How to Pronounce "I have got to" + Thanksgiving 2011! -- American English

>> This is my friend Lynne -- >> Ahem.

>> این دوست من لین است -- >> Ahem.

>> Oh sorry. >> Excuse me!

>> اوه متاسفم. >> ببخشید!

>> I'm sorry. This is my best friend Lynne -- >> Thank you.

>> متاسفم. این بهترین دوست من لین است -- >> متشکرم.

>> and she hosted Thanksgiving this year. So, in this video you're going to see a spread

>> و او امسال جشن شکرگزاری را میزبانی کرد. بنابراین، در این ویدیو شما می‌خواهید غذاهای پخش‌شده را ببینید

of food like I've never seen before. And also, we'll study a little pronunciation along the way.

که قبلاً ندیده‌ام. و همچنین، در طول مسیر، تلفظ کمی را مطالعه خواهیم کرد.

In this video, there are many different things

در این ویدیو، نکات مختلفی

about American English pronunciation to notice. I will point out three. They are all occurrences

در مورد تلفظ انگلیسی آمریکایی وجود دارد که باید به آنها توجه کنید. من به سه اشاره می کنم. همه آنها

of the phrase "I have got to." This phrase will never be pronounced with that much time

از وقوع عبارت "من باید به" هستند. این عبارت هرگز با این زمان زیاد تلفظ نمی شود

because there are words in here that are function words that need to reduce and link. I will

زیرا کلماتی در اینجا وجود دارند که کلمات تابعی هستند که باید کاهش و پیوند داده شوند. من

say this phrase once, and I notice that I reduce it to "I've gotta." [x2] My friend

یک بار این عبارت را می گویم و متوجه می شوم که آن را به "I've gotta" تقلیل می دهم. [x2] دوست من

Lynne will say this phrase twice. She reduces it to "I gotta" [x2]. When I say the phrase,

لین این عبارت را دو بار خواهد گفت. او آن را به "I mustta" [x2] کاهش می دهد. وقتی این عبارت را می گویم،

I make "I have" a contraction: I've. "Got" and "to" reduce to "gotta" [x2]. The T here

«دارم» را انقباض می کنم: دارم. "Got" و "to" به "gotta" [x2] کاهش می یابد. T در اینجا

pronounced as a flap T, or D, because it comes between two vowels. I've gotta, I've gotta.

به صورت فلپ T یا D تلفظ می شود، زیرا بین دو مصوت قرار می گیرد. من باید، من باید.

Lynne reduces it further, dropping the word "have" altogether. I gotta [x3]. Make sure

لین آن را بیشتر کاهش می دهد و کلمه "دارن" را به کلی کنار می گذارد. من باید [x3].

when you reduce that you link everything so there are no gaps between the words. For example,

وقتی کم می‌کنید مطمئن شوید که همه چیز را به هم پیوند می‌دهید تا هیچ شکافی بین کلمات وجود نداشته باشد. برای مثال،

"I've got to say," or, "I've got to see that movie." We'll stop and take a look at these

«باید بگویم» یا «باید آن فیلم را ببینم». وقتی این عبارات در ویدیو اتفاق افتاد، متوقف می شویم و نگاهی به این عبارات خواهیم انداخت

phrases when they happen in the video.

.

This year we had some great side dishes: collard

امسال چند غذای جانبی عالی داشتیم:

greens with bacon and maple, a wild rice and quinoa pilaf, a green salad with beets and

سبزی کولارد با بیکن و افرا، یک برنج وحشی و کینوا پلو، یک سالاد سبز با چغندر و

pine nuts, some bread, which I made, a corn soufflé, and bacon-wrapped dates as an appetizer.

دانه کاج، مقداری نان که من درست کردم، سوفله ذرت و خرما پیچیده شده با بیکن. پیش غذا.

But the star of any Thanksgiving meal is the bird: the turkey.

اما ستاره هر وعده شکرگزاری پرنده است: بوقلمون.

>> That's a pretty bird, Beads. >> Thank you! Ok. 160 …

>> این یک پرنده زیباست، منجوق. >> متشکرم! خوب. 160 ...

Here we're checking the temperature of the bird to make sure it's cooked.

در اینجا ما دمای پرنده را بررسی می کنیم تا مطمئن شویم که پخته شده است.

>> 170. Ok, it's done. Yes! Oh my God! Now she'll make a gravy using turkey stock,

>> 170. خوب، تمام شد. آره! اوه خدای من! حالا او با استفاده از آب بوقلمون،

and the drippings from the pan that the turkey roasted in.

و چکه‌های ماهیتابه‌ای که بوقلمون در آن برشته بود، یک

>> Now whisking the thickened roux. Then I'm going to add my homemade turkey stock to make

سس درست می‌کند. سپس می خواهم آب بوقلمون خانگی ام را اضافه کنم تا

a gravy. Yum. It's a little chunky. Oh look at that! Look how it's, it's, it's happening.

یک سس درست کنم. یام کمی درشت است. اوه به آن نگاه کن! ببین چطور است، دارد، دارد اتفاق می افتد.

>> It's becoming gravy. >> It's becoming gravy.

>> در حال تبدیل شدن به سس است. >> در حال تبدیل شدن به سس است.

>> Oo, it's delicious-looking. >> I sh---you know what I should add?

>> اوه، به نظر خوشمزه است. >> من sh --- می دانید چه چیزی باید اضافه کنم؟

White wine. >> Oh yeah!

شراب سفید. >> اوه بله!

>> See I'm cutting off right now the, the, what's that? It's the thigh and the ...

>> ببینید من در حال حاضر قطع می کنم، این چیست؟ این ران و ...

what's that called? Yeah. >> Thigh and the what?

اسمش چیست؟ آره >> ران و چه؟

>> What's this called? The leg. The leg and the thigh.

>> اسم این چیه؟ پا. ساق پا و ران.

>> What's this called and the answer was leg? You couldn't remember the word leg??

>> این چه نام دارد و پاسخ پا بود؟ کلمه پا یادت نمیاد؟؟

>> You're making me nervous with your camera! >> She's been cooking all day long.

>> با دوربینت منو عصبی می کنی! >> او در تمام طول روز آشپزی می کند.

>> I know, she has been cooking all day. >> I gotta find the joint. Brian, help me.

>> می دانم، او تمام روز آشپزی کرده است. >> من باید مفصل را پیدا کنم. برایان کمکم کن

OK, did you hear that? I gotta find the joint. Lynne reduced "I have got to" to "I gotta" [x2]

باشه، شنیدی؟ من باید مفصل را پیدا کنم لین "I have to" را به "I gotta" کاهش داد [x2]

Listen again. >> I gotta find the joint [x3]. Brian, help me.

دوباره Listen. >> من باید مفصل [x3] را پیدا کنم. برایان کمکم کن

Next, Lynne carves the turkey, and we all

بعد، لین بوقلمون را حک می کند و همه ما از

enjoy an amazing Thanksgiving meal. Pie is the traditional dessert at Thanksgiving.

یک وعده غذایی شگفت انگیز روز شکرگزاری لذت می بریم. پای یک دسر سنتی در روز شکرگزاری است.

>> We had three pies this year. We had pumpkin, which I just adore. We have pecan, which is

>> امسال سه تا پای داشتیم. ما کدو تنبل داشتیم که من فقط آن را دوست دارم. ما اسپند داریم که

not my favorite, but I've got to say, this one was really good.

مورد علاقه من نیست، اما باید بگویم که این یکی واقعا خوب بود.

Did you notice? I just said "I've gotta." [x2] "I've gotta say." Listen again.

متوجه شدید؟ من فقط گفتم "من باید." [x2] "باید بگویم." دوباره گوش کن.

>> But I've gotta say [x3] this one was really good. But I've gotta say, this one was really

اما من باید بگویم [x3] این یکی واقعا خوب بود. اما باید بگم این یکی واقعا

good. This was a good pecan pie. And then we have this apple, which is just gorgeous,

خوب بود. این یک پای اسپند خوب بود. و سپس ما این سیب را داریم که بسیار زیباست، اینطور

isn't it? Here, let me rotate it so you can get the inside. Gorgeous, gorgeous.

نیست؟ در اینجا، اجازه دهید آن را بچرخانم تا بتوانید داخل آن را دریافت کنید. زرق و برق دار، زرق و برق دار.

After everyone's eaten all the turkey and pie they can possibly eat, there's only one

بعد از اینکه همه تمام بوقلمون و پایی را که احتمالاً می‌توانند بخورند خوردند،

thing left to do when you've hosted 16 people in a Brooklyn apartment.

وقتی از 16 نفر در آپارتمانی در بروکلین پذیرایی کردید، تنها یک کار باقی می‌ماند.

>> Man, uh, I gotta clean my floor. And, for the third time, "I have got to" reduces.

>> مرد، اوه، من باید زمینم را تمیز کنم. و برای بار سوم، "من باید به" کاهش می یابد.

I gotta [x2], I gotta clean my floor. Listen again.

من باید [x2]، باید زمینم را تمیز کنم. دوباره گوش کن .

>> I gotta clean my floor [x3]. >> So, would you say that the dinner was successful?

>> من باید کف خود را تمیز کنم [x3]. >> بنابراین، آیا می گویید که شام ​​موفقیت آمیز بود؟

>> I would say so. >> Yeah. Tell me a little bit about the evening

>> من می گویم. >> آره کمی در مورد شب

from the Chef's perspective. >> Well, it started out a little rough because

از دیدگاه سرآشپز بگویید. >> خوب، شروع شد کمی خشن، زیرا

the turkey was not ready, which was frustrating. >> It took longer than you thought.

بوقلمون آماده نبود، که خسته کننده بود. >> بیشتر از آنچه فکر می کردید طول کشید.

>> It took longer than I thought. BUT, it was well worth the wait because it was awesome.

>> بیشتر از آنچه فکر می کردم طول کشید. اما، ارزش صبر کردن را داشت زیرا عالی بود.

>> It was! >> And now I'm picking the carcass. But I

>> بود! >> و در حال حاضر من چیدن لاشه. اما

think everyone had fun. And everyone got along, which is good.

فکر می کنم همه لذت بردند. و همه با هم کنار آمدند، که خوب است.

>> That's huge. >> There were a lot of people that didn't

این بزرگ است. >> افراد زیادی

know each other. A lot of randoms. But, um, food was good, and company was great, and

همدیگر را نمی شناختند. تصادفی زیاد اما، اوم، غذا خوب بود، و شرکت عالی بود، و

everyone laughed, and ate, and was merry, and grateful.

همه خندیدند، غذا خوردند، شاد و سپاسگزار بودند.

>> That's true. That's what Thanksgiving's all about.

>> این درست است. این چیزی است که همه چیز در مورد شکرگزاری است.

>> It's all about being grateful and counting your blessings.

>> همه چیز در مورد شکرگزار بودن و شمردن نعمت های شماست.

That's it, and thanks so much for using Rachel's English.

همین، و از اینکه از زبان انگلیسی راشل استفاده کردید بسیار سپاسگزارم .