ENGLISH CONVERSATION | Conversation tips to sound like a native speaker! | Rachel's English

Do you love summer as much as I do?

آیا شما هم مثل من تابستان را دوست دارید؟

We'll celebrate the end of summer in this video by studying several conversations about your summer.

در این ویدیو با مطالعه چندین گفتگو درباره تابستان شما، پایان تابستان را جشن خواهیم گرفت.

You'll study some important reductions and learn the phrasal verb, wrap-up,

شما برخی کاهش های مهم را مطالعه خواهید کرد و فعل عبارتی، جمع کردن، و

as well as great vocabulary words like opportunity and chaotic.

همچنین لغات عالی مانند فرصت و آشفته را یاد خواهید گرفت.

Watch all the way to the end to learn things like what is an extended family versus a nuclear family

تا انتها تماشا کنید تا چیزهایی مانند خانواده گسترده در مقابل خانواده هسته‌ای

and how to use 'bookend' and 'tied to' figuratively.

و نحوه استفاده از «بسته کتاب» و «پیوند به» را به صورت مجازی بیاموزید.

Mom, how's your summer been?

مامان، تابستانت چطور بود؟

It's been good.

خوب بوده

We usually go out to Colorado late May, early June,

ما معمولا اواخر ماه مه، اوایل ژوئن به کلرادو می رویم،

but this year, we had an opportunity to babysit our grandson in Philadelphia.

اما امسال، فرصتی داشتیم که از نوه خود در فیلادلفیا نگهداری کنیم.

You're welcome.

خواهش میکنم.

Opportunity.

فرصت.

This is a great vocabulary word.

این یک کلمه واژگان عالی است. به

It means a set of circumstances that make something possible.

معنای مجموعه ای از شرایط است که چیزی را ممکن می کند.

We had a trip and so we invited my parents to come take care of Stoney while we were gone.

ما سفری داشتیم و بنابراین از پدر و مادرم دعوت کردیم تا زمانی که ما رفته بودیم از استونی مراقبت کنند.

Sample sentences: I had the opportunity to go to NYC for the weekend

جملات نمونه: من این فرصت را داشتم که برای آخر هفته به نیویورک بروم

because my friend was out of town and offered me her apartment.

زیرا دوستم خارج از شهر بود و آپارتمانش را به من پیشنهاد داد.

Or, my work offered to fly me to a conference in Anaheim

یا، کارم به من پیشنهاد داد تا به کنفرانسی در آناهیم بروم،

so I took the opportunity to visit Disneyland while I was there.

بنابراین از فرصت استفاده کردم و زمانی که آنجا بودم از دیزنی لند دیدن کردم.

But this year, we had an opportunity to babysit our grandson in Philadelphia.

اما امسال این فرصت را داشتیم که از نوه خود در فیلادلفیا نگهداری کنیم.

You're welcome.

خواهش میکنم.

Do you know the term babysit?

آیا اصطلاح نگهداری از کودکان را می شناسید؟

This means to care for someone else’s children.

این به معنای مراقبت از فرزندان دیگران است.

It’s also a noun.

این هم یک اسم است.

Every month or so, David and I hire a babysitter to watch Stoney so we can go out.

هر ماه یا بیشتر، من و دیوید یک پرستار بچه برای تماشای استونی استخدام می کنیم تا بتوانیم بیرون برویم.

In the US, the term has evolved and we now use the terms 'house-sitter 'and 'pet-sitter'

در ایالات متحده، این اصطلاح تکامل یافته است و ما اکنون از اصطلاحات "خانه نگهدار" و "پیت نگهدار"

to refer to people paid to look after our houses or pets while we travel.

برای اشاره به افرادی استفاده می کنیم که برای مراقبت از خانه ها یا حیوانات خانگی ما در حین سفر پرداخت می شوند.

These can be used as a verb as well:

این ها را می توان به عنوان یک فعل نیز استفاده کرد:

I’m going to house sit for my aunt and uncle for a month while they’re in China.

من برای خاله و عمویم یک ماه در حالی که در چین هستند به خانه می نشینم.

But this year, we had an opportunity to babysit our grandson in Philadelphia.

اما امسال این فرصت را داشتیم که از نوه خود در فیلادلفیا نگهداری کنیم.

You're welcome.

خواهش میکنم.

In late July....in late June, so we waited to go out to Colorado until we did that.

در اواخر جولای .... در اواخر ژوئن، بنابراین ما منتظر ماندیم تا به کلرادو برویم تا این کار را انجام دهیم.

What are you going to do to wrap-up your summer?

برای به پایان رساندن تابستان خود چه می خواهید بکنید؟

Um, we're almost at the end here.

اوم، ما تقریباً به پایان رسیده ایم.

Wrap up: this phrasal verb means to end something.

Wrap up: این فعل عبارتی به معنای پایان دادن به چیزی است.

Notice the W is silent.

توجه کنید W ساکت است.

What are you doing to wrap up your summer?

برای به پایان رساندن تابستان خود چه می کنید؟

Another example sentence with this phrasal verb:

جمله مثال دیگری با این فعل عبارتی:

I think we covered everything – why don’t we wrap up the meeting?

من فکر می کنم ما همه چیز را پوشش دادیم - چرا جلسه را جمع بندی نمی کنیم؟

This verb can also mean to cover in something.

این فعل همچنین می تواند به معنای پوشاندن در چیزی باشد.

For example, you might wrap up a gift before giving it to someone:

به عنوان مثال، ممکن است یک هدیه را قبل از دادن آن به کسی بپیچید:

cover it in nice paper, maybe a bow.

آن را با کاغذ زیبا، شاید یک پاپیون بپوشانید.

When I was at the beach this summer with Stoney, he got cold when he got out of the water.

وقتی من تابستان امسال با استونی در ساحل بودم، وقتی از آب بیرون آمد سرد شد.

I said, “come here and I’ll wrap you up in a towel.”

گفتم: "بیا اینجا تا تو را در حوله بپیچم."

Wrap up.

بسته شدن.

What are you going to do to wrap-up your summer?

برای به پایان رساندن تابستان خود چه می خواهید بکنید؟

Um, we're almost at the end here.

اوم، ما تقریباً به پایان رسیده ایم.

Well, I have a, we spent a week here in a camp with my extended family.

خوب، من یک هفته را اینجا در یک کمپ با خانواده بزرگم گذراندیم.

Extended family is different from your nuclear family.

خانواده گسترده با خانواده هسته ای شما متفاوت است.

A nuclear family is made up of just two generations:

خانواده هسته ای تنها از دو نسل تشکیل شده است:

a parent or parents and his or her children.

والدین یا والدین و فرزندان او.

An extended family goes beyond that:

یک خانواده گسترده فراتر از آن است:

spouses of children, children of children, grandparents, aunts, uncles, etcetera.

همسران فرزندان، فرزندان فرزندان، پدربزرگ و مادربزرگ، خاله، عمو و غیره.

I have a vocabulary video that goes over the terms we use for various family members.

من یک ویدیوی واژگانی دارم که اصطلاحاتی را که برای اعضای مختلف خانواده به کار می‌بریم مرور می‌کند.

I’ll be sure to link to that video at the end of this video.

من مطمئناً در انتهای این ویدیو به آن ویدیو پیوند خواهم داد.

Well, I have a, we spent a week here in a camp with my extended family.

خوب، من یک هفته را اینجا در یک کمپ با خانواده بزرگم گذراندیم.

And then we're going to go visit some friends in Northern Michigan,

و سپس به دیدن دوستان در شمال میشیگان می رویم

and then, we're going to drive up to Isle Royale National Park

و سپس به پارک ملی Isle Royale

which is an island in Lake Superior.

که جزیره ای در دریاچه سوپریور است می رویم.

A national park is park set aside by the national government for conservation

پارک ملی پارکی است که توسط دولت ملی برای حفاظت

and the preservation of wildlife,

و حفظ حیات وحش

and the enjoyment of the people.

و لذت بردن مردم در نظر گرفته شده است.

In the US, we have about 60 of these parks.

در ایالات متحده، ما حدود 60 مورد از این پارک ها را داریم.

You’re looking at some pictures that I have taken while enjoying some of the national parks of the US.

شما در حال تماشای چند عکسی هستید که من هنگام لذت بردن از برخی از پارک های ملی ایالات متحده گرفته ام.

Then, we're going to drive up to Isle Royale National Park

سپس به پارک ملی Isle Royale

which is an island in Lake Superior.

که جزیره‌ای در دریاچه سوپریور است می‌رویم.

Is there anything else like kayaking or biking or is it mostly just hiking?

آیا چیز دیگری مانند کایاک سواری یا دوچرخه سواری وجود دارد یا بیشتر فقط پیاده روی است؟

Oh, it's mostly hiking, although they do have kayaks.

اوه، بیشتر پیاده‌روی است، اگرچه آنها کایاک دارند.

Kayak, this word is a palindrome,

کایاک، این کلمه یک palindrome است،

which means it’s spelled the same way forward and backward.

به این معنی که املای آن یکسان به جلو و عقب است. آیا

Have you ever gone kayaking before?

تا به حال کایاک سواری کرده اید؟ به

I find it very tiring!

نظر من خیلی خسته کننده است!

Is there anything else like kayaking or biking or is it mostly just hiking?

آیا چیز دیگری مانند کایاک سواری یا دوچرخه سواری وجود دارد یا بیشتر فقط پیاده روی است؟

Oh, it's mostly hiking, although they do have kayaks.

اوه، بیشتر پیاده‌روی است، اگرچه آنها کایاک دارند.

But I don't think they have bikes out there.

اما من فکر نمی کنم آنها دوچرخه در آنجا داشته باشند.

Are you going to do any swimming or is it really chilly up there?

آیا قصد دارید شنا کنید یا آنجا واقعاً سرد است؟

>>It's cold. >>Yeah.

>> سرد است. >> آره

>>It would be really cold. >>Yeah

>> واقعاً سرد خواهد بود. >>آره

Did you hear how I described the water in Lake Superior?

شنیدی چطور آب دریاچه سوپریور را توصیف کردم؟

I said ‘chilly’.

گفتم "سرد".

This is another way to say ‘cold’.

این یک راه دیگر برای گفتن "سرد" است.

You wouldn’t say ‘chilly’ for something that was very cold or extremely cold.

برای چیزی که خیلی سرد یا خیلی سرد است، نمی گویید «سرد».

It's cold, it’s not comfortable, but it’s definitely not as cold as it could be.

سرد است، راحت نیست، اما قطعا آنقدر که می‌توانست سرد نیست.

It's chilly.

سرد است.

Are you going to do any swimming or is it really chilly up there?

آیا قصد دارید شنا کنید یا آنجا واقعاً سرد است؟

>>It's cold. >>Yeah.

>> سرد است. >> آره

>>It would be really cold. >>Yeah.

>> واقعاً سرد خواهد بود. >> آره

The water.

آب.

How's your summer been?

تابستان شما چطور بود؟

It's been great! We started out...

عالی بوده! ما شروع کردیم...

One of the things that is fun about our summers

یکی از چیزهایی که در مورد تابستان های ما سرگرم کننده است

is we have David's family's beach week at the beginning of the summer to get things going.

این است که هفته ساحلی خانواده دیوید را در ابتدای تابستان داریم تا کارها را پیش ببریم.

And then we have my family's week here at Lake Michigan at the end of the summer.

و سپس هفته خانواده ام را اینجا در دریاچه میشیگان در پایان تابستان داریم.

So we have these two really great weeks that's sort of bookend our summer and...

بنابراین ما این دو هفته واقعا عالی را داریم که به نوعی پایان تابستان ماست و...

>> mark it. >>That's nice!

>> آن را علامت گذاری کنید. >>خوب است!

>> Yeah! >> Yeah!

>> آره! >> آره!

Bookends: there are objects that you use on a bookshelf to keep your books upright,

قفسه‌های کتاب: اشیایی هستند که شما از آنها در قفسه کتاب استفاده می‌کنید تا کتاب‌هایتان را صاف نگه دارید،

often one on either side of a set of books.

اغلب یکی در دو طرف مجموعه‌ای از کتاب‌ها.

But we can also use this term figuratively.

اما می توانیم از این اصطلاح به صورت مجازی نیز استفاده کنیم.

This would be anything that appears on either side of something.

این هر چیزی است که در دو طرف چیزی ظاهر شود.

Here, I’m talking about two vacations that bookend our summer:

در اینجا، من در مورد دو تعطیلات صحبت می کنم که تابستان ما را به پایان می رساند:

one at the beginning with David’s family,

یکی در ابتدا با خانواده دیوید

and one at the end with my family.

و دیگری در پایان با خانواده من.

We have two great vacations to bookend our summer.

ما دو تعطیلات عالی برای رزرو تابستان خود داریم.

So we have these two really great weeks that's sort of bookend our summer and...

بنابراین ما این دو هفته واقعا عالی را داریم که به نوعی پایان تابستان ماست و...

>> mark it. >> That's nice.

>> آن را علامت گذاری کنید. این خوب است.

>>Yeah! >>Yeah!

>> آره! >> آره!

The month and a half or so in between has been pretty chaotic.

یک ماه و نیم یا بیشتر در این بین بسیار آشفته بوده است.

Chaotic. This word is spelled with a CH, but it’s pronounced with a K sound.

بی نظم. این کلمه با CH نوشته می شود، اما با صدای K تلفظ می شود.

Chaotic.

بی نظم.

Chaos.

آشوب.

Chaotic means disorganized, in turmoil.

آشوب به معنای بی نظم، در آشوب است.

It often refers to too much going on, being too busy.

اغلب به اتفاق بیش از حد، مشغول بودن اشاره دارد. حدود یک

The month and a half or so in between has been pretty chaotic

ماه و نیم در این بین

with getting ready to go on a maternity leave and working extra overtime.

با آماده شدن برای رفتن به مرخصی زایمان و اضافه کاری اضافی بسیار آشفته بود.

We had two terms related to work there.

ما دو ترم مربوط به کار در آنجا داشتیم.

‘Maternity leave’ refers to the period of time a woman takes off from work after having or adopting a baby.

مرخصی زایمان به مدت زمانی اطلاق می شود که یک زن پس از تولد یا به فرزندخواندگی از محل کار خارج می شود.

‘Paternity leave’ is the time that a man takes off from work when welcoming a new baby to the family.

"مرخصی پدری" زمانی است که مرد هنگام استقبال از یک نوزاد جدید در خانواده از محل کار خارج می شود.

Maternity, paternity.

مادری، پدری.

Notice in both of these words, the first T is a True T because it starts a stressed syllable.

توجه کنید که در هر دوی این کلمات، T اول یک T True است زیرا یک هجای تاکیدی را شروع می کند.

The second T is a Flap T because it comes between two vowels but doesn’t start a stressed syllable.

T دوم یک Flap T است زیرا بین دو مصوت قرار می گیرد اما هجای تاکیدی را شروع نمی کند.

Maternity, paternity.

مادری، پدری.

With getting ready to go on a maternity leave and working extra overtime.

با آماده شدن برای رفتن به مرخصی زایمان و اضافه کاری.

The other term you heard was ‘overtime’. This refers to working more than your usual number of hours.

اصطلاح دیگری که شنیدید «اضافه کاری» بود. این به کار بیشتر از تعداد ساعات معمول شما اشاره دارد.

For example, in the US, at many companies, the standard work week is 40 hours.

به عنوان مثال، در ایالات متحده، در بسیاری از شرکت ها، استاندارد کاری هفته 40 ساعت است.

Depending on your job, if you work more than 40 hours, that's considered overtime and you might receive higher pay for those hours above 40.

بسته به شغلتان، اگر بیش از 40 ساعت کار کنید، اضافه کاری محسوب می شود و ممکن است برای آن ساعات بالای 40 حقوق بیشتری دریافت کنید

A compound word, stress on the first word, over.

.

Overtime.

در طول زمان.

With getting ready to go on a maternity leave and working extra overtime

با آماده شدن برای رفتن به مرخصی زایمان و اضافه کاری اضافی

to get all my YouTube videos ready, to get everything for my academy ready.

برای آماده کردن تمام ویدیوهای یوتیوبم، تا همه چیز را برای آکادمی ام آماده کنم.

So I've definitely been working more than normal and

بنابراین من قطعاً بیش از حد معمول و

too much, if that was my normal, something would have to change.

بیش از حد کار کرده ام، اگر این حالت عادی بود، چیزی باید تغییر می کرد.

But it's not the normal. It's just to get ready for the new baby.

اما عادی نیست این فقط برای آماده شدن برای نوزاد جدید است.

But the summer has been great! I love summer. You know, as an adult,

اما تابستان عالی بود! من تابستان را دوست دارم. می دانید، ما به عنوان یک بزرگسال،

we don't have kids in school yet

هنوز بچه در مدرسه نداریم

and neither of us works in the school system or the university system.

و هیچ کدام از ما در سیستم مدرسه یا سیستم دانشگاه کار نمی کنیم.

So summer is sort of just like

بنابراین تابستان دقیقاً مانند

every day life but it's not because you still always take vacations in the summer.

زندگی روزمره است، اما به این دلیل نیست که شما هنوز هم همیشه در تابستان به تعطیلات می روید.

Summer is about, I don't know, it's something still so tied to the school schedule.

تابستان نزدیک است، نمی‌دانم، این چیزی است که هنوز به برنامه مدرسه وابسته است.

I’ve just used the term ‘tied to’, and I’ll use it several more times here.

من فقط از اصطلاح "پیوند به" استفاده کردم و چندین بار دیگر در اینجا از آن استفاده خواهم کرد.

This doesn’t literally mean that I am tied to an object.

این به معنای واقعی کلمه این نیست که من به یک شی گره خورده ام.

We mean it to talk about something that is paired together, that goes together,

منظور ما این است که درباره چیزی صحبت کنیم که با هم جفت شده است، با هم هماهنگ است،

something that we must adhere to or rules that we must follow.

چیزی که باید به آن پایبند باشیم یا قوانینی که باید از آنها پیروی کنیم.

It usually implies some kind of a limit.

معمولاً نوعی محدودیت را به همراه دارد.

For example, I can work anytime from anywhere,

برای مثال، من می‌توانم در هر زمان از هر مکانی کار کنم،

but I used to be tied to David’s work schedule.

اما قبلاً به برنامه کاری دیوید وابسته بودم.

We had to be in Philly on certain days.

در روزهای خاصی باید در فیلی می بودیم.

An example sentence: I like to cook all sorts of different things,

یک جمله مثال: من دوست دارم انواع چیزهای مختلف بپزم،

but I’m tied to the ingredients I can buy in my town.

اما به موادی که می توانم در شهرم بخرم وابسته هستم.

I can’t cook all the things I want, because I don’t have access to certain foods

من نمی توانم همه چیزهایی را که می خواهم بپزم، زیرا به غذاهای خاصی که

needed to make some international dishes.

برای درست کردن برخی غذاهای بین المللی لازم است دسترسی ندارم.

Summer is about, I don't know, it's something still so tied to the school schedule.

تابستان نزدیک است، نمی‌دانم، این چیزی است که هنوز به برنامه مدرسه وابسته است.

The summer is where even if you're not tied to the school schedule, you're doing stuff.

تابستان جایی است که حتی اگر به برنامه مدرسه گره نخورید، در حال انجام کارها هستید.

Probably 'cause all of your other family, you know, is tied to a school schedule.

احتمالاً به این دلیل که همه اعضای خانواده شما با برنامه مدرسه مرتبط هستند.

But yeah, we feel really lucky that we get to take advantage of it with the two weeks,

اما بله، ما واقعاً خوش شانس هستیم که با این دو هفته،

with one week with each of our families and...

با یک هفته با هر یک از خانواده‌هایمان و...

Yeah, I hadn't thought about that but that they're just at the perfect time.

زمان.

>>Um, with those space in between to... >> Right?

>>اوم، با آن فضای بین تا... >> درست است؟

>> do other things. >> The start of summer...

>> کارهای دیگر انجام دهید. >> شروع تابستان...

The end of summer, and then a few:

پایان تابستان و سپس چند مورد:

want to take a trip in the middle to go do something extra exciting somewhere you can?

می خواهید در وسط سفری داشته باشید تا به جایی که می توانید کاری هیجان انگیز انجام دهید؟

But yeah it's a fun way to sort of start and end.

اما بله، این یک راه سرگرم کننده برای شروع و پایان است.

>>Yeah. >>The summer.

>> آره >> تابستان.

Thank you Mom for sitting down to talk with me about this.

ممنون مامان که نشستی با من در این مورد صحبت کردی.

Now let’s get a different perspective

حالا بیایید دیدگاه متفاوتی

from my cousin’s 10-year-old daughter.

از دختر 10 ساله پسر عمویم داشته باشیم.

>> So Ani, how was your summer? >> Good.

>> پس آنی، تابستانت چطور بود؟ >> خوب.

How was your summer?

تابستان شما چطور بود؟

This is a conversation starter question you can use with somebody

این یک سؤال شروع مکالمه است که می توانید با کسی

that you see around the end of August or beginning of September.

که در اواخر ماه اوت یا اوایل سپتامبر می بینید استفاده کنید.

>> So Ani, how was your summer? >> Good.

>> پس آنی، تابستانت چطور بود؟ >> خوب.

What did you do?

چه کار کردین؟

What did you do?

چه کار کردین؟

Did you hear how I pronounced this phrase?

شنیدی چطوری این جمله رو تلفظ کردم؟ می‌توانیم

We can take the words ‘what’ and ‘did’

کلمات "what" و "d" را گرفته

and combine them by making the final sound of WHAT a D instead of a T.

و با ساختن صدای نهایی WHAT a D به جای T. WUD آنها را ترکیب کنیم

WUD. WUD.

. WUD.

That’s something you’ll hear Americans do.

این چیزی است که از آمریکایی ها خواهید شنید.

Also, it’s common to take an ending D sound and combine it with ‘you’ to make a J sound.

همچنین، گرفتن صدای پایانی D و ترکیب آن با "شما" برای ایجاد صدای J معمول است.

Wa-ju. Wa-ju. Wa-ju-do?

وا-جو. وا-جو. وا-جو-دو؟

Do you hear the J sound?

صدای جی را می شنوید؟

Wa-ju. Wa-ju do?

وا-جو. وا-جو انجام بده؟

What did you do?

چه کار کردین؟

We went to San Francisco and I saw this really cool breakdancing show.

ما به سانفرانسیسکو رفتیم و من این نمایش بریک دنسی واقعا جالب را دیدم.

Breakdancing.

رقص بریک.

Chances are, you know what this is.

به احتمال زیاد، شما می دانید این چیست.

In New York City, it’s common to see fabulous dancers performing on sidewalks and in subways.

در شهر نیویورک، دیدن رقصندگان افسانه ای که در پیاده روها و متروها اجرا می کنند، معمول است.

We went to San Francisco and I saw this really cool breakdancing show.

ما به سانفرانسیسکو رفتیم و من این نمایش بریک دنسی واقعا جالب را دیدم.

Or seeing that, like, big prison.

یا با دیدن آن زندان بزرگ.

>> Alcatraz? >> Yeah. And the Golden Gate bridge.

>> آلکاتراز؟ >> آره و پل گلدن گیت.

Alcatraz and the Golden Gate bridge are two popular sights in San Francisco.

آلکاتراز و پل گلدن گیت دو دیدنی محبوب در سانفرانسیسکو هستند. آیا

Have you ever visited either of them?

تا به حال از هر یک از آنها بازدید کرده اید؟

Or seeing that, like, big prison.

یا با دیدن آن زندان بزرگ.

>> Alcatraz? >> Yeah. And the Golden Gate bridge.

>> آلکاتراز؟ >> آره و پل گلدن گیت.

Did you tell her about going to camp?

در مورد رفتن به کمپ به او گفتی؟

Did you go to camp?

رفتی کمپ؟

Yeah, we also, I also went to camp at Everheart.

آره، ما هم، من هم رفتم اردوی Everheart.

Is it sleep-away?

آیا بی خوابی است؟

A sleep-away camp is one where you send your kids and they stay over night, usually for a minimum of a week.

کمپ دور از خواب اردویی است که در آن بچه های خود را می فرستید و آنها معمولاً حداقل یک هفته شب می مانند.

This is different from a day camp,

این با یک کمپ روزانه

which is typically near your home,

که معمولاً در نزدیکی خانه شما قرار دارد

and where you would send your child during the day only.

و جایی که فرزندتان را فقط در طول روز می فرستید متفاوت است.

In the summer in America, when kids aren’t in school,

در تابستان در آمریکا، زمانی که بچه‌ها در مدرسه نیستند،

it’s pretty common to send your kids to camp for families who can afford it.

بسیار معمول است که بچه‌های خود را به کمپ برای خانواده‌هایی که توانایی مالی دارند بفرستید.

Is it sleep-away?

آیا بی خوابی است؟

Uh-huh.

آهان.

How long?

چه مدت؟

One week.

یک هفته.

Fun.

سرگرم کننده.

Did you love it?

آیا آن را دوست داشتید؟

Uh-huh, my programs were rock climbing,

اوه اوه، برنامه های من صخره نوردی،

arts and crafts, swimming.

هنر و صنایع دستی، شنا بود.

What did you do in the arts and crafts?

در هنر و صنایع دستی چه می کردید؟

Notice how I’m pronouncing ‘arts and crafts’.

توجه کنید که چگونه "هنرها و صنایع دستی" را تلفظ می کنم.

Two things: The word AND is reduced:

دو چیز: کلمه AND کاهش یافته است:

arts and-- arts ‘n’ crafts.

هنرها و-- هنرهای «ن» صنایع دستی.

Also, I drop the T in ‘crafts’.

همچنین، من T را در "صنایع دستی" حذف می کنم.

This is because it comes between two consonants, F and S.

این به این دلیل است که بین دو صامت F و S می آید

However, I didn't drop it in the word ‘arts’.

.

Why? It does come between two consonants there.

چرا؟ در آنجا بین دو صامت می آید.

It’s because of the R.

این به خاطر R است.

We DO pronounce the T if it comes after an R and before another consonant,

اگر T بعد از یک R و قبل از یک صامت دیگر بیاید، DO را تلفظ می کنیم،

but we usually drop the T if it comes after any other consonant and before another consonant.

اما اگر بعد از یک صامت دیگر و قبل از یک صامت دیگر باشد، معمولا T را حذف می کنیم.

Arts and crafts,

هنر و صنایع دستی،

arts and crafts.

هنر و صنایع دستی.

What did you do in the arts and crafts?

در هنر و صنایع دستی چه می کردید؟

What did you make?

چه چیزی درست کردی؟

Wa-ju make?

وا جو می سازم؟

Another example of taking ‘what did you’ and reducing it to ‘wa-ju’.

مثال دیگری از گرفتن «تو چه کردی» و کاهش آن به «وا-جو».

Wa-ju make?

وا جو می سازم؟

Just like Wa-ju do? at the beginning of this video.

درست مثل Wa-ju؟ در ابتدای این ویدیو

Try that out loud with me now.

اکنون آن را با صدای بلند با من امتحان کنید.

Wa-ju.

وا-جو.

Wa-ju make?

وا جو می سازم؟

Wa-ju make?

وا جو می سازم؟

>> What did you make? >> Um, so we made this, like,

>> چی درست کردی؟ >> اوم، پس ما این

floral painting thing.

نقاشی گل را درست کردیم.

>> That sounds pretty. >> And we also did tie-dye.

>> زیبا به نظر می رسد. >> و ما نیز کراوات رنگ.

Tie-dye.

کراوات رنگ.

A favorite summer camp activity.

یک فعالیت کمپ تابستانی مورد علاقه. آیا

Have you ever done tie-dye?

تا به حال رنگ آمیزی انجام داده اید؟

Notice the two words are spelled differently,

توجه داشته باشید که املای دو کلمه متفاوت است،

but they both make the AI as in BUY diphthong.

اما هر دوی آنها هوش مصنوعی را مانند BUY diphthong می سازند.

Tie-dye,

کراوات رنگ،

tie-dye.

کراوات رنگ.

And we also did tie-dye.

و ما هم رنگ آمیزی کردیم.

>> Wow! You did a lot! >> Mmm-hmm.

>> وای! خیلی کار کردی! >> Mmm-Hmm.

What a great summer.

چه تابستان عالی.

Yeah.

آره

>> How old are you? >> Ten.

>> چند سالته؟ >> ده.

>> That's a good ten-year-old summer. >> Yeah.

این یک تابستان ده ساله خوب است. >> آره

Thank you Ani for letting me interview you!

ممنون آنی که اجازه دادی با تو مصاحبه کنم!

Earlier in the video, when we were talking about extended family,

قبلاً در ویدیو، وقتی در مورد خانواده بزرگ صحبت می کردیم، در

I told you about a video I made on family vocabulary.

مورد ویدیویی که در مورد واژگان خانوادگی ساخته بودم به شما گفتم.

Click here to watch that video to see the various terms we use for family members in English.

برای تماشای آن ویدیو اینجا را کلیک کنید تا عبارات مختلفی را که برای اعضای خانواده به زبان انگلیسی به کار می‌بریم ببینید.

To see other English conversations analyzed like this,

برای مشاهده سایر مکالمات انگلیسی تجزیه و تحلیل شده به این صورت،

click here for a full playlist.

برای لیست پخش کامل اینجا را کلیک کنید.

That’s it, and thanks so much for using Rachel’s English.

همین، و از اینکه از زبان انگلیسی راشل استفاده کردید بسیار سپاسگزارم.