Advanced English Vocabulary [The Fearless Fluency Club]

755,050 views ・ 2016-08-04

Speak English With Vanessa


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:00
Vanessa: Hi, I'm Vanessa, from SpeakEnglishWithVanessa.com.
0
210
4770
ونسا: سلام، من ونسا هستم، از SpeakEnglishWithVanessa.com.
00:04
Welcome to the sample vocabulary video for the course, the Fearless Fluency Club.
1
4980
7210
به نمونه ویدیوی واژگان دوره، باشگاه تسلط بی باک خوش آمدید.
00:12
In this video, you're going to learn vocabulary words that were used in the sample conversation
2
12190
6429
در این ویدیو قصد دارید لغات واژگانی را که در نمونه
00:18
lesson between my sister and I. In this video, you'll see me with my husband, Dan, giving
3
18619
7630
درس مکالمه من و خواهرم استفاده شده است را یاد بگیرید. در این ویدیو من را با همسرم دان خواهید دید که
00:26
examples for each word.
4
26249
1660
برای هر کلمه مثال می زنیم.
00:27
And then you're going to see a clip from that conversation video.
5
27909
3780
و سپس یک کلیپ از آن ویدئوی مکالمه را مشاهده خواهید کرد.
00:31
So, you're going to be able to hear our explanations and see it in real life.
6
31689
5861
بنابراین، شما قادر خواهید بود توضیحات ما را بشنوید و آن را در زندگی واقعی ببینید.
00:37
If you'd like to get lessons that's like this every month, you can join the Fearless Fluency
7
37550
4689
اگر می‌خواهید هر ماه چنین درس‌هایی دریافت کنید ، می‌توانید به باشگاه تسلط بی‌باک
00:42
Club right up here, or in the description below.
8
42239
4081
همین‌جا یا در توضیحات زیر بپیوندید.
00:46
Let's get started.
9
46320
1419
بیا شروع کنیم.
00:47
Welcome to the vocabulary video for the lesson set about travel and reverse culture shock.
10
47739
5651
به ویدیوی واژگان مجموعه درس درباره سفر و شوک فرهنگی معکوس خوش آمدید.
00:53
As you can tell, I've got my husband, Dan, here with me.
11
53390
4260
همانطور که می توانید بگویید، من شوهرم، دن، را اینجا با خودم دارم.
00:57
Dan: Hi everyone.
12
57650
1000
دان: سلام به همه.
00:58
Vanessa: Though he's here to help give you another perspective, and to also just give
13
58650
7020
ونسا: اگرچه او اینجاست تا به شما کمک کند تا دیدگاه دیگری به شما بدهد ، و همچنین فقط
01:05
some more experience to each word.
14
65670
3790
تجربه بیشتری برای هر کلمه ارائه دهد.
01:09
So, that way, you're not just hearing my stories, you're also hearing his stories.
15
69460
4910
بنابراین، به این ترتیب، شما فقط داستان های من را نمی شنوید، داستان های او را نیز می شنوید.
01:14
I think it's good to hear a male and a female voice.
16
74370
3380
به نظر من شنیدن صدای مرد و زن خوب است.
01:17
Dan: Yes.
17
77750
1000
دن: بله.
01:18
Vanessa: That way, there's some balance and just two different people, it's going to be
18
78750
3060
ونسا: به این ترتیب، تعادل وجود دارد و فقط دو نفر متفاوت، بهتر خواهد شد
01:21
better.
19
81810
1000
.
01:22
This is going to be a conversation vocabulary explanation video, based on the vocabulary
20
82810
6409
این یک ویدیوی توضیح واژگان مکالمه است ، بر اساس
01:29
from the conversation I had with my sister, Sharice.
21
89219
3701
واژگان مکالمه ای که با خواهرم، شریس داشتم.
01:32
So, if you haven't seen this conversation with my sister, you can watch it first.
22
92920
6089
پس اگر این گفتگو با خواهرم را ندیده اید، می توانید ابتدا آن را تماشا کنید.
01:39
Or you can watch this video and get used to the vocabulary, and then watch that video.
23
99009
5391
یا می توانید این ویدیو را تماشا کنید و به واژگان آن عادت کنید و سپس آن ویدیو را تماشا کنید.
01:44
It's your choice.
24
104400
1050
این انتخاب تو است.
01:45
Are you ready to get started?
25
105450
1320
برای شروع آماده اید؟
01:46
Dan: I'm ready.
26
106770
1000
دن: من آماده ام.
01:47
Vanessa: All right.
27
107770
1000
ونسا: خیلی خب.
01:48
The first word we're going to talk about is odd job.
28
108770
3379
اولین کلمه ای که قرار است در مورد آن صحبت کنیم، شغل عجیب و غریب است.
01:52
An odd job's like a part-time job, a small job.
29
112149
4860
یک شغل عجیب و غریب مانند یک کار نیمه وقت است، یک کار کوچک.
01:57
Do you have any examples of what might be an odd job?
30
117009
3581
آیا نمونه ای از شغل عجیب و غریب دارید؟
02:00
Dan: Yeah, when I think of odd job, I think of something small that you would do maybe
31
120590
5310
دن: آره، وقتی به کار عجیب و غریب فکر می کنم، به کار کوچکی فکر می کنم که شاید در دبیرستان انجام می دادی
02:05
in high school.
32
125900
1000
.
02:06
This is what I think about.
33
126900
2460
این چیزی است که من در مورد آن فکر می کنم.
02:09
One of my odd jobs in the past would have been mowing lawns.
34
129360
5510
یکی از کارهای عجیب من در گذشته چمن زنی بود.
02:14
So, doing yard work for neighbors, this kind of thing.
35
134870
4370
بنابراین، انجام کارهای حیاط برای همسایه ها، این نوع کارها.
02:19
But it could even be babysitting, or it could even be working for a company part-time, and
36
139240
6990
اما حتی می‌تواند نگهداری از کودک باشد، یا حتی می‌تواند به صورت پاره وقت
02:26
then working at another company part-time as well.
37
146230
3160
در یک شرکت کار کند، و سپس به صورت پاره وقت در شرکت دیگری کار کند.
02:29
Vanessa: Sure.
38
149390
1000
ونسا: حتما.
02:30
It's something not too serious, maybe you do it for a couple days.
39
150390
2860
این یک چیز خیلی جدی نیست، شاید شما آن را برای چند روز انجام دهید.
02:33
Dan: Right.
40
153250
1000
دن: درسته
02:34
Vanessa: And, yeah, usually younger people do those kind of jobs.
41
154250
2811
ونسا: و، بله، معمولاً افراد جوان تر این نوع مشاغل را انجام می دهند.
02:37
Dan: Yeah, I would say younger ... It's a young thing.
42
157061
1639
دان: آره، من می گویم جوان تر ... این یک چیز جوان است.
02:38
Vanessa: It's a young thing, great.
43
158700
1400
ونسا: این چیز جوانی است، عالی است.
02:40
Well, let's watch the clip in the conversation to see what Sharice says about this word.
44
160100
6890
خوب، بیایید کلیپ را در گفتگو ببینیم تا ببینیم شاریس در مورد این کلمه چه می گوید.
02:46
She's going to use it in her sentence, so watch carefully and listen to what she's saying.
45
166990
4940
او قرار است از آن در جمله خود استفاده کند، پس با دقت تماشا کنید و به آنچه می گوید گوش دهید.
02:51
You can repeat the clip and listen for what she says.
46
171930
4240
می توانید کلیپ را تکرار کنید و به آنچه او می گوید گوش دهید.
02:56
I'm going to be doing this for each vocabulary word that we talk about.
47
176170
4190
من این کار را برای هر کلمه واژگانی که در مورد آن صحبت می کنیم انجام خواهم داد.
03:00
So, you're going to hear our explanation and then you're going to see a clip from the conversation
48
180360
6350
بنابراین، توضیحات ما را می شنوید و سپس کلیپی از ویدیوی مکالمه را می بینید
03:06
video.
49
186710
1060
.
03:07
Let's watch the first one about odd jobs.
50
187770
2360
بیایید اولین مورد در مورد مشاغل عجیب و غریب را تماشا کنیم.
03:10
Sharice: In Argentina, I had multiple jobs, actually.
51
190130
3900
شاریس: در آرژانتین، در واقع چندین شغل داشتم .
03:14
Oh, first I worked at a volunteer organization, then I taught English, and then I ... Every
52
194030
6150
اوه، ابتدا در یک سازمان داوطلبانه کار کردم، سپس انگلیسی تدریس کردم، و سپس ... هر
03:20
odd job.
53
200180
1270
شغل عجیب و غریب.
03:21
Then I moved directly to South Korea- Vanessa: The second word we're going to talk
54
201450
3560
سپس مستقیماً به کره جنوبی نقل مکان کردم - ونسا: کلمه دومی که قرار است در
03:25
about is reverse culture shock.
55
205010
3410
مورد آن صحبت کنیم، شوک فرهنگی معکوس است.
03:28
Reverse culture shock is when you feel weird going back to your home culture after having
56
208420
7280
شوک فرهنگی معکوس زمانی است که بعد از اینکه
03:35
lived abroad for, usually a couple months or a year, kind of a long time, not really
57
215700
6940
معمولاً چند ماه یا یک سال در خارج از کشور زندگی کرده اید، احساس عجیبی دارید که به فرهنگ خود بازگشته اید، نه واقعاً
03:42
for vacation.
58
222640
1300
برای تعطیلات.
03:43
Though, have you ever experienced reverse culture shock?
59
223940
3360
با این حال، آیا تا به حال شوک فرهنگی معکوس را تجربه کرده اید؟
03:47
Dan: Yes, for sure I have.
60
227300
2040
دن: بله، حتما دارم.
03:49
Because we lived in South Korea for three years, every time we went home, it always
61
229340
5460
از آنجایی که ما سه سال در کره جنوبی زندگی کردیم ، هر بار که به خانه می رفتیم، همیشه
03:54
felt a little strange.
62
234800
1800
کمی عجیب بود.
03:56
I think it's because you have a new perspective on life.
63
236600
3720
فکر می کنم به این دلیل است که شما دیدگاه جدیدی نسبت به زندگی دارید.
04:00
So, now you're comparing everything from the other culture to your home culture, and is
64
240320
6160
بنابراین، اکنون شما همه چیز را از فرهنگ دیگر با فرهنگ خانگی خود مقایسه می کنید، و آیا
04:06
it even your home culture anymore?
65
246480
1700
این فرهنگ دیگر حتی فرهنگ خانه شماست؟
04:08
Who knows?
66
248180
1000
چه کسی می داند؟
04:09
Vanessa: We don't even know.
67
249180
1100
ونسا: ما حتی نمی دانیم.
04:10
Dan: Right.
68
250280
1000
دن: درسته
04:11
It's just a very weird feeling to come back.
69
251280
2200
برگشتن خیلی حس عجیبی است.
04:13
Not for everybody, but I think if you live in a place, it's that strange and you get
70
253480
4259
نه برای همه، اما من فکر می‌کنم اگر در مکانی زندگی می‌کنید، عجیب است و
04:17
reverse culture shock.
71
257739
1120
شوک فرهنگی معکوس دریافت می‌کنید.
04:18
Vanessa: Excellent.
72
258859
1000
ونسا: عالی.
04:19
Let's watch the clip to see how we used this in the conversation.
73
259859
4271
بیایید کلیپ را تماشا کنیم تا ببینیم چگونه از این در گفتگو استفاده کردیم.
04:24
But how would you describe reverse culture shock?
74
264130
4559
اما شوک فرهنگی معکوس را چگونه توصیف می کنید ؟
04:28
Sharice: Reverse culture shock is when you go from the country you've been living in,
75
268689
5791
شریس: شوک فرهنگی معکوس زمانی است که از کشوری که در آن زندگی می‌کردید،
04:34
a foreign country, let's say South Korea, you come back to your home country and then
76
274480
4909
یک کشور خارجی، مثلاً کره جنوبی ، به کشور خود بازمی‌گردید و
04:39
all of a sudden everything feels foreign, as if you are returning to a foreign country,
77
279389
5620
ناگهان همه چیز غریبه به نظر می‌رسد، گویی در حال بازگشت هستید. به یک کشور خارجی،
04:45
not your home country.
78
285009
1071
نه کشور خود.
04:46
Vanessa: Yeah.
79
286080
1000
ونسا: آره.
04:47
The third expression we're going to talk about is, to a certain extent, or to an extent.
80
287080
6750
سومین عبارتی که در مورد آن صحبت خواهیم کرد ، تا حدی یا تا حدی است.
04:53
To an extent.
81
293830
1209
تا حدودی.
04:55
And this means to a limit.
82
295039
2331
و این یعنی تا حدی.
04:57
To a limit.
83
297370
1000
تا حدی.
04:58
So, you might say, "I like fruit, but only to a certain extent.
84
298370
6870
بنابراین، ممکن است بگویید: "من میوه را دوست دارم، اما فقط تا حدی
05:05
I couldn't have it every day, all the time."
85
305240
2660
. نمی‌توانستم آن را هر روز، همیشه مصرف کنم."
05:07
What do you think?
86
307900
1000
شما چی فکر میکنید؟
05:08
Dan: I think this expression is like a little bit, but more than a little bit.
87
308900
6549
دن: من فکر می کنم این عبارت مانند کمی است، اما بیشتر از کمی است.
05:15
Vanessa: Okay.
88
315449
1000
ونسا: باشه.
05:16
Dan: If you said, "Do you like apples?"
89
316449
2101
دن: اگر گفتی "سیب دوست داری؟"
05:18
And I said, "To a certain extent."
90
318550
4519
و من گفتم: "تا حدی."
05:23
It would just be maybe a more formal way to say, "A little bit."
91
323069
3921
شاید روشی رسمی تر برای گفتن "کمی" باشد.
05:26
That's how I think of it.
92
326990
1090
من اینطوری فکر می کنم.
05:28
Vanessa: That's a good way of explaining it.
93
328080
1450
ونسا: این یک راه خوب برای توضیح آن است.
05:29
You could substitute this, instead of saying, "Do you like to do something?"
94
329530
4099
می توانید این را جایگزین کنید، به جای اینکه بگویید: "دوست داری کاری انجام دهی؟"
05:33
"A little bit."
95
333629
1111
"کمی."
05:34
You could say, "Oh, to a certain extent."
96
334740
1699
می توانید بگویید: "اوه، تا حدی."
05:36
Excellent.
97
336439
1000
عالی
05:37
Let's watch the clip, where we used that in the conversation.
98
337439
3600
بیایید کلیپ را تماشا کنیم، جایی که ما از آن در گفتگو استفاده کردیم .
05:41
Maybe culture shock, and have you ever felt culture shock, like regular culture shock
99
341039
4761
شاید شوک فرهنگی، و آیا تا به حال احساس شوک فرهنگی کرده اید، مانند شوک فرهنگی معمولی
05:45
when you moved to Argentina, or France, or Korea, did you feel like, "This is a new culture."?
100
345800
3980
زمانی که به آرژانتین، فرانسه یا کره نقل مکان کردید، آیا این احساس را داشته اید که "این یک فرهنگ جدید است."
05:49
Sharice: I definitely did, to an extent.
101
349780
4070
شریس: قطعاً تا حدودی این کار را کردم.
05:53
Because you're preparing for it, you know you're going to another country, you're going
102
353850
4400
چون در حال آماده شدن برای آن هستید، می دانید که به کشور دیگری می روید،
05:58
to feel discomfort of some sort.
103
358250
1750
به نوعی احساس ناراحتی خواهید کرد.
06:00
I still feel that way to an extent, not as strongly as when I first arrived, like-
104
360000
4590
من هنوز هم تا حدودی چنین احساسی دارم، نه به شدتی که اولین باری که وارد شدم، مثل
06:04
Vanessa: Yeah.
105
364590
1000
ونسا: بله.
06:05
And how long have you been back now?
106
365590
1000
و الان چند وقته برگشتی؟
06:06
Sorry to interrupt you.
107
366590
2039
متاسفم که حرف شما را قطع می کنم.
06:08
The fourth expression we're going to talk about is, I would say, or I'd say.
108
368629
5611
چهارمین عبارتی که قرار است در مورد آن صحبت کنیم این است که بگویم یا بگویم.
06:14
This is a filler expression that Americans love to use.
109
374240
4580
این یک عبارت پرکننده است که آمریکایی ها دوست دارند از آن استفاده کنند.
06:18
It just means, probably.
110
378820
1929
فقط یعنی احتمالا
06:20
It's showing that this is your opinion.
111
380749
2030
این نشان می دهد که این نظر شماست.
06:22
I'd say that it's hot outside.
112
382779
4621
می گویم بیرون گرم است.
06:27
Maybe everyone thinks it's hot outside, but you're just showing it's your opinion.
113
387400
3639
شاید همه فکر کنند بیرون هوا گرم است، اما شما فقط نظر خود را نشان می دهید.
06:31
Do you have anything to say about that?
114
391039
1400
در این مورد چیزی برای گفتن دارید؟
06:32
Dan: I'd say I don't use this expression very much, except for right now.
115
392439
4000
دن: من می‌توانم بگویم که از این عبارت زیاد استفاده نمی‌کنم ، به جز همین الان.
06:36
Vanessa: Excellent.
116
396439
1000
ونسا: عالی.
06:37
Dan: Yeah, I mean, I think it's a filler, it's like saying, "I think ..." You know,
117
397439
4281
دن: آره، منظورم اینه که فکر می‌کنم یک فیلر است ، مثل این است که بگوییم، "فکر می‌کنم..." می‌دانی،
06:41
"I think maybe this ..." "I'd say I like chocolate a lot," that kind of stuff.
118
401720
6350
"من فکر می‌کنم شاید این..." از چیزها
06:48
Vanessa: Excellent.
119
408070
1000
ونسا: عالی.
06:49
Let's watch the clip.
120
409070
1000
بیا کلیپ رو ببینیم
06:50
Sharice: My friends weren't even American, I would say.
121
410070
3110
شریس: دوستان من حتی آمریکایی هم نبودند.
06:53
So, I wasn't even getting some culture from my American friends.
122
413180
3489
بنابراین، من حتی از دوستان آمریکایی‌ام فرهنگ نمی‌گرفتم.
06:56
Vanessa: Yeah, your- The fifth expression we're going to talk about
123
416669
2860
ونسا: آره، تو- پنجمین عبارتی که در موردش صحبت می کنیم
06:59
is, to acclimate.
124
419529
1820
، عادت کردن است.
07:01
Acclimate.
125
421349
1070
سازگاری.
07:02
This simply means getting used to a new environment.
126
422419
3361
این به معنای عادت کردن به یک محیط جدید است.
07:05
So, when we brought home our third kitten ... we have three cats, so our final kitten,
127
425780
7909
بنابراین، وقتی سومین بچه گربه خود را به خانه آوردیم ... ما سه گربه داریم، بنابراین بچه گربه نهایی ما،
07:13
she had to acclimate and get used to living in our house, but the other cats had to acclimate
128
433689
7431
او باید عادت می کرد و به زندگی در خانه ما عادت می کرد، اما گربه های دیگر باید
07:21
to her.
129
441120
1199
با او خو می گرفتند.
07:22
Because they were used to living their own lives, and they had to get used to something
130
442319
4340
زیرا آنها به زندگی خود عادت داشتند و باید به چیز جدیدی عادت می کردند
07:26
new.
131
446659
1000
.
07:27
So, they had to acclimate to something new.
132
447659
1090
بنابراین، آنها باید به چیز جدیدی عادت می کردند.
07:28
Do you have anything for that?
133
448749
1000
آیا چیزی برای آن دارید؟
07:29
Dan: Yeah, I'd say maybe a synonym could be adjust, you know?
134
449749
4711
دان: آره، می‌توانم بگویم شاید بتوان مترادفی را تنظیم کرد، می‌دانی؟
07:34
Vanessa: Oh, to adjust.
135
454460
1000
ونسا: اوه، برای تنظیم.
07:35
Dan: To adjust.
136
455460
1000
دن: برای تنظیم.
07:36
But, yeah, to get used to.
137
456460
1000
اما، بله، برای عادت کردن.
07:37
We probably say get used to more often than acclimate.
138
457460
3049
احتمالاً می گوییم بیشتر از عادت کردن به عادت کردن.
07:40
That's not a super common word to use, but it's a nice complex word to use-
139
460509
5151
این یک کلمه فوق العاده رایج برای استفاده نیست، اما یک کلمه پیچیده خوب برای استفاده است -
07:45
Vanessa: It's excellent.
140
465660
1000
ونسا: عالی است.
07:46
Dan: ... if you want to sound interesting.
141
466660
1000
دن: ... اگر می خواهی جالب به نظر برسی.
07:47
Vanessa: Yes, let's watch the clip.
142
467660
1539
ونسا: بله، بیا کلیپ را ببینیم.
07:49
You wanted to make friends that are from the country?
143
469199
1000
می خواستی دوستانی از کشور پیدا کنی؟
07:50
Sharice: I wanted to, yeah, acclimate to the country, and to the culture, and-
144
470199
2970
شریس: می‌خواستم، بله، به کشور و فرهنگ عادت کنم، و-
07:53
Vanessa: The sixth expression that we're going to talk about is, it takes a lot of guts.
145
473169
5830
ونسا: ششمین عبارتی که در موردش صحبت می‌کنیم این است که جرات زیادی می‌طلبد.
07:58
This simply means, it takes courage to do something.
146
478999
3130
این به سادگی به این معنی است که انجام کاری شجاعت می خواهد .
08:02
I want to give a little know about the pronunciation for this.
147
482129
4260
من می خواهم کمی در مورد تلفظ آن بدانم .
08:06
Usually, we mix this all together, and we would say, "It takes a lotta guts."
148
486389
6411
معمولاً همه اینها را با هم مخلوط می‌کنیم و می‌گوییم: «جرات زیادی می‌خواهد».
08:12
A lotta guts.
149
492800
1899
جرات زیاد
08:14
So, a lot of guts becomes a lotta.
150
494699
3860
بنابراین، بسیاری از جرات تبدیل به یک lotta می شود.
08:18
Dan: Yup.
151
498559
1000
دن: بله
08:19
Vanessa: "It takes a lotta guts."
152
499559
1040
ونسا: "جرات زیادی می خواهد."
08:20
Dan: Or, "It took a lotta."
153
500599
1220
دن: یا "خیلی طول کشید."
08:21
Vanessa: "It took a lotta guts in the past."
154
501819
2490
ونسا: "در گذشته جسارت زیادی لازم بود."
08:24
Yeah.
155
504309
1000
آره
08:25
So, was there any time in your life when you did something that took a lot of guts?
156
505309
3880
بنابراین، آیا زمانی در زندگی شما وجود داشته است که کاری را انجام داده باشید که جرات زیادی به شما تحمیل شده باشد؟
08:29
Dan: Oh, yeah, all the time.
157
509189
1901
دن: اوه، آره، همیشه.
08:31
Just to go back to travel, I'd say it took a lot of guts to travel to South Korea, to
158
511090
5340
فقط برای بازگشت به سفر، می توانم بگویم که سفر به کره جنوبی، برای آموزش زبان انگلیسی، جرات زیادی لازم بود
08:36
teach English.
159
516430
1440
.
08:37
We'd never went there, I never taught English, I never was a teacher.
160
517870
5900
ما هرگز آنجا نرفتیم، من هرگز انگلیسی تدریس نکردم، هرگز معلم نبودم.
08:43
So, it took a lotta guts to become an English teacher.
161
523770
2960
بنابراین، برای تبدیل شدن به یک معلم انگلیسی جرات زیادی لازم بود.
08:46
Vanessa: Yes.
162
526730
1000
ونسا: بله.
08:47
And just used one of the other expressions we talked about.
163
527730
2340
و فقط از یکی از عبارات دیگری که در مورد آن صحبت کردیم استفاده کرد.
08:50
Dan: I did?
164
530070
1000
دن: انجام دادم؟
08:51
Vanessa: You said, "I'd say ..." Dan: "I'd say ..." I said that.
165
531070
2350
ونسا: تو گفتی، "من می گویم..." دن: "من می گویم..." من این را گفتم.
08:53
Oh, no.
166
533420
1000
وای نه.
08:54
Vanessa: Wonderful.
167
534420
1000
ونسا: فوق العاده است.
08:55
But that's great, we're mixing everything together.
168
535420
2010
اما این عالی است، ما همه چیز را با هم مخلوط می کنیم .
08:57
Let's watch the clip about, it takes a lot of guts.
169
537430
3790
بیایید کلیپ در مورد آن را تماشا کنیم، جرات زیادی می خواهد .
09:01
That's really cool.
170
541220
1000
واقعا عالیه
09:02
I think it takes a lot of guts though, because when you are the only person who's American,
171
542220
6870
من فکر می کنم جرات زیادی می خواهد، زیرا وقتی شما تنها فردی هستید که آمریکایی
09:09
or are from your country, in an area, maybe you'll be more likely to seclude yourself,
172
549090
4640
هستید یا اهل کشور خود در یک منطقه هستید، ممکن است بیشتر منزوی شوید
09:13
or be like, "Oh, I feel really uncomfortable talking to them, do they want to talk to me?"
173
553730
5090
یا بگویید: "اوه، احساس می کنم صحبت کردن با آنها واقعاً ناراحت کننده است، آیا آنها می خواهند با من صحبت کنند؟"
09:18
The seventh expression we're going to talk about is the word awkward.
174
558820
4030
هفتمین عبارتی که قرار است در مورد آن صحبت کنیم، کلمه ناجور است.
09:22
Awkward.
175
562850
1000
بی دست و پا - به شکلی نامناسب.
09:23
It means weird, or strange.
176
563850
3880
به معنای عجیب یا غریب است.
09:27
Dan's trying to show you, now, what it looks like to be awkward, and maybe doing socially
177
567730
6800
دن در حال تلاش است تا به شما نشان دهد که بی دست و پا بودن، و شاید انجام
09:34
unacceptable things, maybe just an uncomfortable situation.
178
574530
4480
کارهای غیرقابل قبول اجتماعی، شاید فقط یک موقعیت ناراحت کننده، چگونه به نظر می رسد .
09:39
Dan: I'm very good at being awkward.
179
579010
2390
دن: من در بی دست و پا بودن خیلی خوب هستم.
09:41
Vanessa: Well, you gave us a great example now.
180
581400
3080
ونسا: خب، شما الان به ما یک مثال عالی زدید .
09:44
Excellent.
181
584480
1000
عالی
09:45
Let's watch the clip about it.
182
585480
1040
بیایید کلیپ در مورد آن را تماشا کنیم.
09:46
Dan: Yeah, well, you could also ... Yeah, more-
183
586520
1140
دن: آره، خب، تو هم می تونی... آره، بیشتر-
09:47
Vanessa: Oh, yes, go ahead first.
184
587660
1170
ونسا: اوه، بله، اول برو جلو.
09:48
Dan: Yeah, you can also say, "That person is awkward."
185
588830
3710
دان: بله، شما همچنین می توانید بگویید، "آن شخص بی دست و پا است."
09:52
You can use that to describe somebody.
186
592540
1870
می توانید از آن برای توصیف کسی استفاده کنید.
09:54
Vanessa: And what would that mean?
187
594410
1030
ونسا: و این به چه معناست؟
09:55
It's- Dan: If you said, "He's awkward," that would
188
595440
2540
این است- دن: اگر می‌گویید "او بی دست و پا است"، این به
09:57
mean a person you're uncomfortable with.
189
597980
2870
معنای شخصی است که با او ناراحت هستید.
10:00
Maybe he's even ... does weird things around you, that you don't, sometimes even in a bad
190
600850
7090
شاید او حتی ... کارهای عجیب و غریبی در اطراف شما انجام می دهد، که شما انجام نمی دهید، حتی گاهی اوقات به طرز بدی
10:07
way.
191
607940
1000
.
10:08
So, if you said that about somebody it's not a compliment.
192
608940
2160
بنابراین، اگر این را در مورد کسی گفتید ، تعارف نیست.
10:11
Vanessa: Right.
193
611100
1000
ونسا: درسته.
10:12
You don't want to call your friend awkward, "You're awkward."
194
612100
3710
شما نمی خواهید دوست خود را بی دست و پا صدا کنید، "تو بی دست و پا".
10:15
That's usually socially strange.
195
615810
2290
این معمولاً از نظر اجتماعی عجیب است.
10:18
Dan: Yeah, unconfident, I'd say.
196
618100
1890
دن: آره، بی اعتماد به نفس، من می گویم.
10:19
Vanessa: Unconfident, that's another good way to say it.
197
619990
2350
ونسا: نامطمئن، این راه خوب دیگری برای بیان آن است.
10:22
So, awkward.
198
622340
1000
بنابراین، بی دست و پا.
10:23
Dan: You're walking, you fall down, and stuff, that would be awkward.
199
623340
2670
دن: داری راه می‌روی، زمین می‌خوری، و این‌ها، ناجور است.
10:26
Vanessa: Yes.
200
626010
1000
ونسا: بله.
10:27
Excellent.
201
627010
1000
عالی
10:28
Let's watch the clip.
202
628010
1000
بیا کلیپ رو ببینیم
10:29
Sharice: Yeah, but they were very nice, so I never felt that awkward situation, where,
203
629010
4580
شریس: بله، اما آنها خیلی خوب بودند، بنابراین من هرگز آن موقعیت ناخوشایند را احساس نکردم، جایی که
10:33
"Maybe they don't want me here."
204
633590
1950
"شاید آنها من را اینجا نخواهند."
10:35
I felt very welcomed, and this is in South Korea.
205
635540
3390
احساس می‌کردم که بسیار مورد استقبال قرار گرفتم و این در کره جنوبی است.
10:38
Vanessa: The eighth expression we're going to talk about is, to play an important role.
206
638930
5210
ونسا: هشتمین عبارتی که قرار است در مورد آن صحبت کنیم، ایفای نقش مهم است.
10:44
That means that you just have an important part in someone's life.
207
644140
4130
این بدان معناست که شما فقط نقش مهمی در زندگی یک نفر دارید.
10:48
So, maybe you could say, "My parents played an important role in helping me to become
208
648270
6050
بنابراین، شاید بتوانید بگویید: "والدین من نقش مهمی در کمک به من داشتند تا
10:54
who I am today."
209
654320
1620
آنچه امروز هستم باشم."
10:55
They were really helpful in your life.
210
655940
2050
آنها واقعاً در زندگی شما مفید بودند.
10:57
Do you have anything to say about that?
211
657990
1300
در این مورد چیزی برای گفتن دارید؟
10:59
Dan: Yeah, I'd say it probably comes from acting, playing a role in a play.
212
659290
4810
دن: بله، من می‌توانم بگویم که احتمالاً از بازیگری، بازی در نقشی در یک نمایش نشات می‌گیرد.
11:04
If you say you played an important role, that would mean it's significant in the ... It
213
664100
6450
اگر می گویید نقش مهمی ایفا کرده اید، به این معنی است که نقش مهمی در ...
11:10
could even be for sports, right?
214
670550
1300
حتی می تواند برای ورزش باشد، درست است؟
11:11
"He played an important role on his team," this kind of thing.
215
671850
3740
"او نقش مهمی در تیمش ایفا کرد" از این دست.
11:15
Vanessa: Right.
216
675590
1000
ونسا: درسته.
11:16
So, when the team won, he played an important role.
217
676590
3280
بنابراین وقتی تیم پیروز شد، نقش مهمی داشت.
11:19
He scored three goals, so he played an important role.
218
679870
2760
او سه گل زد، بنابراین نقش مهمی داشت.
11:22
Excellent.
219
682630
1000
عالی
11:23
Let's watch the clip.
220
683630
1000
بیا کلیپ رو ببینیم
11:24
Sharice: So- Vanessa: Can you tell us a little bit about
221
684630
1180
شریس: پس- ونسا: می‌توانید کمی در مورد
11:25
[Tado 00:11:26]?
222
685810
1000
[تادو 00:11:26] به ما بگویید؟
11:26
Because- Sharice: Sure.
223
686810
1000
چون- شریس: مطمئنا.
11:27
Vanessa: ... Sharice's husband also plays an important role.
224
687810
2090
ونسا: ... شوهر شاریس نیز نقش مهمی دارد.
11:29
And I think this culture shock, or acclimate into a new culture.
225
689900
4170
و من فکر می کنم که این شوک فرهنگی، یا به یک فرهنگ جدید عادت می کند.
11:34
So, can you tell us about him?
226
694070
1560
بنابراین، می توانید در مورد او به ما بگویید؟
11:35
His name- The ninth expression we're going to talk about
227
695630
2260
نام او- نهمین عبارتی که قرار است در مورد آن صحبت کنیم
11:37
is, to hash out something.
228
697890
3320
، درهم کردن چیزی است.
11:41
Or you could put it in the middle and say, to hash something out.
229
701210
4530
یا می توانید آن را در وسط قرار دهید و بگویید، چیزی را هش کنید.
11:45
There's going to be another expression, to rehash something, that we'll talk about in
230
705740
5170
قرار است عبارت دیگری وجود داشته باشد، برای بازخوانی چیزی، که ما در یک لحظه در مورد آن صحبت خواهیم کرد
11:50
just a moment.
231
710910
1000
.
11:51
But let's talk about the main expression, to hash something out.
232
711910
3130
اما بیایید در مورد عبارت اصلی صحبت کنیم، برای هش کردن چیزی.
11:55
That means to talk about something, maybe to work something out.
233
715040
4970
این به این معنی است که در مورد چیزی صحبت کنید، شاید کاری را حل کنید.
12:00
Work through a problem.
234
720010
2370
از طریق یک مشکل کار کنید
12:02
If I said, "We need to hash something out."
235
722380
4230
اگر گفتم، "ما باید چیزی را هش کنیم."
12:06
Maybe if I said that to Dan, he would think, "Oh, is there some kind of problem?
236
726610
4500
شاید اگر این را به دن می‌گفتم، او فکر می‌کرد: "اوه، مشکلی وجود دارد؟
12:11
What do we need to talk about?
237
731110
1230
باید در مورد چه چیزی صحبت کنیم؟
12:12
So, should we talk now?
238
732340
1550
حالا باید صحبت کنیم؟
12:13
How serious is it?"
239
733890
1000
چقدر جدی است؟"
12:14
Dan: Yeah, we got to work it out.
240
734890
1000
دن: آره، باید این کار رو انجام بدیم.
12:15
Vanessa: Yeah, we need to work it out.
241
735890
1070
ونسا: آره، باید حلش کنیم.
12:16
What do you think?
242
736960
1000
شما چی فکر میکنید؟
12:17
Dan: Yeah, I think it's probably another way to say, "Work it out."
243
737960
4040
دن: آره، فکر می‌کنم این احتمالاً راه دیگری برای گفتن، "آن را انجام بده."
12:22
If you said, "Hash something out," I think you're talking in the detail, or maybe in
244
742000
6540
اگر گفتید «چیزی را درهم کن»، فکر می‌کنم در حال صحبت کردن با جزئیات، یا شاید
12:28
a strong way about something, to really work it out, to solve a problem.
245
748540
6500
به شیوه‌ای قوی در مورد چیزی هستید، تا واقعاً آن را حل کنید، تا مشکلی را حل کنید.
12:35
It's what I think of, when I hear hash it out.
246
755040
2880
این همان چیزی است که وقتی هش را می شنوم به آن فکر می کنم .
12:37
Vanessa: Excellent.
247
757920
1000
ونسا: عالی.
12:38
Excellent.
248
758920
1000
عالی
12:39
The other part of this expression is, to rehash something.
249
759920
2860
بخش دیگر این عبارت، تکرار کردن چیزی است.
12:42
It's using the same base word, hash, but instead, it's rehash, and re just means again.
250
762780
6520
از همان کلمه پایه، hash استفاده می کند، اما در عوض ، rehash است، و re فقط به معنای دوباره است.
12:49
So, you're doing something again.
251
769300
3840
بنابراین، شما دوباره کاری انجام می دهید.
12:53
Maybe you're going through that problem again, you're working out the same problem again.
252
773140
5710
شاید شما دوباره با آن مشکل روبرو می شوید، دوباره همان مشکل را حل می کنید.
12:58
Maybe, for example, if Dan didn't do the laundry.
253
778850
10000
شاید مثلاً اگر دن لباس را نمی شست.
13:08
Three months ago, he didn't do the laundry for a week, and I still remember that he didn't
254
788850
3930
سه ماه پیش یک هفته لباسشو نشویید و هنوز یادم میاد که لباسشو نمی
13:12
do the laundry, and now he didn't do the laundry either, I could say-
255
792780
4870
شست و الان هم لباسشو نمی شست ، می تونم بگم-
13:17
Dan: This never happens.
256
797650
1060
دن: هیچ وقت این اتفاق نمی افته.
13:18
Vanessa: I could say, "I don't want to rehash any bad memories from the past, but can you
257
798710
7961
ونسا: می‌توانم بگویم، "من نمی‌خواهم خاطرات بد گذشته را تکرار کنم، اما
13:26
do the laundry?"
258
806671
1249
آیا می‌توانی لباس‌ها را بشویید؟"
13:27
So, this is bringing up something from the past and working out a problem in the present.
259
807920
7250
بنابراین، این چیزی است که از گذشته مطرح می شود و مشکلی در زمان حال حل می شود.
13:35
You're rehashing something, bringing it up again.
260
815170
2970
شما چیزی را دوباره تکرار می کنید، دوباره آن را مطرح می کنید.
13:38
Excellent.
261
818140
1000
عالی
13:39
Let's watch these two clips.
262
819140
1220
این دو کلیپ رو ببینیم
13:40
Sharice: And he'll understand what I've been through, because he's been through it too,
263
820360
3910
شریس: و او متوجه خواهد شد که من چه چیزی را پشت سر گذاشته‌ام ، زیرا او نیز آن را پشت سر گذاشته است،
13:44
and we can hash it out together.
264
824270
2080
و ما می‌توانیم آن را با هم بررسی کنیم.
13:46
So, that has helped a lot.
265
826350
1540
بنابراین، این کمک زیادی کرده است.
13:47
Yeah, it was- Vanessa: I think that makes it ... So, what
266
827890
2054
آره، این بود- ونسا: فکر می کنم این باعث می شود... خب، چه
13:49
did you experience?
267
829944
1000
تجربه ای داشتی؟
13:50
Tell us about that first month, if you don't mind rehashing those-
268
830944
1696
در مورد آن ماه اول به ما بگویید، اگر برایتان مهم نیست که آنها را دوباره تکرار کنید -
13:52
Sharice: Sure, I'm trying to think of- Vanessa: ... details.
269
832640
1850
شاریس: مطمئناً، سعی می کنم به آن فکر کنم - ونسا: ... جزئیات.
13:54
Sharice: ... some very good examples for ... Well, when I first arrived, I-
270
834490
3620
Sharice: ... چند مثال بسیار خوب برای ... خوب، وقتی برای اولین بار وارد شدم، I-
13:58
Vanessa: The 10th expression we're going to talk about is, as time grew on.
271
838110
5090
ونسا: دهمین عبارتی که قرار است در مورد آن صحبت کنیم، با گذشت زمان است.
14:03
It means over time, or throughout time.
272
843200
4040
یعنی در طول زمان یا در طول زمان.
14:07
Maybe when you first started to speak English you didn't feel comfortable speaking, but
273
847240
6950
شاید وقتی برای اولین بار شروع به صحبت کردن به زبان انگلیسی کردید، احساس راحتی در صحبت کردن نداشتید، اما
14:14
as time grew on, you felt more comfortable because you started speaking more with your
274
854190
4780
با گذشت زمان، احساس راحتی بیشتری می‌کردید، زیرا شروع به صحبت بیشتر
14:18
teacher, or with your classmates.
275
858970
1400
با معلم یا همکلاسی‌هایتان کرده‌اید.
14:20
Over time, you felt better at speaking English.
276
860370
2920
با گذشت زمان، احساس بهتری در صحبت کردن به زبان انگلیسی داشتید.
14:23
Dan: I'd say I don't say this too often, I usually say, "As time went on ..." But it's
277
863290
6360
دن: می‌توانم بگویم که این را زیاد نمی‌گویم، معمولاً می‌گویم: «با گذشت زمان...» اما این
14:29
just another way to say time passing by.
278
869650
3850
فقط یک راه دیگر برای گفتن زمان گذر است.
14:33
You'd say this in a conversation, you would say, "A year ago, I felt really sad about
279
873500
7260
این را در یک مکالمه می گویید، می گویید: "یک سال پیش، واقعاً
14:40
the situation, but as time grew on, I felt better about my life."
280
880760
5640
از این وضعیت ناراحت بودم، اما با گذشت زمان، احساس بهتری نسبت به زندگی ام داشتم."
14:46
Just something like that.
281
886400
1000
فقط یه همچین چیزی
14:47
Vanessa: Or, "As time went on, I felt better about my life."
282
887400
1840
ونسا: یا "با گذشت زمان، احساس بهتری نسبت به زندگی ام داشتم."
14:49
Dan: Correct.
283
889240
1000
دن: درسته
14:50
Vanessa: So, both as time grew on, and as time went on are perfectly acceptable.
284
890240
2570
ونسا: بنابراین، هم با گذشت زمان و هم با گذشت زمان کاملاً قابل قبول هستند.
14:52
Dan: Right.
285
892810
1000
دن: درسته
14:53
Vanessa: Let's watch the clip.
286
893810
1000
ونسا: بیا کلیپ را ببینیم.
14:54
Sharice: But then as time grew on, I was getting more like, "I really want to learn Spanish."
287
894810
4930
شاریس: اما با گذشت زمان، بیشتر شبیه این می‌شدم که «من واقعاً می‌خواهم اسپانیایی یاد بگیرم».
14:59
And like, "Let's speak Spanish together."
288
899740
3330
و مانند "بیا با هم اسپانیایی صحبت کنیم."
15:03
Which is actually really hard especially with a couple.
289
903070
2110
که واقعاً سخت است مخصوصاً برای یک زوج.
15:05
With a pair to be like, "Okay, we're going to speak only-
290
905180
2640
با یک جفت مانند، "خوب، ما فقط صحبت می کنیم -
15:07
Vanessa: And change languages in the middle of your relationship.
291
907820
2710
ونسا: و زبان را در میانه رابطه خود تغییر دهید.
15:10
Sharice: Exactly.
292
910530
1000
Sharice: دقیقاً.
15:11
Vanessa: The 11th expression that we're going to talk about is, all around.
293
911530
4160
ونسا: یازدهمین عبارتی که در مورد آن صحبت خواهیم کرد این است که همه
15:15
This means, in every way, all around.
294
915690
3880
این یعنی، از هر نظر،
15:19
You might say, "I had an all around good dinner with my friend last night."
295
919570
5620
همه جا. ممکن است بگویید، "دیشب یک شام خوب با دوستم خوردم."
15:25
In every way, it was nice.
296
925190
2890
از هر نظر، خوب بود.
15:28
This is a simple explanation for this Dan: Right, yeah.
297
928080
4150
این یک توضیح ساده برای این دن است: درست است بله
15:32
Obviously, this is a term you can use in different ways.
298
932230
2460
، بدیهی است که این اصطلاحی است که می‌توانید به روش‌های مختلف استفاده کنید.
15:34
You could say, "All around the room is very clean."
299
934690
3090
می‌توانید بگویید، "در اطراف اتاق بسیار تمیز است.
15:37
But in the way we mean here, it just means in all ways, in every way.
300
937780
5880
15:43
So, "I had an all around good time last night at the baseball game."
301
943660
4590
" "دیشب در بازی بیسبال کلی اوقات خوشی داشتم."
15:48
Vanessa: Yeah, we often say good afterwards, "He's an all around good guy in every way."
302
948250
4670
ونسا: بله، ما اغلب بعد از آن خوب می گوییم، "او از هر نظر پسر خوبی است."
15:52
Dan: Right.
303
952920
1000
دن: درست است.
15:53
Vanessa: Excellent.
304
953920
1000
ونسا: عالی.
15:54
Let's watch the clip.
305
954920
1000
بیایید کلیپ را ببینیم
15:55
Sharice: I agree, I think it has to do something like that.
306
955920
2350
شریس: موافقم، فکر کنم باید همچین کاری انجام بده
15:58
All around it's been great, so- Vanessa: Yeah.
307
958270
2020
16:00
Sharice: Yeah.
308
960290
1000
16:01
That's- Vanessa: And that's really cool, that-
309
961290
1450
16:02
The 12th expression that we're going to talk about is, then again, or but then again.
310
962740
5880
ما قصد داریم در مورد است، سپس دوباره، و یا اما پس از آن دوباره صحبت کنیم.
16:08
This just means, on the other hand.
311
968620
2620
این فقط به این معنی است که از طرف دیگر.
16:11
You can use it to mean something that's the opposite.
312
971240
3210
می توانید از آن به معنای چیزی که برعکس است استفاده کنید.
16:14
You could say, "Oh, I went on a good date last night ..." Not me, because I'm married,
313
974450
6950
می توانید بگویید، "اوه، من دیشب یک قرار خوب رفتم ..." نه من، چون متاهل هستم،
16:21
but- Dan: We can still go on a date.
314
981400
1760
اما- دن: ما هنوز هم می توانیم قرار بگذاریم.
16:23
Vanessa: We could go on a date together.
315
983160
1560
ونسا: می توانیم با هم قرار بگذاریم.
16:24
You might say, "I went on a good date last night, but then again he said something that
316
984720
7460
ممکن است بگویید، "دیشب یک قرار خوب رفتم ، اما دوباره او چیزی گفت
16:32
was really strange and I felt a little uncomfortable.
317
992180
3260
که واقعاً عجیب بود و من کمی احساس ناراحتی کردم.
16:35
But, in general, it was still okay."
318
995440
3660
اما، در کل، هنوز مشکلی نداشت."
16:39
You could use that to mean the opposite, but then again, actually ...
319
999100
4090
شما می توانید از آن به معنای برعکس استفاده کنید، اما دوباره، در واقع...
16:43
Dan: You can also say, on second thought, as well.
320
1003190
3250
دن: شما همچنین می توانید در مورد فکر دوم نیز بگویید .
16:46
That you're just thinking further, right?
321
1006440
2070
این که شما فقط بیشتر فکر می کنید، درست است؟
16:48
So, "I went to the party last night, and it was really great, but then again I did stub
322
1008510
6730
بنابراین، "من دیشب به مهمانی رفتم، و واقعا عالی بود، اما دوباره
16:55
my toe, hurt my foot."
323
1015240
2570
انگشت پام را خرد کردم و پایم آسیب دید."
16:57
That kind of thing.
324
1017810
1480
همچین چیزی
16:59
Vanessa: Excellent.
325
1019290
1000
ونسا: عالی.
17:00
Excellent.
326
1020290
1000
عالی
17:01
Let's watch the clip.
327
1021290
1000
بیا کلیپ رو ببینیم
17:02
Sharice: And so, we would speak in Spanish- Vanessa: That's a really weird feeling.
328
1022290
1000
شاریس: و بنابراین، ما به اسپانیایی صحبت می کنیم - ونسا: این احساس واقعاً عجیبی است.
17:03
Sharice: ... everywhere.
329
1023290
1000
شریس: ... همه جا.
17:04
But then again, also, there's a lot of people who speak Spanish.
330
1024290
1000
اما باز هم، افراد زیادی هستند که اسپانیایی صحبت می کنند.
17:05
So, it doesn't work all the time, but- Vanessa: Kind of an illusion.
331
1025290
3570
بنابراین، همیشه کار نمی کند، اما - ونسا: نوعی توهم.
17:08
Sharice: ... you feel like you're speaking a secret language, yeah.
332
1028860
3549
شریس: ... شما احساس می کنید به یک زبان مخفی صحبت می کنید، بله.
17:12
Vanessa: The 13th expression that we're going to talk about is, segue.
333
1032409
3400
ونسا: سیزدهمین عبارتی که قرار است در مورد آن صحبت کنیم، segue است.
17:15
A segue.
334
1035809
1581
یک سگه
17:17
This simply means a transition.
335
1037390
1889
این به سادگی به معنای انتقال است.
17:19
It's kind of a more formal word, because usually, when you have conversations with your friends,
336
1039279
5831
این یک کلمه رسمی‌تر است، زیرا معمولاً وقتی با دوستان خود صحبت می‌کنید،
17:25
you don't know what you're going to talk about next.
337
1045110
2409
نمی‌دانید که قرار است بعداً در مورد چه چیزی صحبت کنید .
17:27
You don't really have a plan for the different topics you're going to talk about.
338
1047519
4130
شما واقعاً برنامه ای برای موضوعات مختلفی که قرار است در مورد آنها صحبت کنید، ندارید.
17:31
But if you go on a TV show, or if you are on the radio-
339
1051649
4311
اما اگر در یک برنامه تلویزیونی می روید، یا اگر در رادیو هستید-
17:35
Dan: Or in a class.
340
1055960
1000
دان: یا در یک کلاس.
17:36
Vanessa: ... or in a class, you probably have a set amount of topics, or set things that
341
1056960
5809
ونسا: ... یا در یک کلاس، احتمالاً مقدار مشخصی از موضوعات دارید، یا چیزهایی را تنظیم می
17:42
you're going to talk about.
342
1062769
2400
کنید که قرار است در مورد آنها صحبت کنید.
17:45
If there's a transition between those two things, that would be a segue.
343
1065169
4691
اگر بین این دو چیز انتقالی وجود داشته باشد، این یک مشکل خواهد بود.
17:49
In the video with Sharice, we were about to talk about reverse culture shock, and she
344
1069860
6140
در ویدیو با شاریس، قرار بود در مورد شوک فرهنگی معکوس صحبت کنیم، و او
17:56
mentioned it first before we started talking about it.
345
1076000
3320
قبل از شروع صحبت در مورد آن، ابتدا به آن اشاره کرد.
17:59
So, I said, "Oh, that's a great segue," because she jumped to the next topic first.
346
1079320
4910
بنابراین، من گفتم: "اوه، این یک سریال عالی است"، زیرا او ابتدا به موضوع بعدی پرید.
18:04
She made that transition.
347
1084230
1400
او این انتقال را انجام داد.
18:05
Dan: Sometimes, we use this as a joke.
348
1085630
2590
دن: گاهی از این به عنوان شوخی استفاده می کنیم.
18:08
Like, let's say somebody was saying, "I'm really bored."
349
1088220
3699
مثلاً فرض کنید کسی می‌گفت: "من واقعاً حوصله‌ام سر رفته است."
18:11
And you said, "Well, good thing we're about to go to Disneyland."
350
1091919
3610
و تو گفتی، "خوب، خوب است که ما در شرف رفتن به دیزنی لند هستیم."
18:15
Vanessa: Sure.
351
1095529
1000
ونسا: حتما.
18:16
Dan: That person can say, "Nice segue."
352
1096529
2890
دن: آن شخص می‌تواند بگوید، "سنگ خوب".
18:19
Stuff like that can happen sometimes, but- Vanessa: Sure.
353
1099419
2651
چنین چیزهایی ممکن است گاهی اتفاق بیفتد، اما - ونسا: مطمئنا.
18:22
You might hear that on- Dan: ... usually, it's more formal.
354
1102070
1660
ممکن است بشنوید که on- Dan: ... معمولاً رسمی تر است.
18:23
Vanessa: You might hear that on TV shows.
355
1103730
1850
ونسا: ممکن است این را در برنامه های تلویزیونی بشنوید.
18:25
You've got the joke version, or you've got the more formal transition version.
356
1105580
5120
شما نسخه شوخی یا نسخه رسمی تر انتقال را دارید.
18:30
Great.
357
1110700
1000
عالی.
18:31
Let's watch that clip.
358
1111700
1000
بیا اون کلیپ رو ببینیم
18:32
I think that's a good segue to the next thing of, when have you experienced reverse culture
359
1112700
5569
من فکر می‌کنم که این نشانه خوبی برای مورد بعدی است، اینکه چه زمانی شوک فرهنگی معکوس را تجربه
18:38
shock?
360
1118269
1000
کرده‌اید؟
18:39
So, coming back from the Argentina Korea experience that you asked, did you experience any of
361
1119269
6601
بنابراین، پس از بازگشت از تجربه کره آرژانتین که پرسیدید، آیا هیچ کدام از
18:45
that?
362
1125870
1000
آن ها را تجربه کردید؟
18:46
The 14th expression we're going to talk about is 24/7.
363
1126870
5100
چهاردهمین عبارتی که قرار است در مورد آن صحبت کنیم 24/7 است.
18:51
We often pronounce this 24, the t gets dropped.
364
1131970
4909
ما اغلب این را 24 تلفظ می کنیم، t می افتد.
18:56
We say 24/7, and that just means all the time.
365
1136879
3760
ما می گوییم 24/7، و این فقط به معنای همیشه است.
19:00
24 hours a day, seven days a week, all the time.
366
1140639
4211
24 ساعت شبانه روز، هفت روز هفته، تمام وقت.
19:04
Maybe you could say, "I love watermelon so much, I could eat it 24/7.
367
1144850
6630
شاید بتوانید بگویید: "من خیلی هندوانه را دوست دارم، می توانم آن را 24 ساعته بخورم.
19:11
I could eat it nonstop."
368
1151480
1360
می توانم آن را بی وقفه بخورم."
19:12
That might be true for me, I love watermelon.
369
1152840
1910
این ممکن است برای من صادق باشد، من عاشق هندوانه هستم.
19:14
Dan: Right, yeah.
370
1154750
1210
دن: درسته، آره.
19:15
This expression, some people use it to exaggerate things a lot.
371
1155960
5689
این تعبیر را بعضی ها برای اغراق زیاد به کار می برند.
19:21
If you asked your friend, "How often do you play video games?"
372
1161649
4681
اگر از دوستتان بپرسید "چند وقت یکبار بازی های ویدئویی انجام می دهید؟"
19:26
If he wanted to exaggerate, he'd say, "I play 24/7, man.
373
1166330
3500
اگر می خواست اغراق کند، می گفت: "من 24 ساعته بازی می کنم ،
19:29
All the time."
374
1169830
1169
همیشه."
19:30
Vanessa: Yes, all the time.
375
1170999
1441
ونسا: بله، همیشه.
19:32
Great.
376
1172440
1000
عالی.
19:33
Let's watch the clip.
377
1173440
1000
بیا کلیپ رو ببینیم
19:34
Sharice: When you're- Vanessa: Oh, Argentinian transportation went
378
1174440
1000
شریس: وقتی تو هستی- ونسا: اوه، حمل و نقل آرژانتینی
19:35
longer?
379
1175440
1000
طولانی تر شد؟
19:36
Sharice: Just all night.
380
1176440
1000
شریس: فقط تمام شب.
19:37
All day, 24/7.
381
1177440
1000
تمام روز، 24/7.
19:38
Vanessa: Wow!
382
1178440
1000
ونسا: وای!
19:39
Sharice: So, you would have to think, "Okay, I got to go home now."
383
1179440
1719
شریس: بنابراین، باید فکر کنید، "باشه، من باید الان به خانه بروم."
19:41
But- Vanessa: The 15th expression we're going to
384
1181159
2360
اما ونسا: پانزدهمین عبارتی که در
19:43
talk about is, to open a lot of doors.
385
1183519
4061
مورد آن صحبت خواهیم کرد این است که درهای زیادی را باز کنیم.
19:47
That means, to have more opportunities.
386
1187580
2130
یعنی فرصت های بیشتری داشته باشیم.
19:49
So, you can imagine that your life is going through a new door, or you have a lot of options
387
1189710
5750
بنابراین، می توانید تصور کنید که زندگی شما از دری جدید می گذرد یا گزینه های زیادی
19:55
in front of you.
388
1195460
1569
پیش روی شماست.
19:57
For example, getting a college degree ... In the US, we say college, it's just university.
389
1197029
7270
مثلا گرفتن مدرک دانشگاهی... در آمریکا می گوییم کالج، فقط دانشگاه است.
20:04
Getting a college degree opens a lot of doors.
390
1204299
3461
گرفتن مدرک دانشگاهی درهای زیادی را باز می کند.
20:07
You have more options for the type of job that you might want to get, ideally.
391
1207760
4529
در حالت ایده آل، گزینه های بیشتری برای نوع شغلی که ممکن است بخواهید به دست آورید، دارید.
20:12
Dan: Right.
392
1212289
1000
دن: درسته
20:13
Or for us, because we went to South Korea, we saved a lot of money.
393
1213289
4090
یا برای ما چون به کره جنوبی رفتیم پول زیادی پس انداز کردیم.
20:17
So, we could say, "The money we saved opened a lot of doors for us to do what we want with
394
1217379
5461
بنابراین، می‌توانیم بگوییم، "پولی که پس انداز کردیم، درهای زیادی را به روی ما باز کرد تا بتوانیم با زندگی خود آنچه را که می‌خواهیم انجام
20:22
our lives."
395
1222840
1589
دهیم."
20:24
Vanessa: Excellent, yeah.
396
1224429
1000
ونسا: عالی، آره.
20:25
Or you could say, "Learning English opens a lot of doors, because you can communicate
397
1225429
4690
یا می توانید بگویید: "یادگیری زبان انگلیسی درهای زیادی را باز می کند، زیرا می توانید
20:30
with a lot of people around the world."
398
1230119
2030
با افراد زیادی در سراسر جهان ارتباط برقرار کنید."
20:32
Dan: That's a good one.
399
1232149
1000
دن: این یکی خوبه.
20:33
Vanessa: You want to improve your English because you want to open a lot of doors in
400
1233149
3730
ونسا: شما می خواهید انگلیسی خود را بهبود بخشید زیرا می خواهید درهای زیادی
20:36
your life.
401
1236879
1150
را در زندگی خود باز کنید.
20:38
Let's watch the clip.
402
1238029
1000
بیا کلیپ رو ببینیم
20:39
Sharice: Also, at least in Argentina, I understood what people were saying, and I could communicate.
403
1239029
5351
شریس: همچنین، حداقل در آرژانتین، من می‌فهمیدم مردم چه می‌گویند و می‌توانستم ارتباط برقرار کنم.
20:44
Even though it wasn't my first language, at least I could communicate with people.
404
1244380
2669
با اینکه زبان اول من نبود، حداقل می توانستم با مردم ارتباط برقرار کنم.
20:47
Vanessa: That makes a huge difference though, like connecting with the culture, if you can
405
1247049
3431
ونسا: اگر بتوانید زبان را بفهمید، این تفاوت بزرگی ایجاد می کند، مانند ارتباط با فرهنگ
20:50
understand the language.
406
1250480
1000
.
20:51
Sharice: I know, it opened a lot of doors.
407
1251480
2319
شریس: می دانم، درهای زیادی را باز کرد.
20:53
So, when I went to Korea, I felt very closed.
408
1253799
5230
بنابراین، وقتی به کره رفتم، احساس می کردم خیلی بسته شده ام.
20:59
I couldn't communicate with anyone, I didn't really know what was going on.
409
1259029
3081
نمی‌توانستم با کسی ارتباط برقرار کنم، واقعاً نمی‌دانستم چه خبر است.
21:02
There's a lot of cultural difference too.
410
1262110
2289
تفاوت فرهنگی هم زیاد است.
21:04
Vanessa: The 16th word is, social interaction.
411
1264399
5301
ونسا: کلمه شانزدهم، تعامل اجتماعی است.
21:09
I want you to notice that I pronounce to this interaction.
412
1269700
2790
می خواهم توجه داشته باشید که من این تعامل را اعلام می کنم.
21:12
The t, again, gets dropped.
413
1272490
3500
t، دوباره، می شود کاهش یافته است.
21:15
It's not interaction, you say interaction.
414
1275990
2439
این تعامل نیست، شما می گویید تعامل.
21:18
That just means communicating with people.
415
1278429
2250
این فقط به معنای برقراری ارتباط با مردم است.
21:20
When you go to the post office or the grocery store, you have to have social interaction,
416
1280679
5301
وقتی به اداره پست یا خواربار فروشی می روید، باید تعامل اجتماعی داشته
21:25
you have to talk with people.
417
1285980
2760
باشید، باید با مردم صحبت کنید.
21:28
And that's part of life.
418
1288740
1230
و این بخشی از زندگی است.
21:29
Dan: People would often use this if they want to see people.
419
1289970
4669
دن: مردم اگر بخواهند مردم را ببینند اغلب از این استفاده می کنند.
21:34
They'd say, "I need some social interaction."
420
1294639
3211
آنها می گفتند: "من به تعامل اجتماعی نیاز دارم."
21:37
Another way I've heard this a lot is with children.
421
1297850
3250
راه دیگری که من این را زیاد شنیده ام مربوط به کودکان است.
21:41
So, they would say, "My child needs some social interaction, because I want him to fit in
422
1301100
5789
بنابراین، آنها می گفتند: "فرزند من به تعامل اجتماعی نیاز دارد ، زیرا من می خواهم او
21:46
with society and go to school.
423
1306889
2061
با جامعه سازگار شود و به مدرسه برود.
21:48
So, he needs to go to school to get some social interaction."
424
1308950
3849
بنابراین، او باید به مدرسه برود تا کمی تعامل اجتماعی داشته باشد."
21:52
Used to be a pretty common way to use that.
425
1312799
2490
یک روش بسیار رایج برای استفاده از آن بود.
21:55
Vanessa: Yeah, talking about kids and getting along with other people.
426
1315289
3620
ونسا: آره، در مورد بچه ها صحبت می کنم و با دیگران کنار می آییم.
21:58
Excellent.
427
1318909
1000
عالی
21:59
Let's watch the clip.
428
1319909
1000
بیا کلیپ رو ببینیم
22:00
Sharice: Just, I wasn't prepared for so much social interaction.
429
1320909
4380
شریس: فقط، من برای این همه تعامل اجتماعی آماده نبودم.
22:05
Vanessa: In English, or just ...? Sharice: In English.
430
1325289
2890
ونسا: به انگلیسی، یا فقط...؟ Sharice: به زبان انگلیسی.
22:08
I think that's what it was.
431
1328179
1671
فکر کنم همین بود.
22:09
Just, there's so many people and I kept feeling like people were listening to me, or watching
432
1329850
4789
فقط، افراد زیادی هستند و من مدام احساس می کردم که مردم به من گوش می دهند، یا به
22:14
me strangely.
433
1334639
1000
طرز عجیبی مرا تماشا می کنند.
22:15
Because, in Korea, people would look at me at least.
434
1335639
2631
چون در کره، مردم حداقل به من نگاه می کردند .
22:18
At least know that there's a foreigner- Vanessa: Because you're not Korean.
435
1338270
3539
حداقل بدان که یک خارجی وجود دارد - ونسا: چون تو کره ای نیستی.
22:21
Sharice: Right.
436
1341809
1000
شریس: درست است.
22:22
Vanessa: The 17th expression is the word assume.
437
1342809
2560
ونسا: هفدهمین عبارت، کلمه فرض است.
22:25
It simply means to guess something.
438
1345369
2611
به سادگی به معنای حدس زدن چیزی است.
22:27
If you don't know something, you could assume what's actually happening.
439
1347980
5720
اگر چیزی را نمی دانید، می توانید فرض کنید که واقعاً چه اتفاقی می افتد.
22:33
For example, if your friend is late coming to your house, you don't really know why your
440
1353700
6790
به عنوان مثال، اگر دوست شما دیر به خانه شما می آید، شما واقعاً نمی دانید که چرا
22:40
friend is late, but you could say, "Oh, I assume it's because of traffic."
441
1360490
5250
دوست شما دیر کرده است، اما می توانید بگویید: "اوه، فکر می کنم به خاطر ترافیک باشد."
22:45
Or, "I assume it's because her husband likes to take his time and go slowly when he's getting
442
1365740
7750
یا، "من فرض می‌کنم به این دلیل است که شوهرش دوست دارد وقتی برای رفتن به جایی آماده می‌شود وقت بگذارد و آرام آرام
22:53
ready to go somewhere."
443
1373490
1130
برود."
22:54
Dan: Who does that?
444
1374620
1000
دن: کی اینکارو میکنه؟
22:55
Vanessa: I don't know.
445
1375620
1000
ونسا: نمی دانم.
22:56
Dan: Well, yeah, this word has some negative connotations to it, I'd say.
446
1376620
5820
دن: خوب، بله ، من می گویم این کلمه معانی منفی دارد.
23:02
A lot of times people use this in a negative way, right?
447
1382440
3079
بسیاری از اوقات مردم از این به صورت منفی استفاده می کنند، درست است؟
23:05
So, my teacher, and don't share this with your kids, would say to me, "Don't assume.
448
1385519
6221
بنابراین، معلم من، و این را با بچه های خود در میان نگذارید، به من می گوید: "تصور نکن،
23:11
If you assume, you make an ass out of you and me."
449
1391740
4519
اگر فرض کنی، از من و خودت یک الاغ درست می کنی."
23:16
If you look at that word you can read that it's A-S-S-U-M-E, you and me.
450
1396259
6760
اگر به آن کلمه نگاه کنید می توانید بخوانید که A-S-S-U-M-E است، من و شما.
23:23
So, it's a funny joke to remind you, don't assume.
451
1403019
4230
بنابراین، این یک شوخی خنده دار است که به شما یادآوری می کنم، فرض نکنید .
23:27
Don't guess what people are doing, right?
452
1407249
2851
حدس نزنید که مردم چه کار می کنند، درست است؟
23:30
If you see somebody and they look really sad, and you think, "Oh, they're probably sad because
453
1410100
6659
اگر کسی را می بینید و او واقعاً غمگین به نظر می رسد، و فکر می کنید، "اوه، او احتمالاً به
23:36
they broke up with their boyfriend," something like that.
454
1416759
2561
خاطر جدایی از دوست پسرش ناراحت است"، چیزی شبیه به این.
23:39
That's- Vanessa: But you don't know.
455
1419320
1000
این- ونسا: اما تو نمی دانی.
23:40
Dan: Yeah, you don't know, so you're assuming.
456
1420320
2599
دن: آره، تو نمی دانی، پس فرض می کنی.
23:42
It usually is a negative thing, I'd say.
457
1422919
2120
من می گویم معمولاً یک چیز منفی است.
23:45
Vanessa: Right.
458
1425039
1000
ونسا: درسته.
23:46
I think the connotations of that are also that, in a relationship, you should talk about
459
1426039
6850
من فکر می کنم مفاهیم آن نیز این است که، در یک رابطه، باید در مورد
23:52
it.
460
1432889
1000
آن صحبت کنید.
23:53
You should communicate when there's problems, you shouldn't assume or guess what the problem
461
1433889
4721
شما باید وقتی مشکلی وجود دارد ارتباط برقرار کنید، نباید تصور کنید یا حدس بزنید مشکل
23:58
is.
462
1438610
1319
چیست.
23:59
If my dad seemed upset at me, I shouldn't ignore it, or assume that he's upset at me
463
1439929
13490
اگر پدرم از من ناراحت بود، نباید نادیده بگیرم یا تصور کنم که او به
24:13
because of something else.
464
1453419
1401
خاطر چیز دیگری از من ناراحت است.
24:14
I should just talk to him, and say, "Hey, why are you upset?
465
1454820
2790
فقط باید باهاش ​​حرف بزنم و بگم "هی چرا ناراحتی؟
24:17
What's happening?
466
1457610
1220
چی شده؟
24:18
What's going on?"
467
1458830
1000
چه خبره؟"
24:19
Dan: Right.
468
1459830
1000
دن: درسته
24:20
Vanessa: I shouldn't assume, I should talk to him before I come to any conclusions.
469
1460830
5760
ونسا: نباید تصور کنم، قبل از اینکه به نتیجه ای برسم باید با او صحبت کنم.
24:26
You can assume, "Oh, I assume my friends are going to be late because they're in traffic."
470
1466590
4589
شما می توانید فرض کنید، "اوه، من فرض می کنم دوستان من دیر می آیند زیرا آنها در ترافیک هستند."
24:31
That's okay, a very neutral way to use it.
471
1471179
2830
اشکالی ندارد، روشی بسیار خنثی برای استفاده از آن.
24:34
But you could also have it in a negative way, talking about relationships.
472
1474009
4081
اما شما همچنین می توانید آن را به صورت منفی داشته باشید، در مورد روابط صحبت کنید.
24:38
Excellent.
473
1478090
1000
عالی
24:39
Let's watch the clip.
474
1479090
1000
بیا کلیپ رو ببینیم
24:40
Sharice: I guess I assume that people are still doing that, although now I'm not standing
475
1480090
3880
شریس: حدس می‌زنم که مردم همچنان این کار را انجام می‌دهند، اگرچه اکنون من
24:43
out as a foreigner.
476
1483970
2240
به عنوان یک خارجی برجسته نیستم.
24:46
But I still felt like these eyes were watching me, and I felt really ... It just is a strange
477
1486210
7299
اما هنوز احساس می‌کردم این چشم‌ها مرا تماشا می‌کنند، و احساس می‌کردم واقعاً... لحظه‌ای عجیب
24:53
moment of life.
478
1493509
1030
از زندگی است.
24:54
Vanessa: Number 18 is, to nit pick.
479
1494539
4051
ونسا: شماره 18 است، به نیت انتخاب.
24:58
To nit pick.
480
1498590
1189
برای نیت انتخاب کنید.
24:59
This means, to get upset or to annoy someone about unimportant details.
481
1499779
5451
این به این معنی است که در مورد جزئیات بی‌اهمیت ناراحت شوید یا کسی را آزار دهید .
25:05
Dan: Very annoying.
482
1505230
1909
دن: خیلی آزاردهنده.
25:07
Vanessa: Yes, it's quite annoying.
483
1507139
2881
ونسا: بله، خیلی آزاردهنده است.
25:10
For example, going back to the example I gave about Dan not doing the laundry, if Dan didn't
484
1510020
8000
مثلا برگردم به مثالی که زدم در مورد شستن لباس دان، اگر دن
25:18
do the laundry one day, and then the next day he didn't do it, it's not a big deal,
485
1518020
6340
یک روز لباس را نشویید و روز بعد این کار را نکرد، چیز مهمی نیست،
25:24
I have other clothes I can wear.
486
1524360
2449
من لباس های دیگری دارم. من می توانم بپوشم.
25:26
But I might say, "You never do the laundry, why aren't you doing the laundry?
487
1526809
4090
اما ممکن است بگویم، "شما هرگز لباس‌ها را نمی‌شوی، چرا لباس‌ها را نمی‌شوی؟
25:30
I can't believe you're not doing the laundry."
488
1530899
4640
باورم نمی‌شود که لباس‌ها را نمی‌شوی."
25:35
Your face.
489
1535539
2091
صورتت.
25:37
This is nit picking, it's not an important thing, but I feel annoyed about it.
490
1537630
6549
این چیدن نیش است، چیز مهمی نیست، اما من در مورد آن احساس ناراحتی می کنم.
25:44
And then he's going to feel annoyed about it too.
491
1544179
2330
و سپس او نیز در مورد آن احساس ناراحتی می کند.
25:46
Dan: Yeah.
492
1546509
1000
دن: آره
25:47
It often has to do with looks as well, I think, right?
493
1547509
2660
من فکر می کنم اغلب به ظاهر نیز مربوط می شود، درست است؟
25:50
So, "Why are you wearing your hair like that?"
494
1550169
2711
پس "چرا موهاتو اینطوری میزنی؟"
25:52
Or, "Do you have to wear blue today?"
495
1552880
2779
یا "آیا امروز باید آبی بپوشی؟"
25:55
This kind of stuff.
496
1555659
1000
این جور چیزا
25:56
Vanessa: Blue.
497
1556659
1000
ونسا: آبی.
25:57
Dan: Yeah, "Blue, ew!"
498
1557659
1671
دن: آره، "آبی، او!"
25:59
That's nit picking.
499
1559330
1000
این چیدن خالص است.
26:00
Or if you clean the table and there's a little spot on the table, and you're like, "You missed
500
1560330
4819
یا اگر میز را تمیز می‌کنید و یک نقطه کوچک روی میز وجود دارد، و می‌گویید: «
26:05
a spot," that would be nit picking.
501
1565149
1931
یک نقطه را از دست دادی»، این امر به‌عنوان یک خرده‌چینی است.
26:07
Vanessa: That's terrible.
502
1567080
1000
ونسا: این وحشتناک است.
26:08
When someone cleans the house and then another person says, "Oh, why is it dirty here?"
503
1568080
4969
وقتی یکی خونه رو تمیز میکنه و بعد یکی دیگه میگه آخه چرا اینجا کثیفه؟
26:13
Oh, that's terrible.
504
1573049
1710
اوه، این وحشتناک است.
26:14
Yes, well- Dan: Nobody likes nit pickers.
505
1574759
2591
بله، خوب- دن: هیچ کس از جمع کننده های نیش خوشش نمی آید.
26:17
Vanessa: Nobody likes nit pickers, don't be a nit picker.
506
1577350
2809
ونسا: هیچ‌کس نی‌ته‌چین را دوست ندارد، اهل نیش‌چین نباش.
26:20
Dan: Don't do it.
507
1580159
1350
دن: اینکارو نکن
26:21
Vanessa: And for the record, I was wearing this blue shirt before Dan wore his blue shirt.
508
1581509
7621
ونسا: و برای ثبت، قبل از اینکه دن پیراهن آبی خود را بپوشد، این پیراهن آبی را می پوشیدم.
26:29
Dan: I'm just a copy cat.
509
1589130
1570
دن: من فقط یک گربه کپی هستم.
26:30
Vanessa: A copy cat.
510
1590700
1000
ونسا: یک گربه کپی.
26:31
All right, let's watch the clip.
511
1591700
2010
باشه بیا کلیپ رو ببینیم
26:33
For me, it's nit picking small things about American culture, because that's our home
512
1593710
6029
برای من، انتخاب چیزهای کوچک در مورد فرهنگ آمریکایی نیست، زیرا این فرهنگ خانگی ماست
26:39
culture that I didn't nit pick about before, like-
513
1599739
3082
که قبلاً درباره آن انتخاب نکرده بودم، مانند -
26:42
Number 19 is, to be pissed off.
514
1602821
2999
شماره 19، عصبانی شدن است.
26:45
And just to let you know, this is American slang that means to be angry.
515
1605820
6400
و فقط برای اطلاع شما، این یک زبان عامیانه آمریکایی است که به معنای عصبانی بودن است.
26:52
It's not a bad word, but I don't recommend using it at work.
516
1612220
4319
این کلمه بدی نیست، اما استفاده از آن در محل کار را توصیه نمی کنم.
26:56
It could be a little bit uncomfortable around people who you don't know very well too, so
517
1616539
7511
ممکن است در اطراف افرادی که شما آنها را به خوبی نمی شناسید کمی ناراحت کننده باشد،
27:04
I recommend just using this around friends.
518
1624050
2430
بنابراین توصیه می کنم فقط از این در اطراف دوستان استفاده کنید.
27:06
Personally, I use this to talk about strong emotions.
519
1626480
5040
من شخصاً از این برای صحبت در مورد احساسات قوی استفاده می کنم.
27:11
So, sometimes you don't want to say a bad word, but you want to say something else.
520
1631520
4359
بنابراین، گاهی اوقات شما نمی خواهید یک کلمه بد بگویید، اما می خواهید چیز دیگری بگویید.
27:15
This is, I think, an in between word.
521
1635879
3270
به نظر من این یک کلمه میانی است.
27:19
It's- Dan: Yeah, not quite a bad.
522
1639149
1041
این- دن: آره، خیلی بد نیست.
27:20
Vanessa: ... not a bad word, but it's not a simple word.
523
1640190
5260
ونسا: ... کلمه بدی نیست، اما کلمه ساده ای نیست.
27:25
An example might be, "When I was watching the soccer game and the referee made a bad
524
1645450
8530
یک مثال ممکن است این باشد: "وقتی داشتم بازی فوتبال را تماشا می کردم و داور
27:33
call for my team, I was so pissed off.
525
1653980
2620
با تیمم تماس بدی گرفت، خیلی عصبانی بودم.
27:36
I couldn't believe that my team got a bad call."
526
1656600
3470
باورم نمی شد که تیمم تماس بدی دریافت کرده باشد."
27:40
I think that's a pretty good example of using that pissed off, "I was angry."
527
1660070
3880
من فکر می کنم این یک مثال خوب برای استفاده از عصبانیت "من عصبانی بودم" است.
27:43
Dan: Yeah.
528
1663950
1000
دن: آره
27:44
But I would say you don't always use it in frivolous times either.
529
1664950
3609
اما می‌توانم بگویم همیشه در مواقع بی‌اهمیت نیز از آن استفاده نمی‌کنید .
27:48
Like, if you're really angry with somebody, you would say, "I'm pissed at you."
530
1668559
6240
مثلاً اگر واقعاً از دست کسی عصبانی هستید، می‌گویید: «از دستت عصبانی هستم».
27:54
Right, pissed, with a t.
531
1674799
1921
راست، عصبانی، با تی.
27:56
Vanessa: Pissed.
532
1676720
1000
ونسا: عصبانی.
27:57
"I'm just- Dan: So, "I was really pissed off at this
533
1677720
1959
"من فقط- دن: بنابراین، "من واقعاً از دست این
27:59
person."
534
1679679
1000
شخص عصبانی بودم."
28:00
It can be really strong, but it can also be ... Just depends on how you say it, how serious
535
1680679
6480
این می تواند واقعاً قوی باشد، اما می تواند هم باشد ... فقط بستگی به نحوه گفتن و جدی بودن
28:07
it is.
536
1687159
1000
آن دارد.
28:08
Vanessa: Right, right.
537
1688159
1000
ونسا: درست، درست است.
28:09
To explain a little bit about the word that Dan used, frivolous.
538
1689159
3191
برای توضیح کمی در مورد کلمه ای که دن استفاده کرد، بیهوده،
28:12
Frivolous, because this is a vocabulary video, frivolous means an important situation.
539
1692350
5319
بیهوده، چون این یک ویدیوی واژگانی است، بیهوده به معنای موقعیت مهم است.
28:17
So, even though sports are fun, it's not the most important thing in the world, so this
540
1697669
5950
بنابراین، اگرچه ورزش سرگرم کننده است، اما مهم ترین چیز در جهان نیست. ، پس این
28:23
would be a frivolous situation.
541
1703619
3141
یک موقعیت بیهوده خواهد بود.
28:26
But maybe in your relationship, or with your friends, you were pissed at him, or you were
542
1706760
4810
اما شاید در رابطه خود یا با دوستانتان از دست او عصبانی شده باشید یا از
28:31
pissed at someone.
543
1711570
1059
کسی عصبانی شده باشید.
28:32
Dan: Right.
544
1712629
1000
دن: درست است.
28:33
Vanessa: That could be serious.
545
1713629
1000
ونسا: این می تواند جدی
28:34
So, we could use it in both those situations.
546
1714629
2660
باشد. در هر دو موقعیت.
28:37
Let's watch the clip.
547
1717289
1531
بیایید این کلیپ را
28:38
Comparing it to good things from the culture that I came from, and being like, "Oh, why
548
1718820
5010
ببینیم. مقایسه آن با چیزهای خوب از فرهنگی که از آن آمده‌ام و این که "اوه،
28:43
is my culture like this?"
549
1723830
1770
چرا فرهنگ من اینگونه است؟"
28:45
So pissed off about it.
550
1725600
1420
خیلی از این موضوع عصبانی شده است
28:47
Sharice: Right.
551
1727020
1000
28:48
And you realized, "Well, they don't know that maybe it's better to bring your own bag, bring
552
1728020
3783
. فهمید: "خب، آنها نمی دانند که شاید بهتر باشد کیف خودت را بیاوری،
28:51
a little card, and just- Vanessa: Number 20 is, to be neither here
553
1731803
6186
یک کارت کوچک بیاوری، و فقط - ونسا: شماره 20 این است که نه اینجا
28:57
nor there.
554
1737989
1410
و نه آنجا باشی. .
28:59
That just means, it doesn't matter.
555
1739399
2020
این فقط به این معنی است که مهم نیست.
29:01
"Where do you want to eat tonight?
556
1741419
1480
"امشب کجا میخوای بخوری
29:02
Do you want to go to the Italian place, or Japanese place?"
557
1742899
3480
؟ میخوای بری ایتالیایی یا ژاپنی؟"
29:06
"Well, neither here nor there."
558
1746379
1471
"خب، نه اینجا و نه آنجا."
29:07
You can cut it and just say, "Neither here nor there."
559
1747850
4350
می توانید آن را برش دهید و فقط بگویید: «نه اینجا و نه آنجا».
29:12
Neither here nor there.
560
1752200
1030
نه اینجا نه آنجا.
29:13
"It's neither here nor there.
561
1753230
1410
نه اینجاست نه اونجا.
29:14
To me, it doesn't matter."
562
1754640
1469
برای من مهم نیست.
29:16
Dan: Yeah.
563
1756109
1420
دن: آره
29:17
You could also say it if something is irrelevant, or-
564
1757529
3030
شما همچنین می توانید آن را بگویید اگر چیزی نامربوط است، یا -
29:20
Vanessa: Unimportant.
565
1760559
1161
ونسا: بی اهمیت.
29:21
Dan: Yeah, unimportant to the topic that you're talking about.
566
1761720
4240
دن: بله، برای موضوعی که شما در مورد آن صحبت می کنید بی اهمیت است .
29:25
So, if you were saying, "I need to study really hard for my test."
567
1765960
5040
بنابراین، اگر می‌گویید، "برای آزمونم باید خیلی سخت مطالعه کنم."
29:31
And you're like, "What do you want for dinner?"
568
1771000
1940
و شما می گویید "برای شام چه می خواهید؟"
29:32
Vanessa: "Oh, it's neither here nor there- Dan: That's neither here nor there, no.
569
1772940
3589
ونسا: "اوه، نه اینجاست نه اونجا- دن: نه اینجاست نه اونجا، نه.
29:36
Vanessa: ... I need to study."
570
1776529
1330
ونسا:... من باید درس بخونم."
29:37
Dan: So, that's one way to use it.
571
1777859
1851
دن: بنابراین، این یکی از راه های استفاده از آن است.
29:39
Vanessa: Excellent.
572
1779710
1000
ونسا: عالی.
29:40
Let's watch the clip.
573
1780710
1000
بیا کلیپ رو ببینیم
29:41
I mean, this, in a way, is neither here nor there, but it's one of those things that when
574
1781710
3620
منظورم این است که این، به نوعی، نه اینجاست و نه آنجا، اما یکی از آن چیزهایی است که وقتی
29:45
you come back to your own culture and see that, you can feel overwhelmed.
575
1785330
4579
به فرهنگ خودت برگردی و آن را ببینی، ممکن است احساس غرق شدن کنی.
29:49
And I think that's a night of reverse culture shock, is being overwhelmed by something you
576
1789909
6301
و من فکر می کنم که این یک شب شوک فرهنگی معکوس است ، غرق شدن توسط چیزی که
29:56
thought would be normal.
577
1796210
2209
فکر می کردید طبیعی است.
29:58
Number 21 is, to ease something.
578
1798419
3151
شماره 21، آسان کردن چیزی است.
30:01
Usually, we say to ease my mind, because it makes you feel more comfortable.
579
1801570
4770
معمولاً می گوییم خیالم را راحت کنم، چون خیالت راحت تر می شود.
30:06
And that just means, yeah, to make you feel comfortable, to make something easier.
580
1806340
4150
و این فقط به این معنی است که، بله، به شما احساس راحتی می‌کند، چیزی را آسان‌تر می‌کند.
30:10
You might say, "When I was traveling to a foreign country, I didn't know how to communicate
581
1810490
9710
ممکن است بگویید: "وقتی به یک کشور خارجی سفر می کردم، نمی دانستم چگونه با مردم ارتباط برقرار
30:20
with people, so I bought a guidebook that had some translations.
582
1820200
6569
کنم، بنابراین یک کتاب راهنما خریدم که چند ترجمه داشت.
30:26
And that eased my mind, because I wasn't nervous anymore to meet new people or to ask for directions,
583
1826769
6721
و این خیالم را راحت کرد، زیرا دیگر برای ملاقات عصبی نبودم. افراد جدید یا راهنمایی بپرسم،
30:33
because I had this guide book.
584
1833490
1000
زیرا این
30:34
The guide book helped to ease my mind."
585
1834490
2919
کتاب راهنما را داشتم.
30:37
Dan: Right.
586
1837409
1000
دن: درسته
30:38
Yeah, when I think of this word, I think of slowing down a little bit to make something
587
1838409
5031
آره، وقتی به این کلمه فکر می‌کنم، به این فکر می‌کنم که کمی سرعتم را کم کنم تا چیزی
30:43
easier.
588
1843440
1020
آسان‌تر شود.
30:44
You can also say, "I eased into it."
589
1844460
4459
شما همچنین می توانید بگویید: "من راحت شدم."
30:48
So, slow down into this, don't rush.
590
1848919
4091
بنابراین، سرعت خود را کاهش دهید، عجله نکنید.
30:53
So, "I eased into my homework."
591
1853010
3080
بنابراین، "من به تکالیف خود را آسان کردم."
30:56
You didn't just rush and do it, you slowly took your time and made it easier for yourself.
592
1856090
5760
شما فقط عجله نکردید و این کار را انجام ندادید، آرام آرام وقت خود را گرفتید و کار را برای خود آسان کردید.
31:01
Vanessa: "Yeah, I eased into my homework."
593
1861850
2100
ونسا: "آره، تکالیفم را راحت کردم."
31:03
"My mom helped to ease my mind, because she gave me some advice about my homework."
594
1863950
6209
"مامانم به من کمک کرد تا خیالم راحت شود، زیرا او در مورد تکالیفم به من توصیه هایی کرد."
31:10
Dan: Right.
595
1870159
1000
دن: درسته
31:11
Vanessa: Great ways.
596
1871159
1000
ونسا: راه های عالی.
31:12
Let's watch the clip.
597
1872159
1000
بیا کلیپ رو ببینیم
31:13
Sharice: There are certain things you can do to prepare for it, I don't think you can
598
1873159
4000
شریس: کارهای خاصی وجود دارد که می توانید برای آماده شدن برای آن انجام دهید، فکر نمی کنم بتوانید
31:17
completely avoid it.
599
1877159
1000
کاملاً از آن اجتناب کنید.
31:18
But I at least that these things are going to be issues for me.
600
1878159
4110
اما من حداقل می دانم که این چیزها برای من مشکل خواهد بود.
31:22
So, what can I do to ease the difficulty?
601
1882269
3120
بنابراین، برای کاهش سختی چه کاری می توانم انجام دهم؟
31:25
For example, public transportation- Vanessa: Number 22 is, to face something.
602
1885389
6270
به عنوان مثال، حمل و نقل عمومی - ونسا: شماره 22، روبرو شدن با چیزی است.
31:31
This means you're going to be challenged by something, you're going to encounter something
603
1891659
5620
این بدان معناست که شما با چیزی به چالش کشیده خواهید شد، با چیزی
31:37
that's difficult.
604
1897279
2171
که دشوار است روبرو خواهید شد.
31:39
Maybe if you start a new job, you're probably going to face a lot of challenges because
605
1899450
4979
شاید اگر یک کار جدید را شروع کنید، احتمالاً با چالش های زیادی روبرو
31:44
you're going to have new responsibilities.
606
1904429
2661
خواهید شد زیرا مسئولیت های جدیدی در پیش خواهید داشت.
31:47
You're going to have to get along with new coworkers or your boss, you're going to be
607
1907090
3699
شما باید با همکاران جدید یا رئیس خود کنار بیایید،
31:50
faced with a lot of things.
608
1910789
1850
با چیزهای زیادی روبرو خواهید شد.
31:52
You're going to face difficult situations.
609
1912639
2640
با شرایط سختی روبرو خواهید شد.
31:55
Dan: Yeah.
610
1915279
1000
دن: آره
31:56
This is a good expression, it's about being brave or confident, I think.
611
1916279
4911
این بیان خوبی است، به نظر من شجاعت یا اعتماد به نفس است.
32:01
Some people say, "Face your fears," so, you've got to challenge yourself, right?
612
1921190
4949
برخی از مردم می گویند، "با ترس های خود روبرو شوید"، بنابراین، شما باید خود را به چالش بکشید، درست است؟
32:06
You'll look right at it and you'll do it, right?
613
1926139
2840
شما درست به آن نگاه خواهید کرد و آن را انجام خواهید داد، درست است؟
32:08
Vanessa: Yeah.
614
1928979
1000
ونسا: آره.
32:09
Dan: So, face the situation.
615
1929979
1420
دن: پس با این موقعیت روبرو شو.
32:11
Vanessa: Yes, conquer it.
616
1931399
1610
ونسا: بله، غلبه کن.
32:13
Great.
617
1933009
1000
عالی.
32:14
Let's watch the clip.
618
1934009
1000
بیا کلیپ رو ببینیم
32:15
Dan: Face English.
619
1935009
1000
دن: انگلیسی چهره.
32:16
Sharice: But I'm still going to have to drive, I'm still going to have to face this difficulty,
620
1936009
3451
شاریس: اما من هنوز باید رانندگی کنم، هنوز هم باید با این سختی روبرو شوم
32:19
you could say.
621
1939460
1049
.
32:20
Vanessa: Yeah.
622
1940509
1000
ونسا: آره.
32:21
You're still going to have to do something you don't want to do.
623
1941509
3311
شما هنوز هم باید کاری را انجام دهید که نمی خواهید انجام دهید.
32:24
Sharice: Right, I'm not comfortable or used to doing.
624
1944820
2699
شریس: درست است، من راحت نیستم یا عادت به این کار ندارم.
32:27
Vanessa: Number 23 is, roots.
625
1947519
3650
ونسا: شماره 23 ریشه است.
32:31
Roots.
626
1951169
1000
ریشه ها
32:32
And if you can imagine a plant growing above the ground, under the ground there are roots.
627
1952169
8181
و اگر بتوانید گیاهی را تصور کنید که در بالای زمین رشد می کند، در زیر زمین ریشه هایی وجود دارد.
32:40
This is the base of the plant.
628
1960350
2419
این پایه گیاه است.
32:42
So, that's a similar idea.
629
1962769
2081
بنابراین، این یک ایده مشابه است.
32:44
But when talking about people, so you could say your origin, or your source is in a certain
630
1964850
6529
اما وقتی در مورد مردم صحبت می کنید، می توانید بگویید منشأ شما یا منبع شما در یک
32:51
place.
631
1971379
1000
مکان خاص است.
32:52
My family, originally, 80, 100 years ago, was from Italy.
632
1972379
7811
خانواده من، در اصل، 80، 100 سال پیش ، اهل ایتالیا بودند.
33:00
So, I could say, "My roots are in Italy.
633
1980190
4250
بنابراین، می توانم بگویم، "ریشه من در ایتالیا است.
33:04
I have Italian roots.
634
1984440
2039
من ریشه ایتالیایی دارم.
33:06
I'm not 100% Italian, but I have Italian roots."
635
1986479
5280
من 100% ایتالیایی نیستم، اما ریشه ایتالیایی دارم."
33:11
That's a way you could use it.
636
1991759
1000
این راهی است که می توانید از آن استفاده کنید.
33:12
Dan: Right.
637
1992759
1000
دن: درسته
33:13
I think, usually, when people talk about it, they mean where were you born?
638
1993759
4270
من فکر می کنم، معمولا، وقتی مردم در مورد آن صحبت می کنند، منظورشان این است که شما کجا متولد شده اید؟
33:18
I think.
639
1998029
1161
من فکر می کنم.
33:19
And so, you would ask, "Where are your roots?"
640
1999190
2079
و بنابراین، شما می پرسید: "ریشه های شما کجاست؟"
33:21
And so, "My roots are in California."
641
2001269
3321
و بنابراین، "ریشه من در کالیفرنیا است."
33:24
That's where I was born, but I didn't really grow up there, so I would also say, "I think
642
2004590
5929
آنجا بود که من به دنیا آمدم، اما واقعاً آنجا بزرگ نشدم، بنابراین می‌گویم: "من
33:30
of my roots being in Colorado," another place I spent a lot of my childhood.
643
2010519
4150
به ریشه‌هایم در کلرادو فکر می‌کنم، جایی دیگر که بسیاری از دوران کودکی‌ام را گذراندم.
33:34
So, it's a pretty flexible term.
644
2014669
1941
بنابراین، این یک اصطلاح بسیار انعطاف پذیر است.
33:36
Vanessa: And I think this is a good question that someone might ask you, if you've been
645
2016610
3779
ونسا: و من فکر می‌کنم این سؤال خوبی است که ممکن است کسی از شما بپرسد
33:40
living in the US, for example, for a long time, and you met someone new for the first
646
2020389
7910
، برای مثال، اگر مدت زیادی است که در ایالات متحده زندگی می‌کنید و برای اولین بار با شخص جدیدی آشنا شده‌اید
33:48
time.
647
2028299
1000
.
33:49
They might ask you, "Where are you from?"
648
2029299
1810
آنها ممکن است از شما بپرسند، "از کجا هستید؟"
33:51
But they might ask you, "Where are your roots."
649
2031109
4060
اما ممکن است از شما بپرسند: "ریشه های شما کجاست."
33:55
And this could mean, where did your parents come from, if you were born in the US maybe?
650
2035169
6090
و این می تواند به این معنی باشد که اگر شما در ایالات متحده متولد شده اید، والدین شما از کجا آمده اند؟
34:01
Or, Where are you originally from?
651
2041259
2890
یا اصلا اهل کجا هستید؟
34:04
This is a kind of alternative question to this.
652
2044149
3380
این یک نوع سوال جایگزین برای این است.
34:07
Let's watch the clip.
653
2047529
1000
بیا کلیپ رو ببینیم
34:08
Sharice: Right, it is.
654
2048529
1000
شریس: درست است.
34:09
Vanessa: Most people have in several places.
655
2049529
2251
ونسا: بیشتر مردم در چندین مکان این کار را دارند.
34:11
Even for us, we've lived in the North, and then the South, and we have roots in both
656
2051780
5879
حتی برای ما، ما در شمال و سپس جنوب زندگی کرده‌ایم و ریشه در هر دو
34:17
places.
657
2057659
1000
مکان داریم.
34:18
Sharice: So, I feel like it's hard to come back and feel super connected immediately.
658
2058659
4480
شریس: بنابراین، احساس می‌کنم که بازگشت و احساس ارتباط فوق‌العاده فوراً سخت است.
34:23
Vanessa: Yeah.
659
2063139
1000
ونسا: آره.
34:24
Sharice: That's not going to happen.
660
2064139
1321
شریس: این اتفاق نمی افتد.
34:25
Vanessa: Number 24 is our final expression for the conversation video with my sister,
661
2065460
5869
ونسا: شماره 24 بیان نهایی ما برای ویدیوی گفتگو با خواهرم،
34:31
Sharice.
662
2071329
1000
شاریس است.
34:32
This expression is, to be snippy.
663
2072329
3050
این عبارت است، به snippy.
34:35
Snippy.
664
2075379
1000
اسنیپی.
34:36
This is also something that we're used to talk about with scissors.
665
2076379
6941
این نیز چیزی است که ما عادت داریم در مورد آن با قیچی صحبت کنیم.
34:43
Scissors cut something, but scissors also snip, "Cut, cut, cut."
666
2083320
5530
قیچی چیزی را قطع می کند، اما قیچی هم می زند: «برش، برش، برش».
34:48
Snip something.
667
2088850
1240
چیزی بریده
34:50
If you can imagine a feeling, an emotion that's like this ... It's like you are angry.
668
2090090
8779
اگر بتوانید احساسی را تصور کنید، احساسی که اینطور است... انگار عصبانی هستید.
34:58
Easily angry.
669
2098869
1670
به راحتی عصبانی می شود.
35:00
Your words are cutting the other person, you're snipping all the time.
670
2100539
5570
حرف های شما طرف مقابل را بریده است، مدام در حال تکه تکه کردن هستید.
35:06
Dan: Yeah.
671
2106109
1000
دن: آره
35:07
And this is something you would probably say to somebody, right?
672
2107109
3480
و این چیزی است که احتمالاً به کسی بگویید، درست است؟
35:10
Like, "Stop being snippy."
673
2110589
1901
مانند "از تهمت زدن دست بردارید."
35:12
Or, "Why are you so snippy?"
674
2112490
1879
یا "چرا انقدر بداخلاق هستی؟"
35:14
Vanessa: Yes.
675
2114369
1151
ونسا: بله.
35:15
Dan: Right?
676
2115520
1140
دن: درسته؟
35:16
If somebody is being angry and you don't know why they just seem randomly angry, you would
677
2116660
7610
اگر کسی عصبانی است و شما نمی دانید چرا به طور تصادفی عصبانی به نظر می رسد، می
35:24
say, "Jeez, you're really snippy."
678
2124270
2529
گویید: "جیز، تو واقعاً بداخلاق هستی."
35:26
Right?
679
2126799
1000
درست؟
35:27
Vanessa: "Why are you so snippy today?"
680
2127799
2581
ونسا: "چرا امروز اینقدر بداخلاق هستی؟"
35:30
In your relationships, be careful saying this.
681
2130380
2340
در روابط خود مراقب این حرف ها باشید.
35:32
The other person might not respond very well, because-
682
2132720
2540
ممکن است طرف مقابل خیلی خوب پاسخ ندهد،
35:35
Dan: Especially if they're snippy.
683
2135260
1200
زیرا- دن: مخصوصاً اگر دمدمی مزاج باشد.
35:36
Vanessa: If they're being snippy, then they might snip again and say, "I'm not snippy,
684
2136460
6000
ونسا: اگر آن‌ها تند تند می‌زنند، ممکن است دوباره اسنیپی بزنند و بگویند: «من تند تند نیستم،
35:42
you're snippy."
685
2142460
1000
تو قیچی می‌کنی».
35:43
Dan: "You're the snippy one."
686
2143460
2310
دن: "تو اون دم دستی هستی."
35:45
Vanessa: Yes.
687
2145770
1170
ونسا: بله.
35:46
You can also say it about yourself and say, "I'm sorry, I was really snippy today, I shouldn't
688
2146940
7090
شما همچنین می توانید آن را در مورد خودتان بگویید و بگویید: "ببخشید، من امروز واقعاً بداخلاق بودم، امروز
35:54
have been so easily angered today.
689
2154030
3990
نباید به این راحتی عصبانی می
35:58
I should have been more patient.
690
2158020
1589
شدم. باید صبورتر می
35:59
So, sorry I was snippy."
691
2159609
1690
شدم. بنابراین، متاسفم که متحجر بودم."
36:01
Dan: Or you can say, "I can get snippy when I'm hungry."
692
2161299
2971
دن: یا می‌توانید بگویید: "وقتی گرسنه هستم می‌توانم لقمه بخورم."
36:04
Vanessa: Oh, yes.
693
2164270
1269
ونسا: اوه، بله.
36:05
I know someone who can- Dan: My mother is like that.
694
2165539
1701
من کسی را می شناسم که می تواند- دن: مادر من اینطوری است.
36:07
Vanessa: I know someone who can get like that.
695
2167240
2320
ونسا: من کسی را می شناسم که می تواند چنین شود.
36:09
Yes, so maybe when you're really hungry, you can get easily angry.
696
2169560
3820
بله، پس شاید وقتی واقعا گرسنه هستید، به راحتی عصبانی شوید.
36:13
You could say, "Yeah, I get snippy when I'm hungry."
697
2173380
3790
شما می توانید بگویید: "آره، وقتی گرسنه می شوم لقمه می خورم ."
36:17
Excellent example for that.
698
2177170
1770
مثال عالی برای آن
36:18
Let's watch the clip.
699
2178940
1000
بیا کلیپ رو ببینیم
36:19
Like if I was mad or upset at Dan about something, I'd be like, "Wait, this is probably just
700
2179940
4889
مثلاً اگر از دست دن به خاطر چیزی عصبانی یا ناراحت بودم، می‌گفتم: "صبر کن، این احتمالاً فقط
36:24
because I'm adjusting.
701
2184829
1621
به این دلیل است که دارم خود را تطبیق می‌دهم.
36:26
I shouldn't get frustrated or snippy about little things, because I'm adjusting.
702
2186450
5440
من نباید در مورد چیزهای کوچک ناامید یا ناامید شوم ، زیرا در حال تنظیم هستم.
36:31
So, sorry to put this on you."
703
2191890
1969
بنابراین. ، متاسفم که این را برای شما قرار می دهم."
36:33
Sharice: At least he realize it.
704
2193859
2261
شریس: حداقل او متوجه این موضوع است.
36:36
Vanessa: Yeah.
705
2196120
1000
ونسا: آره.
36:37
And you're not perfect, but I think there's something, that just being aware of it is-
706
2197120
3419
و شما کامل نیستید، اما من فکر می کنم چیزی وجود دارد ، که فقط از آن آگاه باشید -
36:40
Thanks so much for watching this vocabulary video with my husband, Dan, and I explaining
707
2200539
5371
بسیار متشکرم برای تماشای این ویدیوی واژگانی با شوهرم، دن، و من برای توضیح
36:45
some natural expressions that were used in the conversation between my sister and I,
708
2205910
6120
برخی از عبارات طبیعی که در مکالمه بین خواهرم استفاده شده است. و من،
36:52
Sharice.
709
2212030
1000
شریس.
36:53
If you haven't seen the conversation lesson, I recommend doing it.
710
2213030
3990
اگر درس مکالمه را ندیده اید ، توصیه می کنم آن را انجام دهید.
36:57
Watch the conversation lesson, the grammar lesson.
711
2217020
3539
درس مکالمه، درس گرامر را تماشا کنید .
37:00
This is the vocabulary lesson, and also the pronunciation lesson, to get the full set.
712
2220559
6060
این درس واژگان و همچنین درس تلفظ برای دریافت مجموعه کامل است.
37:06
If you'd like lessons that's like this every month that you can download, join our wonderful
713
2226619
5230
اگر می‌خواهید هر ماه چنین درس‌هایی را دانلود کنید، به انجمن فوق‌العاده ما
37:11
community at the Fearless Fluency Club.
714
2231849
3401
در باشگاه تسلط بی‌باک بپیوندید.
37:15
You can join by clicking the link here, that little eye, or in the description below.
715
2235250
5140
شما می توانید با کلیک بر روی لینک اینجا، آن چشم کوچک، یا در توضیحات زیر بپیوندید.
37:20
I'd love to have you be a part of our community.
716
2240390
3120
من دوست دارم که شما بخشی از جامعه ما باشید.
37:23
It's a great place where you can become a fearless fluent speaker with other members,
717
2243510
5650
این یک مکان عالی است که در آن می توانید با سایر اعضا
37:29
and also with my help.
718
2249160
1459
و همچنین با کمک من به یک سخنران مسلط بی باک تبدیل شوید.
37:30
I'm looking forward to seeing you there.
719
2250619
2121
من مشتاقانه منتظر دیدار شما هستم.
37:32
Goodbye.
720
2252740
460
خداحافظ.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7