ENGLISH PRACTICE: The Coronavirus Pronunciation / Vocabulary / Phrasal Verbs that you NEED

Hey guys.

سلام بچه ها.

Well, I did have a regular video queued up, scheduled for you, ready to go.

خوب، من یک ویدیوی معمولی در صف قرار دادم، برای شما برنامه ریزی شده بود، آماده رفتن.

But it just felt weird putting it out today, what with everything that’s going on in

اما امروز بیان کردن آن عجیب به نظر می‌رسید، چه اتفاقی برای همه چیزهایی که

the US and elsewhere with coronavirus.

در ایالات متحده و جاهای دیگر با ویروس کرونا می‌گذرد.

So instead, today we’re going to talk a little bit about what’s happening, that

بنابراین، در عوض، امروز می خواهیم کمی در مورد آنچه در حال رخ دادن است، آن

current event.

رویداد فعلی صحبت کنیم.

And as I talk about it, we’ll make sure that we’re addressing interesting or strange

و همانطور که من در مورد آن صحبت می کنم، مطمئن خواهیم شد که به

pronunciations or vocabularies, phrasal verbs, that kind of thing, that might come up.

تلفظ ها یا واژگان جالب یا عجیب، افعال عبارتی ، چیزهایی که ممکن است پیش بیاید، می پردازیم.

First let’s talk about the phrasal verb I used, queued up.

ابتدا بیایید در مورد فعل عبارتی که من استفاده کردم صحبت کنیم.

I said I have a video queued up.

گفتم من یک ویدیو در نوبت دارم.

If something’s ‘queued up’, that means means it’s ready to be used next.

اگر چیزی در صف قرار گرفته باشد، به این معنی است که برای استفاده بعدی آماده است.

I had a video that was all ready to go for today, but it seemed strange to post it and

من ویدیویی داشتم که برای امروز آماده بود ، اما پست کردن آن و

not acknowledge that we’re in the middle of this pandemic.

نپذیرفتن اینکه ما در میانه این بیماری همه گیر هستیم عجیب به نظر می رسید.

As some of you know, I live in Philadelphia.

همانطور که برخی از شما می دانید، من در فیلادلفیا زندگی می کنم.

And what’s happening here is something that has been going for weeks, or even months,

و آنچه در اینجا اتفاق می‌افتد، چیزی است که برای هفته‌ها یا حتی ماه‌ها

in other places in the world.

در جاهای دیگر جهان انجام شده است.

I’ve been watching that.

من آن را تماشا کرده ام

I have some students in China, and they were telling me what life was like for them.

من چند دانش آموز در چین دارم و آنها به من می گفتند که زندگی برای آنها چگونه است.

“I can’t find toilet paper.”

"من نمی توانم دستمال توالت پیدا کنم."

“I’m working from home, I don’t see anyone all day.”

"من از خانه کار می کنم، تمام روز کسی را نمی بینم ."

And now that’s happening.

و اکنون این اتفاق می افتد.

I ordered toilet paper from Target and my order got canceled because they couldn’t

من از Target دستمال توالت سفارش دادم و سفارشم لغو شد زیرا آنها نتوانستند

fill it up.

آن را پر کنند.

So, I did go to the grocery store today and get some toilet paper.

بنابراین، امروز به خواربارفروشی رفتم و دستمال توالت گرفتم.

But. We’re starting to feel some of those same things.

ولی. ما شروع به احساس برخی از همان چیزها کرده ایم.

Um, so.

اوم، پس

I, I guess I knew it was coming, and now it’s here.

من، حدس می‌زنم می‌دانستم که در راه است، و اکنون اینجاست.

And now we’re figuring out what to do about it.

و اکنون در حال کشف کردن هستیم که در مورد آن چه کنیم.

And of course the virus I’m talking about is called the Coronavirus.

و البته ویروسی که من در مورد آن صحبت می کنم ویروس کرونا نام دارد.

It’s also called COVID-19.

به آن COVID-19 نیز می‌گویند.

Those are, I think, the two official terms.

به نظر من این دو اصطلاح رسمی هستند.

Or maybe just COVID-19 is official.

یا شاید فقط COVID-19 رسمی باشد.

Um, but, there it is.

ام، اما، آنجاست.

One thing that I was thinking about was a word that you may have been hearing a lot

یک چیزی که من به آن فکر می کردم کلمه ای بود

if you’re following this in English.

که اگر این را به زبان انگلیسی دنبال می کنید ممکن است زیاد شنیده باشید.

Wait.

صبر کن.

Before we get to that.

قبل از اینکه به آن برسیم.

Corona virus, it’s pronounced just like the beer, Corona.

ویروس کرونا، درست مانند آبجو تلفظ می شود، کرونا.

COVID.

کووید.

We’re pronouncing that with first syllable stress and the OH diphthong.

ما آن را با تاکید هجای اول و دوگانه OH تلفظ می کنیم.

Co-. COVID. Nineteen.

شرکت کووید. نوزده.

How is ‘nineteen’ different from ‘ninety’?

"نوزده" چه تفاوتی با "نود" دارد؟

First, the stress.

اول استرس

‘Nineteen’ has second-syllable stress.

«نوزده» تاکید هجای دوم دارد.

Also, we have a True T there.

همچنین، ما یک T True را در آنجا داریم.

In ‘ninety’, it’s a Flap T. Nineteen, COVID-19.

در «نود»، فلپ تی نوزده، کووید-19 است.

One thing that I was thinking about was a word that you may have been hearing a lot

یکی از مواردی که من به آن فکر می کردم کلمه ای بود

if you’re following this in English, is the word ‘stock’.

که اگر این را به زبان انگلیسی دنبال می کنید، ممکن است زیاد شنیده باشید، کلمه "stock" است.

And, it’s being used in a couple of different ways.

و به چند روش مختلف استفاده می شود.

So, first of all, there’s the stock market.

بنابراین، اول از همه، بازار سهام وجود دارد.

And we call that ‘stocks’.

و ما آن را "سهام" می نامیم.

Stocks have plummeted, they’ve plunged, they’ve really lost value.

سهام سقوط کرده است، آنها سقوط کرده اند، آنها واقعا ارزش خود را از دست داده اند.

They started to go up a little bit at the end of the week.

آنها در پایان هفته کمی شروع به بالا رفتن کردند.

But, that’s the stock market or stocks.

اما، این بازار سهام یا سهام است.

But maybe you’ve also heard the time ‘stockpile’.

اما شاید شما هم "ذخایر" زمان را شنیده باشید.

And this is what you do when you gather a lot of something, and keep it safe.

و این همان کاری است که وقتی چیزهای زیادی جمع می کنید، انجام می دهید و آن را ایمن نگه می دارید.

For example, some people have been stockpiling toilet paper, which is why it’s hard for

به عنوان مثال، برخی افراد دستمال توالت انباشته کرده اند ، به همین دلیل است که

other people to get it.

گرفتن آن برای افراد دیگر سخت است.

Because people are going in and buying a lot.

چون مردم وارد می شوند و زیاد خرید می کنند.

Or, hand sanitizer.

یا ضدعفونی کننده دست

I want to point out that the D in ‘hand’ will be silent when the next word begins with

می‌خواهم به این نکته اشاره کنم که وقتی کلمه بعدی با یک حرف صامت شروع می‌شود، D در «دست» بی‌صدا خواهد بود

a consonant.

.

It doesn’t have to be, but this is how you’ll hear it almost all the time.

لازم نیست اینطور باشد، اما تقریباً همیشه آن را خواهید شنید.

I said ‘hand sanitizer’.

گفتم ضدعفونی کننده دست.

No D. Listen again.

نه D. دوباره گوش کن.

Or, hand sanitizer.

یا ضدعفونی کننده دست

Or whatever.

یا هر چیز دیگری.

Or, they’re stocking up.

یا، در حال انبار کردن هستند.

That’s another way you can use it.

این روش دیگری است که می توانید از آن استفاده کنید.

This is a phrasal verb.

این یک فعل عبارتی است.

To stock up on something.

انبار کردن چیزی

That’s a little bit different than ‘stockpile’.

این کمی با "ذخایر" متفاوت است.

Stockpile really means a very large amount of something.

انبار واقعاً به معنای مقدار بسیار زیادی از چیزی است.

Stocking up just means getting plenty of it.

جوراب بلند کردن فقط به معنای بدست آوردن مقدار زیادی از آن است.

It’s not quite as extreme.

این کاملاً افراطی نیست.

Um, for example, at my house, we’re stocking up on beans, rice, food that we can cook if,

مثلاً در خانه من، ما در حال انباشت لوبیا، برنج، مواد غذایی هستیم که اگر به دلایلی نتوانیم به خواربارفروشی برویم، می توانیم آنها را بپزیم

for some reason, we are unable to go to the grocery store.

.

Stuff that will last.

چیزهایی که ماندگار هستند

We would call that kind of food ‘non-perishable’ food.

ما آن نوع غذا را غذای فاسد نشدنی می نامیم .

So, we’ve stocked up a little bit.

بنابراین، ما کمی ذخیره کردیم.

We haven’t really stockpiled anything.

ما واقعاً چیزی ذخیره نکرده ایم.

We’re trying not to grab too many resources and keep them for ourselves.

ما سعی می کنیم منابع زیادی را بدست نیاوریم و آنها را برای خود نگه داریم.

But we’re definitely stocking up.

اما ما قطعا انبار می کنیم.

And we are watching the stock market.

و ما در حال تماشای بازار سهام هستیم.

We do have some stocks there.

ما مقداری سهام در آنجا داریم.

We’re not too worried about it.

ما زیاد نگران آن نیستیم.

We’re still young.

ما هنوز جوانیم

Um, but those are all interesting ways you can use the word ‘stock’.

ام، اما همه اینها راه های جالبی هستند که می توانید از کلمه "سهام" استفاده کنید.

I’ve also used the phrase ‘take stock’.

من همچنین از عبارت "حساب گیری" استفاده کرده ام.

And that means assess.

و این یعنی ارزیابی کنید.

That means gather information in order to make a decision.

یعنی جمع آوری اطلاعات برای تصمیم گیری.

For example, we need to take stock of what we have before we go shopping so that we know

به عنوان مثال، قبل از اینکه به خرید برویم، باید

what we need.

چیزهایی را که داریم بررسی کنیم تا بدانیم به چه چیزی نیاز داریم.

So that we don’t buy stuff we don’t need, and we don’t forget important stuff.

به طوری که چیزهایی را که به آن نیاز نداریم نخریم و چیزهای مهم را فراموش نکنیم.

We need to take stock of what we have before we make our shopping list.

قبل از اینکه لیست خرید خود را تهیه کنیم، باید آنچه را که داریم بررسی کنیم.

There are other ways the word ‘stock’ is used.

راه های دیگری نیز وجود دارد که از کلمه "سهام " استفاده می شود.

Perhaps in cooking you’ve noticed the term chicken stock, beef stock, or vegetable stock.

شاید در آشپزی به اصطلاح آب مرغ، آب گوشت گاو یا آب سبزیجات توجه کرده باشید.

So, we’re all ready.

بنابراین، ما همه آماده ایم.

We’re stocked up on everything we need.

ما همه چیزهایی را که نیاز داریم ذخیره کرده ایم.

Plenty of diapers and all that.

پوشک زیاد و اینها.

And now we’re just waiting to see what happens.

و حالا فقط منتظریم ببینیم چی میشه.

In Philadelphia, where I live, the schools have closed down for two weeks.

در فیلادلفیا، جایی که من زندگی می کنم، مدارس برای دو هفته تعطیل شده اند.

My kids are not school-aged yet.

بچه های من هنوز به سن مدرسه نرسیده اند.

They’re younger.

آنها جوان تر هستند

So, daycare centers are still open as of now.

بنابراین، مهدکودک ها از هم اکنون باز هستند.

However, the counties that surround my county, all four of them have shut down…

با این حال، شهرستان هایی که شهرستان من را احاطه کرده اند، هر چهار آنها تعطیل شده اند...

Before I go on, let me point out the word ‘county’.

قبل از اینکه ادامه دهم، اجازه دهید به کلمه "شهرستان" اشاره کنم.

We dropped the D in ‘hand’ because it was after an N and before a consonant.

ما D را در «دست» انداختیم زیرا بعد از یک N و قبل از یک صامت بود.

We often drop the T when it comes after an N.

ما اغلب وقتی که بعد از یک N می آید، T را حذف می کنیم .

This happens in the common words internet, interview, and international, and others as

این در کلمات رایج اینترنت، مصاحبه، و بین المللی و سایر موارد

well.

نیز اتفاق می افتد.

You don’t have to drop the T, but you’ll often hear that.

لازم نیست T را رها کنید، اما اغلب آن را می شنوید.

The dropped T is also common in the pronunciation of the word ‘county’.

T انداخته شده نیز در تلفظ کلمه «شهرستان» رایج است.

So it becomes ‘couny’.

بنابراین تبدیل به "شهرستان" می شود.

That’s what I did.

این کاری است که من انجام دادم.

Listen again to my pronunciation of ‘county’ and ‘counties’.

دوباره به تلفظ من از "county" و "counties" گوش کنید.

The counties that surround my county, all four of them have shut down, what is it,

شهرستان‌هایی که شهرستان من را احاطه کرده‌اند، هر چهار آن‌ها تعطیل شده‌اند، چه چیزی،

non-essential businesses.

مشاغل غیر ضروری.

And that would include daycare.

و این شامل مهد کودک می شود.

So, it just seems inevitable.

بنابراین، به نظر می رسد اجتناب ناپذیر است.

There were two less common words there.

دو کلمه کمتر رایج در آنجا وجود داشت.

Non-essential and inevitable.

غیر ضروری و اجتناب ناپذیر.

‘Essential’ means absolutely necessary, something you must have.

«ضروری» به معنای کاملاً ضروری است، چیزی که باید داشته باشید.

Air is essential for life.

هوا برای زندگی ضروری است.

Essential businesses in a time like this are pharmacies and grocery stores.

کسب و کارهای ضروری در چنین زمانی داروخانه ها و فروشگاه های مواد غذایی هستند.

All other businesses, even daycares, are considered non-essential.

همه مشاغل دیگر، حتی مهدکودک ها، غیر ضروری در نظر گرفته می شوند .

We can live without them for a period.

ما می توانیم بدون آنها برای یک دوره زندگی کنیم.

The counties that surround my county, all four of them have shut down, what is it, non-essential

شهرستان‌هایی که شهرستان من را احاطه کرده‌اند، هر چهار آن‌ها تعطیل شده‌اند، چه چیزی، مشاغل غیر ضروری

businesses.

.

And that would include daycare.

و این شامل مهد کودک می شود.

So, it just seems inevitable.

بنابراین، به نظر می رسد اجتناب ناپذیر است.

Inevitable.

اجتناب ناپذیر.

I said it seems inevitable that our day care will close.

گفتم بسته شدن مهدکودک ما اجتناب ناپذیر به نظر می رسد .

That means certain to happen, unavoidable.

این بدان معناست که قطعا اتفاق می افتد، اجتناب ناپذیر است.

Based on what’s happening in surrounding counties, where all the non-essential businesses

بر اساس آنچه در شهرستان‌های اطراف اتفاق می‌افتد ، جایی که همه مشاغل غیر ضروری

have been closed, it seems certain that our day care will close.

تعطیل شده‌اند، به نظر می‌رسد مهدکودک ما تعطیل شود.

What will we do when our kids have to be home with us.

وقتی بچه هایمان باید در خانه با ما باشند، چه خواهیم کرد؟

We’re very, very luck in that my husband, David, is mostly a stay-at-home dad.

ما خیلی خیلی خوش شانسیم که شوهرم، دیوید، بیشتر یک پدر خانه نشین است.

So, he has a very small job in the evening, and I can take care of the kids at that point.

بنابراین، او یک کار بسیار کوچک در عصر دارد و من می توانم از بچه ها مراقبت کنم.

But generally, during the day, he takes care of the kids.

اما عموماً در طول روز از بچه ها مراقبت می کند .

And when Sawyer’s in daycare a couple of days a week, or Stoney’s at school, then

و وقتی ساویر چند روز در هفته در مهدکودک است، یا استونی در مدرسه است

he does things like grocery shopping, cleans the house, he does all of that.

، کارهایی مانند خرید مواد غذایی، تمیز کردن خانه، و همه این کارها را انجام می دهد.

He runs the household for our family.

او خانه را برای خانواده ما اداره می کند.

So, luckily for us, he can keep doing that with the kids, and I can keep work[ing].

بنابراین، خوشبختانه برای ما، او می‌تواند این کار را با بچه‌ها ادامه دهد، و من می‌توانم به کار ادامه دهم.

It won’t disrupt our life that much.

آنقدر زندگی ما را مختل نمی کند.

But certainly, we have many friends and know that there are many people out there who will

اما مطمئناً، ما دوستان زیادی داریم و می‌دانیم که افراد زیادی وجود دارند

be very disrupted when their kids are no longer taken care of.

که وقتی دیگر از فرزندانشان مراقبت نمی‌شوند، بسیار آشفته می‌شوند .

And kids who have school-aged, people who have school-aged kids who now can’t be at

و بچه هایی که در سن مدرسه هستند، افرادی که بچه های مدرسه ای دارند که اکنون نمی توانند در

school.

مدرسه باشند.

And I know that this is what’s been happening all over the world.

و من می دانم که این همان چیزی است که در سرتاسر جهان اتفاق افتاده است.

I’m just curious, how are YOU guys doing?

من فقط کنجکاوم، بچه ها حال شما چطور است؟

How have you dealt with your lifestyle changes?

چگونه با تغییرات سبک زندگی خود کنار آمدید؟

One of the things that’s interesting, confusing, hard, difficult about this situation is not

یکی از چیزهایی که در این موقعیت جالب، گیج کننده، سخت و دشوار است،

knowing the length.

ندانستن طول آن است.

Not knowing how long.

ندانستن تا کی

Um, Stoney will go to school on Monday.

اوم، استونی دوشنبه به مدرسه می رود.

He goes to a Montessori preschool.

او به یک پیش دبستانی مونته سوری می رود.

Um, but we assume that, within a day or two, that will be shut down.

اوم، اما ما فرض می کنیم که ظرف یک یا دو روز، آن تعطیل خواهد شد.

Sawyer, we haven’t heard anything.

ساور، ما چیزی نشنیده ایم.

We assume that will be shut down.

ما فرض می کنیم که تعطیل خواهد شد.

I have to stop here because one of the vocabulary words I went over recently on my channel was

من باید اینجا متوقف شوم زیرا یکی از کلمات واژگانی که اخیراً در کانالم مرور کردم

‘assume’.

"فرض" بود.

And here I’ve used it twice.

و در اینجا من دو بار از آن استفاده کردم.

It means to think something is true, or probably true, without actually knowing.

به این معنی است که فکر کنیم چیزی درست است یا احتمالاً درست است، بدون اینکه واقعاً بدانیم.

At the time I made this video, I thought their schools would be canceled.

در زمانی که این ویدیو را ساختم، فکر می کردم مدارس آنها لغو می شود.

I was pretty sure.

من کاملا مطمئن بودم.

I didn’t know definitely, they had not been canceled yet.

من قطعا نمی دانستم، آنها هنوز لغو نشده بودند.

But I assumed they would be.

اما من حدس می زدم که باشند.

Um, but we assume that, within a day or two, that will be shut down.

اوم، اما ما فرض می کنیم که ظرف یک یا دو روز، آن تعطیل خواهد شد.

Sawyer, we haven’t heard anything.

ساور، ما چیزی نشنیده ایم.

We assume that will be shut down.

ما فرض می کنیم که تعطیل خواهد شد.

Um, and so we’ll figure it out.

اوم، و بنابراین ما آن را کشف خواهیم کرد.

A lot of playing inside, I guess.

من حدس می زنم که در داخل خیلی بازی می کنم.

I wanted to go over the difference between ‘shutdown’ and ‘lockdown’.

من می خواستم تفاوت بین "خاموش شدن" و "قفل کردن" را بررسی کنم.

So, I’ve been hearing both of those phrases in the news.

بنابراین، من هر دوی این عبارات را در اخبار شنیده ام.

A shutdown of non-essential businesses would mean those businesses close.

تعطیلی مشاغل غیر ضروری به معنای بسته شدن آن مشاغل است.

So, workers won’t be there.

بنابراین، کارگران آنجا نخواهند بود.

You can’t go visit them.

نمی توانید به دیدن آنها بروید.

Just as a way to diminish the amount of contact that people are having with one another.

درست به عنوان راهی برای کاهش میزان تماس افراد با یکدیگر.

Now, a lockdown is when you’re not free to move about.

اکنون، قفل کردن زمانی است که شما برای حرکت آزاد نیستید.

So, for example, if the city of Philadelphia has a lockdown, then people won’t be able

بنابراین، برای مثال، اگر شهر فیلادلفیا یک قرنطینه باشد، مردم نمی‌توانند آن

to leave and come, come into the city.

را ترک کنند و بیایند و به شهر بیایند.

Uh, and that’s been happening, um, in other places in the world.

اوه، و این اتفاق در جاهای دیگر دنیا افتاده است.

And, might it ever be so extreme that there’s a lockdown house by house?

و آیا ممکن است آنقدر شدید باشد که خانه به خانه قرنطینه وجود داشته باشد؟

That they say, “look, you can’t leave your house.

این که می گویند، «ببین، نمی توانی از خانه ات بیرون بروی.

This thing is out of control.

این موضوع از کنترل خارج شده است.

We’re going to take dramatic measures.”

ما اقدامات چشمگیری را انجام خواهیم داد.»

I don’t know.

من نمی دانم.

I don’t think that’s happened yet anywhere.

من فکر نمی کنم که هنوز در جایی اتفاق افتاده باشد.

Where they’re saying people can’t leave their house.

جایی که می گویند مردم نمی توانند خانه خود را ترک کنند.

But they’re trying to contain areas by locking down those areas.

اما آنها سعی می کنند با قفل کردن آن مناطق، مناطق را مهار کنند.

I hope whoever is watching this, wherever you are, that you and your family are safe

امیدوارم هر کس که این را تماشا می کند، هر کجا که هستید، شما و خانواده تان

and healthy.

سالم و سلامت باشید.

And that you’re weathering the storm.

و اینکه در حال تحمل طوفان هستید.

Um, I know everyone’s life is disrupted, and, the financial impact is huge.

اوم، من می دانم که زندگی همه مختل شده است ، و تاثیر مالی آن بسیار زیاد است.

To weather the storm.

برای تحمل طوفان.

This is an idiom that means to make it through a difficult situation.

این اصطلاحی است که به معنای عبور از یک موقعیت دشوار است.

This is a tremendously difficult time, and I hope you are weathering the storm.

این زمان بسیار دشواری است، و امیدوارم که از طوفان عبور کرده باشید.

Making it through, not suffering too much.

گذراندن آن، نه رنج زیاد.

So, there will be a regular Rachel’s English video here next week.

بنابراین، هفته آینده یک ویدیوی انگلیسی معمولی راشل در اینجا وجود خواهد داشت .

Please come back and check it out.

لطفا برگردید و آن را بررسی کنید.

And, be well.

و خوب باش

Be kind to each other.

با هم مهربان باشیم.

And, let’s just all remember to wash our hands.

و بیایید همه یادمان باشد که دست هایمان را بشوییم.

Stoney, my four-year-old, is so annoyed with how often we’re making him wash his hands.

استونی، کودک چهار ساله من، از اینکه چند بار مجبورش می‌کنیم دست‌هایش را بشوید، خیلی اذیت می‌شود.

But, from what I understand, it’s our responsibility to do that for one another, in this world,

اما، از آن‌چه من می‌دانم، این وظیفه ماست که این کار را برای یکدیگر انجام دهیم، در این دنیا

to try to shut this thing down.

، تلاش کنیم این چیز را تعطیل کنیم.

“Shut it down.”

"ببندش، تعطیلش کن."

“Shut it down.”

"ببندش، تعطیلش کن."

So, be well out there, my friends, thank you for watching, and I’ll see you here next week.

پس، دوستان من، خوب باشید، از تماشای شما متشکرم، و هفته آینده شما را اینجا می بینم.

The vocabulary video where I went over the word ‘assume’ is here – it’s a whole

ویدیوی واژگانی که در آن کلمه «فرض» را بررسی کردم، اینجاست – این یک لیست پخش کامل است،

playlist so if you’ve already seen that one you can skip around.

بنابراین اگر قبلاً آن را دیده‌اید، می‌توانید از آن رد شوید.

I make new videos on the English language every Tuesday and I’d love to have you back,

من هر سه‌شنبه ویدیوهای جدیدی به زبان انگلیسی می‌سازم و دوست دارم شما را برگردم،

please subscribe with notifications, we have fun here.

لطفاً با اعلان‌ها مشترک شوید، ما اینجا سرگرم می‌شویم.

That’s it, and thanks so much for using Rachel’s English.

همین، و از اینکه از زبان انگلیسی راشل استفاده کردید بسیار سپاسگزارم .