Speaking English ||| Get the results you need from a master teacher!

Have you ever played the game Codenames?

آیا تا به حال بازی Codenames را انجام داده اید؟

Today you’re going to join me and my family

امروز به من و خانواده‌ام ملحق می‌شوید

as we play this word game, and study real English conversation as we play.

که ما این بازی کلمات را بازی می‌کنیم و مکالمه واقعی انگلیسی را در حین بازی مطالعه می‌کنیم.

You’ll see lots of reductions happening,

شاهد کاهش‌های زیادی خواهید بود،

and you’ll learn some great vocabulary words and idioms

و لغات و اصطلاحات عالی

like ‘dominant’, ‘detract’, ‘neck and neck’, and ‘sore loser’.

مانند «غلبه»، «کم کردن»، «گردن و گردن» و «بازنده دردناک» را خواهید آموخت.

The game is called Codenames and last night, we played

این بازی اسمش کدنام است و دیشب

four rounds and Mom and I beat David and dad each time.

چهار راند بازی کردیم و من و مامان هر بار دیوید و بابا را شکست دادیم. آیا

Did you hear how the word ‘and’ was used to connect two nouns?

شنیده اید که چگونه از کلمه "و" برای اتصال دو اسم استفاده می شود؟

This is a common way we use the word ‘and’.

این روش رایجی است که ما از کلمه "and" استفاده می کنیم.

Mom and I, David and Dad.

من و مامان، دیوید و بابا.

The word ‘and’ reduces so it just sounds like an N sound connecting the two words together.

کلمه «و» کاهش می‌یابد، بنابراین شبیه صدای N است که این دو کلمه را به هم متصل می‌کند.

Using reductions and linking can really smooth out your English

استفاده از کاهش و پیوند دادن واقعاً می تواند زبان انگلیسی شما را صاف کند

and help you sound more natural and native.

و به شما کمک کند طبیعی تر و بومی تر به نظر برسید.

Try that now, Mom and I, Mom and I.

همین حالا، مامان و من، مامان و من.

David and Dad,

دیوید و بابا،

David and Dad.

دیوید و بابا.

Listen again.

دوباره گوش کن.

And Mom and I--

و مامان و من--

And Mom and I--

و مامان و من-- و

And Mom and I beat David and dad--

من و مامان هر بار دیوید و بابا--

David and dad--

دیوید و بابا--

David and dad each time.

دیوید و بابا رو زدیم.

Mom, are you ready to crush David and

مامان، حاضری دوباره دیوید و

Dad again in the game?

بابا رو تو بازی له کنی؟

I'm so ready to crush David and Dad again in the game.

من خیلی آماده هستم که دوباره دیوید و بابا را در بازی له کنم.

My Mom had a really bad cold when we shot this video.

وقتی این ویدیو را گرفتیم، مادرم واقعاً سرما خورده بود.

I apologize for her voice being a bit scratchy.

از اینکه صدایش کمی خش دار بود عذرخواهی می کنم. آیا به

Did you notice the vocabulary we used here?

واژگانی که در اینجا استفاده می کنیم توجه کرده اید؟

The word ‘crush’.

کلمه "له کردن".

When you crush someone in a game, it means you beat them by a lot,

وقتی کسی را در یک بازی له می کنید، به این معنی است که او را با اختلاف بسیار زیاد شکست داده اید

a very wide margin.

.

The game was not close.

بازی نزدیک نبود.

Mom, are you ready to crush David and Dad again in the game?

مامان، حاضری دوباره دیوید و بابا رو تو بازی له کنی؟

We're going to be the clue givers first.

ما ابتدا سرنخ دهنده خواهیم بود.

Alright.

بسیار خوب.

Alright, you want to draw one?

باشه، میخوای یکی بکشی؟

Alright, it's red. That means ladies go first and we have to take the extra card.

باشه قرمزه یعنی خانم ها اول می روند و ما باید کارت اضافه را بگیریم.

Listen to the word ‘alright’.

به کلمه "خوب" گوش دهید.

You heard it three times in that clip.

تو اون کلیپ سه بار شنیدی

Alright.

بسیار خوب.

Alright, you want to draw one?

باشه، میخوای یکی بکشی؟

Alright, it's red.

باشه قرمزه

Alright.

بسیار خوب.

Alright, you want to draw one?

باشه، میخوای یکی بکشی؟

Alright, it's red.

باشه قرمزه

Words with R’s and L’s tend to be extra tricky for non-native speakers.

کلماتی که R و L دارند برای افراد غیر بومی بسیار پیچیده هستند.

But the L sound is very weak, and actually,

اما صدای L بسیار ضعیف است، و در واقع،

you can get by without saying it at all.

شما می توانید بدون گفتن آن از پس آن بر بیایید.

I didn’t really say it, and neither did my Dad.

من واقعاً آن را نگفتم و پدرم هم این را نگفت.

Just a quick AH as in FATHER or AW as in LAW sound will be great.

فقط یک AH سریع مانند صدای FATHER یا AW در صدای LAW عالی خواهد بود.

Alright, alright.

باشه بسیارخوب.

This works with ‘already’ as well.

این با "از قبل" نیز کار می کند.

Already, already.

در حال حاضر، در حال حاضر.

Alright. Listen again.

بسیار خوب. دوباره گوش کن.

Alright.

بسیار خوب.

Alright, you want to draw one?

باشه، میخوای یکی بکشی؟

Alright, it's red.

باشه قرمزه

Okay, mom. My clue is 'rod for two'.

باشه مامان. سرنخ من "میله برای دو نفر" است.

In this game, you have a grid of words in front of you.

در این بازی شما شبکه ای از کلمات را پیش روی خود دارید.

Some of the words are for your team,

برخی از کلمات برای تیم شما،

some are for the other team, and some are neutral.

برخی برای تیم دیگر و برخی بی طرف هستند.

You try to get your teammate to guess your words,

شما سعی می کنید هم تیمی خود را وادار کنید تا کلمات شما را حدس بزند،

and you do this by grouping them together and saying a word

و این کار را با گروه بندی آنها و گفتن کلمه ای انجام می دهید

that you think your partner will associate with the two words you’ve chosen.

که فکر می کنید شریک زندگی شما با دو کلمه ای که انتخاب کرده اید مرتبط است.

So I said ‘rod’ for two.

بنابراین گفتم «میله» برای دو نفر.

That means, there are two words on the board that I think have an association with the word ‘rod’,

این بدان معناست که دو کلمه روی تابلو وجود دارد که فکر می کنم با کلمه "میله" ارتباط دارند

and I hope she guesses them correctly.

و امیدوارم او آنها را درست حدس بزند.

Notice I said ‘rod’ really clearly.

توجه کنید که من واقعاً واضح گفتم "میله".

It doesn’t have the context of a sentence around it,

متن یک جمله در اطراف خود ندارد،

so I want to be really clear.

بنابراین من می خواهم واقعاً واضح باشم.

But how did I pronounce the word ‘for’?

اما چگونه کلمه "برای" را تلفظ کردم؟

I reduced it, f-schwa-r. Fer, fer, fer two.

من آن را کاهش دادم، f-schwa-r. فر، فر، فر دو.

Okay, mom. My clue is 'rod for two'.

باشه مامان. سرنخ من "میله برای دو نفر" است.

For two.

برای دو.

For two.

برای دو.

Okay, Rod king?

باشه، راد کینگ؟

Rod fair?

راد نمایشگاه؟

She’s going through the words, trying to decide if any of them make sense with the word ‘rod’.

او کلمات را مرور می کند و سعی می کند تصمیم بگیرد که آیا هر یک از آنها با کلمه "میله" معنی دارد یا خیر.

Rod king?

راد کینگ؟

Rod fair?

راد نمایشگاه؟

Okay, Rod king?

باشه، راد کینگ؟

Rod fair?

راد نمایشگاه؟

Probably cast.

احتمالا بازیگران.

Prob’ly ‘cast’. Did you notice how she pronounced the word ‘probably’?

احتمالاً "بازیگران" آیا متوجه شدید که او چگونه کلمه "احتمالا" را تلفظ می کند؟

She reduced it by dropping a syllable.

او با انداختن یک هجا آن را کاهش داد.

I would say native speakers do this at least half of the time.

من می توانم بگویم که افراد بومی حداقل نیمی از مواقع این کار را انجام می دهند.

It makes the pronunciation easier, and you can do it do.

این تلفظ را آسان تر می کند و شما می توانید آن را انجام دهید.

Practice that with me.

با من تمرین کن

Prob’ly,

احتمالاً،

prob’ly.

احتمالاً.

Probably cast.

احتمالا بازیگران.

Probably cast.

احتمالا بازیگران.

Probably cast.

احتمالا بازیگران.

She chose ‘cast’.

او "بازیگر" را انتخاب کرد.

This word can have several different meanings.

این کلمه می تواند چندین معنی مختلف داشته باشد.

For example, when you break your leg or arm,

به عنوان مثال، هنگامی که پا یا بازوی خود را می‌شکنید،

you might wear a cast for several weeks while it heals.

ممکن است برای چند هفته از گچ استفاده کنید تا زمانی که بهبود می‌یابد.

Or, in a play or opera,

یا، در یک نمایشنامه یا اپرا،

everyone who is on stage acting is part of the ‘cast’.

هرکسی که روی صحنه بازی می کند، بخشی از «بازیگران» است.

It can also mean to throw or fling,

همچنین می‌تواند به معنای پرتاب کردن یا پرت کردن باشد،

and this is what you do with a fishing pole,

و این همان کاری است که شما با چوب ماهیگیری انجام می‌دهید

to get your hook out into the water.

تا قلاب خود را در آب بیاورید.

It can also be called a fishing rod.

می توان آن را چوب ماهیگیری نیز نامید.

So I said ‘rod’, she saw ‘cast’

بنابراین من "راد" را گفتم، او "بازیگر" را دید

and made the association, and that was correct.

و تداعی را انجام داد، و این درست بود.

In English, we have so many words like ‘cast’ that can be used different ways.

در زبان انگلیسی، ما کلمات زیادی مانند "cast" داریم که می توان از آنها به روش های مختلف استفاده کرد.

Probably cast.

احتمالا بازیگران.

Are we stumped already?

آیا ما در حال حاضر گیج شده ایم؟

David is having a hard time coming up with his clue,

دیوید برای یافتن سرنخ‌اش مشکل دارد،

and my Dad says, “are we stumped already?”

و پدرم می‌گوید: «آیا ما قبلاً گیج شده‌ایم؟»

To be stumped means to have no idea.

گیج شدن یعنی بی خبر بودن.

For example, let’s say you’re trying to figure out a very difficult problem and

به عنوان مثال، فرض کنید شما در حال تلاش برای کشف یک مشکل بسیار دشوار هستید و

you cannot come up with the answer.

نمی توانید به پاسخ آن برسید.

You might say, “I’m stumped.”

ممکن است بگویید: "من گیج شدم."

The –ed ending is pronounced as a T

پایان –ed به صورت T تلفظ می شود

because the sound before was unvoiced,

زیرا صدای قبلی بی صدا بود،

the P consonant. pt, pt, stumped.

همخوان P. pt, pt, stumped.

Are we stumped already?

آیا ما در حال حاضر گیج شده ایم؟

Are we getting off to a slow start?

آیا ما به آرامی شروع می کنیم؟

Then Dad says, are we getting off to a slow start?

بعد بابا میگه آهسته شروع میکنیم؟

That phrase means you’re not making much progress at the beginning.

این عبارت به این معنی است که شما در ابتدا پیشرفت زیادی نمی کنید.

Getting off to a slow start.

شروع آهسته.

But David thought of a clue, and he said ‘dominant’.

اما دیوید به سرنخی فکر کرد و گفت «مسلط».

Are we stumped already?

آیا ما در حال حاضر گیج شده ایم؟

Are we getting off to a slow start?

آیا ما به آرامی شروع می کنیم؟

Dominant.

غالب.

Do you know what ‘dominant’ means?

آیا می دانید "مسلط" یعنی چه؟

Ruling, controlling, commanding, main.

حاکم، کنترل، فرماندهی، اصلی.

Dominant.

غالب.

Dominant.

غالب.

Dominant.

غالب.

I'm gonna say superhero.

من می خواهم بگویم ابرقهرمان.

When Dad guesses, he says, “I’m ‘gonna’ say”,

وقتی پدر حدس می‌زند، می‌گوید: «می‌خواهم بگویم»، و

reducing ‘going to’ to ‘gonna’.

«رفتن به» را به «می‌خواهم» کاهش می‌دهد.

I'm gonna.

من میخوام.

I'm gonna say.

من می خواهم بگویم.

I'm gonna say superhero.

من می خواهم بگویم ابرقهرمان.

I'm gonna say king.

من می گویم پادشاه.

Okay mom, my hint is tent for two.

باشه مامان، توصیه من چادر دو نفره است.

I give Mom a clue again, tent for two.

دوباره به مامان سرنخ میدم، چادر دو نفره.

Did you hear how I reduced ‘for’ again? Fer, fer.

شنیدی چطور دوباره "برای" را کم کردم؟ فر، فر.

Tent for two.

چادر دو نفره

For two.

برای دو.

For two.

برای دو.

Okay, pole is probably one cause we always have a tent pole.

خوب، میله احتمالا یکی از دلایلی است که ما همیشه میله چادر داریم.

Although we haven't always... had them when we went camping.

اگر چه ما همیشه ... وقتی به کمپ می رفتیم آنها را نداشتیم.

We had to resort to string and trees.

مجبور شدیم به رشته و درخت متوسل شویم.

A ladder and crossed two by fours like that.

یک نردبان و همینطور دو به چهار رد شد. آیا

Have you ever forgotten the tent poles when you went camping? 1

تا به حال هنگام کمپینگ میله های چادر را فراموش کرده اید؟ 1

I can’t quite imagine how you could leave that out,

من نمی توانم کاملاً تصور کنم که چگونه می توانید آن را کنار بگذارید،

but my parents managed to once a long time ago,

اما والدین من یک بار خیلی وقت پیش موفق شدند،

and they had to use a ladder inside their tent to hold it up.

و مجبور شدند از نردبانی در داخل چادر خود برای نگه داشتن آن استفاده کنند.

That's when I would have gone home.

اون موقع بود که میرفتم خونه

“That’s when I ‘would-a’ gone home.”

"آن موقع بود که "من" به خانه می رفتم." آیا

Did you hear how I pronounced the phrase ‘would have’?

شنیده اید که چگونه عبارت "wild have" را تلفظ کردم؟

I reduced the word ‘have’ to just the schwa.

من کلمه "باید" را فقط به schwa تقلیل دادم.

Would-a, would-a,

آیا، می خواهم،

that’s when I would-a gone home.

آن وقت است که من می خواهم به خانه بروم.

This is a common reduction with ‘would’, ‘should’, and ‘could’.

این یک کاهش رایج با "wild"، "should" و "could" است.

Would-a, should-a, could-a.

آیا، باید، می تواند.

That's when I would have

آن زمان بود که داشتم

That's when I would have

آن موقع بود که داشتم

That's when I would have gone home.

آن موقع بود که به خانه می رفتم.

You weren't around yet.

تو هنوز نبودی می

I know, I'm just saying in my, in my world, camping is no longer fun when you didn't bring the poles.

دانم، فقط می گویم در دنیای من، وقتی میله ها را نیاوردی، کمپینگ دیگر سرگرم کننده نیست.

It did detract a bit.

یه مقدار کم کرد

My Dad used the word ‘detract’.

پدرم از کلمه "کم کردن" استفاده کرد.

A great vocabulary word.

یک کلمه لغت عالی

This means to take a way from the quality of something.

این به معنای فاصله گرفتن از کیفیت چیزی است.

Camping, without a proper tent, made the experience less fun.

کمپینگ، بدون چادر مناسب، تجربه را کم‌تر می‌کرد.

It did detract a bit.

یه مقدار کم کرد

Uhm, okay I'll say rainforest for two.

اوه، باشه من میگم جنگل بارانی برای دو نفر.

David is giving the clue now, and he said ‘Rainforest for two’.

دیوید اکنون سرنخ را می دهد و می گوید "جنگل بارانی برای دو نفر".

Did you see how he reduced the word ‘for’? Fer, fer.

دیدی چطور کلمه «برای» را کم کرد؟ فر، فر.

We almost always pronounce it this way.

ما تقریباً همیشه آن را اینگونه تلفظ می کنیم.

Rainforest for two. For two. For two.

جنگل بارانی برای دو نفر برای دو. برای دو.

So I will say Amazon for one of those.

بنابراین من برای یکی از آن ها می گویم آمازون.

Amazon for one of those –

آمازون برای یکی از آن‌ها -

another ‘for’ reduction.

کاهش دیگر «برای».

Fer one, fer one,

Fer one، fer one،

Amazon for one of those.

آمازون برای یکی از آن ها.

My Dad also reduced the word ‘of’ to just the schwa – one of, one of.

پدرم همچنین کلمه "of" را به schwa کاهش داد - یکی از، یکی از.

Amazon for one of those.

آمازون برای یکی از آن ها.

So I will say Amazon for one of those.

بنابراین من برای یکی از آن ها می گویم آمازون.

Amazon for one of those.

آمازون برای یکی از آن ها.

Amazon for one of those.

آمازون برای یکی از آن ها.

Is it illegal for me to remove this?

آیا حذف این برای من غیرقانونی است؟

Yes.

آره.

You're gonna try to jog your memory?

میخوای سعی کنی حافظه ات رو تضعیف کنی؟

Is it illegal for me to remove this?

آیا حذف این برای من غیرقانونی است؟

You're trying to jog your memory about what the previous clue was?

شما سعی می کنید حافظه خود را در مورد اینکه سرنخ قبلی چه بوده است، تضعیف کنید؟

Yeah.

آره

Once a correct word is chosen, you cover it with a card that’s the color for your team.

هنگامی که یک کلمه صحیح انتخاب شد، آن را با کارتی که رنگ تیم شما است، می پوشانید.

Because my dad can’t remember the clue, he wants to uncover the word to see if that will help him remember.

از آنجایی که پدرم نمی‌تواند سرنخ را به خاطر بیاورد، می‌خواهد کلمه را کشف کند تا ببیند آیا این به او کمک می‌کند تا به خاطر بسپارد. آیا به

Did you notice the phrase I used for this?

عبارتی که برای این استفاده کردم دقت کردید؟

Jog your memory.

حافظه خود را دویدن.

Something ‘jogs your memory’ if it helps you remember something.

اگر چیزی به شما کمک کند چیزی را به خاطر بسپارید، «حافظه شما را تسخیر می کند».

You're trying to jog your memory about what the previous clue was?

شما سعی می کنید حافظه خود را در مورد اینکه سرنخ قبلی چه بوده است، تضعیف کنید؟

Yeah.

آره

Thanks for asking!

ممنون که پرسیدید

He also said 'no' though.

او همچنین گفت "نه".

He said probably not.

گفت احتمالا نه.

Prob’ly not.

احتمالا نه

Another example of dropping that middle syllable in ‘probably’.

مثال دیگری از انداختن آن هجای میانی به "احتمالا".

Probably. Prob’ly not.

شاید. احتمالا نه

Dad said: He said probably not.

بابا گفت: گفت احتمالا نه.

He said probably not.

گفت احتمالا نه.

He said probably not.

گفت احتمالا نه. می‌خواهیم از

We'll I'm going to take a chance and say they are crickets in the rainforest.

فرصت استفاده کنم و بگویم آنها جیرجیرک‌هایی در جنگل‌های بارانی هستند.

Well, I’m going to take a chance… The word ‘well’ was pretty unclear.

خب، من از فرصت استفاده می کنم... کلمه "خوب" کاملاً نامشخص بود.

This can happen with this word as it’s a filler word,

این می تواند با این کلمه اتفاق بیفتد زیرا یک کلمه پرکننده است،

it doesn’t have any special meaning here.

در اینجا معنای خاصی ندارد.

It’s just a quick W and dark L. Well. well. well.

این فقط یک W سریع و L تاریک است. خب. خوب. خوب.

Well I’m gonna-- Well I’m going to take a chance.

خوب من می خواهم - خب من از یک شانس استفاده می کنم.

And another ‘gonna’ reduction.

و یک کاهش دیگر.

Well, I’m going to take a chance…

خوب، من از یک فرصت استفاده می کنم ...

Well, I’m going to take a chance

خوب، من از

Well, I’m going to take a chance

یک فرصت استفاده می کنم خوب، من از

We'll I'm going to take a chance and say they are crickets in the rainforest.

یک فرصت استفاده می کنم. .

Alright!

بسیار خوب!

My dad celebrated with ‘alright!

پدرم با "خوب" جشن گرفت!

And again, there was clearly no L sound in this word.

و دوباره، به وضوح صدای L در این کلمه وجود نداشت.

Alright.

بسیار خوب.

Alright.

بسیار خوب.

Alright.

بسیار خوب.

Alright.

بسیار خوب.

Okay, I'm gonna say shatter for two.

باشه، میخوام بگم دونه دونه.

Shatter.

خرد کردن.

Another great vocabulary word.

یکی دیگر از لغات عالی.

This means to break into pieces.

این به معنای تکه تکه شدن است.

A glass would shatter if it hit the floor.

یک لیوان اگر به زمین بخورد می شکند.

Shatter.

خرد کردن.

Notice the double T is the Flap T here,

توجه کنید که T دوگانه در اینجا Flap T است،

because the T sound comes between two vowels.

زیرا صدای T بین دو مصوت می آید.

Shatter.

خرد کردن.

Okay, I'm gonna say shatter for two.

باشه، میخوام بگم دونه دونه.

And of course, another ‘for’ reduction. Fer two, fer two.

و البته، کاهش دیگری «برای». فر دو، فر دو.

Shatter. For two. For two. For two.

خرد کردن. برای دو. برای دو. برای دو.

I'm gonna go with glass.

من با شیشه می روم

I’m going to go with.

من می روم با.

This means you choose.

این یعنی شما انتخاب کنید.

My mom is choosing ‘glass’ as her answer.

مادر من "شیشه" را به عنوان پاسخ خود انتخاب می کند.

You could also say this at a restaurant as you’re ordering.

همچنین می توانید این را در رستورانی که سفارش می دهید بگویید.

“I’m going to go with the fish special.”

"من با ماهی ویژه می روم."

That means that's the dish that I choose to eat.

یعنی این همان غذایی است که من برای خوردن انتخاب می کنم.

That I choose to order.

که من برای سفارش انتخاب می کنم.

I'm gonna go with glass.

من با شیشه می روم

Now, Washington was the leader.

حالا واشنگتن رهبر بود.

- She touched it. - Yeah, you're not supposed to touch it

- او آن را لمس کرد. - آره، قرار نیست بهش دست بزنی

until...it's okay, I know you weren't doing your final but...

تا...اشکالی نداره، می دونم که فینالت رو انجام نمی دادی اما...

My Dad is really watching my Mom, who is on the opposite team.

بابام واقعا داره مامانم رو که تو تیم مقابله تماشا می کنه.

In this game you’re not supposed to touch a card until you’re making that your official guess.

در این بازی تا زمانی که آن را حدس رسمی خود نزنید، قرار نیست کارتی را لمس کنید. به

Listen to what I say to my Mom about this.

آنچه در این مورد به مادرم می گویم گوش کن.

Yeah, you're not supposed to touch it until...it's okay,

آره، قرار نیست بهش دست بزنی تا وقتی...اشکالی نداره،

I know you weren't doing your final but...FYI.

میدونم که آخرت رو انجام نمیدادی اما... FYI.

I said, I knew you weren’t doing your final guess, but FYI.

گفتم، می‌دانستم که شما حدس نهایی خود را انجام نمی‌دهید، اما FYI.

That means, ‘for your information’.

این بدان معناست که "برای اطلاعات شما".

It’s like saying, just so you know.

این مثل گفتن است، فقط برای اینکه بدانی.

I was letting her know, that is the rule officially,

داشتم به او می‌گفتم، این قانون رسماً است،

so she should probably not do it.

بنابراین او احتمالاً نباید این کار را انجام دهد.

FYI.

FYI.

Yeah, you're not supposed to touch it until...it's okay,

آره، قرار نیست بهش دست بزنی تا اینکه...اشکالی نداره،

I know you weren't doing your final but...FYI

میدونم که فینالت رو انجام نمیدادی اما... FYI

We don't know that.

ما اینو نمیدونیم.

Just kidding.

شوخی کردم

Don't pay attention to him.

بهش توجه نکن

I'm gonna go with Washington.

من با واشنگتن می روم.

I’m going to go with.

من می روم با.

There’s that phrase again, to mean “I choose”.

دوباره آن عبارت وجود دارد، به معنای "من انتخاب می کنم".

I'm gonna go with Washington.

من با واشنگتن می روم.

Actually, you're doing really well.

در واقع، شما واقعاً خوب کار می کنید.

Yeah, you guys were neck and neck.

بله، شما بچه ها گردن و گردن بودید.

We're doing better. We're doing better.

ما داریم بهتر عمل می کنیم. ما داریم بهتر عمل می کنیم.

We're neck and neck.

ما گردن و گردن هستیم

Here, we’re discussing the score.

در اینجا، ما در مورد امتیاز بحث می کنیم.

We were tied, so I said, “we’re neck and neck”.

ما بسته بودیم، بنابراین گفتم: "گردن و گردن هستیم".

This means very close or tied, in a race or game.

این به معنای بسیار نزدیک یا مساوی، در یک مسابقه یا بازی است.

Did you notice the AND reduction?

آیا متوجه کاهش AND شدید؟

Neck and neck.

گردن و گردن.

Just the schwa and N,

فقط schwa و N،

neck and—neck and neck--

گردن و - گردن و گردن -

and the N in 'and' blends into the beginning N for ‘neck’.

و N در "and" با N ابتدایی "گردن" ترکیب می شود.

Neck and neck.

گردن و گردن.

We're neck and neck.

ما گردن و گردن هستیم

So a historical figure is a proper noun?

پس شخصیت تاریخی یک اسم خاص است؟ رزی

Rosie the riveter for two.

پرچ کن برای دو نفر. رزی

Rosie the riveter for two. Wow.

پرچ کن برای دو نفر. وای.

For the win!

برای برد!

Two more ‘for’ reductions.

دو کاهش «برای» دیگر.

For two, and ‘for the win’.

برای دو نفر و "برای برد".

The more you pay attention to and listen for reductions,

هرچه بیشتر به کاهش ها توجه کنید و به آنها گوش دهید،

the more you start to notice they are used all the time in American English.

بیشتر متوجه می شوید که آنها همیشه در انگلیسی آمریکایی استفاده می شوند.

They are part of what makes up good, clear English.

آنها بخشی از چیزی هستند که انگلیسی خوب و واضح را تشکیل می دهند. رزی

Rosie the riveter for two. Wow.

پرچ کن برای دو نفر. وای.

For the win!

برای برد!

I can't think of one that fits Rosie the Riveter

من نمی توانم به یکی از آنها فکر کنم که

right off the top of my head.

دقیقاً از بالای سرم به رزی پرچکن برسد.

Dad can’t think of an answer off the top of his head.

بابا نمی تونه به جوابی از سرش فکر کنه.

What does this phrase mean?

این عبارت به چه معناست؟

It means immediately,

یعنی بلافاصله،

without having to try or think.

بدون نیاز به تلاش یا فکر کردن.

He can’t think of one off the top of his head,

او نمی تواند به یکی از بالای سرش فکر کند،

this means, he’s going to have to sit there and really think about it to try to come up with an answer.

این بدان معناست که او باید آنجا بنشیند و واقعاً در مورد آن فکر کند تا سعی کند به یک پاسخ برسد.

I can't think of one that fits Rosie the Riveter right off the top of my head.

من نمی توانم به یکی از آنها فکر کنم که دقیقاً از بالای سرم به رزی پرچکن برسد.

I'm gonna say washer for one.

من می خواهم بگویم واشر برای یکی.

Maybe... probably you file things down when you're riveting.

شاید... احتمالاً وقتی پرچ می‌کنید، چیزها را پایین می‌آورید.

I'm gonna say file for two.

من می خواهم بگویم برای دو نفر پرونده.

You almost had it, Dad. You did say it once as being the most obvious.

تقریبا داشتی بابا شما یک بار به عنوان واضح ترین آن را گفتید.

You said washer and queen seemed to be the 2 best fits.

شما گفتید واشر و ملکه به نظر می رسد که 2 بهترین تناسب باشند.

We've just played the best 3 of 5.

ما به تازگی بهترین 3 از 5.

4 out of 7.

4 از 7.

4 out of 7.

4 از 7 را بازی کرده ایم.

We played the best of 5 which means one team has to win 3

ما بهترین بازی 5 را انجام دادیم که به این معنی است که یک تیم باید 3 برنده شود

before a winner can be declared and Mom and I won 3 in a row. The first 3.

تا برنده اعلام شود و من و مامان 3 پیاپی بردیم. . 3 اول.

So we're the champions.

پس ما قهرمانیم.

Great job, Mom!

کار عالی، مامان!

Yay!

آری

Boo!

بو!

Oh, don't be a sore loser!

اوه، یک بازنده دردناک نباش!

A sore loser is someone who is upset or angry when they lose a game or a competition.

بازنده دردناک کسی است که هنگام شکست در یک بازی یا مسابقه ناراحت یا عصبانی است.

Of course you don’t have to be happy when you lose,

مطمئناً لازم نیست وقتی می‌بازید خوشحال باشید،

but to be clearly upset, annoyed, or angry at a loss is to be a sore loser.

اما اینکه از باخت به وضوح ناراحت، آزرده یا عصبانی باشید، بازنده شدیدی است.

Oh, don't be a sore loser!

اوه، یک بازنده دردناک نباش!

That's it guys, and thanks so much for using Rachel's English!

بچه ها همین، و از اینکه از زبان انگلیسی راشل استفاده کردید بسیار سپاسگزارم!

My parents were pretty great for being in this video with me.

پدر و مادرم برای حضور در این ویدیو با من بسیار عالی بودند.

It reminds me of a video we made a long time ago

این من را به یاد ویدیویی می‌اندازد که مدت‌ها پیش ساخته بودیم و در

where I introduced my parents on Rachel’s English for the first time.

آن برای اولین بار پدر و مادرم را به انگلیسی راشل معرفی کردم.

Did you see it?

دیدی؟

I’ll play it here for you right now.

همین الان اینجا برای شما بازی می کنم.

Now, I’ve been spending a lot of time teaching you English, and I thought it would be fun to show you

اکنون، من زمان زیادی را صرف آموزش زبان انگلیسی به شما کرده‌ام، و فکر می‌کردم جالب است که به شما نشان دهم

who taught me English.

چه کسی به من انگلیسی آموزش داده است.

These are my parents Rita and Stan.

اینها پدر و مادر من ریتا و استن هستند.

Rita.

ریتا

Notice we have a Flap T there,

توجه کنید که یک Flap T در آنجا داریم،

because the T is coming between two vowel sounds.

زیرا T بین دو صدای مصوت می آید.

-ta, -ta,Rita.

-ta، -ta، ریتا.

Stan.

استن

Now here we have the AA as in BAT vowel

حال در اینجا ما AA را در واکه BAT

followed by the N consonant.

به دنبال صامت N داریم.

When this vowel is followed by the N or the M consonant,

هنگامی که این مصوت با N یا صامت M همراه شود،

we get an extra sound. Aa-uu, uu, an uh-like sound before the nasal consonant.

صدای اضافی دریافت می کنیم. Aa-uu، uu، صدای اوه مانند قبل از صامت بینی.

Staaaaaan

استااااان

Stan, Stan.

استن، استن.

These are my parents Rita and Stan.

اینها پدر و مادر من ریتا و استن هستند.

Hello.

سلام.

So guys, do you remember what my first word was?

پس بچه ها، یادتان هست اولین کلمه من چه بود؟

I remember your brother’s first word.

اولین کلمه برادرت را به یاد دارم.

Ok. So, I’m the youngest of two.

خوب. بنابراین، من کوچکترین از این دو هستم.

Clearly I’m not a memorable child because the first one is the more interesting one.

واضح است که من کودکی به یاد ماندنی نیستم، زیرا اولی جالب‌تر است.

His first word was ‘hi’.

اولین کلمه او "سلام" بود.

Hi.

سلام.

And, I don’t remember Rachel’s first word,

و، من اولین کلمه راشل را به خاطر ندارم،

but once she started speaking, she never stopped.

اما وقتی شروع به صحبت کرد، هرگز متوقف نشد.

That’s true.

درست است.

So you don’t remember my first word either?

پس اولین کلمه من را هم به خاطر نمی آورید؟

It was probably ‘mama’.

احتمالا "مامان" بود.

But you don’t actually know.

اما شما در واقع نمی دانید.

I don’t actually know.

من در واقع نمی دانم.

Ok.

خوب.

The pronunciation of this word is four syllables,

تلفظ این کلمه چهار هجا

and with the CH consonant sound.

و با صدای همخوان CH است.

Actually.

در حقیقت.

But I notice both my Mom and I here pronounced it actually.

اما متوجه شدم که هم من و هم مادرم در اینجا آن را در واقع تلفظ کردیم.

We’re reducing the word by substituting the CH with a SH sound,

ما با جایگزین کردن CH با صدای SH، کلمه را کاهش می دهیم،

that has no stop; we’re making it a little bit smoother.

که هیچ توقفی ندارد. ما آن را کمی صاف تر می کنیم.

And we’re dropping the schwa syllable altogether.

و ما هجای schwa را به کلی حذف می کنیم.

Actually.

در حقیقت.

Actually.

در حقیقت.

But you don’t actually know.

اما شما در واقع نمی دانید.

I don’t actually know.

من در واقع نمی دانم.

Ok.

خوب.

They’re trying to think of something cute that I might have said to tell you guys. But my Mom said:

آنها سعی می کنند به چیز جالبی فکر کنند که ممکن است گفته باشم به شما بچه ها بگویم. اما مامانم گفت:

I can think of something cute your brother said.

می توانم به حرف ناز برادرت فکر کنم.

Yeah. See? It’s terrible.

آره دیدن؟ این وحشتناک است.

Well, I remember doing lots of things with you.

خوب، یادم می آید که کارهای زیادی با شما انجام دادم.

Right. No, it’s fine.

درست. نه، خوب است.

I remember riding you to school on the handlebars of my bike.

یادم می آید که سوار دوچرخه ام تو را به مدرسه رساندم.

Yeah. That hurt. I always wished that he would buy an actual seat to put on the bike.

آره که صدمه دیده. همیشه آرزو داشتم که او یک صندلی واقعی بخرد تا روی دوچرخه بنشیند.

One thing I remember is sending off a card three days before she left for summer camp

یک چیز را به یاد دارم این است که سه روز قبل از رفتن او به اردوی تابستانی یک کارت فرستادم

so she would receive a card on the first day of summer camp.

تا در روز اول اردوی تابستانی کارت دریافت کند.

Yeah. That was nice. I used to go away for two weeks,

آره خوب بود من دو هفته می رفتم

and Mom was very good about sending cards and also treats.

و مامان در ارسال کارت و همچنین خوراکی ها خیلی خوب بود.

Well, thanks Mom and Dad so much for being willing to meet my Rachel’s English audience.

خوب، از مامان و بابا بسیار متشکرم که مایلند با مخاطبان انگلیسی من راشل ملاقات کنند.

One last thing I want to say about them is tomorrow is their 45th wedding anniversary.

آخرین چیزی که می خواهم در مورد آنها بگویم این است که فردا چهل و پنجمین سالگرد ازدواج آنهاست.

So, happy anniversary, guys!

بنابراین، سالگرد مبارک، بچه ها!

Thank you!

متشکرم!

Are you ok?

خوبی؟

Yeah.

آره

This is my favorite uncle John.

این عمو جان مورد علاقه من است.

This is my dad’s older brother. Isn’t he cute?

این برادر بزرگتر پدرم است. او ناز نیست؟

John, this is Rachel’s English.

جان، این انگلیسی ریچل است.

Hi Rachel’s English. How are you?

سلام راشل به انگلیسی. چطور هستید؟

Rachel comes from a very talkative family.

راشل از خانواده ای بسیار پرحرف می آید.

Yeah. We, we all talk a lot.

آره ما، همه ما زیاد صحبت می کنیم.

- Yeah. - It makes sense that I’m doing what I’m doing.

- آره - منطقی است که من کاری را که انجام می دهم انجام می دهم.

- Right.

- درست.

- I’m the quietest one I think. - Yeah, probably.

- من ساکت ترین کسی هستم که فکر می کنم. - بله احتمالا.

And he’s not that quiet.

و او آنقدرها هم ساکت نیست.