردا از خواب بیدار می شوم و
11:38
like the best hockey player on earth. Vanessa: 
126
698320
2160
مانند بهترین بازیکن هاکی روی زمین می شوم. ونسا:
11:40
Wow. Dan: 
127
700480
720
وای. دن:
11:41
Maybe that'd be a little bit boring. I'm  just like beating everybody right and left.  
128
701200
3280
شاید این کمی خسته کننده باشد. من مثل این هستم که همه را راست و چپ بزنم.
11:45
I'm sure you still have to work though. Vanessa: 
129
705040
1760
من مطمئن هستم که شما هنوز باید کار کنید. ونسا
11:46
The next expression for daily conversation is,  even though. In the conversation with Dan, we were  
130
706800
6000
:  بیان بعدی برای مکالمه روزانه این است، هرچند. در مکالمه با دان، ما
11:52
talking about different parts of the country.  We said, "Even though that is part of the US,  
131
712800
5360
درباره بخش‌های مختلف کشور صحبت می‌کردیم. گفتیم: «اگرچه این بخشی از ایالات متحده است،
11:58
it feels so different when you go from somewhere  that has a wet, humid geography and climate,  
132
718160
7120
وقتی از جایی می‌روید که دارای جغرافیا و آب و هوای مرطوب و مرطوب است،
12:05
and then go somewhere deserty and very dry."  Well, it feels like a different country.  
133
725280
6480
و سپس به مکانی بیابانی و بسیار خشک می‌روید، احساس بسیار متفاوتی دارد.» خوب، احساس می کند یک کشور متفاوت است.
12:12
Even though it's part of the same country,  it feels very different. A phrase you can  
134
732400
5440
حتی اگر بخشی از همان کشور است ،  احساس بسیار متفاوتی دارد. عبارتی که می‌توانید
12:17
substitute for even though is, despite the  fact that it's the same country, it feels so  
135
737840
6880
جایگزین آن کنید، با وجود اینکه این کشور همان کشور است، بسیار
12:24
different. We use even though more often than  despite the fact that it's the same country,  
136
744720
6640
متفاوت است. با وجود اینکه این کشور همان کشور است، بیشتر از آن استفاده می‌کنیم،
12:32
but that is a substitute that you could use.  Let's take a look at a couple other examples.  
137
752240
4880
اما این جایگزینی است که می‌توانید استفاده کنید. بیایید به چند نمونه دیگر نگاهی بیندازیم.
12:37
Even though it snowed while we  were camping, we had a great time. 
138
757120
4320
با وجود اینکه در حین کمپینگ برف بارید ، به ما خوش گذشت.
12:42
Even though it snowed. Here's kind of the  negative part. Well, what's the conclusion?  
139
762240
4880
با اینکه برف بارید. در اینجا نوعی از قسمت منفی است. خب نتیجه چیه
12:47
We still had a great time. You can see that  the beginning of the sentence is the opposite  
140
767120
5760
ما هنوز خیلی خوش گذشت. می بینید که  ابتدای جمله
12:52
of the end of the sentence. Let's  take a look at one other example,  
141
772880
3200
مخالف  انتهای جمله است. بیایید به یک مثال دیگر نگاهی بیندازیم،
12:56
even though the computer was on sale, it was still  $2,000. Here we have the opposite. Something's  
142
776080
7200
حتی اگر رایانه در حال فروش بود، هنوز 2000 دلار بود. اینجا برعکس داریم. چیزی
13:03
on sale, you think it's going to be cheap or  cheapish, but it was still $2,000. Even though  
143
783280
7280
در فروش است، فکر می‌کنید ارزان یا ارزان خواهد بود ، اما همچنان 2000 دلار بود. حتی با وجود
13:10
it was on sale, it was still $2,000. Those have  kind of opposite feels. All right, let's watch the  
144
790560
6240
فروش آن، هنوز 2000 دلار بود. آن‌ها به نوعی احساسات مخالف دارند. بسیار خوب، بیایید
13:16
original clip from the conversation so you can get  the context for this lovely phrase, even though. 
145
796800
5360
کلیپ اصلی مکالمه را تماشا کنیم تا بتوانید زمینه این عبارت دوست داشتنی را پیدا کنید.
13:22
I feel like being somewhere like that, even  though the US is the same country, it feels  
146
802800
9680
من احساس می‌کنم در چنین جایی هستم، اگرچه ایالات متحده همان کشور است، اما احساس
13:32
so different that it does feel like  you've gone almost into a different world. 
147
812480
4960
آنقدر متفاوت است که احساس می‌کنم تقریباً به دنیای دیگری رفته‌اید.
13:37
The next expression for daily conversation is,  to be tied up in something. In the original  
148
817440
6480
عبارت بعدی برای مکالمه روزانه این است که در یک چیزی گره خورده باشید. در
13:43
conversation when Dan and I were talking about  food, we were talking a lot about nostalgia.  
149
823920
5520
گفتگوی اولیه وقتی من و دن درباره غذا صحبت می‌کردیم، درباره نوستالژی زیاد صحبت می‌کردیم.
13:49
That's kind of the bittersweet feeling you have  when you think back on something from your past. A  
150
829440
6480
این نوعی احساس تلخ و شیرین است که وقتی به چیزی از گذشته خود فکر می کنید، دارید.
13:55
lot of our favorite memories about food are really  tied up with nostalgia. If I just had that food  
151
835920
7040
بسیاری از خاطرات مورد علاقه ما در مورد غذا واقعاً با نوستالژی گره خورده است. اگر فقط آن غذا
14:02
by itself, maybe I wouldn't feel the same way, but  because of those memories in the past, because the  
152
842960
6960
را به خودی خود می‌خوردم، شاید همان حس را نداشتم، اما به خاطر آن خاطرات در گذشته، چون
14:09
food is tied up with nostalgia, it means so much  more. We can use this expression when there is a  
153
849920
5840
غذا با دلتنگی گره خورده است، معنای خیلی بیشتری دارد. زمانی می توانیم از این عبارت استفاده کنیم که
14:15
deep connection between two things. Let's take a  look at another example. I have so much time and  
154
855760
6320
بین دو چیز ارتباط عمیقی وجود داشته باشد. بیایید به مثال دیگری نگاهی بیندازیم. من زمان و
14:22
energy tied up in this project. I don't want it  to fail. I have so much time and energy tied up in  
155
862080
8160
انرژی زیادی در این پروژه دارم. من نمی‌خواهم شکست بخورد. من آنقدر وقت و انرژی در
14:30
this project that I don't want it to fail. We're  talking about something that's closely connected,  
156
870240
5360
این پروژه دارم که نمی‌خواهم شکست بخورد. ما درباره چیزی صحبت می‌کنیم که ارتباط نزدیکی با هم دارد،
14:35
time and energy and the project. These are closely  connected. You know what, I don't want it to fail.  
157
875600
6800
زمان و انرژی و پروژه. اینها از نزدیک مرتبط هستند. میدونی چیه، من نمیخوام شکست بخوره.
14:42
All right, let's watch the original clip so  that you can see how this expression was used. 
158
882400
3600
بسیار خوب، بیایید کلیپ اصلی را تماشا کنیم تا بتوانید نحوه استفاده از این عبارت را ببینید.
14:46
Dan: We've had so many delicious meals in our  
159
886000
4400
دن: ما در سفرهایمان غذاهای بسیار خوشمزه ای خورده
14:50
travels and we just love different food as well.  This is very tied up in nostalgia for me too,  
160
890400
6880
ایم و فقط غذاهای مختلف را نیز دوست داریم. این موضوع برای من نیز بسیار با نوستالژی گره خورده است،
14:57
because we lived in South Korea for three years. Vanessa: 
161
897280
3280
زیرا ما سه سال در کره جنوبی زندگی کردیم. ونسا:
15:00
The next expression is, when I think back to it.  This is a full fixed phrase that we often use when  
162
900560
6720
عبارت بعدی زمانی است که به آن فکر می کنم. این یک عبارت کاملاً ثابت است که ما اغلب زمانی استفاده می‌کنیم که
15:07
just talking about the past, you're reflecting on  something in the past. In the conversation we were  
163
907280
5840
فقط در مورد گذشته صحبت می‌کنیم، و شما در حال تأمل در چیزی در گذشته هستید. در مکالمه،
15:13
talking about a trip that we took. We said, "When  I think back to it, we did a lot of nice hikes."  
164
913120
6880
درباره سفری صحبت می‌کردیم که رفتیم. ما گفتیم، "وقتی به آن فکر می کنم، پیاده روی های خوبی انجام دادیم."
15:20
This is just a memory that I have. When you're  talking about something that you are reflecting  
165
920640
4880
این فقط یک خاطره است که من دارم. وقتی درباره چیزی صحبت می‌کنید که درباره آن فکر می‌کنید
15:25
on, maybe there's some nostalgia tied up in this.  When I think back on it, we took some nice hikes  
166
925520
5840
، شاید دلتنگی‌هایی در این موضوع وجود داشته باشد. وقتی به آن فکر می‌کنم، چند پیاده‌گردی زیبا
15:31
there. Let's take a look at another example. Let's  say that you're a really creative person. Maybe  
167
931360
4400
آنجا انجام دادیم. بیایید به مثال دیگری نگاهی بیندازیم. فرض کنید که شما واقعاً فردی خلاق هستید. شاید
15:35
now you are a designer or a writer or something  like this. You might say, "Well, when I think back  
168
935760
5760
اکنون شما یک طراح یا نویسنده یا چیزی شبیه به این هستید. ممکن است بگویید، "خب، وقتی
15:41
to it, I've always had a big imagination." When  you're trying to think about, "Hmm, did I just  
169
941520
6000
به آن فکر می کنم، همیشه تخیل بزرگی داشته ام." وقتی سعی می‌کنید به این فکر کنید، "هوم، آیا من
15:48
enjoy this job because it's for another reason or  is it because..." "Oh, when I think back to it,  
170
948080
6640
از این کار لذت بردم چون دلیل دیگری دارد یا به این دلیل..." "اوه، وقتی به آن فکر می‌کنم،
15:54
I've always had a big imagination. This is  something that's been a part of my life ever since  
171
954720
6400
همیشه تخیل بزرگی داشته‌ام. این چیزی است که از زمان کودکی بخشی از زندگی
16:01
I was a child. When I think back to it, you know  what, it's a good fit for me. It makes sense."  
172
961120
6160
من بوده است. وقتی به آن فکر می کنم، می دانید که برای من مناسب است. منطقی است."
16:07
All right, let's watch the original clip from  the conversation so that you can see how to use  
173
967280
4000
بسیار خوب، بیایید کلیپ اصلی مکالمه را تماشا کنیم تا بتوانید نحوه استفاده از
16:11
this phrase. Dan: 
174
971280
1120
این عبارت را ببینید. دن:
16:12
That was also a good vibe, nostalgic experience.  Because when I think back to it, we did a lot of  
175
972400
8640
این هم حس خوبی بود، تجربه نوستالژیک. زیرا وقتی به آن فکر می کنم،
16:21
beautiful hikes on that trip. Vanessa: 
176
981040
1920
در آن سفر پیاده روی های زیبای زیادی انجام دادیم. ونسا:
16:22
The next daily life English expression is a fun  one, a cop out. A cop out. In the conversation  
177
982960
6960
عبارت انگلیسی زندگی روزمره بعدی، یک عبارت سرگرم کننده است، یک پلیس بیرون. یک پلیس بیرون در گفتگو
16:29
with Dan, when I asked him what was his preferred  defense mechanism? He said, "Well, my answer is  
178
989920
6800
با دن، وقتی از او پرسیدم مکانیسم دفاعی ترجیحی او چیست؟ او گفت: "خب، پاسخ من
16:36
a bit of a cop out. It's flying." Well, flying is  maybe not something we think about as defense, but  
179
996720
8000
کمی پلیسی است. دارد پرواز می کند." خوب، شاید پرواز چیزی نباشد که ما درباره آن به عنوان دفاع فکر کنیم، اما
16:44
he goes on to explain why he said that, so it made  sense. But he said, "You know what? My answer's  
180
1004720
5600
او در ادامه توضیح می دهد که چرا این حرف را زد، بنابراین منطقی بود. اما او گفت: "میدونی چیه؟ جواب من
16:50
kind of a cop out." We use this expression when  we're talking about avoiding a problem or avoiding  
181
1010320
7680
یه جورایی پلیسه." ما از این عبارت زمانی استفاده می‌کنیم که  در مورد اجتناب از مشکل یا اجتناب از
16:58
something that might be a little bit difficult.  He chose an easy answer. It was a true answer,  
182
1018000
6000
چیزی که ممکن است کمی دشوار باشد صحبت می‌کنیم. او یک پاسخ آسان را انتخاب کرد. این یک پاسخ درست بود،
17:04
but he thought he chose something that was maybe  a little too easy. Let's take a look at another  
183
1024000
4400
اما او فکر کرد چیزی را انتخاب کرده است که شاید خیلی آسان باشد. بیایید به مثال دیگری نگاهی بیندازیم
17:08
example so that you can use this fun phrase. My excuse was just a cop out. I wasn't actually  
184
1028400
6480
تا بتوانید از این عبارت جالب استفاده کنید. بهانه من فقط یک پلیس بود. من واقعاً
17:14
sick. I just didn't want to go to the party. Have  you ever done that? Have you ever given an excuse  
185
1034880
5520
مریض نبودم. من فقط نمی خواستم به مهمانی بروم. آیا تا حالا شما آن را انجام دادید؟ آیا تا به حال بهانه ای آورده اید
17:20
that wasn't true? Well, it was just a cop out. In  the same sense you can use it to defend yourself.  
186
1040400
6640
که درست نباشد؟ خب، این فقط یک پلیس بود. به همین معنا می‌توانید از آن برای دفاع از خود استفاده کنید.
17:27
Maybe you actually are sick and you feel bad about  missing a party. You might say, "Oh, I'm so sorry.  
187
1047040
5840
شاید واقعاً مریض هستید و از اینکه یک مهمانی را از دست داده اید احساس بدی دارید. ممکن است بگویید، "اوه، خیلی متاسفم.
17:32
I can't come to the party. I'm feeling so sick,  but trust me, it's not a cop out. I'm actually  
188
1052880
5760
نمی‌توانم به مهمانی بیایم. خیلی حالم بد است، اما به من اعتماد کنید، پلیس نیست. من واقعاً
17:38
sick. I would really love to come." You can use it  to kind of defend yourself too. All right. Let's  
189
1058640
5600
مریض هستم. من واقعاً دوست دارم که بیا." می‌توانید از آن برای دفاع از خود نیز استفاده کنید. خیلی خوب. بیایید
17:44
watch the original clip from the conversation. If you could imagine having an animal's defense  
190
1064240
5200
کلیپ اصلی گفتگو را تماشا کنیم. اگر بتوانید مکانیسم دفاعی یک حیوان را تصور کنید
17:49
mechanism, what would it be? Dan: 
191
1069440
2480
، آن چه می بود؟ دن:
17:51
Mine would be ... this is a  little bit of a cop out, flying. 
192
1071920
4160
مال من می شود... این کمی پلیس است که در حال پرواز است.
17:56
Vanessa: The next expression for daily conversation  
193
1076080
2720
ونسا: عبارت بعدی برای مکالمه
17:58
is a fun one, to win someone something. Usually  we say to win you something. In the conversation  
194
1078800
7840
روزانه   عبارتی سرگرم کننده است، اینکه کسی چیزی را به دست آورد. معمولاً می‌گوییم برای اینکه شما چیزی را بدست آوریم. در گفتگو
18:06
with Dan, I was talking about a silly animal, a  horny toad that can squirt blood out of its eyes.  
195
1086640
7440
با دن، من در مورد یک حیوان احمق صحبت می‌کردم، یک وزغ شاخدار که می‌تواند خون را از چشمانش بیرون بزند.
18:14
If you haven't watched that conversation yet, I  recommend it. There's a link in the description.  
196
1094080
4080
اگر هنوز آن مکالمه را تماشا نکرده‌اید، آن را توصیه می‌کنم. یک لینک در توضیحات وجود دارد
18:19
He said, "Well, you know what? That's pretty  cool, but it's not going to win you a lot of  
197
1099920
4720
او گفت: "خب، می‌دانی چیست؟ این خیلی باحال است، اما قرار نیست شما را در تعداد زیادی قرار ملاقات کند
18:24
dates." This is a very silly thing to say. If  someone can squirt blood out of their eyes and  
198
1104640
6000
." این حرف خیلی احمقانه است. تصور می‌کنم اگر یکی بتواند خون از چشمانش بیرون بریزد و
18:30
they go on a date with someone and they do that,  or they tell someone that, that other person might  
199
1110640
4560
با کسی قرار بگذارد و این کار را انجام دهد، یا این را به کسی بگوید، ممکن
18:35
be a little bit scared and not go on a date with  you again, I imagine. Dan said this funny thing,  
200
1115200
6400
است آن شخص کمی ترسیده باشد و دیگر با شما قرار ملاقات نگذارد. دن این چیز خنده‌دار را گفت،
18:41
it's not going to win you a lot of dates. Let's see how you can use this in another context.  
201
1121600
4960
قرار نیست شما را در قرارهای زیادی به ارمغان بیاورد. بیایید ببینیم چگونه می توانید از این در زمینه دیگری استفاده کنید.
18:46
Yelling at people, isn't going to win you a  lot of friends, just enemies. Or you might say,  
202
1126560
6480
فریاد زدن بر سر مردم، دوستان زیادی را برای شما به ارمغان نمی آورد ، فقط دشمنان. یا ممکن است بگویید،
18:53
you know what, telling the truth isn't going  to win you a lot of votes as a politician,  
203
1133040
6080
می دانید چه چیزی، گفتن حقیقت، رأی زیادی برای شما به عنوان یک سیاستمدار به ارمغان نمی آورد،
18:59
but at least you will have your integrity.  Telling the truth isn't going to win you a  
204
1139120
5520
اما حداقل صداقت خود را خواهید داشت. گفتن حقیقت رای زیادی برای شما به همراه نخواهد
19:04
lot of votes. Do you see that we usually use this  in a negative way. It's not going to win you a  
205
1144640
5440
داشت. آیا می بینید که ما معمولاً از این به روشی منفی استفاده می کنیم. قرار نیست شما را در
19:10
lot of dates. It's not going to win you a lot of  friends. It's not going to win you a lot of votes.  
206
1150080
5680
تعداد زیادی قرار ملاقات کند. قرار نیست دوستان زیادی برای شما به ارمغان بیاورد. قرار نیست رای زیادی برای شما به ارمغان بیاورد.
19:15
This is the most common way, but you might  also see it used positively. All right,  
207
1155760
4160
این رایج‌ترین راه است، اما ممکن است استفاده مثبت از آن را نیز مشاهده کنید. بسیار خوب،
19:19
let's take a look at the original conversation. Oh, I probably would fly away instead of fighting,  
208
1159920
4880
بیایید نگاهی به گفتگوی اصلی بیندازیم. اوه، احتمالاً به جای جنگیدن، پرواز می کنم،
19:24
but shooting blood out of your  eyes when you're in danger. 
209
1164800
2971
اما وقتی در خطر هستید، خون از چشمان شما بیرون می ریزم.
19:27
Dan: It's not going to win you a lot of dates. 
210
1167771
1509
دن: قرار نیست قرارهای زیادی را برای شما به ارمغان بیاورد.
19:29
Vanessa: No. 
211
1169280
1120
ونسا: نه.
19:30
Dan: Hey baby. 
212
1170400
1520
دن: هی عزیزم.
19:31
Vanessa: Look what I can do. 
213
1171920
1760
ونسا: ببین چیکار میتونم بکنم.
19:34
The next expression for daily conversation  is, to set the stage. A stage is the raised up  
214
1174880
6640
عبارت بعدی برای مکالمه روزانه، تنظیم صحنه است. صحنه
19:41
place in a theater where the actors are, but  we're not talking about a play here. Instead  
215
1181520
6800
مکانی بلندتر از تئاتر است که بازیگران در آن حضور دارند، اما اینجا درباره نمایشنامه صحبت نمی‌کنیم. در عوض
19:48
I'm just trying to paint a picture. "Let me set  the stage." I was telling you about my Christmas  
216
1188320
5840
من فقط سعی می‌کنم یک تصویر بکشم. "اجازه دهید صحنه را تنظیم کنم." داشتم در مورد تجربیات کریسمس
19:55
experiences in the conversation. I said,  "Okay, I'll set the stage." And I told you some  
217
1195200
5360
خود در گفتگو به شما می گفتم. گفتم: «باشه، صحنه را آماده می‌کنم.» و من به شما چند
20:00
background things. "There was popcorn. There was  music." I'm trying to give you an image of what it  
218
1200560
5520
چیز پس زمینه گفتم. "پاپ کورن بود . موسیقی بود." من سعی می‌کنم تصویری از چگونگی آن به شما ارائه دهم
20:06
was like. Let's take a look at another example.  "Let me set the stage for what holidays with my  
219
1206080
5200
. بیایید به مثال دیگری نگاهی بیندازیم. "اجازه دهید صحنه را برای تعطیلات با
20:11
family are like, Well, I have two brothers, three  sisters, and they all have children of their own.  
220
1211280
5840
خانواده‌ام آماده کنم، خوب، من دو برادر، سه خواهر دارم، و همه آنها فرزندان خود را دارند.
20:17
As you can imagine, it's a really busy time."  Here, I'm giving you a general idea to paint  
221
1217120
6400
همانطور که می‌توانید تصور کنید، این زمان واقعاً شلوغ است." در اینجا، من به شما یک ایده کلی برای
20:23
the picture so that you can imagine what  it's like. I'm setting the stage for you. 
222
1223520
4640
ترسیم تصویر می‌دهم تا بتوانید تصور کنید که چگونه است. من صحنه را برای شما آماده می کنم.
20:28
All right. Let's watch the original clip. When I was a kid, we didn't have a real Christmas  
223
1228160
4080
خیلی خوب. کلیپ اصلی رو ببینیم وقتی بچه بودم، درخت کریسمس واقعی
20:32
tree, we had a fake tree, but even in that, I was  so excited about it. First of all, I'll set the  
224
1232240
6560
نداشتیم، یک درخت تقلبی داشتیم، اما حتی در آن زمان، خیلی از آن هیجان زده بودم. اول از همه، من صحنه را تنظیم
20:38
stage, my mom popped popcorn. We ate popcorn and  it smelled great. We listened to Christmas music. 
225
1238800
6560
می‌کنم، مادرم پاپ کورن ریخت. پاپ کورن خوردیم و بوی عالی داشت. ما به موسیقی کریسمس گوش دادیم.
20:46
The next expression for daily conversation  is, to be experienced. Don't forget the D at  
226
1246160
5680
عبارت بعدی برای مکالمه روزانه، تجربه بودن است. D
20:51
the end of this word. In the conversation, Dan  was talking about people who are experienced  
227
1251840
5120
در انتهای این کلمه را فراموش نکنید. در مکالمه، دن درباره افرادی صحبت می‌کرد که در
20:56
with rock climbing. He said, "There  were people who were more experienced  
228
1256960
4320
صخره‌نوردی با تجربه هستند. او گفت: « کسانی بودند که باتجربه‌تر
21:01
than he was." Let's take a look at some sentences  so that you can use this in the correct way.  
229
1261280
4880
از او بودند.» بیایید نگاهی به چند جمله بیاندازیم تا بتوانید از آن به روش صحیح استفاده کنید.
21:06
If you are going hiking in the mountains, it's  best to go with someone who is experienced.  
230
1266160
6800
اگر قصد پیاده روی در کوه دارید، بهتر است با فردی با تجربه بروید.
21:13
Someone who knows where they're going and has  some experience in the mountains. Or we might say,  
231
1273600
6320
کسی که می‌داند کجا می‌روند و تجربه‌ای در کوهستان دارد. یا ممکن است بگوییم،
21:19
"The only way to become experienced is to practice  a lot." If you want to be experienced and be able  
232
1279920
9280
«تنها راه برای باتجربه شدن، تمرین زیاد است». اگر می‌خواهید با تجربه باشید و
21:29
to have English conversations, well, you need  to practice a lot. You want to be experienced.  
233
1289200
6640
بتوانید مکالمات انگلیسی داشته باشید، خوب، باید خیلی تمرین کنید. شما می خواهید با تجربه باشید.
21:35
Yes, you have this great skill or knowledge.  All right, let's watch the original clip from  
234
1295840
4720
بله، شما این مهارت یا دانش عالی را دارید. بسیار خوب، بیایید کلیپ اصلی از مکالمه را تماشا کنیم
21:40
the conversation. Dan: 
235
1300560
1360
. دن
21:41
There's nothing except for a crack and like  little, tiny ledges. They're experienced,  
236
1301920
7840
:  چیزی جز یک ترک و مانند تاقچه های کوچک و کوچک وجود ندارد. آنها باتجربه هستند،
21:49
so they got up the first part really easily. Vanessa: 
237
1309760
3360
بنابراین خیلی راحت قسمت اول را پشت سر گذاشتند. ونسا
21:53
The next daily English conversation is, to  size up someone. This is a fun expression.  
238
1313120
6240
:  مکالمه روزانه بعدی انگلیسی این است که یک نفر را بزرگ کنید. این یک بیان سرگرم کننده است.
21:59
In the conversation with Dan, he was talking  about rock climbing and everyone's talking  
239
1319360
3920
در مکالمه با دن، او درباره صخره نوردی صحبت می کرد و همه
22:03
to each other about different climbs that they  did. They're trying to size each other up. How  
240
1323280
5760
درباره صعودهای مختلفی که انجام می دادند با یکدیگر صحبت می کردند. آنها در حال تلاش برای اندازه گیری یکدیگر هستند. چقدر
22:09
experienced are you? How inexperienced are you?  They're trying to size each other up. This could  
241
1329040
5120
با تجربه هستید؟ چقدر بی تجربه هستید؟ آنها در حال تلاش برای اندازه گیری یکدیگر هستند. این
22:14
be a positive thing or a negative thing where  you feel judged by someone else. Or it could  
242
1334160
5760
می‌تواند یک چیز مثبت یا یک چیز منفی باشد، جایی که احساس می‌کنید توسط شخص دیگری مورد قضاوت قرار می‌گیرید. یا ممکن
22:19
be a situation like this. When I saw the bear in  the woods, he was sizing me up to see if he could  
243
1339920
7440
است وضعیتی مانند این باشد. وقتی خرس را در جنگل دیدم، داشت اندازه‌ام می‌داد تا ببیند آیا می‌تواند
22:27
eat me. We have a lot of bears around here where  I live, but thankfully they don't eat people. They  
244
1347360
5040
مرا بخورد یا نه. ما خرس‌های زیادی در اطراف اینجا داریم که من زندگی می‌کنم، اما خوشبختانه آنها مردم را نمی‌خورند. آنها
22:32
very rarely attack people too. But if I saw a  bear, I imagine it would size me up and say,  
245
1352400
6160
به ندرت به مردم نیز حمله می کنند. اما اگر یک خرس را ببینم، تصور می‌کنم اندازه‌ام را بزرگ می‌کند و می‌گوید:
22:39
"Should I attack? Should I run away?"I  don't want to be in that situation. 
246
1359120
3680
«آیا باید حمله کنم؟ فرار کنم؟» من نمی‌خواهم در آن موقعیت باشم.
22:43
You can also say, "I sized up my competition at  the hot dog eating contest." This is something  
247
1363600
7840
همچنین می‌توانید بگویید: "من رقابتم را در مسابقه خوردن هات داگ اندازه گرفتم." این چیزی است
22:51
that often happens at state fairs  in the US. There's a contest to see  
248
1371440
4320
که اغلب در نمایشگاه های ایالتی در ایالات متحده اتفاق می افتد. مسابقه ای برای دیدن   وجود دارد
22:55
who can eat the most hot dogs. Seems like a  very American thing. But as you sit at the  
249
1375760
5360
که می تواند بیشترین هات داگ را بخورد. به نظر یک امر بسیار آمریکایی است. اما وقتی پشت
23:01
table and you see the other people who are also  competing, you might look at them and think, "Hmm,  
250
1381120
4160
میز می‌نشینید و افراد دیگری را می‌بینید که آنها نیز در حال رقابت هستند، ممکن است به آنها نگاه کنید و فکر کنید، "هوم،
23:05
I wonder what they could do. Hmm." You're  judging them. You are sizing them up. What  
251
1385840
4560
من تعجب می‌کنم که آنها چه کاری می‌توانند انجام دهند. هوم." شما در حال قضاوت آنها هستید. شما آنها را اندازه می دهید.
23:10
are they capable of? All right. Let's watch the  original clip from the conversation so that you  
252
1390400
5120
آنها قادر به چه کاری هستند؟ خیلی خوب. بیایید کلیپ اصلی از مکالمه را تماشا کنیم تا بتوانید
23:15
can get more context. Dan: 
253
1395520
1840
زمینه بیشتری را دریافت کنید. دن:
23:17
One guy walked up and there's a climb and  they all have funny names. And he was like,  
254
1397360
4640
یکی از بچه‌ها راه افتاد و یک صعود وجود دارد و همه آنها نام‌های خنده‌داری دارند. و او اینطور
23:22
"Oh, did you do chalk line? Cool, bro."  It was like, totally surfer vibes. 
255
1402000
4508
گفت: "اوه، خط گچی انجام دادی؟ عالی، برادر." این مانند، کاملاً موج سواری بود.
23:26
Vanessa: Trying to size each other. 
256
1406508
1172
ونسا: سعی می کنیم همدیگر را اندازه کنیم.
23:27
Dan: Yeah. 
257
1407680
2800
دن: آره
23:30
Vanessa: I could see that. 
258
1410480
720
ونسا: من می توانستم آن را ببینم.
23:31
Dan: Yeah. 
259
1411200
320
23:31
Vanessa: The next expression for daily conversation is,  
260
1411520
3040
دن: آره
ونسا: عبارت بعدی برای مکالمه روزانه این است،
23:34
up until. Here we're talking about a change.  You're doing something and then you're stopping  
261
1414560
7280
تا. در اینجا ما در مورد تغییر صحبت می کنیم. شما در حال انجام کاری هستید و سپس
23:41
at a certain event. In the conversation with  Dan, he said that he played baseball up until  
262
1421840
6240
در یک رویداد خاص متوقف می شوید. در گفتگو با دن، او گفت که تا    زمین مربیگری بیسبال بازی می‌کرده است
23:48
coach pitch. This is a different level when  the coach is throwing the ball a lot harder,  
263
1428640
4880
. وقتی مربی خیلی محکم‌تر توپ را پرتاب می‌کند، این یک سطح متفاوت است،
23:53
but he played baseball and then he stopped  at coach pitch. He played baseball up until  
264
1433520
5520
اما او بیسبال بازی می‌کند و سپس در زمین مربی متوقف می‌شود. او تا   زمین مربیگری بیسبال بازی می‌کرد
23:59
coach pitch. You might say, "I played the flute  in our high school band up until my senior  
265
1439040
7440
. ممکن است بگویید: " تا سال آخر در گروه دبیرستانمان فلوت می زدم
24:06
year." That means that I stopped at my senior  year. What's the difference between up until  
266
1446480
6080
." این بدان معناست که من در سال آخر کار متوقف شدم. چه تفاوتی بین تا
24:12
and until? Well, not very much. It's just a  personal preference. You could say, "Well,  
267
1452560
6640
و تا وجود دارد؟ خوب نه خیلی این فقط یک ترجیح شخصی است. می توانید بگویید: "خب،
24:19
I liked that cake up until I saw that it had mold  on it." Or, "I liked that cake until I saw that it  
268
1459200
7440
من آن کیک را دوست داشتم تا زمانی که دیدم روی آن کپک زده است." یا، "من آن کیک را دوست داشتم تا زمانی که دیدم
24:26
had mold on it." Both of these are used equally  and as just your choice, but I want to make sure  
269
1466640
5200
روی آن کپک زده است." هر دوی اینها به طور مساوی و فقط به انتخاب شما استفاده می‌شوند، اما من می‌خواهم مطمئن شوم
24:31
that you know about both so that you have the  option. All right, let's watch the original clip. 
270
1471840
4640
که درباره هر دوی آنها می‌دانید تا این گزینه را داشته باشید. باشه بیا کلیپ اصلی رو ببینیم
24:36
Dan: When I was a kid,  
271
1476480
1040
دن: وقتی بچه بودم،
24:38
I played baseball up until coach pitch, which  is where the coach is pitching, not the players.  
272
1478240
5520
تا زمین مربی بیسبال بازی می‌کردم، جایی که مربی توپ می‌زند، نه بازیکنان.
24:44
Then I started getting scared of how fast the ball  was coming. At least back then, that's how I felt. 
273
1484480
5600
سپس شروع به ترسیدن از سرعت آمدن توپ کردم . حداقل در آن زمان من این احساس را داشتم.
24:50
Vanessa: The next expression for daily  
274
1490080
2160
ونسا: عبارت بعدی برای مکالمه روزانه عبارتی
24:52
conversation is one that I don't think I've ever  shared on my YouTube channel before and that is,  
275
1492240
5440
است که فکر نمی‌کنم قبلاً آن را در کانال YouTube خود به اشتراک گذاشته باشم و آن به
24:57
for lack of a better word. In the conversation  with Dan, I said, "There must be a tiny  
276
1497680
6720
دلیل نبود کلمه بهتر است. در مکالمه با دن، گفتم، "باید یک ربات کوچک وجود داشته باشد،
25:04
robot for lack of a better word that fights  cancer." Well maybe in the biotech field,  
277
1504400
6080
زیرا کلمه بهتری برای مبارزه با سرطان وجود ندارد." خوب شاید در زمینه بیوتکنولوژی،
25:10
they don't use the word robot, but that's just  the word that I used. We could say, "Well,  
278
1510480
4960
آنها از کلمه ربات استفاده نمی کنند، اما این فقط کلمه ای است که من استفاده کردم. می‌توانیم بگوییم، «خب،
25:15
for lack of a better word." This means I don't  have a better word to describe it, but you get  
279
1515440
5360
به دلیل نبود کلمه بهتر». این به این معنی است که من کلمه بهتری برای توصیف آن ندارم، اما شما
25:20
the point. Let's take a look at another example. I  learned that trees can, for lack of a better word,  
280
1520800
6640
متوجه موضوع می‌شوید. بیایید به مثال دیگری نگاهی بیندازیم. یاد گرفتم که درختان، به دلیل نداشتن کلمه بهتر، می
25:27
talk to each other. If you've ever looked into  trees or research them, you might know that trees  
281
1527440
5760
توانند با یکدیگر صحبت کنند. اگر تا به حال به درخت‌ها نگاه کرده باشید یا درباره آنها تحقیق کرده باشید، ممکن است بدانید که درختان
25:33
can communicate with each other through their  roots, through these types of systems that really,  
282
1533200
5120
می‌توانند از طریق ریشه‌هایشان با یکدیگر ارتباط برقرار کنند ، از طریق این نوع سیستم‌ها که واقعاً
25:38
it's almost impossible for us to imagine. I don't  really have a better word to describe it than  
283
1538320
5840
تصور کردن آن برای ما غیرممکن است. من واقعاً کلمه ای بهتر از صحبت کردن برای توصیف آن ندارم
25:44
talk. So I said, trees can, for lack of a better  word, talk with each other. They're obviously  
284
1544160
6240
. بنابراین گفتم، درختان می توانند، به دلیل نداشتن کلمه بهتر، با یکدیگر صحبت کنند. بدیهی است که
25:50
not using voices, but that's the best word that I  could think of and you get the point. All right,  
285
1550400
5520
آنها از صداها استفاده نمی کنند، اما این بهترین کلمه ای است که می توانم به آن فکر کنم و شما متوجه موضوع می شوید. بسیار خوب،
25:55
let's watch the original clip. Dan: 
286
1555920
1600
بیایید کلیپ اصلی را تماشا کنیم. دن:
25:57
I think there is some kind of tiny robot,  for lack of a better word, that can find  
287
1557520
9200
فکر می‌کنم نوعی ربات کوچک وجود دارد، به دلیل نبود کلمه بهتر، که می‌تواند
26:06
certain diseases or cells in the body. Vanessa: 
288
1566720
2880
بیماری‌ها یا سلول‌های خاصی را در بدن پیدا کند. ونسا
26:09
The next daily English  conversation is, I must say that.  
289
1569600
4400
:  مکالمه بعدی انگلیسی روزانه است، باید بگویم که.
26:15
In the conversation with Dan, I said, "I must  say that Dan's cancer fighting robots are a  
290
1575440
5680
در گفتگو با دن، گفتم، "باید بگم که روبات های مبارزه کننده سرطان دن
26:21
better idea than mine." Do you kind of get the  sense from my voice that I'm emphasizing well,  
291
1581120
7360
ایده بهتری نسبت به من هستند." آیا به نوعی از صدای من این حس را دریافت می‌کنید که به خوبی روی آن تاکید می‌کنم،
26:28
it is true, but also a little bit reluctantly.  "Yeah, yeah, yeah. Your idea's better than mine."  
292
1588480
6960
درست است، اما کمی با اکراه. "آره، آره، آره. ایده تو بهتر از من است."
26:36
Let's take a look at another example. Let's say  that you're telling me, "You know what? I just put  
293
1596320
5120
بیایید به مثال دیگری نگاهی بیندازیم. فرض کنید  دارید به من می‌گویید، "می‌دانی چیست؟ من فقط
26:41
peanut butter on celery and it's the best snack  ever." This is pretty common in the US. I say,  
294
1601440
6160
کره بادام زمینی را روی کرفس ریختم و این بهترین میان وعده است." این در ایالات متحده بسیار رایج است. من می گویم،
26:47
"Ugh, that sounds terrible. I would never  like that." Then you convince me to try  
295
1607600
4560
"اوه، وحشتناک به نظر می رسد. من هرگز آن را دوست ندارم." سپس مرا متقاعد می‌کنی که
26:52
it and I eat it and say, "I must say celery  and peanut butter is a pretty good snack."  
296
1612160
6800
آن را امتحان کنم و من آن را می‌خورم و می‌گویم: «باید بگویم کرفس و کره بادام‌زمینی میان‌وعده‌ای خوب است.»
26:59
I'm reluctantly agreeing with you. "You know what?  You were right. I was wrong." I must say, it's a  
297
1619680
7120
من با اکراه با شما موافقم "میدونی چیه؟ حق با تو بود. من اشتباه کردم." باید بگویم، این یک
27:06
pretty good snack. You should try it sometime. All right. Let's watch the clip from  
298
1626800
4240
میان وعده بسیار خوب است. شما باید گاهی اوقات آن را امتحان کنید. خیلی خوب. بیایید کلیپ از مکالمه را تماشا کنیم
27:11
the conversation. Yes. I would like  
299
1631040
2960
. آره. من دوست دارم
27:14
our glass sliding door to be closed more easily so  that it is not a personal hassle or an annoyance  
300
1634000
7360
درب کشویی شیشه ای ما راحت تر بسته شود  تا در خانه ما دردسر شخصی یا آزاردهنده نباشد
27:21
in our home. But I must say that Dan's cancer  fighting robots are probably a better idea. 
301
1641360
6480
. اما باید بگویم که روبات‌های مبارزه با سرطان دن احتمالا ایده بهتری هستند.
27:28
The next daily English expression is, to justify  something. In the original conversation with Dan  
302
1648880
7040
عبارت بعدی روزانه انگلیسی، توجیه کردن چیزی است. در گفتگوی اولیه با دان
27:35
we said that real estate is something that  you can justify sometimes because you say  
303
1655920
6080
گفتیم که املاک و مستغلات چیزی است که گاهی اوقات می‌توانید آن را توجیه کنید زیرا می‌گویید
27:42
that it's an investment. We usually use the word  justify when you're trying to convince someone or  
304
1662000
5680
این یک سرمایه‌گذاری است. وقتی می‌خواهید کسی را متقاعد کنید یا
27:47
convince yourself that something is okay.  It's okay to buy real estate because  
305
1667680
4320
خودتان را متقاعد کنید که مشکلی ندارد، معمولاً از کلمه توجیه استفاده می‌کنیم. خرید ملک اشکالی
27:52
it's not just throwing away  money. It's an investment.  
306
1672000
3520
ندارد زیرا فقط دور ریختن پول نیست. این یک سرمایه گذاری است.
27:56
You can also use the word justify for other  things. Let's take a look. I wanted to justify  
307
1676320
5120
همچنین می‌توانید از کلمه justify برای موارد دیگر استفاده کنید. بیا یک نگاهی بیندازیم. می‌خواستم
28:01
buying a piano by saying, "Hey, I'll learn  how to play." But the reality is I probably  
308
1681440
6640
خرید پیانو را با گفتن «هی، یاد می‌گیرم که چگونه بنوازم» را توجیه کنم . اما واقعیت این است که من
28:08
wouldn't take the time to learn how to play. I  couldn't really justify the purchase. All right,  
309
1688080
6000
احتمالاً وقت نمی‌گذارم تا یاد بگیرم چگونه بازی کنم. واقعاً نمی‌توانم خرید را توجیه کنم. بسیار خوب،
28:14
let's take a look at the original clip so that  you can see how to justify something was used. 
310
1694080
4960
بیایید به کلیپ اصلی نگاهی بیندازیم تا بتوانید ببینید که چگونه چیزی را توجیه کنید.
28:19
Dan: I know for sure I want to have  
311
1699040
1760
دن: مطمئناً می‌دانم که می‌خواهم
28:21
some more property and you can always justify it  by saying, "Well, this is an investment too. You  
312
1701760
7200
مقداری ملک دیگر داشته باشم و همیشه می‌توانید آن را با گفتن این جمله توجیه کنید: "خب، این هم یک سرمایه‌گذاری است. شما
28:28
can always resell it." Vanessa: 
313
1708960
1280
همیشه می‌توانید آن را دوباره بفروشید." ونسا:
28:30
The next daily English expression is a fun one,  to cut someone some slack. When something is  
314
1710240
6400
عبارت انگلیسی روزانه بعدی، یک عبارت سرگرم کننده است، برای کوتاه کردن کسی. مثلاً وقتی چیزی
28:36
not slack, for example, let's just take my  hair, this is tight, but slack is when it's  
315
1716640
6560
شل نیست، بیایید موهایم را بگیریم ، این سفت است، اما شل زمانی است که
28:43
loose. That's more flexible. Something is more  flexible, there is slack. If you said to someone,  
316
1723200
7920
گشاد باشد. این انعطاف پذیرتر است. چیزی انعطاف‌پذیرتر است، سستی وجود دارد. اگر به کسی گفتید،
28:51
"Hey, cut me some slack. I've been sick all  week. I haven't had any time to finish my work  
317
1731120
5840
"هی، من را شل کن. من تمام هفته را مریض بودم. هیچ زمانی برای تمام کردن پروژه های کاری ام نداشتم
28:56
projects." That means stop being so serious with  me. Be kinder, deal with me in a less critical  
318
1736960
6960
." این بدان معناست که دیگر با من جدی نشوید. مهربان تر باشید، با من به شیوه ای کمتر انتقادی
29:03
way. In the conversation with Dan, that's how we  used it. Some people, when they play board games,  
319
1743920
5440
برخورد کنید. در مکالمه با دن، ما از آن استفاده کردیم. برخی از افراد، وقتی بازی های رومیزی
29:09
they are very serious. Whenever I play with  someone like that, I just want to tell them,  
320
1749360
5360
انجام می دهند، بسیار جدی هستند. هر وقت با چنین کسی بازی می‌کنم، فقط می‌خواهم به او بگویم:
29:14
"Hey, stop being so serious. Cut me some slack.  It's just a game." But then some people might say,  
321
1754720
5360
«هی، اینقدر جدی نباش . اما ممکن است برخی از مردم بگویند،
29:20
"It's not a game. It is a way of life." You can also use this expression if you  
322
1760080
5920
"این یک بازی نیست، یک روش زندگی است." همچنین اگر شما فردی هستید که با شخص دیگری مهربان‌تر رفتار می‌کنید، می‌توانید از این عبارت استفاده کنید
29:26
are the one who is being gentler with someone  else. You might say, "I cut my student some slack  
323
1766000
6960
. ممکن است بگویید، "من شاگردم را کمی سست
29:32
because I know he's been having a hard time at  home lately." That means I wasn't so strict with  
324
1772960
5440
کردم، زیرا می دانم که او اخیراً در خانه روزهای سختی را سپری می کند." این بدان معناست که من با دانش‌آموزم آنقدر سختگیر
29:38
my student because I understood that it wasn't a  good time for that. I cut my student some slack. 
325
1778400
5440
نبودم، زیرا فهمیدم زمان مناسبی برای آن نیست. من شاگردم را کمی شل کردم.
29:43
All right, let's take a look  at the original conversation. 
326
1783840
2640
بسیار خوب، بیایید نگاهی به گفتگوی اصلی بیندازیم.
29:46
I've played this game with people who are so  serious, that they are not fun to play with.  
327
1786480
4080
من این بازی را با افرادی انجام داده ام که آنقدر جدی هستند که بازی کردن با آنها جالب نیست.
29:52
As in, if you set the dice down, they'll say,  "Oh, your turns over. It's my turn now." "Oh,  
328
1792000
6640
همانطور که در مورد، اگر تاس را پایین بیاورید، آنها می گویند: "اوه، نوبت شماست. اکنون نوبت من است." "اوه،
29:58
what? Give me some slack. Cut me some slack." The next daily English expression is, to bring  
329
1798640
6400
چی؟ کمی شلی به من بده. کمی شلی به من بده." عبارت بعدی روزانه انگلیسی این است که
30:05
myself to do something. Usually we use this  in a negative way. I can't bring myself to do  
330
1805040
7040
خودم را به انجام کاری بیاورم. معمولاً ما از این به روشی منفی استفاده می‌کنیم. نمی توانم خودم را مجبور به انجام
30:12
something. That's how Dan used it in the original  conversation he was talking about an expensive  
331
1812080
4480
کاری کنم. دن در مکالمه اصلی که درباره یک ماهی گران قیمت صحبت می‌کرد، از آن استفاده کرد
30:16
fish. He said, "I could never bring myself to  spending that much money on an expensive fish.  
332
1816560
8320
. او گفت: "من هرگز نتوانستم خودم را مجبور به خرج کردن این همه پول برای یک ماهی گران قیمت
30:24
I couldn't bring myself to do that." Let's take  a look at another example. I might say, "Ugh, I  
333
1824880
7360
کنم. نمی توانستم خودم را مجبور به انجام این کار کنم." بیایید به مثال دیگری نگاهی بیندازیم. ممکن است بگویم، "اوه،
30:32
can't bring myself to post on Instagram."  Something about Instagram just makes me  
334
1832240
6800
نمی توانم خودم را مجبور کنم در اینستاگرام پست بگذارم." چیزی در مورد اینستاگرام باعث می‌شود
30:39
feel a little bit like I'm just showing the  best things and comparing myself with others.  
335
1839040
6640
کمی احساس کنم که دارم بهترین چیزها را نشان می‌دهم و خودم را با دیگران مقایسه می‌کنم.
30:45
I don't think social media in general is a great  thing. I can't bring myself to post on Instagram.  
336
1845680
8400
فکر نمی‌کنم به طور کلی رسانه‌های اجتماعی چیز خوبی باشند . حوصله ندارم در اینستاگرام پست بگذارم.
30:54
We're talking about taking action about this. I  can't bring myself to get an office job again.  
337
1854080
7440
ما در مورد اقدام در این مورد صحبت می کنیم. نمی‌توانم خودم را مجبور کنم دوباره شغل اداری پیدا کنم.
31:01
I've been working in a different way for the  last seven years and I just can't bring myself  
338
1861520
5600
من در هفت سال گذشته به روشی متفاوت کار کرده‌ام و نمی‌توانم خودم را مجبور
31:07
to getting an office job again. I can't take that  kind of action. All right. Let's take a look at  
339
1867680
5040
کنم دوباره شغل اداری پیدا کنم. من نمی توانم چنین اقدامی را انجام دهم . خیلی خوب. بیایید نگاهی
31:12
the original conversation clip. Dan: 
340
1872720
1920
به   کلیپ گفتگوی اصلی بیندازیم. دن:
31:14
I wouldn't want to spend money on it. I'd  never bring myself to spend money on it. 
341
1874640
3188
نمی‌خواهم برای آن پول خرج کنم. من هرگز خودم را مجبور نمی‌کنم برای آن پول خرج کنم.
31:17
Vanessa: You can't justify spending money on it. 
342
1877828
1132
ونسا: نمی توانی خرج کردن برای آن را توجیه کنی.
31:18
Dan: If somebody just gave me the supplies  
343
1878960
3200
دن: اگر کسی فقط لوازم
31:22
and the fish. I'd set it up and be happy. Vanessa: 
344
1882160
3280
و ماهی را به من بدهد. من آن را تنظیم می کردم و خوشحال می شدم. ونسا:
31:25
Okay. The next expression for daily conversation  
345
1885440
3120
باشه. عبارت بعدی برای مکالمه
31:28
is another fun one, a twinge of something.  In the conversation with Dan, he said, "I saw  
346
1888560
6720
روزانه   یک عبارت سرگرم کننده دیگر است، تلطیف چیزی. در مکالمه با دن، او گفت: "
31:35
a twinge of regret in her eye when she talked  about her cow." We were talking about a farmer who  
347
1895280
9120
وقتی درباره گاوش صحبت می‌کرد، در چشمانش حس تاسفی دیدم ." ما در مورد کشاورز صحبت می‌کردیم که
31:44
has to take care of this cow relentlessly twice  a day, continually. It's a lot of work. She said,  
348
1904400
7280
باید به طور مداوم دو بار در روز از این گاو مراقبت کند . خیلی کار است. او گفت:
31:51
"Yes, I love this cow. I am committed to this  cow." But we saw, a little small, quick sign  
349
1911680
9600
"بله، من این گاو را دوست دارم. من به این گاو متعهد هستم ." اما ما یک نشانه کوچک و سریع پشیمانی را دیدیم
32:01
of regret. We call this a twinge. There's a twinge  of regrets. Let's see some other phrases where we  
350
1921280
6400
. ما به این می گوییم پیچ خوردگی. رگه‌ای از پشیمانی وجود دارد. بیایید عبارات دیگری را ببینیم که
32:07
can use this because you don't need to use it only  with the word regret. I felt a twinge of envy when  
351
1927680
6560
می‌توانیم از آن استفاده کنیم زیرا لازم نیست آن را فقط با کلمه پشیمانی استفاده کنید. وقتی
32:14
I heard my friends talking about their travels.  This is slight, fast and sudden. It's just a  
352
1934240
6160
شنیدم دوستانم در مورد سفرهایشان صحبت می کنند، حسادت زیادی به من دست داد. این خفیف، سریع و ناگهانی است. این فقط
32:20
little bit, I felt a twinge of envy. I didn't let  it take over me, but I just felt a twinge of envy.  
353
1940400
6400
کمی است، من احساس حسادت کردم. من اجازه ندادم که بر من مسلط شود، اما فقط حسادت را احساس کردم.
32:26
Or you could say, "Ugh, I had a twinge of  regret about not ordering that chocolate  
354
1946800
5280
یا می‌توانید بگویید: "اوه، من از سفارش ندادن آن
32:32
cake for dessert." If someone else orders the  chocolate cake and I see it, ugh, I wish I'd  
355
1952080
5280
کیک شکلاتی برای دسر پشیمان شدم." اگر شخص دیگری کیک شکلاتی را سفارش دهد و من آن را ببینم، اوه، ای کاش در عوض آن را می
32:37
gotten that instead. I felt a twinge of regret  and then I got over it. My dessert was just fine. 
356
1957360
5680
گرفتم. احساس پشیمانی کردم و بعد از آن گذشتم. دسر من خوب بود
32:43
All right, let's take a look at  the original conversation clip. 
357
1963040
3200
بسیار خوب، بیایید به کلیپ گفتگوی اصلی نگاهی بیندازیم.
32:46
They didn't hire anyone to help them so they never  get a vacation, which they could hire someone to  
358
1966240
4560
آنها کسی را استخدام نکردند که به آنها کمک کند، بنابراین آنها هرگز مرخصی نخواهند گرفت ، که می توانستند کسی را برای کمک به آنها استخدام
32:50
help occasionally. Anyway, not my style. Dan: 
359
1970800
1120
کنند. به هر حال، سبک من نیست. دن:
32:51
I will just say, "I saw a twinge of regret in her  eyes when she was talking about this decision." 
360
1971920
5009
فقط می‌گویم، " وقتی داشت درباره این تصمیم صحبت می‌کرد، در چشمانش پشیمانی دیدم."
32:56
Vanessa: Yeah, they  
361
1976929
671
ونسا: بله،
32:57
love those cows and they took good care of them. The final expression for daily conversation is,  
362
1977600
6080
آنها آن گاوها را دوست دارند و به خوبی از آنها مراقبت کردند. آخرین بیان برای مکالمه روزانه این است،
33:03
to Google something. Well, you might know, Google  is the most popular internet search engine.  
363
1983680
7120
چیزی را در گوگل جستجو کنید. خوب، شاید بدانید، Google محبوب‌ترین موتور جستجوی اینترنتی است.
33:11
We use this now commonly as a verb, to Google  something. In the conversation with Dan,  
364
1991680
6720
ما اکنون از این معمولاً به عنوان یک فعل استفاده می‌کنیم تا چیزی را در گوگل جستجو کنیم. در مکالمه با دن،
33:18
I said, "I Google a lot of things that I don't  know. If I don't know how to fix something,  
365
1998400
4720
گفتم، "خیلی چیزها را در گوگل جستجو می‌کنم که نمی‌دانم. اگر نمی‌دانم چگونه چیزی را درست کنم،
33:23
I don't know how to do something in the garden  well, I just Google it." You can also say,  
366
2003120
5760
نمی‌دانم چگونه کاری را در باغ انجام دهم ، خوب، فقط گوگلش کن." همچنین می‌توانید بگویید،
33:28
"I was trying to decide where to go on vacation  so I Googled top vacation destinations 2022,  
367
2008880
7280
«من سعی می‌کردم تصمیم بگیرم به کجا برای تعطیلات بروم  بنابراین بهترین مقاصد تعطیلات ۲۰۲۲ را در گوگل جستجو کردم،
33:36
and it looks like I'm going to Portugal." Oh,  wouldn't that be great? Well, I wish that were  
368
2016160
4800
و به نظر می‌رسد که به پرتغال می‌روم». اوه ، عالی نیست؟ خب، ای کاش این
33:40
true, but you can Google a lot of things.  Maybe you Googled some English expressions  
369
2020960
5600
درست بود، اما می‌توانید چیزهای زیادی را در گوگل جستجو کنید. شاید برخی از عبارات انگلیسی را در گوگل جستجو کرده باشید
33:46
and that's how you found my YouTube channel.  I hope so. I hope it's helpful to you. 
370
2026560
4560
و کانال YouTube من را اینگونه پیدا کرده اید. امیدوارم. امیدوارم برای شما مفید باشد.
33:51
Let's take a look at the original clip so that  you can see how to Google something was used. 
371
2031120
4640
بیایید به کلیپ اصلی نگاهی بیندازیم تا بتوانید نحوه استفاده از آن را در گوگل ببینید.
33:55
When I need to, for example, do something with  the garden, what do I do when I don't know,  
372
2035760
4800
وقتی لازم است مثلاً کاری با باغ انجام دهم، وقتی نمی دانم چه
34:00
I Google it, I watch a YouTube  video. It's very useful in many ways,  
373
2040560
4000
کنم،   آن را در گوگل جستجو می کنم، یک ویدیوی YouTube را تماشا می کنم . از بسیاری جهات بسیار مفید است،
34:04
say for education or even for entertainment. Well, congratulations on learning 23 common daily  
374
2044560
6560
مثلاً برای آموزش یا حتی برای سرگرمی. خوب، به خاطر یادگیری 23 عبارات رایج روزمره زندگی، تبریک می گویم
34:11
life, English expressions. Now I have a question  for you. Do you remember that first expression  
375
2051120
5200
. حالا من یک سوال از شما دارم. آیا اولین عبارتی را
34:16
that we talked about, to go on about something?  I want to know what is something that you could  
376
2056320
5360
که در مورد آن صحبت کردیم، به خاطر دارید؟ می‌خواهم بدانم چیزی که می‌توانید
34:21
go on about for hours and hours? Something that  really makes you feel passionate. Let me know in  
377
2061680
5600
ساعت‌ها و ساعت‌ها درباره آن ادامه دهید چیست؟ چیزی که واقعاً به شما احساس اشتیاق می دهد. در نظرات به من اطلاع دهید
34:27
the comments and don't forget to download the  free PDF worksheet for this lesson. There's a  
378
2067280
4720
و فراموش نکنید که کاربرگ PDF رایگان این درس را دانلود کنید.
34:32
link in the description. You can learn all of  these phrases, definitions, sample sentences,  
379
2072000
5040
پیوندی در توضیحات موجود است. می‌توانید همه این عبارات، تعاریف، جملات نمونه را یاد بگیرید
34:37
and answer Vanessa's challenge question so  that you never forget what you've learned. 
380
2077040
5120
و به سؤال چالشی ونسا پاسخ دهید تا هرگز آموخته‌های خود را فراموش نکنید.
34:42
Well, thank you so much for learning English with  me and I'll see you again next Friday for a new  
381
2082160
4640
خوب، از اینکه انگلیسی را با من یاد گرفتید بسیار سپاسگزارم و جمعه آینده دوباره شما را برای یک
34:46
lesson here on my YouTube channel. Bye. The next step is to download the free  
382
2086800
5920
درس جدید اینجا در کانال YouTube من می بینم. خدا حافظ. گام بعدی دانلود
34:52
PDF worksheet for this lesson. With this  free PDF, you will master today's lesson  
383
2092720
6240
کاربرگ PDF رایگان این درس است. با این PDF رایگان، بر درس امروز تسلط
34:58
and never forget what you have learned. You  can be a confident English speaker. Don't  
384
2098960
6000
خواهید داشت و هرگز آموخته‌های خود را فراموش نمی‌کنید. شما می‌توانید یک انگلیسی زبان مطمئن باشید.
35:04
forget to subscribe to my YouTube channel  for a free English lesson every Friday. Bye.
385
2104960
6320
فراموش نکنید که هر جمعه برای یک درس انگلیسی رایگان در کانال YouTube من مشترک شوید. خدا حافظ.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7