🚀Understand FAST English: Advanced Listening Lesson

Vanessa: Hi, I'm Vanessa from SpeakEnglishWithVanessa.com.

ونسا: سلام، من ونسا هستم از SpeakEnglishWithVanessa.com. آیا

Are you ready to understand fast English conversations?

آماده درک مکالمات سریع انگلیسی هستید؟

Yes, let's talk about it.

بله، بیایید در مورد آن صحبت کنیم.

Speaking naturally and fluently is a great skill to have, but if you can't understand

طبیعی و روان صحبت کردن مهارت بسیار خوبی است ، اما اگر نتوانید

what the other person is saying, you're going to have a big problem.

حرف های طرف مقابل را بفهمید، با مشکل بزرگی روبرو خواهید شد.

Today I want to give you my top tip for understanding fast English conversations.

امروز می‌خواهم بهترین نکته را برای درک مکالمات سریع انگلیسی به شما ارائه دهم.

You are going to learn, number one, how to understand fast English conversations.

شما قرار است یاد بگیرید، شماره یک، چگونه مکالمات سریع انگلیسی را بفهمید.

Number two, we will practice this method together, get ready.

شماره دو، این روش را با هم تمرین می کنیم، آماده شوید.

And number three, I will show you how to continue using this method to level up your skills.

و شماره سه، من به شما نشان خواهم داد که چگونه به استفاده از این روش برای ارتقاء سطح مهارت های خود ادامه دهید.

And like always, I have created a free PDF worksheet that includes all of today's listening

و مانند همیشه، من یک کاربرگ PDF رایگان ایجاد کرده ام که شامل تمام

tips, pronunciation, and vocabulary, so that you never forget what you are about to learn.

نکات شنیداری، تلفظ و واژگان امروزی است، به طوری که هرگز آنچه را که می خواهید یاد بگیرید را فراموش نکنید.

You can click on the link in the description to download this free PDF worksheet today.

برای دانلود این کاربرگ PDF رایگان امروز می توانید روی لینک موجود در توضیحات کلیک کنید.

So how can you understand fast English conversations?

بنابراین چگونه می توانید مکالمات سریع انگلیسی را درک کنید؟ آیا

Can you learn just like a child, if you just watch English TV 24/7, will you eventually

می توانید مانند یک کودک یاد بگیرید، اگر فقط تلویزیون انگلیسی 24/7 تماشا کنید، در نهایت

understand?

متوجه خواهید شد؟

Well, you might, but it also might take 10 years.

خوب، شما ممکن است، اما همچنین ممکن است 10 سال طول بکشد.

You probably don't want to wait 10 years.

احتمالاً نمی خواهید 10 سال صبر کنید. اکنون می

You want to understand fast English conversations now.

خواهید مکالمات سریع انگلیسی را بفهمید .

So what's the trick?

پس ترفند چیست؟

You need to study and analyze fast English conversations, try to understand each word,

شما باید مکالمات سریع انگلیسی را مطالعه و تجزیه و تحلیل کنید ، سعی کنید هر کلمه را بفهمید

and then you can use that same sentence structure and vocabulary yourself in your own conversations.

و سپس می توانید از همان ساختار جمله و واژگان خود در مکالمات خود استفاده کنید.

And that is exactly what we're going to do today.

و این دقیقاً همان کاری است که امروز می خواهیم انجام دهیم .

We're going to analyze a short English conversation and you will learn some new idioms, phrasal

ما قصد داریم یک مکالمه کوتاه انگلیسی را تجزیه و تحلیل کنیم و شما چند اصطلاح جدید،

verbs, expressions, grammatical points so that you can use them yourself and you'll

افعال عبارتی، عبارات، نکات گرامری را یاد خواهید گرفت تا بتوانید خودتان از آنها استفاده کنید و

understand them in fast conversations.

در مکالمات سریع آنها را درک کنید.

So get a pen, pencil, or piece of paper ready.

بنابراین یک خودکار، مداد یا تکه کاغذ آماده کنید.

Let's study.

بیایید مطالعه کنیم.

We will be using my four step listening method.

ما از روش گوش دادن چهار مرحله ای خود استفاده خواهیم کرد.

Step number one is to listen to a fast real English conversation.

مرحله شماره یک گوش دادن به یک مکالمه سریع انگلیسی واقعی است .

This is exactly the speed that native or advanced English speakers use.

این دقیقا همان سرعتی است که انگلیسی زبانان بومی یا پیشرفته از آن استفاده می کنند.

You will hear Margie, who is my mother-in-law, speaking to me about a unique way that she

مارگی که مادرشوهر من است را خواهید شنید که با من در مورد روش منحصر به فردی که

educated her children when they were younger.

فرزندانش را در جوانی آموزش داده است صحبت می کند.

Then step two is we will listen to a slow version of this conversation.

سپس مرحله دوم این است که به نسخه آهسته این مکالمه گوش خواهیم داد.

My husband, Dan and I, are going to say the exact same words that you heard in the fast

من و شوهرم، دن، دقیقاً همان کلماتی را که در مکالمه سریع شنیدید، می‌گوییم

conversation, but we'll slow it down and I wonder if it will be easier for you to understand.

، اما سرعت آن را کم می‌کنیم و نمی‌دانم که آیا درک آن برای شما آسان‌تر خواهد بود.

Step three is to write everything that you hear.

مرحله سوم این است که هر چیزی را که می شنوید بنویسید.

Write from the fast conversation, use the slow conversation.

از مکالمه سریع بنویسید، از مکالمه آهسته استفاده کنید.

I want you to test your listening skills and write down what you hear.

من از شما می خواهم مهارت های شنیداری خود را آزمایش کنید و آنچه را که می شنوید بنویسید.

Step number four is to check your writing.

مرحله چهارم این است که نوشته خود را بررسی کنید.

As you look at the transcript and your writing, you might realize, "Oh, I didn't understand

همانطور که به متن و نوشته خود نگاه می کنید، ممکن است متوجه شوید، "اوه، من

that word because in fast conversation it's linked, it's reduced, and maybe it's just

آن کلمه را متوجه نشدم، زیرا در مکالمه سریع پیوند داده می شود، کاهش می یابد، و شاید فقط

cut off and I didn't understand that that's really how people speak.

قطع شده باشد و من متوجه نشدم که واقعا اینطور است. مردم صحبت می کنند

And now I see the light."

و اکنون من نور را می بینم."

You will also catch new vocabulary words that maybe you've never heard before, so we'll

همچنین کلمات واژگان جدیدی را که شاید قبلاً نشنیده‌اید، پیدا خواهید کرد، بنابراین

also review three keywords from this conversation.

سه کلیدواژه از این مکالمه را نیز بررسی می‌کنیم.

This lesson is a sample of my course, the 30-Day English Listening Challenge, where

این درس نمونه ای از دوره من، چالش 30 روزه گوش دادن به زبان انگلیسی است که در آن

you will use the four step listening method each day.

شما هر روز از روش گوش دادن چهار مرحله ای استفاده خواهید کرد .

Each day you will receive a new lesson and this will help you to level up your listening

هر روز یک درس جدید دریافت خواهید کرد و این به شما کمک می کند تا مهارت های شنیداری خود را ارتقا دهید

skills and finally understand fast English conversations.

و در نهایت مکالمات سریع انگلیسی را درک کنید .

Thousands of English learners around the world have joined the listening challenge, and some

هزاران زبان آموز انگلیسی در سرتاسر جهان به چالش شنیداری پیوسته اند و برخی

of them have told me that at the beginning it was really tough, but as time went on,

از آنها به من گفته اند که در ابتدا واقعا سخت بود، اما با گذشت زمان،

it got easier and easier.

آسان تر و آسان تر شد.

So if today's lesson seems tricky for you, don't worry.

بنابراین اگر درس امروز برای شما دشوار به نظر می رسد، نگران نباشید.

It's your first lesson.

این اولین درس شماست

I hope that you can join us.

امیدوارم که بتوانید به ما بپیوندید.

There's a link in the description and it will get easier and easier for you over time.

یک لینک در توضیحات وجود دارد و به مرور زمان برای شما آسان تر و راحت تر می شود.

Let's take a look at the worksheet so that you can see exactly what you need to do.

بیایید نگاهی به کاربرگ بیندازیم تا بتوانید دقیقاً ببینید چه کاری باید انجام دهید.

Here's the conversation outline.

در اینجا طرح کلی گفتگو است.

First you will hear Margie's voice, then my voice, then hers, and so on.

ابتدا صدای مارگی را خواهید شنید، سپس صدای من، سپس صدای او و غیره.

If you have a piece of paper, I recommend writing M, V, M, V and so on so that you can

اگر یک تکه کاغذ دارید، توصیه می کنم M، V، M، V و غیره را بنویسید تا بتوانید

prepare yourself to write what you're going to hear.

خودتان را برای نوشتن چیزی که قرار است بشنوید آماده کنید.

This listen is day 16 of the listening challenge, but today it's a free sample for you.

این گوش دادن روز شانزدهم چالش شنیداری است، اما امروز یک نمونه رایگان برای شماست.

Are you ready?

اماده ای؟

It's time for the fast English conversation clip with Margie.

وقت کلیپ مکالمه سریع انگلیسی با مارگی است.

We're going to listen to it three times and I challenge you to write down exactly what

ما سه بار به آن گوش خواهیم داد و من از شما دعوت می کنم که دقیقاً آنچه را که می

you hear.

شنوید بنویسید.

If you need to repeat this section again and again and listen to it 10 times, that's no

اگر لازم است این بخش را بارها و بارها تکرار کنید و 10 بار به آن گوش دهید،

problem, but I want you to be active.

مشکلی نیست، اما من می خواهم شما فعال باشید.

Are you ready?

اماده ای؟

Let's listen and I want you to write.

بیایید گوش کنیم و من از شما می خواهم بنویسید. بیا

Let's go.

بریم.

One quick thing that I forgot to mention is that we will be going through three segments

یک نکته سریع که فراموش کردم ذکر کنم این است که

in this special video.

در این ویدیوی ویژه سه بخش را مرور خواهیم کرد.

The first segment is where we will practice understanding a fast conversation with my

بخش اول جایی است که درک یک مکالمه سریع با

mother-in-law, Margie, and then we will go through another fast conversation, a little

مادرشوهرم، مارگی را تمرین می کنیم، و سپس یک مکالمه سریع دیگر، کمی

more advanced, a little more challenging with Christopher.

پیشرفته تر، کمی چالش برانگیزتر با کریستوفر خواهیم داشت.

And finally, at the end of this lesson, I'm going to give you my top five tips to help

و در نهایت، در پایان این درس، پنج نکته برتر را برای کمک به

you understand fast English conversation.

درک مکالمه سریع انگلیسی به شما ارائه می کنم.

These tools will guide you and help you in your English journey.

این ابزارها شما را راهنمایی می کنند و در سفر انگلیسی به شما کمک می کنند .

All right, let's get started with the first clip and meet my mother-in-law, Margie.

خیلی خب، بیایید با اولین کلیپ شروع کنیم و با مادرشوهرم، مارگی، آشنا شویم.

Margie: I homeschooled my children and that was a

مارگی: من بچه‌هایم را در خانه درس می‌دادم و این در آن

big thing way back when.

زمان چیز مهمی بود.

Vanessa: Not the norm.

ونسا: هنجار نیست.

Margie: Not the norm.

مارگی: هنجار نیست.

Vanessa: Yeah, that's kind of typical of the US though,

ونسا: بله، این یک نوع معمولی برای ایالات متحده است،

that people do do things differently.

که مردم کارها را متفاوت انجام می دهند.

Margie: Yeah.

مارگی: آره.

Vanessa: Not everyone follows the same pattern.

ونسا: همه از یک الگو پیروی نمی کنند.

Margie: I homeschooled my children and that was a

مارگی: من بچه‌هایم را در خانه درس می‌دادم و این در آن

big thing way back when.

زمان چیز مهمی بود.

Vanessa: Not the norm.

ونسا: هنجار نیست.

Margie: Not the norm.

مارگی: هنجار نیست.

Vanessa: Yeah, that's kind of typical of the US though,

ونسا: بله، این یک نوع معمولی برای ایالات متحده است،

that people do do things differently.

که مردم کارها را متفاوت انجام می دهند.

Margie: Yeah.

مارگی: آره.

Vanessa: Not everyone follows the same pattern.

ونسا: همه از یک الگو پیروی نمی کنند.

Margie: I homeschooled my children and that was a

مارگی: من بچه‌هایم را در خانه درس می‌دادم و این در آن

big thing way back when.

زمان چیز مهمی بود.

Vanessa: Not the norm.

ونسا: هنجار نیست.

Margie: Not the norm.

مارگی: هنجار نیست.

Vanessa: Yeah, that's kind of typical of the US though,

ونسا: بله، این یک نوع معمولی برای ایالات متحده است،

that people do do things differently.

که مردم کارها را متفاوت انجام می دهند.

Margie: Yeah.

مارگی: آره.

Vanessa: Not everyone follows the same pattern.

ونسا: همه از یک الگو پیروی نمی کنند. آیا

Did you feel like that was too fast?

احساس کردید که خیلی سریع است؟

Well, native and advanced English speakers can understand every word of this conversation,

خوب، انگلیسی زبانان بومی و پیشرفته می توانند هر کلمه این مکالمه را بفهمند،

and I want you to be able to do that too.

و من از شما می خواهم که بتوانید این کار را نیز انجام دهید.

Because when you visit the US or you have a business meeting in English or you talk

زیرا وقتی به ایالات متحده سفر می کنید یا یک جلسه کاری به زبان انگلیسی دارید یا

with friends in English, people will speak this fast with this type of English.

با دوستانتان به زبان انگلیسی صحبت می کنید، مردم به این سرعت با این نوع انگلیسی صحبت می کنند.

Let's go to step two of my four step listening method where you'll listen to the slow version.

بیایید به مرحله دو از روش گوش دادن چهار مرحله ای من برویم که در آن به نسخه آهسته گوش خواهید داد.

My husband, Dan and I, are going to say each exact word that you heard in the conversation

شوهرم، دن و من، قرار است هر کلمه ای را که در گفتگو

with Margie, but we are going to slow it down.

با مارگی شنیدید، بگوییم، اما ما آن را کم می کنیم.

This is not how people speak in real life, but I want you to see if you can hear each

مردم در زندگی واقعی اینگونه صحبت نمی کنند، اما من از شما می خواهم که ببینید آیا می توانید هر

word and then we're going to go back to the fast version afterwards because I think you'll

کلمه را بشنوید و سپس ما به نسخه سریع برگردیم زیرا فکر می کنم شما می

be able to understand a lot more at the end.

توانید چیزهای بیشتری را درک کنید. پایان.

All right, let's listen to the slow version three times.

بسیار خوب، بیایید نسخه آهسته را سه بار گوش کنیم.

Dan: I homeschooled my children and that was a

دن: من بچه‌هایم را در خانه درس می‌دادم و آن

big thing way back when.

زمان خیلی چیز مهمی بود.

Vanessa: Not the norm.

ونسا: هنجار نیست.

Dan: Not the norm.

دن: هنجار نیست.

Vanessa: Yeah, that's kind of typical of the US though,

ونسا: بله، این یک نوع معمولی برای ایالات متحده است،

that people do do things differently.

که مردم کارها را متفاوت انجام می دهند.

Dan: Yeah.

دن: آره

Vanessa: Not everyone follows the same pattern.

ونسا: همه از یک الگو پیروی نمی کنند.

Dan: I homeschooled my children and that was a

دن: من بچه‌هایم را در خانه درس می‌دادم و آن

big thing way back when.

زمان خیلی چیز مهمی بود.

Vanessa: Not the norm.

ونسا: هنجار نیست.

Dan: Not the norm.

دن: هنجار نیست.

Vanessa: Yeah, that's kind of typical of the US though,

ونسا: بله، این یک نوع معمولی برای ایالات متحده است،

that people do do things differently.

که مردم کارها را متفاوت انجام می دهند.

Dan: Yeah.

دن: آره

Vanessa: Not everyone follows the same pattern.

ونسا: همه از یک الگو پیروی نمی کنند.

Dan: I homeschooled my children and that was a

دن: من بچه‌هایم را در خانه درس می‌دادم و آن

big thing way back when.

زمان خیلی چیز مهمی بود.

Vanessa: Not the norm.

ونسا: هنجار نیست.

Dan: Not the norm.

دن: هنجار نیست.

Vanessa: Yeah, that's kind of typical of the US though,

ونسا: بله، این یک نوع معمولی برای ایالات متحده است،

that people do do things differently.

که مردم کارها را متفاوت انجام می دهند.

Dan: Yeah.

دن: آره

Vanessa: Not everyone follows the same pattern.

ونسا: همه از یک الگو پیروی نمی کنند.

Did you write everything that you heard in that slow version?

آیا تمام آنچه را که شنیدید در آن نسخه کند نوشتید؟

If you joined the 30-Day English Listening Challenge course, you can download all of

اگر به دوره 30 روزه چالش گوش دادن به زبان انگلیسی پیوسته اید، می توانید تمام

these audio files and PDF files so that you can study them at any time, anywhere, they're

این فایل های صوتی و فایل های PDF را دانلود کنید تا بتوانید در هر زمان و هر مکان، آنها را مطالعه

yours to have.

کنید.

This here on YouTube is just a sample.

این اینجا در یوتیوب فقط یک نمونه است.

Now it's time to go to step four, which is check the transcript to see how you did.

حالا وقت آن است که به مرحله چهار بروید، که رونوشت را بررسی کنید تا ببینید چگونه انجام داده اید.

We're going to take a look at the transcript and also go over three key vocabulary words

ما قصد داریم به متن متن نگاهی بیندازیم و همچنین سه لغت کلیدی واژگانی

that were used in this quick conversation.

که در این مکالمه سریع استفاده شده است را مرور می کنیم.

I homeschooled my children and that was a big thing way back when.

من بچه‌هایم را در خانه آموزش می‌دادم و این در آن زمان چیز بزرگی بود.

This expression, way back when, is beautiful to use when we're talking about something

وقتی در مورد چیزی صحبت می‌کنیم

that feels like a long time ago, maybe 20 or 30 years ago is not really a long time

که احساس می‌کنیم مدت‌ها پیش است، استفاده از این عبارت، بسیار زیباست

ago, but it feels like a long time ago.

.

You could say there was no internet way back when.

می توان گفت در آن زمان هیچ راه اینترنتی وجود نداشت .

Really, it wasn't even a lifetime ago, but it feels like that was a long time ago.

واقعاً، حتی یک عمر پیش هم نبود، اما انگار خیلی وقت پیش بود. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

Not the norm.

هنجار نیست.

Not the norm, this expression, the norm, as you might imagine, is a shortened version

هنجار نیست، این عبارت، هنجار، همانطور که ممکن است تصور کنید، یک نسخه کوتاه شده

of normal, but we used the norm to talk about something that feels common.

از نرمال است، اما ما از هنجار برای صحبت در مورد چیزی استفاده کردیم که به نظر مشترک است.

For example, in the US it's the norm to drive a car wherever you need to go.

به عنوان مثال، در ایالات متحده این امری عادی است که ماشین را به هر کجا که نیاز دارید برانید. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

Yeah, that's kind of typical of the US though, that people do do things differently.

بله، این یک نوع معمولی در ایالات متحده است، که مردم کارها را متفاوت انجام می دهند.

Oh my goodness.

اوه خدای من.

What in the world is happening with do, do?

چه چیزی در دنیا با انجام، انجام می شود؟

Let's take a look.

بیا یک نگاهی بیندازیم.

Let's look at the second do first.

بیایید ابتدا به دومین کار نگاه کنیم.

Here is the phrase to do things differently that do goes with the word things.

در اینجا عبارت انجام کارها متفاوت است که با کلمه چیزها مطابقت دارد.

They do things differently in Japan.

آنها در ژاپن کارها را متفاوت انجام می دهند.

They do things differently in Argentina, and that first do is used as emphasis.

آنها کارها را در آرژانتین متفاوت انجام می دهند و اولین انجام به عنوان تاکید استفاده می شود.

People do do things differently.

مردم کارها را متفاوت انجام می دهند.

In the US we use this word do to emphasize.

در ایالات متحده ما از این کلمه do برای تاکید استفاده می کنیم.

I do like sushi, I do want to study English.

من سوشی را دوست دارم، می خواهم انگلیسی بخوانم.

And here the second verb just happens to be do.

و در اینجا فعل دوم فقط به صورت اتفاقی انجام می شود.

So it sounds a little strange, but it's correct.

بنابراین کمی عجیب به نظر می رسد، اما درست است. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

Yeah.

آره

Not everyone follows the same pattern.

همه از یک الگو پیروی نمی کنند.

You might not have noticed Margie saying, yeah, but she said that in the middle of when

شاید متوجه نشده باشید که مارگی می‌گوید، بله، اما او گفت که در اواسط زمانی که

I was speaking and this type of speech is very common.

من صحبت می‌کردم و این نوع صحبت‌ها بسیار رایج است.

We often interject while someone's speaking to show that we're listening.

ما اغلب در حین صحبت کردن کسی مداخله می کنیم تا نشان دهیم که داریم گوش می دهیم.

If you didn't understand those three words when Margie and I used them, it's probably

اگر زمانی که من و مارگی از آنها استفاده کردیم متوجه این سه کلمه نشدید، احتمالاً به این

because they're new vocabulary for you.

دلیل است که آنها واژگان جدیدی برای شما هستند.

So this course is an excellent chance for you to level up your listening skills and

بنابراین این دوره فرصتی عالی برای شماست تا همزمان مهارت های شنیداری خود را ارتقا دهید و

level up your vocabulary at the same time.

دایره لغات خود را ارتقا دهید.

Now that we've used the four step listening method, we've listened to the fast version,

اکنون که از روش گوش دادن چهار مرحله‌ای استفاده کرده‌ایم، نسخه سریع،

the slow version, you've written down what you've heard and we've checked it with the

نسخه آهسته را گوش داده‌ایم، آنچه را که شنیده‌اید یادداشت کرده‌اید و ما آن را با

transcript.

رونوشت بررسی کرده‌ایم.

Now it's time for the final exam.

حالا نوبت امتحان نهایی است.

We're going to listen to the fast version again, and I want you to listen for each of

ما دوباره به نسخه سریع گوش می‌دهیم ، و از شما می‌خواهم به هر یک از

the points that you might have missed before, some of that new vocabulary and each word

نکاتی که قبلاً از دست داده‌اید، تعدادی از آن واژگان جدید و هر کلمه‌ای را

that we say so that you can speak like that too.

که می‌گوییم گوش کنید تا شما هم بتوانید اینطور صحبت کنید .

All right?

خیلی خوب؟ آیا

Are you ready to listen to the fast version?

برای گوش دادن به نسخه سریع آماده هستید؟ از اینکه الان

You'll be amazed at how much you understand now.

چقدر درک می کنید شگفت زده خواهید شد . بیا

Let's listen.

گوش بدهیم.

Margie: I homeschooled my children and that was a

مارگی: من بچه‌هایم را در خانه درس می‌دادم و این در آن

big thing way back when.

زمان چیز مهمی بود.

Vanessa: Not the norm.

ونسا: هنجار نیست.

Margie: Not the norm.

مارگی: هنجار نیست.

Vanessa: Yeah, that's kind of typical of the US though,

ونسا: بله، این یک نوع معمولی برای ایالات متحده است،

that people do do things differently.

که مردم کارها را متفاوت انجام می دهند.

Margie: Yeah.

مارگی: آره.

Vanessa: Not everyone follows the same pattern.

ونسا: همه از یک الگو پیروی نمی کنند.

Margie: I homeschooled my children and that was a

مارگی: من بچه‌هایم را در خانه درس می‌دادم و این در آن

big thing way back when.

زمان چیز مهمی بود.

Vanessa: Not the norm.

ونسا: هنجار نیست.

Margie: Not the norm.

مارگی: هنجار نیست.

Vanessa: Yeah, that's kind of typical of the US though,

ونسا: بله، این یک نوع معمولی برای ایالات متحده است،

that people do do things differently.

که مردم کارها را متفاوت انجام می دهند.

Margie: Yeah.

مارگی: آره.

Vanessa: Not everyone follows the same pattern.

ونسا: همه از یک الگو پیروی نمی کنند.

Margie: I homeschooled my children and that was a

مارگی: من بچه‌هایم را در خانه درس می‌دادم و این در آن

big thing way back when.

زمان چیز مهمی بود.

Vanessa: Not the norm.

ونسا: هنجار نیست.

Margie: Not the norm.

مارگی: هنجار نیست.

Vanessa: Yeah, that's kind of typical of the US though,

ونسا: بله، این یک نوع معمولی برای ایالات متحده است،

that people do do things differently.

که مردم کارها را متفاوت انجام می دهند.

Margie: Yeah.

مارگی: آره.

Vanessa: Not everyone follows the same pattern.

ونسا: همه از یک الگو پیروی نمی کنند.

How did you do with this four step listening method to improve your listening skills and

چگونه با این روش گوش دادن چهار مرحله ای برای بهبود مهارت های گوش دادن و

understand fast English conversations?

درک مکالمات سریع انگلیسی انجام دادید؟

I hope you enjoyed it because we are about to do it again.

امیدوارم از آن لذت برده باشید زیرا ما دوباره این کار را انجام خواهیم داد.

You will meet Christopher.

شما کریستوفر را ملاقات خواهید کرد.

Christopher speaks a little faster than Margie.

کریستوفر کمی سریعتر از مارگی صحبت می کند.

Christopher uses different linking, different expressions.

کریستوفر از پیوندهای مختلف، عبارات متفاوت استفاده می کند .

He has a different way of talking, so I challenge you to listen to his fast conversation.

او روش دیگری برای صحبت کردن دارد، بنابراین من شما را به شنیدن مکالمه سریع او دعوت می کنم.

Level up your listening skills.

مهارت های شنیداری خود را ارتقا دهید.

You can do it.

شما می توانید آن را انجام دهید.

Let's watch.

بیایید تماشا کنیم.

Jonathan: So, men's game went great, and I'm sure I

جاناتان: بنابراین، بازی مردان عالی پیش رفت، و من مطمئن هستم که به

aced that one.

آن بازی رضایت دادم.

And the women's game's coming up, and it's going to be easy.

و بازی زنان در راه است و آسان خواهد بود.

So I went out there and it wasn't.

بنابراین من بیرون رفتم و نشد.

It was the worst game I've ever had up until that point.

این بدترین بازی بود که تا آن زمان داشته ام.

Vanessa: No way.

ونسا: به هیچ وجه.

Jonathan: I had, I think, five red cards, three yellow

جاناتان: فکر می‌کنم پنج کارت قرمز، سه

cards, police were called.

کارت زرد داشتم، پلیس فراخوانده شد.

And so, I had to terminate the game.

و بنابراین، مجبور شدم بازی را خاتمه دهم.

I've probably done, you know, eight, nine, 10,000 games, and I've only terminated maybe

من احتمالاً هشت، نه، 10000 بازی انجام داده‌ام و شاید

five of them.

پنج تای آن‌ها را خاتمه داده‌ام.

So, men's game went great, and I'm sure I aced that one.

بنابراین، بازی مردان عالی پیش رفت، و من مطمئن هستم که به آن بازی رسیدم.

And the women's game's coming up, and it's going to be easy.

و بازی زنان در راه است و آسان خواهد بود.

So I went out there and it wasn't.

بنابراین من بیرون رفتم و نشد.

It was the worst game I've ever had up until that point.

این بدترین بازی بود که تا آن زمان داشته ام.

Vanessa: No way.

ونسا: به هیچ وجه.

Jonathan: I had, I think, five red cards, three yellow

جاناتان: فکر می‌کنم پنج کارت قرمز، سه

cards, police were called.

کارت زرد داشتم، پلیس فراخوانده شد.

And so, I had to terminate the game.

و بنابراین، مجبور شدم بازی را خاتمه دهم.

I've probably done, you know, eight, nine, 10,000 games, and I've only terminated maybe

من احتمالاً هشت، نه، 10000 بازی انجام داده‌ام و شاید

five of them.

پنج تای آن‌ها را خاتمه داده‌ام.

So, men's game went great, and I'm sure I aced that one.

بنابراین، بازی مردان عالی پیش رفت، و من مطمئن هستم که به آن بازی رسیدم.

And the women's game's coming up, and it's going to be easy.

و بازی زنان در راه است و آسان خواهد بود.

So I went out there and it wasn't.

بنابراین من بیرون رفتم و نشد.

It was the worst game I've ever had up until that point.

این بدترین بازی بود که تا آن زمان داشته ام.

Vanessa: No way.

ونسا: به هیچ وجه.

Jonathan: I had, I think, five red cards, three yellow

جاناتان: فکر می‌کنم پنج کارت قرمز، سه

cards, police were called.

کارت زرد داشتم، پلیس فراخوانده شد.

And so, I had to terminate the game.

و بنابراین، مجبور شدم بازی را خاتمه دهم.

I've probably done, you know, eight, nine, 10,000 games, and I've only terminated maybe

من احتمالاً هشت، نه، 10000 بازی انجام داده‌ام و شاید

five of them.

پنج تای آن‌ها را خاتمه داده‌ام.

Vanessa: Did you feel like that was definitely too

ونسا: آیا احساس کردی که قطعا خیلی

fast?

سریع است؟

Well, native English speakers and advanced English learners can understand him.

خوب، زبان مادری انگلیسی و زبان آموزان پیشرفته انگلیسی می توانند او را درک کنند.

You're going to hear this type of English when you are traveling to the US, when you're

وقتی به ایالات متحده سفر می کنید،

having business meetings, having conversations with other people.

جلسات کاری دارید، یا با افراد دیگر صحبت می کنید، این نوع زبان انگلیسی را خواهید شنید.

So I want to help you take this in and understand it.

بنابراین می‌خواهم به شما کمک کنم تا این را درک کنید و آن را درک کنید.

Let's take a deep breath and we're going to listen to the slow version.

بیایید یک نفس عمیق بکشیم و به نسخه آهسته گوش کنیم.

You'll hear me and my husband, Dan, saying the exact same words that you heard me and

شما می شنوید که من و شوهرم، دن، دقیقاً همان کلماتی را که من و

Jonathan say, but slowed down a lot.

جاناتان می گوییم، می گوییم، اما سرعتش بسیار کاهش یافته است.

I hope you'll be able to understand each word more clearly, and this is a great opportunity

امیدوارم بتوانید هر کلمه را واضح تر بفهمید، و

if you couldn't write down all of the words before, now you can do that.

اگر قبلاً نمی توانستید همه کلمات را یادداشت کنید، این یک فرصت عالی است، اکنون می توانید این کار را انجام دهید.

Of course, feel free to pause this video as you need to so that you can write everything

البته، در صورت نیاز این ویدیو را مکث کنید تا بتوانید همه چیز را بنویسید

and really take advantage of this material.

و واقعاً از این مطالب استفاده کنید.

All right, let's listen to the slow version three times.

بسیار خوب، بیایید نسخه آهسته را سه بار گوش کنیم.

Dan: So, men's game went great, and I'm sure I

دن: بنابراین، بازی مردان عالی پیش رفت، و من مطمئن هستم که

aced that one.

آن بازی را قبول کردم.

And the women's game's coming up, and it's going to be easy.

و بازی زنان در راه است و آسان خواهد بود.

So I went out there and it wasn't.

بنابراین من بیرون رفتم و نشد.

It was the worst game I've ever had up until that point.

این بدترین بازی بود که تا آن زمان داشته ام.

Vanessa: No way.

ونسا: به هیچ وجه.

Dan: I had, I think, five red cards, three yellow

دن: فکر می‌کنم پنج کارت قرمز، سه

cards, police were called.

کارت زرد داشتم، پلیس را فراخواندند.

And so, I had to terminate the game.

و بنابراین، مجبور شدم بازی را خاتمه دهم.

I've probably done, you know, eight, nine, 10,000 games, and I've only terminated maybe

من احتمالاً هشت، نه، 10000 بازی انجام داده‌ام و شاید

five of them.

پنج تای آن‌ها را خاتمه داده‌ام.

So, men's game went great, and I'm sure I aced that one.

بنابراین، بازی مردان عالی پیش رفت، و من مطمئن هستم که به آن بازی رسیدم.

And the women's game's coming up, and it's going to be easy.

و بازی زنان در راه است و آسان خواهد بود.

So I went out there and it wasn't.

بنابراین من بیرون رفتم و نشد.

It was the worst game I've ever had up until that point.

این بدترین بازی بود که تا آن زمان داشته ام.

Vanessa: No way.

ونسا: به هیچ وجه.

Dan: I had, I think, five red cards, three yellow

دن: فکر می‌کنم پنج کارت قرمز، سه

cards, police were called.

کارت زرد داشتم، پلیس را فراخواندند.

And so, I had to terminate the game.

و بنابراین، مجبور شدم بازی را خاتمه دهم.

I've probably done, you know, eight, nine, 10,000 games, and I've only terminated maybe

من احتمالاً هشت، نه، 10000 بازی انجام داده‌ام و شاید

five of them.

پنج تای آن‌ها را خاتمه داده‌ام.

So, men's game went great, and I'm sure I aced that one.

بنابراین، بازی مردان عالی پیش رفت، و من مطمئن هستم که به آن بازی رسیدم.

And the women's game's coming up, and it's going to be easy.

و بازی زنان در راه است و آسان خواهد بود.

So I went out there and it wasn't.

بنابراین من بیرون رفتم و نشد.

It was the worst game I've ever had up until that point.

این بدترین بازی بود که تا آن زمان داشته ام.

Vanessa: No way.

ونسا: به هیچ وجه.

Dan: I had, I think, five red cards, three yellow

دن: فکر می‌کنم پنج کارت قرمز، سه

cards, police were called.

کارت زرد داشتم، پلیس را فراخواندند.

And so, I had to terminate the game.

و بنابراین، مجبور شدم بازی را خاتمه دهم.

I've probably done, you know, eight, nine, 10,000 games, and I've only terminated maybe

من احتمالاً هشت، نه، 10000 بازی انجام داده‌ام و شاید

five of them.

پنج تای آن‌ها را خاتمه داده‌ام.

Vanessa: Did you write everything you heard?

ونسا: هر چی شنیدی نوشتی؟

Well, if you join the 30-Day English Listening Challenge, you'll be able to download each

خوب، اگر به چالش 30 روزه گوش دادن به زبان انگلیسی بپیوندید، می‌توانید

of the lessons each day and go back and review it as many times as you want.

هر روز هر یک از درس‌ها را دانلود کنید و هر چند بار که می‌خواهید به عقب برگردید و آن‌ها را مرور کنید.

But for this lesson, you can just pause the video if you need to go back.

اما برای این درس، اگر نیاز به بازگشت دارید، می‌توانید ویدیو را متوقف کنید.

So how was this?

پس این چطور بود؟

Was it too fast?

خیلی سریع بود؟

Did the slow version help you?

آیا نسخه آهسته به شما کمک کرد؟

We're going to go on to the next step, which is taking a look at the transcript and trying

ما به مرحله بعدی می رویم، یعنی نگاهی به متن و تلاش

to learn some new words with this.

برای یادگیری چند کلمه جدید با این. هر روز

There are three new words that you're going to learn in each lesson every day, but we're

سه لغت جدید وجود دارد که در هر درس می‌خواهید یاد بگیرید، اما ما

also going to be taking a look at some trouble sections that might have been difficult for

همچنین نگاهی به بخش‌های مشکل خواهیم داشت که ممکن است برای شما سخت بوده باشد

you.

.

Let's take a look at the transcript.

بیایید نگاهی به رونوشت بیاندازیم.

So here you have the transcript of our conversation.

بنابراین در اینجا متن گفتگوی ما را دارید.

I'm going to read it slowly and then go through different things that you can learn from this

من به آرامی آن را می خوانم و سپس چیزهای مختلفی را مرور می کنم که می توانید از این

short clip.

کلیپ کوتاه یاد بگیرید.

First, Jonathan says, "So, men's game went great, and I'm sure I aced that one."

اول، جاناتان می‌گوید: "بنابراین، بازی مردان عالی پیش رفت و من مطمئن هستم که آن بازی را قبول کردم."

You can see at the bottom, there are three vocabulary words that I want you to learn

در پایین می بینید، سه لغت واژگانی وجود دارد که می خواهم

with each lesson, and this is one of them, to ace something.

با هر درس یاد بگیرید، و این یکی از آنهاست، تا چیزی را بیاموزید.

That means that you did a great job.

یعنی کار بزرگی کردی

You might say, "I aced my test, or I aced my first day on the job because I did really

ممکن است بگویید: "من امتحانم را قبول کردم، یا اولین روز کارم را پشت سر گذاشتم، زیرا واقعاً خوب عمل کردم

well."

."

So you're talking about doing well.

بنابراین شما در مورد عملکرد خوب صحبت می کنید.

So he did a great job being a referee for the men's game, but then something bad is

بنابراین او به عنوان داور بازی مردان کار بزرگی انجام داد ، اما بعد از آن اتفاق بدی

going to happen.

قرار است بیفتد.

Let's go on to his next sentence, "And the women's games coming up, and it's going to

بیایید به جمله بعدی او برویم، "و بازی های زنان در راه است، و این

be easy."

آسان خواهد بود."

He uses another great expression, to come up.

او از یک تعبیر عالی دیگر استفاده می کند، تا بالا بیاید.

This is talking about something that's happening soon.

این در مورد چیزی صحبت می کند که به زودی اتفاق می افتد.

"My birthday is coming up, or Christmas is coming up, the new year is coming up."

"تولد من نزدیک است، یا کریسمس نزدیک است، سال جدید در راه است."

It's going to be happening soon.

به زودی این اتفاق می افتد. در

It's coming up and it's going to be easy.

راه است و آسان خواهد بود.

Let's take a moment to look at the grammar of this sentence.

بیایید لحظه ای به دستور زبان این جمله نگاه کنیم.

He says, "The women's game is coming up.

او می گوید: "بازی زنان در راه است.

It is going to be easy."

آسان خواهد بود."

Is he being a referee right then, as I'm having that conversation with him?

آیا او در آن زمان داور است که من با او صحبت می کنم؟ می

You can imagine probably not, this is talking about something that happened in the past,

توانید تصور کنید که احتمالاً نه، این در مورد چیزی صحبت می کند که در گذشته اتفاق افتاده است،

but why does he use the present tense?

اما چرا او از زمان حال استفاده می کند؟

The game is coming up.

بازی در راه است.

It is going to be easy.

قرار است آسان شود.

Well, this is a storytelling technique in English that sometimes we use the present

خوب، این یک تکنیک داستان سرایی در زبان انگلیسی است که گاهی اوقات از زمان حال

tense to talk about something that happened in the past to make the listener feel like

برای صحبت در مورد اتفاقی که در گذشته رخ داده است استفاده می کنیم تا به شنونده این احساس را بدهیم که

they're right there in the action as it's happening.

دقیقاً همانجا در عمل در حال وقوع است.

So we go back and forth between the present and the past tense when telling a story, and

بنابراین هنگام گفتن یک داستان بین زمان حال و گذشته به عقب و جلو می رویم و

that's what he does in his next sentence.

این همان کاری است که او در جمله بعدی خود انجام می دهد.

He uses the past tense, let's move on.

او از زمان گذشته استفاده می کند، بیایید ادامه دهیم.

"So I went out there and it wasn't," he went out to the soccer or football field, and it

او به زمین فوتبال یا فوتبال رفت و این کار

wasn't easy.

آسانی نبود.

"It was the worst game I've ever had up until that point."

این بدترین بازی بود که تا آن زمان داشته ام."

So he's contrasting the men and the women's game.

بنابراین او بازی مردان و زنان را در تقابل قرار می دهد .

The men's game went great, but the women's game was the worst game he had ever had.

بازی مردان عالی پیش رفت، اما بازی زنان بدترین بازی او بود.

I put a little star here beside the word "I've", because this is actually incorrect grammar.

من یک ستاره کوچک در اینجا در کنار کلمه "I've" قرار دادم، زیرا در واقع دستور زبان نادرست است.

He should have said, "It was the worst game I had ever had up until that point."

او باید می گفت: "این بدترین بازی بود که تا آن زمان داشته ام."

But I wanted to highlight this because native speakers sometimes make mistakes when they're

اما من می‌خواستم این را برجسته کنم زیرا گویشوران بومی گاهی اوقات هنگام

speaking, but they're still understandable, especially when you're speaking quickly or

صحبت کردن اشتباه می‌کنند، اما هنوز هم قابل درک هستند، به خصوص زمانی که سریع صحبت می‌کنید یا از زمان

using a complex verb tense like have, ever had or had ever had.

فعل پیچیده مانند have, ever had یا had ever had استفاده می‌کنید.

That can be a little complex, and when you're speaking quickly, sometimes you're not thinking

این می تواند کمی پیچیده باشد، و وقتی سریع صحبت می کنید، گاهی اوقات به آن فکر نمی کنید

about it.

.

So I hope this gives you some peace of mind that sometimes we make mistakes as well.

بنابراین امیدوارم این به شما آرامش خاطر بدهد که گاهی اوقات ما هم اشتباه می کنیم.

All right, let's go on to the short phrase that I say in response to his explanation

خیلی خب بریم سراغ جمله کوتاهی که در جواب توضیحاتش

about the worst game.

در مورد بدترین بازی میگم.

I said, "No way."

گفتم: به هیچ وجه.

Am I disagreeing with him?

آیا من با او مخالفم؟

No, I wasn't there for that game.

نه، من برای آن بازی آنجا نبودم.

I'm not disagreeing with him.

من با او مخالف نیستم.

I'm just expressing shock.

من فقط ابراز شوک می کنم.

So we often use this expression to just say, I'm shocked.

بنابراین ما اغلب از این عبارت استفاده می کنیم تا فقط بگوییم، من شوکه شده ام.

For example, if you are walking down the street, down here in the vocabulary section, and you

برای مثال، اگر در خیابان راه می‌روید، اینجا در بخش واژگان، و

find $20 on the sidewalk.

20 دلار در پیاده‌رو پیدا می‌کنید.

You might tell your friend, "I found $20 on the sidewalk."

ممکن است به دوستتان بگویید: "من 20 دلار در پیاده رو پیدا کردم ."

And your friend would say, "No way."

و دوست شما می گفت: "به هیچ وجه."

They're not disagreeing with you.

آنها با شما مخالف نیستند

They're just saying, "That's shocking.

آنها فقط می گویند: "این تکان دهنده است.

That's amazing."

این شگفت انگیز است."

So they're being shocked at what you said.

بنابراین آنها از آنچه شما گفتید شوکه شده اند.

All right, let's go on to the last part of the conversation.

خیلی خب، بریم سراغ قسمت آخر گفتگو.

Jonathan says, "I had, I think, five red cards, three yellow cards, police were called.

جاناتان می‌گوید، "فکر می‌کنم، پنج کارت قرمز، سه کارت زرد داشتم، پلیس فراخوانده شد.

And so, I had to terminate the game.

بنابراین، مجبور شدم بازی را خاتمه دهم. می‌دانید

I've probably done, you know, eight, nine, 10,000 games, and I've only terminated maybe

، احتمالاً هشت، نه، 10000 بازی انجام داده‌ام، و من فقط شاید

five of them."

پنج تای آنها را فسخ کرده ام."

Here he uses some interesting filler words.

در اینجا او از چند کلمه پرکننده جالب استفاده می کند.

He says, "I think, five red cards."

او می گوید: فکر می کنم پنج کارت قرمز.

And then later on he says, "I've probably done, you know, eight, nine, 10,000 games."

و بعداً می‌گوید: "من احتمالاً هشت، نه، 10000 بازی انجام داده‌ام."

This is quite common for conversation that we add into our speech, these kind of filler

این برای مکالمه ای که به گفتار خود اضافه می کنیم، بسیار رایج است، این نوع

expressions.

عبارات پرکننده.

It's very casual, it's very comfortable, and it's quite normal.

خیلی معمولی است، خیلی راحت است و کاملا عادی است.

So if you didn't understand everything that Jonathan said during the fast version or even

بنابراین اگر همه چیزهایی را که جاناتان در نسخه سریع یا حتی

during the slow version, it's possible that it's because he used some new vocabulary for

در نسخه آهسته گفت متوجه نشدید، ممکن است به این دلیل باشد که او از واژگان جدیدی برای

you.

شما استفاده کرده است.

So I hope that today you're able to learn that new vocabulary.

بنابراین امیدوارم که امروز بتوانید آن واژگان جدید را یاد بگیرید.

What we're going to do now is we are going to go back, listen to that original fast version,

کاری که اکنون می‌خواهیم انجام دهیم این است که به عقب برگردیم، به آن نسخه سریع اصلی گوش دهیم،

but this time we're going to be looking at the transcript that we just studied.

اما این بار به نسخه‌ای که به تازگی مطالعه کرده‌ایم نگاه می‌کنیم. از

I want you to listen for his words and also read them at the same time.

شما می خواهم که به سخنان او گوش دهید و همزمان آنها را نیز بخوانید.

I think you'll be pretty amazed that you're actually understanding more than the first

فکر می‌کنم از اینکه واقعاً بیشتر از

time, because you've studied the fast version, the slow version.

بار اول می‌فهمید، بسیار شگفت‌زده خواهید شد، زیرا نسخه سریع، نسخه آهسته را مطالعه کرده‌اید.

You've analyzed that clip with me so you know some of the different things that are happening,

شما آن کلیپ را با من تجزیه و تحلیل کردید تا از چیزهای مختلفی که در حال رخ دادن است مطلع شوید،

and now you can finally listen to it and your ears are opened.

و اکنون می توانید در نهایت به آن گوش دهید و گوش هایتان باز شود.

So let's listen to that fast clip a couple of times, and I want you to be amazed.

پس بیایید آن کلیپ سریع را یکی دو بار گوش کنیم، و من می خواهم شما را شگفت زده کنید.

Let's watch.

بیایید تماشا کنیم.

Jonathan: So, men's game went great, and I'm sure I

جاناتان: بنابراین، بازی مردان عالی پیش رفت، و من مطمئن هستم که به

aced that one.

آن بازی رضایت دادم.

And the women's game's coming up, and it's going to be easy.

و بازی زنان در راه است و آسان خواهد بود.

So I went out there and it wasn't.

پس رفتم بیرون و نشد.

It was the worst game I've ever had up until that point.

این بدترین بازی بود که تا آن زمان داشته ام.

Vanessa: No way.

ونسا: به هیچ وجه.

Jonathan: I had, I think, five red cards, three yellow

جاناتان: فکر می‌کنم پنج کارت قرمز، سه

cards, police were called.

کارت زرد داشتم، پلیس فراخوانده شد.

And so, I had to terminate the game.

و بنابراین، مجبور شدم بازی را خاتمه دهم.

I've probably done, you know, eight, nine, 10,000 games, and I've only terminated maybe

من احتمالاً هشت، نه، 10000 بازی انجام داده‌ام و شاید

five of them.

پنج تای آن‌ها را خاتمه داده‌ام.

So, men's game went great, and I'm sure I aced that one.

بنابراین، بازی مردان عالی پیش رفت، و من مطمئن هستم که به آن بازی رسیدم.

And the women's game's coming up, and it's going to be easy.

و بازی زنان در راه است و آسان خواهد بود.

So I went out there and it wasn't.

پس رفتم بیرون و نشد.

It was the worst game I've ever had up until that point.

این بدترین بازی بود که تا آن زمان داشته ام.

Vanessa: No way.

ونسا: به هیچ وجه.

Jonathan: I had, I think, five red cards, three yellow

جاناتان: فکر می‌کنم پنج کارت قرمز، سه

cards, police were called.

کارت زرد داشتم، پلیس فراخوانده شد.

And so, I had to terminate the game.

و بنابراین، مجبور شدم بازی را خاتمه دهم.

I've probably done, you know, eight, nine, 10,000 games, and I've only terminated maybe

من احتمالاً هشت، نه، 10000 بازی انجام داده‌ام و شاید

five of them.

پنج تای آن‌ها را خاتمه داده‌ام.

So, men's game went great, and I'm sure I aced that one.

بنابراین، بازی مردان عالی پیش رفت، و من مطمئن هستم که به آن بازی رسیدم.

And the women's game's coming up, and it's going to be easy.

و بازی زنان در راه است و آسان خواهد بود.

So I went out there and it wasn't.

پس رفتم بیرون و نشد.

It was the worst game I've ever had up until that point.

این بدترین بازی بود که تا آن زمان داشته ام.

Vanessa: No way.

ونسا: به هیچ وجه.

Jonathan: I had, I think, five red cards, three yellow

جاناتان: فکر می‌کنم پنج کارت قرمز، سه

cards, police were called.

کارت زرد داشتم، پلیس فراخوانده شد.

And so, I had to terminate the game.

و بنابراین، مجبور شدم بازی را خاتمه دهم.

I've probably done, you know, eight, nine, 10,000 games, and I've only terminated maybe

من احتمالاً هشت، نه، 10000 بازی انجام داده‌ام و شاید

five of them.

پنج تای آن‌ها را خاتمه داده‌ام.

Vanessa: So how did you do?

ونسا: پس چطور شدی؟ آیا

Did you understand Christopher's fast conversation after we used this four step listening method?

مکالمه سریع کریستوفر را بعد از استفاده از این روش گوش دادن چهار مرحله ای درک کردید؟

I hope so.

امیدوارم.

Now, it is my pleasure to give you my top five tips to help you understand fast English

اکنون، خوشحالم که پنج نکته برتر خود را برای کمک به درک مکالمات سریع انگلیسی به شما ارائه دهم

conversations.

.

Digest these, write them down, sleep with it under your pillow.

اینها را هضم کنید، یادداشت کنید، با آن زیر بالش بخوابید.

I hope that this will be useful to you so that you can really finally understand fast

امیدوارم این برای شما مفید باشد تا در نهایت بتوانید مکالمات سریع را درک کنید

conversations.

.

Let's watch.

بیایید تماشا کنیم.

All right, let's get started with the first secret.

بسیار خوب، بیایید با راز اول شروع کنیم .

Problem number one, don't watch a movie or TV show that you are unfamiliar with or you

مشکل شماره یک، فیلم یا برنامه تلویزیونی را که با آن ناآشنا هستید یا

only understand 10%.

فقط 10 درصد آن را درک می کنید، تماشا نکنید.

That's so frustrating.

این خیلی خسته کننده است.

Instead, apply secret number one.

در عوض، راز شماره یک را اعمال کنید.

Watch a movie or TV show that you already know in your native language.

یک فیلم یا برنامه تلویزیونی را که قبلاً به زبان مادری خود می شناسید تماشا کنید.

You are already familiar with the story, the characters, possibly even some of the words.

شما قبلاً با داستان، شخصیت ها، احتمالاً حتی برخی از کلمات آشنا هستید.

If you need to use English subtitles, go ahead.

اگر نیاز به استفاده از زیرنویس انگلیسی دارید، ادامه دهید.

But this is a great way to let go of fear, to let go of the frustration.

اما این یک راه عالی برای رها کردن ترس، رها کردن ناامیدی است.

"I can't understand.

"من نمی توانم درک کنم.

I only understand every couple words and it's just too much."

من فقط هر دو کلمه را می فهمم و این خیلی زیاد است."

No, watch something that you already know in your native language.

نه، چیزی را تماشا کنید که قبلاً به زبان مادری خود می دانید. آیا

Have you seen Disney's Frozen in your native language?

Frozen دیزنی را به زبان مادری خود دیده اید ؟

Great.

عالی.

Watch it in English.

آن را به زبان انگلیسی تماشا کنید. آیا

Have you seen Forrest Gump in your native language?

فارست گامپ را به زبان مادری خود دیده اید ؟

Excellent.

عالی

Watch it in English.

آن را به زبان انگلیسی تماشا کنید.

This is a great way to feel more confident and to improve your listening skills to understand

این یک راه عالی برای احساس اعتماد به نفس بیشتر و بهبود مهارت های شنیداری برای درک

fast English.

سریع انگلیسی است.

Problem number two, don't study how individual words are pronounced.

مشکل شماره دو، نحوه تلفظ کلمات را مطالعه نکنید.

Instead, follow secret number two, which will help you to overcome this problem.

در عوض، راز شماره دو را دنبال کنید، که به شما در غلبه بر این مشکل کمک می کند.

And that is study some common linking expressions in English.

و آن مطالعه برخی از عبارات پیوند دهنده رایج در انگلیسی است.

For example, if you ask me, "Vanessa, where are you going?"

مثلاً اگر از من بپرسی "ونسا کجا میری؟"

And I say, "I'm unna go-da the moun'ins."

و من می گویم، "من آنا گو-دا مونین هستم."

Maybe you understood a couple parts of this, but do you really understand the linking that

شاید شما چند بخش از این را فهمیده باشید، اما آیا واقعاً پیوندی را که

is happening so that when other people say this, who are not your English teacher, you

اتفاق می‌افتد می‌دانید تا وقتی دیگران این را می‌گویند، که معلم انگلیسی شما نیستند،

can get it.

بتوانید آن را دریافت کنید.

Let's break down this sentence.

بیایید این جمله را بشکنیم.

"I'm unna go-da the moun'ins."

"من از کوهنوردان هستم."

I'm unna, well, I'm really saying, "I am going to..."

من بد نیستم، خوب، واقعاً می گویم، "من می روم ..."

First I'm using a contraction.

اول از انقباض استفاده می کنم.

I am becomes I'm, and then I am pushing together or linking together, going to, which often

من هستم به من تبدیل می‌شوم، و سپس به هم فشار می‌آورم یا با هم پیوند می‌زنم، می‌روم، که اغلب تبدیل به

becomes going to.

رفتن می‌شود.

"I'm gonna take a nap, I'm gonna study English."

"من می خواهم چرت بزنم، من می خواهم انگلیسی بخوانم."

But we can reduce it even further and cut off the g and say, "I'm unna...," which is

اما می‌توانیم آن را حتی بیشتر کاهش دهیم و g را قطع کنیم و بگوییم "من unna..." که

what I said earlier.

قبلاً گفتم.

"I'm unna, I'm unna..."

"من unna، من unna..."

If you're listening for, I am going to, you will not get this.

اگر شما به گوش دادن، من می روم، شما این را دریافت نمی کنید.

But if you understand some common linking principles in English, contractions, going

اما اگر برخی از اصول رایج پیوند را در زبان انگلیسی درک کنید، انقباضات، رفتن

to becomes gonna or becomes unna, your ears will be more aware of it.

به تبدیل شدن به gonna یا تبدیل شدن به unna، گوش شما بیشتر از آن آگاه خواهد شد.

Let's go to the last part of that sentence.

به قسمت آخر آن جمله برویم.

"I'm unna go-da the moun'ins."

"من از کوهنوردان هستم."

Go-da the mountains.

برو کوه ها

Go-da, the word to becomes da.

گو-دا، کلمه به دا می شود.

This is very common after the verb go, go-da the mountains.

این بعد از فعل go, go-da the mountains بسیار رایج است.

"I'm unna go-da school tomorrow."

"من فردا به مدرسه نمی روم."

Go-da school.

مدرسه برو.

"I go-da go to the office."

"من میرم - برم دفتر."

Go-da to the office.

برو به دفتر.

Excellent.

عالی

What's happening with that last word?

با این کلمه آخر چه اتفاقی می افتد؟

Mountains, moun'ins.

کوه ها، کوه ها.

Well, often if there is a T plus in sound at the end of a word, we drop the T and kind

خوب، اغلب اگر در انتهای کلمه یک T پلاس وجود داشته باشد ، T را رها می کنیم و به

of swallow that sound.

نوعی آن صدا را قورت می دهیم.

Listen to these other words that are very similar.

به این کلمات دیگر که بسیار شبیه هم هستند گوش کنید .

Button becomes bu'in, bu'in.

دکمه می شود bu'in، bu'in.

Threaten becomes threa'in, threa'in.

تهدید می شود تهدید، تهدید.

And mountain becomes moun'in, moun'in.

و کوه می شود مونعین، مونعین.

Now, you can say this word clearly and say, "I'm going to go to the mountains."

حالا می توانید این کلمه را واضح بگویید و بگویید "من می روم به کوه."

Mountains.

کوه ها.

It's okay, but you're going to hear people say, you're going to, I just used that reduction.

اشکالی ندارد، اما شما خواهید شنید که مردم می گویند، شما می خواهید، من فقط از آن کاهش استفاده کردم.

You're going to hear people say mountains, and you need to be able to understand it.

خواهید شنید که مردم می گویند کوه ها، و باید بتوانید آن را درک کنید.

We are all focusing on improving your listening skills for comprehension so that you can understand

همه ما روی بهبود مهارت های شنیداری شما برای درک مطلب تمرکز می کنیم تا بتوانید درک کنید که

how people are speaking in daily conversations.

مردم در مکالمات روزانه چگونه صحبت می کنند.

So with this one very simple sentence, you learned some key phrases.

بنابراین با این یک جمله بسیار ساده، چند عبارت کلیدی را یاد گرفتید.

"I'm unna go-da the mountains."

"من کوه ها را نمی گویم."

Can you say that with me?

میشه اینو با من بگی؟

Let's have a little pronunciation practice.

بیایید کمی تمرین تلفظ داشته باشیم.

Also, when you improve your pronunciation, you're also improving your listening.

همچنین، هنگامی که تلفظ خود را بهبود می دهید، گوش دادن خود را نیز بهبود می بخشید.

So they're linked together.

بنابراین آنها با هم مرتبط هستند.

Let's say it together.

بیایید با هم بگوییم.

"I'm unna go-da the mountains.

"من اونا گو-دا کوه ها هستم. من

I'm unna go-da the mountains.

I'm unna go-da the mountains.

اونا گو-دا کوه ها هستم.

I'm unna go-da the mountains."

من اونا گو-دا کوه ها هستم.

Lovely.

دوست داشتني.

Problem number three is don't get discouraged.

مشکل شماره سه این است که ناامید نشوید.

A lot of English learners try to watch something in fast English or they have a business meeting

بسیاری از زبان آموزان انگلیسی سعی می کنند چیزی را به زبان انگلیسی سریع تماشا کنند یا یک جلسه کاری دارند

where people are speaking so comfortably in English and they're just sitting there fearful.

که در آن مردم به راحتی به زبان انگلیسی صحبت می کنند و فقط با ترس در آنجا نشسته اند.

"Please don't ask me a question.

"لطفاً از من سوال نپرسید.

Please don't call on me to speak."

لطفاً من را صدا نکنید تا صحبت کنم."

Because they can't understand the conversation that's happening and this can be really discouraging.

زیرا آنها نمی توانند مکالمه ای را که در حال وقوع است درک کنند و این می تواند واقعاً دلسرد کننده باشد.

You feel like you'll never be able to actually understand what people are saying.

شما احساس می کنید که هرگز نمی توانید واقعاً بفهمید که مردم چه می گویند.

So we need to just take it slow.

بنابراین باید آن را آهسته پیش ببریم.

I know we're talking about fast English here, but don't expect yourself to be able to understand

من می دانم که ما در اینجا در مورد انگلیسی سریع صحبت می کنیم، اما از خودتان انتظار نداشته باشید که یک

English overnight.

شبه انگلیسی را بفهمید.

This is a journey.

این یک سفر است.

This is a process.

این یک فرآیند است.

So with a problem that a lot of English learners have is that they get discouraged too quickly

بنابراین با مشکلی که بسیاری از زبان آموزان انگلیسی دارند این است که خیلی زود دلسرد می شوند

and they're not realistic about it.

و در مورد آن واقع بین نیستند.

So let's see how secret number three can help you with this.

بنابراین بیایید ببینیم که چگونه راز شماره سه می تواند در این مورد به شما کمک کند.

Secret number three is to take some notes.

راز شماره سه یادداشت برداری است.

Whenever you hear something fast, take a note about it, write it down in a notebook, write

هر زمان که چیزی سریع شنیدید، آن را یادداشت کنید ، آن را در یک دفترچه یادداشت کنید،

it down on your phone.

آن را روی تلفن خود یادداشت کنید.

And when you learn one new quick phrase every day, this will build and build and build over

و وقتی هر روز یک عبارت سریع جدید یاد می گیرید ، این عبارت در طول زمان ساخته و ساخته می شود و ساخته می شود

time.

.

So let me help you do this today.

پس بگذارید امروز به شما کمک کنم تا این کار را انجام دهید.

Take a look at this sentence.

به این جمله دقت کنید.

"I gotta go."

"من باید برم."

Well, if you're in a hurry and you're at a friend's house and you look at the time, "I

خوب، اگر عجله دارید و در خانه یکی از دوستان هستید و به ساعت نگاه می کنید، "

gotta go.

باید بروم.

I'm going to be late."

دیر می رسم."

This is a great phrase to use, but what's happening here?

این یک عبارت عالی برای استفاده است، اما اینجا چه اتفاقی می افتد؟

There are a lot of reductions, a lot of things that are cut out.

کاهش های زیادی وجود دارد، چیزهای زیادی حذف شده است. می‌توانیم

We could say, "I have got to go."

بگوییم، "باید بروم."

This means I need to leave right now.

یعنی باید همین الان برم.

I have got to go.

من باید بروم.

But when we reduce that, we cut out, have and got to, becomes gotta, gotta.

اما وقتی آن را کاهش می‌دهیم، قطع می‌کنیم، داریم و باید، می‌شود باید، باید.

But we don't pronounce the T, so we're going to reduce it one more time.

اما ما T را تلفظ نمی کنیم، بنابراین یک بار دیگر آن را کاهش می دهیم.

And in American English, the Ts change to a D sound.

و در انگلیسی آمریکایی، T ها به صدای D تغییر می کنند .

Listen, when I say it, "I gotta go.

گوش کن، وقتی می‌گویم، "باید بروم.

I gotta go.

باید بروم.

I gotta go.

باید بروم.

Sorry.

ببخشید.

I gotta go.

باید بروم.

I'm going to be late.

دیر می‌رسم.

I gotta go."

باید بروم."

Can you say that with me?

میشه اینو با من بگی؟

"Sorry, I gotta go.

"ببخشید، من باید بروم.

Sorry, I gotta go."

ببخشید، من باید بروم."

Great.

عالی.

You just learned one normal and casual and natural reduced English phrase.

شما فقط یک عبارت انگلیسی معمولی و معمولی و طبیعی را یاد گرفتید .

You did it, great.

انجامش دادی عالیه

So now I hope you feel a little bit less discouraged because you conquered that mountain.

بنابراین اکنون امیدوارم که کمی کمتر احساس دلسردی کنید زیرا آن کوه را فتح کردید.

Mountain.

کوهستان.

Problem number four that I see a lot of my English students making is don't just speak

مشکل شماره چهار که من می بینم بسیاری از دانش آموزان انگلیسی من می سازند این است که فقط

with yourself or your pet.

با خود یا حیوان خانگی خود صحبت نکنید.

This is a good starting point, but really to overcome that, secret number four is you

این نقطه شروع خوبی است، اما واقعاً برای غلبه بر آن، راز شماره چهار این است که

need to speak with someone else.

باید با شخص دیگری صحبت کنید.

There is nothing like having a real time conversation with someone.

هیچ چیز مانند گفتگوی واقعی با کسی نیست.

Do you know what real time means?

آیا می دانید زمان واقعی یعنی چه؟

It means it's happening at that second.

یعنی در همان ثانیه اتفاق می افتد.

You can't pause and rewind and go back.

شما نمی توانید مکث کنید و به عقب برگردید و به عقب برگردید.

No, if you don't understand at that second, there's real world consequences because you're

نه، اگر در آن ثانیه متوجه نشوید، پیامدهای دنیای واقعی وجود دارد، زیرا

going to need them to repeat.

برای تکرار به آنها نیاز خواهید داشت.

You're going to have to ask them, "Sorry, I didn't catch that.

شما باید از آنها بپرسید، "ببخشید، متوجه نشدم. آیا

Can you repeat it?"

می توانید آن را تکرار کنید؟"

Or you're just going to stand there and smile.

یا قرار است آنجا بایستید و لبخند بزنید.

So speaking with someone else in a real time conversation is going to test your listening

بنابراین صحبت کردن با شخص دیگری در یک مکالمه بلادرنگ مهارت های شنیداری شما را آزمایش می کند

skills and also help you to find the holes in what's difficult for you.

و همچنین به شما کمک می کند تا حفره هایی را در آنچه برای شما دشوار است پیدا کنید.

Maybe you can understand some topics, but other topics, it's too much.

شاید بتوانید برخی از موضوعات را درک کنید، اما موضوعات دیگر، خیلی زیاد است. می‌دانم

I know that when I was living in France, as my French listening skills grew, I could understand

که وقتی در فرانسه زندگی می‌کردم، با افزایش مهارت‌های شنیداری فرانسوی‌ام، می‌توانستم

a lot of people, but for some reason there was the father of my host family.

خیلی‌ها را درک کنم، اما به دلایلی پدر خانواده میزبان من بود.

I could not understand him at all.

اصلا نمی توانستم او را درک کنم.

There was ways that he was linking or reducing French expressions the way that he was mumbling.

راه‌هایی وجود داشت که او عبارات فرانسوی را به روشی که زمزمه می‌کرد پیوند می‌داد یا کاهش می‌داد.

It was so challenging.

خیلی چالش برانگیز بود

And finally, when I could understand him, I felt so proud of myself.

و در نهایت، وقتی توانستم او را درک کنم، به خودم افتخار کردم.

So it is essential to be able to have real-time conversations with someone else.

بنابراین ضروری است که بتوانید مکالمه لحظه ای با شخص دیگری داشته باشید.

If you feel like that might be a little too scary for you right now, or maybe you're not

اگر فکر می کنید ممکن است در حال حاضر برای شما کمی ترسناک باشد، یا شاید

in a situation where you can find someone else to speak with.

در موقعیتی نیستید که بتوانید شخص دیگری را برای صحبت با او پیدا کنید.

A good starting point is to check out my series, Speak with Me.

یک نقطه شروع خوب این است که سریال من، با من صحبت کن را بررسی کنید.

You can click on the link-up here.

در اینجا می توانید روی لینک آپ کلیک کنید.

In these videos, I will give you some key vocabulary, some key questions, and we will

در این ویدیوها، چند واژگان کلیدی، چند سوال کلیدی را به شما می دهم و

have a little mini conversation practice together.

با هم تمرین کوچک مکالمه ای خواهیم داشت.

The good thing about this type of practice is that it's kind of real time, but you can

خوبی این نوع تمرین این است که به نوعی زمان واقعی است، اما همچنین می توانید

also pause the video and go back and practice it again.

ویدیو را مکث کنید و به عقب برگردید و دوباره آن را تمرین کنید.

So I hope this will be a good tool to help you with this secret number four, speak with

بنابراین امیدوارم این ابزار خوبی برای کمک به شما در مورد این راز شماره چهار باشد، با

somebody else.

شخص دیگری صحبت کنید.

Problem number five that I see a lot of English learners make is they just watch English lessons

مشکل شماره پنج که من می بینم بسیاری از زبان آموزان انگلیسی ایجاد می کنند این است که آنها فقط درس های انگلیسی را

on YouTube like this one.

در YouTube مانند این تماشا می کنند.

And while that's great, you can't only do that, you also need to be able to practice

و در حالی که این عالی است، شما نه تنها می توانید این کار را انجام دهید ، بلکه باید بتوانید

real conversation listening skills, because that's what happens in the real world.

مهارت های گوش دادن به مکالمه واقعی را نیز تمرین کنید، زیرا این چیزی است که در دنیای واقعی اتفاق می افتد.

Whether you're watching a TV show, whether you're talking with someone at a hotel, whether

چه در حال تماشای یک برنامه تلویزیونی باشید، چه با کسی در هتل صحبت کنید، چه

you're talking with a client on the phone, it's not exactly an English teacher who speaks

با یک مشتری تلفنی صحبت کنید، این دقیقاً یک معلم انگلیسی نیست که

clearly and understandably and understands that you're an English learner.

واضح و قابل درک صحبت کند و بفهمد که شما یک زبان آموز انگلیسی.

Nope.

جواب منفی.

It's important to step that up.

مهم است که آن را افزایش دهیم.

So if you can already understand me pretty well, maybe you're using subtitles, maybe

بنابراین، اگر می‌توانید من را به خوبی درک کنید، شاید از زیرنویس استفاده می‌کنید، شاید

not.

نه. اشکالی ندارد

That's okay.

.

What if we added one more person to my conversation?

اگر یک نفر دیگر به مکالمه خود اضافه کنیم چه می شود؟

What if we added someone who speaks a little bit clearly too, like my husband, Dan.

چه می‌شود اگر کسی را اضافه کنیم که کمی واضح هم صحبت می‌کند، مثل شوهرم، دن.

Check out this clip.

این کلیپ را ببینید

See how you feel.

ببین چه حسی داری آیا

Can you understand generally what we're talking about?

می توانید به طور کلی بفهمید که در مورد چه چیزی صحبت می کنیم ؟

Dan: Can I say my second-worst job?

دن: میتونم بگم دومین شغل بدم؟

Vanessa: Yeah, sure.

ونسا: بله، حتما.

Dan: Can you guess what it is?

دن: می تونی حدس بزنی چیه؟

Vanessa: I know you worked at a lot of coffee shops,

ونسا: می دانم که تو در بسیاری از کافی شاپ ها کار می کردی،

but those weren't that bad.

اما آنقدرها هم بد نبودند.

Dan: Working at a coffee shop is good.

دن: کار در کافی شاپ خوب است.

Vanessa: Okay.

ونسا: باشه.

What was it?

چی بود؟

Dan: It's the sharp shooter

دان: این تیرانداز تیزبین

Vanessa: Can you explain about that job?

ونسا است: می‌توانید در مورد آن شغل توضیح دهید؟

Dan: Yeah.

دن: آره

So I don't know if you've ever seen this in your country, but have you ever been to a

بنابراین من نمی دانم که آیا تا به حال این را در کشور خود دیده اید یا نه، اما آیا تا به حال به جایی رفته اید

place where somebody takes your picture and then later they try to sell you that picture?

که کسی عکس شما را بگیرد و بعداً سعی کند آن عکس را به شما بفروشد؟

I was that guy.

من اون پسر بودم

So we took the same pictures.

بنابراین ما همان عکس ها را گرفتیم.

It was going onto a boat in on one of the rivers in Pittsburgh.

سوار بر یک قایق در یکی از رودخانه های پیتسبورگ بود.

Vanessa: So you're is kind of like a cruise boat, a

ونسا: پس شما به نوعی شبیه یک قایق تفریحی هستید، یک

river cruise.

سفر دریایی در رودخانه.

Dan: It's very kitchy though.

دن: هر چند خیلی شیک است.

Not high class at all.

اصلا کلاس بالا نیست

So people, before they got on the boat, we forced them to stop and go through the line

بنابراین مردم، قبل از اینکه سوار قایق شوند، آنها را مجبور کردیم که بایستند و از خط عبور کنند

and we'd take their picture and it was required, but people were like, "I don't want to get

و از آنها عکس بگیریم و لازم بود، اما مردم می‌گفتند: "من نمی‌خواهم

more picture taken."

عکس بیشتری بگیرم."

Vanessa: And everyone had their own cameras and phones.

ونسا: و همه دوربین ها و گوشی های خود را داشتند.

Dan: And this is, mind you, this is in like 2010

دن: و این است، توجه داشته باشید، این مانند سال 2010 است

where people already have phones on their cameras and stuff.

که مردم قبلاً تلفن‌هایی را روی دوربین خود دارند و چیزهای دیگر.

I mean, that's at least getting more popular.

منظورم این است که حداقل محبوبیت بیشتری پیدا می کند.

Vanessa: They didn't need your picture.

ونسا: آنها به عکس شما نیاز نداشتند.

Dan: No.

دن: نه.

And so I had to take everybody's picture and then when they got off the boat, I stood at

و بنابراین مجبور شدم از همه عکس بگیرم و بعد وقتی از قایق پیاده شدند، کنار ایستادم

the side and said, "Hey, come over here, buy this picture."

و گفتم: "هی، بیا اینجا، این عکس را بخر."

And they were like $20 for one picture.

و برای یک عکس 20 دلار بود.

Vanessa: Crazy.

ونسا: دیوانه.

Dan: A terrible ripoff.

دن: یک ریپف وحشتناک.

Even I knew it was a terrible ripoff, just not a worthwhile business at least in 2010

حتی من می‌دانستم که این یک موفقیت وحشتناک است، فقط در سال 2010

when I was doing that job.

زمانی که آن کار را انجام می‌دادم، تجارت ارزشمندی نبود.

Vanessa: Maybe 10 years before that it would've been

ونسا: شاید 10 سال قبل از آن خیلی

cool.

خوب بود.

Dan: It was a viable business 30 years ago.

دن: 30 سال پیش این یک تجارت قابل دوام بود.

Vanessa: Maybe that went all right for you.

ونسا: شاید برای شما خوب بود.

But what if we added a different speaker who speaks a little bit faster and maybe the topic

اما اگر یک سخنران متفاوت اضافه کنیم که کمی سریعتر صحبت می کند و شاید موضوع

isn't so comfortable for you.

برای شما چندان راحت نباشد چه می شود.

Check out this clip and watch what we're saying.

این کلیپ را ببینید و ببینید ما چه می گوییم.

Brandi: You know so there's a lot of different factors

برندی: می‌دانید، بنابراین عوامل مختلف زیادی وجود دارد

that go into play and it takes...

که در بازی نقش دارند و این کار لازم است... به

That's why, especially in this market, it's great to work with a realtor.

همین دلیل، به خصوص در این بازار، کار با یک مشاور املاک عالی است.

Vanessa: We would have had no clue what to do.

ونسا: ما نمی‌دانستیم چه کار کنیم.

I pretty much guarantee we would never have gotten this house without you.

من تقریباً تضمین می کنم که ما هرگز بدون تو به این خانه نمی رسیدیم.

Brandi: I'm so glad it worked out.

برندی: خیلی خوشحالم که نتیجه داد.

It's so cool to see.

دیدنش خیلی باحاله

I always feel like people land in the right places, even if it's a little tricky, they

همیشه احساس می‌کنم مردم در مکان‌های مناسب فرود می‌آیند ، حتی اگر کمی مشکل باشد،

lose out on a few houses.

خانه‌های کمی را از دست می‌دهند.

It's always a bummer.

همیشه بد است.

But people always land in the place that they're meant to be.

اما مردم همیشه در جایی قرار می گیرند که باید باشند.

And I always keep that heart when somebody loses.

و من همیشه آن قلب را وقتی کسی از دست می دهد نگه می دارم.

It's just knowing that that wasn't the right thing.

فقط دانستن این است که کار درستی نبود .

Vanessa: That wasn't the destiny that was meant to

ونسا: این سرنوشتی نبود که قرار بود

happen, another place will come up.

اتفاق بیفتد، جای دیگری پیش خواهد آمد.

Was it a little bit more challenging?

کمی چالش برانگیزتر بود؟

What about the next step?

مرحله بعدی چطور؟

What if we took out the video completely and you only listened to our voices?

اگر ویدیو را کاملاً بیرون بیاوریم و شما فقط به صدای ما گوش دهید چه می شود؟

Check out this quick clip where you are going to only listen to the audio of me speaking

این کلیپ سریع را ببینید که در آن فقط به صدای صحبت کردن من

with my friend who's here in that past video, Brandi.

با دوستم که در آن ویدیوی قبلی، برندی، اینجاست، گوش می دهید.

Listen.

گوش بده.

Brandi: Well, if it's possible, pay off a car.

برندی: خوب، اگر ممکن است، یک ماشین را پرداخت کنید.

You know it's a big chunk of change, but sometimes lenders will say it's more important to pay

می دانید که این یک تکه بزرگ از تغییر است، اما گاهی اوقات وام دهندگان می گویند که

off your car than it is to put this towards a down payment.

پرداخت ماشین شما مهمتر از پیش پرداخت آن است .

So sometimes a lender, a good lender again is an important thing because they can help

بنابراین گاهی اوقات یک وام دهنده، یک وام دهنده خوب دوباره چیز مهمی است زیرا آنها می توانند

guide you as to what makes the most sense to help you get the house that you really

شما را راهنمایی کنند که چه چیزی برای به دست آوردن خانه ای که واقعاً می خواهید به شما کمک می کند

want.

.

Vanessa: So how did you do?

ونسا: پس چطور شدی؟

Which part was the most difficult for you?

کدام قسمت برای شما سخت تر بود؟

Let me know in the comments.

در نظرات به من اطلاع دهید.

I'm curious to know what you have to say.

کنجکاوم بدانم چه می گویید.

Now imagine if you continued to improve your listening skills day by day using this four

حالا تصور کنید اگر به مدت 30 روز با استفاده از این روش گوش دادن چهار مرحله ای، روز به روز مهارت های شنیداری خود را بهبود بخشید

step listening method for 30 days.

.

Would your listening skills improve a lot?

آیا مهارت شنیداری شما بسیار بهبود می یابد؟

Absolutely.

کاملا.

Thousands of English learners around the world have joined the 30-Day English Listening Challenge.

هزاران زبان آموز در سراسر جهان به چالش 30 روزه گوش دادن به زبان انگلیسی پیوسته اند.

And if you join to by the end of the month, you will have analyzed 30 different conversations

و اگر تا پایان ماه به آن بپیوندید، 30 مکالمه مختلف

with 11 native English speakers and learn over 90 new vocabulary expressions in just

با 11 زبان مادری انگلیسی را تجزیه و تحلیل خواهید کرد و بیش از 90 عبارت جدید واژگانی را تنها در

five to 10 minutes per day.

پنج تا 10 دقیقه در روز یاد خواهید گرفت.

By the end of the course, your listening skills will have improved a lot, and most importantly,

در پایان دوره، مهارت شنیداری شما بسیار بهبود یافته است و مهمتر از همه، زمانی که به زبان انگلیسی صحبت می کنید، خودتان می

you will be able to use this information and these expressions and this pronunciation yourself

توانید از این اطلاعات و این عبارات و این تلفظ استفاده کنید

when you speak in English.

.

It's great to understand the lessons, but it's most important to be able to take it

درک درس ها عالی است، اما مهم ترین چیز این است که بتوانیم آن را

into the real world and use it.

به دنیای واقعی ببریم و از آن استفاده کنیم.

That's the key.

این کلید است.

The 30-Day English Listening Challenge is open for enrollment right now.

چالش 30 روزه گوش دادن به زبان انگلیسی برای ثبت نام در حال حاضر باز است.

You can click on the link in the description to join me and thousands of other motivated

برای پیوستن به من و هزاران

English learners today.

زبان آموز انگلیسی با انگیزه امروز می توانید روی لینک در توضیحات کلیک کنید.

Let's take a quick sneak peek inside the course website.

بیایید نگاهی گذرا به وب سایت دوره بیندازیم.

When you join the 30-Day English Listening Challenge, you will see day zero through 30.

هنگامی که به چالش 30 روزه گوش دادن به زبان انگلیسی می‌پیوندید، روز صفر تا 30 را خواهید دید.

On day zero, you can find a course guide with my recommended study plan for each day and

در روز صفر، می‌توانید راهنمای دوره‌ای را با برنامه مطالعه پیشنهادی من برای هر روز و

a calendar so that you can check off each day when you finish.

یک تقویم پیدا کنید تا بتوانید هر روز را که می‌خواهید بررسی کنید. تمام کردن

You'll feel so proud of yourself when that whole page is filled up with check marks.

زمانی که کل صفحه با علامت های چک پر شود، به خود افتخار خواهید کرد.

Let's take a look at day one.

بیایید نگاهی به روز اول بیندازیم.

Here you can see the four step listening method, the fast conversation, the slow conversation,

در اینجا می توانید روش گوش دادن چهار مرحله ای، مکالمه سریع، مکالمه آهسته،

the worksheet that you can use to fill in what you hear.

کاربرگ را مشاهده کنید که می توانید از آن برای پر کردن آنچه می شنوید استفاده کنید.

And number four is the transcript with three new vocabulary words each day.

و شماره چهار رونوشت با سه لغت جدید در هر روز است.

A total of 90 new vocabulary words over 30 days.

در مجموع 90 لغت جدید در طول 30 روز.

If you can easily understand my English lessons here on YouTube, but you cannot understand

اگر می‌توانید درس‌های انگلیسی من را در اینجا در YouTube به راحتی درک کنید، اما نمی‌توانید

fast movies and TV shows in English, this is the perfect course for you.

فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی سریع را به زبان انگلیسی درک کنید، این دوره عالی برای شماست.

There is a link in the description to join me in the 30-Day English Listening Challenge

لینکی در توضیحات وجود دارد تا امروز در چالش 30 روزه گوش دادن به زبان انگلیسی به من بپیوندید

today.

.

Well, thank you so much for learning English with me, and I'll see you again next Friday

خوب، خیلی ممنون که با من انگلیسی یاد گرفتید ، و جمعه آینده دوباره شما را

for a new lesson here on my YouTube channel.

برای یک درس جدید اینجا در کانال YouTube من می بینم.

Bye.

خدا حافظ.

The next step is to join the 30-Day English Listening Challenge.

قدم بعدی این است که به چالش 30 روزه گوش دادن به زبان انگلیسی بپیوندید .

You'll be on the right path to increasing your listening skills and understanding fast

شما در مسیر درستی برای افزایش مهارت های شنیداری و درک سریع

English speakers.

سخنرانان انگلیسی خواهید بود.

Don't forget to subscribe to my YouTube channel for more free lessons.

فراموش نکنید که برای دروس رایگان بیشتر در کانال یوتیوب من مشترک شوید .

Thanks so much.

خیلی ممنون.

Bye.

خدا حافظ.